فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۶۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی آموزش ابراز وجود بر شادکامی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه دوم رشته علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین میزان اثر بخشی آموزش ابراز وجود برشادکامی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه دوم رشته علوم تجربی بوده است. نمونه 30 دانش آموز دختر بودند که به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش وگواه جایگزین شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه ابراز وجود گمبریل و ریکی، شادکامی آکسفورد و دو آزمون محقق ساخته ریاضی بود. پژوهش حاضر در 5 مرحله ی اجرای مقدماتی،پیش آزمون،آموزش ابراز وجود، پس آزمون و پیگیری انجام شد. داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار کامپیوتری SPSS از طریق آزمون نمرات افزوده و tآماری گروه های مستقل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تفاوت معناداری را بین نمره شادکامی پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش نشان داد. هم چنین، آموزش ابراز وجود، میانگین نمرات پیشرفت تحصیلی گروه آزمایش را نسبت به پیش آزمون افزایش داده بود، ولی تفاوت معنادار نبود، اما در مرحله پیگیری، تفاوت معناداری بین نمره پیشرفت تحصیلی نشان داده شد. لذا الگوی مداخله ای بکار رفته در این پژوهش می تواند به عنوان برنامه تغییر رفتار در سطح دبیرستان های دخترانه مورد استفاده قرار گیرد.
زندگی چیست؟
حوزههای تخصصی:
شادی خود را ابراز کنید
حوزههای تخصصی:
رابطه خوشبینی و بدبینی با سلامت روان در افراد بزرگسال شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
"هدف این پژوهش بررسی رابطه خوشبینی و بدبینی با سلامت روان و ابعاد آن (نشانههای بدنی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی، افسردگی) و مقایسه رابطه خوشبینی و بدبینی با سلامت روان در زنان و مردان بزرگسال شهر اصفهان، در سال 1385 است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، نمونهای 100 نفری با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای از جامعه آماری انتخاب و پرسشنامههای خوشبینی ـ بدبینی (محققساخته) و سلامت عمومی در مورد آنها اجرا شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین خوشبینی با سلامت روان و ابعاد آن رابطه معنادار وجود دارد (01/0 P<). همچنین بین بدبینی با سلامت روان و ابعاد آن (نشانههای بدنی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی) (01/0 P<) و بدبینی با افسردگی (05/0 P<) رابطه معنادار وجود دارد. اما براساس نتایج Z فیشر بین رابطه خوشبینی و بدبینی با سلامت روان در زنان و مردان بزرگسال تفاوتی وجود ندارد.
"
" رابطه ی بین سلامت روان وشادکامی دانشجویان دختر و پسر "(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
رابطه بین خود - شکوفایی، رضایت از زندگی و نیاز به شناخت در دانش آموزان با استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی رابطه بین خود - شکوفایی، رضایت از زندگی نیاز به شناخت و همچنین بررسی اثر تعاملی جنسیت و پایه تحصیلی بر این سه متغیر بود. روش: برای دست یابی به این اهداف، 512 دانش آموز دختر و پسر پایه های تحصیلی اول تا سوم مدارس راهنمایی استعداهای درخشان شیراز، که کل نمونه در زمان نمونه گیری را تشکیل می دادند، انتخاب شدند. این دانش آموزان در کلاسهای عادی خود به تکمیل مقیاسها پرداختند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر، عبارت از مقیاس خود- شکوفایی اهواز، مقیاس چند وجهی رضایت از زندگی دانش آموزان و مقیاس نیاز به شناخت بودند. یافته ها: نتایج نشان دادند که بین خود - شکوفایی، نیاز به شناخت و رضایت از زندگی همبستگی مثبت و معنی داری (از 0.24 تا 0.63) وجود دارد. تاثیر پایه تحصیلی بر متغیرهای رضایت از زندگی و خود - شکوفایی معنی دار بود. بین دو جنس در متغیرهای مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود نداشت و اثر تعاملی جنسیت و پایه تحصیلی هم معنی دار نبود. نتیجه گیری: نتیجه کلی تحقیق نشان می دهد که بین متغیرهای خود - شکوفایی، نیاز برای شناخت و رضایت از زندگی رابطه وجود دارد. همچنین با افزایش پایه تحصیلی دانش آموزان از میزان خود - شکوفایی و رضایت آنها از زندگی کاسته می شود.
عاطفه ی مثبت
حوزههای تخصصی:
فهم عاشقانه های زندگی
حوزههای تخصصی:
آیا خنده بهترین پزشک است
حوزههای تخصصی:
از آینده تصویر زیبا داشته باشید
حوزههای تخصصی:
سفر به دنیای شادی
حوزههای تخصصی:
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بررضایت از زندگی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر رضایت از زندگی دانش آموزان دبیرستانی شهر مشهد انجام شده است. جامعه آماری دانش آموزان دختر ناحیه دو آموزش و پرورش شهر مشهد بوده اند. از این جامعه به روش نمونه گیری در دسترس یکی از دبیرستان ها به دلیل جمعیت زیاد و پراکندگی مشکلات رفتاری انتخاب و 24 دانش آموز از بین 60 نفر داوطلب گذراندن دوره آموزشی که ویژگی های جمعیت شناختی تقریباً یکسانی داشتند، برگزیده و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. در این پژوهش از طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. ابزارهای پژوهش دو پرسشنامه سنجش مهارت های زندگی و رضایت از زندگی بودند. نتایج نشان داد آموزش مهارت های زندگی موجب افزایش رضایت از زندگی آزمودنی در گروه آزمایش شده است.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بررضایت از زندگی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر رضایت از زندگی دانش آموزان دبیرستانی شهر مشهد انجام شده است. جامعه آماری دانش آموزان دختر ناحیه دو آموزش و پرورش شهر مشهد بوده اند. از این جامعه به روش نمونه گیری در دسترس یکی از دبیرستان ها به دلیل جمعیت زیاد و پراکندگی مشکلات رفتاری انتخاب و 24 دانش آموز از بین 60 نفر داوطلب گذراندن دوره آموزشی که ویژگی های جمعیت شناختی تقریباً یکسانی داشتند، برگزیده و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. در این پژوهش از طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. ابزارهای پژوهش دو پرسشنامه سنجش مهارت های زندگی و رضایت از زندگی بودند. نتایج نشان داد آموزش مهارت های زندگی موجب افزایش رضایت از زندگی آزمودنی در گروه آزمایش شده است.
بررسی میزان دستیابی نوجوانان ایرانی به مهارت های زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه علی رغم تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی، بسیاری از افراد خصوصا نوجوانان فاقد توانمندی ها و مهارت های لازم و اساسی برای رویارویی با مشکلات پیش رو هستند. یادگیری مهارت های زندگی، افراد را برای مواجهه موثر با مسایل و چالش های زندگی و غلبه بر تنش ها و نیز بروز رفتارهای سازگارانه آماده می کند. یادگیری مهارت های زندگی توسط نوجوانان به دلیل تغییرات خاص سنی آنان ویژگی های مربوط به آن دارای اهمیت و ضرورت ویژه ای است. لذا این تحقیق به دنبال این بوده است که نوجوانان ایرانی چه میزان به مهارت های زندگی دست یافته اند.
جامعه آماری تحقیق، دانش آموزان راهنمایی تحصیلی کل کشور و نمونه آماری 940 نفر بوده است که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از 18 شهر مربوط به 6 استان کشور انتخاب شدند. نتایج اجرای پرسشنامه محقق ساخته نشان داد که تقریبا در همه مقوله های مربوط به مهارت های زندگی میزان دستیابی نوجوانان کمتر از شاخص متوسط است و در بسیاری از مقوله ها بین میزان دستیابی نوجوانان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود ندارد؛ و بطور کلی نظام تعلیم و تربیت عمومی کشور در دستیابی به اهداف مربوط به آموزش مهارت های زندگی موفق نبوده است.
بررسی رابطه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان با افسردگی و اضطراب در دانش آموزان مراکز راهنمایی استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در مطالعه حاضر هدف، بررسی رابطه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان (CERQ) و رابطه آن با افسردگی و اضطراب در دانش آموزان مراکز راهنمایی استعدادهای درخشان شیراز بود . روش: برای دستیابی به این هدف همه دانش آموزان کلاس های اول تا سوم مراکز راهنمایی استعدادهای درخشان شهر شیراز (500) نفر به تکمیل CERQ و شاخص های افسردگی و اضطراب مقیاس SCL-90-R پرداختند. از ضریب آلفای کرونباخ برای بررسی پایانی، و از روش های تحلیل عوامل و همبستگی نمره کل با نمرات خرده مقیاس ها برای بررسی روایی CERQ استفاده شد. یافته ها: نتایج ضمن تایید پایانی و روایی CERQ نشان دادند که بدون توجه به جنسیت پاسخ دهنده، راهبردهای شناختی مقصر دانستن خود، تمرکز بر تفکر، باز ارزیابی مثبت، مصیبت بار تلقی کردن، و مقصر دانستن دیگران پیش بینی کننده های مهم افسردگی و اضطراب بودند. نتیجه گیری: نتیجه کلی این تحقق نشان می دهد که راهبردهای شناختی تنظیم هیجان از جمله مقصر دانستن دیگران پیش بینی کننده افسردگی و اضطراب هستند.
بررسی مؤلفه های شناختی، هیجانی و رفتاری انگ زدن به افراد مبتلا به بیماری های روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این مطالعه، رابطه بین اجزای شناختی، هیجانی و رفتاری انگ زنی به بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا، بررسی و از این طریق اعتبار دو مدل اسنادی و ارزیابی خطر در این نمونه بررسی شد.
روش: این مطالعه از نوع مقطعی ـ تحلیلی بود و روی 324 نفر از کارآموزان و کارورزان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ـ درمانی تهران انجام شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های سطح آشنایی با بیماری روانی و اسناد – 27 استفاده شد.
یافته ها: داشتن اطلاعات در مورد کنترل پذیری بیماری و خطرناک بودن بیمار بر اجزای هیجانی انگ بیماری روانی تاثیر داشت. یافته ها نشان داد که داشتن اطلاعات درباره خطرناک بودن، بدون واسطه باور به مسوولیت شخصی، و به طور مرتبط با اجزای هیجانی انگ بیماری روانی رابطه دارد. با افزایش میزان آشنایی با بیماری روانی تمایل آزمودنیها به رفتارهای وادارسازی کاهش می یافت؛ و آزمودنی هایی که به آنان اطلاعاتی مبنی بر خطرناک بودن بیمار داده شده بود، تمایل بیشتری برای وادارسازی بیماران نشان می دادند. آشنایی بیشتر با بیماری روانی با تمایل کمتر به جداسازی بیماران و داشتن اطلاعات مبنی بر خطرناک بودن بیمار با تمایل بیشتر به جداسازی بیماران همراه بود. خطرناک بودن بیمار و مسوولیت شخصی، با واسطه اجزای هیجانی بر وادارسازی بیماران تاثیر می گذاشت. اجزای هیجانی در تاثیر خطرناک بودن، و مسوولیت شخصی، در رفتار انگ زنی نقش واسطه ای دارد و در برخی موارد مستقلا عمل می کند.
نتیجه گیری: هر دو مدل اسنادی و ارزیابی خطر در شکل گیری بخشی از انگ بیماری روانی نقش دارند؛ و به ویژه به نظر می رسد که مدل ارزیابی خطر در نشان دادن واکنش های هیجانی و رفتارهای تبعیض آمیز به بیماران روانی موثر باشد.