فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱۲٬۷۹۱ مورد.
منبع:
زمانه ۱۳۸۳ شماره ۲۷
حوزههای تخصصی:
ای کاش تمامی عمر در همان غربت مانده بودی ای مرد خدا، که اینچنین مورد بی مهری و قصور ابناء سرزمین خود واقع نمی شدی. با ساده ترین حد زندگی و عالی ترین سطح علمی و عملی در میان ما زیستی بی آنکه قدر و حرمت و اعتبارت به درستی دانسته شود.آدمی ای مرد خداوای زعیم مومنان که روحیات و سجایای تو و مجاهدات و کرامات تو خارق عادات زمانه بود و از همین رو حاسدان و معاندانت هم کم نبودند اما وقتی که یپرم خان ارمنی پس از ملاقات با تو گفته بود: او باید خود مسیح (ع) باشد! دیگر ما چه می توانیم بگوییم جز اینکه از آنگونه رقم خوردن سرنوشت تو بر خود شرمگین باشیم. هستند صاحب نظرانی که معتقدند اگر مدرس در عراق مانده بود جانشین میرزای شیرازی(ره) بود و اگر شما در نجف مانده بودید بار دیگر شیخ مرتضی انصاری(ره) تکرار می شد. اما حکمت الهی سرنوشت اینگونه عالمان مجاهد را بگونه دیگری رقم زده است که شاید از برای امتحان مردمان دیارها باشد. بگذریم مقاله زیر دستنوشته عالمانه و محققانه مرحوم محمدرضا روحانی است که مقدمه استاد ابوالحسنی آن را مزین ساخته و در این شماره تقدیم حضورتان شده است.
میراث اداری ساسانیان در ایران دوره سامانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با سقوط شاهنشاهی ساسانیان و ورود اسلام به ایران و تشکیل خلافت اسلامی توسط امویان و عباسیان، سامانیان اولین حکومت ایرانی بودند که موفق شدند ساختار اداری منسجم و کارآمدی را تأسیس کنند و معیار و الگویی برای حکومت های بعداز خود شدند.پرسش اصلی پژوهش پیشِ رو این است که نقش دهقانان و دبیران در انتقال سنت های اداری ساسانیان و سیاست سامانیان برای احیای ساختار اداری و مبانی نظری اندیشهشاهنشاهی دربار ساسانیان چگونه بوده است؟ این مقاله درصدد است با روش توصیفی-تحلیلی، نقش دهقانان و دبیران در انتقال سنت های اداری ساسانیان به دوره اسلامی به ویژه سامانیان، چگونگی احیا، تشکیل و الگوبرداری از ساختار اداری وکوشش برای تجدید مبانی نظری اندیشهنظام شاهنشاهی دربارساسانی را توصیف وتحلیل کند.فرضیهاصلی این است که ازنظرِ الگو،روش و مبانی نظام اداریِ سامانیان اقتباسی از دورهساسانیان است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهدکه دهقانان ودبیران نقش اساسی در انتقال سنت های اداری ساسانیان به دورهاسلامی داشته اندوسامانیان با احیای ماهیت،شیوه ها و اصطلاحات دیوان های ساسانی و تجدیدمبانی نظری دربار ساسانیان ازطریق ترجمهمتون پهلوی،ایجاد دربار مجلل و انتساب به خاندان ساسانی در راستای کسب مشروعیت سیاسی توانستند گام های اساسی دربنیادنظام اداری کارآمد بردارند.
تعاملات و تقابلات مجلس سیزدهم شورای ملی و دولت قوام (مرداد بهمن1321)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخابات مجلس سیزدهم در آخرین روزهای حکومت رضاشاه برگزار شده بود. نمایندگان مجلس سیزدهم اگرچه با کمک دربار و رضاشاه انتخاب شده بودند امّا با توجّه به اوضاع جدید،حاضر به سازش و سرسپردگی مطلقی که از آنان انتظار می رفت، نمی شدند.
در این دوره، مجلس به تدریج، قدرت بیشتری یافت و بیش از پیش در روند تحوّلات سیاسی کشور تأثیرگذار بود. محمدعلی فروغی، علی سهیلی و احمد قوام، افرادی بودند که توانستند از مجلس سیزدهم برای تصدّی منصب نخست وزیری رأی اعتماد بگیرند.
پس از عدم موفّقیت دولت های فروغی و سهیلی در مواجهه با مشکلات مملکت، احمد قوام مأمور تشکیل دولت گردید. در دورة نخست وزیری قوام، دولت و مجلس برای غلبه بر مشکلات در برهه ای به تعامل با یکدیگر و در برهه ای دیگر به مقابله با هم پرداختند. از جملة این تعاملات و تقابلات می توان به تصویب لایحة استخدام مستشاران خارجی و نیز مخالفت مجلس با تقاضای اختیارات تامدولت اشاره کرد.
در این مقاله سعی شده است که با ارزیابی تعاملا ت و تقابلات صورت گرفته بین مجلس سیزدهم شورای ملّی و دولت قوام به این سؤال پرداخته شود که آیا تعامل و تقابل بین دولت و مجلس، تأثیری در روند حل مشکلات کشور داشته است یا خیر؟
شریک امریکایی فروغی
منبع:
زمانه ۱۳۸۵ شماره ۴۳
حوزههای تخصصی:
استادی دانشگاه، با غارت و فروش میراث فرهنگی یک ملت به دانشگاهها و موسسات، چندان تناسب ندارد، اما اگر رشته مطالعاتی و تخصص دانشگاهی فرد اساسا با رویکردی استعماری و چپاولگرانه سربرآورده باشد، موزه داری و باستان شناسی پیوند و نزدیکی بیشتری با هم پیدا می کنند و آنگاه «چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا». حکایت آرتور اپهام پوپ، ایران شناس امریکایی که مورد تفقد زایدالوصف حکومت پهلوی هم قرار گرفت، از همین نوع است. اگرچه بعضی تحقیقات و گردآوریهای او در داخل ایران محفوظ ماند و در ارتقای فرهنگی و هنری کشور سهیم شد اما با یک پژوهش مفصل و دقیق است که می توان میزان خدمت و خیانت او را توزین کرد.
پدران تکنو کراسی ایران
منبع:
زمانه ۱۳۸۳ شماره ۲۶
حوزههای تخصصی:
با سقوط رضاشاه در شهریور 1320 به یک باره هیمنه و هیبت دیکتاتوری پهلوی فروریخت و جو اختناق و خفقان به گونه ای شکست که صدای آن فرعی ترین شاخه ها و گرایشهای سیاسی را به تکاپو و جنب وجوش انداخت. شاه جوان، هم به خاطر سقوط و تبعید تحقیرآمیز پدرش و هم به خاطر بی تجربگی هایش با گامهایی سست و لرزان از تخت سلطنت بالا رفت که تاج پادشاهی ایران را بر سر نهد؛ در حالی که هنوز از رفتار بی شرمانه استعمار با پدر مخلوعش مغموم و اندیشناک بود. شاید او در آن لحظه با خود چنین می گفت: اگر پدرم با آن همه قدرقدرتی و قوی شوکتی! نتوانست از عهده تعهداتش نسبت به ولی نعمتان خود برآید آیا من خواهم توانست؟ این اوضاع و احوال به همراه شرایط بین المللی و حضور قدرتهای اشغالگر بیگانه در ایران، شاه جوان را در ضعیف ترین حالت ممکن قرار می داد و عملا خود را مترسکی برسر خرمن ایران می دید. اما به برکت این اوضاع در این دوره احزاب در ایران پرورش یافته و توسعه پیدا کردند؛ چنان که سالهای 1320 تا 1332 را می توان دهه طلایی احزاب در ایران دانست. احزاب چپگرای متمایل به سوسیالیسم، احزاب لیبرال دموکرات، احزاب ناسیونالیست و احزاب و گروههای مذهبی با تعدد و گستردگی بی سابقه ای تاسیس و مشغول فعالیت شدند و هرکدام به راه و روشی و با مایه و بهانه ای خاص خود، امور سیاست داخلی و خارجی را سرلوحه فعالیتهای خویش ساختند. از جمله این احزاب یکی هم حزب ایران بود که حسین مکی، رسول مهربان، زیرک زاده، جزایری، فریور، خواجه نوری، محسن نصر و . . . از بنیانگذاران اصلی آن بودند. اینان در حقیقت تحصیلکردان غرب بودند که با ایده های تکنوکراتیک درصدد بودند طرحی نو برای سازوکار اداره جامعه فلاکت زده ایران دراندازند و اهداف ملی مبتنی بر رشد و توسعه اقتصادی و ارتقاء سطح فرهنگی جامعه را مهمترین برنامه های خود عنوان می کردند. حزب ایران فرازونشیبهای بسیاری را پشت سر گذراند و دوستیها و دشمنیهای زیادی در کارنامه خویش ثبت کرد که برخی مانند ادغام شدن با حزب میهن موجب تقویت و گسترش آن شد و برخی اقدامات مانند ائتلاف با حزب توده باعث بی اعتباری، لکه دار شدن و ریزش اعضای مهم آن گردید. تصمیم گیری حزب در مورد غائله آذربایجان هم در زمره سیاستهای اشتباه و زوال انگیز آن بود اما در عوض نقش اصلی آن در جنبش ملی شدن صنعت نفت جبران همه سرشکستگیهای گذشته را نمود. تکنوکرات بودن حزب ایران و عضویت بسیاری از مهندسان شرکت نفت در آن، زمینه های خوبی برای مبارزه با شرکت نفت ایران و انگلیس بود و نشریات و فعالیتهای این حزب در سراسر ایران نهضت ملی شدن صنعت نفت را به بهترین شکلی هدایت و تقویت می کرد. این پیروزی بزرگ باعث شد که حزب ایران بعدها نیز حرف اول سیاست را بزند و ستون اصلی «جبهه ملی» تلقی شود. کودتای بیست وهشتم مرداد 1332 سرانجام حزب ایران را نیز مانند سایر احزاب به انزوا و اختفا کشاند و هرچه پیش می رفت بر قدرت محمدرضا شاه و ضعف احزاب سیاسی افزوده می شد. اما از آنجا که این حزب از طیف نسبتا وسیعی از مهندسان و تحصیلکردگان تشکیل شده بود که در بدنه نظام سیاسی مشاغلی را احراز کرده بودند، در عین بروز تحولات بزرگ در صحنه سیاست داخلی، همچنان مهمترین نیروی سیاسی بعد از مذهبیون به شمار می رفت. حزب ایران در واقعه پانزدهم خرداد به صحنه آمد و از امام خمینی(ره) طرفداری نمود و رویه انتقادی خود را نسبت به شاه و قانون اساسی کمابیش حفظ کرد تا اینکه شاپور بختیار (یکی از اعضای قدیمی حزب) در واپسین روزهای عمر رژیم پیشنهاد نخست وزیری را از سوی شاه پذیرفت و با این کار او حزب ایران به کلی متلاشی شد و حتی اخراج او از حزب نیز دیگر به حال آن افاقه نکرد. پس از آن، قدرت بلامنازع سیاسی در جبهه مخالفان رژیم به طور یکجانبه به نیروهای مذهبی تعلق گرفت و همه احزاب دیگر در حاشیه قرار گرفتند.
مهاجرت هنرمندان ایرانی به عثمانی: اواخر دوره تیموریان و اوایل دوره صفویه (932-811ه/1528-1409م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تیمور با کشورگشایی های خود عالمان و هنرمندان را از مناطق ایران، آناتولی، شامات و عراق جمع آوری کرد و به سمرقند انتقال داد. در دوره تیموریان، سمرقند و هرات به مراکز علمی و هنری تبدیل شدند. عالمان و هنرمندان زیادی در این شهرها گرد آمدند. با گسترش مناسبات فرهنگی میان ایران و آناتولی به تدریج برخی از عالمان و هنرمندان به عثمانی مهاجرت کردند. حمایت سلاطین عثمانی از مهاجران و اوضاع نابسامان داخلی ایران پس از الغ بیگ، که موجب کاهش حمایت های مادی و معنوی فرمانروایان تیموری از اهل علم و هنر شده بود، در این مهاجرت نقش موثری داشت. هر چند پیش از این هم، ایرانیان به آناتولی مهاجرت می کردند، این مسئله در دوره تیموریان با سرعت بیشتری ادامه یافت. در این مقاله روند مهاجرت عالمان و هنرمندان ایرانی به عثمانی و نقش آن ها در انتقال فرهنگ و هنر تیموری به عثمانی و در نهایت، تأثیری که این مهاجران در توسعه هنر استانبول و اعتلای آن داشتند، بررسی خواهد شد.
علل وپیامدهای قحطی ناشی از جنگ جهانی اول در همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آغاز جنگ جهانی اول در ماه اوت 1914م ، همدان از جمله شهرهایی بود که در این واقعه جهانی دچارصدمات فراوانی گردید. این شهر که بر سر راه های مواصلاتی ، بازرگانی و زیارتی غرب کشور قرار داشتپیامدهای این جنگ را با مشکلاتی نظیر قحطی ویرانگر ، مرگ ومیر فراوان انسانی و کاهش قابل ملا حظه جمعیت شهری و روستایی ، خرابی زمین های کشاورزی و نابودی فعالیتهای اقتصادی – اجتماعی تجربه کرد.چرایی وچگونگی ایجاد قحطی و پیامدهای اجتماعی مترتب بر آن در واپسین سالهای حکومت قاجاریه موضوع اصلی تحقیق پیش رو است که با روشی توصیفی – تحلیلی وبا تکیه بر اسناد و مدارک موجود سعی شده تا ابعاد تازه ای از این رویداد سیاسی – اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به مساله بنیادین این تحقیق در خصوص علت شنا سی شکل گیری پدیده قحطی در همدان ، نتایج پژوهش گویای این واقعیت است که هرچند علت اساسی آن را باید در جنگ وحضور بیگانگان در منطقه جستجو کرد اماعواملی از قبیل احتکار، خشکسالی ، بیماری و فقدان امنیت اجتماعی نیز مزید بر علت بوده است.
قطع رابطه ایران و انگلیس
حوزههای تخصصی:
بهاییت؛ تقابل با اقتدار ملی ایران-گفتگو با سید سعید زاهد زاهدانی
منبع:
زمانه ۱۳۸۶ شماره ۶۱
حوزههای تخصصی:
بررسی بهائیت در چارچوب تحلیل رشد جریانات انحرافی قرار می گیرد که عوامل متنوع داخلی و خارجی زمینه ساز و مؤید آن هستند. فقر فرهنگی، بی ثباتی سیاسی و فشار شدید اقتصادی از جمله عوامل مؤثر داخلی بودند که رسوخ نیروهای استعماری را باعث شدند. حمایت استعمارگران از بهائیت نیز در همین چارچوب توجیه و تبیین می شود. پشتیبانی از بهائیت با هدف مقابله با نیروی مولد و مؤید مقاومت دینی در برابر سلطه استعمارگران انجام می شد. سوءاستفاده از عوامل و منابع داخلی نیز این حمایت را کم هزینه تر و نامحسوس تر می نمود؛ امری که استعمارگران بدان نیاز مبرم داشتند. در این گفت وگو جناب آقای دکتر سید سعید زاهد زاهدانی، عضو هیات علمی دانشگاه شیراز و دارای دکترای جامعه شناسی از انگلستان، زمینه های شکل گیری بهائیت، اهداف و ابعاد آن را با تاکید بر آسیب پذیری داخلی توضیح داده اند.
قم و انقلاب مشروطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
قم به دلیل همجواری با مرکز دارالخلافه تهران، مامن و تبعیدگاه رجال سیاسی ایران در عصر قاجار به شمار می آمد و اگرچه به لحاظ سیاسی اهمیت چندانی نداشت، لیکن به سبب وجود حرم حضرت معصومه (س) و مرکزیت علمای شیعه، از جایگاه والایی برخوردار بود. بر این اساس، هنگام برپایی انقلاب مشروطه و مهاجرت علما به قم، آن شهر به کانون اصلی مبارزه بر ضد استبداد قاجار تبدیل گشت.
با حضور علما در قم، رفت و آمد رجال سیاسی و ارسال تلگراف های متعدد بین تهران و قم آغاز شد و شکایت اهالی شهر از جور و ستم عمده مالکان و قدرتمندان محلی و برخوردهای عامه مردم با عوامل استبداد ـ همچون متولی باشی ـ شدت یافت. برگزاری مراسم سخنرانی در حرم حضرت معصومه در اعتراض به ستمگری های حکومت قاجار نیز از اهم رویدادهای این دوره بود که در گسترش جنبش ضد استبدادی مردم ایران و برقراری نظام مشروطه نقش مؤثری ایفا کرد. پس از صدور فرمان مشروطیت نیز مردم قم، همانند بسیاری از ایالات و ولایات ایران، به مشارکت سیاسی خود ادامه دادند و پس از انتخاب وکیل خود در مجلس شورای ملی، دست به تشکیل چندین انجمن صنفی و سیاسی زدند که در تحولات سیاسی ـ اجتماعی آن شهر اثرات بسیار داشت.
رابطه حکومت های محلی گیلان، دیلمان و مازندران با علویان طبرستان (250 ـ 316ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکومت های محلی گیلان، دیلمان و مازندران هم زمان با تشکیل حکومت علویان طبرستان روابطی مبتنی بر حفظ موجودیت خود شکل دادند. در این فرایند رفتارهای متفاوتی از باوندیان، پادوسبانان و جستانیان به ظهور رسید. گاه تقابل وگاه هم گامی و تساهل شیوه رفتاری ایشان و هدف همه آن ها حفظ حاکمیت و ماندگاری بود؛ از این رو با تلاش برای موجودیت سیاسی خود به حفظ قلمرو، حکومت و جمعیت پرداختند. داده های تاریخی نشانگر شیوه های برقراری رابطه و نحوه استفاده از آن برای استمرار قدرت است. در پاسخ به پرسش از علت برقراری ارتباط حکومت های محلی منطقه با علویان طبرستان، در این پژوهش با تبیین مواد تاریخی به حفظ حاکمیت به عنوان علت مهم ارتباط پرداخته شده است که با شیوه های متفاوتی از سوی حکومت های مختلف اعمال شد. یاری جستن توسط جستانیان، دوگانگی رفتاری توسط پادوسبانان و تقابل از سوی باوندیان رفتارهای غالب هر یک در مقابل علویان طبرستان بود.
وزیر امور محارم
منبع:
زمانه ۱۳۸۶ شماره ۶۴
حوزههای تخصصی:
مجموعه پنج جلدی یادداشت های امیر اسدالله عَلَم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی، اگرچه در ویرایش به سکوت و سانسور مبتلا شده است، منبع بسیار مهمی برای بازشناسی ویژگی های عصر پهلوی دوم و خصوصیات رجال آن دوره محسوب می شود؛ چراکه عَلَم محرم ترین شخص از میان رجال سیاسی به شاه بود و با او روابطی خارج از حد و حدود شاه و وزیر داشت. کتاب خاطرات او را علینقی عالیخانی، یکی از وزرای اقتصاد و دارایی محمدرضا پهلوی، ویراستاری نموده، که مقدمه ای نیز برای آن نگاشته است. یادداشت های عَلَم ظاهری تملق گویانه نسبت به شاه دارد، اما فحوای سخنان وی نقدی گزنده و دردناک از اوضاع و احوال آن روزگار است؛ هرچند که خود وی به ظاهر در اوج موفقیت و عیش و نوش به نظر آید!
واکاوی کاربرد رنگ سیاه در میان عباسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاهی جامه ها و پرچم های عباسیان در دوران نهضت و نظام، موجب اشتهار آنها به مسوّده شد و به تبعِ آن، مبلّغان و کارگزاران فرهنگیِ آنها این اندیشه را در تاریخ نگاری اسلامی مطرح ساختند که رنگ یاد شده، مختص خاندان عباسی و هواداران آنها بوده است.
پرسش کانونیِ این مقاله این است که «برگرفتن رنگ سیاه از جانب عباسیان، معطوف به کدام هدف بود؟»
این مقاله می کوشد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی، نشان دهد که عباسیان در دوره نهضت، به بهانه ی سیاهپوشی در عزای شهیدان آل محمد، از رنگ سیاه به مثابه ابزارِ تحریک عواطف شیعیان و علویان با هدف جذب آنها در مبارزه با امویان استفاده کردند؛ اما در دوره ی نظام، با ادعای تأسی به رنگ پرچم پیامبر، خوش یمنیِ رنگ سیاه برای خاندان عبدالمطلب، و تکیه بر روایت نجات بخشی از شرق، کوشیدند از این رنگ، به منزله ی ابزاری برای کسب مشروعیت سیاسی بهره بگیرند.
مروری بر مباحثه کاتوزیان و غنینژاد در خصوص خلیل ملکی
منبع:
شهروند ۱۳۸۶ تیر شماره ۶
حوزههای تخصصی:
حمله به روم در تخیلات فاتحانه سلطان محمود غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود آنکه در کارنامه دوران فرمانروایی سلطان محمود غزنوی (389 – 421 ه.ق.) افتخارات سیاسی و نظامی چشمگیری وجود دارد؛ اما او بیشتر به دلیل فتوحات خویش در هندوستان از شهرتی ویژه برخوردار است. پیروزی های پی در پی سلطان محمود در لشکرکشی های گوناگون، ولع او را برای تصرف سرزمین های جدید، بیشتر بر می انگیخت. سلطان محمود که با لشکرکشی های مکرر، بر سرزمینی بسیار گسترده سلطه یافته بود، در سال 420 ه.ق. به شهر ری، پایتخت سلسله آل بویه مرکزی لشکر کشید و قلمرو مجدالدوله بویهی در عراق عجم را تصرف کرد و آن سلسله را بر انداخت. پس از آن، سرزمین های وسیعی از غرب ایران تا حدود ارمنستان، نسبت به آن کشورگشای خستگی ناپذیر اظهار اطاعت کردند. به این ترتیب، متصرفات سلطان محمود غزنوی با قلمرو امپراتور روم شرقی( بیزانس) هم مرز گردید. در آن هنگام، برای سلطان غزنوی، لشکر کشی به روم شرقی، جاذبه ای فراوان داشت، زیرا در صورت تصرف حتی بخش هایی از مملکت امپراتور بیزانس، او می توانست در زمره جهانگشایان بزرگ جهان به شمار رود ؛ اما مرگ محمود در پی شدت بیماری علاج ناپذیرش، او را از رسیدن به اهداف بلند پروازانه خود بازداشت. بدین صورت، سلطان محمود با ناکامی جهان را بدرود گفت، آرزوهای طلایی آن فاتح نامجوی در هجوم به بیزانس و پیروزی بر امپراتور روم، بر باد رفت.
محمدمصدق؛ ناسیونالیستی که لیبرال نبود
منبع:
شهروند ۱۳۸۷ مهر شماره ۶۵
حوزههای تخصصی:
بنیاد امامت و سلطنت خاندان ابوسعیدی مسقط و عمان و چالش های حکومت های ایران در حوزه خلیج فارس و دریای عمان (قرون 18-19 میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیستم محرم سال 1060هجری/ 22 ژانویه 1650میلادی جنبش ضد استعماری مردم عمان به استیلای یکصدوپنجاه استعمار پرتغال پایان داد و سلسله نوبنیاد آل یعاربه در سایه قدرت دریایی و ضعف مفرط دولت های مرکزی، حمله و تجاوز به سواحل و جزایر و بنادر ایران را تشدید کردند. بدین ترتیب، تقابل دو کشور بر تعامل و پیوند پیشین سایه انداخت. در سال 1744میلادی احمد بن سعید ابو سعیدی ( 1693- 1783م)، با لقب الامام احمد بن سعید، به رهبری مردم برگزیده شد. این امامت و رهبری آغاز سلطنت پادشاهان ابو سعیدی است که در قرون 18 و 19 میلادی عنصری تاثیرگذار در تحولات سیاسی ، اقتصادی و نظامی خلیج فارس محسوب شدند. تقابل امامان سلسله یعاربی و سلاطین ابوسعیدی مسقط و عمان با حکومت های ایران و اجاره برخی از جزایر و بنادر ایران به وسیلة آنان، بخش مهمی از تاریخ حوزه خلیج فارس و دریای عمان است. بررسی چگونگی به قدرت رسیدن سلاطین ال ابوسعید در عمانات ، تهاجم و استیلای آنان بر خطوط دریایی شمالی خلیج فارس و سیاست دستگاه حاکمه ایران در برخورد با انان، هدف اصلی این پژوهش است. در فرجام، نگارنده بر این باور است که این امر، توانمندی و تمرکز سیاسی و اداری و میزان نقش آفرینی ایران را در کرانه های آبی جنوبی، در خلال قرون 18تا 19 میلادی به چالش سختی کشانید.
بررسی تطبیقی انقلاب اسلامی ایران و انقلاب نیکاراگوئه
حوزههای تخصصی:
فرآیند شکل گیری هر انقلاب، سه مرحلة مشخص دارد: زمینه ها و بسترهای تاریخی پیش از انقلاب، برهة انقلابی یا دوران اوج گیری نهضت و کسب پیروزی، و نهایتاً دوران منازعات پس از پیروزی و مرحلة تثبیت حاکمیت انقلابی. هر یک از مراحل مزبور نیز دارای شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مختص به خود می باشد. در این مقاله، تحولات نیکاراگوئه از زمان تشکیل جبهة آزادیبخش ساندینیست (1961 تا سال 1999)، یعنی بیست سال پس از پیروزی انقلاب ساندینیستی بررسی گردیده و مقایسه ای میان انقلاب مذکور و انقلاب اسلامی ایران - منطبق با هر مرحله و شرایط دخیل در آن- براساس تئوری کرین برینتون صورت گرفته است. نقطة عزیمت نوشتار حاضر برای تطبیق و مقایسه این دو انقلاب، پس از تشریح تاریخ تحولات نیکاراگوئه، پرسش های زیر می باشد: زمینه ها یا شرایط اقتصادی این جوامع در سال های منتهی به انقلاب تا چه حد قابل مقایسه اند؟ ماهیت دولت، کارکرد آن و ویژگی های هیأت حاکمة این جوامع در شرایط وقوع انقلاب، چه شباهت ها یا تمایزاتی با یکدیگر دارند؟ شرایط فرهنگی- اجتماعی پیشاانقلابی این جوامع براساس الگوی برینتون تا چه میزان قابل مقایسه اند؟ فرآیند و مراحل وقوع انقلاب و نیز رقابت ها و جابه جایی قدرت و عملکرد و ماهیت گروه های حاکم بعد از انقلاب، چگونه بوده است؟#,