فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۵ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۵۸
135-155
حوزههای تخصصی:
مداخله سوگ بیمارگون، درمان نوینی برای اختلال سوگ بیمارگون است که درمان شناختی - رفتاری، درمان میان فردی، آموزش شفقت بر خود و مصاحبه انگیزشی را در بر می گیرد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله سوگ بیمارگون بر نشانگان سوگ بیمارگون بود. این پژوهش در قالب یک طرح تک آزمودنی از نوع خط پایه چندگانه اجرا شد. نمونه این پژوهش شامل چهار خانم (42-20 ساله) مبتلا به اختلال سوگ بیمارگون بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه نشانگان سوگ بیمارگون پریگرسون و جاکوبس در جلسات خط پایه، در جلسات 4، 8 و 12 مداخله و در جلسات پیگیری استفاده شد. بازبینی دیداری نمودارها و شاخص آمار توصیفی، کاهش معناداری را در نمرات نشانگان سوگ شرکت کنندگان نشان داد. این یافته های مقدماتی از نقش مداخله سوگ بیمارگون در کاهش نشانه های سوگ افراد مبتلا به اختلال سوگ بیمارگون حمایت می کند.
اثربخشی آموزش ترکیبی تئوری ذهن و برنامه چهار عاملی همدلی بر خود اثرمندی هیجانی- اجتماعی و قلدری در دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش ترکیبی تئوری ذهن و برنامه چهار عاملی همدلی بر خود اثرمندی هیجانی- اجتماعی و قلدری در دانش آموزان مدارس ابتدایی پسرانه دولتی می باشد. روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی (دوره دوم) منطقه 4 تهران که در سال تحصیلی 94/1393 مشغول به تحصیل بودند. ابتدا از بین مدارس ابتدایی دولتی پسرانه منطقه 4تهران، دو مدرسه به طور تصادفی انتخاب شدند، سپس به طور تصادفی یک مدرسه به عنوان گروه کنترل و یک مدرسه، به عنوان گروه آزمایش باحجم نمونه 20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه خود اثرمندی کودکان و نوجوانان موریس(2001) و مقیاس قلدری ایلی نویز(2001) و پرسشنامه همدلی استفاده شد. پس از آنکه دانش آموزان با همدلی پایین و خود اثرمندی هیجانی- اجتماعی پایین و قلدری بالا، انتخاب شدند، برای افراد گروه آزمایش، طی 10جلسه 1ساعته، آموزش ترکیبی تئوری ذهن و برنامه چهارعاملی همدلی ارائه شد. جهت تحلیل داده ها ازتحلیل کواریانس استفاده شد و نتایج حاکی از تاثیر معنی دار آموزش می باشد. چنانکه افراد گروه آزمایش در مقایسه باگروه کنترل از خود اثرمندی هیجانی - اجتماعی بالاتر و قلدری پایین تری، برخوردار بوده اند.
کمک های اولیه روانشناختی برای کودکان طلاق : یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افزایش طلاق تبعات متعددی در پی دارد، از مهمترین پیامدهای آن آسیب های زیستی، روانی، اجتماعی بر کودکانی است که پیکره جامعه آینده را خواهند ساخت. از اینرو پژوهشگران بدنبال راهکاری برای کاهش آسیب های این معضل در کودکان بوده اند. پژوهش حاضر با بررسی مروری مقالات مرتبط با کمک های اولیه روانشناختی برای کودکان طلاق صورت پذیرفته است. برایند جستجوی پژوهش ها در بخش های سه گانه تعاریف آسیب های فرزندان طلاق، کمک های اولیه مناسب نسبت به فرزندان و تشریح بیشترین و اثربخش ترین اقدامات موثر در کاهش آسیب های فرزندان طلاق ارائه گردیده است.
تأثیر درمان گروهی مبتنی بر بخشش بر علائم افسردگی و نشخوار فکری زنان مبتلا به افسرده خویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیب ها و رنجش های بین فردی نقش مهمی در شکل گیری و تداوم اختلالات روانشناختی دارند. با توجه به یافته های پژوهشی مبنی بر ارتباط بین بخشیدن آسیب های بین فردی گذشته و کاهش علائم افسردگی، پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر بخشش بر علائم افسردگی و نشخوار فکری زنان مبتلا به افسرده خویی پرداخت. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با حجم نمونه 16 زن بود. آزمودنی ها با روش نمونه گیری در دسترس از یک مرکز درمانی روانپزشکی، بر اساس ملاک های ورود و تشخیص روانپزشک انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه 8 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در گروه آزمایش درمان مبتنی بر بخشش به صورت گروهی در قالب 6 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک بار) برگزار شد. اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت ننمود. اطلاعات پژوهش از طریق پرسشنامه افسردگی بک (BDI)، مقیاس انگیزه های بین فردی مرتبط با آسیب (TRIM-12) و مقیاس نشخوار فکری درباره یک ناراحتی بین فردی (RIO) جمع آوری شد. برای تحلیل داده های این پژوهش، از تحلیل کوواریانس استفاده شد. ارزیابی پس از درمان نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر بخشش بر کاهش علائم افسردگی و نشخوار فکری زنان مبتلا به افسرده خویی مؤثر بوده است و این تأثیر از لحاظ آماری (05/0 p<) معنادار بود. از یافته های بدست آمده از این مطالعه چنین نتیجه گیری می شود که می توان از درمان گروهی مبتنی بر بخشش برای کاهش علائم افسردگی و نشخوارفکری سود جست.
تأثیر آموزش حل مسئله خانواده محور بر ارتباط والد- کودک دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آموزش حل مسئله خانواده محور به والدین و تعیین اثربخشی آن بر ارتباط والد- کودک دانش آموزان انجام شد. طرح پژوهش تجربی حقیقی از نوع پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. تعداد 120 دانش-آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایشی (60 نفر) و گواه (60 نفر) تقسیم شدند، ابتدا والدین گروه آزمایشی 10 جلسه در کارگاه تربیت کودک / نوجوان اندیشمند شرکت کردند سپس گروه آزمایشی به مدت سه ماه تحت برنامه حل مسئله خانواده محور مورد آموزش قرار گرفتند، برای جمع آوری اطلاعات از سیاهه رابطه والد - کودک جرارد (1994) فرم والدین استفاده شد. یافته ها طبق گزارش والدین در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون (فاصله سه ماهه) و پیگیری (فاصله یک ماهه) نشان داد، در گروه آزمایشی، بین نمرات پیش آزمون- پس آزمون در زیر مقیاس های ارتباط والد - کودک تفاوت معناداری وجود داشت اما بین نمرات پس آزمون - پیگیری در زیر مقیاس های ارتباط والد - کودک تفاوت معنادار نبود. بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که آموزش حل مسئله خانواده محور به والدین بر ارتباط والد - کودک دانش آموزان اثربخش بود و ارتباط والد - کودک را بهبود بخشیده است.
اثربخشی محدودیت و سازش بر فرسودگی شغلی کارکنان واحد اسنادپزشکی سازمان تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی نظریه محدودیت و سازش گاتفردسون (GTCC) [1] بر مؤلفه های فرسودگی شغلی کارکنان واحد اسناد پزشکی سازمان تأمین اجتماعی شهر تهران بود. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی و طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان واحد اسنادپزشکی شهر تهران (420 نفر) را شامل شد که از میان کسانی که به پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش پاسخ دادند، 30 نفر به شیوه تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی دردو گروه 15نفری، گروه آزمایشی با رویکرد آموزشی GTCC و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشی در 8 جلسه 90 دقیقه ای با رویکرد گاتفردسون تحت آموزش قرار گرفتند. فرسودگی شغلی مشارکت کنندگان پس از اجرای مداخله اندازه گیری شد. یافته ها: داده ها به وسیله تحلیل کواریانس و کواریانس تک متغییری تجزیه و تحلیل شدند. نتیجه گیری : نتایج نشان داد که رویکرد محدودیت و سازش بر بهبود مولفه های فرسودگی شغلی (تحلیل عاطفی، مسخ شخصیت، عملکرد شخصی) موثر بود.
آرزوهای شغلی کودکان پیش دبستانی و دبستانی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی آرزوهای شغلی کودکان پیش دبستانی و دبستانی شهر اصفهان است. به این منظور 375 دانش آموز شامل 128 دختر و 247 پسر، از نواحی 5 گانه آموزش و پرورش اصفهان به شیوه نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه سازمان یافته بود. داده ها به دو شیوه کدگذاری شده و با استفاده از روش مجذور خی تک متغیری، مجذور خی دومتغیری، ضریب همبستگی فی و ضریب همبستگی کرامر در نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که دو عامل مهم کلیشه های جنسیتی و سطح منزلت شغلی از عوامل موجود در نظریه رشدی گاتفردسون، در دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی تعیین کننده آرزوهای شغلی آن ها است. هم چنین مشاغل جستجوگرانه جزء اولین آرزوهای دانش آموزان است. شغل والدین به خصوص مادران و آرزوهای آن ها بر آرزوهای شغلی کودکان مؤثر است و دختران مشاغل زنانه و پسران مشاغل مردانه را آرزو می کنند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب تجربی افراد دارای اضافه وزن و چاق(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :اجتناب تجربی، الگویی رفتاری است که رفتار پرخوری را در افراد دارای اضافه وزن و چاق افزایش می دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب تجربی افراد دارای اضافه وزن و چاق در شهر اصفهان بود. مواد و روش ها:این پژوهش از نوع نیمه تجربی بود که به صورت پیش آزمون، پس آزمون، همراه با گروه شاهد و به صورت دوسوکور و چند مرکزی انجام گرفت. جامعه پژوهش را کلیه افراد دارای اضافه وزن و چاق دارای شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) بیشتر از 25 مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه و رژیم درمانی در زمستان سال 1393 تشکیل دادند. سپس 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند (هر گروه 20 نفر). آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (45 روز بعد) به پرسش نامه پذیرش و عمل برای مشکلات مربوط به وزن (Acceptance and Action Questionnaire for Weight-Related Difficulties یا AAQW) Lillis و Hayes پاسخ دادند. پایایی ابزار به روش ضریب Cronbach¢s alpha، 91/0 به دست آمد و روایی صوری و محتوایی آن توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. گروه آزمایش در 8 جلسه 60 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت نمودند. گروه شاهد هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، اجتناب تجربی شرکت کنندگان گروه آزمایش را در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی داری کاهش داد و این اثر در مرحله پیگیری نیز پایدار بود (050/0 > P). نتیجه گیری:بر اساس نتایج مطالعه حاضر، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند اجتناب تجربی افراد دارای اضافه وزن و چاق را کاهش دهد که پیامد این مسأله، افزایش انعطاف پذیری روان شناختی این افراد می باشد. بنابراین، می توان از این روش درمانی در کنار سایر مداخلات مربوط به کنترل وزن استفاده نمود.
بررسی اثر بخشی مشاوره گروهی خود بخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی بر افسردگی دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای درمان مشکلات هیجانی دانش آموزان در کشور اسلامی نیاز به یک برنامه مبتنی بر فرهنگ وجود دارد که مفاهیم و رهنمودهای اسلامی و قرآنی را نیز مد نظر قرار داده باشند. هدف این مطالعه بررسی تأثیر برنامه مشاوره گروهی خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی بر افسردگی در دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان بود. بر اساس نتایج تست غربالگری اجرا شده بر دانش آموزان دبیرستانی شهر اصفهان، دانش آموزان دارای سطح بالینی افسردگی به مرکز مشاوره دعوت شدند. در یک طرح آزمایشی20 دانش آموز دارای نشانگان افسردگی بالا در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. برنامه مشاوره خود بخشودگی گروهی مبتنی بر مفاهیم قرآنی در 8 جلسه در میان شرکت کنندگان گروه آزمایش انجام شد. از سیاهه افسردگی بک به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. داده ها به وسیله تحلیل کواریانس تحلیل شدند. نمرات پس آزمون افسردگی شرکت کنندگان در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته بود. می توان بیان داشت که برنامه مشاوره خودبخشودگی مبتنی بر مفاهیم قرآنی در غلبه بر مشکلات هیجانی پسران دوره نوجوانی مؤثر بوده است. این مطالعه نشان داد که می توان از منابع اسلامی و فرهنگی در زمینه گروه درمانی استفاده کرد.
نقش راهبردهای حل تعارض و تفکر انتقادی در پیش بینی بهداشت روانی دوران بلوغ دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین رابطه بین تفکر انتقادی و راهبردهای حل تعارض با بهداشت روانی دوران بلوغ دانش آموزان دختر دبیرستانی بود. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر دبیرستان های شهرستان تنکابن بوده که از بین آنها 150 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب، پرسشنامه حل تعارض(CRQ)، چک لیست بهداشت روانی(MHC) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری با روش گام به گام مورد پردازش قرار گرفت. یافته ها: ضریب تعیین محاسبه شده (R2) نشان داد، هر یک از راهبردهای حل تعارض تبیین کننده بخشی از بهداشت روانی دوران بلوغ بودند. به طوری که راهبرد تعارض امری طبیعی است 36/14 درصد، ارائه راه حل هایی برای سود متقابل 68/8 درصد، ایجاد توافق هایی مبتنی بر سود متقابل 22/6 درصد، توجه به نیازها به جای خواسته ها 07/5 درصد، شفاف سازی دریافت و برداشت ها 12/3 درصد، بسط و ارائه کارهای شدنی و هدف گذاری گام به گام تا عمل 87/2 درصد، تمرکز بر آینده با یادگیری از گذشته 45/2 درصد، ملاحظه کاری و مراعات بسیار زیاد 85/1 درصد، فضا و موقعیت 62/1 درصد، ایجاد رابطه مثبت و قدرتمند50/1 درصد، تفکر انتقادی 12/5 درصد و جمعاً به میزان 86/52 درصد از واریانس مشترک بهداشت روانی دانش آموزان را تبیین نموده اند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش در همگرایی با یافته های کاوش های مشابه نشان داد، به کارگیری درست از راهبردهای حل تعارض و تفکر انتقادی در تأمین بهداشت روانی دوران بلوغ دانش آموزان دختر نقش اساسی و تعیین کننده ای دارد.
تأثیر توانمندسازی تربیتی مادران مطلقه بر مشکلات عاطفی-رفتاری دختران 7 تا 10 سال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش توانمندسازی تربیتی مادران مطلقه بر مشکلات عاطفی – رفتاری دختران 7 تا 10 ساله اجرا شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دختران 7 تا 10 ساله محروم از پدر مقطع دبستان غرب تهران که در سال تحصیلی 94-95 مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی بوده؛ به این صورت که از بین دانش آموزان دختر محروم از پدر ارجاع داده شده (به دلیل مشکلات هیجانی و رفتاری) به مرکز مشاوره منطقه 22 تهران و بر اساس مطالعه پرونده این دانش آموزان و با اعلام رضایت مادرانشان جهت محرمانه ماندن اطلاعات و حضور در جلسات درمان 20 نفر از مادران این دانش آموزان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار سنجش پرسشنامه توانایی ها و مشکلات (گودمن، 1997) بود. در گروه آزمایش 8 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) مداخله صورت گرفت. داده ها از طریق مدل آماری آزمون اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار Spss-21 تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش توانمندسازی تربیتی مادران مطلق بر کاهش مشکلات عاطفی (افسردگی و اضطراب) و مشکلات رفتاری (سلوک، بیش فعالی و مشکل با همسالان) در دختران 7 تا 10 ساله در مرحله پس آزمون و پیگیری موثر بوده است ((P≤0/01. همچنین این نتیجه در مورد بهبود نوع دوستی در این کودکان در مرحله پس آزمون و پیگیری نیز موثر بود ((P≤0/01.
رابطه سبک های دلبستگی و تعارض پدر-فرزند در فرزندان جانبازان: بررسی نقش آسیب ثانویه به عنوان یک عامل میانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۵ بهار ۱۳۹۵ شماره ۵۷
81-100
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش آسیب ثانویه به عنوان یک عامل میانجی در ارتباط بین سبک های دلبستگی و تعارض پدر-فرزند در نمونه ای از فرزندان جانبازان انجام شد. مطالعه حاضر یک پژوهش همبستگی بود که با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعه پژوهش حاضر شامل فرزندان جانبازان شهر های یزد، اصفهان، نجف آباد و یاسوج بود که در مدارس شاهد و ایثارگر این شهرها مشغول به تحصیل بودند. با روش نمونه گیری خوشه ای 607 نفر از این جامعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس استرس آسیب ثانویه، مقیاس دلبستگی بزرگسالان و مقیاس تعارض با والدین استفاده شد و درنهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا از طریق آسیب ثانویه با پرخاشگری کلامی و فیزیکی پدر-فرزند ارتباط معنی دار دارد. سبک دلبستگی ایمن هیچ ارتباط مستقیم و غیرمستقیمی با آسیب ثانویه و ابعاد تعارض پدر-فرزند نداشت. اما سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی با پرخاشگری کلامی و استدلال در تعارض پدر-فرزند ارتباط معنی دار مستقیم داشت. در نهایت، شاخص های برازش نشان داد که مدل ارائه شده در پژوهش حاضر با انجام اصلاحات جزئی مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس یافته های بدست آمده می توان نتیجه گرفت که آسیب ثانویه به عنوان یک عامل میانجی در ارتباط بین سیک های دلبستگی ناایمن و تعارض والد-فرزند نقش معنی داری ایفا می کند و بنابراین احتمالاً می توان با آموزش های مبتنی بر دلبستگی از انتقال آسیب ثانویه در فرزندان و درنتیجه از تعارض پدر-فرزند در فرزندان جانبازان پیشگیری کرد.
مقایسه کارآیی مربیان شاغل در مهدکودک های مونته سوری و عادی شهر تهران در سال 1394(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: از این پژوهش، مقایسه کارآیی مربیان مهدکودک های مونته سوری با مهدکودک های عادی شهر تهران بوده است. روش: این پژوهش از نوع توصیفی – مقایسه ای است. جامعه مورد مطالعه شامل همه مربیان مراکز پیش دبستانی شهر تهران که با روش مونته سوری آموزش می دهند (37 مربی) و 74 مربی شاغل در مهدکودک های با روش آموزش عادی که بطور تصادفی از مناطق 22 گانه شهر تهران انتخاب شدند، می باشد. از روش برگزاری آزمون بسته پاسخ برای سنجش اطلاعات لازم جهت مقایسه کارآیی مربیان شاغل در مهدکودک های مونته سوری و عادی در چهار بعد تساوی، همسویی، سرعت در کار و استفاده از ابزار و تجهیزات استفاده شد. جهت جمع آوری داده ها از یک پرسشنامه استاندارد استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (فراوانی، درصد و نمودار) و شاخص های آمار استنباطی (آزمون آماری من ویتنی) استفاده گردید.یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر این مطلب است که کارآیی کل مربیان شرکت کننده در این آزمون (111 مربی)، 5/22 در حد متوسط و 5/77 درصد دارای کارآیی خیلی خوب بودند. کارآیی کل مربیان مهدهای عادی شرکت کننده در این آزمون (74 مربی)، 8/33 در حد متوسط و 2/66 درصد دارای کارآیی خیلی خوب حاصل شد. این در حالی است که کارآیی کل مربیان مراکز مونته سوری شرکت کننده در این آزمون (37 مربی)، 100 درصد دارای کارآیی خیلی خوب بودند.نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که کارآیی مربیان مهد کودک های مونته سوری بالاتر از مربیان مهدهای عادی می باشد.
مقایسه اثربخشی روش های مشاوره فردی و زوجی بر میل به طلاق زوج های دارای روابط فرازناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :با توجه به ماهیت پیچیده خیانت و تأثیرات فاجعه انگیز آن بر میل به طلاق، ضروری است که مداخلات مؤثر برای کمک به زوج هایی که با این مشکل مواجه هستند، ایجاد شود. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه مشاوره ایی تدوین شده بر میل به طلاق زوج های درگیر در روابط فرازناشویی زن انجام شد. مواد و روش ها:این مطالعه به صورت نیمه تجربی انجام شد. افراد مورد مطالعه از میان مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره شهر اصفهان (ایران) به شیوه در دسترس انتخاب شدند. افراد شرکت کننده به صورت غیر تصادفی در 4 گروه مشاوره زوجی (8 زوج)، مشاوره فردی با مرد (16 نفر مرد خیانت دیده و همسران آن ها)، مشاوره فردی با زن (16 زن خیانت کننده و همسران آن ها)، و گروه شاهد (8 زوج) قرار گرفتند. مداخله در 3 گروه آزمایش در 10 جلسه آموزشی 80 دقیقه ای اجرا شد. در این مطالعه، از پرسش نامه میل به طلاق به منظور بررسی اثربخشی مداخله و مقایسه گروه های مورد مطالعه استفاده شد. روایی و پایایی این ابزار در مطالعات مختلف مورد تأیید قرار گرفته است. یافته ها:اطلاعات کلیه مشارکت کنندگان (96 نفر زوج های کلیه گروه ها) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آزمون تکرار سنجش، جهت ارزیابی اثرات اصلی و تعاملی زمان و گروه های مورد مطالعه بر میزان میل به طلاق و مؤلفه های آن نشان داد که اثر تعامل گروه (مشاوره فردی، زوجی و گروه شاهد) و زمان (3 مرحله: پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) در کلیه متغیرهای مورد مطالعه معنی دار بود (001/0 > P). نتیجه گیری:بر اساس نتایج برنامه مشاوره ایی تدوین شده به روش مشاوره زوجی در مقایسه با روش های مشاوره فردی از اثر بخشی بیشتری بر میل به طلاق زوج های درگیر در روابط فرازناشویی برخوردار است.
اثربخشی مداخله گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی بر پرخاشگری دانشجویان با توجه به سبک دلبستگی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاثیر آموزش بازی درمانی مادران کودکان اوتیستیک بر بهبود مهارت های ارتباط زبانی کلامی کودکان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش بازی درمانی مادران کودکان اوتیستیک بر بهبود مهارت های ارتباطی زبانی کلامی کودکان اوتیسم بود. روش: مطالعه حاضر از نوع آزمایشی و کاربردی می باشد که به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل کودکان اوتیستیک با درجه متوسط درخودماندگی مراکز نگهداری کودکان اوتیسم بود. از بین مراکز نگهداری کودکان اوتیسم ، 2 مرکز به طور در دسترس انتخاب شد. از هر مرکز 2 کلاس از کودکان دارای اوتیسم انتخاب شدند. در این مطالعه نمونه عبارت است از 30 نفر از کودکان اوتیستیک با درجه متوسط درخودماندگی در سال 95-1394 که به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین مهارت های ارتباط زبانی کلامی در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. با حذف تاثیر نمرات پیش آزمون بین میانگین تعدیل شده مهارت های ارتباطی زبانی کلامی، بر حسب گروه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت. به طور کلی بر اساس یافته های این پژوهش بازی درمانی در پس آزمون باعث افزایش نمرات مهارت های ارتباطی زبانی کلامی شد. با توجه به اندازه تاثیر می توان گفت این میزان قابل توجه بوده است. در مرحله پیگیری نیز با حذف اثر پیش آزمون همچنان اثر درمان حفظ شده بود. نتیجه گیری: به طور کلی بر اساس این مطالعه می توان گفت آموزش بازی درمانی مادران باعث افزایش مهارت های ارتباطی زبانی کودکان اوتیسم می گردد.
مقایسه ویژگی های شخصیتی دختران استفاده کننده از جراحی رینوپلاستی با گروه شاهد: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۵ بهار ۱۳۹۵ شماره ۵۷
101-120
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کیفی ویژگی های شخصیتی زنان استفاده کننده از جراحی رینوپلاستی با گروه شاهد انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی بود. به این منظور، از میان دانشجویان دختر دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه رازی در سال 1394، 30 دانشجوی استفاده کننده از جراحی رینوپلاستی و 30 دانشجوی گروه شاهد به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. با استفاده از مصاحبه ی نیمه ساختاریافته، اطلاعات مرتبط با موضوع گردآوری و با رویکرد پدیدارشناسی، تحلیل شدند. یافته ها: پس از تحلیل محتوای مصاحبه ها و کدگذاری آنها، پنج شاخص اصلی استخراج شد: عزت نفس، تعامل اجتماعی، پرخاشگری، تصور بدنی و تمایزیافتگی. یافته ها نشان داد که عزت نفس و تمایزیافتگی در هردو گروه در سطح مطلوبی بوده و تفاوت چندانی با هم نداشتند، اما تعامل اجتماعی و رضایت از تصویر بدنی دختران گروه شاهد به میزان قابل توجهی بالاتر از دختران استفاده کننده از جراحی بینی بود . همچنین نتایج نشان داد که میزان پرخاشگری دختران استفاده کننده از جراحی رینوپلاستی به مراتب بالاتر از گروه شاهد بود . نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که با افزایش مهارت متقاضیان جراحی رینوپلاستی در تعاملات اجتماعی و بهبود تصویر بدنی آن ها، احتمالاً می توان تا حد زیادی از جراحی های غیرضروری پیش گیری کرد.
مقایسه معلمان با نیم رخ های گوناگون انگیزشی از لحاظ راهبردهای آموزشی و انضباطی: تحلیل مبتنی بر فرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه معلمان با نیم رخ های گوناگون انگیزشی از لحاظ راهبردهای آموزشی و انضباطی بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل 354 معلم (158 مرد و 196 مرد) مقاطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه شهرهای شمالی استان آذربایجان غربی بود که به روش ترکیبی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه انگیزش خودتعیین گری بلیس و پرسش نامه های محقق ساخته راهبردهای آموزشی و راهبردهای انضباطی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل خوشه ای، آزمون چندمتغیری T2 هاتلینگ و آزمون تی برای گروههای مستقل استفاده شد. بر اساس نتایج، دو خوشه انگیزشی برای معلمان شناسایی گردید که نخستین خوشه انگیزشی که در آن مقدار بالای انگیزش درونی، انگیزش یکپارچه شده و انگیزش همانند سازی شده و مقادیر پایین انگیزش بیرونی و بی انگیزگی مشاهده گردید، به عنوان خوشه انگیزش خودتعیین گری و خوشه ای که در آن همه انگیزش ها تقریباً در یک سطح قرار دارند، خوشه برخوردار از همه انگیزش ها نامیده شد. در ادامه، برای بررسی تفاوت دو خوشه انگیزشی از لحاظ راهبردهای آموزشی و انضباطی از T2 هاتلینگ و آزمون t برای گروههای مستقل استفاده شد که نتایج نشان دادند بین خوشه های انگیزشی معلمان براساس راهبردهای آموزشی و راهبردهای انضباطی، تفاوتی معنادار وجود دارد.لذا می توان نتیجه گرفت انگیزش خودتعیین گری از عوامل مهم درافزایش عملکردهای شغلی معلمان بشمار می آید.
بررسی رابطه ی سبک های رهبری مدیران با سلامت روان کارکنان مراکز بهداشت و درمان شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مراکز بهداشت و درمان، یکی از بسترهای حیاتی تحقق سلامت افراد جامعه هستند و سلامت روان کارکنان آن ها به منظور ارایه ی خدمت موثر به جامعه، بسیار ضروری می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی سبک های رهبری مسئولان مراکز بهداشت و درمان و ارتباط آن با وضعیت سلامت روان کارکنان مراکز بهداشت و درمان اصفهان تدوین گردیده است.
روش کار: نمونه ی این پژوهش توصیفی در مقطع مهر تا بهمن 1392 شامل 217 نفر از کارکنان 18 مرکز بهداشت و درمان شهر اصفهان بود که به روش نمونه گیری طبقه ای، خوشه ای و تصادفی از میان 500 نفر از کارکنان شاغل با استفاده از جدول مورگان انتخاب شده اند. ابزار پژوهش، پرسش نامه ی چند عاملی رهبری (MLQ) و پرسش نامه سلامت روان گلدبرگ (28- GHQ) بوده است. داده ها با روش های آمار توصیفی و استنباطی و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و نرم افزار آماری SPSS تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین سبک رهبری و سلامت روان کارکنان، رابطه ی معنی داری وجود ندارد (399/0=P). هم چنین، رابطه ی بین سبک های رهبری تحولی، تبادلی و عدم مداخله گر با سلامت روان کارکنان معنی دار نبود (به ترتیب 247/0=P، 139/0=P و 403/0=P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، به نظر می رسد عوامل دیگری به جز سبک های رهبری مدیران نیز در سلامت روان تاثیر دارد و می توان از کارگاه های آموزشی برای ارتقای سلامت روان کارکنان استفاده نمود.
تأثیرگذاری آموزش مادران در زمینه مشکلات غذاخوردن کودک بر مشکلات خوردن و تنیدگی مادر - کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مداخلات مشکلات غذاخوردن، باید مؤلّفه های مربوط به مادر و کودک را در نظر گرفت. یکی از این مؤلّفه ها تنیدگی مادر و کودک است. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر آموزش مادران در زمینه مشکلات غذاخوردن کودک بر درمان این مشکلات و کاهش تنیدگی مادر - کودکان مورد مطالعه است. 34 مادر که کودکانشان مشکلات خوردن داشتند با روش غیراحتمالی در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند (16 نفر گروه آزمایش و 18 نفر گروه کنترل). در این مطالعه شبه آزمایشی، آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل در سه مرحله پیش آزمون (قبل از مداخله)، پس آزمون (پس از تمام شدن جلسات آموزشی) و پیگیری (22 روز پس از تمام شدن جلسات آموزشی) از طریق پرسشنامه تنیدگی والدین (PSI) و مشکلات غذاخوردن ارزیابی شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مادران در زمینه مشکلات خوردن، مشکل غذاخوردن کودکان گروه آزمایش را در پس آزمون (004/0=p) و پیگیری (001/0=p) به طور معناداری کاهش می دهد (004/0=p). همچنین این آموزش، تنیدگی کلّی (001/0=p)، تنیدگی مؤلّفه والد (001/0=p) و مؤلّفه کودک (05/0=p) را در پس آزمون به طور معناداری کاهش می دهد. همچنین این آموزش، تنیدگی کلّی (001/0=p)، تنیدگی مؤلّفه والد (001/0=p) و مؤلّفه کودک (05/0=p) را در مرحله پیگیری 22 روزه نیز کاهش می دهد. بنابراین آموزش در زمینه مشکلات خوردن از میزان این مشکلات و همچنین تنیدگی مادر و کودک می کاهد. درباره مشکلات غذاخوردن، مؤلّفه مادر و کودک اهمّیت فراوانی دارد و یابد به این مؤلّفه ها توجّه کرد.