فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۳
170-189
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین تحمل ناکامی و انگیزه تأیید با سازگاری عاطفی دانش آموزان دختر انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری مورد پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر سوم دوره متوسطه دوم منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 200 نفر دانش آموز دختر بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، شامل پرسشنامه تحمل ناکامی هارینگتون (2005)، مقیاس انگیزه تأیید تری پاتی (1991) و سازگاری عاطفی دانش آموزان سینها و سینگ (1993) بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین تحمل ناکامی، انگیزه تأیید و سازگاری عاطفی با همدیگر رابطه معناداری وجود دارد. و همچنین متغیرهای انگیزه تأیید و تحمل ناکامی می توانند سازگاری عاطفی را پیش بینی کنند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. نتیجه گیری: بنابراین، براساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که تقویت تأیید جویی و تحمل ناکامی می تواند در تربیت دانش آموزان با سازگاری عاطفی بالا مؤثر واقع شود.
تأثیر کمال گرایی بر مسئولیت پذیری با میانجی گری اضطراب امتحان در دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تاثیر کمالگرایی بر مسئولیت پذیری با میانجی گری اضطراب امتحان در دانشجویان انجام گرفت. روش: روش پژوهش ازنظر هدف، کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران در سال تحصیلی 1397-1396 بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد و بر این اساس 761 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: اضطراب امتحان ساراسون (1984)، کمال گرایی فلت و هویت (1991) و مسئولیت پذیری کالیفرنیا (1951) که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار Spss-V24 و AMOS-V8.8 در سطح معناداری 0.01انجام شد. همچنین به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد کمال گرایی اثر غیرمستقیم به واسطه اضطراب امتحان بر مسئولیت پذیری داشت. کمال گرایی بر مسئولیت پذیری اثر مستقیم معنادار داشت، بعلاوه کمال گرایی بر اضطراب امتحان اثر مستقیم معنادار داشت و همچنین اضطراب امتحان بر مسئولیت پذیری اثر مستقیم معنادار داشت. درمجموع شاخص های مدل قابل قبول و مدل اصلاحی از برازش مناسب برخوردار بود (P<0.01) نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که کمال گرایی و مسئولیت پذیری نقش مهمی در اضطراب امتحان دارند بنابراین در نظر گرفتن این عوامل در اقدامات درمانی و آموزشی جهت کاهش اضطراب امتحان می تواند بسیار مؤثر باشد.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و حافظه فعال در بزرگسالان آهسته گام با نشانگان داون با و بدون اختلال آلزایمر در تهران و باکو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های شخصیتی و حافظه فعال در بزرگسالان آهسته گام مبتلا به نشانگان داون با و بدون اختلال آلزایمر انتخاب شده در شهر باکو و شهر تهران بود. روش: پژوهش حاضر از لحاظ روش کمی و از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ گرداوری داده از نوع تحقیقات" علی– مقایسه ای" پس رویدادی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل بزرگسالان مبتلا به سندروم داون مبتلا به اختلال آلزایمر و بدون اختلال آلزایمر بالای 40 سال، که به صورت هدفمند و در دسترس 40 بزرگسال مبتلا به نشانگان سندروم داون مبتلا در کشور باکو، 20 مورد اختلال آلزایمر و 20 مورد بدون اختلال آلزایمر و 40 بزرگسال مبتلا به سندروم داون مبتلا در ایران (20 مورد اختلال آلزایمر و 20 مورد بدون اختلال آلزایمر) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات لازم در این پژوهش، از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی و مقیاس حافظه فعال استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد تفاوت ویژگی های شخصیتی و حافظه فعال بزرگسالان آهسته گام مبتلا به نشانگان داون با اختلال آلزایمر و بدون اختلال در تهران و باکو معنادار است . همچنین میانگین ویژگی های شخصیتی، وظیفه شناسی، انعطاف پذیری، پذیرا بودن و حافظه فعال در بزرگسالان آهسته گام با نشانگان داون بدون اختلال آلزایمر در مقایسه با بزرگسالان آهسته گام با نشانگان داون و اختلال آلزایمر در کشور باکو نسبت به ایران به جز روان رنجوری بیشتر بوده است. بحث و نتیجه گیری: بر این اساس پیشنهاد می شود تا برنامه های مداخلات رفتاری مبتنی بر شناخت و ذهن آگاهی در حوزه تقویت ویژگی های شخصیتی و حافظه فعال برای والدین کودکان آهسته گام با نشانگان داون و دارای اختلال آلزایمر طراحی و استفاده شود.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم و احساس گناه در زنان دارای تجربه سوء استفاده جنسی در دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۶
48-69
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم و احساس گناه در زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی انجام بود. روش: جامعه آماری پژوهش زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی دوران کودکی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود. نمونه پژوهش دربرگیرنده 3 زن دارای تجربه سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی بود که طی فراخوانی معرفی و با توجه به نتایج چک لیست اختلال استرس پس از سانحه ویدز ( 1993 ) با نقطه برش 50 و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح آزمایش تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان استفاده شد. برای سنجش شرم و احساس گناه، از مقیاس حالت شرمساری و گناه مارشال (1995) استفاده شد. پروتکل درمان متمرکز بر شفقت در سه مرحله خط پایه، 8 جلسه مداخله به صورت هفتگی و پیگیری 2 ماهه اجرا شد. داده ها به روش های ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آزمودنی ها در مرحله درمان در شرم (20/31 درصد%) و احساس گناه (68/28 درصد) بهبود را تجربه کردند و اثر آنها نیز تا دوره پیگیری دو ماهه حفظ شد. شاخص تغییر پایای آنها نیز حاکی از معنی دار بودن این تغییرات بود. نتیجه گیری: بنابراین یافته های پژوهش بیانگر این است که درمان متمرکز بر شفقت با کاهش فعالیت سیستم تهدید و افزایش فعالیت سیستم تسکین بر کاهش شرم و احساس گناه زنان قربانی سوءاستفاده جنسی دوران کودکی تأثیر دارد.
رابطه ی کمال گرایی و طرح واره های ناسازگار اولیه با سندرم ایمپاستر در دختران دانشجو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
24 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف : یکی از ویژگی های شخصیتی که روی عملکرد دانشجویان تأثیر می گذارد، نشانگان وانمود گرایی (سندرم ایمپاستر) است بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ی کمال گرایی و طرح واره های ناسازگار اولیه با سندرم ایمپاستر در دختران دانشجو بود. روش : روش تحقیق توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان مؤنث مشغول به تحصیل در دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز در سال 97-1396 بود. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کرجسی-مورگان (1970) تعداد 350 نفر از دانشجویان انتخاب شدند و پرسشنامه نشانگان وانمود گرایی (کلانس-ایمز، 1978)، پرسشنامه کمال گرایی چندبعدی (فراست، 1990) و پرسشنامه طرح واره های ناسازگارانه یانگ-فرم کوتاه (یانگ، 2005) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از روش آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با روش ورود هم زمان و نرم افزار آماری SPSS 26 انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد که بین کمال گرایی و ابعاد آن (نگرانی درباره اشتباه، شک درباره اعمال، انتظارات والدینی، انتقادگری والدینی، استانداردهای شخصی و سازمان دهی) با نشانگان وانمود گرایی همبستگی معنا داری وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد که باوجوداینکه بین نمره کل طرح واره ناسازگار اولیه و تمامی ابعاد آن با نشانگان وانمود گرایی همبستگی معنا داری وجود دارد اما تنها ابعاد گرفتار/خویشتن تحول نیافته، خویشتن داری/خود انضباطی ناکافی، محرومیت هیجانی، رهاشدگی/بی ثباتی، بی اعتمادی/بدرفتاری، انزوای اجتماعی/بیگانگی، شکست، وابستگی/بی کفایتی، آسیب پذیری در برابر ضرر و بیماری، اطاعت و بازداری هیجانی توان تبیین تغییرات مرتبط با نشانگان وانمود گرایی را داشته اند. نتیجه گیری : دانشجویان دارای نشانگان وانمود گرایی باوجود شواهد بیرونی موفقیت ها، در درونی سازی موفقیت ها خود ناتوان هستند و کمال گرایی ناسالم و طرح واره های ناسازگاری اولیه از ویژگی های این افراد می باشند.
فراتحلیلی بر شناسایی موانع ارتقاء زنان به سطوح مدیریت در سازمانهای دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن بررسی مساله عدم ارتقاء زنان, با استفاده از مرور سیستماتیک, پژوهشهای انجام شده با موضوع شناسایی موانع ارتقاء زنان به سطوح مدیریت در سازمانهای دولتی ایران فراتحلیل گردید. جامعه آماری مشتمل برکلیه پژوهش های مربوط به موانع ارتقاء زنان در سازمان های دولتی بوده, که با استفاده ازروش نمونه گیری هدفمند, نمونه مورد نظر مشتمل بر 32 اثر پژوهشی در بازه زمانی سالهای 1380تا 1396 انتخاب و بررسی شد. یافته ها نشان داد دردهه 80 بیشتر پژوهشها موانع فردی- خانوادگی را مهمترین مانع ارتقاء زنان به سطوح مدیریت معرفی کرده اند. اما در پژوهشهای بعدی علاوه بر تغییر اولویت بندی, یک مانع جدید نیز به موانع ارتقاء اضافه شده است . یافته ها موانع ارتقاء زنان را در چهار دسته کلی طبقه بندی و به شرح ذیل اولویت بندی می کنند. موانع فرهنگی- اجتماعی(کلیشه های جنسیتی و حاکمیت فرهنگ مردسالاری) موانع سیاسی ( عدم حضور زنان در حلقه های قدرت, عدم حضور زنان در احزاب و گروههای سیاسی, ناتوانی زنان درلابی گری) موانع سازمانی( عدم اعتماد سازمان به زنان, تلقی مدیریت بعنوان حق وکار مردانه, عدم حضور زنان در شبکه های ارتباطی غیر رسمی ) و در نهایت موانع فردی-خانوادگی( عدم خودباوری زنان, نداشتن انگیزه پیشرفت در زنان و مسئولیت مضاعف زنان در خانواده)
بررسی نقش میانجی نشانگان تنیدگی ادارک شده در رابطه باورهای فراشناختی و نشخوارهای ذهنی با عملکرد شغلی کارکنان آتش نشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
117 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی نشانگان تنیدگی ادارک شده در رابطه باورهای فراشناختی و نشخوارهای ذهنی با عملکرد شغلی آتش نشانان انجام شد.روش: این پژوهش توصیفی - همبستگی و از نوع مطالعات کاربردی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان آتش نشانان شهرستان مشهد در سال 97 می باشد.. 205 نفر به عنوان نمونه پژوهش به صورت در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه نشانگان تنیدگی ادراک شده صفار زاده (1379)، پرسشنامه فراشناختی ولز (2004)، مقیاس پاسخ نشخوار نولن هوکسیما و مورو (1991) و پرسشنامه عملکرد شغلی پاترسون (1986)استفاده گردید. داده های پژوهش با استفاده ازروش های همبستگی و تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار آموس و spss22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : یافته ها نشان داد نشانگان تنیدگی ادراک شده در رابطه بین باورهای فراشناختی و نشخوار ذهنی با عملکرد شغلی نقش میانجیگرانه معنی داری ایفا می نماید ولیکن، بین باورهای فراشناختی و نشخوار ذهنی با عملکرد شغلی رابطه معنی داری ندارند.نتیجه گیری: با استفاده از نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت که رابطه باور های فراشناختی و نشخوار ذهنی با عملکرد شغلی آتش نشانان یک رابطه خطی ساده نیست و نشانگان تنیدگی ادراک شده می تواند نقش میانجی گرانه ایفا کند.
شناسایی و تبیین راه حل های ارتقای فرایند مربیگری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
177 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین راه حل های ارتقای فرایند مربیگری در مدیریت استعدادهای سازمانی می باشد. چارچوب اصلی پژوهش کیفی است که جهت جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته محقق ساخته استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، متخصصان حوزه منابع انسانی و مربیگری می باشد. روش نمونه گیری پژوهش، هدفمند و از نوع گلوله برفی است. درحقیقت، داده های پژوهش از طریق مصاحبه با 15 نفر از متخصصان حوزه منابع انسانی و مربیگری به اشباع رسید. داده های حاصل از مصاحبه به روش کدگذاری اشتراوس و کوربین[1] تحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها 10 مقوله کلی بود. این مقوله ها شامل «برقراری ارتباط موثر بین مدیر و کارکنان»، «ایجاد شناخت دقیق مدیر و کارکنان از یکدیگر»، «پیش شرطهای مربیگری در سازمان»، «تسهیل فرایند انتقادپذیری و انتقادگری مدیر و کارکنان»، «فرایند تسهیل گری و مواجهه گری کارکنان»، «تسهیل فرایند آموزش و توسعه مدیر و کارکنان»، «ایجاد باور به توانستن در مدیر و کارکنان»، «تسهیل فرایند اجرای بهتر تصمیم توسط کارکنان»، «بهبود سیستم ارزیابی عملکرد»، «افزایش همکاری مدیر و کارکنان» می شود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود در هر فرایند مربیگری از 10 مقوله مذکور جهت ارتقا و بهبود فرایند مربیگری استفاده شود.[1] Strauss & Corbin
تاثیر عوامل مدیریت دانش بر بهبود یادگیری « در واحدهای آموزشی فنی و حرفه ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
129 - 160
حوزههای تخصصی:
امروزه دانش نقش اساسی در تحقق اهداف سازمان و کسب مزیت رقابتی ایفا می نماید. مدیریت دانش مدیریت سرمایه های پنهان سازمان است، و این فرایند شامل خلق، کسب، ذخیره سازی، انتشار، به اشتراک گذاری و بکارگیری دانش است که در سایه مدیریت دانش بروز می کند. به همین دلیل از مدیران انتظار می رود که درک عمیقی از تحولات سازمانی داشته و عملکرد سازمان ها را از طریق سرمایه گذاری در پروژه های مبتنی بر دانش ارتقاء دهند. از سوی دیگر، زمانی می توان این اطمینان را کسب نمود که دانش در سازمان به نحو صحیحی مدیریت شود به طوری که یادگیری افراد از دانش موجود در سازمان، در حد مناسبی باشد. بنابراین، مهمترین گام در این خصوص بررسی مدل های مختلف مدیریت دانش و شناسایی عوامل مدیریت دانش به منظور بهبود یادگیری است. بنابراین مقاله حاضر به بررسی مدل ها و شناسایی عوامل مدیریت دانش در بهبود یادگیری هنرجویان در واحدهای آموزشی فنی و حرفه ای پرداخته است.
آسیب شناسی اثر درون مایه سریال های شبکه نمایش خانگی بر خانواده؛ یک تحلیل درون مایه مبتنی بر نگاه سیستمی در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برقراری ارتباط برای همه خانواده ها ضروری است و ازآنجایی که بیشتر مخاطبین تلویزیون خانواده ها هستند، وسایل ارتباط جمعی می توانند نقش و کارکردهای مؤثری داشته باشند. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی آسیب شناسی سریال های شبکه نمایش خانگی بر خانواده مبتنی بر نگاه سیستمی انجام شده است. روش این پژوهش تحلیل درون مایه بود. بدین منظور از میان ده سریال شبکه نمایش خانگی در میان سال های 1395 تا 1399 شمار پنج سریال به نام های ممنوعه، دل، مانکن، عاشقانه ها و کرگدن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. خیانت زناشویی، خشونت، عشق مثلثی، زندگی اشرافی، پنهان کاری و دروغ، سازوکار حل مشکلات شخصی و خانوادگی و ملاک های انتخاب افراد برای ازدواج در این سریال ها تحلیل شده است. ابزارهای این پژوهش با به کارگیری مشاهده درون مایه سریال ها از سوی متخصصین رشته های جامعه شناسی، روانشناسی بالینی و روانشناسی بالینی گرایش خانواده جهت ثبت مصادیق ذکرشده گردآوری شد. در تحلیل حاضر تفاوت میان تعداد مفاهیم مورد مشاهده نسبت به فراوانی مورد انتظار از طریق آزمون خی دو موردبررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد میان فراوانی مورد انتظار و فروانی مشاهده شده تفاوت معنی داری وجود نداشت (p >0/05 ). به عبارتی یافته های پژوهش نشان داد در این سریال ها شاهد فراوانی خیانت زناشویی، خشونت، عشق مثلثی، زندگی اشرافی، پنهان کاری و دروغ، روش های منفی حل مشکلات شخصی و خانوادگی و عدم انتخاب ملاک های مناسب افراد برای ازدواج با یکدیگر هستیم؛ که لازم است در مطالعه ای تأثیر این مفاهیم در ارتقا بهداشت روانی خانواده ایرانی با توجه به سناریو و گفتمان درونی فیلم ها ارزیابی شود که این سریال ها چه تغییراتی در سبک زندگی خانواده ایرانی ایجاد می کنند.
نقش میانجی سبک زندگی در رابطه نظام های مغزی- رفتاری و ساماندهی شناختی هیجان با خوشنودی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوشنودی زناشویی تا اندازه فراوانی روشنگر کیفیت رابطه زناشویی زوجین و ضامنی برای ماندگاری آن است. بااین حال متغیرهای گوناگونی می تواند بر آن تأثیر بگذارد. هدف پژوهش حاضر آشکار ساختن نقش میانجی سبک زندگی در رابطه نظام های مغزی- رفتاری و ساماندهی شناختی هیجان با خوشنودی زناشویی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با به کارگیری تحلیل مسیر بود. جامعه آماری افراد متأهل شهر تهران (مناطق 3، 6، 12، 1 در پاییز و زمستان 1398) بود که تعداد 150 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: شاخص خوشنودی زناشویی (1992) Hudson ، فرم کوتاه پرسشنامه شخصیتی <span style="text-decoration: underline;">Gary Wilson Questionnaire (2003) ، سنجه ساماندهی شناختی هیجان Garnefske & Kraaij (2006) و پروفایل سبک زندگی ارتقادهنده سلامت Walker (1987). روش تحلیل داده ها آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و AMOS نسخه 24 بود. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که نظام بازداری رفتاری با خوشنودی زناشویی رابطه منفی و معنادار دارد (01/0 >P و 31/0-=r) و راهبردهای غیر انطباقی ساماندهی شناختی هیجان با خوشنودی زناشویی رابطه مثبت و معنادار دارد (05/0 >P و 15/0=r). همچنین نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که نظام فعال سازی رفتاری (01/0 >P و 25/0-=β) و ساماندهی انطباقی شناختی هیجان (01/0 >P و 20/0-=β) به واسطه سبک زندگی بر خوشنودی زناشویی تأثیر معناداری دارند. تااندازه ای نتایج روشنگر این بود که سبک زندگی نقش واسطه معنادار اثرات متغیرهای زیستی و روان شناختی بر خوشنودی زناشویی است.
تدوین مدل ساختاری تعهد زناشویی بر اساس بخشایشگری و خود-تمایزیافتگی با میانجی گری صمیمیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای درک کیفیت و ثبات روابط زناشویی، توجه به تعهد زناشویی به اندازه رضایت زناشویی اهمیت دارد. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علی تعهد زناشویی بر اساس بخشودگی و تمایزیافتگی با میانجیگری صمیمیت زناشویی، انجام گرفت. روش پژوهش ازلحاظ ماهیت کمی، ازنظر هدف کاربردی و ازلحاظ شیوه گردآوری داده ها همبستگی از نوع تحلیل معادلات ساختاری است. نمونه ای به حجم 442 نفر از میان تمامی کارکنان متأهل آموزش وپرورش ناحیه 1 و 2 سنندج به صورت در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های تعهد زناشویی (Adams & Jones, 1997)، صمیمیت زناشویی (Walker & Thompson, 1983)، خود تمایزیافتگی (Skowron & Schmitt, 2003) و بخشش(Pollard & Anderson, 1988) توسط آزمودنی ها تکمیل شد. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که بخشش (47/0=β، P≤01/0)، تمایزیافتگی (13/0=β،P ≤ 05/0) و صمیمیت (12/0=β، P ≤ 05/0) بر تعهد زناشویی اثر مستقیم دارند. همچنین بخشش (08/0) و تمایزیافتگی (02/0) با واسطه صمیمیت بر تعهد زناشویی، اثر غیرمستقیم دارد. یافته های پژوهش بیانگر برازش مدل مفهومی تعهد زناشویی بر اساس تمایزیافتگی و بخشش با واسطه گری صمیمیت زناشویی با مدل تجربی است. درمجموع یافته های این پژوهش نشان دهنده تأثیر بخشش، تمایزیافتگی و صمیمیت بر تعهد زناشویی است و درنتیجه باوجود تعهد زناشویی زوج علی رغم تجربه رویدادهای دردناک همچنان باهم بودنشان را حفظ می کنند و با مقید بودن به اعمال و چهارچوب هایی خاص به یک هدف عالی مقید می باشند.
تعیین رابطه ذهن آگاهی و سرمایه روانشناختی با سلامت روانی در معلمان ابتدایی شیروان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۰
17 - 42
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش تاب آوری بر بهبود کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی زنان سرپرست خانوار انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود.جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد شهرستان کرمانشاه در سال 1397 بودند. از میان این زنان 30 نفر به روش هدفمند در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دوگروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(QFQ) و سرسختی روانشناختی اهواز ((AHI مورد استفاده قرار گرفت. بعد از انجام پیش آزمون، گروه آزمایش در 8 جلسه هفتگی 90 دقیقه ای، آموزش تاب آوری بر اساس نظریه هندرسون را دریافت کرد. آنگاه پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش تاب آوری باعث افزایش معنادار میانگین نمرات مولفه های کیفیت زندگی (به جز مولفه های سلامت جسمانی و سلامت محیط) و سرسختی روانشناختی در زنان سرپرست شده است(001/0p<).
رابطه سلامت روانی با تعادل کار - زندگی در معلمان مدارس ابتدایی منطقه ۲۰ شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۰
123 - 144
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر باورهای ارتباطی غیرمنطقی مردان دارای تجربه رابطه فرازناشویی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه مردان دارای تجربه رابطه فرازناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده منطقه 9 تهران در سال 1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر از این افراد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه ( 15 نفر در گروه آزمایش، 15 نفر در گوه گواه) گمارده شدند. همچنین ابزار استفاده شده در این پژوهش سیاهه باورهای ارتباطی غیرمنطقی ایدلسون و اپشتاین (1982) و پروتکل آموزشی مهارت های زندگی است. گروه آزمایش در8 جلسه 50 دقیقه ای تحت آموزش برنامه مهارت های زندگی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس تک متغیری و چند متغیری (MANCONA) و نرم افزار Spss-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد آموزش مهارت های زندگی بر کاهش باورهای ارتباطی غیر منطقی مردان دارای تجربه رابطه فرازناشویی تاثیرگذار است و نتایج حاکی از کاهش باورهای غیر منطقی (تخریب کنندگی مخالفت، عدم تغییر پذیری همسر، توقع ذهن خوانی، کمال گرایی جنسی و تفاوت های جنسیتی) در اثر آموزش مهارت های زندگی به گروه آزمایش است.
مقایسه خودمراقبتی ذهن آگاه، سبک های دلبستگی و راهبردهای حفظ رابطه در متأهلین با و بدون تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
181 - 210
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های دلبستگی، خودمراقبتی ذهن آگاه و راهبردهای حفظ رابطه در زنان و مردان متأهل با و بدون تعارض انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع علّی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش در دو گروه شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران و زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بودند که 183 فرد متأهل (گروه اول: 98 نفر و گروه دوم: 85 نفر) به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلب برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. هر دو گروه به صورت انفرادی به مقیاس خودمراقبتی ذهن آگاه کوک کاتن (2015)، پرسشنامه تجارب در روابط نزدیک فرالی، والر و برینان (2000) و راهبردهای حفظ رابطه استافورد (2011) پاسخ دادند. نتایج حاصل از اجرای آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) نشان داد که زنان و مردان دارای تعارض زناشویی، در مؤلفه های خودمراقبتی ذهن آگاه و راهبردهای حفظ رابطه نمرات پایین تر و در سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی نمرات بالاتری نسبت به گروه زنان و مردان بدون تعارض زناشویی کسب کردند. وجود تعارضات حل نشده، موجب تضعیف رفتارهای خودمراقبتی، راهبردهای حفظ رابطه و اتخاذ سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی در زوجین می شود، ازاین رو، ارتقای کیفیت رابطه زوجین به کمک آموزش و آگاه کردن آن ها نسبت به استفاده از راهبردهای حفظ رابطه می تواند زوجین را نسبت به رفتارهای خودمراقبتی و اصلاح سبک های دلبستگی یاری نماید.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی و تصویر بدنی زنان چاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: چاقی در تمام جوامع یک مشکل بهداشتی است و به سرعت در حال افزایش است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و درمان شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی و تصویر بدنی زنان چاق انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان مراجعه کننده به مرکز درمان چاقی بیمارستان رسول اکرم(ص) شهر تهران در سال 1398 تشکیل داد که از بین آن ها با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی 15 نفری جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1989) و پرسشنامه روابط چندبعدی بدن-خود (کش و همکاران، 1997) بود. آزمودنی های دو گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه درمان به صورت هفته ای یک جلسه قرار گرفتند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس به شیوه اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS/24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین طرح واره درمانی و درمان شناختی-رفتاری با گروه کنترل بر کیفیت زندگی و ابعاد آن و تصویر بدنی و ابعاد آن در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین، درمان شناختی-رفتاری نسبت به طرح واره درمانی بر بهبود تصویر بدنی و ابعاد آن مؤثرتر بود اما بین اثربخشی دو روش درمانی بر کیفیت زندگی و ابعاد آن این تفاوت معنادار نبود (05/0<P). نتیجه گیری: براساس نتایج می توان گفت که دو روش درمان شناختی-رفتاری و طرح واره درمانی می توانند به عنوان شیوه های درمانی مؤثری برای ارتقای کیفیت زندگی و بهبود تصویر بدنی افراد مبتلا به چاقی در محیط های آموزشی و درمانی به کار برده شوند.
بررسی اثر بخشی آموزش گروهی مبتنی بر آموزش زوج درمانی شناختی–سیستمی گاتمن وآموزش الگوی مک مستر بر الگوهای ارتباطی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
74 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه: به کارگیری مداخلات مؤثر برای بهبود کلی کیفیت رابطه زوجین و مؤلفه های آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی مبتنی بر زوج درمانی شناختی – سیستمی گاتمن و آموزش الگوی مک مستر، بر الگوهای ارتباطی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و طرح پژوهش، از نوع آزمایشی با گروه کنترل و گمارش تصادفی بود.: 30 زوج به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری در دسترس از بین زوج های متعارض مراجع کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی خصوصی شهر تهران، منطقه 2 و 3، انتخاب شدند. زوجین به صورت کاملا تصادفی در سه گروه آزمایش زوج درمانی با رویکرد گاتمن، گروه آزمایش زوج درمانی مبتنی بر رویکرد مک مستر و گروه کنترل جایگزین شدند. ابتدا از هر سه گروه با پرسشنامه های الگوی ارتباطی کریستنسن و سالاوی(1991) ، پیش آزمون به عمل آمد. سپس هر کدام از گروه های آزمایش ده جلسه تحت آموزش زوج درمانی مبتنی بر نظریه گاتمن، آموزش زوج درمانی مبتنی بر نظریه مک مستر قرار گرفتند. پس از پایان جلسات آموزشی، از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. به منظور بررسی میزان ماندگاری آموزش ارائه شده، یک ماه پس از آموزش، از هر دو گروه آزمایش، مجددا آزمون به عمل آمد. و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر داده های جمع آوری شده مرد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاکی از این بود که آموزش زوج درمانی سیستمی- شناختی گاتمن و آموزش الگوی مک مستر، موجب بهبود الگوهای ارتباطی در زوج های متعارض شدند. بین اثربخشی آموزش زوج درمانی سیستمی- شناختی گاتمن و آموزش زوج درمانی مبتنی بر الگوی مک مستر بر الگوهای ارتباطی ، زوج های متعارض تفاوت وجود نداشت. نتیجه گیری: از نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که زوج درمانی شناختی–سیستمی گاتمن وآموزش الگوی مک مستر به عنوان دو رویکرد اثر بخش بر بهبود الگوهای ارتباطی زوجین می تواند مورد استفاده خانواده درمانگران، مشاوران و روانشناسان گردد.
مقایسه اختلالات رفتاری و ارتباط مادر- کودک در کودکان دیابتی و عادی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه اختلالات رفتاری و ارتباط مادر- کودک در کودکان دیابتی و عادی شهر اصفهان انجام شد.روش: این مطالعه مقطعی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه پژوهش همه کودکان دیابتی شهر اصفهان در سال 2018 و کودکان عادی همتاشده با آنها بودند. نمونه پژوهش 100 کودک (50 دیابتی و 50 عادی) بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. ابزارهای پژوهش چک لیست رفتاری کودک (آخنباخ، 1992) و مقیاس ارتباط مادر- کودک (یوسفی، 2014) بودند. داده ها با روش های خی دو و تحلیل واریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که کودکان دیابتی و عادی در اختلالات رفتاری و ارتباط مادر- کودک با هم تفاوت معنی داری داشتند؛ به عبارت دیگر، کودکان دیابتی در مقایسه با کودکان عادی دارای اختلالات رفتاری (و ابعاد آن شامل اختلالات درون سازی شده و برون سازی شده) بیشتر و ارتباط مادر- کودک ضعیف تری بودند (05/0p < ).نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت که دیابت نقش موثری در افزایش اختلالات رفتاری و کاهش ارتباط مادر- کودک دارد، لذا برنامه ریزی برای انجام مداخلات روانشناختی جهت بهبود ویژگی های کودکان دیابتی ضروری است.
پیش بینی سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت بر اساس حس انسجام، انعطاف پذیری روانشناختی و تکانشگری در بیماران قلبی عروقی مبتلا به چاقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف، پیش بینی سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت بر اساس حس انسجام، انعطاف پذیری روانشناختی و تکانشگری در بیماران قلبی عروقی مبتلا به چاقی انجام گرفت. روش: روش تحقیق همبستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران قلبی عروقی مبتلا به چاقی شهر تهران در سال 98-1397 تشکیل دادند، که از میان آنها، تعداد 220 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت والکر و همکاران (1987)، حس انسجام کیمیایی و همکاران (1392)، انعطاف پذیری روانشناختی بوند و همکاران (2011) و تکانشگری بارت (1995) که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار Spss-V24 در سطح معنادری 0.05 و با استفاده از آزمون رگرسیون گام به گام انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که حس انسجام، انعطاف پذیری روانشناختی و تکانشگری پیش بینی کننده معنی دار سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت در بیماران قلبی عروقی مبتلا به چاقی بودند (P<0.05) نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان با شناسایی عوامل تاثیرگذار بر کیفیت زندگی و سلامت روانی افراد به تدوین برنامه آموزشی مناسب و موثر دست زد.
طراحی برنامه مربی گری کارآفرینانه در شرکت های کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:مربی گری کارآفرینانه به عنوان یک پشتیبانی کننده افراد به منظور تقویت و توسعه مهارتهای آنان از طریق یادگیری کارآفرینانه جهت شناسایی و تشخیص فرصتها است، بر همین اساس مدلهای متعددی جهت تسهیل در فرایند مربی گری ارائه شده است، اما دانشی که بتواند الگو و مدل جامعی از این پدیدهمربی گری کارآفرینانه را ارائه دهد، محدود میباشد. هدف تحقیق طراحی یک مدل نظامند و مفهومی از مربی گری کارآفرینانه ارائه شده است که مقوله های کلیدی این سازه را نشان میدهد. روش:روش تحقیق توسعه ای - کاربردی و گردآوری داده ها کیفی است. در این تحقیق از روش نمونه گیری هدفمند و به طور مشخص از تکنیک گلوله برفی، تعداد 16 مصاحبه نیمه ساخت یافته با مدیران ارشد و کارشناسانی که درگیر مربی گری در کسب و کارهای کوچک و متوسط بودند، صورت پذیرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز و محوری استفاده شده است. یافته ها:تجزیه و تحلیل پژوهش نشان دهندهی استخراج بالغ بر 212 خرده مقوله از مصاحبه ها و نیز احصاء 48 مقوله فرعی و 8 زیر مقوله اصلی و 7 مقوله اصلی است که عبارتند از: اهداف پایه و پیشرفته، ویژگی های متربی(ویژگی های کارآفرینی، عمومی شخصیتی)، ویژگی های مربیان (دانش و مهارت های مربی گری، خصوصیات شخصیتی، توانایی ها، مساله گشا) شرایط سازمانی(ساختاری، مدیریتی، فرهنگی)، اقدامات مربی گری کارآفرینانه (مفاهیم مشترک دوطرف، وظایف مربی، وظایف متربی)، نتایج و دستاوردها (مزایای فردی؛ توسعه فردی، دانش و مهارت، خودباوری و خودآگاهی و مزایای سازمانی؛ ایجاد شرکتهای جدید، بهبود و توسعه محصولات و خدمات) میباشند. نتایج:مقولههای که قالب مدل مربی گری کارآفرینانه را تشکیل میدهند عبارتند از: اهداف پایه(تغییر نگرش، کاهش تعارضات) و اهداف پیشرفته(تفکر خلاقانه، جانشین پروری، بهبود و اصلاح واحدها، افزایش بهره وری)، ویژگی های متربی(انگیزه قوی،اشتیاق، صداقت، یادگیری، ریسک پذیری، تحمل ابهام)، ویژگی های مربیان(مهارت ارتباطی، همدلی، سوالات چالشی، شنونده خوب، انعطاف پذیری در راه حل ها، در دسترس بودن، محرم، مشارکت در ایده ها)، شرایط و الزامات سازمانی(شناسایی فرصت ها، کاهش فرایندها، حمایت از ایده ها، دسترسی به منابع، بکارگیری افراد خلاق، شایسته سالاری)، اقدامات مربی گری(حس مسئولیت، تعامل دوطرف، همراستا بودن اهداف، تقویت اعتماد به نفس، شفاف سازی)، نتایج و دستاوردها( شناخت نقاط قوت و ضعف، ایجاد واحدهای جدید، توانایی حل مسائل، پرهیز از ناامیدی، افزایش کیفیت و کمیت خدمات) می باشند.