فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۳٬۲۰۱ تا ۲۳٬۲۲۰ مورد از کل ۳۸٬۳۱۳ مورد.
اثر سرریز فناوری اطلاعات و ارتباطات بر رشد بهره وری کل عوامل تولید در کشورهای در حال توسعه منتخب
نقش حساب ذخیره ارزی در ثبات درآمدهای دولت در قالب مدل تعادل عمومی محاسبه پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود منابع سرشار نفت در کشور از یکسو و چالشهای عمده اقتصادی در مسیر توسعه کشور از سوی دیگر، همواره نقش استفاده بهینه از این منابع را درنیل به توسعه پایدار به موضوعی مهم و مورد توجه تبدیل کرده است. شواهد تجربی برخی کشورهای متکی بر نفت در قریب سه دهه گذشته، به تعبیه مکانیزم ها و تاسیس نهادهایی دلالت دارند که کارکرد اصلی آنها، ممانعت از انتقال مستقیم شوکهای مثبت و منفی برونزای قیمتهای جهانی نفت به اقتصاد داخلی است. در این فرایند ایده تغییر رهیافت سنتی درخصوص درآمدهای ناشی از فروش نفتخام به رهیافت دارایی، در سرلوحه اقدامات قرار گرفته است. تجربه کشورمان در تأسیس حساب ذخیره ارزی طی دوره (84- 1379)، حاکی از این است که کارکرد اصلی آن به طورعمده بر پس انداز (شکل گیری مازاد) استوار بوده و به محض انباشت وجوهی در آن، طی تشریفات مقتضی نسبت به برداشت از آن اقدام شده است و تغییرات متعدد در قوانین مربوط و اخذ مجوزهای متعدد برای برداشت از وجوه آن مانع شکل گیری کامل و ایفای نقش مؤثرتر آن شده استهدف مقاله بررسی مقایسه آثارحالتهای مختلف گردش وجوه نفت در ثبات درآمدهای دولت است. در این مقاله، از الگوهای تعادل عمومی محاسبهپذیر که یکی از موارد خاص بهره گیری از آنها، بررسی اثرات شوکها و متغیرهای سیاستی است، استفاده شده است. مدل طراحی شده دارای سه بخش قابل مبادله، غیرقابل مبادله و نفت است، که در آن سه گزینه برای تبیین اثرات روشهای متفاوت گردش درآمدهای نفتی تعریف شده است. نتایج حاصل از حل پویای مدل، حاکی از آنست که در مواجهه با شوکهای موقت قیمت نفت، هرچند حساب ذخیره ارزی، با وجود عدم پایبندی به قوانین اولیه و تاسیس آن، در ثبات درآمدهای دولت اثر مثبتی داشته و لیکن تقید بیشتر به قانون و نیز اجازه تملک دارائیهای مالی در بازارهای بینالمللی، سبب تأثیرگذاری بیشتر این حساب در ثبات درآمدهای دولت و کاهش وابستگی آن به نفت خواهد شد.
ررسی کشش بین واردات کالای واسطهای، نیروی کار و سرمایه در ایران رهیافت تابع هزینه ترانسلوگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات انجام شده در زمینه اقتصاد بینالملل، واردات بهعنوان کالای نهائی مصرفی در سبد مصرفی مصرف کننده در نظر گرفته شده است. بر این اساس، تخمین تابع تقاضای واردات واسطهای در صورتی که واردات واسطهای بهعنوان یکی از عوامل تولید در نظر گرفته شود، یک نوآوری محسوب میشود. در این مقاله، با استفاده از لِم شفارد، تابع سهم هر کدام از عوامل تولید از هزینه کل تخمین زده شده و از نتایج این تخمینها کششهای خودی و متقاطع بهدست آمده است. کششهای مورشیما (MES) نیز در این مقاله برآورد شدهاند. با توجه به اینکه کششهای MES بیانکننده درصد تغییر در نسبت عوامل، در اثر تغییر قیمت یکی از عوامل تولید است، بنابراین به کمک این کششها، شکل بهکارگیری عوامل تولید مورد توجه قرار گرفته است. عوامل تولید مورد نظر در این مقاله شامل، سرمایه، نیروی کار و واردات واسطهای است. نتایج بهدست آمده از برآوردها، حاکی از وجود رابطه جانشینی بین سرمایه، نیروی کار و واردات واسطهای است و بین نیروی کار و واردات واسطهای نیز ارتباط جانشینی برقرار است.نظریات مختلفی برای تصمیمگیری در مورد انتخاب مدل کشت محصولات، در شرایط وجود ریسک، ارائه شده است که از روشهای موتاد، درآمد- واریانس، برنامهریزی درجه 2، برنامهریزی خطی جداییپذیر، مدل ریسک نهائی محدود شده، مدل فوکاس- لاس، مدل هدف- موتاد و... از آن جملهاند. در این تحقیق، الگوی بهینه کشت محصولات برای شهرستان ارسنجان با مدل هدف- موتاد تعیین شده و سپس نتایج با، نتایج حاصل ازمدلهای موتاد پیشرفته، برنامهریزی خطی ودرجه دو مقایسه شده است، دادههای مورد نیاز از بهره برداران کشاورزی و مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان ارسنجان برای سالهای 1378 ـ 1383 جمعآوری شده است. بعد از تخمین مدل، حدود 60 مدل بهینه تحت شرایط ریسک و هدفهای متفاوت تعیین شده سپس با روش رگرسیون، رابطه بین بازده و ریسک براورد شد. نتایج حاکی از این است که بین ریسک و بازده رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین با افزایش ریسک سطح زیر کشت گندم وگوجه فرنگی افزایش وذرت کاهش مییابد.در این مقاله با هدف بررسی بهرهوری عوامل تولید در زیر بخشهای صنایع بزرگ ایران، سعی شده است تا با استفاده از دادههای آماری دوره 83-1350، روند و سطح بهرهوری عوامل تولید (بهرهوری جزئی و بهرهوری کلی) در هریک از زیر بخشهای صنایع بزرگ به تفکیک کد دو رقمی ISIC، مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در این راستا بهمنظور، ارزیابی بهرهوری جزئی عوامل تولید، از شاخصهای بهرهوری متوسط و بهرهوری نهایی عوامل تولید بهره جسته شده و بهمنظور بررسی بهرهوری کلی عوامل تولید، روش توابع تولید و الگوهای رشد مورد استفاده قرار گرفته است. یافتههای بهدست آمده حاکی از وضعیت نسبتاً مطلوب بهرهوری جزئی عوامل تولید در زیربخشهای صنایع شیمیایی و صنایع فلزات اساسی در مقایسه با سایر زیربخشهاست اما درمورد زیر بخشهای دیگر خصوصاً صنایع نساجی، پوشاک و چرم و صنایع چوبی و محصولات چوبی وضعیت نگران کننده به نظر میرسد. همچنین مطالعه بهرهوری کلی عوامل تولید در قالب تخمین توابع تولید زیر بخشهای صنایع بزرگ، حاکی از این است که بیشترین نرخ رشد بهرهوری کلی عوامل تولید بهترتیب به زیر بخشهای صنایع ماشینآلات. تجهیزات، ابزار ومحصولات فلزی، صنایع تولید فلزات اساسی و صنایع شیمیایی، اختصاص دارد. زیر بخشهای صنایع کاغذ، مقوا، چاپ و صحافی و صنایع چوبی و محصولات چوبی بهطورهمزمان در رتبههای بعدی قرار دارند. درمورد سایر زیر بخشها نیز، نرخ رشد بهرهوری کلی عوامل تولید تفاوت معنیداری با صفر ندارد. همچنین نتایج بهدست آمده نشان میدهد که شوکهای ناشی از جنگ، انقلاب و تحریمهای اقتصادی، آثارو تبعات منفی بر نرخ رشد بهرهوری عوامل تولید برجای گذاشته است، که حادترین این تأثیرات بهترتیب در زیر بخشهای صنایع ماشینآلات. تجهیزات، ابزار و محصولات فلزی(کد38)، صنایع تولید فلزات اساسی (کد37)، صنایع شیمیایی (کد35)، صنایع نساجی، پوشاک و چرم (کد33) وصنایع چوبی و محصولات چوبی (کد34)، حادث شده است.
بررسی کارایی هزینه ای در نظام بانکی: مطالعه موردی بانک ملت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی کارایی هزینه ای نظام بانکی با مطالعه موردی بانک ملت طی سالهای 82-1370 پرداخته است. برای این بررسی با استفاده از تکنیک پارامتریک اقتصادسنجی و تابع هزینه مرزی تصادفی ترانسلوگ به تخمین میزان کارایی هزینه ای پرداخته شده است. حسن استفاده از روش مذکور این است که عدم کارایی به دو اخلال مجزا از هم، شامل عدم کارایی هزینه ای و عوامل تصادفی، تقسیم می شود. پس از تخمین تابع هزینه و ظاهر شدن جز ناکارایی مشخص شد که ده درصد از واریانس جملات خطای مدل به دلیل وجود جز ناکارایی است. از سوی دیگر محاسبات مربوط به کارایی هزینه ای نشان می دهد که نسبت هزینه کل انجام شده به حداقل هزینه کل بانک به طور متوسط 1.07است؛ لذا بانک ملت طی دوره فوق، تنها با هفت درصد ناکارایی هزینه ای مواجه بوده است.
ارزیابی توانمندی مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و ارایه مدل مناسب ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به دنبال درجه بندی و رتبه بندی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بر مبنای توانایی نسبی تداوم فعالیت (توانمندی مالی) بر اساس مدل زاوگین است. برای این امر، یک نمونه سی تایی شرکتهای ورشکسته (شرکتهایی که دارای زیان انباشته ای بیش از 50% سرمایه می باشند) و یک نمونه سی تایی از شرکتهای غیر ورشکسته در دو مرحله انتخاب شده است (در مرحله اول شرکتهایی انتخاب شده اند که دارای بیشترین سود انباشته بوده و در یک دوره زمانی ده ساله زیان نداده اند و در مرحله دوم شرکتهایی برگزیده شده که با شرکتهای ورشکسته هم صنعت بوده اند)، همچنین اطلاعات شرکتها در سه دوره زمانی مربوط به سال ورشکستگی، یک سال قبل از ورشکستگی و میانگین پنج سال قبل از ورشکستگی و میانگین پنج سال قبل از ورشکستگی مورد آزمون قرار گرفته است.نتیجه بدست آمده از تحقیق، حاکی از این امر است که به دلیل شرایط محیطی و اقتصادی حاکم بر بورس ایران، مدل زاوگین برای پیش بینی احتمال ورشکستگی کارا نبوده و مناسب ترین مدل، مدلی است که ضرایب آن بر اساس شرایط ایران تعدیل گردیده و بر اساس میانگین اطلاعات پنج سال قبل شرکتها بدست آمده است. همچنین مدل مذکور برای چهل شرکت غیر ورشکسته آزمون شد که صد در صد کارایی داشته است.
بررسی اثر تغییر نرخ تسهیلات اعتباری بانک ها بر سرمایه گذاری در بخش صنعت و معدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا بازار های مالی بررسی شده و سپس نهاد های مالی در اقتصاد ایران و سرمایه گذاریهای صنعتی و معدن در کشور های پیشرفته و در حال توسعه؛ ایران مورد مقایسه قرار می گیرد.با انتخاب روش برآورد (3SLS) مدل انتخابی تخمین زده شده است. این مدل، شامل سه رابطه است که متغیر های تابع آنها عبارتند از:سرمایه گذاری خصوصی در بخش صنعت و معدن، سرمایه گذاری دولتی در بخش صنعت و معدن و حجم نقدینگی. مانده تسهیلات بانکی به بخش غیر دولتی، شاخص ریسک، نرخ تسیهلات اعتباری بانک ها، نرخ ارز واقعی، نرخ تورم، تولید ناخالص داخلی و بدهی دولت به بانک های تجاری و تخصصی، به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شده اند.بر اساس نتایج این تحقیق، نرخ کارمزد تسهیلات بانکی هیچ حساسیتی را در سرمایه گذاری بخش خصوصی در صنعت و معدن در ایران ایجاد نمی کند؛ اما مانده تسهیلات بانکی به بخش غیر دولتی در صنعت و معدن، بر سرمایه گذاری بخش خصوصی در صنعت و معدن تاثیر مثبت داشته است.
بررسی روند تعیین نرخهای بهینه مالیاتی در ایران با استفاده از رویکرد تحلیل کششهای تقاضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، با استفاده از سیستم معادلات تقاضای تقریبا ایده آل و سیستم شکل گیری عادت به بررسی حساسیتهای درآمدی و قیمتی مصرف و فروش خانوار های شهری ایران طی دوره زمانی 1353-1385 پرداخته شده است. نتایج حاصل از این مطالعه همراه با واکاوی روند فعلی تجمیع عوارض در ایران حاکی از این است که نرخهای مالیات بر مصرف و فروش در ایران بدون در نظر گرفتن اثرات تخصیصی و توزیعی مالیاتهای غیرمستقیم و همچنین حساسیتهای قیمتی و درآمدی کالاها تعیین می شوند.
دانش نوآوری
حوزههای تخصصی:
تجزیه و تحلیل و بررسی عوامل مؤثر بر تقاضای گاز خانگی و تجاری در استان گیلان
منبع:
اقتصاد مالی سال ۲ زمستان ۱۳۸۷ شماره ۵
98-115
حوزههای تخصصی:
گاز طبیعی به لحاظ دارا بودن مزایای فراوان و تامین درصد بالایی از انرژی اولیه کشور از اهمیت و جایگاه ویژه ای در میان منابع انرژی برخوردار است.همچنین بیشترین سهم مصرف گاز طبیعی در بخش خانگی و تجاری کشور است.در این پژوهش،تقاضای گاز طبیعی را به عنوان یکی از حامل های انرژی در بخش خانگی و تجاری در نظر گرفته ایم.به این منظور تابع تقاضای گار طبیعی بخش خانگی و تجاری استان گیلان را با استفاده از داده های فصلی در سالهای 1378-1387 با روش حداقل مربعات معمولی برآورد کرده و همچنین،برای آزمون مانایی متغیرها از آزمون ریشه واحد KPSS استفاده کرده ایم.در نهایت کششهای کوتاه مدت و بلند مدتی قیمتی مصرف گاز طبیعی در بخش خانگی -تجاری به ترتیب -.032 و -0.64 درصد و کششهای کوتاه مدت و. بلند مدت متقاطع(ارتباطی)تقاضا در بخش خانگی و تجاری به ترتیب 0.43 و 0.86 درصد برآورد کرده ایم.
تعیین تخصیص بهینه مانده گازطبیعی جهت تزریق به چاه های نفت و صادرات
منبع:
اقتصاد مالی سال ۲ بهار ۱۳۸۷ شماره ۲
99-116
حوزههای تخصصی:
مهمترین سوال در بهره برداری از منابع پایان پذیر،نحوه استفاده بهینه از آنها در جهت حداکثر شدن منافع جامعه است.گاز طبیعی نیز از جمله منابعی است که تخصیص ان باید در جهت حداکثر شدن منفعت جامعه صورت گیرد.توسعه گاز رسانی در کشور و تامین انرژی بخشهای مختلف از طریق گاز طبیعی و حرکت در جهت جایگزینی گاز طبیعی به جای سوخت مایع در سالهای گذشته منجر به اتکا بسیاری از بخشها به گاز طبیعی به عنوان تنها انرژی قابل استفاده و در دسترس شده است بطوریکه محدودیت در تامین گاز طبیعی در زمان پیک مصرف،مشکلاتی را برای تامین گاز طبیعی برای همه مصرف کنندگان ایجاد کرده است.همچنین محدودیت گاز طبیعی براهمیت موضوع تخصیص بهینه ان ،افزوده است.از آنجایی که تخصیص گاز برای مصارف داخلی ،بخصوص جهت تزریق به مخازن نفتی از الویتهای مهمی بوده که بدون محدودیتهای گاز طبیعی در سالهای اخیر،به میزامن لازم صورت نگرفته ،این سوال در وطالعه حاضر مورد بررسی قرار گرفته که بین تخصیص گاز طبیعی جهت صادرات و یا تخصیص ان جهت تزریق به مخازن نفتی،کدامیک منافع بیشتری برای جامعه به دنبال خواهد داشت.برای بررسی این موضوع ،از یک مدل برنامه ریزی خطی که تابع هدف آن حداکثر شدن منفعت جامعه بوده و تابع قید آن تامین حداقل سایر نیازهای جامعه در مصرف گاز(این نکته در قید فرض شده که تامین گاز طبیعی مصرفی سایر بخشها در الویت بوده و مازاد گاز طبیعی در دسترس به امر صادرات یا تزریق به مخازن نفت اختصاص یابد)می باشد،استفاده شده است.نتایج مدل بر اساس نرم افزار (QSB)نشان دهنده ان است که به ازای تخصیص یک متر مکعب گاز طبیعی به امر تزریق به مخازن نفتی در مقایسه با صادرات،نزدیک به 9.38 سنت منفعت بیشتر نصیب کشور میگردد.از اینرو به کارگیری گاز طبیعی برای تزریق در الویت بالاتری قرار گیرد.
ا قتصاد ایران و جهانی شدن
حوزههای تخصصی: