مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
منبع:
نوآوری در مدیریت ورزشی دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
137 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف: تبلیغات توصیه ای یک متغیر تاثیرگذار قوی در فرایند تصمیم گیری خرید مشتریان است و به دلیل دردسترس بودن نسبت به تبلیغات دیگر کارآمدتر می باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تبلیغات توصیه ای بر قصد خرید مشتریان ورزشی با تاکید بر نقش میانجی ارزش ویژه برند می باشد.
A Cultural Study of Diaspora and its Role in the Formation of Identity in The Lord of the Rings(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۲, Spring ۲۰۲۵
135 - 144
حوزههای تخصصی:
In this paper, the researcher intends to show the Fantasy world, like the real world, suffers from racial issues and cultural diversities as well. Moreover, the main claim of this article is to depict that the tensions and battles that exist in the selected novels are the result of diaspora, dislocation, and cultural diversities as the subjects attempt to adjust or fail to adapt themselves. In this research, Hall’s theory is used as the main framework. In the selected works Lord of the Rings and The Hobbit, the idea of dislocation is the dominant notion among the characters of the story. The characters might not belong to a specific region while they live there and they would not be accepted by the other character. Consequently, they become confused about their own identity and regard themselves as hybrid subjects. This means that the notion of hybrid identity is dominant among several characters in the series. Consequently, the characters have different features that might be contradictory. ecocriticism has other disciplines such as environmental justice and deep ecology that remain open to trace them in the selected novels. In addition, applying other approaches, such as psychoanalysis, to the novels could also be beneficial, since when searching for the purpose of this study, many interesting issues on the novels and discussions can be read.
Evolution of EFL Teacher Education In Iran: An Inquiry into the Ministry of Education’s Teacher Education Developmental Trajectories(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This article examines the evolution of teacher education in Iran, with a specific focus on English language teacher training. Utilizing a qualitative analysis of historical documents, the study identifies six distinct periods in this evolution. The first period marks the foundation of teacher education with the establishment of the Dar al-Fonun School. The second period saw the formalization of teacher education through the Central and Higher Teacher Training Colleges. In the third period, teacher training expanded with the creation of Preliminary and Higher Colleges, focusing on multidisciplinary fields, including the French language. The fourth period introduced specialized programs, such as English language teaching, which replaced French. During the fifth period, teacher training centers reached their peak and then declined. Finally, the sixth period marks a shift in the educational system’s approach to teacher education, highlighted by the establishment of Farhangian University. Throughout these periods, English language teacher curricula evolved from classical and structural approaches to communicative and interactive methods. This shift not only highlights the changing pedagogical landscape in Iran but also underscores the need for curricula that better prepare teachers for contemporary classroom dynamics. The findings showcase the developmental trajectory of teacher education in Iran, emphasizing the need to address future challenges.
بررسی ساختاری، معنایی و کاربردشناختی قسم در گفتمان دادگاه های شهرستان دورود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و گویش های غرب ایران سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۸
91 - 111
حوزههای تخصصی:
در گفتمان دادگاه هریک از مشارکان از افراد حقوقی گرفته تا افراد عادی می کوشند تا روایات خاص خود از رویداد(های) انجام شده را ارائه دهند یا آنکه در تلاش هستند تا روایت موجود در ذهن خود را اثبات کنند؛ بنابراین، می توان درون مایه گفتمان دادگاه را «جنگ روایات» نام نهاد. در این جنگ برتری روایات، مشارکان از انواع راهبردهای گفتمانی و تعاملی بهره می برند که در قالب ابزارهای (غیر)زبانی مطرح می شوند؛ ازاین رو، قابل بحث و بررسی هستند. یکی از انواع راهبردهای مذکور استفاده از «قسم» است که در پژوهش حاضر به مثابه ابزار اقناع مخاطب در نظر گرفته می شود. در جستار حاضر تلاش بر آن است که ابعاد ساختاری، معنایی و کاربردشناختی قسم در گفتمان دادگاه واکاوی شود. نگارندگان به منظور تحقق این مقصود به طور عمده از رویکردهای کمّی و کیفی برای تحلیل داده ها بهره برده اند . در بُعد کیفی انواع کارکردهای قسم در چارچوب «زبان شناسی فرهنگی» و با استفاده از «طرح واره های فرهنگی» تحلیل شده اند؛ در بُعد کمّی نیز از محاسبات آماری برای بررسی ساختار و میزان فراوانی گونه های مختلف قسم استفاده شده است. بررسی داده ها بیانگر آن است که بالاترین گونه های به کاررفته در قالب ساختار قسم به حوزه های معنایی خداوند (الله، خدا) و قرآن (کلام الله، کلام خدا) مربوط است. همچنین وجود تنوع معنایی در انواع قسم های به کاررفته را می توان در پیشینه فرهنگی-اجتماعی مشارکان دنبال کرد. به علاوه، بررسی انواع طرح واره های فرهنگی قسم در گفتمان دادگاه مؤید آن است که می توان دست کم پنج کارکرد گفتمانی قسم شامل «دفاع از خود»، «اثبات ادعا»، «تهمت زدن»، «تهدید یا هشدار» و «درخواست» را از هم متمایز کرد. درخور بیان است که داده های پژوهش حاضر از جلسات متعدد دادگاه های کیفری، حقوقی و خانواده شهرستان دورود در بازه زمانی ۱۲/۱۰/۱۴۰۱ تا ۲۰/۰۳/1402 استخراج شده است.
بررسی خلود در عذاب و شبهات آن از دیدگاه علامه طباطبائی و شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۲۰
94 - 79
حوزههای تخصصی:
خلود در عذاب یکی از مسائل مربوط به معاد و کیفر الهی است که هریک از اندیشمندان به مقتضای مبانی فکری خود در پی تبیین آن برآمده اند. عده ای قائل شدند که خلود در دوزخ، مساوی خلود در عذاب نیست و مخلدین در دوزخ پس از اینکه مدتی عذاب می بینند، عذاب با طبع آنها سازگار شده و به عذب تبدیل می شود، در مقابل عده ای قائلند که عذاب به هیچ عنوان برای مخلدین در دوزخ گوارا نخواهد شد. مسئله تحقیق این نوشتار بررسی دیدگاه علامه طباطبائی و شهید مطهری در این مسئله و بررسی شبهات پیرامون آن با توجه به نظر این دو اندیشمند است که به روش توصیفی تحلیلی نگاشته شده و یافته های تحقیق نشان می دهد که از دید این اندیشمندان خلود در عذاب امری قطعی است و کفار، منافقان و مشرکان معاند تا ابد در عذاب خواهند بود؛ همچنین در پاسخ به شبهات مخالفان خلود در عذاب مشخص می گردد که این مسئله با رحمت، عدل و حکمت الهی ناسازگار نیست و آیاتی را که ایشان در جهت عدم دوام عذاب ذکر کرده اند همه قابل خدشه است.
بازگشت به ریشه ها: نقش بازی های محلی در توسعه گردشگری و حفظ فرهنگ بومی (مورد مطالعه: استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ مرداد و شهریور ۱۴۰۴ شماره ۶۳
65 - 104
حوزههای تخصصی:
بازی های محلی به عنوان بخشی از میراث ناملموس فرهنگی، نقش مهمی در حفظ هویت بومی و تقویت ارتباط نسل ها با سنت های محلی دارند. احیای بازی های محلی می تواند به عنوان ابزاری مؤثر در توسعه گردشگری فرهنگی عمل کند و به ایجاد فرصت های اقتصادی پایدار و تقویت پیوندهای اجتماعی منجر شود. بازی های محلی یزد، با ریشه داشتن در تاریخ و فرهنگ بومی این منطقه، نه تنها جنبه ای سرگرم کننده دارند، بلکه بازتاب دهنده ارزش ها، شیوه زندگی و هم بستگی اجتماعی مردم هستند. با پیشرفت تکنولوژی و تغییر در سبک زندگی مدرن، محبوبیت بازی های سنتی کاهش چشمگیری پیدا کرده است. بنابراین هدف از این پژوهش معرفی و تحلیل برخی از بازی های محلی و نقش آن ها در توسعه گردشگری و حفظ فرهنگ بومی استان یزد است. در این پژوهش ضمن بررسی ابعاد آموزشی و تربیتی، تأثیرات روان شناختی و اجتماعی و سیر تحول بازی های بومی و سنتی، به تحلیل تطبیقی بازی های بومی و سنتی با سایر فرهنگ ها و جغرافیاها و اثرات این بازی ها بر هویت فرهنگی و میراث معنوی پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که بازی های محلی نه تنها جذابیت های فرهنگی منحصربه فردی برای گردشگران فراهم می کنند، بلکه فرصتی برای انتقال دانش بومی به نسل های آینده و تقویت هویت اجتماعی هستند. همچنین، احیای این بازی ها در قالب رویدادهای گردشگری می تواند به ایجاد فرصت های اقتصادی و افزایش تعاملات فرهنگی منجر شود. این پژوهش بر اهمیت برنامه ریزی و سیاست گذاری مناسب برای ترویج بازی های محلی در قالب جشنواره ها و رویدادهای فرهنگی تأکید می کند.
A Comparative Study of Representation of the Popular Culture and Lifestyle between Iranian and UK TV Animation Productions, Based on Cultural Studies(مقاله علمی وزارت علوم)
"Cultural studies" is one of the most important theoretical approaches that has gradually entered the analysis of media and artworks since the late seventies, and the most important aspect is to study how to create "Making meaning" and content that can be Reading artistic texts; Themes of daily life and lifestyle of different nationalities, ethnicities and cultures that can point to the differences and commonalities of human culture around the world and lead to constructive dialogue. How to spend leisure time, worshiping, dressing, eating, grooming, consuming, and all daily rituals, can be different from one culture to another. A comparative study of Iranian and British TV animation has been done due to similarities in terms of production structure, educational approach and media targeting, and this comparison helps us to have appropriate criteria for the content of Iranian TV animation. This research is a case study of three works from Iran and England with a descriptive-analytical method and with the approach of cultural studies seeks the meanings that are transmitted to the audience by these works. The main question of this research is how themes related to lifestyle and popular culture are represented in Iranian and British TV animation, the content of which can have a great impact on the audience's culture formation. The result of this research shows that British television animation productions show more topics of the Audience’s daily life than Iranian animation productions and introduce the British lifestyle and popular culture.
خوانش انتقادی دیدگاه غزالی در سرنوشت سازی انسان توسط خویش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
283 - 300
حوزههای تخصصی:
تبیین میزان تأثیر انسان در هستی و نقش او در تعیین و تغییر سرنوشت خویش، از مهم ترین مباحث کلامی است که در فلسفه و کلام اسلامی، هماره مورد توجه اندیشمندان و دانشمندان مکاتب گوناگون فلسفه و کلام اسلامی بوده است. در جهت تبیین این مساله در مقام ثبوت، سه دیدگاه کلی جبرگرایی، تفویض و امرٌ بین الأمرین شکل گرفته است. متکلمان معتزلی و امامیه، به سبب دفاع از مسئولیت انسان در برابر افعال صادره از وی و معناداری جزا و پاداش، استقلال نسبی انسان را در سرنوشت سازی خویش به معنای برخورداری آزادانه از اختیار پذیرفته اند. غزالی با این دیدگاه که پذیرش اختیار برای انسان، ناقض توحید افعالی است و به دلالت التزامی، قدرت و اراده خداوند متعال را محدود می نماید قائل به جبر و کسب شده است. جستار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی پس از تبیین مفهوم اختیار و جبر انسان، با مراجع ه به آثار غزالی، صحت و سقم این نسبت و ادعا را بررس ی می کند. یافته ها: غزالی معتقد به نظام علیّت میان پدیده های هستی نمی باشد و تکرار روابط و نظم موجود را ناشی از عاده الله می داند. قضا و قدر تعیین کننده تمام حوادث و پدیدارهای جهان هستند و تمام افعال هستی، فعل ارادی و اختیاری خداوند است. نتایج: غزالی با انحصار اراده و اختیار به خداوند متعال، و تعیین پیشینی حوادث و رویدادها با قضا و قدر، برای انسان نقشی در سرنوشت سازی خویش قائل نیست. توسل او به ایده «کسب» در راستای مسئولیت انسان در برابر اعمال خویش نیز نتوانسته است پارادوکس جبر و جزا را حل نماید و از مشکلات عقلی جبرگرایی بکاهد.
Is Care Compatible with The Tyranny of Immediacy? on substituting rhythm for cadence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The article specifies the human being based on the respiratory cycle, referring to the etymology of the word “spirit”. This word shares its root with the French word respiration (“breathing”) as well as the verb “to inspire,” suggesting breath and animation. Human temporality is made up of organic rhythmicity, from a weighing body that experiences itself as inscribed in time – this is the authentic meaning of the word “to exist”: to come from nowhere, without time, to somewhere, at some time. This article questions the compatibility between the demand for temporal efficiency, characteristic of the modern industrial age and the technophile ideology of communication, and the “service society” which purports to be more “caring” than the industrial one. Highlighting the suppression of the passage of time characteristic of the ideology of communication, where “time” is frozen in a self-reproducing present with no past or future, the author asserts that humane care is radically incompatible with a society that subsumes humanity, inscribed in time and in need of breath, under the ideology of a perpetual present. It is precisely on the basis of what specifies the human, namely breathing and desire, that the author proposes to consider how care might be possible in an ultra-technologized world. Drawing on an imaginary of movement and inspiration/aspiration/breathing deployed in choreographic performances and practices, the author invites the reader, as Simone Weil did, to substitute rhythm for cadence, to insert slowness into speed, and to favor the flow of time in a human reality that has become unbearable by dint of “modernization”. In so doing, we must reconsider head-on the fate that binds us, namely death, which no stasis in a perpetual present can eliminate, and which the metaphor of a risk of social necrosis invites us to reconsider. Accepting the passage of time, giving death back its face, is costly; but it's at this price that time can regain its humanizing value, as a sine qua non component of care.
A Critical Examination of Mullā Sadrā’s Theory of the Correspondence of Existential Realms within the Framework of the Epistemological Correspondence Theory of Truth(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Mullā Sadrā interprets “correspondence” in the correspondence theory of truth as the identity of quiddity (ʿayniyyat-e māhūwī) between mental existence (wujūd-i dhihnī) and external existence (wujūd-i khārijī) of a known object. However, this view conflicts with his principle of the primacy of existence (aṣālat al-wujūd), which posits that mental and external existences occupy distinct existential ranks, making identical quiddities impossible. To resolve this, Sadrā proposes the theory of correspondence of existential realms (tatābuq-i ʿawālim-i wujūdī), arguing that the quiddity of external existence is identical to that of mental existence, and their correspondence arises from the identity of their higher and specific existences. This article argues that while Sadrā clearly explains the identity of quiddity, his theory of existential correspondence fails to resolve the inconsistency. For true knowledge of an external object, the mental form must distinguish it from other objects in a conditioned (bi sharṭ-i lā) manner, not merely through indeterminate, unconditioned (lā bi sharṭ) knowledge of its qualities. Thus, knowing an object’s qualities abstractly does not equate to knowing the object itself, as distinguishing it requires specific, conditioned knowledge, undermining Sadrā’s resolution of the conflict between his theories.
The Role of Religion in the Formation of Knowledge from the Perspective of Abul Hasan Ameri(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)
95 - 118
حوزههای تخصصی:
Ameri believes that knowledge is formed through matter and form. This matter either originates from religion or does not. If the matter comes from a religious source, it constitutes religious sciences in the specific sense, including disciplines such as hadith studies and similar fields. However, since religion requires not only matter but also form, and since the general form of all sciences is shaped by the universal intellect that is the source of religion—namely, the intellect of the Prophet—while their details are discovered by ordinary human intellects, it can be said that the true form of all sciences is religion and knowledge takes shape under a form called religion. In this sense, all real sciences,inasmuch as they correspond to reality,are religious, and it is religion, through its teachings, that leads to the existence of real sciences. In other words, since the combination of religion and human intellect, which is called wisdom, forms the structure of real sciences, it can be said that the main paradigm for the formation of real sciences is wisdom.
الگوی حکمرانیِ تنظیم گری رسانه های صوت و تصویر فراگیر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴شماره ۶۹
43 - 79
حوزههای تخصصی:
تنظیم گری به عنوان یک عنصر کلیدی در حکمرانی شناخته می شود. نهادهای تنظیم گر با استفاده از مکانیسم های اصلاح رفتار، به اجرای سیاست گذاری، توسعه صنعت، افزایش رقابت و تأمین منفعت عمومی در بازارها و جامعه می پردازند. به همین منظور هدف پژوهش حاضر به عنوان یک ضرورت، ارائه نظام تنظیم گری در حکمرانی رسانه های صوت تصویر در ایران است. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق گراندد تئوری و با مشارکت هدفمند 22 نفر از سه گروه شامل مدیران صنعت (بازار) رسانه، خبرگان و متخصصان رسانه و مدیران تنظیم گری رسانه به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته و با روش تحلیل داده های کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد و به الگوی پارادایمی نظام تنظیم گری رسانه دست یافت. یافته های پژوهش نشان می دهد که شرایط علّی شامل اهداف (مانند تأمین منافع ذی نفعان اجتماعی، حاکمیتی و صنعت رسانه) و عوامل نیاز به تنظیم گری (مانند تغییر سپهر رسانه، تغییر نقش حاکمیت، ...) است. شرایط زمینه ای شامل ارزش های اساسی، هنجارهای حاکم و مدل های تنظیم گری (مانند تنظیم گری حاکمیتی، مشارکتی، خود تنظیم گری و تنظیم گری چندوجهی) است. شرایط مداخله گر شامل انواع نهاد تنظیم گر، محدوده تنظیم گری، موانع و چالش های تنظیم گری تعریف می شود و پدیده مرکزی این پژوهش طراحی نظام تنظیم گری رسانه شامل مکانیسم های اصلاح رفتار، فرم سازمانی (مانند: گونه های استقلال، ...) و شاخص های اصلی تنظیم گری رسانه (مانند استقلال، پاسخگویی، شفافیت،...) است. شرایط کنش ها و واکنش ها شامل کارکردها و شئون اصلی تنظیم گری و استقرار نظام تنظیم گری می شود. نتایج نشان می دهد که کاربست نظام تنظیم گری (مانند اعمال تنظیم گری، ارزیابی و سنجش عملکرد نهاد تنظیم گر، ...) به تحقق منفعت عمومی و خصوصی منجر خواهد شد.
نیازسنجی و طراحی محتوای آموزش محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان با هدف ارتقاء سلامت روان در رفتار آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۶
۲۳۷-۲۱۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: یک عامل مهم در ارزیابی و درمان محکومین به جرائم مواد مخدر، بررسی سلامت روان آن ها است.آموزش و توانمندسازی محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان می تواند به صورت پیشگیرانه عمل کرده و از تداوم بروز جرم و اعتیاد پس از آزادی آن ها جلوگیری کند. در مورد طراحی بسته آموزشی جهت ارتقای سلامت روان در رفتار محکومین به جرائم مواد مخدر، خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف نیازسنجی و طراحی محتوای آموزشی ویژه محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان قزلحصار با هدف ارتقا سلامت روان در رفتار آن ها انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نوع داده ها، آمیخته از نوع اکتشافی و تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش شامل اسناد و مدارک علمی منتشر شده در حوزه سلامت روان زندانیان از سال 2012 تا 2024 میلادی و خبرگان دانشگاهی و سازمانی به تعداد 18 نفر بودند که با استفاده از اصل اشباع نظری و روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش خبرگان، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش از روش تحلیل مضمون (مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر) و نرم افزار Maxqda استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد، نیازهای آموزشی محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان قزلحصار شامل آگاهی درباره اعتیاد و اثرات آن، مهارت های ارتباطی، مهارت های اجتماعی، مهارت های مدیریت خشم و احساسات، مهارت حل تعارض، مهارت های مقابله با استرس، مهارت افزایش تاب آوری روانی و مهارت های حل مسئله و تصمیم گیری بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، برگزاری برنامه های آموزشی در قالب گروه های گفتگو و کارگاه های متمرکز بر آگاهی از اعتیاد، مهارت های ارتباطی و اجتماعی برای محکومین به جرائم مواد مخدر می تواند سلامت روان در رفتار آن ها را ارتقا دهد.
Increased Age Linked to Delayed Face Detection in Ambiguous Stimuli
حوزههای تخصصی:
Previous research has identified correlations between individual differences, such as age, and perceptual processes. However, the specific roles of these factors in face and house detection and the categorization of ambiguous stimuli remain inadequately understood. To address this issue, we employed a face/house categorization task to investigate how participants of different ages perceive human agents versus non-natural objects amidst varying levels of visual noise (40%, 50%, 60%, and 70%). Our results revealed that older participants exhibit longer reaction times (RT) in face detection under low-noise, ambiguous conditions (40% noise)—pointing toward a selective effect of age on face processing rather than on other object categories, such as houses.
Journalists' Satisfaction with Telecommuting Post-COVID-19: A Case Study of ISNA News Agency
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
87 - 106
حوزههای تخصصی:
Background: Due to the changes brought about by the COVID-19 pandemic, telecommuting has emerged as a new work method in the media, enabling journalists to adapt to digital technologies.Aims: This study aims to assess journalists' satisfaction with telecommuting in the post-COVID era among journalists at ISNA news agency.Methodology: The theoretical foundation of this research is based on the ideas of Daniel Bell and Manuel Castells. The statistical population includes 123 journalists, managers, senior editors, and news editors. Data was collected using a survey method and a researcher-designed questionnaire. The questionnaire's validity was evaluated through face validity, and its reliability was determined by a Cronbach's alpha coefficient of 0.956.Results: The results of this study indicate that telecommuting has had positive effects on journalists' productivity, focus, topic discovery, and job enthusiasm. Among the factors assessed on a 5-point Likert scale, “improved output during telecommuting” ranked highest with an average of 4.35, followed by “no issues in communication with colleagues” with an average of 4.29, “feeling of enthusiasm and vitality” with an average of 4.19, “better focus on work” with an average of 4.18, “more time for work” with an average of 4.07, “topic discovery and development” with an average of 3.87, and finally, “ease of communication with relevant organizations and individuals” with an average of 3.74.Conclusions: Environmental, family, and individual factors (such as number of children or marital status) have no effect on job satisfaction in telecommuting, but journalists’ job position does influence their satisfaction with telecommuting.
AI; A Human Future
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
145 - 173
حوزههای تخصصی:
Background: Throughout history, humans have consistently developed groundbreaking technologies, from fire and the wheel to modern computing, showcasing their ability to innovate and control their creations. The rise of artificial intelligence has sparked renewed concerns about whether machines might eventually surpass human intelligence and autonomy.Aims: This study aims to critically assess AI’s role in human society, particularly addressing concerns that it may surpass human control and agency. It seeks to demonstrate that while AI is a powerful tool, it lacks autonomy, self-augmentation, and intentionality, making it unlikely to replace human decision-making. Additionally, the paper examines historical technological advancements, showing how humans have always adapted and controlled new innovations.Methodology: Employing a historical-comparative methodology, this study traces the evolution of computing technologies from early tally systems to quantum computing. It incorporates philosophical analysis through the works of Hubert Dreyfus, John Searle, and Michael Tomasello, assessing AI’s limitations in replicating human cognition.Findings: The study finds that despite AI’s rapid advancements, it remains fundamentally dependent on human input, lacks true understanding, and is incapable of independent self-enhancement. The historical trajectory of technological progress demonstrates that while new technologies can disrupt societies, humans have consistently adapted and maintained control. Philosophical critiques of AI further reinforce the argument that intelligence is not solely computational but deeply rooted in embodiment, intuition, and shared intentionality—qualities that AI lacks.Conclusions: Concerns about AI overwhelming human agency are largely misplaced. Just as humanity has managed previous technological revolutions—including writing, mechanization, and computing—AI will be integrated and regulated according to human needs and ethical considerations. While vigilance is necessary, the myth of AI autonomy is exaggerated.
بررسی چالش های اخلاقی سازنده در تعامل با سازمان های کلیدی نقش آفرین در صنعت ساختمان (مطالعه موردی: سازمان های بخش عمومی غیردولتی و خصوصی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۱۴۴
19 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مصاحبه با فعالان صنعت ساختمان نشان دهنده چالش های اخلاقی کنشگران سازنده در صنعت است. ازطرفی بخش عمومی غیردولتی کنار بخش خصوصی، دو بازیگر بزرگ صنعت ساختمان در کشور هستند. چالش های اخلاقی در نظامی متشکل از بخش خصوصی، شهرداری ها، سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور، سازمان ثبت املاک و اسناد کشور، سازمان امور مالیاتی کشور و نهاد های عمومی غیردولتی و محیط های سه عاملی به وجود می آیند و تصمیمات اخلاقی کنشگران را تحت تأثیر قرار می دهند. به نظر می رسد پژوهش های پیشین تابه حال درک کنشگران از اخلاق و پدیده، به چالش های اخلاقی به عنوان یک پدیده از منظر سازنده و به دلایل تشکیل دهنده و پیامدهای آن توجه نکرده است. هدف پژوهش: در این پژوهش به توصیف درک اخلاقی کنشگران کلیدی صنعت ساختمان از اخلاق و بررسی چالش های اخلاقی سازنده در تعامل با سازمان های کلیدی نقش آفرین در صنعت ساختمان توجه شده است. روش پژوهش: ازآنجاکه بررسی چالش های اخلاقی سازنده در صنعت ساختمان یک موضوع بدیع بوده و ویژگی های مقولات اخلاقی به زمینه و کنشگران آن وابسته است؛ در این پژوهش از روش پژوهش کیفی و از روش شناسی نظریه پردازی زمینه ای استفاده شده است.نتیجه گیری: براساس تحلیل یافته های پژوهش، درک کنشگران از اخلاق بسیار عمومی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که راهبرد اکثریت کنشگران صنعت ساختمان به اخلاق نتیجه گرا نزدیک است. میان چالش های اخلاقی سازنده در صنعت ساختمان چالش پرداخت های نامتعارف در شهرداری و پرداخت های نامتعارف درسازمان نظام مهندسی ساختمان به عنوان مهم ترین چالش ها شناسایی شده است. مهم ترین عوامل تشکیل دهنده چالش های اخلاقی، قوانین متناقض و تفسیرپذیر، سود سرشار کسب وکار ساختمان، تورم، عدم کارایی سیستم نظارتی، فساد در بدنه سازمان های کلیدی و عدم ردگیری پرداخت های نامتعارف و مهم ترین موانع بی اخلاقی، اخلاق شخصی، کارآمدی نهادهای نظارتی و همچنین اهم ساز و کار های استفاده شده کنشگران در راهبردهای غیراخلاقی استفاده از قوانین منتج به نتایج متفاوت و استفاده از توجیهات شرعی- اخلاقی است.
شناسایی مصادیق بازتاب کنش سیاسی در آثار تجسمی هنرمندان معاصر گیلان براساس دیدگاه گافمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۱۴۴
73 - 84
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با توجه به تحولات اجتماعی، فرهنگی ، سیاسی رخ داده در سال های اخیر و ظهور هنر اجتماعی، در واقع هنر معاصر نوعی از کنش های اجتماعی وسیاسی جامعه محسوب می شود. این پژوهش به شناخت و تحلیل منتخبی از آثار هنرمندان گیلانی که به نوعی مصداق بازتاب رویکردهای سیاسی هستند، می پردازد و درصدد پاسخ به این پرسش است که براساس دیدگاه گافمن، رویکردهای سیاسی بازتاب یافته در آثار هنرمندان معاصر گیلانی کدام اند؟ هدف پژوهش: هدف این پژوهش، شناسایی نمونه هایی از بازتاب رویکرد سیاسی به عنوان یکی از کنش های اجتماعی در آثار هنرمندان گیلانی است. ضرورت انجام پژوهش در آن است که مطالعه کنش هنرمندان معاصر بومی می تواند درباره چگونگی تعامل و کنش آنها با جامعه خویش دانش لازم را تولید کند. روش پژوهش: روش پژوهش از منظر هدف بنیادی و از نظر ماهیت به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده و زیرمجموعه پژوهش های کیفی است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش ترکیب روش کتابخانه ای و میدانی است. در راستای شناسایی مصادیق الگوهای سیاسی گافمن در مجموع حدود ۲۶۶ اثر از بین کل آثار ۱۳ هنرمند منتخب که رویکردسیاسی داشتند، شناسایی و در این پژوهش بررسی شده است. نتیجه گیری: نتیجه بررس ی ها نشان می دهد که هنرمند معاصرگیلانی از دیرباز تاکنون در بسیاری از آثار نقش کنشگر سیاسی را بازی کرده تا دغدغه های خود و مخاطبانش را به عنوان واکنش به شرایط سیاسی دوره خود به تصویر کشد. در بین آثار هنری منتخب علاوه بر بازتاب مضامین سیاسی و تجارب فردی و جمعی مختلف، قهرمان پروری و نمایش شخصیت های ملی همچون میرزاکوچک خان جنگلی دیده می شود. اکثر هنرمندان معاصر گیلانی مورد مطالعه به مثابه هنرمند- شهروند فعالیت داشته تا به عنوان کنشگر متقابل، شرایط سیاسی دوران های تاریخی گیلان را بازتاب دهند.
تحلیل روایت مادران از سوگ فرزند مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
167 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل روایت تجربه سوگ مادرانی است که فرزندان خود را بر اثر ابتلای به سرطان، از دست داده اند. روش : این پژوهش با روش تحلیل روایت و با نمونه آماری 14 نفر از مادرانی که فرزندان خود را در طی سه سال اخیر بدلیل ابتلای به سرطان از دست داده اند در سال 1402 در خمینی شهر اصفهان انجام شده است.یافته :با استفاده از روش تحلیل روایت هفت طبقه و سه تم اصلی شامل احساسات معطوف به فرزند، احساسات معطوف به دیگران و ادراک متناقض از معنویت بدست آمد. تحلیل کدهای استخراج شده نشانی می دهد که مادران از زمان بیماری تا بعد از فوت کودک دچار احساسات فزاینده غم ، ناامیدی و گاهی ترس و خشم می شوند. حمایت و همدلی خوب همسر و خانواده شوهر و بستگان، امید بخشی پزشکان و ارتباط داشتن و ادای دین و کمکهای مالی به موسسات درمانی(محک و بیمارستان سرطان) به کاهش احساسات ناخوشایند سوگ کمک می کند. کدهای تحلیل تحقیق نشان می دهند که ناصبوری پرستاران و فرایند طولانی و دردناک شیمی درمانی بر غم و اندوه مادران می افزاید. در این دوران سخت، احساس معنویت به صورت احساسات متناقض از خشم و رضایتمندی درک می شود. درک و همدلی با تجربیات مادر سوگ دیده می تواند تاب آوری مادر سوگ دیده را در تحمل غم و رنج سوگ افزایش دهد
شناسایی نقش کتابخانه ها در مدیریت دانش بومی: مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیریت دانش بومی به شناسایی، سازمان دهی و اشاعه دانش بومی اشاره دارد. مدیریت دانش بومی می تواند نقش مهم و مؤثری در توسعه و پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر منطقه ای داشته باشد. کتابخانه ها به منزله شریان های دانش و کتابداران به عنوان واسطه های دانش، بنا بر فعالیت، رسالت حرفه ای و وظایف محوله، می توانند نقش مهمی در مدیریت دانش بومی داشته باشند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش کتابخانه ها در مدیریت دانش بومی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع کیفی بود و به روش فراترکیب انجام شده است. به منظور تحقق روش پژوهش، از روش هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو استفاده شد. بدین ترتیب با استفاده از فراترکیب مفاهیم و مقوله های اصلی نقش کتابخانه ها در مدیریت دانش بومی از مقالات مرتبط استخراج و تعیین شد. بازه زمانی نوزده ساله (از 2004 میلادی تا 2023) برای جستجو در نظر گرفته شد. تمرکز موضوعی پژوهش، مقالاتی هستند که بر روی نقشی که کتابخانه ها در مدیریت دانش بومی می توانند داشته باشند؛ بود. بعد از تعیین پرسش پژوهش، به منظور مروری نظام مند، جست وجویی جامع بر اساس روش فراترکیب صورت گرفت. بدین منظور تلاش شد مجموعه منابع منتشرشده به زبان انگلیسی، شامل مقالات در پایگاه های اطلاعاتی اسکوپوس، امرالد، ساینس دایرکت، وب آو ساینس و تیلور و فرانسیس جستجو شوند. به منظور تعیین روایی روش فراترکیب از ابزار ارزیابی حیاتی و برای تعیین پایایی از روش توافق بین دو کدگذار استفاده شد.یافته ها: فرایند کدگذاری، در سه مرحله باز، محوری و انتخابی انجام شد. به این ترتیب تعداد کدها پس از انجام پالایش به 290 کد، 36 مفهوم و 5 مقوله رسید بر اساس نتایج حاصل، نقش اصلی کتابخانه ها در مدیریت دانش بومی با مفاهیم رسالت حرفه ای، توسعه برنامه ها، نیروی انسانی، جامعه هدف و امکانات از بین 32 مطالعه استخراج و تعیین شدند.نتیجه گیری: به طورکلی نتایج پژوهش نشان داد کتابخانه ها ازنظر رسالت حرفه ای و وظایف محوله می توانند نقش مهمی در مدیریت دانش بومی داشته باشند، درصورتی که از همکاری مردم، مسئولین و سازمان های مرتبط بهره مند شوند. مدیریت صحیح دانش بومی توسط انواع کتابخانه ها می تواند زمینه توسعه اقتصادی و فرهنگی مناطق بومی را در جامعه فراهم سازد. پژوهش حاضر با استفاده از روش فراترکیب نقش کتابخانه ها در مدیریت دانش بومی را به صورت یکپارچه و عمیق استخراج و تعیین نموده است. این در حالی است که پژوهش های قبلی نتوانسته بودند به شکل یکپارچه و منسجم این نقش ها را شناسایی و ارائه نمایند. نتایج پژوهش حاضر از چند جنبه می تواند موردتوجه و استفاده قرار گیرد: از طریق نقش های تعیین شده کتابخانه ها، دانش بومی تقویت و حفاظت می شود، نتایج پژوهش حاضر می تواند مبنای ساخت ابزار برای سنجش نقش کتابخانه ها در مدیریت دانش بومی باشد. نتایج پژوهش حاضر همچنین می تواند برای سیاست گذاران و تصمیم سازان در بخش کتابخانه ها به ویژه کتابخانه های عمومی مفید باشد. نتیجه پژوهش حاضر می تواند زمینه ساز طراحی پروتکل آموزشی برای کتابداران باشد.