فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۸۱ تا ۳٬۰۰۰ مورد از کل ۳۲٬۰۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران در زمره یکی از بزرگترین رخدادهای قرن بیستم است که تاکنون موضوع مباحثه برانگیز بسیاری از محافل علمی ـ پژوهشی جهان بوده است. در مورد تاثیرات انقلاب اسلامی می توان گفت که انقلاب اسلامی ایران همچون تمام انقلاب های جهان در درون مرزهای سیاسی خود محصور نماند و به طور مستقیم و غیرمستقیم در بروز تحولات جاری در روابط بین الملل دخیل بوده است. انقلاب اسلامی بنا به ماهیت، مفاهیم و واژگان، هنجارهای خاص و ویژه ای را به ارمغان آورده و متضمن اهداف و پدیده هایی بوده است. قصد نگارندگان آن است که با اتکا به روش سازه انگارانه که بیش از هر چیز یک چارچوب تحلیلی است، به بررسی تاثیرات انقلاب اسلامی بر آمریکای لاتین و روابط خارجی بین این دو منطقه که تاکنون مورد بحث روشمند قرار نگرفته است بپردازد.
تحلیل ساختار سه وجهی اندیشه های دکتر علی شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
645 - 664
حوزههای تخصصی:
دکتر علی شریعتی از نادر روشنفکران معاصر ایرانی است که طی نیم قرن اخیر توانسته است نفوذ و حضور خود را در حوزه اندیشه ورزی حفظ کند. در بررسی اجمالی می توان دریافت ساختار ذهنی شریعتی اغلب شکلی سه وجهی دارد؛ ذهنیتی که ریشه در سنت داشت و در هوای مدرنیته تنفس کرده بود و در جهان سوم و نظام بین المللی دوقطبی می زیست. شاید «تنوع»، «پویایی» و «تغییر» از عوامل اصلی تکوین ساختار فکری و اندیشه ورزی او باشد. در این چارچوب، مقاله حاضر در پی این است که با به کارگیری نظریه مسئولیت روشنفکران و با استفاده از روش تاریخی – تحلیلی، به واکاوی چارچوب اصلی و متد غالب حاکم بر اندیشه شریعتی بپردازد و در این میان به این پرسش ها پاسخ دهد که ساختار ذهنی و اندیشه شریعتی منطبق بر چه الگویی است و از کجا سرچشمه می گیرد؟ و اینکه آیا کاربست این ساختار یا ساختارهای ترکیبی مشابه می تواند در برون رفت از بن بست تاریخی توسعه نیافتگی یاریمان کند؟ فرضیه اصلی در این تحقیق این است که اندیشه های شریعتی تحت تأثیر فلسفه تاریخ مارکس و هگل از ساختار سه وجهی پیروی می کند و در این چارچوب در نوشته های وی مهم ترین سه گانه شامل اسلام، ایران و سوسیالیسم است و به نظر می رسد در شرایط حاضر نیز این منطق می تواند در ایجاد فصل مشترک و نقطه اتصال مساعی مردم، جریان های سیاسی و دولت در راستای ایجاد تفاهمی آینده نگر و توسعه خواه مفید باشد.
نگرشی گذرا بر دستیابی به تکنولوژی هسته ای
حوزههای تخصصی:
"فنآوری هستهای که سرنوشت جنگ جهانی دوم را در خاور دور رقم زد، نقطه عطفی در عرصه نظام بینالمللی به وجود آورد. طی جنگ سرد، نظامهای امنیتی ـ دفاعی بر بنیان توان هستهای پیریزی گردیدند. ایران پس از انقلاب اسلامی، در آغاز تمایلی به همکاریهای هستهای صورت گرفته در پیش از انقلاب با آلمان و فرانسه نداشت و به همین دلیل ساخت نیروگاه بوشهر ناتمام رها شد. جنگ تحمیلی عراق و بسیاری از اولویتهای ملی و امنیتی کشور سبب شد تا جمهوری اسلامی در نگرش و مواضع اولیه خود در رابطه با فنآوری هستهای تجدیدنظر کند. به همین دلیل، سازمان ملی انرژی اتمی دوباره فعال شد و همکاریهای خارجی با شوروی و سپس روسیه آغاز شد.
در چند سال اخیر، رویدادهایی سبب گردید تا فعالیتهای ایران در رابطه با فنآوری هستهای در مظان ادعاها و اتهامات شدید از سوی آمریکا و سپس اتحادیه اروپا قرار گیرد و چنین ادعا شود که روند فعالیتهای هستهای ایران تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی است. مقاله پیشروی، ابعاد گوناگون این موضوع، رابطه ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، گفتوگوهای ایران و اتحادیه اروپا را مورد بررسی قرار میدهد. در این زمینه راهبردهای تصمیمگیری و ابعاد و چالشهای آن نیز ارایه میشوند.
"
ترورهای سیاسی در تاریخ معاصر ایران
حوزههای تخصصی:
بررسی ترورهای سیاسی در تاریخ معاصر ایران یکی از مضمونهای مهمی است که تاکنون بدان توجه چندانی نشده است تا اینکه این کتاب دو جلدی از سوی دکتر علی بیگدلی چاپ شد.
تاثیر فرهنگ سیاسی نخبگان بر هویت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های پس از انقلاب اسلامی، هویت ملی ایرانی از فرهنگ سیاسی نخبگان جمهوری اسلامی ایران تاثیر گرفته است. این تاثیر را می توان از لحاظ ایدئولوژی انقلاب بر تحکیم و تداوم هویت سرزمینی ایران در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی، تحول این ایدئولوژی از گفتمان انقلاب به گفتمان اصلاحات، وتوسعه اقتصادی و شناخت بسترهای تکوینی گفتمان مردم سالاری دینی او نیز از لحاظ تاثیر بر مشارکت توده ای و بسیج سیاسی در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی بر تحکیم و تداوم ناسیونالیسم ایرانی، تحول مفهوم مشارکت، و تاثیر رویکرد اصلاحات بر این ناسیونالیسم دید. در مقاله ، در راستای آزمون فرضیه های پیشنهادی، از مباحث مطرح نتیجه گیری به عمل آمده است
دولت پادگانی
گفتگو و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط بین افراد و گروهها و ملل اساساً برای رفع نیازها، نارساییها و کمبودهایی است که آنها به طور طبیعی دارند و جهت نیل به این هدف توسعه های و تحقق و افزایش ظرفیتها، ثروت، رفاه، صلح و همزیستی ، انسانها و جوامع مدرن به کمک عقل و علم و با تقسیم کار تخصصی و مبادله آزادانه کلمه و کالا و رقابت سازنده و گفتگو و مذاکره و سازش در سطوح ملی و بینالمللی با یکدیگر همکاری می کنند. در واقع همانطور که این مقاله درصدد تبیین آن است، فضای صلح و تفاهم و گفتگو و آشتی، زمینهساز توسعه و ترقی و تمدن است ولی فضای جنگ و خشونت و تنش و درگیری ، زمینهساز عقب ماندگی و زوال می باشد.
تبیین ژئوپلیتیکی روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری قزاقستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فروپاشی شوروی و شکل گیری جمهوری های جدید، ارزش و اهمیت جایگاه سرزمینی ایران را در منطقه و جهان، بیش از پیش ارتقا بخشیده است. جمهوری قزاقستان محصور در خشکی است و برای تأمین تقاضاهای متنوع و نیز عرضه نفت و گاز خود به بازارهای جهانی، به مسیرهای ارتباطی کوتاه و مطمئن منتهی به آبهای آزاد نیازمند است. موقعیت سرزمینی ایران در قلب منطقه خاورمیانه، واقعیت ارزشمند اما بالقوه ای است که می تواند ظرفیت های متنوع و گسترده جدیدی برای تجارت، صنعت، خدمات، افزایش درآمد ملی و در نتیجه انباشت سرمایه ها و توسعه و حتی امنیت برای کشور ایجاد کند. اما زمینه ها و عواملی چون خلاء قدرت ایجاد شده پس از فروپاشی شوروی، موقعیت ژئوپلیتیکی منطقه، استقرار در نزدیکی تقاطع آسیا و اروپا، دارا بودن دومین منابع بزرگ انرژی دنیا، بازار مصرف انبوه و رو به رشد و تمایل کشورهای آسیای مرکزی برای حضور قدرت های فرامنطقه ای با هدف کاهش وابستگی به روسیه و جذب سرمایه گذاری خارجی و توسعه اقتصادی، باعث حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در آسیای مرکزی گردیده و موانعی جدی برای حضور مؤثرتر ایران به وجود آورده است. سؤال اصلی مقاله این است که ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی خود، چگونه از این فرصت در جهت توسعه روابط با جمهوری قزاقستان بهره برده است؟ در این مقاله سعی شده است با توجه به واقعیت های ژئوپلیتیکی منطقه، در واقع مهمترین عوامل تأثیرگذار در موقعیت و منزلت ژئوپلیتیکی ایران در جهت گسترش روابط با جمهوری قزاقستان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
پست مدرنیسم و مطالعات راهبردی: الزامات روش شناختی
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان پست مدرن سه گزاره روش شناختی زیر را طرح و از این طریق شیوه شناخت و بررسی مناسبات اجتماعی را شدیداً متاثر ساختند: یک. تلقی جهان به عنوان متن و ضرورت تعبیر و تفسیر آن، دو. ابتنای دانش بر قدرت و ماهیت تاریخی حقیقت، سه. بی اعتمادی به فراروایت ها. با سه گزاره فوق، مفروضات و حتی دستاوردهای نگرش پوزیتویستی مورد سؤالات جدی قرار گرفت؛ زیرا مطابق تجربه مشاهدتی پوزیتویست ها اولاً جهان یک واقعیت و متضمن حقیقت دانسته می شد؛ ثانیاً دانش به صورتی مستقل و فارغ از مناسبات قدرت به دست می آمد و ثالثاً سلسله قواعد و قوانین قابل تعمیمی وجود دارند که فرازمانی و فرامکانی اند. مقاله حاضر با بررسی مهمترین نکته های مطرح در شناخت پست مدرن، در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که مطالعه در مسائل راهبردی و شناخت معنا و موازین امنیت چه مناسبتی با یافته های روش شناختی پست مدرن دارد. بر این اساس «روش تحلیل پست مدرن، مشروعیت تجدد و دستاوردهای آن را انکار می کند، اما بدیلی در باب راه رهایی از ناامنی مدرن را ارائه نمی دهد. نتیجه این نگاه ناتمام، بی اعتمادی افراد و گروهها به مراجع قدرت و تفسیرهای متداول در باب حقیقت است.»
شکل گیری همکاری بین المللی در مواجهه با تروریسم : فرصت ها ، چالش ها و راهکارها
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار بر ایده همکاری جهانی برای مواجهه با پدیده تروریسم بین المللی تأکید و ناکامی در نیل به اجماع در تعریف تروریسم از موانع عمده برای تعامل با این پدیده در سطح بین المللی محسوب می شود. این مقاله درباره نقش موثرتر سازمان ملل متحد و حقوق بین الملل برای مواجهه با تروریسم بحث می کند سازمان ملل متحد باید با فقر، حاکمیت های کارآمد وتوسعه نیافتگی به مبارزه بپردازد چه این موضوعات با پدیده تروریسم مرتبط یا نامرتبط باشند. هدف سازمان ملل در مقابله با تروریسم باید این باشد که تا حد ممکن اقدام به ارتکاب اعمال تروریستی را برای افراد بیشتری نامطلوب جلوه دهد تا انگیزه هر چه کمتری برای ارتکاب چنین اعمالی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر سؤال اصلی مقاله این است که راهکارهای اصلی جامعه جهانی برای مقابله با تروریسم بین الملل چیست؟ ایده مقاله حاضر این است که دو راهکار حقوقی و سیاسی می توانند تکمیل کننده یکدیگر باشند و راه را برای همکاری های بین المللی هرچه بیشتری بگشایند.
تبیین رسالت دانشگاه و دانشگاهیان در مقابله با جنگ نرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار جوامع پیچیده ی کنونی متأثر از دانش و فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی است. به دلیل پیچیدگی انسان و جوامع انسانی و همچنین دانش محور بودن فعالیت های اجتماعی، لازم است دانشگاه ها در رسالت های قبلی خود یعنی آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی، تجدید نظر کرده و بر رسالت های متناسب با نیاز جامعه ملی و جهانی توجه کنند. در جوامع کنونی جنگ نرم در انواع مختلفی همانند جنگ رسانه ای، جنگ فکری و فرهنگی و جنگ اعتقادی و ارزشی، در قالب های مختلف و با استفاده از ابزارهای متنوعی از جمله مطبوعات، کتاب ها، وبلاگ ها، گروه های اینترنتی، شبکه های ماهواره ای، بازارهای مد و لباس، انقلاب های رنگی مجازی و واقعی، و فرقه های انحرافی شکل گرفته و در حال گسترش هستند. عملیات روانی این جنگ ها شامل همه ی اقشار اجتماعی، همه مکان ها و زمان ها است و تأثیر آن در بین نخبگان و دانشگاهیان، به دلیل ارتباط بیشتر و مستقیم تر آن ها با جامعه ی اطلاعاتی بیشتر است. بنابراین رسالت بنیادین دانشگاه (پاسخگویی به نیازهای علمی، اطلاعاتی و تمدنی جامعه) ایجاب می کند با ورود آگاهانه، شجاعانه و به موقع به محیط مذکور، به رسالت فرهنگی خود در عرصه ی جنگ نرم جامه ی عمل بپوشاند. مقاله حاضر با بررسی و تبیین انواع جنگ نرم، به تشریح رسالت دانشگاه در مواجهه با آن ها پرداخته، و راهکارهای عمل به این رسالت را به جامعه دانشگاهی پیشنهاد کرده است.
تاثیر قراردادهای همکاری ناتو و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقطه شروع همکاری های سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس (اعضای شورای همکاری خلیج فارس) به نشست سران ناتو در سال 2004 برمی گردد. در این نشست با تصویب سند ابتکار همکاری استانبول (ICI) از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس دعوت شد تا وارد همکاری های امنیتی - نظامی با ناتو شوند. قطر، کویت، بحرین و امارات متحده عربی، چهار کشوری هستند که تاکنون به این دعوت پاسخ مثبت داده و با انعقاد پیمان های امنیتی یا قراردادهای مبادله اطلاعات نظامی - امنیتی همکاری هایی را با ناتو آغاز کرده اند. به نظر می رسد که این اقدام ناتو یعنی همکاری های امنیتی با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس در ادامه برنامه مشارکت برای صلح و گفتگوی مدیترانه می تواند در راستای استراتژی ترویج ثبات در همسایگی ناتو و مناطق پیرامونی آن تفسیر گردد. اهداف و منافع ناتو از شروع این همکاری ها را می توان در چهار شاخص زیر بررسی کرد: الف) مقابله با تهدیدات نوین، ب) پیشگیری از تضعیف رژیم منع گسترش سلاح های هسته ای، ج) کمک به ساخت یک الگوی امنیتی مشارکتی منطقه ای و د) تامین امنیت منابع انرژی و خطوط انتقال انرژی. بنابراین حضور ناتو در کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس و انعقاد قراردادهای امنیتی - اطلاعاتی با کشورهای منطقه می تواند تبعات منفی برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. از این رو ضرورت به کارگیری سیاست خارجی که بتواند این تهدید را به فرصت تبدیل سازد، بیش از پیش اهمیت پیدا می کند.
امکان سنجی و تأثیر تشکیل سازمان کشورهای صادرکننده گاز (اوجک) بر همگرایی و ارتقای امنیت، قدرت و سایر منافع کشورهای صادرکننده گاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد بخشی،اقتصاد صنعتی،کشاورزی،انرژی،منابع طبیعی،محیط زیست اقتصاد انرژی نفت،گاز طبیعی،زغال سنگ،مشتقات نفتی اقتصاد سیاسی نفت و گاز
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران مسایل سیاسی نفت و گاز در ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اصول روابط بین الملل مفاهیم پایه ای روابط بین الملل همگرایی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اقتصاد سیاسی بین الملل
با عنایت به پیوستگی عمیق منافع ملی، امنیت و توسعة بازیگران جهانی به مؤلفة انرژی در زمان حال و آینده و با در نظر گرفتن این مسئله که هیچ بازیگری هر قدر هم که توانمند باشد، به تنهایی از پسِ تدبیر بازار جهانی نفت و گاز برنمیآید، لزوم همگرایی کشورها در چارچوب نهادهای بین المللی جهت اتخاذ تصمیمات مشترک و همسو و حفظ ثبات و امنیت بازار به نحوی که تأمینکنندة منافع همگان به ویژه قدرت و امنیت آنان باشد، اجتناب ناپذیر مینماید. بنابراین، لزوم تکرار الگوی اوپک برای گاز و پایه گذاری نهادی که بتواند با ساماندهی به فرایند تولید و صادرات و نیز همسو کردن سیاست های فروشندگان، پاسخگوی تقاضای رو به گسترش در بازار این حامل استراتژیک انرژی باشد، هر روز بیشتر احساس میشود. هر چند مجمع کشورهای صادر کننده گاز از سال 2001 پا به عرصه نهاده است، ولی در این مقاله چشم انداز ایجاد یک سازمان از کشورهای صادرکننده گاز که الزامات و دستاوردهای سازمانی و جهانی آن در حوزه گاز و انرژی بتواند تحولات گسترده ای برای کشورهای صادر کننده و نیز مصرف کنندگان جهان در پی داشته باشد، مورد نظر است. هدف اصلی این مقاله امکان سنجی ایجاد و تأثیرات کارکرد سازمان کشورهای صارکننده گاز در نظام اقتصاد جهانی و نیز نقش و تأثیر این سازمان در تحقق همگرایی میان اعضا و تأمین قدرت، امنیت و منافع اقتصادی و استراتژیک تولیدکنندگان و صادرکنندگان گاز در نقطه کانونی مطالعه است. در این نوشتار با بهره گیری از رویکرد اقتصاد سیاسی بین الملل و در چارچوب نظریه نئولیبرالیسم نهادگرا در پی پاسخ به این سؤال اصلی هستیم که تشکیل سازمان کشورهای صادرکننده گاز چگونه بر همگرایی و گسترش رفتار جمعی اعضا و نیز ارتقای قدرت، امنیت و سایر منافع آنان، به ویژه جمهوری اسلامی ایران تأثیر خواهد گذاشت؟
درآمدی بر فلسفه روابط جغرافیا و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۶ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
229 - 248
حوزههای تخصصی:
درحالی که ژئوپلیتیک از علوم سیاسی بر آمده و پیدایش جغرافیای سیاسی را بنا نهاده است، گاه دیده می شود که علمی مستقل از هر دو دانش جغرافیای سیاسی و علوم سیاسی فرض می شود. یک بررسی اتیمولوژیک ثابت می کند که این دو توأم اند و با افول ژئوپلیتیک در فردای جنگ جهانی دوم بود که دوران فراز جغرافیای سیاسی آغاز شد. به گفته دیگر، شایان توجه است که مباحث ژئوپلیتیکی به صورتی پراکنده در وادی مباحث علوم سیاسی سر بر آورده و قدیم شمرده می شود و جغرافیای سیاسی جدید است که با یافتن بدنه و محتوای فلسفی لازم در میانه قرن بیستم به صورت یک علم مستقل و برخوردار از هویت علمی ویژه در آمد. نگارنده در آثار دیگرش آغاز جغرافیای سیاسی را در تحولات فکری سال های نخستین دهه 1950 میلادی جست وجو کرده است که از بحث های کم وبیش هم آوای ریچارد هارتشورن، ژان گاتمن و استیفن جونز حاصل شد. در آن سال ها جهانی اندیشان یادشده فرا آمدن این اندیشه را نوید دادند که «حرکت» ایده ها فضا را دستخوش شکل گیری های سیاسی می سازد. از بین سه جهانی اندیش یادشده، ژان گاتمندر بحث های فلسفی که درباره «دیالکتیک ژئوپلیتیک» مطرح کرده است، سخن از آن به میان می آورد که حرکت اندیشه سیاسی پویایی لازم را برای شکل گیری سیاسی فضای جغرافیایی فراهم می کند و این پویایی سبب می شود تا فضای جغرافیایی از نظر سیاسی،هم به صورت ازهم گسیخته در آید و هم یکپارچگی یابد. وی سخن درباره ازهم گسیخته شدن فضا را در فرایند یکپارچه شدن فضادر درازمدت مطرح کرده و به شیوه فلسفی ویژه ای زیر عنوان دو اصطلاح آیکونوگرافی و سیرکولاسیونعرضه کرد و با این بحث جنبه دیالکتیک کاملاً مشهودی به مفهوم سرزمین سیاسی داد و از این طریق توانست تولد جغرافیای سیاسی،به عنوان دانشی مرتبط با جغرافیا و علوم سیاسی،ولی مستقل از هر دو،را واقعیت بخشد.
صورت بندی گفتمان مصلحت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدعای حکومت نوپای جمهوری اسلامی پس از انقلاب سال 1357 شالوده ریزی حدود و ثغور خود با ابتنای بر تعالیم اسلامی بود و این مهم نیازمند معبری بوده تا تناسبی میان این مدعا و ضرورت های عارض بر حکومت از جمله روابط بین المللی که در چارچوب سیاست خارجی ساخت یابی می گردد، برقرار سازد؛ استحاله در گفتمان یا گفتمان های غالب و جایابی مناسب بر اساس سهم و یا ورود به فرایند غیریت ساز و شروع به معنا سازی و بارگذاری مأخوذ از هستی شناسی و معرفت شناسی خاص. این معبر باید منشأ اثر در رفع تزاحمی که ناظر بر محدودیت هاست، باشد. پاسخ گویی به این ضرورت مقدمه پرداختن به عاملی شد که در مفهوم واحد و در مصداق متکثر بود. دامنه عاملیت مصلحت سنجی و عمل مطابق آن در جمهوری اسلامی ایران تا جایی پیش رفت که در موارد متعدد به صورت کاربردی و در گفتمان حاکم و از آن جمله در سیاست خارجی جایگاهی خاص و منشأ اثری را به خود اختصاص داد، در این بستر تصمیم گیرندگان سیاست خارجی با بهره گرفتن از گفتمان حاکم بر اندیشه خود هر یک معنابخشی خاص به موضوعات مختلف را در دستور کار خود قرار داده اند و البته روشن است که دریافت (تشخیص) متفاوت به عمل (تجویز) متفاوت منجر خواهد شد، چنانکه شاهد این مدعا را می توان در افهام متعدد در قالب تشخیص و عمل مطابق مصلحت بیان داشت. این مقاله تبیین بستره ای تطبیقی را در دستور کار خود دارد که در آن با ملحوظ نظر قرار دادن ضرورت اخیرالذکر، ظرفی تعریف و تحدید حدود گردد که حاصل آن صورت بندی گفتمان مصلحت (سازه نظری راهنمای عمل) در سیاست خارجی جمهوری اسلامی باشد؛ همان معبری که در آن ضمن حصول دریافت مشترک و تجویز واحد (اجماع مدلل)، تک صدایی مبتنی بر خرد جمعی محصول آن باشد. در صورت فهم و پیاده سازی صحیح این سازه در سیاست خارجی به گفتمانی واحد دست خواهیم یافت که در نقش زبان واحد است با قابلیت درگیری عناصری چون حکمت و عزت که دو پایه آن را اقناع مبتنی بر فهم مشترک و اجماع مستند به دلیل (مدلل) تشکیل می دهد
درک توسعه سیاسی
مبانی نظری دموکراسی متکثرگرای لیوتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لیوتار ضمن آسیبشناسی جوامع مدرن، وضعیت پیشآمده، یعنی فروریختن فراروایتها و تبدیل شدن آنها به روایتهای خرد و محلی در تمام حوزهها را گرامی میدارد. برای وی چنین وضعیتی به خردهروایتهای خرد و محلی به حاشیه رانده شده فرصتی دوباره برای ابراز وجود و امکان حیات میدهد که تاکنون بواسطهی خواست حفظ یگانگی و ثبات و ...از امکان ابراز هویت خود محروم بودند. اما حفظ و ماندگاری این تنوع و تکثر نیاز به یک چارچوب یا قالبی دارد تا نه تنها این وضعیت دوام بیاورد بلکه تقویت و حمایت نیز بشود که به نظر میرسد قالب دموکراسی متکثرگرای وی این توانایی و ظرفیت را داشته باشد. البته نظریهی دموکراسی وی بطور خیلی صریح بیان نشده و آن را را باید از لابلای آثار و نظریاتش یافت.