
مقالات
حوزههای تخصصی:
محمد بن علی طرازی از شخصیت های امامی نیمه اول قرن پنجم در عراق است. جد و پدر او «ابوبکر محمد بن محمد» و «ابوالحسن علی بن محمد طرازی»، از دانشمندان صاحب عنوان در منابع تراجم نگاری سنی هستند که ابتدا در بغداد و بعدها در نیشابور روزگار گذرانده اند. پدر او از مشایخ خطیب بغدادی است و خطیب به واسطه او از جدش نیز روایت می کرده است. تنها اطلاع ما از محمد بن علی طرازی و تألیف او، گزارش های 23گانه ابن طاووس در دو کتاب «اقبال الأعمال» و «جمال الاسبوع» است. مضامین و محتوای این نقل ها نشان می دهد که طرازی، برخلاف پدر و جد خود که اظهار تسنّن می کرده اند، اعتقادات امامی محکمی داشته است. ابن طاووس در موضعی بر او ترحّم کرده و در موضعی دیگر با لقب احترام آمیز «شیخ» از او یاد کرده است. با عنایت به شواهد رجالی و حدیثی، نظریه وثاقت طرازی بعید نیست. عنوان کتاب طرازی، «الروایات الشاهدات للسعادات بالعبادات» بوده که به خط مؤلف و به صورت وجاده در اختیار ابن طاووس قرار داشته است. ازجمله مصادر طرازی در تألیفش، «کتاب عمل رجب» ابن عیاش جوهری، «کتاب الدعاء» أبوالمفضّل شیبانی، «کتاب الدعاء» و «کتاب أخبار أبی جعفر الثانی علیه السلام» محمّد بن وهبان بصری و «مجموع الدعوات» محمد بن هارون بن موسی تلعکبری بوده است.
تأثیر محتوای روایات راویان بر ارزیابی آنان در فهرست نجاشی
حوزههای تخصصی:
حدیث به عنوان یکی از منابع معارف اسلامی در سیر تاریخی خویش، متحمّل آسیب هایی شده که در اعتبار آن اثرگذار است. ارزیابی روایات از حیث سند، منبع، متن و محتوا، برای مقابله با این آفت ها و تامین اعتبار متون حدیثی لازم است. بررسی محتوایی روایات از زمان معصومان علیهم السلام با عرضه حدیث به قرآن و سنّت آغاز شد. از مطالعه آثار رجالی برمی آید که یکی از مستندات رجال نویسان در توثیق و تضعیف راویان، بررسی محتوایی روایات آنان بوده است. در صورت اثبات این فرضیه، یکی از مبانی دانش رجال که حسّی بودن توثیقات و تضعیفات است، دستخوش تغییر می گردد. این مقاله تلاش دارد با کشف عباراتی از کتاب فهرست نجاشی، که بر نقد متنی و محتوایی دلالت دارد این دیدگاه را اثبات کند. این پژوهش توانسته نگاهی متفاوت به دانش رجال فراروی مخاطبان قرار داده و زمینه گسترش دامنه این دانش را فراهم کند.
نقد و بررسی دی دگاه نجاشی درباره عبدالله بن قاسم حضرمی
حوزههای تخصصی:
نجاشی از رجال شناسان ممتاز و برجسته شیعه وثاقت عبدالله بن قاسم حضرمی را بنابر دلایل سه گانه غالی بودن، روایتگر غالیان و کذاب بودن رد کرده است . سه اتهامی که از نظر نجاشی جایی برای اعتماد کردن به گزارش های روایی عبدالله بن قاسم حضرمی باقی نگذاشته است. با بررسی 21 نفر از کسانیکه عبدالله بن قاسم از آنان حدیث نقل کرده است البته بر پایه داده های رجالی که عمدتاً نجاشی به دست داده است 15 نفر از آنان در شمار افراد موثق جای می گیرند روایت های مندرج او در جوامع حدیثی شیعه نیز طبق خوانشی که از غلو وجود دارد هیچ نوع تطابقی با این معنا از غلو ندارد هر چند که روایت های فراوانی از عبدالله بن قاسم درباره مقام ائمه در دست است اما از هیچکدام معنای خداپنداری امامان برداشت نمی شود. درباره کذاب بودن او نیز با توجه به اینکه عبدالله بن قاسم از کسانی حدیث نقل کرده است که عمدتاً صاحب کتاب حدیثی بوده اند او از این اتهام نیز تبرئه می شود. در پایان چنین نتیجه ای به دست آمده است که آنچه نجاشی درباره عبدالله بن قاسم سخن رانده است ناظر به دوره پس از شهادت امام کاظم است و آنچه محدثان شیعه از او گزارش کرده اند به زمان ی پیش از شهادت امام کاظم بازمی گردد
واکاوی زمینه های اعتبار سنجی منبع محور در تاریخ حدیث امامیّه و اهل تسنّن
حوزههای تخصصی:
با شکل گیری مفهوم حدیث در سده اول هجری، اعتبارسنجی حدیث نیز مورد توجّه قرار گرفت. این مسئله با قدمت چهارده سده در جهان اسلام، فراز و نشیب های گوناگونی طی نموده است ولی با این وجود امروز تصور می شود تنها مؤلفه ای که عالمان مسلمان در طی این سده ها برای سنجش اعتبار احادیث مورد استفاده قرار داده اند، نظر به رجال سند و بررسی احوال آنان از حیث عدالت و ضبط بوده است، در حالی که داده های تاریخی این انحصار را نمی پذیرند. در این مقاله به معرفی یکی دیگر از مؤلفه های اعتبارسنجی حدیث که از دیرباز در میان محدّثان مورد توجه بوده است و می توان آن را نقد «منبع محور» حدیث نامید، می پردازیم. در راستای اثبات وجود این مؤلفه در میان محدّثین متقدّم فریقین، در گام اوّل به مکتوب بودن انتقال احادیث نزد متقدّمین می پردازیم و با تبیین و بازخوانی تاریخ تدوین حدیث در میان فریقین، میزان اتّکا به آثار مکتوب را بررسی می کنیم. در گام دوم با الهام از اصطلاحات روش شناسی تاریخ و صورت بندی این مؤلفه، آن به دو مرحله اعتبارسنجی درونی و بیرونی تقسیم می کنیم و با بررسی شواهد تاریخی، نشان می دهیم هر دو مرحله از اعتبارسنجی منبع محور در میان محدثین متقدم امامی، خصوصاً در سده های سوم تا پنجم هجری وجود داشته است اما در میان محدّثین اهل سنّت به دلیل محدودیت های موجود، تنها اعتبارسنجی بیرونی مورد استفاده قرار گرفته و اعتبارسنجی منبع محور را نزد آنان با نقص مواجه نموده است.
اعتبارسنجی احادیث تأویلی سوگندهای سوره «تین»
حوزههای تخصصی:
درروایات معصومان(ع)، واژه های «تین»، «زیتون»، «طور سینین» و «بلد امین» در سوره «تین»، به سرزمین های خاصّ و برخی اهل بیت(امامان:حسن، حسین، علی و رسول خدا(علیهم السلام)) تأویل مصداقی شده است. بعضی این روایات را به دلیل ضعف سند، غالی بودن راویان،موهن بودن و ناسازگاری متن این روایات با سیاق آیات، مجعول شمرده اند. این پژوهش به روش تحلیلی توصیفی به ارزیابی سند و تحلیل محتوای روایات باطنی سوگندهای سوره «تین» بر اساس سنجه «قرآن و سنّت» پرداخته است. متن هر دو دسته از این روایات که مبتنی بر «مجاز» است خالی از «غلوّ» و برخوردار از قرائن مضمونی در «قرآن و سنّت» است. همچنین سند دسته نخست این روایات، معتبر است و دسته دیگر، «شهرت روایی» دارند که بر مبنای «تراکم ظنون» اعتبار می یابند. دفع اتهام غلوّ از راویان احادیث باطنی سوره «تین» و اثبات وثاقت برخی آنان، و نیز استدلال بر اعتبار بعضی اسناد این روایات، از جمله دستاورد این جستار است. شاخص در اعتبار سنجی متن این روایات که در قلمرو بطن آیات است، ناسازگار نبودن با ظاهر آیات است نه هماهنگی با سیاق آیات. زیرا قاعده «سیاق» قرینه کشف «ظهور» آیات است نه «باطن».
اعتبارسنجی روایات ناظر بر «نحوست روز چهارشنبه»
حوزههای تخصصی:
سخن از سعد و نحس ایام در میان بیش تر اقوام سابقه دارد و حتی در این باره احادیث متعددی از معصومین (ع) نیز گزارش شده است. برخی معتقدند، این گونه روایات نوعی فال بد زدن است که از اعمال زمان جاهلیت و مشرکان بوده و خداوند متعال در قرآن کریم آن را مذمت نموده است و از این رو نمی توان به آن ها اعتماد نمود. این در حالی است که این روایات بر فرض صحت به این معنا نیست که برای ایام فی حد ذاته نحوست و سعادت قائل باشند؛ بلکه به این معناست که اگ ر روزها هم تأثیرى داشته باشد به فرمان خدا است و هرگز نباید براى آنها تأثیر مستقلى قائل شد. یکی از روایاتی که به فراوانی در کتب عامه و شیعه یافت می شود، روایات ناظر بر نحوست روز چهارشنبه می باشد. در این پژوهش روایاتی از منابع شیعه که صراحتا متضمن نحوست روز چهارشنبه می باشد، مورد ارزیابی سندی و محتوایی قرار گرفته است. رهیافت اصلی این پژوهش که به روش کتابخانه ای صورت گرفته این ا ست که از مجموع هفت روایت اصلی موجود در منابع شیعی، همگی به لحاظ سندی ضعیف بوده و قابل استناد نیستند. از حیث محتوا نیز علاوه بر اختلافی که در متن آن ها وجود دارد، برخی به دلیل مخالفت با قرآن، برخی به دلیل وجود روایات معارض و دیگر دلایلی که در متن مقاله بدان ها اشاره شده است، فاقد اعتبار می باشند.
اعتبارسنجی محتوایی روایات امن بودن شهر قم
حوزههای تخصصی:
در روایتی از امام صادق علیه السلام شهر قم در امان از بلایا دانسته شده و به شیعیان توصیه شده است که به گاه فتنه ها به این شهر پناه ببرند، این در حالی است که در حوادث گوناگون، شاهد آن بوده ایم که این شهر از گزند آسیب در امان نمانده است، آسیب هایی از قبیل سیل، زلزله، بیماری های فراگیر و ... به این جهت شبهه ای در اذهان خطور می کند که این دو را چگونه می توان با یکدیگر جمع کرد؟ در این مقاله که به روش تحلیلی – توصیفی و با جستجو در نرم افزارهای روایی به ویژه نرم افزار جامع الاحادیث نور گرد آمده است به دنبال پاسخ به شبهه فوق بوده این احتمال که روایات مربوط به امنیت در قم مجعول و ساختگی باشد، رد و به بررسی محتوائی آنها پرداخته شد و به این نتیجه رسیدیم که دسته ای از این روایات زمانمند بوده به همین جهت شبهه شامل آنها نمی-شود، و روایات غیر زمانمند نیز دارای سه قسم هستند، برخی مربوط به امنیت از ستم پیشگان و برخی مربوط به عذاب و بلای آسمانی و برخی مربوط به القائات شیطانی هستند؛ که هر یک از این سه مد نظر باشد هیچ تنافی ای با وجود برخی مشکلات از قبیل سیل، بیماری و ... ندارد. و روایت صحیحی که به صورت کلی هر نوع بلا و مشکل و گرفتاری را از این شهر بدور بداند وجود ندارد.