فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش معنوی و تنظیم شناختی هیجان با تاب آوری زنان سرپرست خانوار بود. روش پژوهش کمی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر تهران در سال 1398 بودند. حجم نمونه در این تحقیق بر اساس فرمول کوکران 368 نفر در نظر گرفته شد. به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 1992)، هوش معنوی (کینگ، 2008) و تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001) استفاده شد. در این پژوهش از ضریب همسبتگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه از طریق نرم افزار Spss-19 برای تحلیل داده ها استفاده گردید. بر اساس نتایج به دست آمده، تفکر وجودی انتقادی، تولید معنای شخصی، بسط حالت هوشیاری و آگاهی متعالی به ترتیب توانستند 17%، 6%، 18% و 13% از تغییرات تاب آوری را تبیین نمایند. همچنین نتایج نشان داد مؤلفه های پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد برنامه ریزی و ارزیابی مجدد توانستند به میزان 24%، 15%، 20% و 12% از تغییرات تاب آوری با را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی نمایند و فاجعه انگاری 11% به صورت منفی و معنادار قادر به پیش بینی تاب آوری در زنان سرپرست خانوار است و در انتها بر اساس نتایج به دست آمده هوش معنوی توانست 22% تاب آوری در زنان سرپرست خانوار را پیش بینی نماید. همچنین تنظیم شناختی هیجانی نیز 37% از تاب آوری زنان سرپرست خانوار را پیش بینی نمود. بنابراین هوش معنوی و تنظیم شناختی هیجان بر تاب آوری نقش پیش بینی کنندگی دارد و با ارتقاء آن ها می توان سطح تاب آوری را در زنان سرپرست خانوار بالا برد.
پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس امیدواری و شادکامی در نوجوانان دختر شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس امیدواری و شادکامی بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی بود. جامع آماری شامل تمامی نوجوانان دختر شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400 بود. با روش نمونه گیری در دسترس 395 نفر از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب کرونا (CDAS، علیپور و همکاران، 1398)، مقیاس امید به زندگی میلر (MHS، میلر، 1988) و شادکامی آکسفورد (OHI، هیلز و آرگایل، 2002) استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها با بکارگیری روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام انجام شد. یافته ها نشان داد که میان اضطراب کرونا و شادکامی و همچنین میزان امیدواری رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که شادکامی و امیدواری درمجموع 12 درصد از واریانس نمرات اضطراب کرونا راتبیین می کنند. بنابراین شادکامی و امیدواری می توانند در بروز اضطراب کرونا نقش داشته باشد.
اثربخشی معنادرمانی بر سرمایه روانشناختی و تنظیم شناختی هیجانی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی بر سرمایه روانشناختی و تنظیم شناختی هیجانی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی همسر انجام شد. روش شناسی: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی مراجعه کننده به کلینیک های روان درمانی و مشاوره شهر تهران در سال 1402 بود که از این میان، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و کرایج (2006) بود. شرکت کنندگان به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت معنادرمانی بر اساس نظریه فرانکل (1992) قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات، مرحله پس آزمون انجام شد و یک دوره پیگیری سه ماهه نیز صورت گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و واریانس آمیخته و از طریق نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل در سرمایه روانشناختی و راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان تفاوت معناداری وجود داشت. معنادرمانی به طور معناداری باعث افزایش خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی شده است. همچنین اثر زمان بر متغیرهای پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، کم اهمیت شماری، خودسرزنشگری، نشخوارگری، فاجعه نمایی و دیگرسرزنشگری افزایش معناداری را نشان داد. نتیجه گیری: معنادرمانی به عنوان روشی موثر می تواند به بهبود سرمایه روانشناختی و تنظیم شناختی هیجانی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی کمک کند. این تأثیرات در طول زمان پایدار بوده و به بهبود سلامت روانی و هیجانی این گروه از زنان منجر می شود.
Comparison of Cognitive Behavioral Therapy and Acceptance and Commitment Therapy on Negative Automatic Thoughts and Negative Affect in Depressed Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to compare the effects of Cognitive Behavioral Therapy (CBT) and Acceptance and Commitment Therapy (ACT) on negative automatic thoughts and negative affect in depressed women. Methods: The design of this study was applied and quasi-experimental, featuring pre-test and post-test stages with two experimental groups and one control group, followed by a two-month follow-up period. The study population included all women diagnosed with depression who visited a private counseling center in Tehran in 2023. A convenience sample of 30 participants was randomly assigned equally to the two experimental groups and one control group. The Watson and Tellegen (1985) Positive and Negative Affect Schedule (PANAS) and the Hollon and Kendall (1980) Automatic Thoughts Questionnaire (ATQ) were used for data collection. Data were analyzed using SPSS-26 software, applying three-way repeated measures analysis of variance (ANOVA) and Bonferroni post hoc tests. Findings: Results indicate significant differences between pre-test and post-test scores for both therapies in terms of negative affect and negative automatic thoughts (p < .01), demonstrating the significant efficacy of both treatment modalities. No significant differences were found between post-test and follow-up scores (p > .05). Analysis using the Bonferroni test shows no significant difference in the efficacy of the two approaches on problem-solving components (p > .05). Conclusion: Based on the findings, it can be concluded that both Cognitive Behavioral Therapy and Acceptance and Commitment Therapy are effective in reducing negative affect and negative automatic thoughts in depressed women, with no significant difference in the effectiveness of these therapeutic approaches.
Identifying the Pattern of Job Coaching Skills on Supported Employment in Adults with Intellectual Disability: A Thematic Analysis Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Supported employment is a successful approach in the vocational rehabilitation of adults with intellectual disabilities, and is highly dependent on job coaching. Therefore, the current study was conducted to identify job coaching skills affecting supported employment in Adults with intellectual disability. Articles and dissertations were checked in ScienceDirect, Sagepub, Eric, Wiley, Springer, Pubmed, ProQuest, Noormags, Sid, Magiran, and Irandoc in the period 2005 to 2023; using a combination of expressions including “supported employment”, and “job coaching” and “intellectual disability” were reviewed. Hence, according to the inclusion and exclusion criteria, the results of 43 eligible studies were extracted and analyzed by the Attride-Storling method. Consequently,85 basic themes, 13 organizing themes, and 5 global themes were identified and the five-faceted model of job coaching model was designed. In other words, the factors affecting supported employment can be summarized as emotional skills, general skills, specialized skills, knowledge of culture and community, and business skills. The results of this study showed that the use of the supported employment approach can be effective when the aspects of job coaching are considered to reduce the unemployment of people with intellectual disabilities and help their economy.
تأثیر مداخله درمانی و آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان با اختلال دیکته(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
56 - 66
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان با مشکلات یادگیری در مقایسه با دانش آموزان عادی از نظر رشد عاطفی و سازگاری اجتماعی در سطح پایین تری قرار دارند. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله درمانی و آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان با اختلال دیکته انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر و پسر مقاطع سوم، چهارم و پنجم ابتدایی مبتلا به اختلال دیکته نویسی منطقه ی 3 شهر تهران در سال تحصیلی 401-1400 بودند که از بین آنها 20 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) گمارده شدند. ابزارهای این پژوهش شامل آزمون نوشتاری فلاح چای (1374)، ویرایش چهارم آزمون هوشی وکسلر (1947) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993) بود. گروه آزمایش آموزش گروهی مهارت های زندگی و درمان اختلال دیکته نویسی را طی 8 جلسه دریافت کرد؛ اما گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. جهت تجزیه وتحلیل داده های تحقیق از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. تمام عملیات آماری پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 با سطح معنی داری 05/0>P در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت نمره های پیش آزمون- پس آزمون دو گروه برای متغیرهای سازگاری اجتماعی، عاطفی و تحصیلی معنادار است و میانگین نمره های گروه آزمایش در متغیرهای سازگاری اجتماعی، عاطفی و تحصیلی به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل است (05/0>P). نتیجه گیری: می توان از مداخله درمانی و آموزش مهارت های زندگی رای ارتقاء سازگاری اجتماعی دانش آموزان با اختلال دیکته نویسی استفاده کرد.
Effectiveness of Paradoxical Couple Therapy on Self-Differentiation and Marital Intimacy in Couples with Marital Conflict(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to determine the effectiveness of paradoxical couple therapy on self-differentiation, communication beliefs, and marital intimacy in couples experiencing marital conflict. Method: This study employed a quasi-experimental design with a pre-test, post-test, and follow-up, using a control group. The statistical population consisted of all couples with marital conflict in Tehran in 2023. Fourteen couples experiencing marital conflict were selected using a non-random, purposive sampling method, and then, through random assignment, 7 couples were assigned to the experimental group and 7 couples to the control group. The experimental group participated in 8 sessions of paradoxical couple therapy, and after dropouts, 6 participants successfully completed the therapy. The control group received no intervention. To match the number of participants, couples were randomly excluded from the control group to account for dropouts in the experimental group. The study utilized questionnaires measuring self-differentiation, communication beliefs, and marital intimacy. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance (ANOVA) and SPSS 22 software. Findings: The findings indicated that there was a significant difference between the post-test mean scores of the experimental and control groups. Paradoxical couple therapy significantly improved self-differentiation (F = 4.93, p = 0.035) and marital intimacy (F = 41.16, p = 0.001). Conclusion: Based on the results of this study, interventions based on the paradoxical approach can effectively improve self-differentiation, communication beliefs, and marital intimacy.
طراحی مدل شبکه سازی مسیرشغلی با رویکرد ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۹
186 - 216
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر بر رفتار شبکه سازی مسیرشغلی می باشد.
روش: این پژوهش تحقیقی آمیخته با رویکرد کیفی _ کمی است. از مطالعات کتابخانه ای به منظور بررسی مبانی نظری و از مصاحبه نیمه ساختاریافته به منظور جمع آوری داده ها و پرسشنامه برای گردآوری نظرات خبرگان دانشگاهی استفاده شده است. از تحلیل مضمون به منظور شناسایی عوامل استفاده شد. در قسمت کیفی از مدیران سازمان های دولتی استان قم با روش نمونه گیری هدفمند، 15 نفر به منظور شناسایی عوامل انتخاب گردید. در قسمت کمی از اساتید دانشگاه پردیس فارابی و دانشگاه قم با روش نمونه گیری گلوله برفی، 14 نفر به منظور اعتبارسنجی عوامل و همچنین مقایسه دو به دو عوامل انتخاب گردید.
یافته ها: براساس یافته های پژوهش حاضر، 31 کد در 8 عامل دسته بندی شدند. اعتبار تمامی عوامل با ضریب لاوشه تایید و از روش مدل سازی ساختاری تفسیری به منظور سطح بندی 8 عامل استفاده شد. در نهایت 8 عامل در 5 سطح اولویت بندی شدند؛ انتصابات سفارشی و برندسازی شخصی کاذب در سطح اول، ایجاد شبکه های ارتباطی سمی در سطح دوم، بی اعتمادی کارکنان به سازوکارها در سطح سوم، تصمیم سازی گروه های ذی نفوذ در سطح چهارم، نظارت ناکارآمد، ضوابط و قوانین مبهم و سبک مدیریت ارشد در سطح پنجم قرار گرفتند.
نتایج: براساس یافته های پژوهش هریک از عوامل مرتبط با شبکه سازی مسیرشغلی می تواند موفقیت کارکنان را در ارتقاء شغلی در پی داشته باشد. بنابراین لازم است مدیران سازمان به منظور حفظ و نگهداشت نیروی انسانی کارآمد با استفاده از سازوکار مناسب در راستای بهسازی رشد و پیشرفت کارکنان شایسته اقدام نمایند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت بر صمیمیت جنسی همسران مردان معتاد در شهرستان آزادشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
133 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت بر صمیمت جنسی همسران مردان معتاد در شهرستان آزادشهر بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری همسران مردان معتاد در شهرستان آزادشهر در سه ماهه اول سال ۱۴01 بود. به این منظور همسران مردان معتاد به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی بین سه گروه مداخله ی ۱ (15 نفر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد)، مداخله ی ۲ (15 نفر درمان راه حل محور کوتاه مدت) و گروه گواه (15 نفر) جایگذاری شدند. به منظور گردآوری داده ها از خرده مقیاس صمیمیت جنسی BII-2001 (باگاروزی، 2001) استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت در مقایسه با گروه گواه موجب افزایش صمیمیت جنسی در همسران مردان معتاد شده است (05/0 P<) و این تاثیر در مرحله پیگیری تداوم داشته است. علاوه براین، بین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت بر صمیمیت جنسی همسران مردان معتاد از نظر آماری تفاوت معنادار وجود نداشت (05/0<P). بنابراین این دو شیوه درمان به عنوان یک مداخله پایدار در جهت افزایش صمیمیت جنسی همسران مردان معتاد می تواند در مراکز بهداشتی و درمانی به کار برده شود.
بررسی علل وقوع طلاق از سوی متقاضیان و خبرگان حوزه طلاق در شهر رشت: با تأکید بر ارتکاب جرائم ناشی از سوء معاشرت زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
947 - 962
حوزههای تخصصی:
زمینه: طلاق یکی از مسائل اجتماعی است که در سال های اخیر روند افزایشی داشته و تأثیرات منفی بر روی خانواده، فرزندان و جامعه دارد. یکی از عوامل مؤثر بر وقوع طلاق، سوء معاشرت زوجین است که ممکن است منجر به ارتکاب جرائم ناشی از خشونت خانگی، تجاوز، خیانت و قتل شود. با وجود اینکه پژوهش های زیادی در مورد علل و پیامدهای طلاق در ایران انجام شده اند، اما تحقیقات کافی در مورد نقش سوء معاشرت زوجین در وقوع طلاق وجود ندارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی علل طلاق از سوی متقاضیان ثبت طلاق و خبرگان حوزه طلاق در شهر رشت با تأکید بر ارتکاب جرائم ناشی از سوء معاشرت زوجین و ارائه راهکارهای حقوقی و روانشناختی جهت کاهش پدیده طلاق انجام شد.
روش: روش تحقیق حاضر توصیفی - همبستگی و با ماهیت کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی متقاضیان ثبت طلاق در شهر رشت بود که از میان آن ها 200 نفر (100 نفر مرد و 100 نفر زن) با روش تصادفی ساده انتخاب شده که علل وقوع طلاق، بر اساس روایت خود آنان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و همچنین خبرگان حوزه طلاق که به طور مستقیم و غیر مستقیم با این پدیده اجتماعی مرتبط هستند که شامل 42 نفر (از گروه قضات دادگاه خانواده 11 نفر، سردفتران طلاق 11 نفر و مددکاران اجتماعی 20 نفر) بودند. جهت گردآوری اطلاعات از روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها به روش ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و اسپیرمن در محیط نرم افزار SPSS26 انجام گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل رگرسیونی، یافته ها نشان داد که بیشترین عامل های مؤثر جرم در وقوع طلاق مربوط به جرائم جنسی و اخلاقی به ویژه روابط نامشروع در فضای مجازی است (05/0 p<).
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه حاکی از این بود که سوء معاشرت زوجین می تواند منجر به رفتارهای خلاف قانون و جرم آمیز شود. بنابراین پیشنهاد می شود که برای پیشگیری و کاهش طلاق در جامعه، باید به افزایش سطح آگاهی و مهارت های ارتباطی زوجین، تقویت رابطه عاطفی و مشارکت در تصمیم گیری های مشترک، حمایت از خانواده های در معرض خطر و ارائه خدمات مشاوره ای و روان درمانی مناسب توجه شود.
مقایسه صفات شخصیت مرزی، بخشودگی بین فردی و سبک های شنیداری در زنان متقاضی و غیر متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1187 - 1204
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از مهم ترین چالش هایی که تمام جوامع با آن روبه رو هستند، واقعیتی به نام طلاق است که به طور دائم در حال افزایش است. از طرف دیگر، بر اساس مطالعات پیشین از جمله مهم ترین و عمیق ترین علل طلاق در زنان، صفات شخصیت مرزی، بخشودگی بین فردی و سبک های شنیداری است. در مورد مقایسه متغیرهای مذکور در زنان متقاضی و غیرمتقاضی طلاق، شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه صفات شخصیت مرزی، بخشودگی بین فردی و سبک های شنیداری در زنان متقاضی و غیرمتقاضی طلاق انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علّی-مقایسه ای (پس رویدادی) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان متقاضی طلاق در دادگاه شهید باهنر و کلینیک کامران در منطقه 5 شهر تهران، کلینیک ندای آرامش روان و آوای باران در منطقه 2 شهر تهران و زنان غیرمتقاضی طلاق در سرای محله مناطق 2 و 5 شهر تهران بود که از بین آن ها 300 نفر (130 زن متقاضی طلاق و 130 زن غیرمتقاضی طلاق) به عنوان نمونه آماری به روش هدفمند انتخاب شد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات پرسش نامه های بخشودگی بین فردی (احتشام زاده و همکاران، 1388)، شخصیت مرزی (لیشنرنیگ، 1999) و سبک های شنیداری (دوئل، 1997) بود. تحلیل داده ها در این پژوهش با تحلیل واریانس چندمتغیری و با استفاده از نرم افزار SPSS-24 شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد بین صفات شخصیت مرزی به طور کلی و مؤلفه های آن، آشفتگی هویتی با (0/001=P و12/032=F(1,258))؛ مکانیسم های دفاعی با (0/001=P و 17/907=F(1,258)) و ترس از صمیمیت با (0/001=P و 14/390=F(1,258))؛ در دو گروه متقاضی و غیرمتقاضی طلاق تفاوت معنادار وجود دارد. بخشودگی بین فردی به طور کلی و مؤلفه های آن، ارتباط مجدد و کنترل انتقام جویی با (0/001=P و 11/574=F(1,258))؛ کنترل رنجش با (0/001=P و 83/662=F(1,258)) و درک واقع بینانه با (0/001=P و 8/035=F(1,258))؛ در دو گروه متقاضی و غیرمتقاضی طلاق تفاوت معنادار وجود دارد. هم چنین در زمینه سبک های شنیداری، سبک تأملی با (0/001=P و 44/604=F(1,258)) در دو گروه زنان متقاضی و غیرمتقاضی طلاق تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده که نشان داد زنان متقاضی طلاق و غیرمتقاضی طلاق از نظر صفات شخصیت مرزی، بخشودگی بین فردی و سبک های شنیداری با هم متفاوت هستند، پبشنهاد می شود در مشاوره های قبل از ازدواج به صفات شخصیت مرزی در طرفین و در زوج درمانی به آموزش بخشودگی بین فردی و سبک شنیداری تأملی در زوجین توجه شود.
مقایسه اثربخشی درمان تحلیل رفتار متقابل و روایت درمانی بر بخشودگی بین فردی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی همسران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
131 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان تحلیل رفتار متقابل و روایت درمانی بر بخشودگی بین فردی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی همسران بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی از همسران مراجعه کننده به مراکز مشاوره مستقر در منطقه 4 شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند. که تعداد 45 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه بخشودگی بین فردی احتشام زاده و همکاران (2011، IFI) بود. مداخله تحلیل رفتار متقابل برن (1958) و پروتکل روایت درمانی وایت و اپستون (1990) در 8 جلسه 120 دقیقه ای هفته ای دو بار به صورت گروهی برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس مکرر نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری بخشودگی بین فردی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)، درمان تحلیل رفتار متقابل نسبت به روایت درمانی به طور معناداری بر بخشودگی بین فردی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی از همسران اثربخش تر بود (05/0>P) و هر دو درمان دارای ماندگاری اثر در دوره ی پیگیری بودند (05/0>P). بنابراین بین دو درمان تحلیل رفتار متقابل و روایت درمانی تفاوت معنادار وجود دارد و درمان تحلیل رفتار موثرتر بود.
تدوین مدل علّی آسیب پذیری نوجوان به اعتیاد براساس حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری با میانجی گری ترومای دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
101 - 111
حوزههای تخصصی:
نوجوانان به شدت تحت تأثیر تغییرات اجتماعی و فرهنگی هستند که در معرض محرک های محیطی مضر مانند اعتیادآور قرار دارند؛ لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل علی آسیب پذیری نوجوان به اعتیاد بر اساس حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری با میانجیگری ترومای دوران کودکی در شهر مشهد انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و نحوه گردآوری داده ها همبستگی از نوع توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان متوسطه دوه دوم شهر مشهد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. 228 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد انیسی، حساسیت پردازش حسی آرون و آرون، سیستم های مغزی-رفتاری کارور و وایت و پرسشنامه ترومای برنشتاین و همکاران استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS27 و Lisrel8.8 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان دادند که متغیرهای حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری بر آسیب پذیری به اعتیاد اثر مستقیم و معنادار دارند. نتایج مربوط به شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که ترومای دوران کودکی می تواند میانجی حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری با آسیب پذیری به اعتیاد باشد.
Normative Study and Psychometric Properties of the Digital Quotient Test in Children and Adolescents Aged 8-18 in the Iranian Community
حوزههای تخصصی:
Objective: Digital Quotient (DQ) refers to a comprehensive set of digital competencies derived from universal ethical values that aim to enhance human interaction with, control, and create technology. The present study aimed to establish norms and examine the psychometric properties of the Digital Quotient Test in children and adolescents aged 8-18 in the Iranian community.Methods: This study's statistical population included students of the First and Second Elementary Schools and the First and Second Secondary Schools of Tehran in the academic year 2020-2021. A total of 521 students (277 girls and 244 boys) were examined using a convenience sampling method. To analyze the data obtained from the test, inferential statistics to determine construct validity, Pearson correlation matrix, and test-retest reliability using SPSS software version 26.Results: The results indicated that the construct validity of the Digital Quotient Test, using the internal consistency between its eight domains and the total score as evidence for this validity, was found to be appropriate (P < 0.05). Using the test-retest method with a coefficient of 0.872, the test reliability was estimated to be appropriate (P < 0.01).Conclusion: The Digital Quotient Test has appropriate validity and reliability in children and adolescents aged 8-18 years in Iranian community.
اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر پردازش شناختی و تحمل پریشانی دانش آموزان دختر دارای اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر پردازش شناختی و تحمل پریشانی دانش آموزان دختر دارای اضطراب فراگیر انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دارای اضطراب فراگیر دوره ی متوسطه ی دوّم شهر اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 بود که از میان آن ها بر حسب ملاک های ورود به پژوهش و به روش نمونه گیری هدفمند 30 دانش آموز دارای اضطراب فراگیر انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه ی 90 دقیقه ای برنامه ی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گروس و تامپسون، 2007) را دریافت کردند و و گروه کنترل که در لیست انتظار قرار داشت هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پردازش شناختی کروز (1999) و مقیاس تحمل پریشانی هیجانی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، تفاوت معناداری بین میانگین پس آزمون دو گروه در پردازش شناختی (F=27/50،P<0/001) و تحمل پریشانی (F=17/51،P<0/001) وجود داشت. می توان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر بهبود پردازش شناختی و تحمل پریشانی دانش آموزان دارای اضطراب فراگیر اثربخش است و بنابراین با توجه به یافته های پژوهش، می توان از آموزش تنظیم شناختی هیجان در کاهش مشکلات افراد دارای اضطراب فراگیر استفاده کرد.
اثربخشی آموزش های خطی و غیرخطی بر عوامل روانشناختی مرتبط با یادگیری: یک مطالعه مروری
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پیشرفت های یادگیری در آموزش غیرخطی، رشد فراگیران را از طریق مراحل یادگیری و پیامدهای مهم در سازماندهی شیوه ها، دستورالعمل ها و بازخورد ها در نظر می گیرند. با این حال روش آموزش خطی روش مرسومی است که دارای مزایای متعدد دیگری است که از سال ها پیش مورد استفاده قرار گرفته است. هدف: این مطالعه در نظر دارد تا به مقایسه اثربخشی آموزش خطی و غیرخطی بر عوامل روانشناختی مرتبط با یادگیری بپردازد. روش: در این پژوهش با رجوع به پایگاه های اطلاعات علمی، مقالات پیرامون موضوع تحقیق از سال 2000 تا 2020 در داخل و خارج از ایران جستجو شد. در جستجوی اولیه براساس کلیدواژه های مدنظر پژوهش، تعداد 226 عنوان مطالعه جمع آوری گردید. بر اساس معیارهای ورود و خروج عناوین بررسی شدند و پس از حذف موارد تکراری و غیرمرتبط تعداد 17 مطالعه، به عنوان نمونه آماری برای تحلیل نهایی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها : با توجه به مطالعات موجود و بررسی آنها به نظر می رسد که باید تحقیقات بیشتری با رویکرد کیفی در این حوزه صورت پذیرد چراکه بسیاری از متغیرها در دنیای حقیقی کیفی هستند و غالباً به سختی می توان آنها را به صورت کمی ارزش گذاری کرد. همچنین نتایج نشان داد هر دو رویکرد تأثیر قابل قبولی بر عوامل روانشناختی مرتبط بر یادگیری دارند که اغلب مطالعات برتری نسبی را به روش آموزش غیرخطی داده بودند. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی هر دو رویکرد لازم است تا تحقیقات بعدی معطوف به یافتن سهم اثر هر یک از رویکردها بر عوامل روانشناختی مرتبط با یادگیری قرار گیرد.
مروری چند جانبه بر سازه تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنظیم هیجان یکی از موضوعات مورد توجه بسیاری از پژوهشگران است که از جنبه های متعددی مورد بررسی قرار گرفته و قدمتی طولانی در تاریخ بشر دارد. منظور از تنظیم هیجان، فرآیندهای بیرونی و درونی ای است که مسئولیت نظارت، ارزیابی و بهبود بخشیدن به عکس العمل های هیجانی فرد برای رسیدن به اهدافش را به عهده دارند. به طورکلی، هدف پژوهش حاضر، مروری روایتی بر سازه تنظیم هیجان، نقش آن در آسیب شناسی روانی و اختلالات است. مطالعه حاضر با جست جو در پایگاه های اطلاعاتی شامل پاب مد، ساینس دایرکت، اسکوپوس و ریسرچ گیت و با کلیدواژه های هیجان، تنظیم هیجان و مدیریت هیجان و با بررسی مطالعاتی که در بین سال های 1990 تا 2023 منتشر شده، صورت گرفته است. در جستجوی اولیه، 6781 مقاله پیدا شد. مقالاتی که به صورت خلاصه مقالات، گزارش های کوتاه و بدون دسترسی به متن کامل مقاله بودند، از مطالعه حذف شدند و از مقالات باقی مانده، مطابق با هدف پژوهش 82 مقاله انتخاب شد. مرور بر پژوهش ها، نشان دهنده عدم توافق نظر در خصوص تعریف سازه تنظیم هیجان و تأکید بر نقش بسیار مهم و کلیدی این سازه در آسیب شناسی روانی، سلامت و بیماری افراد است و برخی از اختلالات مانند افسردگی، اضطراب اجتماعی و اسکیزوفرنی، با استفاده همیشگی از برخی از راهبردهای تنظیم هیجان خاص رابطه مستقیم دارند. علاوه بر این، مروری بر تحقیقات صورت گرفته در زمینه نقش تنظیم هیجان در آسیب شناسی روانی و اختلالات روانی، لزوم پرداختن به تحقیقات بیش تر در خصوص نقش تنظیم هیجان در برخی از اختلالات روانی از جمله اختلالات شخصیت را نشان می دهد.
تدوین و اعتباریابی زوج درمانی خردمدار و مقایسه اثربخشی آن با زوج درمانی هیجان مدار بر همدلی شناختی-عاطفی در زوجین با تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
48 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی زوج درمانی خرد مدار و مقایسه اثربخشی آن با زوج درمانی هیجان مدار بر همدلی شناختی-عاطفی در زوجین با تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل نابرابر و همراه با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه زوجین با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره مکث، به روزان و بهسا راز شهر تهران در تابستان و پاییز سال 1402 بودند. در مرحله اول به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 24 زوج با نمره 115 و بالاتر در پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی ذاکر و همکاران (1387) انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (هر گروه 8 زوج) و یک گروه کنترل (8 زوج) جایگزین شدند. سپس زوجین گروه های آزمایش تحت زوج درمانی خردمدار و زوج درمانی هیجان مدار قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ) ثنایی ذاکر و همکاران (1387) و مقیاس همدلی اساسی (BES) جولیف و فارینگتون (2006) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 28 با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور تاثیر معناداری بر همدلی شناختی-عاطفی زوجین با تعارضات زناشویی داشته اند (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار تاثیر بیشتری نسبت به زوج درمانی خردمدار دارد (0/05>P). می توان نتیجه گیری کرد که علاوه بر اثربخش بودن هر دو زوج درمانی، تقدم استفاده در کاهش مشکلات زوجین با تعارضات زناشویی با زوج درمانی هیجان مدار است.
رابطه سبک های اسنادی و هویت با مسئولیت پذیری: نقش میانجی ادراک شایستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
177 - 195
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چالش های اجتماعی و تحصیلی امروزی اهمیت بررسی عوامل مؤثر بر مسئولیت پذیری را افزایش داده است. این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای ادراک شایستگی در رابطه بین سبک های اسنادی و هویت با مسئولیت پذیری انجام گرفت.
روش: این پژوهش، با توجه به اهداف، از نوع بنیادی و با توجه به شیوه جمع آوری داده ها از نوع توصیفی- همبستگی و با توجه به زمان، از نوع مقطعی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402-1403 بود که از میان آن ها ۳۷۸ نفر به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کنترل درونی و بیرونی راتر (1966)، پرسشنامه سبک هویت برزونسکی (1992)، پرسشنامه ادراک شایستگی هارتر (1982) و پرسشنامه مسئولیت پذیری گاف (1986) استفاده شد. داده ها با استفاده ازمدل معادلات ساختاری تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که سبک اسناد درونی و هویت اطلاعاتی و هنجاری تأثیر مثبت و معناداری بر مسئولیت پذیری و ادراک شایستگی داشتند، درحالی که سبک اسناد بیرونی و هویت اجتنابی تأثیر منفی و معنادار نشان دادند (0/05>p) همچنین، اثر غیرمستقیم سبک اسناد درونی، سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری بر مسئولیت پذیری به واسطه ادراک شایستگی مثبت و معنی دار است (0/05>p) و اثر غیرمستقیم سبک اسناد بیرونی و سبک هویت اجتنابی بر مسئولیت پذیری به واسطه ادراک شایستگی منفی و معنادار است (0/05>p) .
نتیجه گیری: تقویت سبک های اسناد درونی و هویت های اطلاعاتی و هنجاری با افزایش ادراک شایستگی، مسئولیت پذیری را ارتقا می دهد، درحالی که سبک های اسناد بیرونی و هویت اجتنابی این ویژگی را تضعیف می کنند. یافته ها بر اهمیت عوامل روان شناختی در برنامه های آموزشی و مشاوره ای تأکید دارند.
اثربخشی مداخله فرزندپروری آگاه از آسیب بر روابط میان دلبستگی و آشفتگی هیجانی در خانواده های فرزندپذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی فرزندپروری آگاه از آسیب بر روابط میان دلبستگی و آشفتگی هیجانی در خانواده های فرزندپذیر انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح دو گروه آزمایش و کنترل با پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری 45روزه بود. جامعه آماری شامل کلیه والدین فرزندپذیر از مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست و بدسرپرست در شهر اصفهان در بازه زمانی تابستان 1402 بود که از میان آن ها، به شیوه نمونه گیری در دسترس، تعداد 40 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 20نفری (20 نفر آزمایش و 20 نفر کنترل) جای داده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه روابط میان دلبستگی کاپنیرک و هالپرن (2006)، آشفتگی هیجانی سیمونز و گاهر (2005) بود. همچنین، گروه آزمایش آموزش فرزندپروری آگاه از آسیب بوگلز و راستیفو (2013) را طی 10 جلسه 120دقیقه ای به صورت گروهی دریافت کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری و به کارگیری نرم افزار SPSS 23 و تحلیل واریانس با اندازه های مکرر انجام شد. یافته ها نشان داد مداخله فرزندپروری آگاه از آسیب بر روابط میانی دلبستگی و آشفتگی هیجانی در خانواده های فرزندپذیر مؤثر است (01/0p<)؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت مداخله فرزندپروری آگاه بر آسیب مداخله ای مناسب برای کاهش مشکلات ناشی از فرزندپذیری است.