مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
هوش تجاری
منبع:
دانش انتظامی همدان سال دوم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۶)
117 - 140
حوزههای تخصصی:
استقرار موفق سیستم های اطلاعاتی، مستقیماً به شرایط جاری سازمان ها بستگی دارد و از آنجا که طراحی و استقرار یک سیستم اطلاعاتی سرمایه گذاری نسبتاً بالایی را می طلبد، توجه به آمادگی سازمان برای استقرار این سیستم ها امری ضروری به نظر می رسد. این مقاله ضمن بررسی جامع مدل های مختلف ارزیابی و بهره گیری از نظر خبرگان و صاحب نظران در حوزه فناوری و سیستم های اطلاعاتی تلاش می کند ضمن احصای عوامل مرتبط، مدلی مبتنی بر واقعیت ها و شرایط حاکم بر محیط داخلی سازمان ناجا طراحی گردد. بر مبنای مدل، آمادگی سازمانی ناجا شامل ابعاد " عامل تکنولوژی و فرآیندی" ،" عامل انسانی و... می باشد که بر مبنای عوامل، 76 شاخص برای ارزیابی میزان آمادگی ناجا برای استقرار سیستم های اطلاعاتی استخراج گردید. استفاده از این شاخص ها برای ارزیابی میزان آمادگی سازمانی می تواند طراحی هدفمند و متناسب با شرایط سازمانی و صرفه جویی منابع سازمان را تسهیل کند. این مدل با ارائه عامل ها و شاخص های ارزیابی هوش تجاری، به ناجا و سایر سازمان ها در طراحی، و پیاده سازی سیستم های هوش تجاری در راستای پشتیبانی تصمیم بهتر در تمامی سطوح کمک می نماید.
شناسایی و اولویت بندی عوامل حیاتی موفقیت پیاده سازی هوش تجاری مرتبط با عوامل انسانی با استفاده از فن DEMATEL(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل های مختلفی در پیاده سازی موفق سیستم هوش تجاری نقش بازی می کنند. این در حالی است که اغلب عوامل های فناورانه و ابزارگونه هوش تجاری موردتوجه پژوهشگران، مدیران و سرمایه گذاران بوده است. در پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد مدیریتی هوش تجاری، عوامل های حیاتی موفقیت پیاده سازی هوش تجاری مرتبط به عوامل انسانی با استفاده از ادبیات و نظرات خبرگان شناسایی و رتبه بندی شدند. به این منظور برای گردآوری داده ها از رویکرد مرور ادبیات تم محور کرسول استفاده شد که از تعداد 121 منبع به عنوان جامعه آماری، تعداد 33 منبع با استفاده از معیارهایی خروج معالعه انتخاب گردید. به این ترتیب خوشه ها و عوامل انسانی اثرگذار بر موفقیت هوش تجاری استخراج شدند و مبنایی برای تدوین پرسش نامه مبتنی بر مقایسه های زوجی قرار گرفت. با بهره گیری از نظرات ده خبره حوزه هوش تجاری برای تجریه و تحلیل داده ها از فن دیمتل که به بهترین وجه روابط تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را نشان می دهد، استفاده شد. روایی محتوا پرسش نامه از راه خبرگان حوزه کسب و کار هوش تجاری و قابلیت اعتماد پرسش نامه نیز به کمک روش آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. نتایج نشان داد که از بین چهار خوشه عوامل مرتبط با اعضای گروه، عوامل مرتبط با مدیر پروژه، عوامل مرتبط با پذیرش و همکاری کاربران و عوامل مرتبط به سازمان به تریتب عوامل مرتبط به سازمان و عوامل مرتبط به مدیر طرح از عوامل علی اثرگذار بر دیگر عوامل هستند.
بکارگیری هوش تجاری در کیفیت اطلاعات مالی با تاکید بر اصول و قیود و اندازه گیری درحسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
121 - 136
حوزههای تخصصی:
امروزه منبع قدرت جریان صحیح اطلاعات می باشد با بکارگیری فن آوری در تهیه اطلاعات موجب گردیده، قدرت در اختیار کسانی قرار گیرد که زودتر به اطلاعات دسترسی پیدا کنند. فن آوری اطلاعات در واقع وسیله ای برای تسهیل، کنترل و نظارت می باشد. هم اکنون نیاز به سیستم هایی که روی تجزیه و تحلیل داده ها کار می کنند و از داده ها گزارش های واقعی می گیرند، بیش از پیش احساس می شود، سیستم هایی که تحلیل پیچیده روی داده ها انجام می دهند هوش تجاری می نامند. سیستم های هوش تجاری، معانی مستتر داده های ذخیره شده در پایگاه داده ها را بیرون می کشند و از آنها برای اتخاذ تصمیمات درست استفاده می کنند، در واقع تفسیر داده ها و استفاده از آنها برای اتخاذ تصمیم های تجاری و تبدیل داده ها به شکل قابل تفسیر را هوش تجاری می گویند.در این مقاله مشکلات تهیه گزارشات مالی با کیفیت را در3 دسته طبقه بندی می نماید که شامل: الف) مشکلات ناشی از اجرای همزمان اصول حسابداری. ب) مشکلات ناشی از اجرای قیود حسابداری. ج) مشکلات ناشی از اندازه گیری در حسابداری می باشد، هدف از این مطالعه تاثیر بکارگیری هوش تجاری در تهیه اطلاعات مالی با کیفیت جهت تصمیم گیری به موقع و مناسب می باشد. برای سنجش تاثیر هوش تجاری بر کیفیت اطلاعات مالی با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه اقدام به جمع آوری اطلاعات از بین جامعه حسابداران رسمی ایران گردید، سپس اطلاعات جمع آوری شده از طریق معادلات ساختاری مورد سنجش و بررسی قرار گرفت، نتایج حاصل از تحقیق بیانگر ارتباط معنی دار بین هوش تجاری و کیفیت اطلاعات می باشد.
امکان سنجی توان شبکه عصبی در پیش بینی دیدگاه افراد جدیدالورود نسبت به هوش تجاری شرکت
امروزه در شرکت های بزرگ تجاری، مالی و اقتصادی دیدگاه کارکنان و کارمندان آن نسبت به ماهیت، اهداف و اطلاعات مربوط به شرکت و نیز میزان دسترسی به اطلاعات برای آنان و همچنین دیدگاه آنان نسبت به هوش تجاری شرکت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. از این رو ارزیابی و پیش بینی دیدگاه و رویکرد آنان، علی الخصوص افراد جدید الورود به شرکت در جهت بهبود بهره وری و مدیریت سازمانی از جمله اهداف مهم بسیاری از شرکتهاست و این شرکتها از طرق متعدد و با استفاده از روش های متعددی در صدد دستیابی به این هدف هستند. با توجه به اهمیت این موضوع در این مقاله سعی شده است که به منظور پیش بینی دیدگاه افراد در رابطه با هوش تجاری شرکت از روش شبکه عصبی و امکان سنجی توان آن استفاده گردد. به همین منظور در ابتدا نظرات افراد مورد نظر نسبت به میزان کارایی و اثربخشی هوش تجاری موجود از طریق پرسش جمع آوری و به شبکه جهت آموزش ارائه شد تا براساس میانگین هندسی صفر یا یک بودن هر سوال مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. سپس داده ها از طریق تایع متلب مورد تست قرار گرفته و با توجه به ماتریس بی نظمی کل و منحنی مشخصه عملکرد (ROC) داده ها تحلیل و ارزیابی شده است. یافته ها نشان می دهد که شبکه عصبی با اطمینان بالای ۹۵٪ قادر به پیش بینی نظرات افراد تازه وارد درباره هوش تجاری جاری شرکت خواهد بود.
نقش هوش تجاری بر محدودیت کیفی اطلاعات مالی برای استفاده کنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش و افزایش حجم تولید اطلاعات و تنوع نیازهای استفاده کنندگان لازم است از ابزار توانمندی استفاده شود تا به جای انسان بررسی، تحلیل، پیش بینی و سپس تصمیم گیری نماید. یکی از این ابزارهای کارآمد در فرایند تصمیم گیری هوش تجاری است که در راستای پشتیبانی از تصمیم گیری های هوشمندانه است. عدم استفاده از ابزار های نوین گزارش دهی در سازمان ها موجب بروز مشکلات عدیده ای می شود که ازجمله آنها: متفرق و حجیم بودن داده ها، کندی در تهیه گزارشات، گزارش دهی در سطح مدیران میانی، ناتوانی در تهیه گزارشات تحلیلی و چند بُعدی است. اطلاعات مالی زمانی می تواند برای تصمیم گیری استفاده کنندگان مفید باشد که دارای کیفیت باشند، یعنی هم زمان دارای ویژگی قابل اتکاء و مربوط بودن باشند. اما آنچه موردتوجه است کاهش کیفیت گزارشات مالی به دلیل تضاد بین ویژگی قابل اتکاء و مربوط بودن اطلاعات است. بر این اساس مسأله پژوهش حاضر این است که آیا هوش تجاری می تواند تضاد بین ویژگی های کیفی اطلاعات مالی را برطرف نماید و بر کیفیت آن بیفزاید؟ بدین منظور اطلاعاتی که در مورد ارتباط بین ویژگی های کیفی اطلاعات مالی و شاخص های مربوط به هوش تجاری بوده از جامعه حسابداران رسمی ایران جمع آوری و به روش معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. بررسی نشان داد شاخص های هوش تجاری که شامل یکپارچگی، اطلاع رسانی، ارتباطات و استنتاج، تحلیل تجاری، تحلیل فنی، تحلیل تحقیقی، سیستم های هشداردهنده و تصمیم گیری اثربخش است برای اندازه گیری شاخص های مربوط به ویژگی های کیفی اطلاعات مالی که شامل مربوط بودن و قابل اتکاء بودن می باشند مناسب هستند و از بار عاملی مورد قبولی برخوردارند. یافته ها بیانگر این است که، هوش تجاری می تواند 87 درصد از محدودیت های اطلاعات مالی را برطرف نموده و بر کیفیت آن بیفزاید.
اثر مدیریت دانش بر بهبود رفتارهای نوآوانه با نقش میانجی هوش تجاری در بانک سپه تبریز
حوزههای تخصصی:
تغییر و نوآوری در فعالیت های سازمانی تلاش برای بهسازی سازمان است. سازمان های نوآور در پاسخ به تغییرات محیطی و همچنین گسترش قابلیت های جدید که به آن ها برای دستیابی به عملکرد بالاتر کمک می کند، موفق تر هستند در این بین مدیریت دانش به عنوان بستری برای دستیابی به رفتارهای نوآورانه تاثیر گذار است. در پژوهش حاضر، تاثیر مدیریت دانش بر بهبود رفتارهای نوآوانه با نقش میانجی هوش تجاری در بانک سپه تبریز مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش مورد استفاده توصیفی و همبستگی بوده و جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و معاونان شعب بانک سپه است که با توجه به محدود و در دسترس بودن به صورت سرشماری انتخاب شدند. اعتبارسنحی ابزار گردآوری داده ها، به وسیله روایی محتوایی و برای برآورد پایایی آنها از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است. همچنین برای آزمون فرضیه های تحقیق از نرم افزارهای spss و lisrel استفاده شد. یافته پژوهش نشان داد که فرضیه های تحقیق تائید شده و مدیریت دانش از طریق هوش تجاری بر رفتار نوآورانه کارکنان تاثیر مثبت داشته است.
تاثیر هوش تجاری بر مزیت رقابتی با نقش میانجی گری راهبرد گرایش به کارآفرینی در کسب و کارهای کشاورزی (مطالعۀ موردی: صنعت کاشت زعفران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
79 - 107
حوزههای تخصصی:
زعفران به دلیل موقعیت ویژه از لحاظ اشتغال زایی در کشاورزی و ایجاد درآمد ارزی قابل توجه برای کشور، به عنوان گیاه استراتژیک و مهم در اقتصاد ملی تلقی می شود. صنعت کاشت و صادرات زعفران به عنوان یک صنعت پوینده و اشتغال زا می تواند نقش بسیار مهمی را در جنبه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به ویژه در تحقق اهداف رشد و توسعه اقتصادی ایفا نماید. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر هوش تجاری بر مزیت رقابتی با نقش میانجی گری استراتژی گرایش به کارآفرینی در صنعت کاشت زعفران می باشد. این پژوهش، از لحاظ نوع هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی- پیمایشی از شاخه مطالعات میدانی است. منبع پرسشنامه تحقیق برگرفته از پژوهش کاسریو و کولهو (2018) بود که برای بررسی روایی آن، به بررسی روایی محتوایی و صوری پرداختیم. همچنین جهت بررسی پایایی در این پژوهش، از معیار آلفا کرونباخ استفاده شده است. برای اندازه گیری پایایی پرسشنامه، ابتدا به منظور پیش آزمون، تعداد 20 پرسشنامه توزیع شده. طی این مرحله، سؤالات به منظور فهم بیشتر آن ها اصلاح شده و سپس تعداد 89 پرسشنامه به صورت حضوری بین مدیران شرکت های صادرکننده زعفران توزیع گردید و کلیه 89 پرسشنامه سالم برگشت داده شد و به صورت کامل جمع آوری گردید. نتیجه تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss و پی ال اس این شد که استراتژی گرایش به کارآفرینی متغیر میانجی جزئی بین متغیرهای هوش تجاری و کسب مزیت رقابتی می باشد.
طراحی الگوی هوشمندسازی مدیریت فروشگاه های زنجیره ای ایران بر پایه هوش تجاری (مورد مطالعه فروشگاه زنجیره ای پروما)
حوزههای تخصصی:
هنگامی که سازمان در یک محیط شدیدا رقابتی فعالیت می کند، ارزیابی میزان اثر بخشی سیستم های هوش تجاری، در درک بهتر ارزش و اثر گذاری فعالیت های مدیریت و سرمایه گذاری ها، نقشی حیاتی دارد. هدف تحقیق طراحی الگوی هوشمندسازی مدیریت فروشگاه های زنجیره ای ایران بر پایه هوش تجاری، مورد مطالعه فروشگاه زنجیره ای پروما بوده است. در این راستا با بررسی مرور ادبیات و پیشینه تحقیق مدل تحقیق متشکل از مفاهیم هوش تجاری، فروشگاه ها، بازاریابی و فروش، رفتار مصرف کنندگان و چابکی سازمانی مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به تحقیقات بعمل آمده از فروشگاه های زنجیره ای و شرکت های ارائه کننده ابزارهای هوش تجاری، الگویی در فروشگاه زنجیره ای پروما پیاده سازی و مورد مطالعه قرار گرفت. دغدغه اصلی اکثر مدیران فروشگاه های زنجیره ای، افزایش حجم داده های کسب و کاری و چگونگی تحلیل آنهاست. با ارائه داشبوردهای خاص در حوزه های مختلف فروشگاهی در راستای تصمیم گیری منطقی منطبق با داده های حقیقی، به مدیران فروشگا ه های زنجیره ای،کمک شایانی خواهد کرد.
بررسی اثرگذاری سیستم های هوشمند کسب و کار در سیستم های حسابداری
منبع:
رویکردهای پژوهشی نوین در مدیریت و حسابداری سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۳ (جلد دوازدهم)
116-132
حوزههای تخصصی:
استفاده از هوش تجاری و تجزیه و تحلیل تجارت برای حمایت از تصمیم گیری در دنیای عملی بسیار گسترده است و ارتباط آنها با حسابداری مدیریت در ادبیات غیر دانشگاهی بیان شده است. با این وجود، تحقیقات فعلی در مورد پیامدهای سیستم های هوش تجاری برای سیستم حسابداری مدیریت هنوز محدود است. هدف از این مطالعه کمک به درک نحوه پیاده سازی و استفاده از سیستم هوش تجاری بر تکنیک های حسابداری مدیریت و نقش حسابداران مدیریت است. یک تحقیق اکتشافی که شامل مشاوران هوش تجاری از شرکتهای مشاور ایرانی بود، انجام شد. در این پژوهش از روش مطالعه کیفی استفاده شده است زیرا این امکان را برای کاربر فراهم می کند که با سوالات پیچیده "چگونه" روبرو شوید و در عین حال، با در نظر گرفتن سایتهای مختلف، تصویری جامع از پدیده ارائه دهید. در این پژوهش مشخص شد که اجرای هوش تجاری می تواند تخصص حسابداران مدیریت را تحت تأثیر قرار دهد و با حمایت از معرفی تکنیک های جدید و پیشرفته حسابداری مدیریت می تواند نه تنها تغییرات فزاینده ای در تکنیک های موجود حسابداری مدیریت بلکه بیشتر مربوط به آن نیز ایجاد کند. با شناسایی تغییرات در سیستم حسابداری مدیریت و همچنین عواملی که می توانند از رابطه فضیلت بین هوش تجاری و سیستمهای حسابداری مدیریت جلوگیری کنند یا از آن حمایت کنند، این تحقیق می تواند هم برای مشاوران و هم برای شرکتهای مشتری در مدیریت موثر پروژه های هوش تجاری مفید باشد.
الگوی سنجش میزان بلوغ سیستمهای هوش تجاری در صنعت بانکداری(کاربرد معادلات ساختاری)
منبع:
پژوهش های علوم مدیریت سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸
60 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی سنجش میزان بلوغ سیستمهای هوش تجاری در صنعت بانکداری(کاربرد معادلات ساختاری) می باشد. در این راستا اهداف اختصاصی شامل ارائه مدلی جهت سنجش بازاریابی رابطه مند، مدیریت عملکرد، مدیریت ریسک، و مدیریت دارایی ها و تعهدات در صنعت بانکداری ایران با استفاده از معادلات ساختاری حداقل مربعات جزیی می باشد. جامعه آماری شامل کارکنان بانک های ملی مرکزی استان تهران در سال 1397 می باشند که برابر با 4912 بوده، از طریق جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان تعداد نمونه آماری 357 نفر از کارکنان انتخاب شدند. نتایج مشخص نمود هوش تجاری و شاخص های آن حدود 47 درصد از واریانس بانکداری را تبیین نمودند.
شناسایی عوامل پذیرش هوش تجاری از سوی کارکنان صنعت نفت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش فعلی با هدف شناسایی نقش منابع انسانی در استقرار موفق هوش تجاری در صنعت نفت ایران با استفاده از روش کیفی انجام گردیده است. روش جمع آوری داده ها بررسی متون و مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. شاخص های مطرح شده از مدل های استقرار هوش تجاری و ادبیات برگرفته شد. روش نمونه گیری، هدفمند و شامل مصاحبه با 10 نفر از مدیران و کارشناسان ارشد ادارات فناوری اطلاعات و ارتباطات شرکت های تابعه وزارت نفت بود. متون و مصاحبه ها توسط نرم افزار MAXQDA با روش استقرایی کدگذاری گردید. تحلیل یافته ها مشتمل بر 10 دسته مربوط به منابع داخلی سازمان و ادراک از نوآوری و استقرار موفق هوش تجاری، براساس کدهای مشترک بین ادبیات تحقیق و نظر متخصصان دسته بندی و ارائه شد. با استفاده از آزمون فریدمن مشخص گردید مهمترین عامل در پذیرش هوش تجاری در صنعت نفت، نقش کارکنان و منابع انسانی است.
چارچوب ارزیابی ماژول های سیستم بانکداری متمرکز مبتنی بر ویژگی های هوش تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۸ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
315 - 334
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش شده است که با بررسی و ارزیابی ویژگی های هوش تجاری، روند تکاملی بهینه سازی سیستم بانکداری متمرکز را با ایجاد تحلیلهای با معنی، فضای پشتیبانی تصمیم گیری و بهینه سازی سرمایه گذاری سرعت بیشتری بخشید. از این رو با بررسی ادبیات موضوع، معیارهای هوش تجاری استخراج شدند و بر اساس نتایج تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه و اجرای آزمون های نسبت و فریدمن، میزان اهمیت و اولویت هر یک از معیارها مشخص شد. همچنین در این پژوهش از مدل ارزیابی تصمیم گیری چندمعیاره فازی (تاپسیس فازی) استفاده شده است. بر اساس تکنیک تاپسیس فازی، با استفاده از مقیاس های زبانی، وزن هر معیار و نتیجه میزان هوش قابل تخصیص، توصیف شده و با اعداد فازی مثلثی بیان می شود. بر اساس یافته های پژوهش، سیستم مدیریت ریسک با قرار گرفتن در رتبه نخست و داشتن بیشترین فاصله ایده آل منفی، ثابت می کند این سیستم از بالاترین سطح هوشمندی برخوردار است و فضای پشتیبانی تصمیم گیری را تقویت می کند.
تاثیر گذاری هوش تجاری بر سرعت بین المللی شدن با نقش میانجی چابکی تنظیم عملیاتی و چابکی سرمایه بازار و تعدیل گری فاصله فرهنگی (مورد مطالعه : شرکت پارس خودرو)
منبع:
پژوهش های علوم مدیریت سال سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹
76 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی چگونگی نقش چابکی تنظیم عملیاتی، چابکی سرمایه بازار و فاصله فرهنگی در تاثیر گذاری هوش تجاری بر سرعت بین المللی شدن بوده است. روش : پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری اطلاعات، تحقیقی توصیفی – پیمایشی از نوع همبستگی است. سطوح مدیریت و کارشناسان ارشد شرکت پارس خودرو به تعداد 234 که حجم نمونه 146 نفر از بین آن ها انتخاب و با پرسشنامه اقتباسی که روایی و پایایی آن تائید شده موردسنجش قرارگرفته است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها جمعیت شناختی و استخراج شاخص های مرکزی از آمار توصیفی و نرم افزار24 SPSS و برای تجزیه وتحلیل آمار استنباطی از مدل معادلات ساختاری و از نرم افزار PLS2 Smart استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق حاکی از اثر مثبت و معنی دار متغیرهای چابکی تنظیم عملیاتی و چابکی سرمایه بازار با نقش میانجی و فاصله فرهنگی نقش تعدیلی در تاثیر هوش تجاری بر سرعت بین المللی شدن بوده است. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از این تحقیق بیانگر: (1) هوش تجاری تأثیر بسزایی در سرعت بین المللی شدن دارد و چابکی سازمانی به طور مثبت واسطه چنین رابطه علی است. (2) فاصله فرهنگی رابطه بین چابکی سازمانی و سرعت بین المللی سازی را تعدیل می کند.
تأثیر فرهنگ سازمانی بر عملکرد مشتری با تأکید بر نقش هوش تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : عملکرد مشتری عامل تعیین کننده ای در دستیابی شرکت ها به مزیت رقابتی است و بررسی عوامل مؤثر بر آن از اهمیت و ضرورت بالایی برخوردار است. در این راستا، پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر عملکرد مشتری با تأکید بر نقش هوش تجاری است. روش شناسی : این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش و چگونگی گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی و از نظر نحوه اجرا از نوع پژوهش های آمیخته (کیفی و کمی) است. به دلیل مهیا نبودن ابزار پژوهشی، از طرح اکتشافی دو مرحله ای استفاده شده تا پژوهشگر ابزار مورد نیاز را تدوین نماید. جامعه آماری در بخش کیفی، از اساتید دانشگاهی آشنا با موضوع، و در بخش کمی، از مشتریان و کارکنان واحد فروش شعب بیمه های ایران، آسیا، دانا و البرز شهر تهران تشکیل شده است. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی، پرسشنامه است که روایی محتوایی آنها از دید صاحب نظران و روایی همگرایی آنها به کمک روش های آماری مورد تأیید قرار گرفته است. پایایی پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ بررسی شده است. همچنین، داده ها با بهره مندی از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای PLS و SPSS تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد فرهنگ سازمانی از طریق هوش تجاری و سایر متغیرهای میانجی بر عملکرد مشتری تأثیر دارد. به این صورت که فرهنگ سازمانی بر مدیریت دانش، سازمان و هوش تجاری تأثیر دارد. مدیریت دانش بر سازمان، تفکر سیستمی، هوش تجاری و مدیریت ارتباط تأثیر دارد. سازمان بر تفکر سیستمی، آزاداندیشی سازمانی، و مدیریت ارتباط با تأثیر می گذارد. تفکر سیستمی بر مدیریت ارتباط با مشتری و هوش تجاری تأثیر دارد. آزاداندیشی سازمانی بر هوش تجاری تأثیر می گذارد. هوش تجاری بر مدیریت ارتباط با مشتری و عملکرد تأثیر می گذارد. مدیریت ارتباط با مدیریت بر عملکرد تأثیر می گذارد. نتیجه گیری : اثر فرهنگ سازمانی از طریق هوش تجاری و سایر متغیرهای میانجی بر عملکرد مشتری نشان می دهد که سازمان ها -به ویژه سازمان های خدماتی- باید توجه ویژه ای به فرهنگ سازمانی داشته باشند.
تأثیر هوش تجاری در بازاریابی بر افزایش فروش در شرکت های تولیدی
حوزههای تخصصی:
هدف از این بررسی تأثیر هوش تجاری در بازاریابی بر افزایش فروش در شرکت های تولیدی است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و به این خاطر که به بررسی و تحلیل وضع موجود پرداخته است، روش بکار گرفته شده در این پژوهش توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه مورد مطالعه کارشناسان و مدیران شرکت پوپک صنعت بادرود بود که تعداد آنان 180نفر است. با توجه به تعداد معلوم کارکنان برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران به صورت تصادفی 120 نفر انتخاب شد و پرسشنامه میان این افراد توزیع گردید. برای جمع آور ی داده های مربوط به مبانی نظری و استخراج عوامل و شاخص های اولیه از منابع کتابخانه ای و اینترنتی شامل کتب، مقالات و مطالعات موردی استفاده شد. در آمار استنباطی پس از بررسی پایایی و روایی پرسشنامه، نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کلموگروف اسمیرنوف بررسی شد، سپس با استفاده از آزمون مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart pls به بررسی فرضیات پرداخته شد. بر اساس نتایج به دست آمده تمام فرضیات پذیرفته شدند. نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد که یکپارچگی، کیفیت محتوا، دسترسی و استفاده از اطلاعات بر افزایش فروش و عمکلرد تاثر معناداری دارند.
تأثیر زیرساخت فناوری اطلاعات برعملکرد سازمانی با نقش میانجی هوش تجاری (موردمطالعه: شرکت توسن)
منبع:
پژوهش های علوم مدیریت سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰
45 - 30
حوزههای تخصصی:
در محیط رقابتی کسب وکار، توسعه امری حیاتی برای سازمان ها است و هوش تجاری از جمله عوامل کلیدی در تحقق این مهم به شمار می رود. در عصر حاضر سازمان ها تحت تاثیر اطلاعات قرار گرفته اند که باید با تجزیه و تحلیل های متفاوت، اطلاعات مورد نیاز را برداشت نموده و بر اساس آن تصمیمات لازم برای رسیدن به اهداف را اخذ نمایند. در این راستا سازمان هایی از رقبا پیشی می گیرند که به کمک فناوری های نوین و ابزارهای مختلف مدیریتی، از فرصت ها استفاده نمایند و عملکرد سازمانی خود را مدیریت کنند. هدف از انجام پژوهش، بررسی تأثیر زیرساخت فناوری اطلاعات بر عملکرد سازمانی با نقش میانجی هوش تجاری(مورد مطالعاتی شرکت توسن)است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش پژوهش توصیفی و از نوع تحقیقات کمی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را 700 نفر از کارکنان شرکت توسن تشکیل می دهد که تعداد 248 نفر بر اساس جدول مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های مورد نیاز برای تحلیل با استفاده از پرسشنامه های زیرساخت فناوری اطلاعات چناوپس و همکاران(2006)، عمکلرد سازمانی ، قابلیت های سازمانی هوش تجاری یافتیان(1396) جمع آوری گردید. از میان 248 پرسشنامه توزیع شده تنها تعداد 120 پرسشنامه تکمیل و جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از طریق نرم افزار spss و تحلیل رگرسیون انجام شده است. همچنین برای اندازه گیری تأثیر متغیر میانجی هوش تجاری بر متغیر مستقل زیرساخت فناوری اطلاعات و متغیر وابسته عملکرد سازمانی از آزمون سوبل استفاده گردید. نتایج نشان داد در شرکت مورد مطالعه زیر ساخت فناوری اطلاعات بر عملکرد سازمانی و هوش تجاری اثرگذار است. تحلیل داده ها حاکی از آن است که هوش تجاری بر عملکرد سازمانی اثرگذار است. با توجه به نتایج به دست آمده از آزمون سوبل مشخص گردید زیر ساخت فناوری اطلاعات بر عملکرد سازمانی با نقش میانجی هوش تجاری تأثیر دارد.
نقش ابزارهای هوش کسب و کار در فرآیند تصمیم سازی در شرکت های سرمایه گذاری تامین اجتماعی شهر تهران
حوزههای تخصصی:
از جمله عواملی که می تواند نقش مهمی در فرایند تصمیم گیری ایفا کند استفاده از ابزارهای هوش تجاری می باشد و مشاوران بازاریابی جهانی به استفاده از ابزارهای جدید هوش تجاری و تمرکز بر اهمیت این ابزارها تاکید داشته اند. در همین راستا در این پژوهش نقش ابزارهای هوش تجاری بر فرایند تصمیم گیری مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش نمونه آماری شامل مدیران و روسای بخش های مختلف شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی شهر تهران است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و از نظر روش توصیفی می باشد. داده های مورد نیاز برای این پژوهش، بوسیله یک پرسشنامه استاندارد که پایایی و روایی آن مجددا مورد بررسی و تائید قرار گرفت، جمع آوری شد. همچنین برای نگارش ادبیات نظری لازم در حوزه مورد بررسی از مطالعات کتابخانه ای نیز بهره گرفته شد. در این پژوهش از دو روش مختلف برای ارزیابی استفاده شد. در مرحله اول از روش دیمتل برای ارزیابی اولیه متغییرها و شاخص ها و ارزیابی و استخراج متغییرها و شاخص های تاثیرگذار و تاثیر پذیر استفاده شد که ابزار گرداوری داده های آن از طریق مصاحبه انجام پذیرفت و در مرحله دوم از روش تحلیل آماری استفاده گردید که برای انجام آن از آمار استنباطی و توصیفی استفاده می شود. در بخش آمار استنباطی ازضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS بهره گرفته شد. به طور کلی، نتایج این پژوهش حاکی از نقش استفاده از ابزارهای هوش تجاری بر فرایند تصمیم گیری بود و نشان داد که سیستم هوش تجاری و این ابزارها رابطه نزدیکی با فرایند تصمیم گیری دارند. در تبیین این نقش می توان گفت که اتخاذ تصمیم با پشتیبانی سیستم های هوش تجاری، زمان، هزینه و خطای انسانی را کاهش می دهد. به عبارتی، سیستم های هوش تجاری یک جهانی سازی فنی در جهان بازار است که با استفاده از آن، فرایندی تصمیم گیری در سازمان اثربخش شده و با کاهش اتلاف وقت و خطرات و ابهام در کار، توانایی مقابله با تغییرات گسترده در سطح جهانی را به سازمان می دهد.
بررسی همگون سازی هوش تجاری در کسب وکار: تحلیل نقش فشارهای بیرونی و تعهد مدیران عالی در شرایط بحرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
هوش تجاری اغلب تغییردهنده شرایط، به ویژه در زمان بحران ها است؛ اما هوش تجاری در سراسر سازمان هایی که آن را پذیرفته اند، به خوبی جذب و همگون نمی شود و این ریشه در نظریه نهادی و نظریه سطح بالا دارد. هدف این پژوهش بررسی همگون سازی هوش تجاری با درنظرگرفتن فشارهای بیرونی و تعهد مدیران در شرایط بحرانی در شرکت های زیرمجموعه بنیاد بهره وری و موقوفات آستان قدس رضوی است. این پژوهش ازحیث هدفْ کاربردی و ازحیث ماهیتْ توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش 44 شرکت بنیاد بهره وری و موقوفات آستان قدس رضوی است که به ازای هر شرکت سه پرسشنامه برای مدیران ارشد و تأثیرگذار در آن به شیوه غیرتصادفی ارسال شد. براین اساس، داده ها از 132 نفر از مدیران جمع آوری شد. ابزار پژوهش پرسشنامه چویی و کومار (2021) بوده است. برای سنجش روایی محتوایی از نظر خبرگان و برای بررسی روایی سازه از روایی همگرا، واگرا و تحلیل عاملی استفاده شد که درنهایت به تأیید رسید. برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی مرکب استفاده شد. مقدار آلفای کرونباخ کل 877/0 برآورد شد که در محدوده پذیرفتنی قرار دارد. تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با نرم افزار اسمارت پی ال اس 3 انجام شده است. یافته ها نشان داد عوامل فشارهای بیرونی (اجباری، هنجاری و تقلیدی) تأثیر زیادی بر تعهد مدیران عالی برای ابتکارات در هوش تجاری می گذارد. تعهد مدیران عالی به واسطه پذیرش و عادی سازی، همگون سازی هوش تجاری را تحت تأثیر قرار می دهد.
بهبود عملکرد مالی استارتآپ ها از طریق پیاده سازی هوش تجاری
هدف هوش تجاری این است که داده های بدست آمده از منابع اطلاعاتی مختلف از مشتریان، محیط، رقبا، بازارها و غیره را بررسی، یکپارچه سازی، جمع آوری و تحلیل کند تا بتواند عملکرد کسب و کارها و خصوصاً استارت آپ ها را بهبود بخشد. هدف تحقیق حاضر این است که تأثیر هوش تجاری بر عملکرد مالی استارت آپ ها را مطالعه کند. جدا از هدف عملی، روش استفاده شده این مطالعه، توصیفی است. جمعیت آماری این مطالعه شامل مدیر عاملان و کارشناسان شرکت های استارت آپ است که در یک نمونه متشکل از 250 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه 43 گویه ای استفاده کردیم. نتایج نشان داد که هوش تجاری روی یادگیری شبکه ای در استارت آپ ها تأثیرگذار نیست اما با این حال هوش تجاری، ابتکار در استارت آپ ها را 0.99 واحد افزایش می دهد و ابتکار نیز به نوبه خود عملکرد مالی استارت آپ ها را 0.311 واحد، یادگیری شبکه برای افزایش ابتکار در استارت آپ ها را 0.632 واحد و یادگیری شبکه درباره بهبود عملکرد مالی در استارت آپ ها را 0.397 واحد افزایش می دهد. تأثیر هوش تجاری بر روی ابتکار و همچنین یادگیری شبکه نیز تأثیر ابتکار و یادگیری شبکه بر روی عملکرد مالی را تأیید کرد. لذا می توانیم نتیجه گیری کنیم که تأثیر هوش تجاری بر روی عملکرد مالی به صورت غیرمستقیم و از طریق نقش واسطه ای ابتکار و یادگیری شبکه در استارت آپ ها مورد مطالعه قرار گرفته است.
تأثیر عوامل مهارت های فناوری اطلاعات و ارتباطات بر خلاقیت نوآورانه با نقش میانجی هوش تجاری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری و مدیریت آموزشی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۱
133 - 159
هدف از این تحقیق تعیین تأثیر عامل های مختلف مهارت های فناوری اطلاعات و ارتباطات بر خلاقیت نوآورانه و تعیین تأثیر هوش تجاری به عنوان متغیر میانجی بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشجویان دانشگاه فنی وحرفه ای استان مازندران در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 14888 نفر بوده که از آموزش کل هر دانشگاه در سال تحصیلی 99-98 درخواست و اعلام گردید. نمونه آماری تحقیق با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 376 نفر انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه استاندارد فناوری اطلاعات و ارتباطات (محمودی،1392) که دارای 66 گویه و در هفت بعد است و پرسشنامه هوش تجاری (Prvvych et al., 2012) که دارای 31 گویه است و پرسشنامه خلاقیت نوآورانه (Del Elo & Houghton, 2008) که شامل سه بعد و 17 گویه تدوین گردید، استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ مهارت های فناوری اطلاعات و ارتباطات (963/0)، خلاقیت نوآورانه (933/0)، هوش تجاری (839/0) به دست آمد. نتایج تحقیق نشان داد هوش تجاری ارتباط بین مهارت های فناوری اطلاعات و ارتباطات و خلاقیت نوآورانه را میانجی گری می نماید. عوامل (فردی، نگرشی، آموزشی، فنی، اقتصادی، محیطی و انسانی) بر خلاقیت نوآورانه با توجه به نقش میانجی هوش تجاری دانشجویان دانشگاه های فنی وحرفه ای استان مازندران تأثیر دارد.