فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
وابستگی به مواد، یک اختلال مزمن و بازگشت کننده است که هزینه های سنگینی را بر افراد، خانواده ها و جامعه تحمیل می کند و با عود بسیار همراه است. به نظر می رسد که یکی از عوامل مؤثر بر عود مصرف مواد، عوامل معنوی است.کینگ (2008) هوش معنوی را به عنوان مجموعه ای از ظرفیت های ذهنی می داند که مبتنی بر جنبه های غیرمادی و متعالی هستی از قبیل شناخت خویشتن، تفکر وجودی عمیق و گسترش معنا است. هدف این پژوهش مقایسه هوش معنوی در افراد معتاد و غیرمعتاد است. به این منظور در یک مطالعه علی- مقایسه ای، از بین کلیه معتادان مراجعه کننده به کلینیک های شهر خرم آباد، نمونه ای شامل
60 معتاد و 100 نفر غیرمعتاد، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. کلیه آزمودنی ها پرسش نامه هوش معنوی کینگ را تکمیل کردند. داده ها به روش تحلیل واریانس زوجی و با استفاده از نرم افزار SPSS-16، تحلیل شدند. نتایج نشان داد هوش معنوی معتادان و افراد غیرمعتاد تفاوت معناداری دارد (p./.5). بر اساس یافته های این پژوهش، مشاوران مراکز درمان و بازتوانی اعتیاد می توانند برای پیشگیری از عود اعتیاد راهکارهای لازم را برای افزایش هوش هیجانی و هوش معنوی به معتادان و خانواده های آنان ارائه دهند.
الگوهای شخصیتی، باورهای غیرمنطقی و تکانشگری در مردان مبتلا به اختلال مصرف مواد تحت درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تفاوت الگوهای شخصیتی، باورهای غیرمنطقی و تکانشگری در مردان مبتلا به اختلال مصرف مواد و مردان عادی بود. روش:در این بررسی علی- مقایسه ای، نفر(40 مرد مبتلا به اختلال مصرف مواد تحت درمان و 40 مرد عادی) به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس گروه ها از نظر ویژگی های جمعیت شناختی (سن، جنس، وضعیت تاهل و تحصیلات) همتاسازی شدند و با استفاده از پرسشنامه شخصیتی آیزنک، مقیاس باورهای غیرمنطقی جونز و پرسشنامه تکانشگری بارت ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد افراد معتاد در مقایسه با افراد عادی، نمره بالاتری در برون گرایی، روان نژندی و روان پریشی کسب می کنند. از نظر باورهای غیرمنطقی نیز بین مردان مبتلا و بهنجار تفاوت معناداری یافت شد که در این راستا، باورهای غیرمنطقی مردان مبتلا بالاتر بود. بعلاوه، گروه مبتلا در مقیاس تکانشگری، دارای نمره میانگین بالاتر از گروه بهنجار بود. نتیجه گیری: متغیرهای شخصیتی، باورهای غیرمنطقی و غیرواقع بینانه و سطوح بالای نکانشگری، عواملی هستند که می توانند منجر به گرایش بیشتر افراد به مصرف مواد گردند و هدف قرار دادن این فاکتورها در افراد مبتلای تحت درمان می تواند منجر به جلوگیری از عود مصرف مواد گردد.
بررسی اثربخشی مداخله ی شناختی–رفتاری مارلات و گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر بر میزان بهبودی و پیشگیری از عود در بیماران مرد وابسته به کراک(هروئین فشرده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر و درمان شناختی-رفتاری مارلات بر میزان بهبودی و پیشگیری از عود بیماران وابسته به کراک(هروئین فشرده) درمقایسه با بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: در یک طرح آزمایشی، 45 بیمار مرد، باتشخیص وابستگی به کراک(هروئین فشرده) برپایه ی معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری نسخه چهارم تجدید نظر شده، پس از سم زدایی به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب وبه دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایشی 1 تحت 16 جلسه ی 5/1 ساعتی گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر قرار گرفت. گروه آزمایشی 2 نیز تحت مداخله شناختی-رفتاری مارلات 12 جلسه 2 ساعتی، قرار گرفت. گروه کنترل نیز تحت درمان نگهدارنده، قرار داشتند و هیچ نوع روان-درمانی دریافت نکردند. آزمودنی ها به کمک بررسی پرونده، تست ادرار و مصاحبه ساختاریافته، پیش از آغازدرمان، پس از پایان جلسات آموزشی و در پایان مرحله پیگیری 3 ماهه، ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج نشان داد به کارگیری روش های روان درمانی به بهبودی و کاهش عود در بیماران تحت درمان نگهدارنده به متادون نقش موثری دارند. نتیجه گیری: مشکلات روانی و تعارضات موجود چه در دوره قبل از اعتیاد و چه به هنگام اعتیاد می توانند باعث گرایش مجدد افراد به مصرف مواد مخدرشوند، بنابراین به کارگیری رواندرمانی می تواند در پیشگیری ازعود نقش موثری داشته باشد.
پیش بینی گرایش به مصرف سیگار، مشروبات الکلی، مواد مخدر و داروهای روان گردان بر اساس متغیرهای بدتنظیمی هیجان و تجربه کودک آزاری در افراد دارای صفات شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، پیش بینی گرایش به مصرف سیگار، مواد مخدر، مشروبات الکلی و داروهای روان گردان بر اساس متغیرهای بدتنظیمی هیجان و تجربه کودک آزاری در افراد دارای صفات شخصیت مرزی بود. روش: روش پژوهش همبستگی در مقوله ی طرح های توصیفی است. از میان تمام دانشجویان کارشناسی پسر و دختر دانشگاه تبریز به روش خوشه ای تصادفی 600 دانشجو انتخاب شدند. پرسشنامه های رفتارهای پرخطر (برنر، 1995)، بدتنظیمی هیجان (گراتز و رومر، 2004)، تجربه کودک آزاری (محمدخانی، 1381) و شخصیت مرزی (کلاریج و بروکز، 1984) در میان نمونه ی انتخابی اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای بدتنظیمی هیجان و تجربه کودک آزاری به درجات مختلف توانایی پیش بینی مصرف سیگار، مواد مخدر، مشروبات الکلی و داروهای روان گردان را دارا هستند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بیان-گر نقش آسیب پذیری زیستی اولیه در زمینه تنظیم هیجان (بدتنظیمی هیجان) و محیط خانوادگی ناسالم و بی اعتبار ساز (تجربه کودک آزاری) در ابتلا به اختلال شخصیت مرزی و بروز رفتارهای پرخطر نظیر مصرف مواد و الکل است.
سیاست جنایی در برخورد با اعتیاد: با رویکرد پیشگیری از وقوع جرم
حوزههای تخصصی:
هدف: در این مقاله سعی بر آن است تا با چشم انداز نظری به بحث پیرامون پیشگیری از جرم با تأکید بر پیشگیری های مختلف از جرم پرداخته شود. هدف از پیشگیری کاهش احتمال وقوع جرم در آینده می باشد و لذا بر همین مبنا پیشگیری مقدم بر درمان می باشد و هزینه پیشگیری به مراتب کمتر از درمان است. در یک نگاه کلی می توان پیشگیری از جرم را به انواع کیفری و غیر کیفری تقسیم بندی کرد. تأکید تحقیق بر رویکردهای غیر کیفری بر جرم بود که به نظر محقق بسیار کارآمدتر از سی است های پیشگیرانه کیفری از جرم است. سیاست های پیشگیرانه غیر کیفری از جرم شامل پیشگیری وضعی و اجتماعی از جرم می باشد. پیشگیری اجتماعی از جرم دارای ابعاد مختلفی است و لذا یک جریان دو طرفه می باشد، به این معنا که هم نهادهای رسمی جامعه در آن نقش دارند و هم مردم در آن نقش سازنده و تأثیرگذاری دارند. سیاست جنایی در برخورد با اعتیاد یا باید به صورت کنشی باشد و یا به صورت واکنشی، که در کشور ما نه به صورت کنشی و نه به صورت واکنشی عمل می نمایند.
اثربخشی روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان سلامت عمومی معتادان خود درمانجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت روانی همواره از موضوع های مهم روان شناسی بوده است. هدف پژوهش حاضر، اثربخشی روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان سلامت عمومی معتادان خوددرمانجو بود. جامعه آماری پژوهش، بیمارانی بودند که برای ترک اعتیاد به یکی از مراکز ترک اعتیاد بیماران سرپایی وابسته به سازمان بهزیستی مشهد مراجعه کرده بودند. تعداد اعضای نمونه 40 نفر هستند که به صورت نمونه گیری در دسترس و براساس نمره های آن ها در پرسشنامه GHQ (نمره 23 و بالاتر) انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی ساده در دو گروه 20 نفره آزمایشی و گواه جایگزین شدند. اعضای هر دو گروه بعد از اتمام برنامه آموزشی به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای (پیش آزمون) و دو ماه بعد از آن (پیگیری) بار دیگر پرسشنامه سلامت عمومی را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس تکراری نشان داد که روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت عمومی، سلامت جسمی، اضطراب، کارکرد اجتماعی و افسردگی معتادان خوددرمانجو تاثیر مثبت داشت (01/0>P). براساس نتایج آزمون تعقیبی LSD، اثر عمل آزمایشی پایدار بود (01/0>P). به نظر می رسد به کارگیری روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی به شکل چشم گیری در میزان سلامت روانی معتادان در حال ترک مؤثر باشد.
اثر بخشی گروه درمانی مبتنی بر رویکرد یکپارچه گرا (IT) بر کاهش علایم روان شناختی معتادین بزهکار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد یک معضل مهم در حوزه های گوناگون به ویژه سلامت و جامعه به شمار آمده؛ و دارای عوارض متعدد و گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، روانی، اخلاقی و حقوقی است. از این رو، آگاهی افراد از روش های درمانی مؤثر، می تواند در بهبود و مهار آن، سودمند و تأثیرگذار باشد. هدف از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر گروه درمانی مبتنی بر رویکرد یکپارچه گرا بر کاهش علایم روان شناختی در معتادین بزهکار بوده است.
مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی 30 مددجو به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. پیش از مداخله درمانی هر دو گروه با فهرست تجدید نظر شده علائم روانی (SCL-90-R) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی در دوازده جلسه ی گروه درمانی IT شرکت نمودند، سپس هر دو گروه مورد پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که گروه درمانی به طور معنی داری )05/0(p< در کاهش حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، خشونت و ترس مرضی، مؤثر بوده؛ ولی گروه درمانی بر کاهش پارانوئیا، روان پریشی و وسواس فکری- عملی تأثیر معنی داری نگذاشته است.
نتیجه گیری: گروه درمانی مبتنی بر رویکرد یکپارچه گرا می تواند در بهبود برخی از شاخص های مربوط به سلامت روانی معتادین مفید باشد و به عنوان یک روش درمانی مقرون به صرفه و مؤثر در درمان اعتیاد مورد استفاده قرار گیرد.
اثر بخشی مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی ( MBRP) در پیشگیری از بازگشت و افزایش مهارت های مقابله ای در افراد وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی (MBRP) در پیشگیری از بازگشت و افزایش مهارت های مقابله ای در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شده است.
روش: در یک طرح شبه آزمایشی 24 نفر مراجع با تشخیص اختلال سوء مصرف مواد افیونی که دوره سم زدایی را با موفقیت به پایان رسانده بودند، با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای در دو گروه آزمایشی و گواه ( هر گروه 12 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت هشت هفته و هر هفته یک جلسه گروهی تحت آموزش قرار گرفتند و گروه گواه در طول این مدت هیچ درمانی دریافت نکردند. آزمودنی های پژوهش توسط پرسشنامه مهارت های مقابله ای با سوء مصرف الکل (که برای سوء مصرف مواد نیز کارایی بالایی دارد) و نیز آزمایش مورفین پیش از شروع درمان، تصادفی در طی درمان، پس از درمان و پس از اتمام مرحله پیگیری سه ماهه، مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون های تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA)، تجزیه و تحلیل کواریانس تک متغیری (ANCOVA) و خی دو استفاده شد.
یافته ها: نتایج آزمون های تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری و تجزیه و تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه در افزایش مهارت های مقابله ای در مرحله پس آزمون و پیگیری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون خی دو نشان داد که تفاوت معنی داری بین فراوانی بازگشت در دو گروه وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی (MBRP) در پیشگیری از بازگشت به اعتیاد و افزایش مهارت های مقابله ای مؤثر است
ارتباط مهارتهای ذهن آگاهی و باورهای فراشناختی با واکنش پذیری بین فردی سوء مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فرایندهای زیستی و روانشناختی زیادی می تواند در سوء مصرف مواد می تواند اثر گذار باشد. هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط مهارتهای ذهن آگاهی و باورهای فر اشناختی با واکنش پذیری بین فردی سوء مصرف کنندگان مواد بود. روش: آزمودنی های پژوهش شامل 100 نفر بودند که از میان سوء مصرف کنندگان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان اردبیل، از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مهارتهای ذهن آگاهی، فراشناخت و شاخص واکنش پذیری بین فردی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مهارتهای ذهن آگاهی و باورهای فراشناختی با واکنش پذیری بین فردی رابطه معنی داری دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که باورهای مثبت در مورد نگرانی ، خودآگاهی شناختی و باورهای منفی در مورد مورد کنترل ناپذیری افکار و خطر پیش بینی کننده های واکنش پذیری بین فردی سوءمصرف کنندگان مواد هستند. از میان مؤلفه های ذهن آگاهی، مشاهده کردن و پذیرش بدون قضاوت، از قوی ترین پیش بینی کننده های واکنش پذیری بین فردی سوءمصرف کنندگان مواد می باشند. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که باورهای فراشناختی و مهارتهای ذهن آگاهی، نقش متوسطی در پیش بینی واکنش پذیری بین فردی سوء مصرف کنندگان مواد دارند؛ این نتایج تلویحات مهمی در آسیب شناسی روانی سوء مصرف مواد دارد؛ بر این اساس، متخصصان بالینی بایستی از راهبردهای فراشناختی و مهارتهای ذهن آگاهی برای مقابله با سوء مصرف مواد استفاده نمایند.
پیشگیری از سوء مصرف مواد بین کودکان و نوجوانان: روش خاستگاه سلامت ما را به کجا هدایت می کند؟
حوزههای تخصصی:
تحول «دانش پیشگیری» باعث ارتقاء پژوهش در حوزه سوء مصرف مواد شده است. به گونه ای که گاهی، به جای اولویت دادن و برجسته کردن عامل های محافظ به طور آشکارا بر عامل های خطر تأکید کرده است. در دهه ی 1980 میلادی، آنتونفسکی الگوی جدید «خاستگاه سلامت» را پیشنهاد داد که پایه ی نظری و عملی متفاوتی برای ساختن و ارزیابی کردن برنامه های پیشگیری را فراهم ساخت. طبق مدل خاستگاه سلامتی، برنامه های پیشگیری باید چنان گسترش یابند که عامل های حمایتی موجبات ارتقاء افزایش قابل درک بودن، قابل کنترل بودن و معنی دار بودن و همچنین سیستم هایی که جوانان در آن زندگی می کنند را شامل شود. این مطالعه برنامه ها و تحقیقات خاستگاه سلامت محور را تشریح می کند و با کمک این نظریه پیشرفت اجراء و تحقیق در حوزه ی سوءمصرف مواد را مورد بحث و بررسی قرار می دهد.
نقش رسانه ها در پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به مواد مخدر علاوه بر زیان های جدی و خطرناک جسمی و روحی، عوارض و مشکلات فراوان اجتماعی و اقتصادی از قبیل افزایش جرم های مرتبط با مواد مخدر مانند جنایت و سرقت، فقر و تکدی گری و هدررفتن سرمایه های کلان مادی کشورها و سقوط بسیاری از ارزش ها و هنجارهای فرهنگی و اخلاقی را نیز به دنبال دارد. اکنون وضعیت اسفناک اپیدمی اعتیاد به صورت یک پدیده فراکنترل، جامعه ما را به شدت تهدید می کند و جهت رویارویی با این مشکل و تعدیل صدمات و تبعات ناشی از آن، ضروری است تا به ابزارها و راهکارهای بدیع متوسل شویم. یکی از مهمترین ابزارهایی که می تواند در پیشگیری و مقابله با شیوع و سوءمصرف مواد مخدر مؤثر باشد، بکارگیری هوشمندانه و کارآمد رسانه های ارتباط جمعی است. بدون برنامه ریزی برای ایجاد یک ارتباط مناسب از طریق رسانه ها، پیام های پیشگیری و مبارزه با مواد مخدر به مخاطبان نخواهد رسید و ارتباط گران نیز نخواهند توانست در نگرش ها و عقاید مخاطبان خود تغییرات لازم را ایجاد کنند. کارکردهای اطلاع رسانی، آموزشی، سرگرمی، تبلیغاتی، مشارکت و بسیج اجتماعی توسط رسانه ها، نیاز به این ابزارها در راستای دستیابی به اهداف پیشگیرانه و مقابله ای سوءمصرف مواد مخدر را روشن می سازد. بنابراین، هدف این پژوهش که به صورت اسنادی به انجام رسیده است، مطالعه نقش و کارکرد پیشگیرانه رسانه های سنتی در زمینه استفاده از مواد مخدر است.
بررسی علل مرگ و قتل ناشی از اعتیاد، قاچاق مواد مخدر و روان گردان ها
حوزههای تخصصی:
موضوع اعتیاد، مواد مخدر و روان گردان ها از نقطه نظر بیماریها، رواج خشونت، قتل و مرگ زودهنگام در میان معتادان، خانواده های آنان و اقشار دیگر جامعه که به طور مستقیم و غیرمستقیم با آن در ارتباط هستند، حائز اهمیت می باشد. در این میان، موضوع مرگ و قتل شامل خودکشی و دیگرکشی، به قتل رسیدن در منازعات و درگیریها، شهادت مبارزان با مواد و مجازات اعدام مجرمان و... از مواردی است که شمار آسیب این معضل را افزایش می دهد. در این پژوهش سعی بر آن است مرگهایی که به طور مستقیم و غیرمستقیم ناشی از مواد مخدر و روان گردان ها می باشد، بررسی و اهمیت بار منفی آن علیه نظام اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تبیین شود. بر اساس نتایج مطالعات می توان گفت که منشأ بسیاری از آسیبها و معضلات اجتماعی نظیر سرقت، فحشا ، قتل و ... ریشه در مواد مخدر و روان گردان ها دارد. دفتر پیشگیری از سوء مصرف مواد در سال 1990 طی مطالعات گسترده برآورد نمود که 49 درصد قتلها، 82 درصد تجاوزها، 69 درصد درگیریهای منجر به قتل ، 50 درصد مرگ و میرهای ناشی از سوانح رانندگی، 27 درصد خودکشی ها، 62 درصد دعواها و درگیری ها، بیش از 50 درصد همسرآزاری ها و 38 درصد کودک آزاری ها با مصرف مواد مخدر و الکل در ارتباط بوده است. از آنجا که مرگهای ناشی از مواد در بسیاری از موارد پنهان مانده است، لذا توجه به ابعاد آن می تواند از گسترش خشونت به خصوص در خانواده ها و جامعه پیشگیری نماید.
اثربخشی آموزش برنامه مدیریت استرس بر کیفیت زندگی معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه مدیریت استرس بر کیفیت زندگی معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: این پژوهش به روش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه شامل 30 معتاد تحت درمان نگهدارنده با متادون مرکز MMT شهرستان پاکدشت بود که به شیوه تصادفی ساده انتخاب و به تصادف به ۲ گروه آزمایشی (۱۵نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند.گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 2 ساعتی برنامه آموزشی مدیریت استرس را دریافت کردند و گروه کنترل درمان خاصی را دریافت نکردند. پرسشنامه کیفیت زندگی برای جمع آوری داده مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات کیفیت زندگی گروه آزمایش به طور معنا داری بالاتر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزشی مدیریت استرس در افزایش سطح کیفیت زندگی معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون موثر است.
نقش تعدیل کننده ناگویی هیجانی در رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت اختلال-های مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقص و نارسایی در مکانیسم های تنظیم عواطف و هیجان ها، سیستم های پردازشی را تحت تأثیر قرار داده مشکلات جدی سلامت و اختلال های روانشناختی می گردند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده ناگویی هیجانی در رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت اختلال های مصرف مواد انجام شد. در این راستا، صدوبیست و دو بیمار مرد مبتلا به اختلال های مصرف مواد در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس سبک های دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) و شاخص شدت اعتیاد (ASI) را تکمیل کنند. داده های پژوهش با استفاده از روش های توصیفی آماری و تحلیل رگرسیون چندمتغیره سلسله مراتبی تعدیلی مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با ناگویی هیجانی و شدت اختلال های مصرف مواد رابطه منفی داشت و سبک های دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) با ناگویی هیجانی و شدت اختلال های مصرف مواد رابطه مثبت داشتند. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که ناگویی هیجانی رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت اختلال های مصرف مواد را تعدیل می کند. در نتیجه نقش تعدیل کننده ناگویی هیجانی را می توان بر حسب مکانیسم های متنوعی چون ایجاد فاصله از هیجان های منفی، خود درمانی و تسهیل روابط کلامی و هیجانی تبیین نمود.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر بهبود راهبردهای مقابله ای و علائم اعتیاد در بیماران وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر بهبود مهارت های مقابله ای و علائم اعتیاد در بیماران وابسته به مواد مخدر انجام شد. روش: در یک پژوهش شبه آزمایشی90 نفر از بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان ارومیه با استفاده از نمونه-گیری تصادفی در دو گروه آزمایشی (45 نفر) و گواه (45 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت درمان شناختی -رفتاری به سبک کارول قرار گرفت و گروه گواه فقط داروی متادون و دیگر داروهای فیزیکی دریافت کردند. همه آزمودنی ها در ابتدای پژوهش، در حین پژوهش(بعد از سه ماه) و سه ماه بعد از درمان (پیگیری) پرسشنامه راهبردهای مقابله ای را تکمیل کردند. همچنین از نظر میزان بهبودی علائم اعتیاد و روند درمان با استفاده از پرسشنامه نیمرخ اعتیاد مادزلی مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حکایت از اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و بقای آن داشت. نتیجه-گیری: درمان شناختی-رفتاری در بهبود راهبردهای مقابله ای و بهبود سلامت روانی و جسمانی بیماران وابسته به مواد مخدر مؤثر است.
رابطه بین تحمل آشفتگی و اضطرار منفی و مثبت با شدت وابستگی و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شواهد نشان می دهند که هم عواطف منفی و هم مثبت در گرایش افراد به مصرف مواد نقش دارند، با توجه با این امر پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط تحمل آشفتگی، اضطرار مثبت و منفی با شدت وابستگی و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد انجام گرفت.
مواد و روش ها: در یک مطالعه همبستگی از وابستگان به مواد که در نیمه دوم سال 1391 به مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل مراجعه کردند تعداد 120 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و بعد از مصاحبه بالینی به پرسش نامه های جمعیت شناختی، تحمل آشفتگی، اضطرار مثبت و منفی، شدت وابستگی و ولع مصرف پاسخ دادند. داده های به دست آمده نیز با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان با کاربرد نرم افزار SPSS 18 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که شدت وابستگی به مواد با میزان تحمل (33/0-r= ؛ 002/0≥p )، جذب (26/0- r= ، 01/0 ≥p ) و نمره کلی مقیاس تحمل آشفتگی (25/0- r= ، 02/0≥p ) رابطه منفی، ولی با اضطرار منفی رابطه مثبت معنی داری دارد (23/0 r= ، 04/0≥p ). ولع مصرف ماده نیز تحمل (35/0-r= ؛ 001/0≥p)، ارزیابی (30/0- r= ؛ 002/0≥ p)، جذب (34/0- r= ؛ 001/0≥ p)، تنظیم (23/0- r=؛ 03/0≥p ) و نمره کلی مقیاس تحمل آشفتگی (45/0-r= ؛ 001/0≥ p) رابطه منفی ولی با اضطرار منفی (29/0 r=؛ 01/0≥p ) و اضطرار مثبت (26/0r= ؛ 03/0≥ p) رابطه مثبت معنی داری دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز آشکار کرد که 31 درصد واریانس ولع مصرف به صورت معکوس توسط تحمل آشفتگی تبیین می شود.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش و اهمیت ولع مصرف به عنوان یک عامل مهم در عود اعتیاد، آموزش مهارت های مقابله با عاطفه منفی به ویژه افزایش قدرت مقابله با آشفتگی در کنار درمان های معمول سوء مصرف و وابستگی به مواد به درمان جویان معتاد پیشنهاد می شود.
رابطه عوامل شخصیت و خودکارآمدی عمومی با امید عاملی و راهبردی به درمان در معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین رابطه عوامل شخصیت و خودکارآمدی عمومی با امید عاملی و امید راهبردی به درمان بود. روش: تعداد 350 نفر از معتادان خود معرف به مراکز درمانی شهر اصفهان، به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و به وسیله پرسشنامه های شخصیتی نئو، خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس و امیدواری اشنایدر مورد ارزیابی قرارگرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد بین عوامل شخصیت و خودکارآمدی عمومی با امید به درمان همبستگی وجود دارد. همچنین ابعاد روان رنجورخویی و وظیفه شناسی و فراتر از آن، خودکارآمدی قادر به پیش بینی امید به درمان بودند. نتیجه گیری: عوامل شخصیت و خودکارآمدی عمومی در برآورد امید عاملی و امید راهبردی به درمان در معتادان سودمند می باشد.
تعیین روش مؤثر پیشگیری بر اساس راهبردهای کاربردی پیشگیری از اعتیاد
حوزههای تخصصی:
سوء مصرف و جرائم مواد مخدر، یکی از بزرگ ترین معضل های تمامی کشورهای جهان از جمله ایران است. بر اساس آمارهای موجود، بیش از نیمی از زندانیان کشور در ارتباط با مواد مخدر محبوس هستند، به طوری که افزایش روزافزون تعداد معتادان و وجود ناهنجاری های مختلف حاصل از اعتیاد در جامعه، نشانگر کارایی کم اقدامات انجام یافته در خصوص پیشگیری در کشور است. بر این اساس با توجه به ضرورت تعیین مؤثرترین روش پیشگیری از اعتیاد و جرائم مواد مخدر در جامعه، در این تحقیق با بررسی انواع راهبردهای کاربردی پیشگیری از اعتیاد شامل پیشگیری دین محور، قانون محور و اجتماع محور (خانواده محور، پیشگیری با محور مراکز آموزشی، جامعه محور)، شاخص های مربوطه تعیین و بر اساس شاخص های تعیین شده، نسبت به تنظیم پرسش نامه اقدام شده است. 76 نفر از افراد و کارشناسان فعال در سازمان هایی که عضو کمیته پیشگیری شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان اردبیل هستند، نسبت به تکمیل پرسش نامه و اعلام نظر در خصوص میزان تأثیر هر یک از شاخص های انواع پیشگیری، در پیشگیری از اعتیاد و جرائم مواد مخدر اقدام کرده اند. بر اساس اطلاعات به دست آمده از پرسش نامه ها، از انواع راهبردهای کاربردی پیشگیری از اعتیاد و جرائم مواد مخدر، پیشگیری خانواده محور به عنوان مؤثرترین روش پیشگیری شناخته شده است.
اثربخشی نوروفیدبک آلفا/تتا بر پنج عامل بزرگ شخصیتی افراد وابسته به مورفین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به ارتباط بین ریتم آلفا (13-8 هرتز) و تتا (8-4 هرتز) باحالت هیپنوگوگیک، در این مطالعه امکان آموزش افراد معتاد برای بهبود ویژگی های شخصیتی و درمان آن ها در مقایسه با گروه کنترل بررسی شد. نمونه این مطالعه 34 نفر بیمار مرد (با میانگین سن 25/32 و انحراف معیار 12/4 سال) وابسته به مورفین بودند که به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (18 نفر) جایگزین شدند. روش استفاده شده طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. بیماران قبل از درمان و بعد از درمان با استفاده از پرسش نامه نئو (فرم تجدیدنظرشده کوتاه) (NEO-FFI-R) و تست مورفین ارزیابی شدند. نتایج حاصل از آنووای دوعاملی با اندازه گیری مکرر، بهبودی معناداری را در بعد شخصیتی روان رنجورخویی (N) و انعطاف پذیری (O) بعد از 20 جلسه درمانی نوروفیدبک نشان داد؛ اما در ابعاد شخصیتی دلپذیر بودن (A)، باوجدان بودن (C) و برون گرایی (E) تفاوت معناداری به دست نیامد. همچنین نتایج منفی آزمایش ادرار در گروه آزمایش به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل بود (2/56 درصد در برابر 2/22 درصد). این مطالعه نشان داد که افراد معتاد می توانند یاد بگیرند ویژگی های شخصیتی خود را بهبود ببخشند و میزان عود کمتری داشته باشند.