فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۳۰۳ مورد.
بررسی تأثیر درمان کوتاه مدت راه حل محور بر پرخاشگری کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان کوتاه مدت راه حل محور بر پرخاشگری کودکان و نوجوانان بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی و دبیرستان شهر ساری سال تحصیلی 91-92 بودند. از این جامعه آماری دو مدرسه به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و نظام سنجش مبتنی بر تجربه آخنباخ بین آن ها اجرا شد. 32 نفر از کودکان و نوجوانانی که از نظر مشکلات رفتاری (پرخاشگری) در مرز بالینی قرار داشتند، یعنی نمره آن ها از این تست بالاتر از ۶۰ بود، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. محتوای جلسات طبق نظریه درمان راه حل محور دی شازر تهیه شد. به منظور تحلیل داده های پژوهش از روش آماری آنووا استفاده شد. نتایج تحلیل آنوا حاکی از آن بود که میانگین نمرات پرخاشگری گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری پیدا کرده است. بنابراین، درمان کوتاه مدت راه حل محور در کاهش پرخاشگری کودکان و نوجوانان مؤثر بوده است.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر ارتقای نظریه ذهن در نوجوانان پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر افزایش نظریه ذهن در میان نوجوانان پرخاشگر انجام گرفت. روش: جامعه آماری پژوهش، شامل دانش آموزان مدارس پسرانه شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1392 بود. نمونه آماری شامل 40 نفر از دانش آموزان، پس از تکمیل پرسشنامه پرخاشگری باس و پری کسانی که نمره بالاتری را کسب کردند آزمون نظریه ذهن در اختیار آنان قرار داده شده. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی بر ارتقای نظریه ذهن و کاهش پرخاشگری، در گروه آزمایشی به طور معناداری مؤثر بوده است. نتیجه گیری: می توان گفت آموزش مهارت های اجتماعی باعث کاهش پرخاشگری نوجوانان م ی شود.
چگونه پرخاشگری دانش آموزان را کاهش دهیم؟
حوزههای تخصصی:
بررسی روائی آزمون ترسیم یک داستان در دو گروه از کودکان پرخاشگر و گوشه گیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی روائی آزمون ترسیم یک داستان است. این بررسی از نوع علی ـ مقایسه ای بود. نمونه شامل 137 دانش آموز (53 دختر و 84 پسر) پایه چهارم و پنجم مدارس ابتدایی است که در دو گروه پرخاشگر و گوشه گیر طبقه بندی شدند و با استفاده از آزمون ترسیم داستان سیلور مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تفاوت دو گروه پرخاشگر و گوشه گیر در تصویر خود معنادار (04/0> p) است و در محتوای عاطفی معنادار نیست. گروه پرخاشگر به طور معنادار تصویر خود قوی تری را نسبت به گروه گوشه گیر ارائه دادند. پسران پرخاشگر قوی ترین و پسران گوشه گیر ضعیف ترین تصویر خود را بروز دادند (04/0>p). دختران پرخاشگر و گوشه گیر در محتوای عاطفی نمرات بالاتری از پسران داشتند و پسران پرخاشگر ضعیف ترین محتوای عاطفی را ارائه دادند (02/0> p). فراوانی طیف مثبت تا منفی محتوای عاطفی در گروه پرخاشگر و گوشه گیر، معنی دار بود و هر دو گروه دارای بیشترین فراوانی محتوای عاطفی در طیف منفی متوسط بودند. فراوانی طیف مثبت تا منفی تصویر خود در گروه پرخاشگر معنادار و طیف مثبت و قوی دارای بیشترین فراوانی بود. فراوانی طیف مثبت تا منفی تصویر خود در گروه گوشه گیر نیز معنادار و طیف نامطبوع و منفی دارای بیشترین فراوانی بود. تحلیل محتوای داستان های گروه پرخاشگر حاکی از ضریب درگیری بالای مؤلفه های پرخاشگری در داستان ها با بالاترین فراوانی مؤلفه تصورات قتل و کشتن بود و در گروه گوشه گیر حاکی از ضریب درگیری بالای مؤلفه های گوشه گیری با بالاترین فراوانی مؤلفه های تنهایی و ترس و اضطراب بود. آزمون ترسیم داستان سیلور دارای روایی قابل قبول برای استفاده در گروه کودکان پرخاشگر و گوشه گیر است.
خشونت علیه زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر آموزش روش تربیتی مبتنی بر حل مسئله بر روش فرزندپروری و رفتارهای خشمگینانه والدین
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که خشم در برخی از موارد نتیجه ناتوانی افراد در اتخاذ راه حل مناسب برای مشکلات روزمره خانوادگی است، آموزش مهارت های حل مسئله و به کارگیری آن در تربیت فرزندان می تواند از بروز رفتارهای پرخاشگرانه والدین پیشگیری کند. هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثربخشی آموزش روش تربیتی مبتنی بر حل مسئله بر تغییر روش تربیتی والدین و کاهش خشم آنها نسبت به فرزندان است. در این مطالعه والدین 29 کودک به صورت داوطلبانه در کارگاه های آموزش والدین شرکت کردند. در این کارگاه ها والدین در زمینه استفاده از روش حل مسئله و تغییر روش تربیتی خود در مواجهه با رفتارهای چالش برانگیز کودکان و واکنش مناسب نسبت به آنها آموزش دیدند. کارگاه ها به مدت 9 جلسه دو ساعته و یک روز در هفته برگزار می شدند. ابزارهای پژوهش حاضر پرسشنامه ارزیابی روش تربیتی والدین و پرسشنامه ارزیابی میزان خشم والدین بوده است. نتایج نشان داد که آموزش روش حل مسئله به والدین در بهبود سبک تربیتی و کاهش رفتارهای خشم آلود آنها نسبت به فرزندان موثر بوده است.
خشم را می توان کنترل کرد؟
حوزههای تخصصی:
تأثیر آموزش مدیریت خشم بر مهارت های سازگاری پسران دوره متوسطه شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی بر افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به افزایش روز افزون کودکان بی سرپرست و مشاهده ناسازگاری ها و اختلالات هیجانی در آنها که بر اثر جدایی از کانون خانواده به وجود می آید، توجه خاص به این کودکان احساس می گردد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش شایستگی هیجانی بر افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست با دامنهی سنی 4-8 سال در مراکز نگهداری شهر مشهد بودند. نمونه آماری شامل 18 کودک با رفتار پرخاشگرانه که با استفاده از نظر مربی و پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (9) و گروه کنترل (9) گمارده شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 60 دقیقه ای، هفته ای دو جلسه تحت آموزش شایستگی هیجانی قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی ارومیه، آزمون تطبیق هیجانی و مقیاس ارزیابی خود نظم بخشی پیش دبستانی و خرده آزمون گنجینه لغات مقیاس هوشی وکسلر پیش دبستانی در پیش و پس آزمون اجرا شد.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس، نشان داد که نمره دانش هیجانی، تنظیم هیجانی در کودکان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون بیش از گروه کنترل بود. همچنین نمره پرخاشگری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون کاهش داشت. یافته های حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره بین مؤلفه های دانش هیجانی نشان داد که بین دوگروه در نمره پس آزمون دانش موقعیت هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: آموزش شایستگی هیجانی می تواند روش مؤثری برای افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان باشد.
مقایسه پرخاشگری و دانش هیجانی کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست با کودکان عادی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به افزایش روزافزون کودکان بی سرپرست و مشاهده سازش نایافتگی و اختلال های هیجانی در آنها که بر اثر جدایی از کانون خانواده به وجود می آید، توجه خاص به این کودکان احساس می گردد .هدف این پژوهش مقایسه پرخاشگری و دانش هیجانی کودکان پسر بی سرپرست و بد سرپرست با کودکان عادی بود.
روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، 64 کودک 4 تا 6 ساله پسر شامل32 نفر بی سرپرست و بدسرپرست و 32 نفر عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی واحدی (1386) و آزمون تطبیق هیجانی ایزارد و همکاران (2003)، ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از روش آماری t دو گروه مستقل و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج آزمون t نشان داد، میزان پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به طور معناداری از کودکان عادی بیشتر بود (0001/0=p). دانش هیجانی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به طور معناداری کمتر از کودکان عادی بود (0001/0=p). نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد میزان مؤلفه های دانش هیجانی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به طور معناداری کمتر از کودکان عادی بود (05/0>p).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان پرخاشگری و دانش هیجانی فرزندان تا حد زیادی تحت تأثیر شیوه های سرپرستی والدین است.
ویژگی های خانوادگی افراد دارای رفتارهای پرخطر جنسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به نقش اساسی و مهم خانواده در شکل گیری رفتارهای آدمی، تحقیق حاضر با هدف شناخت ویژگی های خانوادگی افراد دارای رفتارهای پرخطر جنسی انجام شده است.
روش کار: در این پژوهش همبستگی، جامعه ی آماری شامل افراد دارای رفتار جنسی پرخطر و خارج از روابط ازدواج بود. برای نمونه گیری تعداد 104 نفر از زنان دارای رفتار جنسی پرخطر از شهر تهران در سال 90-1389 به شیوه ی نمونه گیری در دسترس، شناسایی و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه ی ارزیابی خطر ابتلا به ایدز (سیمپسون، 1997) برای سنجش میزان رفتارهای پرخطر و عوامل مرتبط با آن و پرسش نامه ی میزان رفتارهای پرخطر جنسی و مشخصات خانوادگی بودند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون تی و تحلیل واریانس و ضریب همبستگی استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از بررسی عوامل و متغیرهای خانوادگی مرتبط با میزان رفتارهای پرخطر جنسی نشان داد که بین وضعیت و چگونگی سکونت، وضعیت اشتغال، وضعیت زندگی، وضعیت حیات والدین و میزان صمیمیت در خانواده با میزان دفعات رابطه ی جنسی پرخطر، رابطه ی منفی معنی داری (05/0< P) و بین تجارب بدرفتاری از سوی اعضای خانواده با میزان دفعات رابطه ی جنسی پرخطر رابطه ی مثبت معنی داری (05/0< P) وجود دارد در حالی که بین وضعیت تاهل، وضعیت تحصیلات و میزان رابطه ی جنسی پرخطر، رابطه ی معنی داری وجود ندارد (05/0> P).
نتیجه گیری: بنا بر نتایج مبنی بر نقش و اهمیت خانواده در بروز رفتارهای پرخطر جنسی و از سویی دیگر گسترش این گونه رفتارها در جامعه ی امروزی، توجه به نقش خانواده برای پیشگیری از آن ضروری است.
خشم
منبع:
پیوند ۱۳۶۳ شماره ۶۳
حوزههای تخصصی:
شیوع رفتارهای پرخاشگری در جمعیت عمومی شهر مشهد، ایران، 1393(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خشم و پرخاشگری با پیامدهای فردی و اجتماعی و عوارض جسمی بسیاری همراه است. رفتارهای پرخاشگرانه، موفقیت شغلی و تحصیلی افراد را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. هدف این مطالعه، ارزیابی رفتارهای پرخاشگری و پیشگوهای آن در بین جمعیت عمومی شهر مشهد در سال 1393 می باشد.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی-مقطعی، تعداد 656 نفر در مشهد در سال 1393 بررسی شدند. مطالعه با استفاده از پرسش نامه ی پرخاشگری باس-پری با مراجعه به مکان های عمومی شهر انجام شد. تحلیل داده ها با آمار توصیفی، آزمون های تی، من ویتنی و رگرسیون خطی با کمک نرم افزار SPSS نسخه ی 5/11 انجام شد.
یافته ها: میانگین سنی شرکت کنندگان، 54/10±68/27 سال در زنان و 72/12±83/29 سال در مردان بود. تحلیل نتایج به ترتیب امتیازات 37/23 و 17/22 برای حیطه ی فیزیکی، 30/12 و 15/13 برای حیطه ی کلامی، 31/17 و 99/15 برای خشم، 57/19 و 06/18 برای ستیزه گری را برای مردان و زنان نشان داد که در تمام موارد، تفاوت نمرات زنان و مردان از نظر آماری معنی دار بودند (05/0>P).
از نظر متغیرهای جمعیت شناختی، موارد سن، وضعیت ازدواج، سابقه ی طلاق، نازایی و بیماری جسمی، هم چنین سابقه ی جریمه ی رانندگی، زندان و سوء مصرف الکل، پیش گویی کننده ی حیطه های گوناگون رفتارهای پرخاشگری بودند.
نتیجه گیری: بنا بر نتایج، رفتارهای پرخاشگری در ابعاد ستیزه گری، خشم و فیزیکی به طور بارزی در میان مردان بالاتر است در حالی که امتیاز رفتارهای پرخاشگری کلامی در زنان بالاتر بود.