مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
بازار کار
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
426 - 456
حوزههای تخصصی:
هدف: اخیراً، تحلیل شبکه به یکی از حوزه های بسیار پُرطرف دار و پُرکاربرد در علم داده تبدیل شده است. این فناوری، با تحلیل داده های پیچیده و شناسایی الگوهای ارتباطی بین عناصر مختلف، به درک عمیق تری از ساختار، رفتار و تعاملات درون شبکه ها و سیستم های پیچیده می پردازد. با وجود اهمیت بسیار زیاد تحلیل شبکه در علم داده و تحقیقات اجتماعی، به ویژه در حوزه منابع انسانی، مطالعات کافی روی آن انجام نشده است؛ به خصوص درباره داده های بازار داخلی، هنوز به طور کامل به بحث و مطالعه گذاشته نشده است. این کمبود توجه، فرصت هایی را برای درک عمیق تر و ارائه راه کارهای نوآورانه در مواجهه با چالش های آینده از دست می دهد. از این رو نیاز است تا محققان با بهره گیری از رویکردهای نوین، به بررسی چالش های این حوزه بپردازند و راه کارهای جدیدی ارائه دهند. بر اساس آنچه بیان شد، در این پژوهش مدلی نوآورانه برای بررسی نقش تحلیل شبکه چندحالته در فهم بهتر ارتباطات بازار کار و پیش بینی تحولات آینده آن ارائه شده است.
روش: به منظور طراحی شبکه پیشنهادی، داده های اولیه مورد نیاز، از طبقه بندی های بین المللی جمع آوری و شبکه اولیه بر اساس آن ها رسم شد؛ سپس برای اطمینان از اینکه شبکه به خوبی با شرایط کنونی بازار کار مطابقت دارد یا خیر، داده های یکی از وبسایت های کاریابی داخلی نیز استخراج و مطابق آن ها، شبکه به روزرسانی شد. برای کمّی کردن ارتباطات بین اجزای شبکه، از معیار ژاکارد و برای اعتبارسنجی شبکه از الگوریتم های اتصال ترجیحی، آدامیک آدار و همسایگان مشترک استفاده شد. برای محاسبه کوتاه ترین مسیر در شبکه، از الگوریتم دایجسترا و برای رتبه بندی از معیار وزن دهی فراوانی کلمه – معکوس فراوانی متن استفاده بهره برده شد.
یافته ها: در این پژوهش، روش جدیدی برای طراحی شبکه چندحالته بازار کار ارائه و نحوه به روزرسانی و غنی سازی آن، به طوری که مطابق با تغییرات پویای بازار کار باشد، تشریح شد. با شبکه نهایی به دست آمده، ارتباطات بین عناصر بازار کار (مشاغل و مهارت ها) بررسی و راه کاری برای کمّی کردن این ارتباطات ارائه شد. همچنین روشی برای محاسبه کارآمدترین جابه جایی شغلی در این شبکه تشریح و رویکردی برای رتبه بندی مهارت ها، بر اساس سطوح مختلف شغلی ارائه شد. در نهایت، شبکه با سه الگوریتم پیش بینی یال اعتبارسنجی شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که استفاده از الگوریتم اتصال ترجیحی، بهترین گزینه برای پیش بینی آینده این شبکه خواهد بود.
نتیجه گیری: مدل نوآورانه ارائه شده در این پژوهش، ابزار قدرتمندی برای طراحی شبکه و تحلیل و درک بازار کار فراهم کرده است که به کمک آن، نه تنها درک جامع تری از وضعیت فعلی و آتی بازار کار داخلی به دست می آید، بلکه راه کارهای عملی برای مواجهه با چالش های پیش رو نیز ارائه می شود؛ به ویژه، کشف الگوهای ارتباطی و پیش بینی روندهای نوظهور، امکان سازگاری بهتر و سریع تر با تغییرات بازار کار را فراهم می کند که این امر، به سهم خود، به توسعه فرصت های شغلی پایدار و رشد اقتصادی منجر می شود. از طریق تحلیلی عمیق از داده های موجود و پیش بینی تحولات احتمالی، این مدل می تواند به مدیران بازار کار، سیاست گذاران و تحلیلگران اجتماعی کمک کند تا استراتژی های مؤثرتری برای تقویت ظرفیت های بازار کار و بهینه سازی منابع انسانی طراحی کنند. در نهایت، نتایج به دست آمده نشان داد که با استفاده از مدل های نوآورانه مبتنی بر تحلیل شبکه، می توان افق های جدیدی را در پیش بینی و مدیریت تحولات آینده کشور گشود.
اثر تکانه های خارجی بر بازار کار در ایران تحت رژیم های مختلف ارزی: رهیافت DSGE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس ادبیات اقتصاد کلان، اثر تکانه های مختلف داخلی و خارجی بر متغیرهای اقتصاد کلان و به دنبال آن بر متغیرهای بازار کار در رژیم های مختلف ارزی متفاوت از یکدیگر است. بر این اساس در این مطالعه اثر تکانه های خارجی شامل تکانه نفتی، تکانه قیمت خارجی و تکانه نرخ ارز بر متغیرهای بازار کار در سه نوع نظام ارزی شناور، ثابت و شناور مدیریت شده در قالب یک الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی(DSGE) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. مدل مورد استفاده شامل خانوارها، بنگاه، دولت وسیاستگذار پولی و بخش خارجی بوده است. نتایج بررسی توابع واکنش آنی نشان می دهد که بررسی اثر تکانه نفتی بر متغیرهای بازار کار نشان می دهد اثر این تکانه بر اشتغال مثبت و بر بیکاری منفی بوده است. این اثر مثبت در نظام نرخ ارز ثابت بیشتر از نظام نرخ ارز شناور مدیریت شده و در نظام نرخ ارز شناور مدیریت شده بیشتر از نظام نرخ ارز شناور می باشد. اثر تکانه تورم خارجی بر اشتغال در دو نظام نرخ ارز ثابت و شناور مدیریت شده مثبت بوده و موجب افزایش اشتغال شده است. ولی در نظام نرخ ارز شناور منفی و موجب کاهش اشتغال شده است. همچنین اثر تکانه نرخ ارز بر اشتغال، مشارکت نیروی کار و ارایه فرصت های شغلی در نظام نرخ ارز ثابت مثبت بوده و موجب افزایش این متغیرها شده است.
اثر نوسانات نرخ ارز بر بیکاری در کشورهای منطقه منا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات و سیاست های اقتصادی دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
119 - 140
حوزههای تخصصی:
نرخ بالای بیکاری، یکی از چالش های اساسی پیش روی اغلب کشورهای در حال توسعه است. بررسی رابطه میان متغیرهای کلان اقتصادی و بیکاری برای شناسایی عوامل مؤثر بر بیکاری حائز اهمیت است. نرخ ارز و نوسانات آن به مثابه یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر بیکاری به شمار می رود و این تأثیرگذاری بسته به نوع اقتصاد و نظام ارزی هر کشور متفاوت است. هدف اصلی این پژوهش، آزمون تجربی اثر نوسانات نرخ ارز بر بیکاری در کشورهای در حال توسعه است. برای این منظور از داده های کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) در دورهٔ زمانی 1999-2021، الگوی میان گروهی تلفیقی (PMG) برای اندازه گیری نااطمینانی نرخ ارز و الگوی داده های پانل برای آزمون تأثیر نوسانات نرخ ارز بر بیکاری استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که بی ثباتی نرخ ارز سبب افزایش بیکاری می شود. همچنین، سرمایه گذاری و رشد اقتصادی اثر منفی بر نرخ بیکاری و تورم اثری مثبت بر نرخ بیکاری داشته است.
شناسایی مهارت ها و شایستگی های اشتغال پذیری در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر حاضر فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث تغییر در دیدگاه ها و نیازهای جوامع شده است. ظهور این فناوری نیازمند کسب دانش و یادگیری مهارت های متناسب با آن در جهت رفع نیازهای ایجاد شده است. حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی نیز از تحولات کنونی مستثنی نبوده و باعث تغییراتی در چشم انداز و جایگاه این حرفه در بازار کار شده است؛ بنابراین هدف این مطالعه، شناسایی مهارت ها و شایستگی های اشتغال پذیری متخصصان و دانش آموختگان حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی و استفاده از نتایج این پژوهش برای کمک به توسعه یا اصلاح برنامه های درسی این حوزه است که نیازهای نیروی بازار کار را برآورده می کند.روش: پژوهش کیفی حاضر از نوع مطالعات کاربردی است و با روش مرور نظام مند انجام شده است. در این پژوهش ابتدا برای مرور ادبیات پژوهش از دو پایگاه اسکوپوس و وب آوساینس از طریق تعیین استراتژی جستجوی مرتبط با مشاغل علم اطلاعات و دانش شناسی، 11986 مدرک استخراج شد. سپس با استفاده از دستورالعمل پریزمای ترجیحی اقدام به غربالگری مطالعات شد و پس از غربالگری و ورود به مطالعه ازلحاظ هدف پژوهش، عناوین شغلی، مهارت های شغلی موجود در مطالعات و وظایف شغلی مورد بررسی قرار گرفتند. جامعه آماری را متونی تشکیل می دهند که طی سال 1923 تا 2023 به زبان انگلیسی منتشر شده اند. پس از بازیابی مدارک به پاک سازی آن ها اقدام شد. پاک سازی داده ها بر اساس میزان ارتباط مدارک با هدف پژوهش بدین صورت بود که ابتدا تمام مدارک غیر مرتبط از داده ها حذف شدند و مدارکی که بیشترین ارتباط با هدف پژوهش را داشتند جهت بررسی تمام متن مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت 223 مدرک مرتبط با مشاغل و مهارت های شغلی گزینش شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که حرفه علم اطلاعات و دانش شناسی وارد مشاغل متنوع و فراتر از حوزه کتابخانه شده است. همچنین مشخص شد که مشاغل حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی نیازمند دستیابی به دانش و مهارت های متنوعی است. مهارت های شناسایی شده برای مشاغل کنونی در بازار کار در 7 مؤلفه مهارت های حرفه ای، مهارت های مدیریتی، مهارت های رفتاری، مهارت های آموزشی، مهارت های پژوهشی، مهارت های سواد اطلاعاتی و مهارت های عملکردی دسته بندی شدند. این مهارت ها می توانند به آماده سازی دانش آموختگان برای ورود به بازار کار کمک کننده باشند.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد موفقیت در هر سازمانی وابسته به کارکنانی پویا، واجدشرایط، خلاق، پرانرژی، متعهد و دارای مهارت کافی است. در چرخه هر سازمانی انتخاب افراد شایسته یک فرایند حساس و بااهمیت است. براساس نتایج بازنگری در سرفصل دروس حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی و اضافه نمودن مهارت های جدید که با ظهور فنّاوری روی کار آمده اند می تواند به توسعه بین رشته ای حوزه کمک کند. همچنین با توسعه مهارت های شغلی دانش آموختگان به هنگام ورود به بازار کار با چالش های مهارتی مواجه نمی شوند؛ حتی این دانش آموختگان می توانند در مشاغل حرفه اطلاعاتی در سازمان ها و شرکت های دولتی و خصوصی و فراتر از کتابخانه ها و در پست های شغلی شناسایی شده استخدام شوند. در این راستا نیاز است تا به وظایف شغلی مرتبط با حوزه نیز توجه بیشتر شود. اگر به جایگاه حرفه در صنعت کشور توجه نشود و زیرساخت های لازم ایجاد نشود تدوین مهارت ها در سرفصل دروس فقط صرف زمان و هزینه خواهد بود و هیچ اثربخشی نخواهد داشت.
تأثیر موقعیت زنان در بخش های آموزش و بازار کار بر خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1013 - 1041
حوزههای تخصصی:
خودکشی به عنوان یک مسئله مرتبط با سلامت عمومی، اگرچه توسط یک فرد انجام می شود اما، خانواده و جامعه تحت تأثیر پیامدهای آن قرار می گیرند. از این رو و با توجه به اهمیت این پدیده محققان کوشیده اند تا عوامل مؤثر بر خودکشی را از جنبه های مختلف اقتصادی و اجتماعی مورد بررسی قرار دهند. اگرچه در مطالعات پیشین اثر متغیرهای مختلف بر خودکشی مورد بررسی قرار گرفته اما، در پژوهش هایی که در ایران انجام شده اند به تأثیر موقعیت نسبی زنان در حوزه های مختلف با تعبیر برابری جنسیتی کمتر توجه کرده اند. در حالی که بر اساس ادبیات موجود، این پدیده می تواند بر خودکشی تأثیر داشته باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر خودکشی با تأکید بر موقعیت زنان نسبت به مردان در بخش های آموزش و بازار کار طی دوره 1401-1395 طراحی شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اگرچه افزایش نسبت دانشجویان زن به مرد تأثیر مثبت و معنی دار بر خودکشی در استان ها دارد اما، افزایش نسبت مشارکت اقتصادی زنان به مردان به واسطه عواملی مانند دسترسی به منابع بیشتر برای خانواده و کاهش استرس های مالی تأثیر منفی و معنی دار بر خودکشی داشته است. یافته های این پژوهش از اهمیت توجه سیاست گذاران به موقعیت زنان در حوزه های مختلف از جمله آموزش و بازار کار حکایت دارد.
تبیین جامعه شناختی تاثیر اشتغال بر سلامت روان افراد (مطالعه تجربی شاغلین و بیکاران در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
از ویژگی های بارز بازار کار ایران مسئله بیکاری است. در کنار هزینه های اقتصادی، اجتماعی بیکاری اثرات جدی نیز بر سلامت افراد می گذارد. هدف از این تحقیق، بررسی وضعیت سلامت روان جمعیت فعال اقتصادی (شاغل و بیکار) شهر تهران است و نیز قصد دارد به تبیین مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی مؤثر اشغال بر روی سلامت روان جمعیت مورد مطالعه بپردازد. برای این منظور از استراتژی پژوهشی قیاسی استفاده شده است و مدل علی نظری از نظریه محرومیت پنهان اشتغال یهودا طراحی شده است. روش تحقیق پیمایش بوده و برای گردآوری اطلاعات از فن پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق، کلیه افراد ساکن شهر تهران که ازلحاظ مشخصه نیروی کار در گروه جمعیت فعال اقتصادی قرار دارند را در برمی گیرد که تعداد ۴۰۰ نفر از این جمعیت به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران انتخاب شده اند. برای سنجش سلامت روان از پرسش نامه سلامت عمومی و برای سنجش مؤلفه های نظریه محرومیت پنهان از شاخص مزایای پنهان و آشکار اشتغال استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون مقایسه میانگین ها نشان داد که افراد شاغل نسبت به افراد بیکار از وضعیت سلامت روان بهتری برخوردار هستند و نیز افراد شاغل بهره مندی بیشتری از مزایای آشکار و پنهان اشتغال نسبت به افراد بیکار داشتند. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که متغیرهای اثر اشتغال با ضریب بتا (۳۲۷/۰)، مزایای پنهان (۰٫۳۴۵) فشار مالی (۲۱۵/۰-) به ترتیب قوی ترین پیش بینی کننده های سلامت روان در بین افراد شاغل و بیکار هستند.
عوامل درونی مؤثر بر ارتقاء پاسخگویی دانشگاه ها به نیازهای بازار کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
167 - 192
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی عوامل درونی مؤثر بر ارتقاء پاسخگویی دانشگاه ها به نیازهای بازار کار انجام شد. روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری، کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز به تعداد 750 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 255 نمونه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس مرور متون، طراحی شد. روایی پرسشنامه بر اساس روایی صوری، نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی تأیید شد. ضریب پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ، 86/0 بدست آمد. داده ها با استفاده از آزمون های بوت استرپ، فریدمن، t مستقل، تحلیل واریانس یک راهه و توکی با استفاده از نرم افزارهای spss و pls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که متغیرهای برنامه ریزی پاسخگو، برنامه درسی پاسخگو، آموزش های پاسخگو، پژوهش های پاسخگو، پایش و ارزیابی پاسخگو بر ارتقاء پاسخگویی دانشگاه ها تأثیر دارند. متغیر پژوهش های پاسخگو در رتبه اول و پایش و ارزیابی پاسخگو در رتبه آخر قرار گرفت. بین دیدگاه های اعضای هیئت علمی بر حسب جنسیت و سن (به جز متغیر برنامه ریزی پاسخگو بر حسب سن) تفاوت معناداری وجود نداشت. این پژوهش، عوامل درونی مؤثر بر ارتقاء پاسخگویی دانشگاه ها به نیازهای بازار کار را در 5 عامل و 20 زیرعامل نمایان ساخت.