مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
خشونت خانگی
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره دوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
63 - 74
حوزههای تخصصی:
خشونت خانگی علیه زنان و به ویژه خشن ترین شکل این نوع خشونت یعنی قتل های ناموسی از موضوعات مهمی است که همواره محل بحث و نظر بوده است. مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی موضوع مورد اشاره پرداخته است. نتایج مقاله بر این امر دلالت دارد که فقدان حساسیت نسبت به مسائل و مشکلات بزه دیدگان و عدم اتخاذ تدابیر حمایتی در نهادهای کیفری، ازجمله پلیس زنان، بزه دیده و قربانی خشونت های خانگی را با مشکلات عدیده ای مواجه کرده است. سیاست کیفری ایران در خصوص خشونت خانگی علیه زنان به خصوص در جرم قتل با نوعی مماشات همراه است به نحوی که بازدارندگی لازم به منظور پیشگیری از جرایم مربوط به خشونت خانگی و از جمله قتل نفس زنان وجود ندارد. به همین منظور، قوانین باید به گونه ای اصلاح شوند که ضمن فراهم آوردن شرایط دادرسی فوری، تعقیب و تحقیق و رسیدگی در موارد خشونت علیه زنان نه تنها منوط به شکایت شاکی خصوصی نشود، بلکه عدم اعلام این جرایم از سوی برخی مطلعین مانند اولیاء مدارس نیز جرم تلقی گردد. همچنین لازم است خلاءهای قانونی برای حمایت از زنان برطرف و قانون گذار با تصویب قوانین بازدارنده موجبات کاهش جرایم مبتنی بر خشونت را فراهم آورند.
بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی مادران (MEP) بر کاهش استفاده از تنبیه بدنی در مادران در معرض خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میزان استفاده از تنبیه بدنی در میان مادران در معرض خشونت خانگی بیشتر است. ارزیابی کودکان از خشونت خانگی و توانایی کم آنها برای مقابله با این پدیده، باعث بروز مشکلات رفتاری، عاطفی و سازگاری در کودکان است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی مادران (MEP) بر کاهش استفاده از از تنبیه بدنی در مادران در معرض خشونت خانگی بود. این پژوهش به روش طرح تک موردی A-B-A انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مادرانی بود که در طی دو سال گذشته تجربه خشونت خانگی داشتند. برنامه توانمندسازی مادران بر اساس پروتکل ساندرا گراهام برمن در 10 جلسه 90 دقیقه ای به 8 نفر از مادران خشونت دیده آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه والدگری آلاباما (APQ) استفاده شد. نتایج شاخص ها با استفاده از (d cohen) که در دامنه 13/1 تا 82/1 قرار دارد نشان داد که برنامه توانمندسازی مادران بر کاهش استفاده از تنبیه بدنی در میان مادران در معرض خشونت خانگی موثر بوده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که برنامه توانمندسازی مادران می تواند استفاده از مجازات فیزیکی را در میان جمعیت های محروم نیز کاهش دهد.
پیش بینی خشونت خانگی علیه زنان بر اساس ابعاد طرحواره های جنسی در زنان خانه دار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
96 - 105
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خشونت خانگی علیه زنان بر اساس ابعاد طرحواره های جنسی در زنان خانه دار شهر سنندج انجام گرفت. روش: روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ روش اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زنان خانه دار شهر سنندج در 6 ماه اول سال 1399 تشکیل داد. از بین جامعه آماری پژوهش تعداد 170 نفر از زنان خانه دار به شیوه ی هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه خشونت خانگی علیه زنان 26 سوالی وردی نیا (1389)، و پرسشنامه طرحواره ها جنسی50 سوالی اندرسن و سیرانوسکی (1994) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ها آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی آزمون تحلیل رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد حدود 71 درصد از واریانس خشونت خانگی علیه زنان را می توان بر اساس ابعاد طرحواره های جنسی، در زنان خانه دار شهر سنندج پیش بینی کرد (01/0 ≥ P). همچنین بین مولفه های طرحواره های جنسی با خشونت خانگی علیه زنان رابطه معکوس و معنی دار وجود داشت (01/0 ≥ P). نتیجه گیری: از نتایج می توان چنین نتیجه گیری کرد که مولفه های طرحواره های جنسی با گرایش به خشونت خانگی رابطه معکوس معنی داری داشته و در طراحی پروتکل های مداخله ای و درمانی جهت کاهش خشونت خانگی به این آموزش و افزایش خود آگاهی در مورد طرحواره های جنسی توجه لازم مبذول گردد.
بررسی تأثیر لایحه صیانت، کرامت و تأمین امنیت زنان در کاهش خشونت های اجتماعی و خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
480 - 495
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از موضوعات مهم حقوق بش ری، مسئله خش ونت علیه زنان اس ت. ب ا عنایت به این که مقابله با همه ی اشکال خش ونت دارای اهمیت است، اما ارتکاب خش ونت خانگی ب ه دلیل ش یوع بس یار در کش ورهای جهان و ب ه دلی ل آسیب های ج دی جسمی و روحی ک ه بر زن ان دارد، ب ه عنوان مهم ترین مصداق خش ونت، محور توج ه دولت ها و اعم ال راهکارهای ی در دو حوزه داخل ی و بین المللی ش ده اس ت. خشونت در واقع شامل هر نوع خشونت جسمی، روانی و جنسی و غیره در حوزه خانواده و جامعه می شود؛ از این رو هدف پژوهش بررسی تأثیر لایحه صیانت، کرامت و تأمین امنیت زنان در کاهش خشونت های اجتماعی و خانواده بود. روش پژوهش: مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی موضوع مورد اشاره پرداخته است. یافته ها: نتایج مقاله بر این امر دلالت دارد در صورت تصویب و اجرای لایحه صیانت کرامت و تأمین امنیت زنان به واسطه ی تدابیری همچون تأسیس صندوق حمایت از زنان، واحد ویژه امنیت بانوان در کلانتری ها، جرم انگاری خون بس، استفاده از ظرفیت برخی دستگاه ها و نهادها برای تأمین امنیت زنان در لایحه حفظ کرامت و تأمین امنیت زنان، جرم انگاری برای هر نوع خشونتی در لایحه،... می تواند در کاهش خشونت ها در خانواده مؤثر و مفید باشد. نتیجه گیری: در صورت تصویب نهایی لایحه حفظ کرامت و تأمین امنیت زنان در برابر خشونت در مجلس اگر فرد محکوم نتواند دیه زن خشونت دیده را بدهد، صندوقی پیش بینی شده تا خسارات زنان پرداخت شود، در این لایحه نوآوری های خاصی مانند جرم انگاری برای برخی رفتارها که تاکنون جرم انگاری نشده بود وجود.
بررسی جامعه شناختی خشونت خانگی نسبت به زنان در ایران: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
399 - 416
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خشونت خانگی نسبت به زنان همواره یک مشکل اجتماعی بوده و در تاریخ اجتماعی ایران تداوم داشته است. مطالعات زیادی از دیدگاه های مختلف به بررسی علل و زمینه های این مشکل پرداخته اند. این مطالعه با هدف دستیابی به یک مدل نظری جامع از علل و زمینه های خشونت خانگی نسبت به زنان در ایران انجام شده است. روش و داده ها: روش انجام این مطالعه، مرور روایتی بوده و تعداد 95 مطالعه به زبان فارسی که طی سال های 1381 تا 1400 منتشر شده است را مورد بررسی قرار داده است. متغیرهایی که در مطالعات قبلی اثر یا همبستگی معناداری با خشونت نسبت به زنان داشتند، دسته بندی شد و روابط متغیرهای جدید با یکدیگر مشخص شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که ارزش ها و باورهای مردسالارانه و تفاوت در پایگاه اجتماعی-اقتصادی و سرمایه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پایین، علل اصلی و بنیادی خشونت خانگی نسبت به زنان است. متغیرهای دیگری که در مدل نهایی نشان داده شد، همه متأثر از یکی از این دو متغیر اصلی بودند. بحث و نتیجه گیری: در این مطالعه، عوامل اجتماعی و فرهنگی در کنار هم گذاشته شده تا تصویری کامل تر از عوامل و زمینه های تببین کننده خشونت خانگی نسبت به زنان در ایران ارائه شود. مدل نهایی ارائه شده می تواند به عنوان چارچوب نظری در پژوهش های آتی مورد استفاده قرار گیرد. پیام اصلی: ارزش ها و باورهای مردسالارانه و نابرابری جنسیتی عوامل اصلی و زمینه ساز خشونت خانگی نسبت به زنان در ایران است.
مطالعۀ داده بنیاد خشونت خانگی علیه زنان شهرستان پلدختر(مورد مطالعه: روستا های زیودار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
55 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه خشونت خانگی علیه زنان روستایی با استفاده از روش نظریه زمینه ای است. این پژوهش به روش کیفی با رویکرد نظریه داده بنیاد انجام شده است. جمعیت مورد مطالعه زنان متاهل روستاهای زیودار شهرستان پلدختر بودند. روش نمونه-گیری نیز به صورت «نمونه گیری هدفمند و نظری» بوده است. ابزار گردآوری داده ها «مصاحبه عمیق» بود که بر این اساس بعد از مصاحبه با۱۷ نفر از این زنان، اشباع نظری حاصل شد. به منظور تحلیل داده ها از رویکرد «اشتروس و کوربین» استفاده شد و بر اساس آن، از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که پدیده محوری این مطالعه « ناساخت یابی خانواده » می باشد. شرایط علی حاکم بر این پدیده شامل سه مقوله «عدم احساس امنیت اقتصادی، باورها و تفکرات کلیشه ای سنتی و عدم دسترسی به منابع» هستند. بسترهای حاکم نیز «ایستارهای تهاجمی، خیر محدود، یادگیری خشونت و بی اعتمادی» می باشند. شرایط مداخله گر بر پدیده محوری نیز سه مقوله «نفوذ رسانه های ارتباط جمعی نوین، ضعف مهارت های زندگی و تضاد فرمی و محتوایی خانواده» هستند. راهبردها «پنهان کردن خشونت، تسلیم و پذیرش خشونت، مقابله روانی » می باشند که بر اثر آن شاهد پیامدهای نظیر « از هم گسیختگی ساختار خانواده، بحران روحی- انگیزشی و توانمندسازی زنان » در جامعه مورد مطالعه هستیم.
مقابله با خشونت خانگی علیه زنان با رویکردی بر رویه قضایی دادگاه حقوق بشر اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
55 - 75
حوزههای تخصصی:
با توصیه عمومی شماره 19 کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان، خشونت علیه زنان برای اولین بار به عنوان نوعی تبعیض بر اساس جنسیت پذیرفته و در سیستم رفع تبعیض علیه زنان ادغام شد، که قبلا به صراحت خشونت علیه زنان را مورد پذیرش قرار نمی داد. لاجرم دولت ها موظف به مبارزه با خشونت علیه زنان شده اند که به عنوان نوعی تبعیض بر اساس جنسیت در حقوق بین الملل حقوق بشر پذیرفته شده است. کنوانسیون اروپایی حقوق بشر نیز در همین راستا مقرراتی را در جهت مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان وضع کرده است. مطابق با این تعهدات، دولت نه تنها موظف به حمایت از قربانیان خشونت و مجازات مرتکب است، بلکه باید ریشه ها و علل خشونت را نیز از بین ببرد. سوالی که در این رابطه مطرح می شود این است که این مقررات به چه نحوی در رسیدگی و آرای دیوان حقوق بشر اروپا نمود پیدا کرده است؟ بنابراین به صورت نظری و با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال تبیین رویکرد رویه قضایی دادگاه حقوق بشر اروپا در خصوص مقابله با خشونت خانگی علیه زنان هستیم. وقتی خشونت خانگی علیه زنان در چارچوب حقوق بین الملل حقوق بشر در تصمیمات دادگاه حقوق بشر اروپا مورد تحلیل قرار می گیرد، مشاهده می شود که آرای دادگاه حقوق بشر اروپا نیز این شکل از خشونت را با احکام حقوق بشر اروپایی ناسازگار می داند و می پذیرد که دولت های عضو تعهدات عملی در این زمینه داشته باشند.
تفاوت های جنسیتی در خودکشی و همسرکشی در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
101 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل خودکشی و همسرکشی در دوران قاجار بوده است. این مطالعه با روش تحلیل محتوا (کمی و کیفی) انجام گرفته است. متن مورد تحلیل، «گزارش های نظمیه از وضعیت محلات تهران در عصر ناصری» بود. در بخش تحلیل محتوای کیفی، مقوله ها و مضامین مرتبط با خودکشی و همسرکشی در گزارش های نظمیه از عصر قاجار، مورد شناسایی و طبقه بندی قرار گرفتند. در بخش تحلیل محتوای کمی نیز، به شمارش فراوانی خودکشی ها برحسب جنسیت، محل سکونت و علت خودکشی اقدام شد. یافته ها نشان داد که خودکشی در عصر قاجار، پدیده ای فراگیر است. در تمام موارد (به جز یک مورد) ابزار خودکشی بین مردان و زنان، «خوردن تریاک» بود. با این حال، تفاوت های جنسیتی متعددی در الگوهای خودکشی وجود داشت. در عصر قاجار، زنان، بیشتر از مردان «اقدام به خودکشی» می کردند ولی میزان «خودکشی های منجر به مرگ»، در مردان، بیشتر از زنان بود. از طرفی، «فقر اقتصادی»، مهمترین عاملی بود که مردان را به کام خودکشی می کشاند. نیمی از خودکشی مردان، ناشی از فقر اقتصادی بود. این در حالی است که مهمترین عاملی که زنان را به ورطه خودکشی می رساند تجربه «خشونت خانگی» بود. هیچ زنی به دلیل مسائل اقتصادی خودکشی نکرده بود. غالب زنان بعد از نزاع و درگیری با همسر خویش و احساس استیصال از تغییر وضعیت موجود، در خانه شوهر خودکشی می کردند. همچنین الگوی همسرکشی نیز از جنس «شوهرکشی» بود و نه زن کشی. برطبق گزارش های نظمیه، هیچ مردی، اقدام به همسرکشی نکرده بود. این در حالی است که موارد متعددی از گزارش شوهرکشی توسط زنان ثبت گردیده است.
تحلیل حقوقی- جرم شناختی تأثیر پاندمی کووید 19 بر خشونت خانگی (مورد مطالعه: زنان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
ظهور کووید 19 از سال 2019 میلادی تاکنون، جهان را با چالش های مختلف همراه کرده است. اثر مهم کووید 19 در قلمروِ مطالعات جرم شناسی، تغییر الگوریتم الگوهای بزهکاری و بزه دیدگی و نوسان در نرخ جرایم مختلف است. با توجه به دستورالعمل های بهداشتی و شکل گیری کمپین هایی همچون «در خانه بمانیم»، تبیین جرم خشونت خانگی در دوره پاندمی از اهمیت بالایی برخوردار است. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش کووید 19 بر خشونت خانگی است. روش پژوهش حاضر ترکیبی از روش کیفی و کمّی است. در ابتدا با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی کُلایزی، تجربه زیسته ده زنِ بزه دیده خشونت خانگی در دوره پاندمی به دست آمد. بعد از طی مراحل روش کُلایزی، پرسش نامه محقق ساخته در پرتو تجربه های زیسته و با تأکید بر خشونت جسمانی، خشونت روانی، خشونت کلامی، خشونت جنسی و خشونت اقتصادی طراحی و روایی محتوایی، صوری و سازه و پایایی آن تأیید شد. جامعه آماری این پژوهش در بخش مطالعه کمّی، کلیه معلمان خانم مقطع متوسطه دوم در ناحیه 7 آموزش و پرورش مشهد هستند که از این میان، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و در پرتو فرمول کوکران، 190 نفر به عنوان حجم نمونه نهایی انتخاب شدند. یافته های حاصل از آزمون تی تک متغیره نشان داد که خشونت جسمانی، خشونت روانی، خشونت کلامی، خشونت جنسی و خشونت اقتصادی در اثر مستقیم شیوع کووید 19 به نسبت دوران قبل از پاندمی افزایش داشته است. با این حال، یافته های آزمون فریدمن ثابت کرد که از میان اقسام خشونت، خشونت جسمانی در رتبه اول و خشونت روانی در رتبه آخر قرار دارند. با توجه به یافته های فوق، به نظر می رسد که عدم آمادگی خانواده ها در برقراری روابط سالم در یک بازه زمانی طولانی مدت و وجود مناسبات قدرت در بستر روابط خانوادگی از مهم ترین علل افزایش خشونت خانگی در دوره پاندمی است.
نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خشونت خانگی، سبک های دلبستگی و بهزیستی روان شناختی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۳
۱۳۸-۱۱۰
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خشونت خانگی، سبک های دلبستگی و بهزیستی روان شناختی زنان انجام شد. روش: تمامی زنان متأهل شهر تهران در سال 1399 جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند که ازبین آنها 360 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان (گارنفسگی و کرایج، 2006)، بهزیستی روان شناختی (ریف 1995)، دل بستگی بزرگ سالان (کولینز و رید،1990) و خشونت خانگی (شرین، سینا کور، لی، زیتر و شاکیل 1998) استفاده شد. داده ها با تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS نسخه 25 و PLS نسخه 3/3 تحلیل شدند. یافته: یافته ها نشان داد که اثر مستقیم دلبستگی ایمن بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار است (05/0>p). اثرات مستقیم دلبستگی اجتنابی و خشونت خانگی بر راهبردهای سازش نیافته معنادار است (05/0>p). اثر مستقیم راهبردهای سازش نیافته بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار است (05/0>p). راهبردهای سازش نیافته در رابطه بین سبک دلبستگی اجتنابی و بهزیستی روان شناختی زنان نقش میانجی دارد (05/0>p). اثر مستقیم راهبردهای سازش یافته بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار نیست (05/0<p). اثرات مستقیم دلبستگی اجتنابی، دلبستگی ایمن و خشونت خانگی بر راهبردهای سازش یافته معنادار است (05/0>p). راهبردهای سازش یافته در رابطه بین سبک دلبستگی، خشونت خانگی و بهزیستی روان شناختی زنان نقش میانجی ندارد (05/0<p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان با تقویت دلبستگی ایمن و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی به زنان، بهزیستی روان شناختی آنها را افزایش داد. شماره ی مقاله: ۴
مدل یابی علی خشونت خانگی بر اساس صمیمیت زناشویی، مهارگری و تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی علی خشونت خانگی بر اساس صمیمیت زناشویی، مهارگری و تعارض زناشویی انجام شد. روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. ج امعه آماری این پژوهش شامل تمامی زوج های درگیر خشونت خانگی شهر شیراز در سال های 1399 تا 1400 است که در بازه زمانی حداقل 6 ماه و حداکثر 18 ماه از خشونت خانگی علیه زنان این زوجین گذشته را تشکیل دادند که از میان آن ها و به صورت در دسترس222 زوج انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل 4 پرسشنامه برای هر زوج بود که پرسشنامه خشونت خانگی محسنی تبریزی و همکاران ( DVQ ) (1391) توسط زنان و پرسشنامه های تعارضات زناشویی ثنایی ( MCQ ) (1379)، مهارگری زناشویی امینی و همکاران ( MIQ ) (1396) و صمیمیت زناشویی باگاروزی ( MINQ ) (2001) توسط همسران آن ها تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. ن تایج حاکی از برازش مدل کلی پژوهش با داده های تجربی بود. یافته ها نشان داد که مهارگری زناشویی و تعارض زناشویی هم به صورت مستقیم و هم بصورت غیرمستقیم از طریق صمیمیت زناشویی، خشونت خانگی را پیش بینی می کنند ( 01/0 p < ). ا ز یافته ها می توان نتیجه گرفت که مهارگری زناشویی و تعارض زناشویی نقش کلیدی در پیش بینی خشونت خانگی دارند و توجه بیشتر کلینیک های مشاوره و رواندرمانی به این متغیر ها در کاهش خشونت خانگی ضروری بنظر می رسد.
تأثیر خشونت خانگی علیه زنان بر وقوع سقط عمدی جنین (نتایج پیمایشی در شهر صدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
145 - 162
مقدمه و هدف: سقط جنین یکی از مهمترین تهدید کننده های سلامت مادری است. خشونت خانگی علیه زنان نیز یکی از متغیرهای اجتماعی تأثیرگذار بر سقط جنین است. این مطالعه با هدف بررسی رابطه خشونت خانگی علیه زنان و احتمال سقط عمدی جنین انجام شد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر در سال 1401 با استفاده از روش پیمایش انجام شد. برای سنجش خشونت خانگی علیه زنان از پرسشنامه ساخت یافته استاندارد استفاده شد. جامعه آماری این مطالعه شامل تمام زنان 15 تا 49 ساله ساکن شهر صدرا بود. براساس فرمول کوکران تعداد 379 نفر زنان پیمایش شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS20 انجام شد. یافته ها: تجربه خشونت خانگی در بین 6/4 درصد زنان در سطح بالایی بود. یافته ها نشان داد که 7/8 درصد زنان سابقه سقط عمدی جنین داشته اند. احتمال سقط عمدی جنین در بین زنان با تحصیلات متوسطه و زنان متعلق به اقلیت های مذهبی به طور معنی داری بیشتر از زنان با تحصیلات دانشگاهی و زنان متعلق به مذهب تشیع بود (05/0P<). با افزایش خشونت خانگی احتمال سقط عمدی جنین در بین آنها افزایش یافت (05/0P<). ضریب تعیین نشان داد که بین 10 تا 22 درصد از احتمال وقوع سقط عمدی جنین توسط متغیرهای مستقل قابل پیش بینی است. بحث و نتیجه گیری: تلاش در راستای کاهش خشونت خانگی می تواند کاهش آمار سقط های عمدی را در پی داشته باشد. تأکید بر توانمندسازی زنان آسیب پذیر و خشونت دیده می تواند در این زمینه مفید واقع شود. کاهش سقط عمدی به ارتقاء سطح سلامت زنان در جامعه خواهد انجامید.
بررسی عوامل موثر در بروز خشونت خانگی علیه زنان در شهر تبریز
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال ششم فروردین ۱۴۰۲ شماره ۵۸
103 - 124
پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر بروز خشونت خانگی علیه زنان در شهر تبریز پرداخته است. هدف این پژوهش شناخت برخی عوامل عمده ی مربوط به وضعیت جمعیت شناختی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در ارتباط با خشونت شوهران علیه زنان است.جامعه ی آماری پژوهش حاضر، کلیه ی زنان متأهل ( در حین طلاق ) شهر تبریز می باشند که به شعب دادگاه خانواده ی شهر تبریز مراجعه می نمایند. حجم نمونه ی پژوهش حاضر، با استناد به حجم نمونه ی دو پژوهش مشابه 100 نفر انتخاب شد. روش نمونه گیری پژوهش حاضر، نمونه گیری در دسترس می باشد. ابزار اصلی تحقیق در این پژوهش پرسشنامه ی استانداردی که توسط محمد زنگنه ساخته شده بود استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها بر مبنای روش همبستگی انجام گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد بین اختلاف سن زوجین،طول مدت ازدواج زوجین، وضعیت اشتغال زوجین،نوع شغل زوجین، میزان درآمد زوجین، مداخله ی خویشاوندان زوجین، مشاهده ی خشونت توسط زوجین در خانواده ی پدری، تجربه ی خشونت توسط زوجین در خانواده ی پدری و مصرف مواد مخدر و الکل شوهر با خشونت اعمال شده علیه زنان ارتباط معنی داری وجود دارد.
مطالعه جامعه شناختی خشونت خانگی علیه زنان (مورد مطالعه: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
529 - 556
حوزههای تخصصی:
خشونت خانگی در تمامی جوامع، در تمامی گروه ها و طبقات اجتماعی مشاهده می شود و گزارش های متعددی بر مسئله بودن آن در ایران صحه گذاشته اند. هدف این پژوهش، شناخت نحوه درک زنان از شرایط، زمینه ها و پیامدهای خشونت خانگی در زندگی آنان است. این پژوهش کیفی و مبتنی بر روش نظریه زمینه ای است. پاسخگویان از طریق روش نمونه گیری هدفمند با معیار اشباع نظری از بین زنان مراجعه کننده به مراکز مثبت زندگی سازمان بهزیستی شهر ایلام انتخاب شده اند. از معیار مقبولیت برای اعتباریابی و برای اطمینان پذیری از روش ممیزی استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 30 زن متأهل خشونت دیده، گردآوری شده و کدگذاری داده ها با استفاده از نرم افزار Nvivo12 انجام شده است. یافته ها حاکی از نقش عوامل خانوادگی همچون برهم کنش تنش آلود و ناهمترازی پایگاهی، عوامل اجتماعی نظیر مواجهه شبه کارناوالی با ازدواج و عوامل فرهنگی مانند تصورات مردسالارانه است. واکنش های زنان عمدتاً انفعالی است و عادی انگاری نقش قربانی منفعل برای زنان، پیامد آن است. از برآیند مقوله ها، مقوله هسته «خشونت خانگی علیه زنان محصول هم آیندی درماندگی تجربه شده زنان و تصورات مردسالارانه» حاصل شد که حاصل مدیریت خانواده در بستر حفظ کارکردهای سنت مردسالارانه در کنار انتقال ساختاری خشونت در سازوکاری فرهنگی و مبتنی بر جامعه پذیری جنسیتی است.
تحلیل گفتمان انتقادی در روایت های زنان تحت خشونت خانگی بر اساس مدل کنشگران اجتماعی ون لیُوِن (2008)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
85 - 110
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی روایت های زنان از تجربه شخصیِ خود نسبت به خشونت های خانگیِ اعمال شده بر آن ها و آشکار ساختن ایدئولوژی تولیدکنندگان روایت ها نسبت به خود و افراد خشونت گر انجام شده است. به این منظور، پنجاه روایتی که مستقیماً به وسیله زنان خشونت دیده نقل شده بود، به صورت تصادفی انتخاب شده و با استفاده از مدل کنشگران اجتماعی ون لیُوِن (Van Leeuwen, T. (2008) بررسی شده اند. یافته ها نشان می دهد که در روایت های مورد بررسی، کنشگران به صورت برجسته نشان داده شده اند و برای بازنمایی افراد خشونت گر، در مقایسه با افراد خشونت دیده، به میزان بیشتری از مؤلّفه های گفتمان مدار جامعه شناختی- معنایی استفاده شده است. تفاوت کاربرد برخی از مؤلّفه ها برای بازنمایی افراد خشونت گر و افراد خشونت دیده چشمگیر است. این تفاوت می تواند نشان دهنده آن باشد که زنان خشونت دیده جایگاه مناسبی برای خود در نظر نمی گیرند؛ در متحمّل شدنِ خشونت، افزون بر اینکه افراد خشونت گر را عامل اصلی می دانند، احتمالاً خود را هم تا اندازه ای گناه کار می دانند؛ اعضای خانواده خود را، حتی در مواردی که بی گمان خشونت گر هستند، به طور منفی ارزش گذاری نمی کنند؛ و نگاه بالا به پایینی که جامعه نسبت به زنان دارد، در گفتار و در نتیجه در ایدئولوژی خود زنان هم نمایان است.
مقایسه تطبیقی مفاهیم خشونت در تحقیقات جنسیت، زنان، خانواده در ایران و کشورهای توسعه یافته بر اساس تحلیل هم رخدادی واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
193 - 221
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و مقایسه روند موضوعی مفاهیم خشونت در تحقیقات جنسیت، زنان و خانواده میان کشورهای توسعه یافته و ایران در سه بازه زمانی صورت گرفته است. این پژوهش از نوع مطالعات علم سنجی و با استفاده از روش تحلیل هم رخدادی واژگان و نمودار راهبردی انجام شده است. جامعه پژوهش تعداد 3246 تولیدات علمی کشورهای توسعه یافته وب او نولج و 1295 مقاله فارسی منتشر در ایران از پایگاه تحقیقات پژوهشکده زن و خانواده است. بر اساس تجزیه وتحلیل داده ها، واژگان هسته در قبل از سال 1380 شامل 4 کلیدواژه در پژوهش های داخلی و در بازه زمانی سال 2000 در پژوهش های کشورهای توسعه یافته 12، دهه 1980، 14 و در فاصله میان 2000 2010 میلادی 30 کلیدواژه و دهه 1990، 26 و در سال های 2011 2020 شامل 56 کلیدواژه مرتبط بوده است. چهار کلیدواژه اصلی پیش از دهه 1980 شامل خشونت خانگی، خشونت، خشونت خانگی علیه زنان و خشونت علیه زنان معادل چهار کلیدواژه اصلی مطالعات کشورهای توسعه یافته شامل خشونت خانگی، خشونت، همسر آزاری و زنان است. دو کلیدواژه اول شامل خشونت خانگی و خشونت در دو حوزه فارسی و لاتین کاملاً مشابه هستند. در دهه 1980 چهار کلیدواژه نخست پژوهش های داخلی شامل خشونت خانگی، خشونت، خشونت علیه زنان و همسرآزاری است که معادل کشورهای توسعه یافته آن در رتبه بندی Gendered-based violence, Aggression, Battered women & Dating violence است. در دهه 1990 چهارکلیدواژه نخست پژوهش های داخلی شامل خشونت خانگی، خشونت خانگی علیه زنان، خشونت علیه زنان و خشونت شوهر است. معادل کشورهای توسعه یافته چهارکلیدواژه نخست در مطالعات لاتین شامل Intimate violence, Domestic violence, violence & Gender اشاره شده است که به نوعی تکرار کلیدواژه های دهه پیشین میلادی با تغییر در رتبه بندی و پرداخت پژوهشی به آن هاست. کلیدواژه های دهه 1980 (دوره دوم) نسبت به قبل از 1380، 42 درصد متفاوت بوده است و کلیدواژه های دهه 1990 (دوره سوم) نسبت به دهه 1980 (دوره دوم)، 62 درصد تغییر داشته است. کلیدواژه های مهم قبل از 1380 خشونت خانگی، خشونت، خشونت خانگی علیه زنان و خشونت علیه زنان است. مهم ترین کلیدواژه های دهه 1980 خشونت خانگی، خشونت، خشونت علیه زنان، همسر آزاری، زن، خشونت جنسی، خشونت خانگی، کودک آزاری، خشونت زناشویی، بارداری، پزشکی قانونی، خانواده و خشونت روان شناختی است. کلیدواژه های مهم دهه 1990 خشونت خانگی، خشونت خانگی علیه زنان، خشونت علیه زنان، خشونت شوهر، خشونت، همسرآزاری، عوامل مؤثر بر خشونت خانگی، عوامل خشونت علیه زنان، خشونت روان شناختی، خشونت فیزیکی، زن و خشونت فیزیکی علیه زنان است. برآیند کلی سه دهه مؤید این مسئله است که پژوهش های حوزه خشونت در حوزه جنسیت، زنان و خانواده با موضوعات کلی قبل از 1380 شروع شده و در دهه های 1380 و 1390 به صورت تخصصی تر واکاوی شده اند. در کشورهای توسعه یافته، مهم ترین خوشه ها در قبل از دهه 1380 خشونت علیه زن، دهه 1380 خوشه قومی و در دهه 1390 خشونت خانوادگی و در ایران قبل از دهه 1380 مهم ترین خوشه ها خشونت خانواده علیه زن، دهه 1380 نابرابری جنسیتی و دهه 1390 خشونت خانگی و خشونت جنسی است. در ایران و کشورهای توسعه یافته خوشه های خشونت خانگی و خشونت خانواده علیه زن در ناحیه بالغ و مرکزی قرار گرفته است.
خشونت علیه زنان: حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطه مذکر (مطالعه موردی: زنان شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
545 - 572
حوزههای تخصصی:
خشونت علیه زنان، هر نوع رفتار خشن وابسته به جنسیت است که موجب آسیب جسمی، جنسی، روانی و رنج زنان می شود. چنین رفتاری می تواند با تهدید، اجبار و سلب مطلق اختیار و آزادی به صورت آشکار و یا پنهان انجام شود. در این راستا پژوهش حاضر به دنبال بررسی خشونت علیه زنان در بین زنان شهر بوشهر با استفاده از روش کیفی و با رویکرد روش نظریه زمینه ای می باشد. مشارکت-کنندگان در پژوهش حاضر ۱2 نفر از زنان شهر بوشهر بوده اند که به صورت نیمه ساختاریافته با آنها مصاحبه شده است و سپس داده-های حاصل از آن با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل گردیده است. یافته ها نشان از وجود پنج مقوله محوری «فرهنگ مردسالار و نابرابری جنسیتی نهادینه شده»، «کیفیت تعاملات زوجین»، «مشروعیت بخشی سیستم فرهنگی به خشونت»، «استراتژی زنان در مقابله با خشونت» و «بازتولید نگرش های مردسالاری نسبت به زنان» می باشد. مقوله هسته پژوهش نیز «حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطه مذکر» می باشد؛ خشونتی که از سوی مردان علیه زنان اعمال می شود در هر وضعیتی متأثر از جایگاه قدرتمند مردان در روابط بین فردی و اجتماعی است. مردسالاری به عنوان یک عامل قوی در خشونت علیه زنان تأثیر دارد و خشونت متأثر از نظام مردسالار است.
واکاوی جامعه شناختی زمینه ها و عوامل اجتماعی و فردی خشونت خانگی (مورد مطالعه قربانیان خشونت خانگی شهرهای زلزله زده تازه آباد و جوانرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشونت خانگی یک رفتار عامدانه و نوعی فرافکنی نادرست احساسات درونی است که ممکن است همه افراد در شرایط و موقعیت های مختلف، مرتکب آن شوند. رفتارهای خشونت آمیز به ویژه در چارچوب خانه، همواره قربانیانی داشته که بنا به دلایلی ترجیح به سکوت و تحمل شرایط خشونت آمیز را داشته اند. این پژوهش با هدف بررسی علل به وجود آورنده و پیامدهای ناشی از آن، در میان قربانیان خشونت خانگی در شهرهای تازه آباد و جوانرود بعد از زلزله سال 1397، می باشد. روش پژوهش نظریه داده بنیاد می باشد که داده های موردنیاز آن از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافت با 15 نفر از مشارکت کنندگانی که سابقه قربانی بودن خشونت خانگی را داشتند، به دست آمده است. شیوه انتخاب مشارکت کنندگان، هدفمند و تعیین تعداد آن ها با رسیدن به مرحله اشباع، مشخص گردید. از مجموع 468 داده ی خام، 298 مفهوم، 39 خرده مقوله و 14 مقوله اصلی از داده های اولیه استخراج گردید. در نهایت مفهوم محوری "ناسازگاری خانوادگی"، به عنوان پدیده اصلی که بقیه مقولات را پوشش می داد، انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشان داد که مهم ترین عوامل به وجود آوردن خشونت خانگی در مشارکت کنندگان، نارضایتی ناشی از مقایسه؛ ارتباطات منفی و پرخاشگری بیمارگونه می باشد. شرایط مداخله گر این پدیده عبارت است از خشونت ناشی از احساس محرومیت نسبی و سرکوبگری مردانه می باشد. استراتژی های مشارکت کنندگان، مبارزه و انتقام جویی یا انزواگزینی بود که پیامدهای آن گسست در روابط عادی خانواده و اثرات منفی روانی و ارتباطی می باشد.
پیش بینی خشونت خانگی علیه زنان بر اساس ابعاد طرحواره های جنسی در زنان خانه دار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
96 - 105
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خشونت خانگی علیه زنان بر اساس ابعاد طرحواره های جنسی در زنان خانه دار شهر سنندج انجام گرفت. روش: روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ روش اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زنان خانه دار شهر سنندج در 6 ماه اول سال 1399 تشکیل داد. از بین جامعه آماری پژوهش تعداد 170 نفر از زنان خانه دار به شیوه ی هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه خشونت خانگی علیه زنان 26 سوالی وردی نیا (1389)، و پرسشنامه طرحواره ها جنسی50 سوالی اندرسن و سیرانوسکی (1994) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ها آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی آزمون تحلیل رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد حدود 71 درصد از واریانس خشونت خانگی علیه زنان را می توان بر اساس ابعاد طرحواره های جنسی، در زنان خانه دار شهر سنندج پیش بینی کرد (01/0 ≥ P). همچنین بین مولفه های طرحواره های جنسی با خشونت خانگی علیه زنان رابطه معکوس و معنی دار وجود داشت (01/0 ≥ P). نتیجه گیری: از نتایج می توان چنین نتیجه گیری کرد که مولفه های طرحواره های جنسی با گرایش به خشونت خانگی رابطه معکوس معنی داری داشته و در طراحی پروتکل های مداخله ای و درمانی جهت کاهش خشونت خانگی به این آموزش و افزایش خود آگاهی در مورد طرحواره های جنسی توجه لازم مبذول گردد.
انسجام خانوادگی و والدآزاری: نقش واسطه ای خشونت خانگی، تعارض زناشویی، عزت نفس و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
19 - 27
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای خشونت خانگی، تعارض زناشویی، عزت نفس و تاب آوری در رابطه بین انسجام خانوادگی و والدآزاری در دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول و دوم در شهر شهرکرد بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول و دوم در شهر شهرکرد و مادران آنان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که 779 نفر به روش نمونه-گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان این پژوهش پرسش نامه والد آزاری فرم پسران (PAS-bv)، مقیاس والد آزاری (دختر- مادر)(PAS-gm)، مقیاس مواجهه کودک با خشونت خانگی (VCED)، مقیاس به تعارض زناشویی والدین (PMCS)، پرسشنامه انسجام خانواده (SFC)، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ و تاب آوری کانر دیویدسون (CD-RIS)، را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین خشونت خانگی، تعارض زناشویی، انسجام خانوادگی، عزت نفس و تاب آوری با والد آزاری رابطه معناداری وجود دارد. مدل نهایی برازندگی مناسبی را نشان داد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که که انسجام خانوادگی هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق خشونت خانگی، تعارض زناشویی، عزت نفس و تاب آوری بر والد آزاری اثر معنادار دارد.