فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۲٬۸۹۷ مورد.
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۵ شماره ۵۶
حوزههای تخصصی:
فلسفه هم سخنی مارتین بوبر شامل بحث در باب دو نسبت اساسی انسان با جهان است: یکی نسبت «من- آن» که جهان تجربه را بنا می کند و دیگری نسبت «من- تو» که جهانی را بنا می کند که بوبر آن را جهان نسبت می نامد. جهان تجربه، جهانی است که در آن انسان موجودات را به عنوان ابژه هایی تلقی می کند که باید آنها را در مورد تجربه و مورد استفاده قرار دهد و جهان نسبت، جهانی است که در آن انسان موجودات را به عنوان سوژه هایی تلقی می کند که باید با تمام وجود خود به درون نسبت هم سخنی با آنها وارد شود. در این مقاله به نقد و بررسی این دو نسبت اساسی می پردازیم.
تحقیق تطبیقی در عرفان ابن سینا و عرفان نوافلاطونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله به انگیزه بیان مشابهتهای موجود میان نظرات عرفانی ابن سینا و آراء نوافلاطونی نگاشته شده و در مقدمه ، نحوه دسترسی مسلمانان به ذخائر فرهنگی و فلسفی یونان و روش ابن سینا در شرح و تفسیر نظرات فیلسوفان یونانی و اسکندرانی عنوان شده است . رساله به اثبات عرفانی بودن فلسفه نوافلاطونی در مقایسه با سایر مکاتب فلسفی آن زمان پرداخته عقاید افلوطین درباره علم واحد ، وحدت عالم و معلوم ، صادر اول ، نفس و مباحث مربوط به طبیعت و ماده را مطرح کرده و چگونگی رهیافت اندیشه های عرفانی نوافلاطونی به سرزمینهای اسلامی را تحلیل می کند . یبان آراء عرفانی ابن سینا در مقایسه با عقاید افلوطین و مباحثی درباره خداشناسی ، عقل ، نفس ، داستانهای رمزی عرفانی ، عشق ، لذت و الم ، خیر و شر و مقامات و کرامات عارفان ، عناوین بخش آخر رساله است.
نظریه علی عمل دیویدسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۵ شماره ۵۶
حوزههای تخصصی:
براساس دیدگاه پوزیتیویست های منطقی، دلیل عامل برای عملش علت آن عمل است و تبیین عمل با دلیل، تبیین علی و قانون مند است. از سوی دیگر، ویتگنشتاین و فیلسوفان هم مسلک او منکر علیت دلیل برای عمل هستند و معتقدند تبیین عمل با دلیل، صرفا تبیین عقلانی است، نه تبیین علی. نظریه علی عمل دیویدسن موضع میانه است، زیرا از یک سو، دلیل را علت عمل می داند و از سوی دیگر، منکر این است که رابطه ای قانون مند بین دلیل و عمل وجود داشته باشد. بنابر رای دیویدسن، تبیین عمل با دلیل هم تبیین عقلانی است و هم تبیین علی.
هرمنوتیک و تاریخچه آن
منبع:
کیان ۱۳۷۷ شماره ۴۲
عبور از مارکسیسم
یهودیت یونانی مآب و تکوین عهد عتیق
حوزههای تخصصی:
تأثیر فرهنگ یونانی مآب بر سنتهای دینی و قومی مشرق زمین و ظهور فرهنگهای تلفیقی جدید،گذشته از شأن و جاذبههای تاریخی و تبارشناسانه، از جهت منشأ قرار گرفتن برای تحولات بعدی اهمیت مضاعف پیدا میکند. از نمونه های بسیار مهم در دنیای باستان فرهنگ عبرانی کهن و دین یهود است که در مواجهه با فرهنگ یونانی مآب دستخوش تغییرات و تحولاتی گردید که از یکسو بر ساختارهای فکری و هنجاری آن قوم و از سوی دیگر بر محتوا و مضامین کتاب مقدس آنان، تورات تأثیر فراوانی گذارد. در این مقاله تلاش شده است گوشهای از زمینههای این تأثیر و تأثر با ذکر مصادیقی چند و البته از منظر تحولات تاریخی مورد کنکاش قرار گیرد.
نقد و بررسی کتاب - بخش ابن عربی از کتاب «وحدت وجود به روایت ابن عربی و مایستر اکهارت»
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی متاخر (قرون 14 و 15)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه معرفی کتاب
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
دیالکتیک حقیقت و شیء در فلسفه ی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حقیقت، پرسش برانگیزترین مسألة فلسفی است که اندیشة فیلسوفان را همواره به خود جلب کرده است. مارتین هایدگر با تعریف حقیقت به نامستوری (الثیا)، حقیقت را از معیار سنجش صدق و کذب گزاره خارج کرده و به آن جایگاهی هستی شناسانه بخشیده است. در این مقاله ارتباط میان حقیقت و شیء در فلسفة هایدگر بررسی می شود و استدلال می شود که نگاه هایدگر به هستی های ابزاری تأثیر قاطعی بر حقیقت اندیشی وی داشته است. تفسیر ما از ارتباط حقیقت و شیء در فلسفة هایدگر متمرکز بر روی بند 44 وجود و زمان است. این بند اوّلین جایی است که هایدگر مسألة حقیقت را به صورت جدّی مطرح می کند. در عنوان مقاله از واژة دیالکتیک استفاده شده است که به نظر می رسد مناسب ترین واژه برای بیان ارتباط دوجانبه میان دو موضوع است. بنابراین دیالکتیک حقیقت و شیء، افق سنجش و ارزیابی حقیقت است که از منظر هستی شناسی پیش دستی و هستی شناسی تودستی واکاوی شده است. این دو گونه هستی شناسی ناظر بر دو نحوة تقرّب و نزدیکی ما با اشیای درون جهانی است. هدف مقاله نشان دادن پیوند میان این دوگونه هستی شناسی و حقیقت اندیشی است.