تحقیق حاضر به منظور بررسی و مقایسه مشکلات زناشویی در زوجین هر دو شاغل و یکی شاغل صورت گرفته است. نمونه تحقیق شامل 100 آزمودنی (50 زن و 50 مرد) که مشمول زوج های هر دو شاغل می شوند و 100 آزمودنی (50 زن و 50 مرد) که مشمول زوج های یکی شاغل می شوند، می گردد. در این پژوهش برای اندازه گیری میزان رضایت زناشویی از مقیاس MSI-R استفاده گردیده است. این پرسشنامه شامل 11 خرده مقیاس است که میزان آشفتگی در روابط زناشویی را اندازه می گیرد. نتایج پژوهش نشان داد که زوج های هر دو شاغل در مقیاس آشفتگی کلی تفاوت معناداری با زوج های یکی شاغل دارند در مقیاس آشفتگی این زوج ها بیشتر از زوج های یکی شاغل است. در مقیاس زمان با هم بودن نتایج نشان داد که زوج های هر دو شاغل نسبت به زوج های یکی شاغل وقت کمتری صرف یکدیگر می کنند و این تفاوت در سطح P<0.01 تایید شد. در مقیاس جهت گیری نقش نتایج نشان داد که میزان نارضایتی و تعارض مربوط به نقش جنسیتی در گروه هر دو شاغل بطور معناداری P<0.05 بیشتر از گروه یکی شاغل است. در مقیاس تعارض با فرزندان نتایج نشان داد که زوج های یکی شاغل بطور معناداری P<0.01 نسبت به زوج های هر دو شاغل دچار مشکلات بیشتری هستند. در مقیاس اختلاف بر سر تربیت فرزندان میزان نارضایتی در زوج های یکی شاغل بطور معناداری P<0.01 بیشتر از زوج های هر دو شاغل است. مقایسه رضایت کلی زناشویی زوج های هر دو شاغل و یکی شاغل نشان داد، زوج های یکی شاغل از رضایت کمتری نسبت به زوج های هر دو شاغل برخوردارند. در سایر مقیاس های رضایت زناشویی یعنی ارتباط عاطفی، ارتباط جهت مساله، پرخاشگری، مسایل مالی، مسایل جنسی، مشکلات مربوط به خانواده اصلی، تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نگردید.
در طول سال ها، محققان در زمینه خانواده درمانی و مشاوره ازدواج به دنبال سنجش اعتبار و کارایی الگوهای درمانی بوده اند. از سوی دیگر توسعه تلاش های مربوط به بهداشت روانی در جهان، اهمیت مطالعه تاثیر درمانی الگوهی مختلف را برجسته تر کرده است. در واقع سوال مهم این است که، کدام نوع درمان بهتر است؟ در این میان فراتحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام تحقیقات مختلف، به مقایسه میزان تاثیر الگوهای درمانی مختلف می پردازد. پژوهش حاضر نیز بر آن است تا با استفاده الگوی پژوهشی فراتحلیل، میزان اثرگذاری الگوی شناختی- رفتاری را در کاهش مشکلات زناشویی مورد بررسی قرار دهد.
نتایج نشان می دهد؛ 17 درصد افرادی که تحت درمان زناشویی شناختی- رفتاری قرار گرفته اند، بهبودی بالاتری را از خود نشان داده اند. این میزان بهبود در حد پایین قرار دارد. یعنی، احتمال بهبودی زوج هایی که با مشکلاتی چون نارضایتی زناشویی، تعارض، عدم صمیمت، ناسازگاری و یا افسردگی مواجه هستند، و تحت درمان شناختی- رفتاری قرار می گیرند، هفده درصد بیشتر از زوج هایی است که تحت درمان قرار نمی گیرند. این یافته نشان دهنده آن است که میزان موفقیت الگوی شناختی- رفتاری در درمان چنین مشکلاتی موثرتر از عدم درمان است، اما نه به حدی که بتوان از آن به عنوان یک الگوی درمانی مناسب یاد کرد.
بررسی ملاک های انتخاب رشته داوطلبان ورود به دانشگاه ها بیانگر آرمان ها و اهداف نسل جوان جامعه است که چالش پیش روی آنها را نیز نشان می دهد. شناخت ملاک های داوطلبان این امکان را برای تصمیم گیران آموزش عالی کشور فراهم می سازد تا در سیاست گزاری های آموزش عالی از جمله تعیین ضوابط گزینش دانشجو، ملاک های مورد نظر داوطلبان را نیز مورد توجه قرار دهند. به همین منظور، این پژوهش در صدد است تا ملاک های انتخاب رشته داوطلبان ورود به مراکز آموزش عالی را بررسی نماید. جامعه آماری این پژوهش، 18339 نفر از داوطلبان مجاز به انتخاب رشته در سال تحصیلی 82-81 در شهر اصفهان بوده اند که 1500 نفر آنان نمونه آماری پژوهش را تشکیل داده اند. روش پژوهش از نوع پیمایشی و ابزار آن پرسشنامه ای حاوی 36 سوال بسته پاسخ بر اساس طیف پنج درجه ای لیکرت بوده است. ملاک های مدنظر داوطلبان با مطالعه پیشینه پژوهش و استفاده از اسناد، مصاحبه با دانشجویان و دیدگاه های صاحبنظران تدوین شده است. با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی ملاک های انتخاب رشته مجموع داوطلبان تجزیه و تحلیل شده است. علاوه بر آن، این ملاک ها بر اساس تحصیلات پدر، رشته تحصیلی دوره دبیرستان، سن و دفعات شرکت در آزمون سراسری مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است.
در این مقاله نگرش کارکنان، نسبت به تاثیر عوامل موثر بر بروز محدودیت های جسمی و ذهنی آنان بررسی شده است. این مساله مهم است زیرا موفقیت هر سازمان به منابع انسانی شاد، سالم و مولد آن بستگی دارد. بر مبنای اهداف، فرضیه های پژوهش تنظیم گردید. جامعه آماری شامل همه کارکنان تمام وقت یک شرکت بزرگ صنعتی در فاصله سال های 1374-78 در اصفهان که یک نوع ناتوانی یا محدودیت جسمی و یا ذهنی داشتند (787 نفر مذکر) بود. یک نمونه 612 نفری از کارکنان با نمونه گیری تصادفی طبقه ای از هفت واحد مختلف شرکت انتخاب گردید. بر اساس بازفکری پیشینه و چارچوب پژوهش، پرسشنامه ای توسط پژوهش، حاضر تنظیم گردید و روایی محتوایی آن مورد تایید قرار گرفت. ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 0.49 تخمین زده شد. فرضیه اصلی را نتایج مورد تایید قرار داد. به طور کلی، اثر چهار دسته از عوامل زیر در بروز محدودیت های جسمی - ذهنی کارکنان معنادار بود: (1) عوامل فنی - انسانی (2) عوامل محیطی (3) عوامل شخصی و (4) عوامل شغلی (به ترتیب در سطح P<0.001، P<0.001، P<0.05 و P<0.001). ولی اثر عامل خانوادگی و محدودیت ها معنادار نبود. بر اساس یافته های پژوهش، برخی راهبردهای پیشگیری از بروز محدودیت های جسمی و ذهنی و همچنین راهبردهای مداخله ای پیشنهاد گردید.
درصد قبولی سیستان و بلوچستان در کنکور همواره در رده آخر استان ها بوده است. تمهیداتی نظیر گزینش قطبی و ناحیه ای و سهمیه نیز باعث بهبود درصد قبولی این استان نشد. این تحقیق به منظور تعیین میزان قبولی دانش آموزان پیش دانشگاهی استان و بررسی متغیرهای مرتبط بر آن در کنکور سال 1384 طراحی شده است.
این تحقیق توصیفی در سال تحصیلی 84-83 بر روی کلیه دانش آموزان پیش دانشگاهی استان سیستان و بلوچستان انجام شد. پرسشنامه طرح که شامل اطلاعات دانش آموزان و آموزشگاه ها بود برای کلیه آنها ارسال و 9198 پرسشنامه از 201 آموزشگاه تکمیل و عودت گردید. اطلاعات رسیده و اطلاعات پذیرفته شدگان کنکور با استفاده از آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
بیشترین تعداد شرکت کننده ی کنکور دیپلم ها ی علوم انسانی (%8/45) و کمترین آن مربوط به ریاضی فیزیک (%1/15) بوده اند. بیشترین درصد پذیرفته شده مربوط به دارندگان دیپلم ریاضی فیزیک (% 32) و سپس علوم تجربی (%6/17) و انسانی (%3/11) می باشد. قبولی زنان و مردان به ترتیب %9/16 و %8/14 می باشد. درصد قبولی در آموزشگاه های خاص (شاهد-نمونه-دانشگاه)، عادی و غیر انتفاعی به ترتیب %9/49، %9/9 و %6/9 بوده است. درصد قبولی فرزندان مادران و پدران بی سواد به ترتیب %6/9 و %5/7 و برای مادران و پدران با تحصیلات بالای دیپلم به ترتیب % 45 و % 4/30 است. بیشترین قبولی مربوط به دانش آموزان با معدل امتحان کتبی نهایی بالای 18 بود (%8/83) که این درصد با کاهش معدل کاهش می یابد. قبولی در سهمیه های مناطق 1 تا 3 به ترتیب %9/90%، %22 و %9/12 بود. درصد پذیرفته شدگان مقاطع کاردانی، کارشناسی و دکترای حرفه ای به ترتیب % 9/28، %1/69 و % 2 بود.
نوع دیپلم، معدل سال سوم دبیرستان، تحصیلات و شغل پدر و مادر، سن و جنس دانش آموز از مهم ترین متغیر های مرتبط بر نتیجه کنکور سراسری می باشد.
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسهای فشارهای شغلی و روشهای مقابله با آن در بین 96 نفر از مدیران مدارس متوسطه دولتی (53 مدیر زن و 43 مدیر مرد) در 10 منطقه آموزشی شهر تهران صورت گرفته است. دادهها از طریق دو پرسشنامه فشارشغلی و روشهای مقابلهای گردآوری شد. نتایج تحقیق گویای آن است که بین فشارشغلی مدیران زن و مرد مدارس متوسطه شهر تهران تفاوت معنیداری وجود ندارد. فشارشغلی هر دو گروه در رابطه با عوامل فشارزای ناشی از نقش، روابط کاری در سازمان و ساختار آن وضعیتی مشابه را نشان داد، اما در زمینه عامل فشارزای ناشی از شغل و محیط کار تفاوت معنیداری بین دو گروه زن و مرد مشاهده گردید. متغیرهای جمعیتشناختی تحصیلات، سابقه کار و سابقه مدیریت رابطه منفی و معنیداری را با فشارشغلی نشان دادهاند. یافتههای پژوهش مؤید وجود رابطه منفی و معنیدار بین روشهای مقابلهای مسألهمحور در هر چهار مؤلفه حمایت اجتماعی، مسئولیتپذیری، مشکلگشایی برنامه ریزیشده و ارزیابی مجدد مثبت با فشارشغلی است. در عین حال، نتایج تحقیق نشان داد که روشهای مقابلهای هیجانمحور در هر چهار مؤلفه رویارویی مقابلهای، دوریگزینی- فاصلهگیری، فرار- اجتناب و خویشتنداری رابطه منفی و معنیداری با فشارشغلی دارند. کلید واژگان: فشارشغلی. روشهای مقابلهای.
"بسیاری از مشاغل دارای موقعیت های استرس زا هستند . هنگامی که استرس ناشی از شغل شدید باشد و برای مقابله با آن اقدامی صورت نگیرد ، فرسودگی شغلی به وجود می آید. یکی از عوامل موثر در کاهش فرسودگی شغلی ، شادمانی است . شادمانی به عنوان سپری در مقابل استرس عمل می کند و افراد شاد فعال تر و کارآمدتر از دیگران عمل می کنند. ایجاد شامادنی از طریق الگوی شناختی - رفتاری شادمانی فورادیس جهت کاهش نگرانی ها و فرسودگی شغلی امکان پذیر است . در پژوهش حاضر ، سودمندی این رویکرد تحت عنوان اثر بخشی مشاوره گروهی با الگویی شناختی – رفتاری شادمانی فوردایس بر کاهش فرسودگی شغلی مددکاران اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت.
ابزار پژوهش پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش بود. برای گردآوری اطلاعات پژوهش ، 24 نفر که در آزمون فرسودگی شغلی پایین ترین نمره را به دست آورده بودند به صورت تصادفی در دو گروه گمارده شدند . سپس برگزیدگان تصادفی گروه آزمایش در 8 جلسه مشاوره ای شرکت نمودند. پس از انجام جلسات، دو پیگیری با فاصله یک هفته و یک ماه سودمندی برنامه مشاوره ای گروهی شناختی - رفتاری شادمانی فوردایس را در کاهش فرسودگی شغلی نشان داد."