فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۶٬۳۴۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه توانمندسازی و ایجاد فرصت برای به کارگیری و انتقال آموخته های کارکنان به موقعیت شغلی از کلیدی ترین دغدغه های مدیران سازمان در آموزش های سازمانی به شمار می رود. انتقال آموزش فرآیندی است که با ارزیابی آن می توان نقاط قوت و قابل بهبود را شناسایی کرد و دستیابی به اهداف سازمانی را تسریع بخشید. عوامل مختلفی بر فرآیند انتقال آموزش در سازمان تأثیرگذار هستند؛ به طور ویژه عامل فردی دربرگیرنده ی آن دسته از ویژگی های مربوط به فراگیر است که در انتقال آموخته ها به محیط کار تأثیر می گذارد. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی نقش عامل فردی در انتقال اثربخش آموزش های ضمن خدمت کارکنان بانک انصار به محیط کار می باشد. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای ساده بر حسب متغیرهای جمعیت شناختی، سنوات خدمت و مدرک تحصیلی تعداد 535 نفر از کارکنان بانک انصار کشور، انتخاب شدند و مقیاس پژوهشگر ساخته بین آن ها توزیع گردید. نتایج نشان داد که 1) اهمیت ابعاد آمادگی یادگیرنده، انگیزه انتقال، انتظارات از نتایج عملکرد، انتظار از نتایج انتقال، خودکارآمدی یادگیرنده، از میانگین معیار بالاتر می باشد؛ 2) از بین ابعاد متعدد عامل فردی مؤثر بر انتقال آموزش، بالاترین میانگین متعلق به خودکارآمدی عملکرد و پایین ترین میانگین متعلق به نتایج فردی مثبت می باشد؛ 3) بین اهمیت ابعاد هفت گانه عامل فردی در انتقال اثربخش آموزش به محیط کار از دیدگاه کارکنان با مدارک تحصیلی مختلف تفاوت معنادار وجود دارد و 4) بین اهمیت ابعاد هفت گانه عامل فردی در انتقال اثربخش آموزش به محیط کار از دیدگاه کارکنان با سنوات خدمت مختلف تفاوت معنادار وجود دارد. به طور کلی می توان گفت که عامل فردی یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر انتقال آموزش کارکنان به محیط کار می باشد. بر این اساس لازم است برنامه ریزان و مدیران آموزشی در ارزیابی و تقویت ابعاد مرتبط با این عامل در سازمان ها توجه ویژه ای داشته باشند.
نقش تعدیل کننده تاب آوری در رابطه بین بهزیستی روانشناختی و تعارض کار-خانواده، غنی سازی کار-خانواده و قصد ترک شغل
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده تاب آوری در رابطه بین بهزیستی روانشناختی با تعارض کار-خانواده، غنی سازی کار-خانواده و قصد ترک شغل بود. نمونه این پژوهش شامل 363 نفر(222 مرد و 141 زن) از کارکنان شرکت ملی حفاری ایران بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های تعارض کار-خانواده، غنی سازی کار-خانواده، تاب آوری ، قصد ترک شغل، خشنودی شغلی، خشنودی خانوادگی و سلامت روان استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسه مراتبی تعدیلی استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که بهزیستی روانشناختی رابطه منفی و معنی دار با تعارض کار-خانواده و قصد ترک شغل دارد و همچنین بهزیستی روانشناختی با غنی سازی کار-خانواده رابطه مثبت و معنی دار دارد. یافته های تحلیل رگرسیون تعدیلی، نقش تعدیل گر تاب آوری را در این روابط مورد تأیید قرار دادند.
شگفتی های فیزیولوژی انسانی از دیدگاه توحید مفضّل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳
109-124
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: انسان؛ یکی از پیچیده ترین مخلوقاتی که نمود «فتبارک الله احسن الخالقین» است، موضوع بسیاری از علوم قرار گرفته است. یکی از علومی که به بررسی انسان ازجهت عوامل رشد و حیات و چگونگی فعالیت اعضای بدن می پردازد، «فیزیولوژی» است. از سوی دیگر بررسی انسان از این منظر در علوم دینی اسلامی هم صورت گرفته است و منابع مختلف دینی ازجمله قرآن و کتب باقی مانده از معصومان و بزرگان دینی نیز به آن پرداخته است. هدف اصلی این پژوهش رسیدن به دیدی جامع نسبت به امکان تطابق علم با دین و درک جدانبودن این دو مقوله از یکدیگر است. روش کار: روش این پژوهش تطبیق و تحلیل مطالب و مراجعه به کتابخانه است و برای اجرای آن، از کتاب های مختلف حوزه ی علوم اسلامی و کتب مربوط به دانش فیزیولوژی و پزشکی و مقالات حوزه ی دینی و پزشکی استفاده شده است. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد بسیاری از مواردی که در حوزه ی علم فیزیولوژی و پزشکی به آنها اشاره شده، بزرگان دین اسلام، به ویژه امامان معصوم (ع) که دارای علم الهی و عصمت بالغه هستند نیز به آنها اشاره کرده اند، که با علوم روز منطبق است. نتیجه گیری: بحث مقایسه یی درباره ی علم فیزیولوژی در دو حوزه ی علوم تجربی و دینی، نشان می دهد که دین (منبعی که دارای آموزه های وحیانی است)، با علم تجربی منطبق است و در حوزه ی علوم تجربی نیز حرفی برای گفتن دارد. این امر موجب می شود در حوزه ی ارتباط علم و دین به تعارض های کامل بین این دو مقوله قائل نباشیم و ارتباط بین این دو را بپذیریم که این امر منجر می شود در بُعد پزشکی، فیزیولوژی و علوم تجربی عقاید دینی را مؤثر بدانیم و گام های بلندی برای ارتباط تنگاتنگ بین آنها برداریم
رابطه ی خودکنترلی و جهت گیری مذهبی با نگرش به روابط قبل از ازدواج در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رباط کریم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: امروزه ارتباط قبل از ازدواج یکی از موضوعات مهم جامعه محسوب می شود که می تواند سلامت جوانان را متأثر سازد. از طرفی نقش مذهب و خودکنترلی نیز در بررسی مشکلات بهداشت روانی دارای اهمیت ویژه یی است. به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط خودکنترلی و جهت گیری مذهبی با نگرش به روابط قبل از ازدواج انجام شده است. روش کار: در این پژوهش که به روش همبستگی صورت گرفته، 357 نفر از دانشجویان، به صورت نمونه گیری طبقه یی انتخاب شدند و پرسش نامه ی خودکنترلی تانجی، پرسش نامه ی جهت گیری مذهبی آلپورت و پرسش نامه ی نگرش به روابط قبل از ازدواج با جنس مخالف را تکمیل کردند. داده ها نیز از طریق آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که بین خودکنترلی و جهت گیری مذهبی درونی (r= 0/148)، خودکنترلی و جهت گیری مذهبی بیرونی (r= -0/153)، خودکنترلی و نگرش به رابطه ی قبل از ازدواج (r= -0/107)، جهت گیری مذهبی درونی و نگرش به رابطه ی قبل از ازدواج (r= -0/174) و همچنین جهت گیری مذهبی بیرونی و نگرش به رابطه ی قبل از ازدواج (r= 0/197) در دانشجویان رابطه ی معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، جهت گیری مذهبی و خودکنترلی از عوامل تأثیرگذار بر نگرش افراد به روابط قبل از ازدواج با جنس مخالف است. با بررسی جهت گیری مذهبی و خودکنترلی می توان این نگرش افراد را پیش بینی کرد.
بررسی ارتباط بین سلامت معنوی و ابعاد سلامت عمومی در بیماران مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳
80-91
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سلامت معنوی یکی از مفاهیم بنیادین در بیماری های مزمن است و رویکردی مهم در ارتقای سلامت عمومی افراد در نظر گرفته می شود. با توجه به اهمیت سلامت معنوی و نقش آن در ارتقای سلامت عمومی، پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سلامت معنوی و سلامت عمومی در بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز جامع کنترل سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شده است. روش کار: این پژوهش از نوع مقطعی است و جامعه ی آماری آن شامل 122 نفر از بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز یادشده، در سال 1393 است. داده ها پس از جمع آوری ازطریق پرسش نامه های سلامت معنوی 20 سؤالی پالوتزیان [1] و الیسون [2] و سلامت عمومی 28 سؤالی؛ و تعیین روایی و پایایی آنها، به صورت خودایفا، تکمیل شد و با آزمون های تحلیل واریانس، همبستگی و رگرسیون خطی در سطح معنی داری کمتر از 05/0 تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، سلامت معنوی بیشتر بیماران در حد متوسطی قرار دارد (8/37 درصد)؛ و بیشتر شرکت کنندگان در مطالعه (50 درصد)، دچار مشکل سلامت عمومی خفیفی هستند. همچنین در این پژوهش علاوه بر اینکه بین سلامت عمومی و مشخصات دموگرافیک (وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، وضعیت درآمد و فعالیت جسمانی) سطح معنی داری وجود دارد، بین سلامت عمومی و سلامت معنوی بیماران نیز رابطه ی معنی داری دیده می شود. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، برای پیشگیری از آسیب های روانی در بیماران، ارتقای سلامت معنوی مبتلایان به سرطان پستان باید از اولویت های کادر بهداشتی و درمانی قرار گیرد.
اثربخشی آموزش خود دلسوزی شناختی بر اجتناب تجربه ای و همجوشی شناختی در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات سلامتی، دردهای مزمن اند که علاوه بر عوامل فیزولوژیکی، عوامل روانشناختی نیز نقش مهمی در تداوم آن دارند. هدف پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش خوددلسوزی شناختی بر اجتناب تجربه ای و همجوشی شناختی بیماران مبتلا به درد مزمن بود. طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 30 نفر از بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر خرم آباد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. سپس 30 نفر پرسشنامه پذیرش و عمل (باوند و همکاران) و همجوشی شناختی (گیلاندرز و همکاران) را با عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش در 8 جلسه 1 ساعته مشاوره گروهی شرکت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند و هر دو گروه پس از خاتمه جلسات درمانی پرسشنامه های مذکور را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان دادند آموزش خوددلسوزیِ شناختی سبب کاهش اجتناب تجربه ای و همجوشی شناختی و به تبع آن، کاهش درد مزمن در گروه آزمایش شده است.
برشماری راهبردهای جسمانی - رفتاری به منظور مدیریت میل و رفتار جنسی در پسران نوجوان بر اساس منابع اسلامی (قرآن و روایات) و مطالعات تجربی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۴ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
93-103
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: میل جنسی از مهم ترین غرایز انسانی است که پاسخ درخور و مناسب به آن، موجبات ارتقای سلامت روان را در فرد فراهم می کند. اما در سنین نوجوانی که آغاز تجربه ی این میل در انسان است، زمینه برای پاسخ مناسب به این میل فراهم نیست و از این مجرا لازم است نوجوان با برگزیدن راهبردهای مختلف، نسبت به مدیریت این میل اقدام کند. این مقاله با هدف برشماری راهبردهای جسمانی - رفتاری به منظور مدیریت میل و رفتار جنسی بر اساس آموزه های دینی و مطالعات تجربی انجام شده است. روش کار: به منظور تحقق اهداف مطالعه، در منابع اسلامی (قرآن و روایات) و مطالعات تجربی جستجو شد. عوامل جسمانی - رفتاری مؤثر بر میل و رفتار جنسی از این منابع استخراج؛ و در قالب دو گروه کلی افزاینده و کاهنده ی میل و رفتار جنسی طبقه بندی شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: در مجموع 49 عامل جسمانی - رفتاری مؤثر بر میل و رفتار جنسی از منابع مورد مطالعه استخراج شد. عمده ی این عوامل مرتبط با غذا، دسته جات غذایی و رفتارهای تغذیه بود. دیگر عوامل مرتبط نیز شامل فعالیت فیزیکی، رفتارهای مرتبط با بهداشت فردی، رایحه ها و رنگ های مختلف بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد مهم ترین راهبردهای جسمانی و رفتاری برای مدیریت میل و رفتار جنسی در نوجوانان پسر عبارت است از: تمرکز بر رفتارها، عادت های غذایی شامل کم خوری، کاهش دریافت انرژی، حذف اجزای غذایی افزاینده ی میل و رفتار جنسی در رژیم غذایی نوجوان، محدویت مصرف مکمل های غذایی، افزایش فعالیت فیزیکی و برخی ملاحظات در محیط آرایی فضاهای حضور نوجوانان.
نقش هنر در آموزش مفهومی جدید از صلح - رویکرد پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون شیوه هایی متفاوت برای آموزش صلح به کار برده شده اند، اما در این زمینه از هنر کم تر استفاده شده است. در راستای انجام این پژوهش، تعدادی اثر هنری به دست پژوهشگر خلق شدند و در چند نمایشگاه به نمایش درآمدند. بر این اساس، در سفرِ این پژوهش از مسیر تجربه ای هنری گذر کردیم تا با شناخت آن به وسیله ی تجربه های بازدیدکنندگان نمایشگاه به نقش هنر در زمینه ی آموزش صلح دست پیدا کنیم. روش پژوهش، پدیدارشناختی بود. داده های پژوهش از راه گردآوری تجربه های 75 بازدیدکننده از مشاهده ی 82 اثر در نمایشگاه-کارگاه به وسیله ی مصاحبه ی ژرف به دست آمدند. داده ها به روش تحلیل مضمون بررسی شدند. ابتدا از تحلیل داده ها 73 مضمون پایه استخراج شدند. این مضمون ها در قالب 6 مضمون سازمان یافته (شگفتی، درک چندگانگی و چالش، پویایی، هارمونی، آفرینش و بی نهایت) قرارگرفتند و در پایان، مضمون فراگیر بی کرانگی را تشکیل دادند. بر اساس این روش بازدیدکنندگان از مشاهده ی آثار برداشت هایی از قبیل حیرت و ابهام در میان تضادها و تقابل ها، آفریدن، رهایی و آرامش داشتند که آن ها را می توان در درون بشر، هم نوعان، درون جامعه، طبیعت و هستی برای دستیابی به هدفی والا مشاهده کرد. توصیف مشارکت کنندگان از این پدیده ی هنری، جلوه ای از زندگی را می نمایاند. مسیر زندگی هم مانند رویدادهای هنری، مجموعه ای از لحظه هایی منحصربه فرد است، لحظه هایی که گاه شامل مفهوم، حس و تجربه ای متضاد با لحظه ی دیگرِ همان زندگی هستند. پی آمد تحلیل این بود که هنر می تواند در یافتن مفهوم زندگی به بشر کمک کند. مشارکت کنندگان توانستند بین دنیای درون نقاش (که در تابلوها جلوه گر می دیدند) و درون خودشان، پیوندی را درک کنند و با این پیوند، مفهوم زندگی را کشف کنند. آنان به تعریفی از زندگی رسیدند که به آرامش یافتن کمک می کند. بنابراین، برای آموزش مفهوم صلح می توان از هنر بهره برد، زیرا همان طور که هنر احساس خوشایندی از راه نمایان کردن زیبایی ها به انسان می دهد، برای در صلح بودن نیز انسان نیازمند هنرمندانه زندگی کردن که همان درک کردن بی کرانگی ذات وجود انسان است، می باشد. بنابراین، زندگی نیز می تواند هنری باشد که تمامی مضمون های بیان شده را برای رسیدن به صلح بی کران در خود داشته باشد. در این آموزش صلح محور کودکان این مفهوم ها را تجربه و درک می کنند و به بیانی، آن ها را زندگی خواهند کرد.
رابطه ی بین جهت گیری مذهبی با مؤلفه های هوش هیجانی در دانشجویان دانشکده ی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۴ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
79-92
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: جهت گیری مذهبی (درونی و بیرونی) یکی از عوامل تأثیرگذار بر رفتار و شناخت است و نقش تعیین کننده یی در مؤلفه های هوش هیجانی دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین جهت گیری مذهبی با مؤلفه های هوش هیجانی در دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است. روش کار: این پژوهش توصیفی ازنوع همبستگی است. جامعه ی آماری آن را همه ی دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال تحصیلی 94 - 95 تشکیل می دهد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود. بدین صورت که نمونه یی به حجم 63 نفر (32 دختر و 31 پسر) از دانشجویان در حال تحصیل از میان همه ی دانشجویان دانشکده ی پزشکی انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه ی جهت گیری مذهبی آلپورت (ROS) و پرسش نامه ی هوش هیجانی بار-آن (EQ – I) بود. داده ها نیز با استفاده از روش های آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و تحلیل رگرسیون بررسی شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: 51 درصد از نمونه های پژوهش زن و 49 درصد از آنان مرد بودند؛ 7/31 درصد در گروه سنی 18 تا 20 سال، 4/52 درصد 21 تا 23 سال و 9/15 درصد در گروه سنی 24 تا 29 سال قرار داشتند. همچنین 7/93 درصد از افراد نمونه مجرد و 3/6 درصد نیز متأهل بودند. یافته های پژوهش بیانگر این است که جهت گیری مذهبی بیرونی و درونی بر مؤلفه های هوش هیجانی در سطح 5 درصد تأثیر معناداری دارد. علاوه براین، جهت گیری مذهبی دانشجویان توانایی پیش بینی 19 درصد از مؤلفه های هوش هیجانی را دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که جهت گیری مذهبی می تواند نقش مؤثری در پیش بینی هوش هیجانی دانشجویان ایفا کند. دانشجویانی که جهت گیری مذهبی بالایی دارند، دارای انعطاف پذیری، تحمل استرس و شادکامی بالایی نیز هستند و در موقعیت های اجتماعی مسؤلیت پذیری بالایی دارند.
مقایسه اضطراب مرگ، احساس تنهایی و دلبستگی به خدا، در بین بیماران سرطانی، بیماران قلبی و افراد سالم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش ﺑا هدف مقایسه اﺿ ﻄﺮاب ﻣﺮگ، احساس تنهایی و دلبستگی به خدا، در بین بیماران سرطانی، قلبی و افراد سالم اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. جامعه آماری شامل 612 بیمار سرطانی، 210 بیمار قلبی و 40 نفر افراد سالم بود. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های اضطراب مرگ تمپلر، احساس تنهایی UCLA و دلبستگی به خدا اثر بک و مک دونالد استفاده شد. آماره های مربوط به سه تحلیل واریانس تک متغیری، پس از تصحیح بنفرونی نشان داد که تفاوت میانگین هر سه متغیر در بین سه گروه معنی دار است. نتایج آزمون تعقیبی LSD نشان داد، میانگین نمرات احساس تنهایی در بیماران سرطانی به گونه معنی دار بالاتر از بیماران قلبی و افراد سالم است. اما میانگین نمره دلبستگی به خدا، در بیماران سرطانی و قلبی بالاتر از افراد سالم است. همچنین میانگین نمره اضطراب مرگ بیماران سرطانی، به گونه معنی داری بالاتر از بیماران قلبی و افراد سالم است.
ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی پیشگیری از اعتیاد بر روی کارکنان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر اثربخشی دوره آموزشی پیشگیری از اعتیاد در وزرات تعاون،کار و رفاه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی است. نمونه مورد پژوهش تعداد 230 نفر از کارکنان سازمان فوق بودند که با روش تمام شماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسش نامه محقق ساخته شامل پرسشنامه سطح واکنش با 36 گویه، پرسشنامه سطح دانش با 45 گویه و پرسشنامه سطح نگرش با 34 گویه استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش از روش های t تک نمونه ای، t مستقل، آزمون تحلیل واریانس یکراهه، آزمون تعقیبی شفه و آزمون اولویت یابی فریدمن) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان دادکه سطح دانش و نگرش شرکت کنندگان در مرحله پس آزمون نسبت به مرحله پیش آزمون افزایش یافته است. در سطح واکنش یافته ها نشان دادند که از دیدگاه شرکت کنندگان سازمان وزارت تعاون دوره آموزشی پیشگیری از اعتیاد از لحاظ هدف، مدرس و ارزشیابی در سطح مطلوب و از لحاظ محتوا و اجرا در سطح نسبتاً مطلوبی قرار دارد. همچنین از دیدگاه شرکت گنندگان در بین محتوای ارائه شده، مطالب مربوط به آشنایی با مواد مخدر، مهارت های زندگی در پیشگیری از اعتیاد و آشنایی با عوارض و پیامدهای اعتیاد دارای مطلوبیت بالاتری نسبت به دیگر مطالب ارائه شده بودند. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که دوره آموزشی پیشگیری از اعتیاد برای کارکنان موثر بوده است. همچنین می بایست محتوای آموزشی اجرا شده تقویت شود و اجرای دوره آموزشی با کیفیت بالاتری برگزار شود.
مقایسه ی شاخص های سلامت عمومی زنان حافظ قرآن و زنان غیرحافظ شهر کرمانشاه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ بهار ۱۳۹۶ شماره ۲
43-52
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سلامت عمومی انسان ها همواره از موضوع های بسیار مهم در جوامع بشری بوده است. در این میان به نقش عامل های مؤثر دین و قرآن و آموزه های آن در سلامت عمومی افراد، بسیار توجه می شود. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی شاخص های سلامت عمومی و مقایسه ی ابعاد آن در دو گروه از زنان حافظ قرآن و زنان غیرحافظ شهر کرمانشاه است. روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی- مقایسه یی است. تعداد 106 نفر از زنان حافظ قرآن کریم به روش هدفمند از مرکزهای جامعه القرآن واحد خواهران شهر کرمانشاه؛ و 91 نفر از زنان غیرحافظ، از کارآموزهای واحد خواهران سازمان فنی و حرفه یی شهر کرمانشاه، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه ی سلامت عمومی (GHQ-28)؛ و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون مقایسه ی میانگین ها استفاده شده است. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داده که بین دو گروه زنان حافظ قرآن و زنان غیرحافظ، در مقیاس های سلامت عمومی، علائم اضطراب، اختلال خواب، افسردگی، علائم جسمانی؛ و همچنین در مقیاس کارکرد اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: از آنجایی که سطح سلامت عمومی حافظان قرآن نسبت به افراد دیگر (غیرحافظ) بیشتر است، می توان نتیجه گرفت که ترویج فعالیت های قرآنی و شناخت هر چه بیشتر تأثیرهای قرآن بر سلامت عمومی انسان ها، می تواند به ما در شناخت بهتر قرآن و استفاده ی بیشتر از آن در درمان بیماری های روانی و ارتقای سلامت روحی و روانی کمک کند.
رابطه ابعاد هوش معنوی و سبک های حل مسئله با تاب آوری در میان دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة ابعاد هوش معنوی و سبک های حل مسئله با تاب آوری، در میان دانشجویان دانشگاه ایلام انجام شد. طرح تحقیق از نوع همبستگی است. بدین منظور، تعداد 186 نفر از دانشجویان به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسش نامه های «هوش معنوی»، «سبک های حل مسئله» و «مقیاس تاب آوری» را تکمیل کردند. داده های تحقیق با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش ارتباط مثبتی میان تمام ابعاد هوش معنوی با تاب آوری نشان داد. همچنین میان متغیرهای خلاقیت در حل مسئله، اعتماد در حل مسئله، و گرایش به حل مسئله با تاب آوری رابطة مثبت، و بین درماندگی در حل مسئله و مهارگری در حل مسئله با تاب آوری رابطة منفی وجود داشت. بالاترین ضریب همبستگی مربوط به معناداری شخصی است که مهم ترین متغیر پیش بین در این پژوهش است. بین اجتناب از حل مسئله با تاب آوری رابطة معناداری به دست نیامد. ازآن رو، که افراد با هوش معنوی بالا و سبک های حل مسئلة سازگارانه تاب آوری بالاتری دارند، می توان نتیجه گرفت که فراهم نمودن عوامل حمایتی (مانند مذهب و معنویت) به منظور افزایش هوش معنوی افراد، می تواند منجر به افزایش تاب آوری آنها گردد.
بررسی شدت میانگین تفکیک خود پنداره بر شناخت احساس هویت کارکنان با توجه به نقش تعدیل کننده وضوح خود پنداره در سازمان های دولتی
حوزههای تخصصی:
سلامت روانی به عنوان یکی از متغیرهای بهداشتی سازمان ها همواره مورد توجه بوده است.، چرا که می تواند در ایفای نقش با کیفیت تر فرد در سازمان مهم و قابل توجه باشد. در واقع شناخت هویت فردی کارکنان می تواند به فرد در حفظ آرامش بیشتر و زندگی کاری و اجتماعی آسان تر کمک شایانی نماید. هدف این تحقیق، بررسی تاثیر تفکیک خود پنداره بر پیش بینی حس هویت کارکنان با توجه به نقش تعدیل کننده وضوح خود پنداره در سازمان های دولتی می باشد. جامعه ی آماری این تحقیق، 11 سازمان دولتی استان گلستان می باشد. که از میان آنها از طریق فرمول کوکران تعداد 148 نفر از کارکنان تازه استخدام شده (زیر 5 سال) که دارای مدرک دیپلم تا لیسانس هستند و در بازده سنی 28 تا 38 سال قرار دارند، براساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. یافته های تحقیق حاکی از آنست که همراستایی تفکیک خود پنداره و وضوح خود پنداره در سازمان های دولتی که دارای میانگین بالاتری هستند، معیار مناسبی برای شناخت هویت کارکنان سازمان های دولتی محسوب می شود.
شناسایی، تدوین و اعتباریابی شاخص های آموزش و یادگیری در رتبه بندی دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی، تدوین و اعتباریابی شاخص های آموزش و یادگیری رتبه بندی دانشگاه ها با توجه به نظرات خبرگان آموزش عالی، اساتید دانشگاه ها و دانشجویان انجام شده است. داده ها طی دو مرحله کیفی و کمی جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. در مرحله کیفی با 20 نفر از خبرگان حوزه آموزش عالی به صورت فردی و در غالب گروه های کانونی مصاحبه شد. طی مرحله تجزیه و تحلیل داده های کیفی با استفاده از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی، 21 شاخص از عامل آموزش و یادگیری در رتبه بندی دانشگاه ها شناسایی شد. در بخش کمی با مشارکت 360 نفر از دانشجویان و اساتید دانشگاه ها، پرسش نامه ای که بر اساس مقیاس لیکرت از شاخص ها تنظیم شده بود، به اجرا گذاشته شد. از تحلیل عاملی تاییدی، برای سنجش روایی شاخص ها و از همگونی درونی، آلفای کرانباخ و شاخص اعتبار مرکب با هدف اعتباریابی استفاده شد. نتایج پژوهش حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که 19 شاخص از شاخص های به دست آمده در حوزه آموزش و یادگیری از روایی قابل قبولی برخوردار بودند، همچنین ضریب آلفای کرانباخ 78/0 و اعتبار مرکب 89/0 از مطلوب بودن اعتبار شاخص های به دست آمده، حکایت داشت.
برازش و تحلیل مسیر مدل مدیریت دانش و نقش آن بر خلاقیت اعضای هیئت علمی (مورد مطالعه: دانشگاه های مجری آموزش از دور)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف:پژوهش حاضر به برازش و تحلیل مسیر مدل مدیریت دانش و نقش آن بر خلاقیت اعضای هیئت علمی دانشگاه های مجری آموزش از دور می پردازد. روش بررسی:پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، آمیخته از نوع کیفی و کمی است. جامعه آماری این پژوهش، مشتمل بر کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه های مجری آموزش از دور کشور که2901 نفر است. روش نمونه گیری در مرحله کیفی به صورت نمونه گیری هدفمند(غیر احتمالی)، مشتمل بر 12نفر از خبرگان در حوزه مدیریت و در مرحله کمی شامل نمونه گیری طبقه ای نسبی است و تعداد نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران 339 نفر است. جهت گردآوری داده ها، از ابزار پرسشنامه غیر ساختارمند، نیمه ساختارمند و ساختارمند استفاده شده است. برای بررسی اعتبار پرسشنامه ها از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف و برای تحلیل مسیر و بررسی برازش مدل از معادلات ساختاری با کاربرد (نرم افزار AMOS) و به منظور تجزیه تحلیل داده ها، از نرم افزار Lisrel V8.80 استفاده شده است. یافته ها:وضعیت موجود مدیریت دانش و خلاقیت اعضای هیئت علمی دانشگاه های مجری آموزش از دور، در سطح مطلوبی قرار دارد و بین دو متغیر مدیریت دانش و خلاقیت در جامعه آماری همبستگی معنادار وجود دارد و درمجموع می توان با تسامح گفت مدل از برازندگی نسبتاً مناسبی برخوردار است. نتیجه گیری:مدیریت مؤثر دانش بستری فراهم می کند که در آن خلق، به اشتراک گذاری و کاربرد دانش در دانشگاه های مجری آموزش از دور نهادینه شده و زمینه برای ایجاد سازمانی با اعضاء خلاق و نوآور فراهم شود.
عملکرد تربیت هنری بر مبنای عناصر برنامه درسی در درس علوم تجربی پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 94-93 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به بررسی عملکرد تربیت هنری در درس علوم تجربی بر مبنای عناصر برنامه درسی در پایه ششم پرداخته شده است.تربیت هنری و مؤلفه رهای آن در آموزش با توجه به نظر کارشناسان و متخصصان حوزه آموزش و اساتید دانشگاه، از سند برنامه درسی جمهوری اسلامی ایران استخراج شده است. در ایران علی رغم توجه به تربیت هنری در سند برنامه درسی، به عملکرد آن توجهی خاص صورت نگرفته است. نوع تحقیق کاربردی و روش انجام آن نیمه تجربی است که در قالب گروه پیش آزمون و پس آزمون انجام گرفته است. نمونه ای شامل 60 دانش آموز پایه ششم بر اساس نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفته اند. از میان مهم ترین مؤلفه های تربیت هنری در نظام آموزشی می توان به پرورش حواس، ایجاد حس زیبایی شناسی، قدرت تخیل و خلاقیت اشاره کرد. با درنظر گرفتن عناصر برنامه درسی(هدف، محتوا، روشهای تدریس، ارزشیابی) نمون برگی (چک لیست) تهیه و تدوین شده است. تربیت هنری در گروه آزمایش طی جلساتی معین انجام پذیرفته است. نتایج به طور کلی حاکی از آن است که عملکرد مؤلفه های تربیت هنری در عناصر برنامه درسی و اعمال آن در کلاس تغییرات مثبت و معناداری در ارتقای سطح یادگیری و خلاقیت دانش آموزان به وجود آورده است. پیشنهاد می شود در کلیه سطوح ابتدایی و دروس گوناگون از این عملکرد بهره لازم برده شود تا اثرات مثبت این نوع برنامه درسی مشخص شود.
رابطه ی بین رفتار شهروندی سازمانی با سکوت سازمانی از دیدگاه دبیران مدارس متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی با سکوت سازمانی از دیدگاه دبیران مدارس متوسطه شهرستان گرمی بود. روش پژوهش، توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دبیران مقطع متوسطه شهرستان گرمی به تعداد 140 نفر (35 زن و 105 مرد) بوده تشکیل داد. و بر اساس جدول کرجسی - مورگان نمونه ای به حجم 103 نفر (25 زن و 78 مرد) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رفتار شهروندی سازمانی اورگان و کونوسکی (1996) و سکوت سازمانی واکولا و بورادوس (2005) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری همبستگی کانونی، آزمون t تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که بین رفتار شهروندی سازمانی با سکوت سازمانی همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد. رفتار شهروندی سازمانی و ابعاد آن بالاتر از متوسط و سکوت سازمانی و ابعاد آن کمی پایین تر از متوسط ارزیابی شد. همچنین از بین مولفه های رفتار شهروندی سازمانی، جوانمردی و آداب اجتماعی توانایی تبیین سکوت سازمانی را داشته است. اما نوع دوستی، احترام و تکریم و وجدان کاری توان پیش-بینی سکوت سازمانی را نداشته است. و بطور کلی 25% واریانس سکوت سازمانی را رفتار شهروندی سازمانی پیش بینی می نماید.