مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
سعادت
منبع:
قرآن و عترت سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
7 - 28
حوزههای تخصصی:
ملاک و معیار سعادت زن از مباحث بسیار مهمی است که در آثار اخلاقی مورد توجه قرار گرفته است. این که با چه معیار می توان کمال و سعادت افراد را مورد ارزیابی قرار داد و آیا جنسیت و قومیت و یا نژاد و ملیت می تواند ملاک سعادت قرار گیرد، مطلبی است که مفسر گرانقدر معاصر، آیت الله جوادی آملی در مباحث تفسیری خود به آن پرداخته اند. پژوهش حاضر که به بررسی و تحلیل موضوع سعادت زن در قرآن و راهکارهای نیل به آن از نگاه آیت الله جوادی آملی می پردازد، با روش تحقیق کتابخانه ای سامان یافته است. حقیقت سعادت از منظر آیت الله جوادی آملی، کمال وجودی نفس و رشد عقل در مقام نظر و عمل است که تقرب به حق، نتیجه آن است. از این رو ایشان بر ترادف کمال و سعادت تاکید می ورزند و در باب معیار سعادت، با توجه به آیات کریم قرآن و روایات ماثور، تنها عقیده صایب و عمل صالح را میزان قرار می دهند. بر همین اساس است که جنسیت، قومیت و نژاد و عوامل دیگر هیچ نقشی در این باب ندارند. این حکیم الهی و مفسر عظیم الشان معتقد است که مسیر کمال و سعادت برای زن به همان میزان فراهم است که زمینه آن برای مرد مهیا است. از نگاه ایشان راهکارها و عوامل ایفای نقش در این زمینه عبارت است از: خانواده محوری، ایمان گرایی، تحصیل علم، عدالت ورزی، توجه به معنویت و تزکیه نفس، آزادی عقیده و عمل بر اساس شرع و اشتغال به امور منزلی.
«آرامش» در حکمت صدرایی و روانشناسی معاصر: رویکرد تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹
۱۴۸-۱۳۰
حوزههای تخصصی:
نیاز به آرامش از اساسی ترین نیازهای انسانی به شمار می رود. از پیامدهای تحولات اجتماعی قرن اخیر، گرفتاری بشر به انواع بحران های روحی و اخلاقی و در پی آن از دست دادن آرامش واقعی خود است. تفسیر نامعلوم این مفهوم نیز در آتش این بحران ها دمیده است. پرسش اصلی نوشتار حاضر آن است که آرامش با نظر به حکمت صدرایی چه مختصاتی دارد و نسبتش با آرامش مطرح در روانشناسی معاصر به چه شکلی است؟ این تحقیق در روشی کیفی و با روی آوردی توصیفی تحلیلی و نیز با بهره مندی از تکنیک ها و ابزارهای موجود در روش های تحلیل اسنادی، آرامش را به دو قسم جسمانی و باطنی تقسیم نموده و لذات عقلی را از مراتب عالیِ آرامش در حکمت صدرایی قرار داده است. تبیین عوامل جلب و سلب آرامش از نگاه ملاصدرا نیز از دیگر یافته های پژوهش پیش رو به شمار می روند. در روانشناسی معاصر، مدل بهزیستی ذهنی (Swb) را می توان با انواع آرامش جسمی و مراتبی نازل از آرامش باطنی همسو دانست. همچنین مدل بهزیستی روانشناختی (pwb) را می توان با آرامش باطنی و مراتبی دیگر از آن همگرا دید.
نظریه مدنی فارابی چیست؟ تحلیل بخش دوم کتاب الملّه و بیان کاربست سیاسی آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
اگر کتاب الملّه را بنیان سایر آراء مدنی و سیاسی فارابی بدانیم، به هیچ وجه ادعایی گزاف نکرده ایم. ابونصر فارابی با تألیف این رساله فلسفهِ فلسفه مدنی و سیاسی خویش را ارائه کرده است و بن مطالب خود را در آن قرار داده است. با تأمل در محتوای این رساله به خوبی می توان آن را به دو بخش تقسیم کرد. معلم ثانی در بخش نخست از مسائلی سخن رانده است که خود بنیان بخش دوم یعنی، علم مدنی می باشد و در بخش دوم که ما در این جستار به دنبال فهم فحوی آن به صورت توصیفی و تحلیلی هستیم، از مسائلی بحث کرده است که آن مسائل، فلسفه مدنی را تشکیل داده است. با تأمل و تدقیق در بخش دوم کتاب الملّه، دریافته خواهد شد که فارابی از دو احصاء سخن گفته است. یکی احصاء سعادت و دیگری احصاء سیاست است و به صورت کلی این دو امر، مسائل علم مدنی را تشکیل داده است.بدین ترتیب، هدف جستار پیش رو نیز تحلیل بخش دوم این رساله خواهد بود که در ذیل آن نظریه مدنی فارابی قابل دسترسی خواهد بود. به عبارت دیگر، پرسش این جستار چنین است که چگونه مباحث عنوان شده در بخش دوم کتاب الملّه باعث ایجاد یک نظریه مدنی شده است؟
بررسی تکامل دنیوی انسان از دیدگاه ملاصدرا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
152 - 171
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ گویی و تحلیل سوال "تکامل دنیوی انسان از نظر ملاصدراچکونه است؟" می باشد وآنچه نگارندگان درنتیجه این پژوهش به آن رسیده اند این است که ازدیدگاه صدرا آدمی به مقتضای فطرتش در حال حرکت به سوی کمال است، تکامل انسان در دنیا از همان ابتدای پیدایش و وجود یافتن او تا انتهای وجود جسمانی و وارد شدن او به نشئه برزخی که ابتدای تکامل انسان در برزخ و انتهای تکامل انسان در دنیا است را شامل می شود. صدرا انسان را موجودی با مراتب تشکیکی می داند و با استفاده از حرکت جوهری تکامل وجودی انسان را نشان می دهد، از نظر وی تکامل، حرکت از نقص به سوی کمال می باشد و تکامل در دنیا را پرورش فضایل و ملکات به حساب می آورد؛ با پرورش نفس است که انسان می تواند به مرتبه قدسیه و عقل مستفاد برسد. ملاصدرا معتقد است سعادت حقیقی انسان در گروه کمال نظری و عملی انسان بوده که بر اثر اعمال و افعال پاک و منزه شدن از بدی ها و همچنین به کمک تفکر و تفحص به امورعقلی به سعادت واقعی می رسد. مراتب تکامل انسان با حدوث جسمانی آغاز و در ادامه، وجودی مادی مثالی، مثالی و در ادامه تکامل در برزخ ممکن است به موجودی عقلی نیز تبدیل گردد. عواملی که برای تکامل یافتن انسان در دنیا وجود دارد را بر می شمارد و همچنین غایت انسان را سعادت حقیقی می داندومعتقداست در برزخ نیز تکامل ادامه دارد.پس درنتیجه عالم برزخ با تفاوت در نشئه استمرار دنیا است.
شاخصه های سعادت بشر و میزان اهمیت هریک با تکیه بر احادیث طوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
319 - 348
حوزههای تخصصی:
انسان دائماً در پی یافتن راهی برای نیل به سعادت ابدی است. در این میان، هر نحله و مذهبی طبق معلوماتش این مسیر را ترسیم نموده و سایرین را بدان دعوت کرده است. مسئله مهم اینجاست که آیا در اسلام نیز به طور جزئی به شاخصه های سعادت اشاره شده است؟ این نوشتار به روش تحلیل محتوا و با تشکیل جدول احادیث و شرح آن ها، حدود 2300 حدیث با ساختار طوبی را مورد کاوش قرار داده و می کوشد به این سؤال پاسخ دهد که شاخصه های سعادت بشر کدام اند و میزان اهمیت هریک به چه میزان است؟ دستاورد های این پژوهش نشان می دهد که احادیث طوبی را می توان در سه بازه زمانی تقسیم بندی کرد که به ترتیب تکرار شامل حال فرد، آینده و گذشته است. این سه بازه زمانی به عنوان مضامین سازمان دهنده و واژه «ذکر» به عنوان یک مضمون فراگیر است که دربرگیرنده همه آن هاست. «ذکر» به معنای یادآوری نعمت هایی است که خداوند در اختیار بشر نهاده و همچنین به این معناست که انسان دائماً متذکر حالات و عوامل مؤثر بر روح و جسمش باشد تا دچار یأس از گذشته، غفلت از حال و نسیان آینده نشود.
جایگاه رأفت در فرهنگ اسلامی و آثار آن در زندگی فردی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
159 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی جایگاه رأفت در آیات و روایات و آثار آن در زندگی فردی و اجتماعی پرداخته است. در فرهنگ دینی و معارف اسلامی و آنچه از سیره رسول اکرم (ص)، ائمه و بزرگان دینی و مفسران دینی استنباط می شود، رأفت جایگاهی خاص و دارای ابعاد گوناگون است که شامل دستگیری از مؤمنان، گذشت و احسان نسبت به بندگان مؤمن و تلاش برای تحقق سعادت جمعی و فردی خواهد شد. رأفت در معنای استفاده از آن توسط حاکمیت به معنای عفو و گذشت از خطاهای مجرمان اصلاح پذیر در جامعه، نخبگان سیاسی قابل اصلاح و همچنین تلاش برای ترویج مهربانی و ترحم از سوی حکومت در قبال رفتارهای اقشار مختلف جامعه است. این رویه مبتنی بر رأفت در جامعه، حرکت در مسیر اصلاح امور جامعه، ایجاد فرصت برای توبه و بازگشت افراد به مسیر الهی و همچنین بسط مهربانی و خصال نیکو است؛ بنابراین آنچه از رأفت قابل استنباط است، نشانگر نقش مهم آن در ایجاد نظام سازی اجتماعی است. در مقاله حاضر از روش توصیفی و تحلیلی بهره برده شد و ابزار انجام پژوهش کتابخانه ای و استناد به کتب، مقالات و تحقیقات علمی و فقهی موجود در ارتباط با بحث حاضر است.
مفهوم سعادت در اندیشه کنفوسیوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۸۰)
45 - 62
در این مقاله، به بررسی تحلیلی مفهوم سعادت در اندیشه کنفوسیوس، یکی از بزرگ ترین فرزانگان چین باستان، به ویژه کتاب لون یو پرداخته شده است. کنفوسیوس، که مکتب اخلاقیش فضیلت گراست، در لون یو، سعادت واقعی را سعادت اخلاقی دانسته و معتقد است که خوشبختی در درجه نخست، نه در لذت مادی، بلکه در لذت اخلاقی است. وی اصول سعادت را عبارت از پرورش اخلاقی خود از طریق یادگیری مداوم، دستیابی به فضیلت انسانی مانند خیرخواهی، عدالت، شایستگی، و حکمت، حفظ هماهنگی یا صلح بین خود و خانواده، دیگران یا اجتماع و رام کردن و مقهور ساختن نفس خود و بازگشت به شایستگی و آداب دانی و مراسم سنتی می داند. او سعادت را تحقق فضیلت کامل در زندگی فردی و اجتماعی دانسته است و خوبی و نیکوکار بودن را لازمه سعادت تلقی می کند. کنفوسیوس با قرار دادن اخلاق به عنوان پیش شرط سعادت، به این نکته می پردازد که سعادت را می توان از طریق «معرفت، خیرخواهی، و هماهنگی بین اعضای اجتماع» به دست آورد. از این رو، سعادت دیگران بخش مهمی از خوشبختی ماست.
نقش فلسفه فارابی و ارتباط آن با نظریه زوال اندیشی آقای دکتر طباطبائی
منبع:
سیاست کاربردی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
211-223
حوزههای تخصصی:
نقش فلسفه سیاسی فارابی در شکل گیری فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی و ارتباط آن با نظریه زوال آقای دکتر طباطبائی زوال یا گسست بعد از کتابهای آقای دکتر طباطبائی از مهمترین مسائل اندیشه سیاسی دهه اخیر ایران گشته ولی تا به امروز بنظر می رسد تنها نسبت به پاسخگویی به پروبلماتیک مطرح گشته قدم گذاشته شده و به ایجابی که در بین السطور این نظریه حاکم می باشد کمتر توجهی مبذول گشته. مساله این مقاله در حول محور ایجابی بحث زوالی که مطرح گشته سعی می کند این فرضیه را بنیان بگذارد که زوال خود نه تنها نوعی پیوست در اندیشه می باشد بلکه اگر منظور زوال اندیشه سیاسی مبتنی بر آن چیزی است که ماکیاول از دامن اسکولاستیسیسم بیرون کشید ما را به آن چیزی که دوستی و سعادت منظور نظر ارسطو که در شهر وقوع می یابد باشد، نزدیکتر می نماید.همان امری که فارابی در فهم اغراض ارسطو مطمح نظرش می باشد. روش کاری این مقاله تطبیقی و تحلیل گفتمان می باشد. چرا که تاکید فارابی بر دوستی و فضیلت و سعادت و تاکید بر رابطه نیروها در اندیشه زوال بستر خوبی برای تطبیق و ایجاد دو نوع گفتمان می باشد. در نتیجه مقاله در پی کشف این امر خواهد بود که انقلاب اسلامی در حوزه اندیشه نوعی تحرک در رابطه میان نیروها بوده و یا مدینه فاضله می جسته است. البته هر کدام از این دو واقع گشته باشد عاملیت انقلاب اسلامی بر بوته آزمایش گذاشته شده است و دیگر نمی توان تنها بر آسمان تکیه زد.
انکشاف سعادت بر انسان صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
187 - 203
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های متفکران، مباحث اخلاقی است که غایت این مباحث سعادت بشر است. در میان آموزه های ناظر به سعادت در فلسفه اخلاق اسلامی، رویکرد صدرالمتألهین قابل تأمل است؛ چرا که سعادت از نظر وی با ادراک عقلانی وجود متناظر است. در این نوشتار، برآنیم تا بر پایه های سازنده نظام حکمت متعالیه، شاکله تفسیر صدرالمتألهین شیرازی را در مورد سعادت ترسیم کنیم. در پرتو نتایج این بازخوانی، نوآوری حکمت متعالیه در مسأله سعادت متجلی می گردد که آن «کشف المحجوب بودن سعادت بر انسان صدرایی» است، تفسیری که تاکنون نوشته های گذشته که به سعادت صدرایی پرداخته اند، بدان توجه نداشته اند. نگارنده با رویکردی تحلیلی و اکتشافی با ارائه مبانی لازم از نظام حکمت متعالیه، تشکیل مختصاتی را قصد دارد که خطوطش از سه شاخه وجودشناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی متعالیه نشأت بگیرد تا بتواند نظریه ی «انکشافی بودن سعادت انسان صدرایی» را به بار بنشاند. بر مبنای این نظریه، سعادت از منظر حکمت متعالیه، امری اکتسابی و عروضی نیست؛ بلکه انکشافی است و آشکارگشتگی کمالات باطنی نهفته ذات آدمی در حرکتی اظهاری اشتدادی است.
نقد و بررسی خوانش نیکلاس وایت از سعادت بر اساس مبانی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
159 - 179
حوزههای تخصصی:
مفهوم «خوشبختی» همواره مورد توجه بیشتر نظام های فلسفی و اخلاقی بوده است. نیکلاس وایت در کتاب تاریخچه خوشبختی، ضمن ارائه ملاک های متفاوت فلاسفه در تعریف خوشبختی، سیر تاریخی این مفهوم را با نگاهی نقادانه واکاوی کرده است و در نهایت، آن را به عنوان راهنمایی کارآمد در به کارگیری امیال و اهداف گوناگون نمی یابد. وایت در این اثر، مفهوم خوشبختی در آثار فلاسفه اسلامی، مانند ملاصدرا، را بررسی نکرده است و از آنجا که نگرش ملاصدرا به سعادت و زندگی سعادتمندانه بر اساس مبانی فلسفی وی، نگرشی متفاوت از سایر فلاسفه است، هدف نگارندگان در این مقاله آن است تا نقد وایت بر معیارهای متعارف سعادت را بر اساس مبانی وجودمحور صدرایی بررسی کنند تا بتوانند پاسخی شایسته برای این پرسش فراهم آورند که آیا حقیقت سعادت در فلسفه صدرایی به وضوح تبیین شده است؟ یا آنکه اشکال های وارد بر سایر نظریه های سعادت بر اساس خوانش وایت بر این نظریه نیز وارد هستند؟ در این مقاله، با روش توصیفی – تحلیلی، سعادت از نظر ملاصدرا و کارآمدی آن نسبت به معیارهای سعادت از منظر دیگر فلاسفه تبیین شده است و یافته های پژوهش نشان می دهد با توجه به مراتب مختلف وجودی و ظرفیت های متفاوت آدمی، مرتبه ای از سعادت برای همگان قابل دست یابی است.
یکسان انگاری فلسفه سیاسی و فقه سیاسی در فلسفه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
5 - 30
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با تأکید بر آراء فارابی درباره چیستی و مختصات دو مفهوم «فلسفه سیاسی» و «فقه سیاسی» در آراء فارابی بحث کرده است و با استفاده از تبیین و سپس تحلیل نظرات ابونصر فارابی به دنبال پاسخی برای اینکه آیا «فلسفه سیاسی و فقه سیاسی در فلسفه فارابی یکسان هستند؟» بوده است. با بررسی آنچه که فارابی در باب حکمت مدنی در کتاب المله، سیاست مدنیه، و آراء اهل مدینه فاضله سخن رانده است می توان دریافت که هر دو مفهوم فلسفه سیاسی و فقه سیاسی در فلسفه مدنی فارابی موجود هستند و حتی بعد نظری آن نیز در حکمت نظری موجود است. با این حال، نمی توان چیستی این دو را یکی دانست ولی از حیث مختصات که شامل مبانی و غایت می باشد، می توان این دو مفهوم را دو جزء از یک کل واحد دانست. مبنا و غایت فلسفه سیاسی و فقه سیاسی فارابی از آن جهت که جزئی از اجزای فلسفه مدنی این فیلسوف مؤسس می باشند همان است که به عنوان مبنا و غایت حکمت مدنی مطرح است. وجه ممیز مکتب فلسفی فارابی با سایر مکاتب فلسفی، تأکید اکید وی در بحث سعادت است و این مفهوم کلیدی، مبنا و غایت حکمت مدنی در وهله نخست و سپس فلسفه سیاسی و فقه سیاسی می باشد.
سعادت انسان و معیار سنجش آن از منظر امام علی(ع)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
183-204
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های انسان دست یابی به سعادت و خوشبختی است که خود دارای مراتبی است. اما سؤال جدّی در این ّباره این است که عوامل و راه تحقّق سعادت چیست؟ آیا سعادت قابل سنجش است؟ اگر چنین است، معیار سنجش آن چیست؟. از سویی امیر مؤمنان(ع) در توصیف مراتب عبادت- به دلالت التزامی- به مراتب سعادت نیز اشاره فرموده اند. در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی، مراتب سعادت و وسیله سنجش آن از سخنان آن حضرت استخراح شده است. قابل ذکر است که طبق تعالیم اسلام و رهنمودهای آن حضرت، راه رسیدن به سعادت، تلاش و کوشش در قالب ایمان و عمل صالح است. این تلاش و کوشش انسان را بلند همّت ساخته و باعث می شود انسان به دنبال مراتب والای سعادت باشد. بنابراین سعادت در مقام ثبوت، به وسیله سبک زندگی مجاهدانه (در قالب ایمان و عمل صالح) تحقق می یابد، و در مقام اثبات، به وسلیه نشانه هایی همچون خردورزی، کمال انقطاع به خدا، محبّت اهل بیت(علیهم السلام)، کشف و سنجیده می شود که شرح و بسط آن در این مقاله آمده است.
بازشناسی نسبت میان مؤلفه های سعادت در فلسفه ملاصدرا (با تأکید بر ثمرات آن در حلّ تعارضات عملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر گونه نظریه پردازی درباره مؤلفه های سعادت، مستلزم تعیین ملاک هایی برای أولویت بندی آنهاست تا تزاحمات عملی میان آنها را مرتفع نماید. این ثمره عملی، منوط به تفکیک میان مؤلفه های وابسته (وسیله صرف) از مؤلفه های مستقل (هدف صرف) و نیمه مستقل (مقدمه و هدف همزمان) سعادت می باشد و این امکان را فراهم می آورد تا در شرایط تزاحم، نسبت به حفظ، تقلیل یا حذف مؤلفه ها اقدام نمود.حلّ این مسأله با تمسک به مبانی حکمت متعالیه دشوار به نظر نمی رسد. زیرا با وجود آنکه وی مؤلفه اصلی سعادت را در قوه نظری می داند (نظریه سعادت غالب) و دلایل محکمی هم برای آن دارد؛ اما نظریه خود را حول مفهوم وجودی کمال (به جای مفاهیم فضیلت و کارکرد ارسطویی) سامان داده و تبیین آن را بر "اتحاد" با عقل فعال _ و نه فقط اتصال با آن_ مُبتنی کرده است. با ضمیمه کردن این آراء به سایر مبانی وی به ویژه در حوزه نفس شناسی، تصویر جدیدی از مؤلفه های سعادت قابل صورت بندی است که ضمن توسعه آن مؤلفه ها، روشی برای بازشناسی نسبت میان آنها در جهت ثمره عملی پیش گفته به دست خواهد داد.توجه به نظریاتی همچون ارتباط عمیق نفس با بدن، وحدت نفس و قوای آن، و تساوق وجود با خیر و کمال، نشان می دهد که تمام کمالات وجودی (شامل امور بدنی) می توانند به عنوان غایتی بالذات، از مؤلفه های مستقل یا نیمه مستقل سعادت تلقی گردیده و شبکه ای طولی و عرْضی را تشکیل دهند که تعیین نسبت ها و تقدم و تأخر میان آنها، مسیر مناسبی خواهد بود برای أولویت سنجی در میان مؤلفه های سعادت و رفع تزاحمات عملی احتمالی. این دیدگاه را می توان نظریه سعادت شامل نامید.
هدف آفرینش انسان از نگاه فخرالدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
147 - 166
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل کلیدی پژوهشگران فلسفه، کلام، عرفان، اخلاق و به ویژه فلسفه دین، هدف آفرینش انسان است. با تأمل در کلام فخررازی مسائلی همچون کمال، عبودیت، سعادت، لذت را می توان به عنوان فلسفه آفرینش انسان برشمرد. او رسیدن به حقیقت مقام عبودیّت(شخص کامل)و فناء در حق را هدف اصلی آفرینش می داند که خود واجد برترین درجه کمال، لذت و سعادت است. در این پژوهش با روش تحلیلی-توصیفی به نقد و بررسی مدعای فخر درباب مسئله مذکور پرداخته و به این نتیجه می رسد که هدف اصلی آفرینش انسان رسیدن به حقیقت مقام عبودیت الهی توأم با معرفت(شخص کامل)است که در بستر ایمان دینی و پای بندی به شریعت و اقتداء به الگوی عینی حاصل می شود.
(افلاطون فارابی)Farabi's Plato : بررسی و نقد خوانش اشتراوس از رسالۀ فلسفۀ افلاطون نوشته ابونصر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
253-279
فارابی در رساله فلسفة افلاطون سعادت انسان را در گرو علمی معین و سیرهای معین میداند. او این علم را فلسفه یا علم به جوهر تکتک همه موجودات و آن سیره را سیاست یا پادشاهی معرفی میکند و در طی رساله به امکان و راههای دستیابی به این علم و سیره میپردازد. اشتراوس از یک سو مسئله اصلی این رساله را نسبت فلسفه با سیاست میداند و از سوی دیگر بهدلیل قول به پنهاننگاری فارابی، وحدت فلسفه و سیاست را که در رساله به آن تصریح شده ظاهری و صرفا پوششی برای پنهان نمودن باور اصلی یعنی تمایز حقیقی فلسفه و سیاست میداند. او در تفسیر خود تنها نسبت فلسفه با سیاست را اتخاذ روشهایی توسط فیلسوف برای درامان ماندن از خطراتی میداند که از جانب اجتماع او را تهدید میکند. دو گونه اشکال به خوانش اشتراوس از رساله فارابی عبارتند از: اول اشکالات مبناییِ مسلم انگاشتن پنهاننگاری فارابی و اساس قرار دادن آن برای تفسیرِ متن و دوم طرح برخی بدخوانیها از عبارات فارابی که از پیشفرض گرفتن تعارض فلسفه و دین و همچنین پنهاننگار بودن فارابی نشأت میگیرد. نتیجه اینکه در تفسیر اشتراوس دشواریهای ذاتی فلسفه منحل شده و به دشواریهای زندگی در اجتماع سیاسی تقلیل یافتهاند.
نظام اندیشه حقوقی ابوالحسن عامری نیشابوری
منبع:
فلسفه حقوق سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
133 - 150
حوزههای تخصصی:
از منظر ابوالحسن عامری، غایت زندگی بشر، دستیابی به سعادت، یعنی خیر اعلی و فضیلت و در نهایت، به فعلیت در آمدن قوه نطق اوست. تنها راه دستیابی به سعادت هم، تمسک به سنّت به معنای قوانین فردی، خانوادگی، اجتماعی و حکومتی است. به این منظور، وظیفه حاکمیت آن است که با جاری ساختن قانون در سطح اجتماع و سوق مردم به سوی تطابق رفتارهایشان با این مقررات، زمینه رشد و تعالی بشر و دستیابی به سعادت مادی و سعادت عقلی ایشان، و در نهایت، کسب خیر اعلی فراهم شود. در این مقاله، ثابت شده که در نگاه مرحوم عامری، قوانین کلی توسط ناموس اعم، یعنی خداوند متعال جعل می شود و قوانین جزیی را حاکم فاضل عادل از این قواعد کلی و در طول اراده شارع استنباط می کند. همچنین، مناط اصلی جعل قوانین، طبیعت اشیاست و اصل اوّلی، بر آن است که قانون هر چیزی، منطبق با طبیعت آن شیء وضع شود؛ هرچند ممکن است در مواردی به دلیل تزاحم ملاکات، این اصل اوّلی بر هم بخورد. علاوه بر این، از منظر محقق عامری، قانون دارای چهار ویژگی اصلی: قابل پیش بینی بودن، ضمانت اجرا داشتن، واحد بودن و حاکم بودن بر همگان، از جمله شخص حاکم است.