فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر بهمنظور بررسی اثربخشی تمرینهای ادراکیحرکتی بر افزایش مهارتهای حرکتی و ریاضی کودکان مبتلا به اوتیسم انجام گردید.
روشکار: این پژوهش از نوع تکآزمودنی است و دادهها از طریق آزمون لینکلن اوزرتسکی و آزمون ریاضیات ایران کیمت گردآوری شدند. فرآیند مداخله در طی 20 جلسه در سال 1388 در شهر تهران صورت پذیرفت. برنامهی مداخلهای مطرح شده در جلسات توسط کورتز در هفت محور اصلی شامل آگاهی بدنی، برنامهریزی حرکتی، یکپارچگی حرکتی دوجانبه، مهارتهای تعادلی، هماهنگی حرکتی ظریف، مهارتهای عملکردی بینایی و مهارتهای حرکتیگفتاری طراحی و اجرا شده است.
یافتهها: اندازهی اثر تمرینهای ادراکیحرکتی بر مهارت حرکتی 95/0 و بر مهارت ریاضی 1/0 است.
نتیجهگیری: تمرینهای ادراکیحرکتی بر افزایش مهارتهای حرکتی تاثیر بهسزایی دارند.
مهارتهای حرکتی در کودکان دارای اختلال بیش فعالی همراه باکمبود توجه (ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
کم رویی و خجالت
مقایسه عملکرد خانواده کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی با عملکرد خانواده کودکان بدون اختلال بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه عملکرد خانواده کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه/ بیش فعال 15-7 ساله مراجعه کننده به مراکز روان پزشکی تبریز با عملکرد خانواده کودکان بدون اختلال بیش فعالی در سال 1387 می باشد. این مطالعه از نوع علی ـ مقایسه ای و بر روی 150 خانواده انجام گرفته است. 75 خـانواده کودکان مبتلا به ADHD 15-7 ساله، از بین مراجعین کلینیک های روان پزشکی شهر تبریز و 75 خانواده کودکان بدون ADHD از بین دانش آموزان سنین 15-7 ساله تبریز، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند.پرسشنامه ابزار سنجش خانواده (FAD) در مورد آن ها اجرا و داده های بدست آمـده با روش آمـاری t-test دو گروه مستقل تجزیه و تحلیل شد. یافته ها تفاوت بین عملکرد خانواده کودکان دارای ADHD با عملکرد خانواده های کودکان بدون ADHD در همه بعدها (یعنی حل مسئله، ارتباط، نقش ها، همراهی عاطفی، کنترل رفتار، آمیزش عاطفی و عملکرد کلی) را معنادار نشان داد. در میانگین نمرات عملکرد خانواده های کودکان دارای اختلال ADHD در ابعاد یاد شده بزرگتر از میانگین نمرات خانواده های کودکان بدون ADHD بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت عملکرد خانواده گروه ADHD نسبت به گروه کنترل ناسالم تر می باشد.
نارساییهای شناختی زیربنایی در ناتوانی ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اندازه گیری نارساییهای همراه با ناتوانی ریاضی در کودکان بود. در این مطالعه تعداد 46 دانش آموز پایه چهارم دبستان در دو گروه با توانایی متوسط و ناتوان در ریاضی انتخاب شدند به گونه ای که بهره هوش و توانایی خواندن آنها تا حد ممکن نزدیک به یکدیگر بودند. حافظهکاری از طریق آزمونهای هوش وکسلر (وکسلر، 1974؛ شهیم، 1373الف) و برج لندن (کالبرتسون و زیلمر، 1998)، بازداری با استفاده از آزمونهای استروپ (اسپرین و استراوس، 1998) و برج لندن و ادراک دیداریفضایی از طریق شکل تجمعی ری (استریث، 1944) اندازه گیری شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان دادند که عملکرد گروه ناتوان در ریاضی، در ادراک و سازماندهی دیداریفضایی تفاوت معناداری با گروه متوسط در توانایی ریاضی داشت که بیانگر ناتوانی در تحلیل، ترکیب و سازمان دهی اطلاعات در گروه ناتوان در ریاضی بود.
آشنایی با اسکیزوفرنی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع اسکیزوفرنی در دوران کودکی بحث های بسیاری را بر انگیخته است. هر چند شواهد حاکی از آن است که نشانه های اسکیزوفرنی در کودکی و بزرگسالی تا اندازه ای مشابه هستند، هنوز اختلاف نظرهایی در مورد چگونگی تشخیص و کیفیت این اختلال وجود دارد. در حال حاضر، اسکیزوفرنی کودکی همانند اسکیزوفرنی بزرگسالی بر پایه ملاک هایی همچون هذیان، توهم ، گفتار آشفته، رفتار آشفته، بی تفاوتی عاطفی ، فقر گفتار یا فقدان اراده، همراه با کژکاری اجتماعی که طی آن کودک یا نوجوان نمی تواند از نظر روابط بین فردی و پیشرفت تحصیلی به سطح مورد انتظار رشد اجتماعی برسد، ظاهر می شود. در این مقاله ، نگاهی گذرا و مختصر بر مشخصات بالینی ، تشخیص ، سبب شناسی و درمان این اختلال در دوران کودکی خواهیم داشت .
تأثیر آموزش کارکردهای اجرایی بر عملکرد نیمرخ اسید وکسلر کودکان (حساب، رمزنویسی، اطلاعات، حافظه ی عددی) در دانش آموزان اختلال یادگیری شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش کارکردهای اجرایی برعملکرد خرده آزمون های معرف نیمرخ اسید (ACID) وکسلر کودکان در دانش آموزان اختلال یادگیری می باشد. در این پژوهش از روش تجربی با پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل و گمارش تصادفی استفاده شد. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد 48 نفر دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایش وگواه به شکل تصادفی گماشته شدند. در مرحله ی پیش آزمون از آزمون وکسلر کودکان برای اندازه گیری نیمرخ اسید استفاده شد. آموزش کارکردهای اجرایی به شکل گروهی در گروه آزمایش اعمال شد. پس از آموزش، پس آزمون به اجرا درآمد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش کارکردهای اجرایی موجب افزایش عملکرد نیمرخ اسید وکسلر کودکان در خرده آزمون های اطلاعات، حساب و رمزنویسی می شود و در خرده آزمون حافظه ی عددی بی تأثیر است.
مقایسه ی حافظه ی بصری و کلامی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه با کودکان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
اثر گروه درمانی شناختی- رفتاری بر افسردگی بیماران صرعی مقاوم به دارو (با تاکید بر نگرش های ناکارآمد ویژه صرع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: افسردگی شایع ترین اختلال روانی همراه صرع است و بیشترین واریانس در نمرات کیفیت زندگی بیماران صرعی را تعیین می کند. کارآمدترین شیوه روان درمانی موجود در درمان افسردگی، رفتاردرمانی - شناختی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر رفتار درمانی شناختی بر افسردگی بیماران صرعی مقاوم به داروست که با تاکید بر نگرش های ناکارآمد ویژه صرع، در شهر اصفهان اجرا شد.
روش: در این پژوهش، 20 بیمار مبتلا به تشنجات مزمن، پاسخ ضعیف به دارو و دارای افسردگی بالینی خفیف تا متوسط، به صورت تصادفی، در دو گروه آزمایش (10 نفر) و شاهد (10 نفر) قرار داده شدند. برای گروه آزمایش، هشت جلسه هفتگی رفتار درمانی شناختی با تاکید بر بازسازی شناختی و اصلاح تحریفات شناختی افسرده ساز و آموزش فنون رفتاری به کار گرفته شد. ابزارهای پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه، مقیاس افسردگی همیلتون بود.
یافته ها: تحلیل ها نشان دادند که میانگین نمرات افسردگی در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون، کاهش معناداری داشته است.
نتیجه گیری: رفتاردرمانی شناختی با تمرکز بر نگرش های ناکارآمد ویژه بیماری صرع، در کاهش افسردگی همراه این بیماری، به عنوان یک درمان مکمل، کارآیی چشمگیری دارد.
مقایسه طرح واره های ناسازگار اولیه و ریش ههای والدینی آنها در مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، اختلال وسواسی- اجباری و گروه غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مقایسه طرح وارههای ناسازگار اولیه و ریشههای والدینی این طرح وارهها در مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، اختلال وسواسی- اجباری و جمعیت غیربالینی.
روش: پژوهش حاضر از نوع پسرویدادی (علی- مقایسهای) و مقطعی است که در نمونهای 45 نفره (شامل 15 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، 15 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و 15 نفر از جمعیت غیربالینی) اجرا شد که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شده بودند. آزمودنیها با استفاده از پرسشنامه طرح-وارههای ناسازگار یانگ و فرزندپروری یانگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها، از روشهای آماری تحلیل واریانس چندمتغیره و آمارهای توصیفی استفاده شد.
یافتهها: این پژوهش تفاوت معنادار گروه مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری را با گروه غیربالینی در تمامی طرح واره ها آشکار کرد. گروه مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری نیز در بیشتر طرح واره ها، به استثنای طرح وارههای ایثار، شکست و محرومیت هیجانی، با گروه غیربالینی تفاوت معنادار داشت. دو گروه بالینی (مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری و اختلال شخصیت وسواسی- اجباری) نیز فقط در طرح واره ناسازگار اولیه محرومیت هیجانی با هم تفاوت معنادار داشتند. در حوزه ریشههای والدینی، تفاوت گروه مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری با گروه غیربالینی بیشتر از تفاوت گروه مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری با گروه غیربالینی بود. دو گروه بالینی نیز بر اساس چهار طرح واره محرومیت هیجانی، نقص/ شرم، رهاشدگی/ بیثباتی و بیاعتمادی/ بدرفتاری در حوزه ریشههای والدینی از هم متمایز بودند.
نتیجهگیری: نتایج بهطور کلی تفاوت معنادار دو گروه بالینی را با گروه غیربالینی در طرحوارههای ناسازگار اولیه نشان می دهد. علاوهبر این، پژوهش بیانگر شباهت ساختارهای عمیق شناختی دو گروه بالینی و در نتیجه وجود ارتباط بین این دو اختلال است.
کنش وری اجرایی در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مـؤلفه های زیربنایی کنش وری اجرایی در 18 کودک درمان نشده و 18 کودک درمان شده (با دارو) مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فـزون کنشی با 18 کودک بهنجار مقایسه شدند. هـر گروه شامل3 دختر و 15 پسر با دامنه سنی 7 تا 12 سال بود. تمام کودکان به آزمونهای رنگـواژه استروپ (استروپ، 1935)، دسته بندی کارتهای ویسکانسین (گرانت و برگ، 1948) و عملکرد مداوم (روزولد، میرسکی، ساراسون، برانسام و بک، 1956) و زیرمقیاس فراخنای ارقام (وکسلـر، 1974) پاسخ دادنـد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان دادنـد که گروه درمان نشده در مقایسه با گروه بهنجار و درمان شده در بیشتـر کنشهای اجرایی ضعیف تر عمل کردند. عملکرد کودکان درمان شده در کنشهای اجرایی تفاوتی با کودکان بهنجار نداشت.
اثر مداخلات عصب روان شناختی بر بهبود عملکرد تحصیلی کودکان دچار ناتوانی های یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی اثر مداخلات عصب روان شناختی بر بهبود عملکرد تحصیلی کودکان دچار ناتوانی های یادگیری ریاضی.
روش: جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر سوم دبستان (سال تحصیلی 89– 88) با ناتوانی های یادگیری ریاضی تشکیل می-دادند. برای اجرای این پژوهش، 30 کودک دچار ناتوانی یادگیری ریاضی به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله-ای انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و شاهد (15 نفر) جای داده شدند. برای گروه آزمایش مداخلات عصب روان شناختی انجام شد. ابزارهای پژوهش آزمون عصب روان شناختی نپسی، مقیاس هوش کودکان وکسلر، آزمون اران کی مت و آزمون عملکرد تحصیلی ریاضی بود. داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مداخلات عصب روان شناختی بر عملکرد تحصیلی این دانش آموزان تاثیر دارد.
نتیجه گیری: مداخلات عصب روان شناختی همانند مهارت های زیربنایی یادگیری ریاضی می تواند رویکردی مؤثر در درمان ناتوانی های یادگیری ریاضی باشد.
مقایسة وضعیت سلامت روان پدران و مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعة حاضر، مقایسة وضعیت سلامت روان والدینِ دارای فرزند کم توان ذهنی آموزش پذیر و ابعاد مختلف آن شامل افسردگی، اضطراب، شکایت های جسمانی و اختلال در عملکرد اجتماعی می باشد. پژوهش حاضر، یک مطالعة پیمایشی بر روی 191 پدر و مادر دارای فرزند کم توان ذهنی آموزش پذیر (114= مادر و 77= پدر) است که فرزندان آن ها در 28 مدرسة استثنایی شهر مشهد در سال تحصیلی 88-1387 مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری، روش خوشه ای ـ تصادفی چند مرحله ای بود. پس از نمونه گیری، وضعیت سلامت روان آن ها به کمک پرسشنامة سلامت عمومی مورد ارزیابی قرار گرفت و مشخصات دموگرافیک آن ها نیز به کمک پرسشنامة محقق ساخته گردآوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمونt مستقل و آزمون غیرپارامتریک یومن ـ ویتنی به منظور مقایسة میانگین در دو گروه استفاده شد. از 191 پدر و مادر دارای فرزند کم توان ذهنی این مطالعه، تعداد مادران 114 نفر (6/59%) با میانگین سنی 38 و با دامنة سنی 25-58 سال و 2/62% آن ها بی سواد یا دارای سواد ابتدایی بودند و پدران 77 نفر (3/40%) با میانگین سنی 41 سال و دامنة سنی 28-60 سال و 8/42% بی سواد یا دارای سواد ابتدایی بودند. با توجه به نمرة میانگین سلامت روان برای کل والدین (4/29= با 7/11=SD)، تمام آن ها در سلامت روان مشکلات جدی داشتند؛ ولی تفاوت معناداری بین پدران و مادران این کودکان به لحاظ میزان اختلال در سلامت روان وجود نداشت و هر دو گروه به یک میزان از مشکلات سلامت روان رنج می بردند (05/0p
بررسی مهارتهای مقابله ای و تحمل ابهام در دانش آموزان دخترگوشه گیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه مهارتهای مقابله ای و تحمل ابهام دانش آموزان دختر گوشه گیر و عادی بوده است.
روش: این پژوهش، علی – مقایسه ای است و با روش پرسشنامه ای انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دختر دوره متوسطه منطقه یک شهر اردبیل بودند که از میان آنها، 725 نفر انتخاب شدند و به مؤلفه گوشه گیری پرسشنامه وودورث پاسخ دادند که 50 نفر از آنها گوشه گیر تشخیص داده شدند. از میان این50 نفر،20 دانش آموز گوشه گیر به صورت تصادفی انتخاب شدند. همچنین 20 دانش آموز دیگر که گوشه گیر نبودند، از میان دانش آموزان همان کلاسها انتخاب و همتاسازی شدند. این همتاسازی از نظر سن،جنس و تحصیلات صورت گرفت. از هر دو گروه خواسته شد«مقیاس تحمل ابهام» و «پرسشنامه شیوه های مقابله ای» را تکمیل کنند. داده های جمع آوری شده از این پرسشنامه ها با استفاده از آزمون t مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین دانش آموزان عادی و گوشه گیر در مهارتهای مقابله ای و تحمل ابهام تفاوت وجود دارد و نیز یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که راهبردهای مقابله ای استفاده شده از سوی دانش آموزان عادی، بیشتر مسئله مدار، شناختی و رفتاری است. در حالی که این راهبردها در دانش آموزان گوشه گیر بیشتر هیجان مدار و اجتنابی است.
نتیجه گیری: نتیجه کلی این تحقیق نشان می دهد که دانش آموزان گوشه گیر در مقیاس تحمل ابهام نمره پایین و در راهبردهای مقابله ای اجتنابی و هیجان مدار نمرات بالایی دارند، با بررسی این راهبردها می توان دانش آموزان گوشه گیر را تشخیص داد و اقدامات لازم را برای پیشگیری از گوشه گیری و کمک به درمان آنها انجام داد
بررسی تأثیر بازی درمانی بر کاهش اختلالات رفتاری دانش آموزان آزاردیده جسمانی- هیجانی 12-9 ساله شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر بازی درمانی بر کاهش اختلالات رفتاری دانش آموزان آزاردیده جسمانی- هیجانی١۲-۹ ساله شهر تهران و به صورت نیمه آزمایشگاهی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شده، پرداخته است. به این منظور از بین کلیه دانش آموزان آزار دیده جسمانی- هیجانی١٢-٩ ساله ساکن در مؤسسه های حمایتی مربوط شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس٢۴ دانش آموز به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (12n=) و کنترل (12n=) جایگزین شدند و سپس گروه آزمایش به مدت 10 جلسه برنامه بازی درمانی را به صورت هفته ای دو جلسه 45 دقیقه ای دریافت نمودند که 5 جلسه آن به صورت انفرادی و 5 جلسه به شکل گروهی انجام گرفت. پس از پایان برنامه بازی درمانی از هر دو گروه، پس آزمون به عمل آمد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه اختلال رفتاری آخنباخ فرم سیاهه رفتاری کودک (CBCL) بود و به علت برقرار نبودن مفروضه مبتنی بر نرمال بودن توزیع، برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار ناپارامتریک U من ویتنی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بازی درمانی اضطراب/ افسردگی دانش آموزان آزار دیده جسمانی- هیجانی را کاهش می دهد. اما اختلالات رفتاری، پرخاشگری، گوشه گیری/ افسردگی و مشکلات توجه دانش آموزان آزاردیده جسمانی- هیجانی را کاهش نمی دهد و با اینکه بازی درمانی تأثیرگذار بوده است و درون گروه باعث کاهش این اختلالات شده است اما این تأثیر به اندازه ای نبوده که تفاوت بین گروه ها از لحاظ آماری معنادار شود.