تولد اولین فرزند به عنوان یک رویداد تنش زا می تواند مایه ترس و خشم پدرومادر و آشفتگی رابطه آن ها گردد. هدف این پژوهش، تدوین بسته آموزشی غنی سازی زندگی زناشویی با رویکرد متمرکز بر هیجان و بررسی اثربخشی آن بر رضایت زناشویی زوجین پس از تولد اولین فرزند بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی است و با بکار بستن طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دوماهه انجام شد. جامعه آماری زوجین مراجعه کننده به بیمارستان ها و مطب های خصوصی پزشکان زنان و زایمان مناطق (3) و (10) شهر تهران 1395 بود. نمونه پژوهش 28 زن و شوهر (56 نفر) بود که به صورت در دسترس، گزینش و به تصادف در دو گروه 28 نفری آزمایش (14 زوج) و گروه گواه (14 زوج) گمارده شدند. گروه آزمایش در نُه نشست هفتگی سه ساعته مداخله آموزشی غنی سازی زندگى زناشویی با رویکرد متمرکز بر هیجان به صورت زوجی شرکت کردند و برای گروه گواه در آن هنگام مداخله ای صورت نگرفت. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ 1989 و پرسشنامه اطلاعات فردی و سنجه شیوه های دل بستگی بزرگ سالان هازان و شیور 1987 بکار برده شد. برآیند تحلیل واریانس چندمتغیری نمرات اختلافی (پیش آزمون-پس آزمون) نشان داد مداخله آموزشی غنی سازی زندگی زناشویی با رویکرد متمرکز بر هیجان بر رضایت زناشویی زوجین (83/129=F و 001/0>P) و مؤلفه های حل تعارض (18/95=F و 001/0>P)، رضایت از ارتباط با دوستان (38/99=F و 001/0>P)، ارتباط زوجین (03/41=F و 001/0>P)، زمینه های شخصیتی (66/15=F و 001/0>P)، فعالیت های هنگام فراغت (03/41=F و 001/0>P) و فرزند پروری (26/14=F و 001/0>P). در دوران بارداری مادران اثربخش است. همچنین برآیندهای تحلیل آزمون پیگیری نشان داد میان مرحله پیگیری و پیش آزمون تفاوت معنی دار وجود دارد و این روشنگر ماندگاری تأثیر مداخله است. ازاین رو آموزش بسته غنی سازی زندگى زناشویی با رویکرد متمرکز بر هیجان در ماه های 3 تا 6 بارداری مادران در بیمارستان ها، مراکز بهزیستی و درمانگاه های مشاوره برای افزایش رضایت زناشویی زوجین تازه والد در دوران بارداری و پس از تولد فرزند پیشنهاد می شود.
هدف پژوهش حاضر بررسی کیفی علل و عوامل بازدارنده از خیانت زناشویی از دیدگاه مردان بی وفا بود. روش: این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مردان بی وفا شهر شاهیندژ در سال 1395 بود که پس از شناسایی تعداد زیادی از آن ها توسط پژوهشگران، از میان آن ها با استفاده از شیوه ی نمونه گیری هدفمند تعداد 12 مرد برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند و موردِ مصاحبه قرار گرفتند. همه مصاحبه ها ضبط و سپس خط به خط دست نویس شد و در نهایت با استفاده از روشِ تحلیلِ تفسیری دیکلمان، آلن و تانر (1989) تحلیل شد. یافته ها: تحلیل داده های حاصل از مصاحبه منجر به شناسایی51 کد اولیه، 9 زیرمضمون و 3 مضمون اصلی در زمینه ی عللِ خیانت زناشویی (1. علل درون فردی: تنوع طلبی جنسی، عدم پای بندی مذهبی، کسب اعتماد به نفس، انتقام. 2. علل بین فردی: نارضایتی جنسی، نارضایتی عاطفی و عدم تعهد. 3. علل محیطی: مهیابودن شرایط خیانت و اختلال در همسرگزینی) و 23 کد اولیه، 5 زیرمضمون و 3 مضمونِ اصلی در زمینه عوامل بازدارنده از خیانت زناشویی (1. بازدارنده های بین فردی: ارضای عاطفی و ارضای جنسی. 2. بازدارنده های محیطی: رفع تحریک کننده های محیطی و رهایی از اجبار انتخابی. 3. بازدارنده های درون فردی: پای بندی مذهبی) در مردان بی وفا شد. نتیجه گیری: پژوهشگران و برنامه ریزان حوزه ازدواج و خانواده می توانند از طریق رفع علل گرایش زوج ها به روابط فرازناشویی و تقویت عوامل بازدارنده در آن ها و محیط کارکردی شان، تا حد زیادی احتمال گرایش این افراد را به روابط فرازناشویی کاهش داده و زمینه ثبات سیستم زوجی و نهاد خانواده را فراهم کنند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف، پیش بینی سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت بر اساس حس انسجام، انعطاف پذیری روانشناختی و تکانشگری در بیماران قلبی عروقی مبتلا به چاقی انجام گرفت. روش: روش تحقیق همبستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران قلبی عروقی مبتلا به چاقی شهر تهران در سال 98-1397 تشکیل دادند، که از میان آنها، تعداد 220 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت والکر و همکاران (1987)، حس انسجام کیمیایی و همکاران (1392)، انعطاف پذیری روانشناختی بوند و همکاران (2011) و تکانشگری بارت (1995) که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار Spss-V24 در سطح معنادری 0.05 و با استفاده از آزمون رگرسیون گام به گام انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که حس انسجام، انعطاف پذیری روانشناختی و تکانشگری پیش بینی کننده معنی دار سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت در بیماران قلبی عروقی مبتلا به چاقی بودند (P<0.05) نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان با شناسایی عوامل تاثیرگذار بر کیفیت زندگی و سلامت روانی افراد به تدوین برنامه آموزشی مناسب و موثر دست زد.
هدف عمده پژوهش حاضر بررسی «اثربخشی درمان شناختی رفتاری به شیوه گروهی بر کاهش اضطراب اجتماعی و ارزیابی شناختی منفی در دختران سخت شنوا» بود. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل نابرابر و پیگیری بعد از یک ماه بود. بدین منظور با استفاده از نمونه گیری در دسترس از کلیه دختران سخت شنوای کانون ناشنوایان شهر مشهد، در محدوده سنی ۲۹ ۱۸ سال به کمک پرسشنامه های اضطراب اجتماعی کانور (SPIN) و پیامدهای رویدادهای منفی اجتماعی (CNSEQ)۱۶ نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه ۸ نفر) جایگزین شدند. در این روش، گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه، تحت درمان شناختی- رفتاری گروهی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه درمانی دریافت نکردند. در پایان برای بررسی فرضیه های پژوهش، داده های جمع آوری شده از پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، از تحلیل کواریانس چند متغیره به کمک نرم افزار spss_ 22 مورد تجزیه و تحلیل گردید. نتایج تحقیق نشان داد که درمان شناختی-رفتاری به شیوه گروهی، بر اضطراب اجتماعی و ارزیابی شناختی منفی (خود ارزیابی منفی و ادراک ارزیابی منفی توسط دیگران) دختران سخت شنوا تأثیر معنی داری دارد(01/0>p). همچنین مداخله توانست اثربخشی خود را مرحله پیگیری بر روی اضطراب اجتماعی و خود ارزیابی منفی حفط کند اما بر ادراک ارزیابی توسط دیگران در بلند مدت کارایی آن موفق نبود.