مطالب
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۱ مورد.
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
637 - 649
حوزههای تخصصی:
مجموعه گور و گهواره از مجموعه داستان های کوتاه غلامحسین ساعدی است که در سال ۱۳۴۵ منتشر شده و در سه قطعه کوتاه که عبارت اند از: زنبورک خانه، سایه به سایه و آشغال دونی به نگارش درآمده است. در داستان های این مجموعه پنهانی ترین رفتارها و ناگفتنی ترین سلوک و مادی انسان با قلم و نثری چندان آبرومندانه، بیان می شود. شخصیت های این داستان ها، آدم های اسیر در چنگال فقر و فساد و فلاکت و محدود در خوشی های جنسی اند. ساعدی که خود به طبقات و اقشار پایین جامعه تعلق دارد و شاهد مهاجرت فوج فوج دهقانان و بیکاران روستا به شهر و سکونت در حلبی آبادهاست، در این مجموعه بر آن است تا با بازنمایی خطرات کمین کرده در سر راه این مهاجرت های افسارگسیخته، بتواند مانعی ایجاد کند و دست کم اینکه هشداری بدهد. در ادامه به بررسی ساختاری یا ریخت شناسی داستان های این مجموعه براساس نظریه روایت شناسی تزوتان تودوروف پرداخته می شود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و براساس داده یابی کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در بررسی تحلیل ساختاری داستان های غلامحسین ساعدی معمولاً فضای داستان ترس و واهمه، افراد اسیر در فقر و فلاکت قرار گرفته اند که در نهایت به تعادلی می رسند.اهداف پژوهش:بررسی قابلیت انطباق نظریات جامعه شناسی با رمان ها و داستان های غلامحسین ساعدی.بررسی قابلیت تصویری داستان گور و گهواره غلامحسین ساعدی در سینمای ایران.سؤالات پژوهش:نظریات جامعه شناسی چه میزان با رمان ها و داستان های غلامحسین ساعدی در عرصه تولید ادبی ایران قابلیت انطباق دارد؟قابلیت تصویری داستان گور و گهواره غلامحسین ساعدی در سینمای ایران چگونه است؟
واکاوی و تحلیل درون مایه های فرهنگی و اجتماعی در نمایشنامه مشروطه غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
558 - 576
حوزههای تخصصی:
غلامحسین ساعدی در عرصه رمان، داستان، نمایشنامه و فیلمنامه نویسی به خلق آثار ارزنده ای پرداخته است. وی در بیشتر آثارش به ویژه نمایشنامه هایش، اندیشه های پوچ گرایانه و ب هویتی شخصیت های نمایشی را به تصویر کشیده و در پی آن بود تا مشکلات و آسیب های اجتماعی و فردی مردم روزگار خویش را در آثارش مطرح نماید. درون مایه های آثار وی در چهار حوزه قابل بررسی است: درون مایه های فردیت گرایی و وهمناکی و ویژگی روانی شخصیت ها، درون مایه های اجتماعی و رئالیستی، درون مایه های سیاسی و درون مایه های مرامی و اعتقادی، مبارزه در برابر استعمار و استبدادستیزی، آزادی خواهی و مبارزه با جهل و نادانی و خرافه پرستی و فقر فرهنگی و آسیب های فردی، روحی- روانی و مشکلات و اجتماعی و فساد و بی بندوباری جنسی از مهم ترین موضوعات به کار رفته در آثار غلامحسین ساعدی است. پیشگامی آذربایجان از نظر سیاسی در دوره مشروطه و قیام آزادی خواهانه دو پیشکسوت ستارخان و باقرخان و نیز شیخ محمد خیابانی و مخالفت ایشان با حکومت مرکزی و نفوذ روس های تزاری در آذربایجان و نیز تشکیل فرقه دموکرات و حکومت خودمختار آذربایجان توسط سیدجواد پیشه وری هر یک به نوعی بر اوضاع نابسامان مردم این دوره تأثیرگذار بوده اند که ساعدی در بخش مضامین سیاسی آثار خود از این موضوعات بهره برده است. این پژوهش به شیوه تحلیلی کیفی و روش استدلال استقرایی (از جزء به کل) با ارائه شواهد و نمونه ها صورت گرفته است..اهداف پژوهش:شناخت درون مایه های فرهنگی و اجتماعی در آثار، افکار و اندیشه های غلامحسین ساعدی.آشنایی با شخصیت های رمان ها، فیلم نامه ها و داستان های غلامحسین ساعدی.سؤالات پژوهش: درون مایه های فرهنگی و اجتماعی در آثار، افکار و اندیشه های غلامحسین ساعدی چیست؟ارزش آثار غلامحسین ساعدی در حوزه نمایشنامه نویسی چگونه است؟
بررسی تطبیقی دو نمایشنامه طوفان امه سه زر و چشم در برابر چشم غلامحسین ساعدی با تاکید بر آرای میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب آمریکایی ادبیات تطبیق بستر مناسبی را فراهم کرده است تا بتوان مضامین، دیدگاه ها و مفاهیم مستتر در آثار ادبی را فارغ از زبان و جغرافیای آن ها مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. در این پژوهش نمایشنامه چشم در برابر چشم غلامحسین ساعدی و طوفان امه سزر را با استفاده از مکتب آمریکایی و با تاکید بر آرا میشل فوکو مورد تطبیق قرار می دهیم و شباهت ها و تفاوت های میان آن دو را بررسی می کنیم. فوکو در کتاب مراقبت و تنبیه به تشریح مجازات دولت ها در عصرهای مختلف پرداخته است. اشخاص قدرتمند با استفاده از دستگاه فکری و مجازات مورد نظرشان اقشار مختلف جامعه را تحت فشار قرار داده و آن ها را تنبیه می کنند. فوکو لزوما این مجازات را بازدارنده و متناسب با جرمِ مجرم نمی داند. همانطور که در این مقاله بررسی خواهد شد، در این نمایشنامه های منتخب، پادشاه به عنوان بالاترین منصب قدرت تنها محل تعیین مجازات است. غیاب دستگاه قضایی و جایگاه محاکمه در هر دو نمایشنامه نشان دهنده ی سلیقه ای عمل کردن دستگاه حکومت در منظر نویسندگان این آثار است. در چشم در برابر چشم تنبیه جسمی بیشتر از تنبیه روحی پسندیده می شود در حالی که در نمایشنامه طوفان بالعکس است. آنطور که فوکو می گوید نمایشی بودن مجازات در جهت تثبیت قدرت و ترساندن مردم می باشد که در این دو نمایشنامه هم دلایل استفاده از تنبیه با این فرضیه همراستاست.
تحلیل نحوه بکارگیری منابع فرهنگ اقلیمی و بومی در تولید اثر خلاقه ادبی (مطالعه موردی اهل هوا و ترس و لرز غلامحسین ساعدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۲
85 - 109
حوزههای تخصصی:
فرهنگ اقلیمی، مجموع باورها، افکار، عواطف، روحیات و ارتباطات اعضای جامعه بومی است که یکی از منابع غنی در تولید آثار ادبی شناخته می شود. همین زمینه مشترک، شده است نویسندگان برجسته ای نظیر جلال آل احمد و غلامحسین ساعدی در کنار خلق آثار ادبی به مطالعه و تحقیق و تدقیق در فرهنگ عامه مناطق مختلف ایران بویژه نواحی کمتر شناخته شده روی بیاورند. نگارنده در این مطالعه در پی آن است تا چگونگی به کارگیری عناصر فرهنگ اقلیمی و بومی را در تولید اثر ادبی بر مبنای دو اثر غلامحسین ساعدی اهل هوا و ترس و لرز بررسی کند.
روش مطالعه تطبیقی- تحلیلی است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که ساعدی در نگارش ترس و لرز عمده مصادیق و عناصر داستانی را نظیر زمان، مکان، شخصیت های داستانی و گره افکنی و گره گشایی از مجموعه باورهای بومی و اقلیمی مردم جنوب گرفته است؛ به عنوان مثال زمان در ترس و لرز مطابق باورهای عامیانه غیرتقویمی و اسطوره ای است.
تطبیق کارکرد اسطوره در آثار نمایشی ژان کوکتو و غلامحسین ساعدی بر مبنای آراء ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
589 - 613
حوزههای تخصصی:
هر دوی این نویسندگان نگاه ویژه ای به اساطیر فرهنگ خود داشته اند و در آثار خود، خاصه دو اثر انتخابی این پژوهش، به اقتباسی نیمه وفادارانه نسبت به این اسطوره ها دست زده اند. کوکتو با بازخوانی اسطوره اودیپ در این آثار، به دنبال نشان دادن انسان معاصر در برابر دستگاه سیاسی و دستگاه قضا و قدر یا همان سرنوشت و ساعدی با بازآفرینی داستان اسطوره ای ضحاک بوده اند. نتیجه حاصل از پژوهش بیانگر این نکته است که اسطوره اودیپ، که ژان کوکتو به دنبال نشان دادن خلع سلاح انسان در مقابل سرنوشت خویش آن را انتخاب کرده است، مانند اسطوره شخصی او نمود می یابد و از طرفی اسطوره جمشید که به عنوان اسطوره روشنگر در داستان ضحاک تجلی می یابد می تواند به مثابه اسطوره شخصی غلامحسین ساعدی در نظر گرفته شود. در نهایت نیز با مطالعه تطبیقی این دو هنرمند، به نقاط اشتراکی مانند بهره گیری از درام به منظور روشنگری، نگاه هجوآمیز به اسطوره، استفاده از ادبیات فانتزی و توجه به مضمون مرگ رسیده است.
خوانش تطبیقی گزاره های رئالیسم جادویی در رمان های المرحوم حسن کمال و عزاداران بَیَل غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
25 - 51
حوزههای تخصصی:
رئالیسم جادویی از شاخصه های واقع گرایی در نیمه دوم قرن بیستم است که با درآمیختگی با خیال، ساختارهای واقعی را تغییر داده است. حسن کمال و غلامحسین ساعدی ازجمله پیشگامان این سبک داستان نویسی در ادبیات داستانی معاصر عربی و فارسی هستند. رمان های المرحوم و عزاداران بَیَل از نمونه های برجسته این سبک داستان نویسی هستند که در این مقاله تلاش شده شگردهاى نویسندگان از منظر گزاره های رئالیسم جادویی، باروش توصیفی– تحلیلی براساس مکتب آمریکایی مورد بررسی قرار گیرد. لزوم شناخت درون مایه و عناصر رئالیسم جادویی باتوجه به مشکلات اجتماعى، فرهنگى و سیاسى دو کشور مصر و ایران و باتوجه به اسطوره ها و باورها ضرورت پژوهش است. نتایج نشانگر آن است که نویسندگان از رئالیسم جادویی برای بیان مشکلات سیاسی و اجتماعی موجود در جامعه مصری و ایرانی استفاده نمودند. عنصر «سحروجادو»، «وهم و خیال»، پس از عنصر «واقعیت»، شالوده این دو داستان را تشکیل می دهد. زمینه گرایش هر دو نویسنده به سبک رئالیسم جادویی را باید در جنبه های روان شناختی شخصیت های داستان آنان و ویژگی های فردی مشترک آنان دانست. در المرحوم مؤلفه های رئالیسم جادویی؛ مانند «نمادسازی»، «رازگونگی»، «صدا و بو» حضوری پررنگ تر دارد و در عزاداران بَیَل، نمونه های بیشتری از عناصر «دوگانگی»، «اسطوره» و «صدا و بو» دیده می شود.
تحلیل مفهوم «بیگانگی» در داستان های غلامحسین ساعدی با تکیه بر ماتریالیسم تاریخی- دیالکتیکی مارکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه بیگانگی، بین ذات و وجود انسان یگانگی مطلقی را تصور می کند و چنان که میانجی بین این دو قرار گیرد و سبب تضاد بین این دو و بروز غیر عادی سرشت انسان شود, بیگانگی رخ داده است. ماتریالیسم تاریخی مارکس که علت العلل همه پدیده های اجتماعی را در مناسبت های مادی و شرایط اجتماعی جست و جو می کند، علت این بیگانگی را تضاد بین نیروها و روابط تولیدی می داند. در این وضعیت، شیء واره گی بر روابط انسانی مسلط می شود و مانع عینیت بخشی و بسط ذهنی شخصیت ها می گردد. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با استناد به شاهدمثال هایی از داستان های ساعدی و تحلیل آنها بر مبنای ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی مارکس و تضاد نیروهای تولید با مناسبات مادی و روابط اجتماعی، به چرایی و چگونگی دلایل مادی مفهوم «بیگانگی» پرداخته شده است. پیش فرض مقاله این است که ساعدی در داستان-هایش بیگانگی و دگردیسی شخصیت ها را محصول تضاد با عواملی چون تقسیم کار، ابزار تولید انحصاری، کار بیگانه شده، بروکراسی، سرمایه، عدم فراغت، کالایی شدن و همچنین شرایط اجتماعی موجود می داند که شخصیت ها در آن زندگی می کنند و مالک آن هستند.
تحلیل تطبیقی «دیگری هژمونیک» در نمایشنامه های جزیره از آثول فوگارد و پرواربندان از غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
291 - 325
حوزههای تخصصی:
یکی از کارکردهای ادبیات تطبیقی آمریکایی امکان برابر نهادن آثاری از جغرافیاهای متفاوت است که هیچ گونه برخوردی از لحاظ تاریخی با یکدیگر نداشته اند. در واقع این مکتب بستری را برای فراتر رفتن از محدودیت های مکتب فرانسوی چون شرط برخورد تاریخی به ما می دهد. این پژوهش با استفاده از این رویکرد اندیشگانی موجود در قلمرویی فرامرزی، به تحلیل تطبیقی دو اثر از آثول فوگارد و غلامحسین ساعدی می پردازد که از حیث مفهومی به نام «دیگری» با یکدیگر قرابت دارند. در واقع نگره فکری دو نویسنده معطوف کردن توجه خود به تقابل های دوگانی موجود در جامعه از حیث مفهوم «دیگری» است. از سوی دیگر دگرگونی در امر استعمار صرفاً به صورت گذشته که به شکل حکومت مستقیم یا حاکمیّت دست نشانده در جریان بود نیست و در جهان کنونی با روش های متفاوت از گذشته و در چهره سلطه خاموش قد علم کرده است. دو نمایشنامه جزیره و پرواربندان در این تلاش بوده اند که در کشاکش دگرگونی های اجتماعی و فرهنگی، واکنشی درخور نسبت به این تغییرات داشته باشند که همین امر موجب شده است تا از منظری تطبیقی قابل بحث و بررسی باشند؛ بنابراین با توجه به ظرفیت متنی و فضای دو نمایشنامه در به تصویر کشیدن سلطه و هژمونی، نتایج آن بر روی شخصیت ها و واکنش دیگری سرکوب شده به آن و استفاده از رویکرد تطبیقی به خوانش پسااستعماری این دو نمایشنامه می پردازیم. این پژوهش می کوشد تا در کنار واکنش شخصیت ها و جهت گیری روایی متون، این دو متن را در بستری فرهنگی و جریانی واسازانه مورد تحلیل قرار دهد.
نامه های عاشقانه «غلامحسین ساعدی» به «طاهره کوزه گرانی» و «غسان کنفانی» به «غاده السمان» (مطالعه ای تطبیقی در ادبیات اعترافی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
81 - 102
حوزههای تخصصی:
ادبیات اعترافی، شاخه ای از ادبیات و دربرگیرنده آثاری است که به نوعی زندگی نامه شخصی نویسنده را بازگو می کند. نامه های عاشقانه بین ادیبان، شاعران و چهره های مشهور جهان، به نوعی از این دسته و بسیار جذاب هستند و توجّه خواننده را جلب می کنند. این اتّفاق در همه فرهنگ ها و ادبیات ملل رخ داده و ادبیات فارسی و عربی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. نامه های غلامحسین ساعدی، نویسنده ایرانی به طاهره کوزه گرانی و غسان کنفانی، مبارز و ادیب فلسطینی به غاده سمان، به عنوان یکی از ماندگارترین میراث عاشقانه های ادب معاصر فارسی و عربی به شمار می روند که نه تنها نمایانگر یک واقعه شاعرانه، بلکه ترکیبی از اعتراف، عشق سوزان و دل تنگی هستند و قدرت و عظمت عشق را نشان می دهند که هرکسی را فارغ از قدرت و شخصیت و غرور و... مبتلا می کند. نوشتار پیش رو رویکرد تحلیلی - توصیفی و تطبیقی در شکل گیری عشق و عشق ورزی آن ها در این نامه ها است. نامه هایی که با دقّت و صداقت نهفته در آن ها می توان به جنبه دیگری از حیات این دو نویسنده پی برد و از دریچه دیگری، پرده از شخصیت و زندگی این عشاق دلداده برداشت. دوری از متانت تزئینی و نقاب های دروغین، رقابت بر سر عشق، گریه و درد و رنج به خاطر دوری از معشوق، انتظار برای او و ترس ازدست دادنش، معشوق را در موقعیتی بالاتر از خود دیدن، نامه نوشتن به عنوان همبستگی عینی از عشق و خواهش از معشوق برای انجام متقابل، از مهم ترین بن مایه های مشترک در نامه های این دو نویسنده سرشناس ایرانی و فلسطینی است.
تحلیل بینامتنی در داستان های عزاداران بیل و تاتار خندان اثر غلامحسین ساعدی با تأکید بر گفتگومندی و چندصدایی باختینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی بینامتنیت در داستان های عزاداران بیل و تاتار خندان اثر غلامحسین ساعدی بر اساس نظریه میخاییل باختین می پردازد. آنچه امروز از آن به عنوان بینامتنیت یاد می شود اصطلاحی است که می توان آن را گفتمان میان متون نامید. بینامتنیت مطالعه ی گفتمان متن ها در آثار ادبی و فرهنگی جهان است . تا قبل از نظریات فردینان دوسوسور همه به مستقل بودن متن ها معتقد بودند، ولی نظریات سوسور از اعتبار این نظریه ها کاست. بر اساس این نظریه باختین معتقد است که متون و گویندگان آن ها آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های فکری و ادبی یکدیگر بهره می برند. نویسندگان این مقاله برآنند که با شیوه تحلیل محتوا و با هدف شناخت بیشتر آثار این نویسنده بر اساس نظریه باختین و با روش کتابخانه ای این دو اثر را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند؛ یافته های پژوهش نشان می دهد که نویسنده تحت تأثیر قرآن و عقاید اسلامی قرار گرفته است و هم چنین در خلال داستان ها به بعضی از باورهای عامیانه اشاره کرده است. نمود ضرب المثل و اسطوره، کنایه و آوردن بخشی از دعا و مناجات از شاخص های دیگر این آثار است. ساعدی گاه به داستان های دیگر در لابه لای آثارش اشاره کرده است و در عزاداران بیل ازلحاظ محتوا و درون مایه تحت تأثیر بوف کور صادق هدایت و مسخ کافکا قرار گرفته است.
بررسی و تحلیل تکنیک های انضباطی گفتمان قدرت و شیوه های مقاومت کودک در نمایش نامه ی دیکته غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل تکنیک های انضباطی گفتمان قدرت و شیوه های مقاومت کودک در نمایش نامه ی دیکته غلامحسین ساعدی سارا مطوری* فرامرز خجسته ** مصطفی صدیقی *** چکیده کودکی، مفهومی برساخته ی تاریخ و متأثر از گفتمان های گوناگون است. نمایش نامه یکی از بسترهایی است که می توان برای بازشناخت این تصویر و مفهوم در دوره ای خاص از آن بهره برد؛ زیرا نمایش نامه ها همچون دیگر آثار هنری، همراهی یا تقابل گفتمان ها را می توانند نشان دهند. غلامحسین ساعدی در نمایش نامه ی دیکته (1347ش) جدال دو گفتمان را که یکی متأثر از گفتمان قدرت و دیگری تحت تأثیر گفتمان مقاومت است به تصویر می کشد. گفتمان قدرت خواهان کودکی منقاد است و در این راه نهاد مدرسه با بهره گیری از تکنیک های انضباطی، تداوم بخش این گفتمان اند. گفتمان مقاومت نیز از ابزار و شیوه های گوناگونی بهره می برد؛ کودک در این نمایش نامه در میانه ی جدال این دو گفتمان است. این پژوهش با بهره گیری از آرای فوکو، تکنیک های انضباطی و منقاد ساز و شیوه های مقاومت و مبارزه ی کودک، این نمایش نامه را بررسی کرده و مشخص شد که گفتمان قدرت از تکنیک هایی مثل مرزبندی، ایجاد ترس از عاقبت بد و طرد، تهدید و تشویق برای به اطاعت واداشتن کودک سود می جوید. در مقابل کودک از شیوه هایی همچون سکوت و نافرمانی، پرسش گری و عصیان، خنده و استهزاء برای مقاومت استفاده می کند. واژه های کلیدی: دهه ی چهل، ساعدی، کودک، قدرت، مقاومت، نمایش نامه ی دیکته. * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه هرمزگان saramatoori1981@gmail.com (نویسنده ی مسئول) ** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه هرمزگان faramarz.khojasteh@gmail.com *** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه هرمزگان navisa_man@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 19/12/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 1/3/1400 ی خاص از آن بهره برد؛ چرا که نمایش نامه ها همچون دیگر آثار هنری، همراهی یا تقابل گفتمان ها را می توانند نشان دهند. غلامحسین ساعدی در نمایش نامه دیکته (1347)جدال دو گفتمان را که یکی متأثر از گفتمان قدرت و دیگری تحت تأثیر گفتمان مقاومت است به تصویر می کشد. گفتمان قدرت خواهان کودکی منقاد است و در این راه نهاد مدرسه با بهره گیری از تکنیک های انضباطی، تداوم بخش این گفتمان اند. گفتمان مقاومت نیز از ابزار و شیوه های گوناگونی بهره می برد؛ کودک در این نمایش نامه در میانه جدال این دو گفتمان است. با روش تحلیل محتوای کیفی و بهره گیری از آرای فوکو، تکنیک های انضباطی و منقاد ساز و شیوه های مقاومت و مبارزه کودک بررسی و مشخص شد که گفتمان قدرت از تکنیک هایی مثل مرزبندی، ایجاد ترس از عاقبت بد و طرد، تهدید و تشویق برای به اطاعت واداشتن کودک سود می جوید. درمقابل کودک از شیوه هایی همچون سکوت و نافرمانی، پرسش گری و عصیان، خنده و استهزاء برای مقاومت استفاده می کند.
بررسی نمایشنامه بهترین بابای دنیا نوشته غلامحسین ساعدی و در انتظار گودو نوشته ساموئل بکت بر اساس فلسفه پوچی آلبر کامو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
131 - 155
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی دو نمایشنامه در انتظار گودو (1953) نوشته ساموئل بکت (1989-1906) و بهترین بابای دنیا (1349) اثر غلامحسین ساعدی (1364-1314) پرداخته است. با توجّه به پایه نظری این مقاله که دیدگاهِ پوچی آلبر کامو و مؤلفه های مربوط به آن است، شخصیت های این دو اثر مورد واکاوی و بررسی قرار گرفته اند. در این دو نمایشنامه مفاهیمی همچون انتظار، نیاز، درد و رنج و مرگ با توجّه به نظرات کامو واکاوی شده اند. نویسندگان در ادامه به تحلیل مفهوم «انسان پوچ» آلبر کامو پرداخته اند و در پایان، مسأله مرگ و بازتاب آن را در نگرش انسان پوچ کامو، در این دو اثر نشان داده اند. بر این اساس، یافته ها این تحقیق نشان می دهد که مفهوم نیاز انسان برای داشتن امید در زندگی، بی فایده است و درد و رنج ناشی از به سرانجام نرسیدن انتظار در سرتاسر این دو نمایشنامه دیده می شود. شخصیت های این دو اثر، پوچی زندگی را آنچنان که انسان پوچ کامو درمی یابد، درک نکرده اند و در پوسته جهل و نادانی دنیای پوچ خود باقی مانده اند. این شخصیت ها از انتظاری پوچ و امیدی واهی رنج می برند.
واکاوی مؤلفه های غنایی درنمایش نامه های ایرانی؛ با تأکید بر نمایش نامه های غلامحسین ساعدی، اکبر رادی و بهرام بیضایی
حوزههای تخصصی:
مفاهیم غنایی در آثار ادبی با بیانی عاطفی و احساسی همراه است. نمایش نامه هم یکی از فرم های پرکاربرد ادب غنایی است. بسیاری از نمایش نامه های معاصر ایرانی برای بازتاب دادن احساسات و عواطف نویسنده و اشخاص نمایش، با مفاهیم غنایی درپیوندند. از جمله ی این مفاهیم در بیش تر نمایش نامه های ساعدی، رادی و بیضایی می توان به مؤلفه های زیر اشاره کرد: عنصر عشق و مضامین عاشقانه، احساساسات شاد و ناشاد و عواطف فردی نویسنده و اشخاص نمایش، دید منفی نویسنده یا برخی شخصیت های نمایش به اجتماع و روابط فردی و جمعی انسان ها، حاکم بودن فضای نومیدی و غم آلود بر نمایشنامه، تقابل شخصیت ها باهم و با جامعه، مضامین طنزآمیز و گاه هجوآلود در پیرنگ داستانی و ... از میان این مؤلفه ها، مفاهیم عاطفی در نمایش نامه های رادی بیش از دیگران است و در نمایش نامه های ساعدی و بیضایی مفاهیم احساسی و عاطفی با مضامین تاریخی، سیاسی، اجتماعی و گاه اساطیری همراه شده است؛ بیان عواطف ناخودآگاه و خودآگاه شخصیت ها در کارهای ساعدی بیشتر است. تمرکز بر شخصیت، زبان و بیان شاعرانه و روایی در نمایش نامه-های بیضایی چشمگیر است و درعین حال، توصیف و چیرگی فضای غم آلود و دید منفی به زندگی و جامعه، در آثار هر سه نمایش نامه نویس، کاربرد زیاد و مشابهی دارد.
روایت شناسی داستان های معاصر بر اساس الگوی روایت گری سیمپسون (با نگاهی به آثار جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی و محمود دولت آبادی)
منبع:
شفای دل سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
51 - 78
حوزههای تخصصی:
این مقاله، بر اساس مدل پیشنهادی سیمپسون 1993 م. به واکاوی دیدگاه روایت گری در داستان های سه نویسنده معاصر پرداخته است که در این الگو، روایت و زاویه دید از دیدگاه زبان شناختی بررسی می شود. او چهار دیدگاه اصلی زمانی، مکانی، روان شناختی و ایدئولوژیکی را مطرح کرده است و با تحلیل موضع راوی، به دیدگاه ایدئولوژیکی نویسنده می پردازد. این پژوهش سعی دارد به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از الگوی مورد نظر و تطبیق آن با سه داستان از سه نویسنده مورد نظر، اندازه و شیوه استفاده این نویسندگان از هر یک از این دیدگاه ها، جایگاه راوی و نقش او را در پیشبرد داستان ها و درنهایت، دیدگاه ایدئولوژیکی آن ها را در داستان مشخص کند. در این پژوهش، داده ها بر مبنای ابزارهای مطرح شده در نظریه سیمپسون ارزیابی می شود. راوی در داستان آل احمد، از نوع اول شخص و در داستان های ساعدی و دولت آبادی، از نوع سوم شخص بازتابگر است که افکار و احساسات درونی شخصیت اول داستان را شرح می دهد. وجهیت غالب در داستان ها مثبت است که نشان از دیدگاه مطمئن راوی درباره موضوعات داستان است. در قسمتی از داستان دولت آبادی شاهد وجهیت منفی هستیم که ابهام و تردید راوی را نشان می دهد. بررسی این سه داستان از سه نویسنده که دغدغه های فرمی و محتوایی متفاوت و مختلفی را در عرصه نویسندگی دارند می تواند تفاوت های سبک نویسندگان را بر مبنای تحلیل شیوه های روایی آن ها نشان دهد.
بررسی عوامل مؤثر بر سرعت روایت در رمان تاتار خندان غلامحسین ساعدی بر اساس نظریه روایت پردازی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۴
275 - 298
حوزههای تخصصی:
زمان به عنوان یک عنصر مهم در رمان نویسی، از مؤلفه های اساسی در آفرینش رمان به شمار می رود و جایگاهی بنیانی در روایت دارد به گونه ای که به پندار برخی، ویژگی شناسایی روایت، منش زمانمند آن است. بازی های زمانی نویسندگان علاوه بر افزایش جذابیت روایت، نشانگر نحوه گزینش رویدادها از سوی نویسنده است و با بررسی آن به اهمیت یک رویداد در نظر نویسنده برای دستیابی به هدفش پی می بریم. ژرار ژنت نظریه پرداز ساختارگرای فرانسوی، در تکوین نظریه زمان روایی به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های پیشبرد روایت داستانی نقش قابل توجهی داشته است. با توجه به همین نکته در پژوهش پیش رو، با رویکردی توصیفی-تحلیلی به بررسی عوامل مؤثر بر شتاب روایت در رمان تاتارخندان غلامحسین ساعدی براساس نظریه روایت پردازی ژرار ژنت پرداخته شده است. بررسی سرعت روایت برای آن است که نشان داده شود در یک اثر ادبی، کنش ها و رویداد ها در طول چه مدتی از زمان رخ داده و در سنجش هر یک از برهه های زمانی چه حجمی از کتاب به آن ها اختصاص یافته است. نتایج این پژوهش، بیانگر این است که در رمان تاتار خندان نویسنده با بنانهادن طرح روایت بر ساختاری غیرخطی، داستانی مدرن خلق می کند که عنصر زمان در آن نقش اساسی دارد. با تکیه بر نظریه"زمانمندی روایت ژرار ژنت"می توان نتیجه گرفت که در بخش های مختلف رمان تاتار خندان به دلیل کاربرد بیشتر عوامل کاهش دهنده سرعت روایی متن، شتاب؛ منفی و سرعت روایت کند است.
خوانش بلاغی- کنشی (بوردیویی) داستان های مرغ انجیر، پیگمالیون و صداخونه غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله دست افزارهای پژوهشگر حوزه ادبیات در تحلیل یک متن، نقدِ بلاغی و نقدِ جامعه شناسی است. حال، اگر بتوان میان این دو نوع نقد ارتباطی روشمند و هدفمند برقرار کرد، مرز باریک میان جامعه شناسی ادبیات و نقدِ جامعه شناسی مشخص تر، پویایی و سیالیت دست افزارها تقویت و توانمندیِ خالقِ متن و ظرفیت-های اثرش، بیش از پیش، شناخته می شود. پرسش بنیادین این پژوهش را می توان چنین طرح نمود که ارتباط میان نقد بلاغی و نقد جامعه شناسی در انجام پژوهش-های ادبی تا چه میزان قابل اعتنا و بررسی است؟ و اساساً چگونه می توان از این رهگذار به سیالیت و پویایی نقد رسید؟ در این پژوهش کوشیده ایم به روش تلفیقی (بنیادی و کاربردی با محوریت کیفی و کمّی) و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، در سه داستان کم تر خوانده شده غلامحسین ساعدی (داستان های مرغ انجیر، پیگمالیون و صداخونه)، مرز میان جامعه شناسی ادبیات و نقد جامعه شناسی را در مقام عمل، مشخص کنیم و ارتباطی روشمند میان نقد بلاغی (دانش معانی، بیان و بدیع) و نقد جامعه شناسی(کنش پیر بوردیویی) برقرار کنیم. در مجموع، دستاوردهای پژوهش نشان می دهد: 1. به کمک دانش بلاغت می توان به عادت-واره افراد، سرمایه و موقعیت ایشان در میدان فضای اجتماعی پی برد. 2. به محض تغییر در سرمایه و موقعیت افراد در میدان، در بخش بلاغی نیز، تغییراتی هدفمند صورت می گیرد. 3. توجّه به این مسأله، متن داستان را صرفاً در لایه ادبیت متن بررسی نمی کند، بُعد کاربردی بودن و پویاییِ این ادبیت را هم تبیین و تحلیل می-کند. 4. بیش از پیش می توان به توانمندی های نویسنده ای چون غلامحسین ساعدی پی برد که هوشمندانه و جمله به جمله، مترصّد اوضاع است و جملات را به فراخور جریان روایت، رنگ و لعابی بلاغی می بخشد و با این تغییر، ویژگی های جامعه شناسانه متن هم دچار تغییر می شود. می توان گفت که این مقاله، درآمدی بر پژوهش های نوین حوزه ادبی است و پرتوی میان پرتوهای گوناگون.
تأملی بر نمود «بدن» در نمایشنامه ی «چوب به دست های وَرَزیل» غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «بدن» فراتر از مجموعه ای از اندام ها و کارکردهای تابع آناتومی و فیزیولوژی می باشد. بدن در مباحث علوم انسانی و هنر، بیش و پیش از هرچیز، واجد ساختار نمادین می گردد. ساختاری که جایگاهی برای طرح افکنیِ فرهنگ، در بغرنج ترینِ صورت ها فراهم می آورد. در این پژوهش، وجوهی از مفهوم بدن، با نظر بر اثری نمایشی پی گرفته می شود. یعنی نمایشنامه ی «چوب به دست های وَرَزیل»، نگاشته شده در دهه ی چهل شمسی، بقلم غلامحسین ساعدی. اثری که به وضوح تحت تأثیر گفتمان پسااستعماریِ سربرافراشته پس از جنگ جهانی دوم می باشد. مقطعی که گفتمان چپ بر فضای روشنفکری غالب آمد. این گفتمان نشان خود را در آثار ادبی/هنری تولید شده، ثبت کرد. نشانی که در سطوح مختلف آثار نمایان می گردد. از این بین، سطح «بدن» مدنظر پژوهش حاضر خواهد بود. روش پژوهش، به جهتِ اجرا و پیشبرد، توصیفی-تحلیلی است. این امر با بهره از منابع کتابخانه ای ممکن گشته است. همچنین، در راستای واکاویِ وجوه گونه گون «بدن» در این نمایشنامه، دسته بندی هایی انجام پذیرفته است. ابتدا به «جنسیت؛ ظاهر؛ پوشش بدن» نظر انداخته می شود. در وهله بعد به «اداها و حرکات بدن»، و پس از آن نیز به «سکون بدن و ایجاد توهم و تصور حرکت» و دلالت های آن پرداخته خواهد شد. در نهایت بر مبحثی تأمل خواهیم داشت که مختص به این اثر است. یعنی بهره گیریِ متفاوتِ ساعدی از قابلیت بدن، که در «دگردیسیِ بدن» شکل یافته است. نتایج حاصله در تحلیل، حکایت از آن دارد که ساعدی با بهره از قابلیت های بدن، هویت سازی (و یا حتی بی هویت ساختن) را به انجام رسانده. برای مثال با تحول فرم بدنِ شکارچی ها، به سمت وسوی بدنی حیوانی، آن ها به عنوان «دیگران-غیر خودی ها» طرد می نماید. به عبارتی، تأکید بر خودی ها- یعنی وَرَزیلی ها-، که به غیریت سازی تازه واردها -موسیو و شکارچی ها- ختم می شود، از طریق مفهوم بدن است که صورت می پذیرد.
بررسی تبارشناسانه مفهوم الیناسیون (ازخودبیگانگی) در داستان «گاو» اثر غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده بیگانگی با توجه به تقابل سنت و تجدد، به ویژه در عصر پهلوی، با جریان شبه مدرنیته و جریان های سیاسی و فکری آن روزگار از وجود ارتباط معناداری حکایت می کند؛ چنان که کودتای 28 مرداد 1332 مهم ترین و تأثیرگذارترین رخداد سیاسی بود که یأس، ناکامی و ازخودبیگانگی قشر متوسط و روشنفکر جامعه را رقم زد. بنابراین پرداختن به آثار غلامحسین ساعدی به عنوان روشنفکری که سطوح و وجوهی از این پدیده را نمایندگی می کند، ضرور به نظر می رسد؛ زیرا ادبیات او محصول فضایی است که به ساحت شبه مدرنیته در ایران تعلق دارد. مقاله پیش رو بر آن است داستان «گاو» ساعدی (از مجموعه عزاداران بیل) را که داستانی استعاری و سمبولیک است، بر اساس مفهوم ازخودبیگانگی تبیین و تحلیل کند و ماجرای ازخودبیگانگی انسان ایرانی را در مواجهه با پذیرش واقعیت و نقش وارون تابی ایدئولوژی در ایجاد این پدیده نشان دهد. این پژوهش پس از تبیین پدیده الیناسیون بر اساس تبارشناسی این مفهوم، به مدد استعاره هایی چون «قدرت و ایدئولوژی»، «هویت» و «دیگری»، با توجه به ساختار نظریه بیگانگی هگل (یگانگی/ بیگانگی/ رهایی از بیگانگی) داستان «گاو» را بررسی می کند. طی تحلیل داستان این نتیجه حاصل شد که در ژرف ساخت اثر یک نظرگاه فلسفی-روان شناختی- جامعه شناختی پنهان است که در ساختار، فضا و شخصیت داستان قابل رؤیت است. خلق شخصیت های مسئله داری همچون شخصیت مشدی حسن نمایانگر جست وجوی نویسنده برای نشان دادن جهان نمادینی است که با نظریه گره خورده است.
نمود شخصیت اصلی در داستان های کوتاه غلامحسین ساعدی (با تکیه بر ساخت گرایی تکوینی گلدمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باتکیه بر شیوه ساختگرایی تکوینی به بررسی شخصیت های اصلی سه مجموعه داستان «شب نشینی با شکوه»، «عزادارن بیل» و «دندیل» نوشته غلامحسین ساعدی می پردازد و ویژگی های شخصیت های اصلی داستان های او شناسایی و باتوجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی زمان نگارش آثار تحلیل می شود. این بررسی نشان می دهد رابطه هم ارزی میان وقایع اجتماعی روزگار نویسنده و شخصیت پردازی او وجود دارد. آگاهی جمعی نویسنده و جهان بینی او به عنوان نویسنده، روانپزشک و روشنفکر موجب گردیده دنیای خیالی داستان هایش مملو از شخصیت هایی باشد که هریک نمودی از معضلات و کاستی های اجتماعی هستند. ویژگی های شخصیت های اصلی این سه مجموعه داستان، که مدت کوتاهی پس از انجام اصلاحات ارضی و انقلاب سفید در دوران پهلوی منتشر شده اند، بازتابنده مسائل و مشکلات فرهنگی و اجتماعی است. شخصیت های تنها، روانپریش، منفعل و مسئله دار داستان های ساعدی از مشکلات ناشی از عدم رشد و پویایی اجتماع حکایت دارد. تقابل سنت و مدرنیته، فقر، بی سوادی، فرهنگ استبدادی و ساختار اداری ناکارآمد از مهم ترین مؤلفه هایی هستند که بر شخصیت پردازی ساعدی تأثیر گذاشته اند.
تحلیل اسطوره شناختی درام گاو اثر غلامحسین ساعدی، با تکیه بر جایگاه کهن الگویی گاو در اساطیر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اندیشه فرهنگ های جانمندانگار، جانور برگزیده، نماینده نیرویی ازلی است که برای کفاره گناهان یا برکت بخشی باید قربانی گردد. گاه انسان برگزیده و جانور برگزیده در قربانگاه جانشین یکدیگر می گردند. این قربانیِ جانشین، در ادیان ابراهیمی اغلب شتر یا گوسفند است، اما نگاهی به انگاره های مرتبت با گاو در باورهای پیش از اسلام ایران، آشکار می سازد که قربانی برگزیده برای ایرانیان باستان گاو بوده است که در سیمایی کهن الگویی با قربانی شدن خود سبب برکت یافتن طبیعت می گردد. هدف این پژوهش تاریخی با روش توصیفی تحلیلی و توسعه ای که داده های کیفی آن به شیوه اسنادی گردآوری شده اند، پی جویی ریشه های اساطیری درام گاو اثر غلامحسین ساعدی با رویکرد اسطوره شناسی تطبیقی است. نتیجه پژوهش آشکار می سازد که کنشگران اساطیری این روایت عبارتند از: شمن (مش اسلام)، راهبه ها (ننه خانم و ننه فاطمه)، قوای اهریمنی (راهزنان پوروسی)، قربانی جانوری (گاو)، و قربانی انسانی (مش حسن). پس از مرگ گاو، مش حسن جانشین او می گردد و در نهایت او نیز دچار مرگی همسان گاو می شود تا مرز میان دو قربانی انسانی و جانوری از میان برداشته شود.