فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تاب آوری یکی از مهم ترین و اساسی ترین ویژگی هایی است که خانواده ها را از بحران ها و سختی ها عبور می دهد و باعث رشد و شکوفایی آنها می شود. هدف این پژوهش آن است که با توجه به بافت فرهنگی و اجتماعی خانواده های ایرانی و با توجه به تجربیات زیسته آنان، شاخص های الگوی تاب آوری خانواده را تهیه و تدوین نماید. داده های این پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته از تعداد 15 نمونه که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، استخراج گردید و برای نمونه گیری از مقیاس تاب آوری خانواده (FRAS) استفاده شد. داده ها با روش نظریه زمینه ای و کدگذاری اشتراوس و کوربین تحلیل شد. پس از مشخص شدن مقوله ها برای تعیین روایی محتوایی الگوی مستخرج، از نظر 8 متخصص نیز استفاده گردید. طبق یافته های پژوهش، مؤلفه انطباق با واقعیات هستی به عنوان هسته مرکزی الگو معرفی شد. مؤلفه نظام باورها به عنوان عامل علّی الگو و راهبردهای ارتباطی و انطباقی به عنوان راهبردهای اصلی الگو شناسایی شدند. همچنین سه مؤلفه تاریخچه خانوادگی، بافت فرهنگی و دسترسی به منابع حمایتی اجتماعی، به عنوان عوامل زمینه ای الگو معرفی گردیدند.
بررسی پوشش شاخص های بنیادین فمینیسم در روزنامه های منتسب به اصلاحات (بررسی موردی سال های 76 تا 1380)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
15 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف: دولت اصلاحات که در سال 1376 با شعار توسعه سیاسی و گسترش آزادی های مدنی و با مشارکت قابل توجه زنان در عرصه انتخابات، قدرت سیاسی را در اختیار گرفت، به نظر می رسد از یک سو طرح و پی گیری مسائل و مطالبات سیاسی-اجتماعی مربوط به زنان را در سطح گسترده تری در قیاس با گذشته دنبال نمود و از سوی دیگر زمینه را برای مشارکت و نقش آفرینی هر چه بیشتر زنان در امور جامعه و اداره کشور فراهم ساخت. روش: مساله اصلی در پژوهش حاضر، بررسی فراگیری و پوشش شاخص های بنیادین فمینیسم در روزنامه های منتسب به جریان اصلاحات است که با روش علمی کاربردی تحلیل محتوای 8 عنوان روزنامه شاخص در بازه زمانی 76 تا 1380 و با استفاده از آزمون T، و تحلیل واریانس دو راهه انجام شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که به رغم تحولات رخ داده در حوزه زنان در این دوره، روزنامه های منسوب به اصلاحات با اتّخاذ رویکرد محافظه کارانه، همچنان ظاهری مردسالارانه دارند و کمتر به مسائل اساسی و بنیادین زنان در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، هنر و رسانه، خانواده، آموزش، امور حقوقی، ورزش و سرگرمی پرداخته اند.
مطالعه ی رفتار کارآفرینانه زنان در یزد: (از ساختارهای تحمیلی خود اشتغالی تا باز تعریف اجتماعی منتهی به آفرینشگری موقعیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۲
153 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف از این جستار واکاوی رفتارهای اقتصادی موفقیت آمیز زنان کارآفرین در شهر یزد است. تحقیق حاضر کیفی و جامعه مورد مطالعه را زنان کارآفرین در شهر یزد تشکیل می دهند. در نمونه تحقیق با 13 زن که از نظر سن، تحصیلات، نوع حرفه و وضعیت تأهل متفاوت بودند به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. داده های پژوهش با کمک روش نظریه زمینه ای انجام گرفت که شامل کدگذاری باز، محوری و گزینشی بود. مقوله ای هستهی تحقیق، «تعامل سازنده با محدودیت» انتخاب گردید. مقوله های زمینه ای که بسترهای شکل گیری «تعامل سازنده با محدودیت» را فراهم می کنند شامل ساختارهای تحمیلی، حصارهای ذهنی و سرمایه های حمایتی هستند. در این تحقیق آفرینشگری موقعیت عامل علی موثر بر کارآفرینی زنان یزدی یوده و راهبرد اساسی زنان در کارآفرینی شامل همسوی جامعه محور، ارتقاء بخشی به خویشتن، فهم زنانه از کارآفرینی و هارمونی نقش مقولهبندی شد. عامل مداخله گر این تحقیق اثباتگری بازتابی و در نهایت پیامد حاصل از تعامل سازنده با محدودیت خود توانمند سازی تشخص داده شد.
حقیقت شرط ضمن عقد از منظر فقها
حوزههای تخصصی:
امروزه با کثرت معاملات و انواع شروط ضمن آن، بحث شرط ضمن عقد از مباحث مهم معاملات شده است. چه بسا شرط ضمن معامله، انگیزه اصلی یا حداقل یکی از اغراض مهم متعاملین برای معامله باشد، به گونه ای که اگر شرط منتفی شود، شاید به طور کلی از معامله منصرف شوند. اینکه متعاقدین با قرار دادن شرط ضمن عقد، حقیقتاً عقد را معلق بر شرط می کنند یا اراده آنها به عقد مقید بر وجود شرط است و با انتفای شرط، عقد منتفی است یا رابطه دیگری بین شرط و عقد برقرار است، بستگی به تبیین حقیقت اشتراط دارد.
این مقاله درصدد است تحلیل های مختلفی را که فقها از شرط ضمن عقد داشته اند، بیان و به بررسی و نقد آنها بپردازد. تحلیل هایی همچون رابطه ظرفیت، تعدد مطلوب، تقیید التزام به عقد و تفصیل بین شرط وصف و شرط فعل، برخی از دیدگاه هایی است که در تبیین رابطه عقد و شرط گفته شده است. بنظر می رسد شرط ضمن عقد، جزئی از عقد است که با عقد به شکل ترکیب انضمامی گره خورده است. منتفی شدن آن باعث از بین رفتن مقصود متعاملین نمی شود؛ اما این تأثیر را دارد که برای مشروط له حق خیار می آورد.
بررسی رابطه بین شفقت به خود و مدیریت بدن در زنان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین شفقت به خود و مدیریت بدن در زنان انجام گرفت. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان شهر شیراز در سال1400- 1399 تشکیل دادند.که تعداد 300 نفر زن از بین جامعه آماری، براساس جدول مورگان به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه شفقت به خود (SCS - SF)؛ (Raes, Pommier, Neff & Van Gucht, 2011) و پرسش نامه آگاهی از بدن شیء انگاشته (مدیریت بدن و شرم از بدن)؛ Mcinley& Hyde, 1996)) به صورت آنلاین استفاده شد. داده ها نیز با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و به وسیله نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصل از تحلیل همبستگی پیرسون در بررسی رابطه ی معنادار بین شفقت به خود با تغییرات مدیریت بدن در زنان نشان داد که بین مؤلفه های مهربانی با خود، قضاوت نسبت به خود، اشتراکات انسانی، انزوا، ذهن آگاهی و همانندسازی افراطی با تغییرات مدیریت بدن رابطه منفی معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش حاضر بر نقش و اهمیت شفقت به خود در مواجهه با رفتارهای مرتبط با مدیریت بدن تأکید می کند که پرورش یک ذهن شفقت ورز می تواند پیامدهای رفتاری منفی مرتبط با مدیریت غیرانطباقی بدن را کنترل نماید که می تواند تلویحات کاربردی فراوانی برای زنان داشته باشد.
پرستاری از مجروحان در جنگ تحمیلی: تحلیل اجتماعی اخلاق مراقبت زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۴
27 - 50
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر در راستای مطالعه ی نقش اجتماعی زنان در جنگ تحمیلی، کنشگری زنان درمانگر را به عنوان یکی از مهم ترین گروه های شغلی بررسی کرده است. در حقیقت، زنان (داوطلبانه و نیز دستمزدی) بخش اعظم نیروی پرستاری جنگ را تشکیل داده و مستقیم به نیروهای نظامی و غیرنظامی درگیر در جنگ خدمات درمانی ارائه می دادند. داده ها به کمک تحلیل متون خاطرات و روایات زنان (تحلیل اسناد حدود ۴۰ کتاب) و نیز انجام چند مصاحبه ی نیمه ساختاریافته برای تکمیل شکاف اطلاعاتی انجام شده و به مدد رویکرد اخلاق مراقبت زنانه برای تحلیل اجتماعی یافته ها کوشیده، از چگونگی پرداختن زنان بهداری رزمی به فعالیت های تخصصی نمایی واضح ارائه دهد. تحلیل داده ها نشان می دهد کنش ارتباطی هوشیارانه، مراقبت مسئولانه، مراقبت و مراعات و مراقبت صمیمانه - که از عناصر کنش پروادارانه ی زنانه است - از مهم ترین ویژگی های کنش پروادارانه ی پرستاران در جنگ تحمیلی به شمار می رود. همچنین پرواداری حرفه ای، مادروارانه، خواهروارانه و فرزندوارانه از صورت های این پرواداری زنانه است. نگاه زنانه ی تیماردارانه و مراقبت محور که ظرایف روابط، حالات انسانی و جهان زمینه مند فرد مجروح را به دقت درک می کند و با فهم همدلانه به همسان پنداری مجروحان با اعضای خانواده ی خود می پردازد، بردبارانه کار سخت در وضعیت جنگی را تاب می آورد و با محبت و شفقت، خیرخواهی و امیدبخشی دستی از مهر بر جراحت های عمدتاً جدی و مهلک مجروحان می کشد، از ابعاد الگوی اخلاق مراقبت زنان در جنگ تحمیلی است.
مطالعه ی تجربه ی زیسته ی نومکانی دختران ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۴
51 - 74
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز زیست جهان انسان ها متکثر و متنوع شده است و انسان ها دیگر در یک زیست جهان مشخص و معین زندگی نمی کنند و همواره در حال انتخاب روش های گوناگون زندگی هستند. در چنین وضعیتی سبک های مختلف زندگی شکل می گیرد. جامعه ی ایران نیز در دو دهه ی گذشته تحولات ساختاری بسیاری را در فضای روابط خانوادگی تجربه کرده است. شواهد موجود نیز نشان می دهد که در جریان این تحولات خانواده ی ایرانی دستخوش دگرگونی های زیادی شده است. حضور گسترده ی زنان در عرصه های آموزش و اشتغال، گذشته از آنکه شاخصی برای پیشرفت محسوب می شود، تغییرات زیادی را در سبک زندگی آنها ایجاد کرده است. نتایج به دست آمده از مطالعات و پژوهش های انجام شده در سال های اخیر نشان می دهد، در پی این تغییرات تشکیل زندگی مستقل و به اصطلاح نومکانی در بین دختران رو به افزایش است. بر این اساس این پژوهش با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری، تجربه ی زیسته ی دختران از نومکانی را مطالعه کرده است. مشارکت کنندگان این پژوهش 22 نفر از دختران نومکان ساکن در شهر تهران و داده ها با استفاده از مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته به دست آمده است. مضمون های به دست آمده از یافته های پژوهش عبارت از پذیرش اجباری خانواده، دردسر جلب اعتماد افراد برای اجاره خانه، بدبینی و تصویر ذهنی بد، از دست دادن حمایت خانواده به مرور زمان، نگاه ابزاری و فرصت طلبانه ی مردان، پنهان کردن شیوه ی زندگی، خود – محوریت، احساس بلاتکلیفی و انزواست.
اثربخشی طرح واره درمانی بر افزایش خودکارآمدی و امید به زندگی زنان مطلقه و تأثیر آن بر کاهش الگوهای ناسازگار اولیه فرزندان دختر آنان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرح واره درمانی بر افزایش خودکارآمدی و امید به زندگی زنان مطلقه و تأثیر آن بر کاهش الگوهای ناسازگار اولیه فرزندان دختر آنان انجام شد. طرح این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مطلقه و فرزندان دخترشان در شهر ارومیه در سال 96 بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از زنان مطلقه و فرزندان دخترشان بود که به کلینیک سلامت خانواده، تحت نظر بهزیستی استان آذربایجان غربی مراجعه کردند که به روش هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی گمارده شدند. بر گروه آزمایش، مداخله مبتنی بر طرح واره درمانی، طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی انجام شد؛ اما برای گروه کنترل، هیچ گونه مداخله ای اعمال نشد. ابزار پژوهش حاضر، عبارت بودند از پرسشنامه خودکارآمدی شی یر (1982)، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991) و فرم کوتاه پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (1998). داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که طرح واره درمانی بر افزایش خودکارآمدی، امید به زندگی زنان مطلقه و تعدیل طرح واره های ناسازگار فرزندان دخترشان مؤثر واقع شده (000/0>P). طرح واره درمانی به عنوان یک تکنیک می تواند در بهبود خودکارآمدی و امید به زندگی این زنان مطلقه و تعدیل طرح واره های ناسازگار فرزندان دخترشان مؤثر باشد.
حقوق بشر و سنخ شناسی حمایت از بزه دیدگان قتل سریالی
حوزههای تخصصی:
بزه دیده شناسی حمایتی بر این اندیشه استوار است که جامعه به طور کلی و نظام عدالت کیفری به طور خاص باید در همه لایه های خود، توجه به حقوق شایسته و نیازهای بایسته بزه دیده را وارد سازد و به ترمیم آسیب دیدگی ها و جبران آثار بزه دیدگی آنان، جامه عمل بپوشانند. به همین منظور، بزه دیده شناسی حمایتی فراتر از یک جبران مادی با تأکید بر حمایت های مالی یا اقتصادی است که به ترمیم درد و رنج های عاطفی برخاسته از جرم و نیز به رسمیت شناختن حقوق مشخصی برای بزه دیدگان با هدف احقاق حقوق و جبران واقعی آثار بزه دیدگی آنان در چارچوب یک الگوی چندگانه حمایتی که متضمن حمایت اجتماعی، عاطفی حیثیتی، روانی و کیفری است، می پردازد.لذا در این نوشتار تلاش می شود با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از رهگذر مؤلفه هایی که اندیشه محوری بزه دیده شناسی حمایتی را تشکیل می دهند، حمایت از بزه دیدگان قتل سریالی و چالش های فرا روی این حمایت ها، مورد بررسی قرار گیرد. البته شایان ذکر است که مطالب مندرج در این مقاله ناظر به بزه دیدگان غیرمستقیم است، زیرا به طور طبیعی، بزه دیده مستقیم نسبت به بحث قتل سریالی، سالبه به انتفاع موضوع بوده و خروج موضوعی دارد، از این رو بزه دیدگان غیرمستقیم یا هم جواران، ملاک بحث می باشند.
نقش تعدیل کنندگی خودشفقت ورزی در رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی زنان بیوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی تا حدودی دارای حمایت نظری و تجربی است، اما درباره مکانیسم های تعدیل کننده این رابطه مطالعات اندکی وجود دارد. این پژوهش با هدف تعیین نقش تعدیل کنندگی خودشفقت ورزی در رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی انجام شد و توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش زنان بیوه مراجعه کننده به سازمان بهزیستی شهر تهران در سال 1398 بود که از بین آن ها تعداد 130 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس بهزیستی روان شناختی(PWS)، مقیاس خودشفقت ورزی نف (SCS) و ویراست دوم سیاهه افسردگی بک ((BDI-II) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی منفی و معنی دار بود (001/0 p<، 54/0- =r). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی، نقش تعدیل گر خودشفقت ورزی در رابطه بین نشانگان افسردگی و بهزیستی روان شناختی را تایید کرد(01/0 p<، 23/0- = β). مطالعه حاضر بر نقش تعدیل کننده خودشفقت ورزی به عنوان یک مکانیسم مهم در رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی تأکید دارد؛ بنابراین، افزایش خودشفقت ورزی در زنان بیوه می تواند روش مطلوبی برای حمایت از آن ها در مواجهه با ناملایمات و آشفتگی های زندگی باشد.
راه کارهای تربیت جنسی فرزندان در خانواده
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی، راهکارهای تربیت جنسی فرزندان در خانواده را بررسی می کند. پس از بیان و توضیح مفهوم تربیت، تربیت جنسی و جنسیت، تفاوت تربیت جنسی و آموزش جنسی و راهکارهای خانواده در تربیت جنسی، راه های کنترل میل جنسی بیان می شود. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که تنها جایگاهی که نقش تعیین کننده ای در تربیت جنسی جوانان و نوجوانان دارد نهاد خانواده است. پدر و مادر می توانند فرزندان را در اصول و روش های تربیت جنسی و دوری از آلودگی های جنسی کمک کنند.
واکاوی عوامل زمینه ساز روابط فرا زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
595 - 614
حوزههای تخصصی:
روابط فرازناشویی به عنوان یکی از عوامل اصلی آسیب زا در ساختار و ثبات خانواده است که پیامدهای زیان بار فردی، خانوادگی و اجتماعی در پی دارد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر شکل گیری روابط فرازناشویی می باشد. روش تحقیق بکار گرفته شده، کیو (Q) ، و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته می باشد. نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند شامل 40 نفر از صاحبنظران و فعالان حوزه آسیب های اجتماعی ( روابط فرازناشویی) می باشد. نتایج حاصل از پژوهش منجر به استخراج 4 عامل اصلی خیانت زناشویی: فرهنگی- اجتماعی(تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی، کاهش پایبندی نگرشی به ارزش های اخلاقی، همسرگزینی نامناسب و....)، روان شناختی(تجربه روابط جنسی قبل از ازدواج، ابتلا به اختلالات روانی، خلقی و شخصیتی، ضعف آموزش های مهارت های ارتباطی و زندگی و...)، اقتصادی(مشکلات مالی و معیشتی خانواده، کسب درآمد و مادی گرایی، بیکاری مرد) و خانوادگی (انتقام جویی از همسر، عدم پایبندی به تعهدات زناشویی، یکنواختی در روابط زناشویی و... ) گردید. عدم درک، فهم و تفسیر لایه های عمقی این معضل پیچیده و چندبعدی و چاره اندیشی برای کاهش آن، منجر به از هم گسیختگی بیشتر نهاد خانواده خواهد شد.
بررسی جامعه شناختی عوامل موثر برضرب و جرح و قتل عمد در زندان زنان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
147 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از تدوین این مقاله بررسی عوامل درون و برون سازمانی موثر بر شکل گیری خشونت در زندان زنان شهر کرمان است که با توجه به گستردگی مفهوم خشونت،در مورد خاص آن یعنی ضرب و جرح و قتل عمد مورد توجه قرار گرفته است. روش : روش این تحقیق روش پیمایشی است و برای جمع آوری اطلاعات از تکنیک های مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است ، تعداد جامعه آماری تحقیق برابر با 127 نفر (کل زندانیان زن در زندان مرکزی کرمان در سال 99) بوده است که 104 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. چارچوب نظری تحقیق براساس نظریه فروید، تئوری ناکامی – پرخاشگری دولارد ، دوب ، میلر و سیرز ،نظریه یادگیری اجتماعی باندورا، نظریه کنترل اجتماعی هیرشی و نظریه باتامز می باشد. یافته ها : حاکی از آن است که بیشترین تاثیر علی و مستقیم را متغیر سیستم کنترل در زندان بر خشونت در زندان در بین زنان دارد.این ضریب منفی و برابر با 269/0- است. پس از آن محرومیت و ناکامی با تاثیری در حدود263/0،کنترل اجتماعی با تاثیری در حدود234/0 بر خشونت در زندان تاثیرگذارند. نتیجه گیری: نتایج مدلسازی معادلات ساختاری تحقیق حاکی از آن است که بیشترین تاثیر علی و مستقیم را متغیر سیستم کنترل در زندان بر خشونت در زندان در بین زندانیان دارد. پس از آن محرومیت و ناکامی در مرحله دوم قرار می گیرد. این امر نشان می دهد که ریشه اصلی خشونت زنان در زندان به عقده های روحی و تمایلات سرکوب شده ایشان در بیرون از زندان قرار دارد. یعنی از یک طرف دلیل اصلی خشونت در بین زنان تحت تاثیر عوامل برون از زندان قرار دارد و از طرف دیگر سیستم کنترل در زندان می تواند از میزان خشونت بکاهد.
مؤلفه های سبک زندگی اسلامی در خاطره نگاشته «دا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه ویژه به نقش آموزندگی مؤلفه های جنگ در عرصه زندگی، اهمیت و ضرورت پرداختن به موضوع سبک زندگی را دو چندان می سازد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های سبک زندگی اسلامی در خاطره نگاشته دا که یکی از آثار مکتوب دفاع مقدس است به روش کیفی از نوع داده بنیاد انجام شد. بدین ترتیب، داده های کیفی مرتبط با موضوع، بررسی و سپس با مقایسه و سنجش داده ها و مفاهیم، مؤلفه های سبک زندگی اسلامی در قالب 43 مفهوم و 8 مقوله اصلی استخراج گردید. نتایج نشان داد که مقوله های اصلی مؤلفه های سبک زندگی اسلامی در خاطره نگاشته دا شامل مسائل اعتقادی و دینی، مسائل تربیتی، مسائل اخلاقی، مسائل انگیزشی، اتحاد و همبستگی، هدفمندی، خردگرایی و عملگرایی است که مؤلفه مسائل اعتقادی و دینی بیشترین فراوانی و نمود را نسبت به سایر مؤلفه ها در این خاطره نگاشته دارد.
مصلحان پروتستان و نگرش به مسائل زنان و خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به تاریخ مسیحیت درمی یابیم که زنان عنصری اساسی در تحولات کلیساها بوده اند و درست همانند چهره هایی در عهدعتیق چون دبورا و استر، در عهدجدید نیز زنانی بوده اند که در سمت و سو دادن به مسیحیت نقش فراوانی داشته اند. در عصر اصلاحات دینی محققان سخن از نقش حساس زنانی توانمند و جسور به میان آورده اند ولی تاریخ چون همیشه، از بازنمایی نقش آنان کوتاهی کرده است. اما این که مصلحان دینی چه نگاه و نگرشی به موضوع زن و خانواده داشتند، پرسش مهمی است.مصلحان دینی گر چه در دستگاه فکری مسیحیت تغییرات به وجود آوردند و بعضی از اندیشه های آنان در فهم تفسیر کتاب مقدس و نیز کشیش بودن همه مومنان و آزادی معنوی ایمانداران و مخالفت با شعایرزدگی، نگرش به مساله زن و خانواده را متفاوت کرد ولی آنان فاقد پروژه ای در این حوزه مثل حوزه های دیگری چون نگرش به دیگر ادیان و رواداری دینی بودند و همه دگرگونی های فکریشان در چارچوب پارادیم سنتی موجود در قرون وسطی بود نه چیزی در حد انتظارات جهان مدرن و لذا در موضوعاتی چون برابری کامل انسانی و فرودستی راهی طولانی باقی ماند و البته همین مقدار تغییر، زمینه های فکری و اجتماعی را برای شکل گیری جنبش های عدالت خواهانه در سده ّهای بعد فراهم کرد.
نهاد قدرت و زیبایی شناسی پوشاک زنان ایران در دوره های صفویه، افشار و زند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوشاک زنان ایرانی، نمودی از فرهنگ ایران است که متناسب با تغییرات گفتمانی در میدان قدرت حکومت های مختلف، تطور یافته است. از دوره های مهم تاریخی برای مطالعه در چگونگی تاثیر نهاد قدرت بر پوشاک زنان، دوره صفویه با تغییر مذهب و تثبیت تشیع، و در پی آن دوره های افشاریه و زندیه است. این مقاله با روش تحلیل گفتمان به این سوال پاسخ می دهد که زیبایی شناسی پوشاک زنان ایرانی، چگونه از نهاد قدرت تاثیر پذیرفته است؟ نتایج نشان داد که میزان پوشش زنان در اجتماع، به شدت تحت تاثیر رویکرد دینی سیاسی بوده اما نهاد قدرت در زیبایی شناسی ساختار پوشاک، تاثیر قابل اعتنایی نداشته است. از سوی دیگر، تقیدات مذهبی گفتمان حاکم، سیاست هایی را برای تمایزبخشی روا می داشته که به تغییراتی در نوع و حدود پوشش زنان اقلیت های دینی منجر گردید. نهاد قدرت همچنین در اثر تعاملات تجاری- فرهنگی خارجی با ممالک اروپایی نیز تاثیرات مهمی بر زیبایی شناسی پوشاک زنان باقی گذاشت.
بررسی عوامل مؤثر بر بروز کودک آزاری (فراتحلیلی از مطالعات موجود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت قشر کودکان به عنوان آینده سازان یک جامعه از یکسو و تأثیرگذاری تجربه خوشایند یا ناخوشایند دوران کودکی بر زندگی آتی کودکان، توجه بسیاری از محققان را به بحث آسیب های اجتماعی حوزه کودکی من جمله کودک آزاری معطوف کرده است. چنین توجهی به پدیده یا به عبارت صحیح تر مسئله اجتماعی کودک آزاری باعث شده است که در سال های اخیر تحقیقات کثیری درباره عوامل مؤثر بر کودک آزاری انجام شود. تحقیق حاضر در پی بررسی مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر کودک آزاری در پژوهش های انجام شده در ایران با بهره گیری از روش فراتحلیل است. جامعه آماری تحقیق، تمامی تحقیقات معتبر علمی در قالب مقاله و پایان نامه است که در سال های 1380 تا 1399 با موضوع کودک آزاری منتشر شده است. در نهایت از میان اسناد مورد بررسی، 18 سند انتخاب با استفاده از نرم افزار CMA مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که متغیر وجود تعارض و اختلاف در روابط خانوادگی (602/0) بیشترین تأثیر و متغیر شغل مادر (222/0) کمترین تأثیر را بر وقوع کودک آزاری داشته اند.
فهم تجربه ی زیسته ی زنان از رفتار متکبرانه در مصرف برندها و کالاهای لوکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مصرف کردن دیگر تنها راهی برای برطرف کردن نیازهای ضروری نیست و شکل گیری نیازهای کاذب منجر به ایجاد شکل های تازه ای از مصرف شده است. تکبر مصرف کننده به معنی تمایل فرد برای نشان دادن برتری اجتماعی از طریق اکتساب، استفاده کردن و نشان دادن کالاهای مصرفی و برندها در طبقات مختلف به وفور مشاهده می شود. پژوهش حاضر به دنبال این است تا با یک رویکرد پدیدارشناسانه تجربه ی زیسته ی زنان از پدیده تکبر در مصرف و معنی و مفهوم این پدیده از منظر آن ها را دریابد. افراد موردنظر با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت و سپس با روش پدیدارشناسی داده های گردآوری شده تجزیه وتحلیل شدند. بر اساس یافته ها ی پژوهش چهار مضمون اصلی «احساس شناخته شدن»،«ایجاد و حفظ جایگاه اجتماعی»،«ابراز برتری و شایستگی» و «احساس اشتیاق درونی» دربرگیرنده تجربه ی زیسته ی زنان از پدیده تکبر در مصرف است. به نظر می رسد مطالعه و مشاهده ی مصرف متکبرانه صرفاً به عنوان یک رفتار مصرفی منجر به شناخت آن نمی شود و زمینه های متعدد بیرونی و درونی زمینه ساز آن هستند که نیاز به مطالعات بیشتر دارد.
بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر گرایش به طلاق عاطفی (مورد مطالعه: زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
179 - 194
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر گرایش به طلاق عاطفی در روابط زناشویی (مورد مطالعه: زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران) انجام شده است.مواد و روش ها: پژوهش فوق، از نظر هدف، تحقیقی کاربردی است و از نظر روش، توصیفی تبیینی و از نوع پیمایشی است. ابزرا گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مردان و زنان متأهل مناطق 4، 16 و 22 شهر تهران می باشند که به منظور مشاوره خانوادگی به مراکز مشاوره این مناطق مراجعه کرده اند که تعداد آن ها 1134 نفر بود. به منظور تعیین حجم نمونه در تحقیق حاضر از فرمول کوکران استفاده شد و حجم نمونه 420 نفر به دست آمد.یافته ها: نتایج نشان داد بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 56 درصد)، بین سبک زندگی مدرن زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 68 درصد)، بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 65 درصد)، بین تعارضات زناشویی زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 64 درصد)، بین احساس محرومیت نسبی زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 63 درصد)، بین سرمایه اجتماعی زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 45 درصد)، بین سرمایه فرهنگی تجسم یافته زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 35 درصد)، بین سرمایه فرهنگی عینیت یافته زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 57 درصد)، بین سرمایه فرهنگی نهادی زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 18 درصد) همبستگی معنی داری وجود دارد.بحث و نتیجه گیری: هر چه زوجین به مشارکت های اجتماعی و مسائل فرهنگی علاقه مندی بیش تری داشته باشند و هر چه از سبک زندگی مدرن، رسانه های اجتماعی مجازی و مادیات فاصله داشته باشند امکان طلاق عاطفی بین آن ها کم تر است.
بررسی تطبیقی واژه و مفهوم ممیز و غیر ممیز در فقه امامیه و اهل سنت
حوزههای تخصصی:
ممیز و غیر ممیز، از واژگان فقهی مهمی است که به خاطر بار تکلیف فقهی، نیازمند بررسی و ارزیابی است؛ زیرا تا ممیز و غیر ممیز معلوم و مشخص نشود، نمی توان بار فقهی ای را که از ممیز و غیر ممیز حاصل می شود، دریافت کرد؛ چرا که فقه به دلیل گستردگی و فروعاتی که دارد، نیازمند تحقیق و تفحص است. مقاله حاضر، به بررسی واژه ممیز در لغت و اصطلاح و در شش دیدگاه از فقهای امامیه و بیان نظر اجمالی علمای اهل سنت و سپس به تبیین واژه غیر ممیز با روش کتابخانه ای می پردازد.
شش دیدگاه به طور اجمال عبارت است از: 1. تشخیص آسیب بیشتر و کمتر و نیز تشخیص سودمندتر از سودمند؛ 2. ملاک تشخیص عرف است؛ 3. برخی فقهای معاصر، سخن از ممیز را به طور اجمال در ذیل مباحثی، همچون سلام ممیز بر شخص مصلی، شرایط ذبح و غیره مطرح کرده اند؛ 4. ملاک تشخیص زن و مرد است؛ 5. صغیری که به بلوغ شرعی نرسیده است؛ 6. قدرت تشخیص عورت و غیر عورت را داشته باشد. در بین دیدگاه ها اشکالاتی به دیدگاه اول و دوم گرفته می شود و جواب اشکال نیز داده می شود. در دیدگاه سوم نظر یکی از اهل سنت به صورت مصداقی بیان می شود.