مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
سواد رسانه ای
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مطالعه آموزش سواد رسانه ای و اطلاعاتی در ایران انجام گرفته است. امروزه اکثر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه جهان برای گسترش سواد رسانه ای و اطلاعاتی تلاش درخورتوجهی چه در حوزه سیاست گذاری و چه در حوزه برنامه ریزی و اجرا انجام داده اند. در ایران نیز طی دهه گذشته به ضرورت این مسئله در حد مباحث نظری توجه شده است و اقدامات عملی در حیطه سیاست گذاری و قانون گذاری و حتی اجرا مغفول مانده است؛ ازاین رو در این پژوهش تلاش شد با رویکرد کیفی، اقدامات و فعالیت های آموزش سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی در ایران از دیدگاه 30 نفر از خبرگان و متخصصان با بهره گیری از روش نمونه گیری غیر احتمالی از نوع هدفمند مورد شناسایی قرار گیرد. ابزار اندازه گیری، مصاحبه نیمه عمیق و متون مرتبط با موضوع تحقیق بوده است. همچنین از نرم افزار nvivo برای شناسایی کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. نتایج نشان داد، گفتمان های حاکم در سواد رسانه ای و اطلاعاتی در ایران شامل گفتمان حکومتی، گفتمان آموزش های رسمی (آموزش و پرورش و آموزش عالی)، گفتمان آموزش های غیررسمی (انجمن سواد رسانه ای ایران و مؤسسه های مردم نهاد) است.
الگوی برنامه درسی تربیت رسانه ای دانشجو معلمان بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت رسانه ای فرصت آموزشی است که در آن دانش آموزان به مجموعه صلاحیت های سواد رسانه ای دست می یابند. دست یابی دانش آموزان به صلاحیت های سواد رسانه ای نیازمند معلمانی است که توانایی آموزش آن ها را داشته باشند. بنابراین باید این صلاحیت ها را در برنامه های قبل از خدمت خود کسب کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود تربیت رسانه ای دانشجو معلمان است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. مشارکت کنندگان از بین اساتید و دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان شهر بیرجند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 17 دانشجو معلم و هشت استاد جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد. برای ارزیابی اعتبار تحقیق از رویکرد لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده چهل و هشت مقوله فرعی و بیست و یک مقوله اصلی است که در قالب مدل پارادیمی شامل برداشت متناقض از تربیت رسانه ای به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (فعالیت های برنامه ریزی شده، فعالیت های برنامه ریزی نشده، محتوای آموزشی و فرایند یاددهی-یادگیری)، عوامل زمینه ای (محیط های تربیتی و عوامل سازمانی)، شرایط مداخله گر (عوامل انسانی، عوامل آموزشی، عوامل اجتماعی و فرهنگی، عوامل اقتصادی، امکانات و تجهیزات، محدودیت زمانی، انگیزش و حمایت سازمانی)، راهبردها (اقدامات به کار برده شده و اقدامات احساس نیاز شده) و پیامد (بهبود بهداشت روانی و جسمی، توسعه حرفه ای معلم، توسعه دانش و توسعه مهارت های شهروندی) قرار گرفت.
میزان شناخت والدین دانش آموزان درباره نقش آموزشی فضای مجازی
منبع:
رهپویه ارتباطات و فرهنگ دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
51 - 61
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر میزان شناخت والدین دانش آموزان از فضای مجازی و همچنین میزان استفاده آنها از فضای مجازی را مورد مطالعه قرار داده و در چارچوب نظری آن از نظریه «نشر نوآوری» راجرز و نظریه «سواد رسانه ای» پارتر استفاده شده است. این پژوهش با روش پیمایشی و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفته است. جامعه آماری شامل 320 هزار و 775 دانش آموز دوره متوسطه مناطق 19 گانه آموزشی شهر تهران بوده که با استفاده از فرمول «کوکران» 400 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه ها به صورت تصادفی بین آنها توزیع شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که میان پایگاه اجتماعی-اقتصادی والدین با میزان شناخت آنها از فضای مجازی رابطه معکوس و معنادار وجود دارد. همچنین براساس نتایج این تحقیق، بین والدین و فرزندان در شناخت از فضای مجازی تفاوت وجود دارد؛ تفاوتی که بیانگر شکاف نسلی است. همین طور بر اساس یافته های این تحقیق، از آنجایی که میزان سواد رسانه ای فرزندان به مراتب بیشتر از والدین ا یشان است، لذا فرزندان در اکثر مواقع فضای مجازی را جایگزین والدین در پاسخ گویی به سؤال های خود می کنند.
بررسی رابطه سطح سواد رسانه ای با تفکر انتقادی و مهارت های اجتماعی در دانشجویان دانشگاه پیام نور بیرجند
منبع:
رهپویه ارتباطات و فرهنگ دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
21 - 30
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر که هجوم اطلاعات و پیام های مختلف ابعاد مختلف زندگی افراد را متأثر ساخته است؛ سواد رسانه ای به عنوان یک نیاز اجتماعی در دوران جوانی محسوب می شود. هدف از انجام این مقاله، بررسی رابطه سطح سواد رسانه با تفکر انتقادی و مهارت های اجتماعی در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور خراسان جنوبی است. این مقاله، با روش پیمایش میدانی و از نوع کمی است و از حیث هدف، از نوع تحقیقات کاربردی محسوب می شود. برای جمع آوری اطلاعات، از سه پرسشنامه استاندارد سواد رسانه ای فلسفی (1393)، ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺗﻔﮑﺮ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﯼ ﺭیتکس (2005) و پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون و همکاران (1983) استفاده شده است. نمونه گیری به شکل در دسترس و از طریق انتشار لینک پاسخگویی به پرسشنامه ها در فضای مجازی انجام پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان داد سواد رسانه ای با تفکر انتقادی و مهارت های اجتماعی رابطه معنادار داشته و مؤلفه های آن قابلیت تبیین متغیرهای فوق را دارند. همچنین در میزان سواد رسانه، تفکر انتقادی و مهارت اجتماعی تفاوتی در دانشجویان زن و مرد وجود نداشت. با توجه به تفاوت سواد رسانه ای در بین دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد پیشنهاد گردید جهت تقویت مهارت های اجتماعی و تفکر انتقادی دانشجویان، کارگاه های آموزش سواد رسانه جهت ارتقا تفکر نقادانه و مهارت های اجتماعی برگزار گردد.
تدوین چارچوب برنامه درسی سواد رسانه ای در دانشگاه فرهنگیان از دیدگاه صاحبنظران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین چارچوب برنامه درسی سوادرسانه ای در دانشگاه فرهنگیان از دیدگاه صاحب نظران است. این پژوهش با رویکرد کیفی از طریق مصاحبه با 28 نفر از متخصصان علوم ارتباطات، علوم تربیتی و فعالان سوادرسانه ای انجام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند تا حد اشباع انجام شد. برای تعیین روایی مصاحبه از روایی محتوایی استفاده شد و داده ها به روش تحلیل محتوای استقرایی تحلیل شد. بر اساس دیدگاه متخصصان، اهداف برنامه درسی سوادرسانه ای شامل رسانه شناسی، اصلاح سبک مصرف رسانه ای، توسعه اخلاق کاربری، پرورش شهروند فعال و تربیت معلم مولد می باشد. همچنین محتوا شامل مفاهیم وکلیات، تکنیک های ساخت رسانه ای، نقد وتحلیل پیام ها، رژیم مصرف رسانه ای، ملاحظات اخلاقی و کاربست رسانه است. بدین منظور باید روش های توضیحی، مسئله محور، مشارکت محور، انتقادی و کارگاهی برای تدریس به کار رود و از شیوه ارزشیابی مشاهده ای، عملکردی، پروژه ای، آزمون و خودارزیابی استفاده شود. چارچوب به دست آمده می تواند مبنایی برای طراحی برنامه درسی سواد رسانه ای در دانشگاه فرهنگیان باشد.
ارائه الگوی آگاه سازی مخاطب برای برون رفت از فریب کاری رسانه (مبتنی بر محیط خانواده)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۴ (پیاپی ۶۷)
105 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگوی آگاه سازی مخاطب برای برون رفت از فریب کاری رسانه مبتنی بر محیط خانواده است. در عصر ارتباطات، دستیابی به مخاطبان و آگاه سازی مخاطب و اثرگذاری برآنان، از اهداف دست اندرکاران رسانه های مختلف است. یکی از مهم ترین عناصر ارتباط با مخاطب، اثری است که رسانه بر او می گذارد. با نگاهی به پیشینه تحقیق درباره اثرگذاری رسانه ها و آگاه سازی مخاطب، به ویژه در محیط خانواده، برای برون رفت از فریب کاری رسانه می توان دریافت که اثرگذاری رسانه ها بر مخاطب همواره موردتوجه گردانندگان آن ها، اندیشمندان حوزه مطالعات رسانه ای و دولت بوده است. در واقع، متصدیان و متولیان رسانه ها همواره این پرسش را مطرح می کنند که آیا رسانه ها می توانند تأثیری بر مخاطبان خود به ویژه در حوزه خانواده داشته باشند و آیا می توانند آن ها را در رسیدن به اهدافشان یاری کنند؟ روش تحقیق، کتابخانه ای و اسنادی و ابزار گردآوری اطلاعات، یادداشت برداری است. برای گردآوری اطلاعات، کتاب های نظری درباره رسانه و مطالعات انتقادی، مقالات علمی پژوهشی، تخصصی و ترجمه متون تخصصی بررسی و واکاوی شد.آنگاه با توجه به موضوع مقاله حاضر، زمینه ها و عوامل فریب کاری در رسانه، تحلیل و راه های برون رفت از آن، شناسایی شد. همچنین، اثرگذاری رسانه ها بر آگاه سازی مخاطب بررسی گردید.
بررسی نقش سواد رسانه ای در پیش بینی نگرش نسبت به یادگیری الکترونیکی دانشجویان و اساتید در ایام کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
85 - 97
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سواد رسانه ای در پیش بینی نگرش نسبت به یادگیری الکترونیکی دانشجویان و اساتید در ایام کرونا بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی ازلحاظ روش تحقیق توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان و اساتید دانشگاه پیام نور کرمان بودند که 473 نفر از آن ها (366 نفر از دانشجویان و 107 نفر از اساتید) با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه نگرش به یادگیری الکترونیکی سید تقوی (1386) و سواد رسانه ای فلسفی (1393) بود. داده ها با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد وضعیت نگرش نسبت به یادگیری الکترونیکی در بین دانشجویان، اساتید و کل نمونه پژوهش با سطح معنی داری کمتر از 05/0 به طور معنی داری بیشتر از حد متوسط (4) است (05/0 P< ). وضعیت سواد رسانه ای در بین دانشجویان، اساتید و کل نمونه پژوهش با سطح معنی داری 001/0 به طور معنی داری بیشتر از حد متوسط (3) است ( 01/0 P< ). بین سواد رسانه ای و نگرش به یادگیری الکترونیکی در دانشجویان و اساتید در ایام کرونا رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (01/0> P ). متغیر سواد رسانه ای به صورت مثبت و معنی دار نگرش نسبت به یادگیری الکترونیکی را در دانشجویان و اساتید در ایام کرونا پیش بینی می کرد (01/0> p ، 0/81 = β ). بر اساس نتایج، می توان با برگزاری دوره های آموزشی مهارت های سواد رسانه ای دانشجویان و اساتید را جهت ایجاد نگرش مثبت نسبت به یادگیری الکترونیکی افزایش داد.
تاثیر آموزش بر اساس چهارچوب فعالیت های متمایز شده آشکار یادگیری( DOLA ) بر پیشرفت تحصیلی درس تفکر و سواد رسانه ای و گرایش به تفکر انتقادی در دانش آموزان پسر پایه دهم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
121 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق مقایسه تاثیر سطوح مختلف آموزشی ( DOLA ) در چهار سطح( انفعالی، فعال، سازنده گرا و تعاملی) بر پیشرفت تحصیلی درس تفکر و سواد رسانه ای وگرایش به تفکر انتقادی در دانش آموزان است. روش: پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری 117 نفر(30 نفر در گروه گواه و 87 نفر در گروه های آزمایشی ) که به طور تصادفی خوشه ای در شهر میاندوآب در چهار دبیرستان پسرانه و در هر دبیرستان یک کلاس انتخاب شدند. پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و پرسشنامه محقق ساخته پیشرفت تحصیلی تکمیل شدند. هر یک از گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت آموزش و گروه کنترل به صورت انفعالی (سنتی) تحت آموزش قرارگرفت. بعد از جمع آوری داده ها ، با استفاده از نرم افزار SPSS آزمون کوواریانس یک راهه ( ANCOVA ) و مقایسه زوجی بونفرونی به کار گرفته شد. نتیجه: نشان داد که آموزش در سطوح فعال چهارچوب ( DOLA ) بر گرایش به تفکر انتقادی و میزان پیشرفت تحصیلی تاثیر مثبت و معناداری دارد.آموزش در سطح فعالیت تعاملی بیشترین تاثیر و آموزش در سطح انفعالی (سنتی)کمترین تاثیر را بر یادگیری دارد . همچنین به ترتیب با حرکت ازسطح انفعالی به سمت سطح تعاملی نمرات دانش آموزان نیز افزایش پیدا می کند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که هرچقد آموزش ها در مدارس به صورت فعالانه تدریس شوند به همان میزان تفکر انتقادی و یادگیری دانش آموزان پیشرفت محسوسی خواهد داشت.
زمینه ها و فرایندهای شکل گیری الگوی سواد رسانه ای برای دانش آموزان مقطع متوسطه: یک مطالعه ی زمینه ای در میان معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر، مطالعه ی زمینه ها و فرایندهای شکل گیری الگوی سواد رسانه ای برای دانش آموزان مقطع متوسطه است. روش مطالعه: با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه ی زمینه ای و با نمونه گیری نظری و هدفمند تعداد 21 نفر از معلمان و فعالین حوزه ی آموزش انتخاب شده و با آن ها مصاحبه های عمیقی صورت پذیرفت. فرایند نمونه گیری نظری تا مرحله ی اشباع داده ها ادامه یافت. داده های گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که «مزمزه واقعیت» به عنوان نتیجه ی کل فرایند آموزش سواد رسانه ای، خود را برای دانش آموزان نمایان می کند. این نتیجه به دنبال به کارگیری دانش رسانه ای برای درک واقعیاتی که در متن داده های رسانه ای وجود دارد حاصل می شود. به طور عمده مزمزه واقعیت به دنبال عواملی چون به کارگیری معلمان خبره، تدریس سواد رسانه ای در مدارس، تشکیل کلاس های مشارکت محور در فضای هندسی جدید، به روزرسانی محتوای دروس سواد رسانه ای و همزمان با تأثیرپذیری از مجموعه ای از عوامل زمینه ای و مداخله گر برساخته می شود. در کنار شکل گیری مزمزه واقعیت، سیستم آموزشی با استفاده از راهبردهایی چون استفاده از روش های روزآمد در آموزش سواد رسانه ای، مسیردهی به زندگی شبکه ای دانش آموزان و کنترل و نظارت گفتمانی بر فضای رسانه ها، مسیر دهی برای درک واقعیت های موجود را برای دانش آموزان آسان تر می کند. بر آیند و نتیجه ی به کارگیری راهبرد های فوق برای سیستم آموزش سواد رسانه ای و درک واقعیت، شکل گیری نگاه بازاندیشانه و انتقادی در بین دانش آموزان در مقابل رسانه ها و اطلاعات گوناگون آن خواهد بود. مدل نظری پژوهش درک بهتری از مسیر های فوق به دست می دهد.نتیجه گیری: برای برساخت سواد رسانه ای آموزش محور، سه سطح کلان و میانی و خرد در قالب یک سیستم با یکدیگر همکاری می کنند. برونداد نهایی تعاملات درون این سیستم، سواد رسانه ای است که برآیند و بازخورد کلی آن که نشانگر کارکرد صحیح سیستم است در قالب مزمزه واقعیت اجتماعی خود را نشان می دهد.
ارائه مدل اثر سواد رسانه ای، سبک زندگی بر تغییرات هویت اجتماعی (مطالعه موردی: سازمان های ورزشی کشور)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۲
55 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر ارائه مدل تأثیر سبک زندگی و سواد رسانه ای بر هویت اجتماعی در سازمان های ورزشی کشور است. پژوهش حاضر از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی و ازنظر زمان مقطعی و از نظر گردآوری داده ها به صورت توصیفی- همبستگی است. 384 نفر از کارکنان ادارات کل ورزش و جوانان کل کشور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای به سؤالات پرسشنامه های هویت اجتماعی صفاری نیا (1390)، پرسشنامه سواد رسانه ای فلسفی (1393) و نیز پرسشنامه سبک زندگی (QSL) لعلی و همکاران (1391) به صورت داوطلبانه پاسخ دادند. آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و درنهایت برای ارائه الگو مناسب از روش مدل معادلات ساختاری (SEM) با بهره گیری از نرم افزارهای 21 SPSS و LISRL در سطح 0/05≥α استفاده شد. نتایج نشان داد سواد رسانه و سبک زندگی فعال بر هویت اجتماعی افراد مؤثر و موجب تغییرات اجتماعی در آن ها می شود و در نهایت مدل تحقیق از برازش کافی برخوردار است (0/09=RMSEA) و همچنین شاخص های برازش مقدار GFI، CFI و NFI به ترتیب برابر با 0.95، 0.98 و 0.92 به دست آمد. بنابراین سلامت و تعالی روحی انسان ها از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر سلامت جوامع انسانی است. که سبک زندگی فعال و سواد رسانه ای سبب ایجاد چنین وضعیتی در هویت اجتماعی کارکنان سازمان ها می شود پس می توان سازمان های ورزشی را به سمت تشویق کارکنان در تغییر سبک زندگی و سواد رسانه ای سوق داد.
برازش مدل سواد رسانه ای در ورزش با رویکرد مدل یابی معادلۀ ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۷)
51 - 66
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تحقیق حاضر برازش مدل سواد رسانه ای در ورزش با رویکرد مدل یابی معادله ساختاری بود. روش پژوهش: ابتدا مدل اولیه با روش گراندد تئوری و رویکرد اشتراوس و کوربین شناسایی و در ادامه برازش آن با روش مدل یابی معادله ساختاری ارزیابی شد. برای تحلیل داده های کیفی از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی و برای تحلیل داده های کمی از روش مدل یابی معادله ساختاری استفاده شد. نمونه مورد بررسی در بخش کیفی شامل 26 نفر از صاحب نظران حوزه ورزش و رسانه بودند که به روش غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی 400 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم ورزشی به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب و با پرسشنامه پیمایش شدند. یافته ها: در بخش کیفی، الزامات تولید محتوا، گسترش اندیشه سواد، برجسته سازی مقوله ورزش و مدیریت محتوا به عنوان شرایط علی و شکل محتوا، به کارگیری صنایع رسانه ای، تولید محتوا بر مبنای شناخت مخاطب، گنجاندن سواد رسانه ای در محتوای آموزشی، پیش نیازهای آموزش سواد رسانه، تحت عنوان شرایط زمینه ای شناسایی شدند. در بخش کمی برازش مدل برآمده از یافته های کیفی تأیید شد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که آموزش سواد رسانه ای، مدیریت تولید محتوا، به کارگیری صنایع رسانه ای و برجسته سازی مقوله ورزش بر ایجاد و توسعه سواد رسانه ای در ورزش اثر دارد.
مطالعۀ عوامل مؤثر بر سرمایۀ سیاسی ایرانیان: فراترکیب پژوهش های بازۀ زمانی 1386 الی 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
117 - 151
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت یافتن موضوع سرمایه سیاسی و روند رو به رشد آن در ایران، از دهه های گذشته مطالعاتی پیرامون این موضوع انجام شده؛ اما مطالعات حول یک سؤال مشترک، غالباً ً نتایج ناهمسویی را داشته اند. بنابراین؛ هدف این پژوهش، ترکیب یافته های پژوهشهای کیفی و کمی انجام شده در مورد عوامل مؤثر بر سرمایه سیاسی در ایران به منظور کسب نتیجه ای منسجم از یافته های پژوهشی آنهاست. روش پژوهش از نوع فراترکیب مطالعات کمی و کیفی دربازه زمانی 1386-1400 به روش تعمدی غیر احتمالی است که حجم نمونه برابر با 35 سند تحقیقی است. این اسناد برحسب اعتبار و روایی تحقیق، کیفیت پژوهش، معیار علمی-پژوهشی بودن و ارتباط با سرمایه سیاسی انتخاب شدند. نتایج نشان داد 5 شاخص مهم اجتماعی (رضایت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی)، فرهنگی (سواد رسانه ای، تعهد اخلاقی، عملکرد رسانه ملی، فرهنگ سیاسی)، اقتصادی (ارتقای شاخص کیفیت زندگی، بهبود مسائل رفاهی-مادی) و سیاسی (سیاست گذاری اجتماعی، حکمرانی مطلوب، کارایی اجتماعی-سیاسی) در افزایش و کاهش سرمایه سیاسی شهروندان در بازه زمانی فوق مؤثر بوده است. هرچه شاخص های فوق در حد نرمالی قرار بگیرند، به همان اندازه سرمایه سیاسی (انسجام سیاسی، فرهنگ سیاسی، اعتماد سیاسی و مشارکت سیاسی) در جامعه در وضعیت مطلوب و بهتری قرار خواهد گرفت و در سیاست گذاری اجتماعی (انتخابات ملی-محلی)، میزان مشارکت سیاسی افزایش خواهد یافت. مشروعیت سیاسی، نیز منوط به میزانی از سرمایه سیاسی است که در این تحقیق به آن پرداخته شده است.
گونه شناسی فعالیت های بانوان طلبه در شبکه اجتماعی اینستاگرام در ایام شیوع کرونا
حوزههای تخصصی:
حضور طلاب در فضای مجازی پدیده ای است که در سالیان اخیر به دلیل گسترش ابزارگونه این فضا افزایش یافته است. با شیوع ویروس کرونا و افزایش استفاده از این ابزار و تاثیر آن در زندگی اجتماعی حضور مردم و طلاب رشد چشمگیری در این فضا داشته است. اگرچه استفاده و بهره گیری حداکثری از فضای مجازی، یک اصل و ضرورت انکارناپذیر است ولی دغدغه حاکمیت نسبت به چگونگی حضور مردم در این فضابه دلیل رشد اخبار منفی، فیک و شایعات و ضعف سواد رسانه ای عموم مردم در مواجهه با این داده ها و توانمندی پایین آن ها در انتخاب و تحلیل اطلاعات به ویژه در هنگام وقوع بحران هایی مانند کرونا، دغدغه ای به حق و درست است. یکی از راه های موثر و قوی برای کاهش این نگرانی و تبدیل چالش ها و تهدید ها به فرصت، استفاده از ظرفیت نیروهای انقلابی و طلبه در شبکه های اجتماعی است. برای استفاده بهینه از این ظرفیت، لازم است در گام اول شناخت صحیحی از توانمندی و فعالیت ها به دست آید. براین اساس، مسئله اصلی این مقاله گونه شناسی فعالیت های بانوان طلبه در شبکه اجتماعی اینستاگرام در ایام شیوع ویروس کرونا است و به دنبال پاسخ به این سوال است که بانوان طلبه، برای افزایش سواد رسانه ای مخاطبین خود در این ایام چه اقداماتی انجام دادند. در مقاله با استفاده از گلوله برفی 110 صفحه طلبه خواهر شناسایی شده و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، به این نتیجه رسیدیم که فعالیت هایشان در این دوران در 3 گونه 1)ترویج سبک زندگی2)معرفت افزایی دینی، 3)فعالیت های جهادی کرونایی خانگی قابل دسته بندی خواهد بود.
سواد رسانه ای از منظر قیم مآبی آزادی خواهانه
حوزههای تخصصی:
این ایده که هیجانات و عناصر غیرعقلانی آفت جریان صحیح تفکر و تصمیم گیری انسان هستند، از یونان باستان حتی تا عصر روشنگری کشیده شد. اما امروزه ایده آمیختگی فرایندهای عقلانی و فرایندهای غیرعقلانی (هیجانی و گرایشی) جای آن را گرفته است. امروزه سخن از پاک سازی جریان تفکر از عناصر غیرعقلانی نیست، بلکه سخن از شناسایی این عناصر غیرعقلانی و استفاده از آنها برای مدیریت جریان تفکر است. ایده «قیم مآبی آزادی خواهانه» به دنبال معماری انتخاب مردم، بدون محدود کردن گزینه های آنها است. در نوشتار حاضر، در پی پاسخ به این سؤال بودیم که «رسانه ها چگونه می توانند با بهره گیری از مؤلفه های ناهشیار تفکر، فرایند تصمیم گیری مخاطبان را کنترل کنند؟». بدین منظور، پاره ای از عناصر غیرعقلانی و سوگیری های ذهن را بر اساس مطالعات تجربی معرفی کرده و آنگاه به شیوه بهره برداری از آنها توسط اصحاب رسانه اشاره کرده ایم. هدف نوشتار حاضر، معرفی حوزه ای از سواد رسانه ای است که به شگرد رسانه ها در معماری انتخاب مردم می پردازد؛ شگردهایی که در ضمن هدایت انتخاب های مردم، احساس آزادی را از آنها نگیرند. رسانه ها از سوگیری ذهن افراد همچون اثر لنگری، تمایل به سازگاری شناختی، دیدن آرزومندانه و فشار هنجارهای اجتماعی برای مدیریت انتخاب های آنها استفاده می کنند. آنها با تصویرسازی، حسن تعبیرها، استفاده از کودکان برای فشار به والدین و شگردهای دیگر، مخاطبان را به رفتار و تفکر مدنظر خود سوق می دهد.
نقش سواد رسانه ای در نگرش به جهانی شدن
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سواد رسانه ای در نگرش به جهانی شدن در بین دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شده است. روش پژوهش توصیفی است که با تکنیک پیمایش و ابزار اندازه گیری پرسشنامه انجام شده است. پرسش اصلی پژوهش مبنی بر این است که سطح و میزان سواد رسانه ای دانشجویان چه تأثیری بر نگرش آنها به مقوله جهانی شدن در سه بعد پذیرش بی قید و شرط جهانی شدن، نگرش فعال و انتقادی به جهانی شدن و نگرش منفعلانه به جهانی شدن دارد؟ جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشکده علوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران(3800 نفر) است که حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 348 نفر، محاسبه شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین سواد رسانه ای و نگرش منفعلانه به جهانی شدن رابطه معنادار (000/0=Sig) و منفی وجود دارد (321/0 -)، همچنین نتایج نشان داده است که بین متغیر مستقل سواد رسانه ای با نگرش مثبت و پذیرش بی قید و شرط جهانی شدن رابطه معنادار (000/0=Sig) و منفی وجود دارد (401/ 0-) و بین متغیرهای سواد رسانه ای و نگرش فعال به جهانی شدن رابطه معنادار (000/0=Sig) و مثبت وجود دارد (401/0).
بررسی تأثیر مهارت های زندگی بر سواد رسانه ای شهروندان تهرانی با تأکید بر ویژگی های جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف بررسی تأثیر مهارت های زندگی بر سواد رسانه ای شهروندان تهرانی با تأکید بر ویژگی های جمعیت شناختی طراحی و اجرا شده است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن پیمایش است. جامعه آماری پژوهش عبارت است از تمامی شهروندان ساکن شهر تهران که، طبق آمار اسناد ملی، 8 میلیون و 963 هزار نفر اعلام شده است. حجم نمونه، با استفاده از فرمول کوکران، 385 نفر برآورد شد. نمونه موردنظر به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. ابزار اندازه گیری این پژوهش پرسش نامه محقق ساخته است که روایی آن به شیوه روایی صوری مورد سنجش قرار گرفت و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که ویژگی های جمعیت شناختی بر مهارت های زندگی و سواد رسانه ای تأثیر دارند. همچنین بر اساس یافته ها، جنسیت بر سواد رسانه ای و مهارت های زندگی و مؤلفه های آن ها تأثیری ندارد؛ اما، گروه های سنی بر سواد رسانه ای و مهارت های زندگی و مؤلفه های آن ها تأثیر دارند. در تبیین یافته ها می توان گفت که جنسیت افراد نمی تواند متغیرهای مؤثر بر سواد رسانه ای و مهارت های زندگی را تحت تأثیر قرار دهد؛ اما، گروه سنی (جوان، میان سال و سالمند) بر سواد رسانه ای و مهارت های زندگی تأثیر دارند. علت آن را شاید بتوان در تفاوت در سبک زندگی، میزان دسترسی به رسانه ها، و محدودیت زمانی مواجهه با رسانه دانست. همچنین سطح معناداری به دست آمده (001/0) نشان می دهد که مؤلفه های مهارت های زندگی بر سواد رسانه ای تأثیرگذارند.
طراحی الگوی نقش سواد رسانه ای در ارتقای سرمایه اجتماعی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و دوم زمستان ۱۴۰۰شماره ۵۶
75 - 102
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف طراحی الگوی نقش سواد رسانه ای در ارتقای سرمایه اجتماعی در شهر یزد و با بهره گیری از روش گراندد تئوری انجام شد و از نوع کیفی و بنیادی است. داده ها با مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 19 نفر از متخصصان استخراج شدند و برای انتخاب افراد از روش نمون ه گی ری نظری تا رسیدن به اشباع نظری استفاده شد. در ادامه، مصاحبه ها به متن تبدیل شدند و فرایند تحلیل داده ها آغاز شد. برای کدگذاری باز، تحلیلِ خط به خط به کار رفته است و همراه با بسط مفاهیم و مقوله ها، کدگذاری محوری و گزینشی انجام شد. برای اعتبارسنجی یافته ها، چهار راهبرد از هشت راهبردِ کرسول و میلر (بررسی همکاران، تشریح کلیشه های ذهنی و پیش داوری های محقق، تأیید مشارکت کنندگان، توصیف غنی) مورد استفاده قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهند درصورتی که شرایط زمینه ای (ویژگی های پیام، شرایط مخاطب، جوامع رسانه ای، دسترسی، رسانه، شناخت هنجارها) ایجاد شوند و عوامل مداخله گر (مرتبط با مخاطب، رسانه ای، محیطی) کنترل شوند و راهبرد مناسب (بومی سازی سواد رسانه، کاربری هوشمندانه، نقد آگاهانه و...) به کار رود، می توان به پیامد نهایی موردنظر (ارتقای سرمایه اجتماعی) دست یافت.
باتلاق اطلاعاتی: مفهومی نوین در بحران کرونا ویروس: بیان دیدگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
159 - 163
حوزههای تخصصی:
در واقع، فضایی که حجم زیادی اطلاعات غیرمعتبر در آن تولید و اشاعه می یابد، باتلاق اطلاعاتی نام دارد. این اصطلاح خاص جریان اطلاعات در بحران ها با دامنه وسیع از جمله بحران کرونا ویروس می باشد. تفاوت این واژه با آلودگی اطلاعات این است که در آلودگی اطلاعات، حجم اطلاعات نادرست بسیار زیاد نبوده و اثرگذاری آن بر جامعه مقطعی است و چندان عمیق نیست. اما در باتلاق اطلاعاتی، حجم اطلاعات نادرست تولید شده بسیار زیاد و اثرات نامطلوب آن معمولا بلندمدت و نسبتا عمیق و عمیق است. برای مثال کمبود مواد غذایی خاص در برخی زمان ها می تواند روند عادی جامعه را دچار اختلال کند و فضایی برای تولید و اشاعه اطلاعات نادرست فراهم نماید، اما به دلیل موقتی بودن، اثرات در جامعه، چندوجهی و عمیق نیست. پس از مدتی این آلودگی با شفاف سازی و نیز تلاش برای حل مشکل از بین می رود. اما در بحران کرونا ویروس، تقریبا سراسر جهان با باتلاق اطلاعاتی مواجه شدند. در واقع حجم اطلاعات غیرمعتبر تولید و اشتراک گذاشته شده زیاد و امکان تشخیص اطلاعات معتبر از غیر معتبر تقریبا غیر ممکن شد. در این حالت مردم و دولت ها سردرگم شده و برون رفت جامعه از این شرایط بسیار سخت و زمان بر شد. لذا باید اثرات ایجاد باتلاق اطلاعاتی بر فرد و جامعه را بدانیم و برای حل آن راه حال های علمی و منطقی پیشنهاد دهیم. در این مقاله به تبیین این مساله پرداخته می شود.
تأثیر بازی های رایانه ای بر رفتار کودکان (فراتحلیل پژوهش های بازه زمانی 1381- 1399)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همراه با جهانی شدن و تغییرات سبک زندگی ایرانیان، از جمله فراموش شدن بازی های سنتی و جایگزین شدن بازی های مدرن، امروزه مهمترین سرگرمی کودکان و جوانان، بازی های رایانه ای است. این بازی ها دارای فرصت ها و تهدیدهایی هستند که تابعی از نحوه عملکرد خانواده، جامعه پذیری و مدیریت منطقی در نحوه برخورد با این مسئله است، بر این اساس، این مطالعه قصد دارد به ارزیابی تأثیر بازی های رایانه ای بر رفتار کودکان (فراتحلیل بازه زمانی 1381-1399) بپردازد. جامعه آماری شامل 57 مطالعه پژوهشی است که از 24 سند تحقیقاتی انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهند بازی رایانه ای، دارای دو بعد فرصت ها، شامل: کاهش پرخاشگری (0.373)، بهبود مهارت های اجتماعی (0.122)، ارتقای کارکردهای اجرایی کودکان (0.246)، یادگیری مفاهیم علمی (0.207)، بهبود عملکرد حافظه (0.311)، خلاقیت و کارآفرینی (0.336)، ارتقای سطح آگاهی و سواد رسانه ای (0.392) توانایی حل مسئله (0.377) و تهدیدهای رفتاری، شامل: ترویج خشونت اجتماعی (0.401)، افت عملکرد تحصیلی (0.485)، بزهکاری اجتماعی (0.385)، ضعف روابط اجتماعی (0.348)، بحران عاطفی خانواده (0.437)، بی انضباطی (0.357)، انزوای اجتماعی (0.399)، افزایش استرس (0.302)، اعتیاد رایانه ای (0.216)، بحران هویتی (0.152) و تعارض رفتاری با والدین (0.189) است.
مقایسۀ تأثیر آموزش سواد رسانه ای مبتنی بر آیات قرآن کریم و مدل EC بر باورهای فراشناختی (مطالعه موردی: دانش آموزان دختر پایه هفتم شهرستان فراهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش، بررسی تاثیر آموزش سواد رسانه ای مبتنی بر آیات قرآن و مولفه های مدل EC بر باورهای فراشناختی دانش آموزان بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه هفتم شهرستان فراهان که در سال تحصیلی 1399-1398 مشغول به تحصیل بودند تشکیل می دهد. روش نمونه گیری از نوع در دسترس و از تنها مدرسه دخترانه متوسطه اول شهر فرمهین سه کلاس انتخاب و دانش آموزان این کلاس ها به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش اول، آموزش سواد رسانه ای مبتنی بر آیات قرآن کریم؛ آزمایش دوم آموزش سواد رسانه ای در چارچوب مولفه های مدل EC و گروه کنترل تحت آموزش های رایج قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و کاترایت-هاتون با پایایی 91/0 و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و ضریب اتا استفاده شد. نتایج پژوهش بیانگر وجود تفاوت معنی دار (001/0(p< در دو گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود اما شاخص اندازه اثر (ضریب اتا) به دست آمده حاکی از این است که آموزش سواد رسانه ای مبتنی بر آیات قرآن 3/54 و آموزش سواد رسانه ای در چارچوب مدل EC 8/32 از میزان باورهای فراشناختی دانش آموزان را ارتقاء می دهد. در نتیجه می توان گفت آموزش سواد رسانه ای در چارچوب آیات قرآن کریم می تواند باورهای فراشناختی دانش آموزان را به میزان قابل ملاحظه ای ارتقاء بخشد.