فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
151 - 172
حوزههای تخصصی:
هنگامی که مفهوم برابری جنسیتی در تبیین باروری استفاده می شود، اغلب در رابطه با تغییرات تحصیلات و وضعیت اشتغال زنان تقلیل می یابد؛ در حالی که بخش مهمی از برابری جنسیتی به حوزه خانواده بر می گردد. با بهره گیری از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 600 زن 18 تا 44 ساله واجد شرایط در نقاط شهری استان بوشهر مطالعه شدند. نتایج تحلیل خوشه ای نشان دهنده دو سنخ متفاوت برابریِ جنسیتی درون خانواده در میان زنان پاسخگو بود. میزان مشارکت مردان در مراقبت از فرزند، مشارکت مردان در امور خانه، مشارکت مردان در امور بیرون از خانه (که با امور منزل در ارتباط است) و میزان مشارکت زنان در تصمیمات خانواده در سنخ اول کمتر از میانگین قرار داشت؛ درحالی که هر یک از متغیر های گفته شده در سنخ دوم بالاتر از میانگین قرار دارد. نتایج تحلیل چند متغیره نشان داد با کنترل سایر متغیرهای پژوهش احتمال قصد رفتن به توالی بالاتر فرزندآوری در خانواده های با ساختار برابری جنسیتی بیشتر نسبت به خانواده های با ساختار برابری جنسیتی کمتر حدود 56 / 2 برابر بالاتر است. بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت فرهنگ سازی و گفتمان سازی در جهت افزایش برابری جنسیتی درون خانواده در افزایش تمایلات زنان به فرزندآوری می تواند نقش مهم و تعیین کننده ای داشته باشد.
بررسی تغییرات در سبکهای فرزندپروری ادراک شده در طول چهار نسل متوالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده مهمترین نهاد اجتماعی در جوامع انسانی است و وظیفه جامعه پذیری و تربیت نسلهای آینده را در سالهای نخستین زندگی کودک بر عهده دارد. این پژوهش به منظور بررسی تغییرات سبکهای فرزندپروری ادراک شده در طول چهار نسل متوالی (گروه های سنی 12 تا 75 ساله) در شهر یزد انجام شد. طرح این پژوهش توصیفی از نوع پس رویدادی بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 381 نفر بودند که از شش گروه سنی انتخاب شدند؛ به ترتیب گروه های سنی 12 ساله (80 نفر)، 15 تا 17 ساله (80 نفر)، 20 تا 25 ساله (80 نفر)، 35 تا 40 ساله (60 نفر)، 45 تا 55 ساله (50 نفر) و 60 ساله به بالا (31 نفر). گروه های نمونه اول تا چهارم به روش نمونه گیری چندمرحله ای وگروه های پنجم و ششم به روش در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه سبکهای فرزندپروری ادراک شده (نقاشیان، 1358) پاسخ دادند. نتایج آزمون خی دو نشان داد بین گروه های سنی از نظر سبک فرزندپروری ادراک شده تفاوت وجود دارد. سبک فرزندپروری مقتدر به طور کلی بیشترین درصد فراوانی را در کل گروه نمونه داشت. در گروه اول و دوم سبک فرزندپروری مقتدر به میزان بیشتری نسبت به سبکهای دیگر ادراک شد. در گروه سوم و چهارم سبک فرزندپروری آسانگیر بر دیگر سبکها غلبه داشت و در گروه ششم بیشترین درصد فراوانی در سبک فرزندپروری سختگیر به دست آمد. به طور کلی می توان نتیجه گرفت با توجه به ادراک گروه های سنی مختلف، که به نوعی نمونه ای از نسلهای تربیت شده متفاوت هستند، تغییراتی در سبکهای فرزندپروری به وجود آمده که عمدتاً به سمت غالب شدن سبک مقتدر پیش رفته است. یافته ها با توجه به پیشینه های نظری و پژوهشی مرتبط مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی جامعه شناختی رابطه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی و طلاق عاطفی در خانواده های تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله بررسی جامعه شناختی رابطه اعتیاد به شبکه های مجازی و طلاق عاطفی زوجین در شهر تهران و نیز دستیابی به یک الگوی نظری تحلیلی درباره متغیرهای تأثیرگذار در این زمینه است. چارچوب نظری مورد استفاده به صورت ترکیبی و مبتنی بر نظریه کارکردگرایی ساختی پارسونز است. نوع تحقیق کمی، و روش تحقیق پیمایشی، و اطلاعات لازم با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری شده است. جمعیت آماری تحقیق تمام ساکنان متأهل در سطح شهر تهران هستند و نمونه مورد مطالعه شامل ۴۰۳ نفر از متأهلانی است که به فضای مجازی دسترسی دارند. برای انتخاب این تعداد، روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای به کار برده شد. یافته های تحقیق حاکی است که رابطه آماری مستقیم بین متغیرهای مستقل اعتیاد اینترنتی و متغیر وابسته طلاق عاطفی با ضریب تأثیر 16/0 وجود دارد؛ لیکن اعتیاد اینترنتی به واسطه متغیرهای صمیمیت، از خودبیگانگی، دینداری، سلامت روانی و پایبندی نسبت به سنتها و ارزشها بر متغیر وابسته تأثیرگذار و دارای رابطه ای معنادار است که از این بین، متغیر صمیمت زناشویی دارای بیشترین مقدار ضریب تأثیر است.
تحلیل گفتمان انتقادی در آثار محمود استادمحمد با رویکرد فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمود استادمحمد یکی از نویسندگان مطرح ایران و از جمله نویسندگان کارگاه نمایش، گروهی از هنرمندان آوانگارد تئاتر قبل از انقلاب در ایران است. در آثار او سایر نمایشنامه نویسان ایرانی، نقش زنان، نقشی چالش برانگیز است. از سویی در میان نویسندگان نسل استادمحمد کمتر با نمایشنامه نویسان زنان روبرو هستیم و به جز مواردی معدود، گفتمان های رایج در تئاتر ایران قبل از انقلاب، توسط نویسندگان مرد رقم خورده است. اما با گذشت زمان و با تغییراتی که در جامعه رخ داد، علاوه بر حضور بیشتر زنان در تئاتر، نوع نگاه به زن نیز در آثار نمایشی دچار تغییراتی شده است. این پژوهش در نظر دارد با استفاده از مفاهیم اساسی در تحلیل گفتمان انتقادی و به ویژه تحلیل گفتمان انتقادی فمینیستی، به نقش زنان در آثار استادمحمد بپردازد. در آثار او به تدریج شاهد حضور بیشتر زنان و سخن گفتن از مسائل و مشکلات آنها هستیم. اما سوال اینجاست که این تغییر رویکرد تا چه اندازه تغییر ایدئولوژی حاکم و دگرگونی در روابط قدرت را نشان می دهد و تا چه حد تحت تاثیر ایدئولوژی های پیشین قرار دارد.
تحلیل مفهوم دیگری زنانه در سینمای اصغر فرهادی از منظر آرای امانوئل لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله فرض های بنیادین در بازنمایی نقش زن در سینمای فرهادی را در چهارچوب غیریتِ امر زنانه در آرای امانوئل لویناس واکاوی می کند. آرای لویناس از این حیث مهم است که همواره از سوی برخی از متفکرین متهم شده که دیدگاهی سنتی درباره زنان داشته است. با بازخوانی آثار فرهادی می توان نگاه مشابهی را جستجو کرد. با این که اغلب سینمای فرهادی با ایده هایی درباره بازنمایی متفاوت از زن ایرانی در ارتباط دانسته شده اما این پژوهش تحلیلی است در باب نحوه مواجهه سوژه مذکر آثارش با این غیریت و این که چگونه زن در این آثار به عنوان قربانی و در عین حال منشأ و سرآغازِ ایجادِ مشکلات مورد شناسایی قرار گرفته است. شباهت میان نگاه فرهادی به زن و آن چه لویناس از غیریت زنانه تعبیر می کند به پرسش بزرگ تری می انجامد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که چگونه تاکید بسیار گفتمان امروز در سینمای ایران بر وجهه قربانی بودن زنان، خود نوعی مداخله در ساخت تصویری از زنان است که سوژه مذکر مداخله گر ایجاد کرده و چگونه رویکرد لویناسی می تواند راهی برای برون رفت از این مداخله و نمایش شیوه ای از ارتباط میان سوژه و دیگری باشد که منجر به دستیازیِ سوژه به دیگری نشود.
اثر بخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر ادراک درد، در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه وهدف : مولتیپل اسکلروزیس یکی از شایع ترین بیمار های نورولوژیک است . در بیماران مبتلا به ام اس درد پدیده شایعی می باشد و اخیرا مشخص شده که نقش مهمی در سلامت روان وکیفیت زندگی این افراد ایفا می کند ، به طوریکه شدت درد بیشتر منجر به عملکرد ضعیف تر در اکثر مولفه های سلامت روان وعملکرد اجتماعی می شود، به همین منظور هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی – رفتاری گروهی بر ادراک درد بیماران مبتلا به ام اس بود. مواد وروش ها : پژوهش حاضر کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی بود ،از بین افراد مراجعه کننده به متخصصین مغز واعصاب در استان البرز 30 نفر از افراد به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه 15 نفره ( دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) تقسیم شدند و پس از بررسی میزان درد با پرسشنامه درد م گیل (MPQ) ،گروه آزمایش 8 جلسه تحت درمان گروهی قرار گرفتند و گروه گواه در این مدت هیچ درمانی دریافت نکرد. یافته ها:نتایج آزمونها آنکوا، مانکوا وتیمستقل نشان داد که نمرات مولفه های درد در گروه های آزمایش و گواه متفاوت است ودر نمره درد حسی،ارزیابی درد،دردهای گوناگون و نمره کلادراک درد بین دو رویکرد تفاوتی مشاهده نشده است (05/.<P).
موانع "خروج از مسیر ترقی مدیریت" برای زنان در سازمان های دولتی ایران بر اساس الگوی ذهنی مدیران زن موفق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸۹
65 - 94
حوزههای تخصصی:
به موازات حضور زنان در سازمان ها، طبق برنامه ششم توسعه 30 درصد پست های مدیریت در سازمان های دولتی ایران در انتهای برنامه می بایست توسط زنان اشغال شده باشد. با این حال مسیر ترقی زنان در سازمان ها با چالش های متعددی مواجه است. از جمله این چالش ها، پدیده "خروج از مسیر ترقی" است. وقوع خروج از مسیر ترقی در رهبران و مدیران به ویژه مدیران زن به پدیده سازمانی فراگیری تبدیل شده، که پیامدهای منفی بسیار وسیعی برای فرد و سازمان ایجاد خواهد نمود. در این پژوهش تلاش شده تا با شناسایی موانع خروج از مسیرترقی، الگوی ذهنی مدیران زن موفق در این زمینه بررسی شود، لذا با استفاده از روش کیو، کلیه موانع خروج از مسیر ترقی به عنوان فضای گفتمان پژوهش، از ادبیات موضوع گردآوری شد و سپس با انتخاب نمونه ای 15 نفره از مدیران زن موفق در سازمان های دولتی ایران، الگوی ذهنی غالب این مدیران با کمک چیدمان فضای گفتمان در نمودار کیو، شناسایی گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است که داشتن دانش تخصصی، ارتباطات موثر، و داشتن چشم انداز فردی و نگاه بلندمدت، از مهمترین موانع در خروج از مسیر ترقی در میان مدیران زن سازمان های دولتی ایران است. همچنین بر اساس نتایج تحقیق، زنان موفق در سازمان های دولتی ایران، علاوه بر حفظ روحیه زنانه و لطیف خویش، فرزندآوری و مسئولیت تربیت فرزند را مانع رشد و ترقی خود نمی دانند. در مقابل با تقویت روحیه استقلال و کمال طلبی، رشد حرفه ای و یادگیری را تقویت نموده، و مسیر حرفه ای خود را راهبری می نمایند.
تحلیل و ارزیابی ادله فقهای امامیه پیرامون مرجعت زنان با تأکید بر دیدگاه های مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناصب سیاسی- اجتماعی زنان از مسائل پرچالشی است که از دیرباز محل مناقشه اندیشمندان بوده است. مرجعیت زنان از مناصب پرچالش اجتماعی مرتبط با حوزه دین است. پژوهش حاضر با هدف بررسی آراء مفسران و فقیهان موافق و مخالف مرجعیت زنان به روش توصیفی- تحلیلی انجام شد. پژوهش حاضر با تحلیل مهم ترین ادله قائلان به عدم جواز مرجعیت زنان توسط فقهای شیعه، به وجوه ناتمام این ادله اشاره کرده و به این نتیجه دست یافت که دلیل قاطع و خدشه ناپذیری بر عدم مشروعیت تصدی مرجعیت از جانب زن در دسترس نیست مگر اصرار بر مذاق شارع. لازم است با توجه به تأثیر شرایط زمان و مکان در استنباط فقهی، گسترش مطالبات اجتماعی از سوی زنان و نظرات آیت الله خامنه ای در مدیریت اجتماعی کشور، دراین مورد تدقیق بیشتری شود. همچنین در پژوهش حاضر با طرح نظریه تفصیل، بیان شد که اجماع مرکبِ ادعایی در این زمینه، سخن پایانی نیست و برخی از فقها حداقل درباره مرجعیت زن برای زنان، نظر مساعد دارند.
نوع شناسی ساختار قدرت در خانواده ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدرت در سطح گروه های خرد یکی از تعیین کننده های قوی در روابط بین فردی و نیز مشخص کننده سویه های توافق و یا تضاد و همچنین شیوه های حل مساله در این بستر می باشد. خانواده به عنوان یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی، مسئولیت جامعه-پذیر کردن افراد را بر عهده دارد و به درونی کردن چگونگی مواجهه با مشکلات و شیوه های حل مساله در دامنه ای بین توافق و رضایت، هدایت آمرانه و یا ارعاب و سرکوب می انجامد. یکی از عوامل مهم اثرگذار در شیوه های حل مساله در سطح خانواده تغییراتِ ساخت خانواده و بالتبع ساختار روابط و قدرت آن می باشد و از این رو اطلاع از وضعیت توزیع قدرت در خانواده و جهت گیری های پیش روی، ضرورت دارد. این مقاله با اتکاء به یک پژوهش ملی در حوزه خانواده از طریق روش کمی و با ابزار پرسشنامه در میان 5004 نفر با روش نمونه گیری دو مرحله ای در ایران تکمیل شده است، و به دنبال آن است تا تصویر و توصیف از وضعیت ساختار قدرت در خانواده ایرانی ارائه نماید. مطابق یافته های به دست آمده از این تحقیق، ساختار قدرت در خانواده ایرانی در ابعاد متشکل آن نسبت به گذشته تغییر کرده است به شکلی که توزیع قدرت در بین اعضاء خانواده متقارن تر شده و تا میزانی از سطح آمرانگی و سلسله مراتبی عمودی آن کاسته شده است. در عوض تمایل و جهت گیری خانواده به سمت شیوه-های جدید و مدنی در تصمیم سازی، تصمیم گیری و حل مساله بین اعضاء بیشتر شده است.
تعیین کننده های اجتماعی و فرهنگی نگرش دانشجویان به سقط جنین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۷
109 - 130
حوزههای تخصصی:
سقط جنین، به عنوان مسئله ای اجتماعی- پزشکی در سالهای اخیر افزایش یافته است. مقاله ی پیش رو، به بررسی عوامل و تعیین-کننده های نگرش دانشجویان به سقط جنین می پردازد. روش مطالعه کمی- پیمایشی با حجم نمونه 384 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران می باشد. نتایج نشان داد که نگرش مثبت به سقط جنین در بین زنان بیشتر از مردان، افراد بدون همسر بیشتر از افراد دارای همسر، فارس ها بیشتر از بلوچ ها و ترکمن ها، و جوانان زیر 25 سال بیش تر است. علاوه بر این، نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد که متغیرهای درگیری در فعالیتهای فراغتی، نگرش مثبت به معاشرت فرازناشویی، و برابری گرایی جنسیتی اثر افزایشی و در مقابل، متغیرهای دینداری و ارزش فرزند اثر کاهشی بر نگرش به سقط جنین دارند. در مجموع این متغیرها حدود 46 درصد از واریانس نگرش نسبت به سقط جنین را تبیین کرده اند. از اینرو، تحولات ارزشی و فرهنگی در جامعه ایران به ویژه در میان جوانان موجب تغییر نگرش ها نسبت به سقط جنین شده است.
تفاوت نسلی نگرش به ارزشهای ازدواج و عوامل موثر بر آن در زنان ساکن شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۷
131 - 149
حوزههای تخصصی:
ازدواج در جامعه ما بنیان خانواده را تشکیل می دهد، اما همیشه ازدواج در بین نسل های مختلف معانی متفاوتی داشته و نگرش به آن در حال تغییر بوده است، هدف تحقیق شناخت تفاوت نسلی بین دختران و مادران در نگرش به ارزش های ازدواج و عوامل موثر بر آن در شهر یاسوج می باشد. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است که بر روی 400 نفر (200نفر دختر و 200 نفر مادران آن ها) از زنان بالای 20 سال شهر یاسوج انجام گرفته است. شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای است. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی یو من ویتنی و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام شد. یافته ها نشان داد تفاوت معناداری بین و گروه مادر و دختر در متغیر ارزش های ازدواج وجود دارد. از میان عوامل مستقل اشاره شده، ارتباط معناداری بین سن، تحصیلات، فردگرایی، دینداری، میزان استفاده از وسایل ارتباطی، نحوه گذران اوقات فراغت، نگرش جنسیتی و اعتماد اجتماعی با ارزش ازدواج وجود داشت. در مجموع یافته های مقاله حاکی از از آن است که بعضی از ارزش های ازدواج تغییر کرده است اما همچنان ازدواج در شهر یاسوج ارزشمند است.
الگوی پارادایمی حضور بانوان تماشاگر در استادیوم های فوتبال در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه فوتبال تبدیل به یک پدیده اجتماعی شده که هواداران بسیار زیادی را به خود جذب کرده است. هدف از این پژوهش ارائه الگوی پارادایمی حضور بانوان تماشاگر در استادیوم های فوتبال در ایران است که با روش تحقیق کیفی و با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. از طریق نمونه گیری گلوله برفی و با انجام 14 مصاحبه نیمه ساختار یافته با اساتید دانشگاه ها و متخصصان رشته فوتبال، اشباع نظری حاصل شد. روایی و اعتبار داده ها از دو روش بازبینی توسط محققین و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش تعیین شد. نتایج تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی حاکی از 12 مفهوم اصلی است که این یافته ها در چارچوب الگوی نهایی شامل: عوامل فردی و حقوقی به عنوان عامل علّی، عوامل زیرساختی و برنامه ریزی به عنوان شرایط زمینه ای، عوامل سیاسی به عنوان مداخله گر و حضور کنترل شده به عنوان راهکار مناسب برای عادی سازی حضور بانوان در استادیوم های فوتبال می باشد. با توجه به الگوی ارائه-شده، افزایش امنیت رفتاری و امنیت اخلاقی در استادیوم ها، توسعه بازاریابی صنعت فوتبال، رشد فرهنگی تماشاگران و افزایش کیفیت برگزاری مسابقات فوتبال در ایران را به عنوان پیامد های مثبت حضور بانوان در استادیوم های فوتبال می توان ذکر کرد.
ارتباط سرمایه های روان شناختی و فرهنگی با خشونت خانگی در زنان متأهل (مورد مطالعه: فرهنگیان بهبهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
189 - 213
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط سرمایه روان شناختی و سرمایه فرهنگی با خشونت خانگی علیه زنان در زنان متأهل بود. این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع همبستگی و نمونه آماری آن 156 زن متأهل بود که از بین جامعه ی کارمندان زن متأهل و شاغل در آموزش و پرورش شهرستان بهبهان با روش نمونه گیری تصادفی ساده گزینش شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه سرمایه روان شناختی (PCQ)، سرمایه فرهنگی (CCQ) و پرسشنامه خشونت خانگی بودند و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روشهای آماری همبستگی پیرسون و کاننی انجام شد. نتایج نشان داد که مولفه های سرمایه روانشناختی و سرمایه فرهنگی پیش بین های منفی خشونت خانگی عله زنان بودند. نتایج تحلیل همبستگی کاننی نشان داد که چهار متغیر بنیادی برای درک روابط بین مجموعه متغیرهای ملاک و پیش بین مورد نیاز است و هر چهار بعد از خرده مقیاس هایی از مجموعه پیش بین و ملاک تشکیل شده اند. ضرایب بنیادی برای چهار بعد اول به ترتیب 87/0، 64/0، 58/0 و 31/0 به دست آمد. کمبود سرمایه های روان شناختی و فرهنگی با دریافت خشونت خانگی بیشتر در زنان همبسته است، از این رو برنامه های آموزشی برای ارتقای این مهارت ها در زنان متاهل پیشنهاد می شود.
بررسی مدیریت بدن در بین زنان و تأثیر آن بر نگرش آن ها نسبت به باروری (مورد مطالعه: زنان در سنین باروری شهر جهرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
47 - 66
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدیریت بدن در بین زنان و تأثیر آن بر نگرش آن ها نسبت به باروری انجام شده و برای نیل به این هدف از روش پیمایش استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق حاضر را زنان متأهل 49-15ساله ی ساکن در شهرستان جهرم تشکیل داده اند، که 400 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای مورد بررسی قرار گرفته اند. داده های این پژوهش در نیمه دوم سال 1397 و با ابراز جمع آوری شده است. برای تعیین اعتبار پرسشنامه از روش اعتبار صوری، و برای تعیین پایایی آن، از آلفای کرونباخ استفاده شده است. نتایج پژوهش در دو بخش توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزار SPSS 24 ارائه شده است که بر این اساس نتایج حاکی از آن است که متغیر مستقل این تحقیق یعنی مدیریت بدن (مدیریت ظاهر بدن و تناسب اندام) بر نگرش زنان نسبت به باروری موثر است. در واقع متغیر مستقل (مدیریت بدن کل)، 166/0 درصد از متغیر وابسته را تبیین کرده است. در بین ابعاد نیز بعد مدیریت ظاهر بدن تاثیر بیشتری داشته و میزان تبیین آن برابر با 154/0 می باشد. یافته های تحقیق با نتایج مشابه مقایسه گردیده و در نهایت پیشنهادهایی ارائه شده است.
ارزیابی نقش شبکه های اجتماعی مجازی در توانمند سازی زنان(مطالعه موردی؛ شهر باغملک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
193 - 222
حوزههای تخصصی:
امروزه شبکه های اجتماعی به محلی برای حضور اقشار مختلف جامعه، به ویژه زنان و مکان تبادل آرا و افکار آنان جهت تأمین نیازهای مناسب با زندگی اجتماعی زنان و توانمندسازی آنان تبدیل شده است. درواقع، افزایش اطلاعات مجازی کاربران زن و آگاهی آن ها از نقش اطلاعات در توانمندسازی و نقش آفرینی بالاتر، آن ها را به مشارکت بیشتر در دنیای مجازی واداشته است. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شبکه های اجتماعی مجازی در توانمندسازی زنان شهر باغملک تدوین شده است. رویکرد حاکم بر این پژوهش، به لحاظ هدف، کاربردی - نظری و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. داده های نظری پژوهش به روش کتابخانه ای از طریق کتب موجود و مقالات جمع آوری شد. همچنین اطلاعات میدانی با استفاده از پرسشنامه، گردآوری و به وسیله نرم افزار SPSS.22 تجزیه وتحلیل شد. نتایج پژوهش بیانگر این است که مدل مفروض تدوین شده توسط داده های پژوهش حمایت می شوند، به عبارت دیگر برازش داده ها به مدل برقرار و همگی شاخص ها دلالت بر مطلوبیت مدل معادله ساختاری دارند. همچنین نتایج پژوهش نشان دهنده تأثیر مستقیم و بالای متغیر شبکه های اجتماعی مجازی بر توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و اطلاعاتی زنان است. برآوردهای مربوط به آزمون فریدمن بیانگر این است که در حوزه ی توانمندسازی اقتصادی، متغیر ارتقاء روحیه کارآفرینی؛ در حوزه ی توانمندسازی اجتماعی– فرهنگی، متغیر بهبود نظرات و ایده ها و در حوزه ی توانمندسازی اطلاعاتی، متغیر اخبار و حوادث در رتبه اول قرار دارند.
مواجهه جامعه با زنان تیغ زیر جامه نرفته
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله فهم سازوکارهای گرایش به ختنه در میان زنان لک و نگاه آنان به ختنه است. برای رسیدن به این هدف، با بیست و شش زن که تجربه انجام ختنه داشتند و همچنین با دو کولی که جراح ختنه در میان زنان لک هستند، مصاحبه هایی انجام شد. یافته ها نشان داد که تعریف زنان از ختنه، اهداف و عوامل ختنه در بین سه نسل زنان متفاوت است. زنان نسل اول تحت اجبار جامعه، زنان نسل دوم تحت اجبار خانواده و زنان نسل سوم تحت اجبار مردان ختنه کرده اند. یافتهها همچنین نشان داد که رسم ختنه به خاطر وارداتی بودن در این منطقه از اجبار خشنی در بین زنان برخوردار نیست و کولی ها با تأکید بر بن مایه های مذهبی و وضعیت اقتصادی منطقه زنان نسل اول و دوم را به انجام ختنه ترغیب می نمودند و تبلیغات زیباسازی باعث ترغیب زنان جوان به ختنه شده است.
مادری بسط یافته در تجربه زیسته همسران جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با به رسمیت شناختن تنوعات تجربه مادری نزد زنان به عنوان کنشگران کلیدی خانواده به بررسی تجربه زیسته همسران جانبازان از دید علوم اجتماعی می پردازد. پرسش اصلی این است که اساسا تجربه همسران جانبازان از عهده داری نقش مادری چیست؛ کنشگران در خلال زندگی روزمره چه تجاربی را پشت سر گذاشته اند و احراز همزمان نقش مادری و پرستاری چه پیامدهایی در زندگی خانوادگی به دنبال داشته است؟ تحقیق به روش کیفی و مبتنی بر روایت پژوهی اجرا، و در جریان پژوهش با ۳۰ نفر از همسران جانبازان ساکن شهر تهران مصاحبه شد. میانگین سنی مصاحبه شوندگان ۵۰ سال، میانگین سالهای زندگی مشترک با جانباز ۲۷ سال و میانگین تعداد فرزندان ۲/۲ نفر بوده است. نتایج شناسه گذاری مصاحبه ها نشان می دهد فشار نقشی و تعارض نقش مادری پرستاری در زندگی خانوادگی همسران جانبازان پیامدهای بسیاری داشته است. البته برحسب نوع جانبازی شوهر، منابع مالی خانواده و شرایط فرزندان تجربه زنان متفاوت بود؛ اما پیامدهای جانبازی پدر خانواده بر فرزندان و تلاش زنان برای وساطت میان شوهر و فرزندان یکی از چالشهای اصلی همسران جانبازان است. تعلیق نقش مادری، شکاف نسلی بین پدر و فرزندان، عدم رضایتمندی اقتصادی، داغ ننگ اجتماعی، بخشی از تجربه زیسته همسران جانبازان است که به طور فزاینده ای فشار و تنش های شدیدی را بر آنها تحمیل می کند. در مجموع تنهایی، نگرانی و فشار نقشی، مادری بسط یافته را به مضمون اصلی تجربه زیسته همسران جانبازان در ایفای نقش مادری تبدیل می سازد.
نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در رابطه ی بین حمایت اجتماعی ادراک شده و شکایات جسمانی زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
199 - 216
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در ارتباط بین حمایت اجتماعی ادراک شده و شکایات جسمی بیماران زن افسرده بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمام زنان افسرده ی اساسی شهر شیراز بود. بدین منظور با روش نمونه گیری در دسترس، 101 زن مبتلا به اختلال افسردگی اساسی که به کلینیک های روانپزشکی و روانشناختی شهر شیراز مراجعه کرده بودند، پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو(TAS-20)، مقیاس چندگانه ی حمایت اجتماعی درک شده(MSPSS) و اختلالات روان تنی ریاحی و همکاران(1386) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین حمایت اجتماعی ادراک شده و شکایات جسمی رابطه ی معکوس معنی دار و بین ناگویی هیجانی و شکایات جسمی رابطه ی مثبت معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که حمایت اجتماعی ادراک شده بر شکایات جسمی اثر مستقیم و غیرمستقیم دارد. همچنین مدل تحقیق قادر به برآورد 38/0 از تغییرات شکایات جسمی بیماران زن افسرده بود. بنابراین حمایت اجتماعی ادراک شده هم به طور مستقیم و هم از طریق ناگویی هیجانی می تواند بر سلامت جسمی زنان مبتلا به افسردگی تاثیر بگذارد. بعنوان نتیجه گیری میتوان گفت که زنان بعنوان سنگ زیر بنای هر جامعه یی نیازمند دریافت توجه و حمایت و تشخیص زودهنگام اختلالات خلقی جهت پیشگیری از تبدیل به مشکلات جسمانی، هستند
بررسی آسیب شناسانه آثار ادبی فمینیستی با تأکید بر جایگاه خانواده و مسائل آن در نظریه های فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
177 - 198
حوزههای تخصصی:
آثار داستانی یکی از عرصه هایی است که فمینیست ها در بیان مسائل و دغدغه های زنان از آن بهره می گیرند. فمینیسم در هر جا که ردپایی از زنان دیده می شود بسیاری از هنجارها، سنّت ها و باید و نبایدها را به چالش کشیده و مورد تردید قرار داده است. شماری از داستانهای زن محور در کنار بیان مشکلات زنان آثار مخربی نیز داشته است؛ زیرا این آثار با دیدگاهی ضد ارزشی به جایگاه خانواده، ازدواج و روابط زناشویی می نگرد. این در حالی است که از ارزش خانواده به عنوان نهادی کوچک ولی تأثیرگذار در سلامت روانی و تأمین آرامش و نیازهای عاطفی افراد، غفلت شده است. مقاله حاضر درصدد است تا با رویکردی آسیب شناسانه و به روش مطالعه متن و بررسی مقایسه ای، آسیب ها در حوزه مسائل خانواده را با تحلیل شماری از آثار داستانی فمینیستی بررسی و نقد کند. این آثار عبارت است از رمان های سگ و زمستان بلند (از شهرنوش پارسی پور) پرنده من (از فریبا وفی)، داستان های کوتاه لکه ها، آپارتمان (1) و (2) و (3) از مجموعه «طعم گس خرمالو» (از زویا پیرزاد). داستانها برمبنای معیارهایی نظیر زن محور بودن، زن بودن نویسندگان، ارتباط محتوای آثار با مسائل خانوادگی و قرار گرفتن شخصیتهای زن در جایگاه قهرمان اصلی انتخاب شده است. نتایج نشان می دهد که این آثار با برجسته سازی مقوله هایی مانند طلاق عاطفی، تضاد دیدگاه ها در زندگی مشترک، بی هویتی زن و طلاق قانونی و با تکیه بر پدیده هایی نظیر مردسالاری و مردستیزی تأثیرات مخربی را در جایگاه ارزشی خانواده و ازدواج به دنبال داشته است.
بررسی جایگاه اصل کرامت انسانی در حقوق شهروندی از منظر مکتب فقهی مقصدگرا
حوزههای تخصصی:
حقوق شهروندی، مفهوم نوینی است که در جامعه امروزین از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اهمیت حقوق شهروندی هنگامی مشخص می شود که بخواهیم راجع به یک جامعه دموکراتیک و مردم سالار گفت وگو کنیم، زیرا لازمه چنین جامعه ای، وجود حقوق شهروندی است که جزء لاینفک آن می باشد و شهروندان یک کشور با لحاظ کردن اصل کرامت انسانی، از این حقوق برخوردار می شوند. کرامت انسانی مبنای حقوق شهروندی است که خود به دو قسم کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی تقسیم می شود. در این مقاله نویسنده درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا کرامت انسانی که به عنوان اصل و پایه حقوق شهروندی دارای اهمیت است، از نظر مکتب فقهی مقصدگرا در دسته ضروریات قرار می گیرد یا خیر؟ بدین منظور در این تحقیق ابتدا مفاهیم به کار رفته در متن، تعریف شده و با استفاده از آیات و روایات، مورد بررسی قرار گرفته تا زمینه برای بررسی موضوع کرامت به عنوان یکی از ضروریات در مکتب فقهی مقصدگرا فراهم شود و در پایان نیز لزوم رعایت حقوق شهروندی به منظور حفظ کرامت انسانی به عنوان ضروری دین، مورد بحث قرار می گیرد.