فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۰۱ تا ۲٬۷۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر درمان ویبرواکوستیک موزیک
بر کاهش رفتارهای کلیشه ای، خود جرحی و پرخاشگرانه افراد با اختلال اتیسم و بررسی تأثیر این درمان بر فعالیت سیستم اعصاب خودمختار
این افراد بود. روش این پژوهش از نوع تک
موردی بوده و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، اعضای نمونه که 3 نفر از نوجوانان
افراد با اختلال اتیسم با رفتار چالش انگیز
بودند، انتخاب شدند. به این صورت که نخست به وسیله نتایج حاصل از پرسشنامه مشکلات
رفتاری و با استفاده از ثبت نمونه گیری زمانی و ثبت فاصله زمانی که توسط والدین
تکمیل شد، خط پایه رسم گردید و سپس روش درمانی ویبروآکوستیک موزیک به مدت 10 جلسه
و هر جلسه 20 دقیقه بر روی هر یک از اعضای نمونه اجراء گردید. در حین ارائه متغیر
مستقل نیز میزان رفتار چالش انگیز به وسیله برگه ثبت داده ها ثبت گردید. قبل از
شروع درمان، 10 دقیقه پس از شروع درمان و بلافاصله پس از درمان، فشارخون و ضربان
قلب افراد با اختلال اتیسم مورد اندازه گیری
قرار گرفت. بعد از پایان جلسات درمانی، رفتار چالش انگیز (کلیشه ای و قالبی، خود
جرحی و پرخاشگرانه) افراد با اختلال اتیسم دوباره به وسیله پرسشنامه مشکلات رفتاری مورد ارزیابی
قرار گرفت. جهت پیگیری نیز بعد از 2 هفته از پایان مداخله پرسشنامه مشکلات رفتاری
اجرا گردید. یافته ها حاکی از این بود که رفتارهای چالش انگیز هر سه آزمودنی در ارزیابی های
جلسات درمانی، والدین و اجرای مجدد پرسشنامه مشکلات رفتاری که به منظور بررسی تغییرات
احتمالی انجام شد، کاهش یافت و کاهش فشارخون و ضربان قلب در حین جلسات درمانی نشان
از اثرگذاری این درمان بر سیستم عصبی سمپاتیک به عنوان شاخه ای از سیستم اعصاب
خودمختار دارد با توجه به یافته ها می توان بیان کرد که درمان ویبروآکوستیک موزیک با
اثرگذاری بر سیستم عصبی سمپاتیک، رفتار چالش انگیز افراد با اختلال اتیسم را کاهش می دهد.
طرح واره های هیجانی (ESs) در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه (PTSD): به عنوان یک عامل خطر در PTSD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد مبتلایان به اختلال استرس پس از ضربه در راهبردهای تنظیم هیجانی و چگونگی کنار آمدن با هیجان های دشوار دچار مشکلاتی هستند. مدل طرح واره های هیجانی ممکن است به عنوان یک مدل یکپارچه برخی از این ویژگی ها را توضیح دهد. هدف پژوهش حاضر بررسی طرح وارههای هیجانی در بیماران مبتلا به PTSD است. تعداد 20 نفر بیمار مبتلا به PTSD بر اساس معیارهای DSMIV-TR و20 نفر افرادی که تجربه تروما را داشتند (Non PTSD) و 20 فرد بهنجار که در متغیرهای جنس و سن همتا شده بودند در مطالعه شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور I در DSM-IV (SCID-I)، سیاهه افسردگی بک نسخه2[1] (BDI II)، سیاهه اضطراب بک (BAI)، مقیاس طرح واره های هیجانی لیهی (LESS)[2]، مقیاس خودسنجی تاثیر رویداد (IES-R) بود. داده ها از طریق روش تحلیل واریانس یک راهه و t مستقل مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که افراد مبتلا به PTSD در مقایسه با دو گروه دیگر، بطور معناداری در طرح واره های هیجانی ناسازگارانه (نشخوارذهنی، احساس گناه، غیرقابل کنترل بودن، سرزنش) نمره بالاتر و در طرح واره های هیجانی سازگارانه (خودآگاهی هیجانی، پذیرش و توافق، قابل درک بودن) نمره پایین تری گزارش دادند. همچنین بیماران مبتلا به PTSD بطور معناداری در سیاهه BDI و BAI نمره بالاتری گرفتند. این نتایج علاوه بر فراهم نمودن طرح واره های هیجانی سازگارانه جایگزین، اهمیت بالینی مورد هدف قرار دادن و کاهش استفاده از طرح واره های هیجانی ناکارآمد در بافتار درمان اختلال PTSD را برجسته کرده است.
مقایسه تأثیر درمان شناختی- رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و دارودرمانی بر شدت علایم وسواس موکنی: پژوهش مورد منفرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavior therapy یا CBT)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) و دارودرمانی بر شدت علایم وسواس موکنی انجام شد. مواد و روش ها:شرکت کنندگان مطالعه را ۸ زن و یک مرد بالای ۱۶ سال که مبتلا به اختلال وسواس موکنی بودند، تشکیل داد که به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی درمان CBT (3 نفر)، درمان ACT (3 نفر) و دارودرمانی (3 نفر) قرار گرفتند. در تحقیق حاضر از روش پژوهشی مورد منفرد A-B استفاده گردید. پس از سه جلسه خط پایه، مداخله آغاز شد و برای روش CBT و ACT هر کدام ده جلسه انفرادی ۶۰ دقیقه ای هفتگی و برای دارودرمانی نیز ده جلسه هر دو هفته یک بار برگزار شد. یک ماه پس از مداخله، مراجعان در سه جلسه به فاصله یک ماه تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات، از مقیاس Massachusetts (Massachusetts General Hospital Hairpulling Scale یا MGH-HPS) استفاده گردید. یافته ها:یافته های پژوهش بر اساس تحلیل دیداری و شاخص های آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و حاکی از آن بود که روش CBT و پس از آن روش ACT بیشترین تأثیر را بر کاهش شدت علایم اختلال وسواس موکنی داشت و دارودرمانی کمترین تأثیر را در این زمینه نشان داد. نتیجه گیری:با توجه به تأثیر روش های CBT و ACT بر شدت علایم اختلال موکنی، می توان از این دو شیوه برای درمان افراد مبتلا به این اختلال بهره گرفت.
معرفی شیوه فهرست ساختار ها
حوزههای تخصصی:
نقش سبک های دفاعی و تاب آوری در پیش بینی آسیب پذیری روانی مبتلایان به آسم(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: آسم به عنوان یک بیماری جسمانی تحت تاثیر مسائل روانشناختی قرار دارد. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش سبک های دفاعی و تاب آوری در پیش بینی آسیب پذیری روانی افراد مبتلا به آسم می باشد.
روش کار: روش پژوهش حاضرتوصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را افراد بزرگسال(بالای 20 سال) مبتلا به آسم شهرستان اردبیل تشکیل می دهند که بر اساس تشخیص پزشک متخصص دچار بیماری آسم می باشند. نمونه پژوهش حاضر 60 بیمار مبتلا به آسم بزرگسال(بالای 20 سال) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس سبک های دفاعی، مقیاس تاب آوری و فرم کوتاه نشانه های روانی استفاده شد.
یافته ها: نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که سبک های دفاعی رشد نیافته(26/0=r)، رشد یافته(33/0-=r) و تاب آوری(37/0-=r) با آسیب پذیری روانی رابطه معناداری دارند(001/0Pنتیجه گیری: این یافته ها حاکی است که سبک های دفاعی و تاب آوری از متغیرهای تاثیرگذار بر آسیب پذیری روانی بیماران مبتلا به آسم می باشد. این نتایج نیز تلویحات مهمی در زمینه آسیب شناسی روانی، پیشگیری و درمان بیماران مبتلا به آسم دارد.
رابطه دلبستگی به والدین و ادراک از تعارض بین والدین با اختلال اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دختر: نقش میانجی گری راهبرد مقابله ای هیجان مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر آزمون الگوی رابطه دلبستگی به والدین و ادراک از تعارض بین والدین با اختلال اضطراب اجتماعی، با نقش میانجی گری راهبرد مقابله ای هیجان مدار بود.
روش: جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستانی در شهرستان تبریز بود. نمونه پژوهش 322 دانش آموز بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های دلبستگی به والدین و همسالان، مقیاس ادراک کودکان از تعارض بین والدین، پرسشنامه مقابله با موقعیت های استرس زا و مقیاس اختلال اضطراب اجتماعی نوجوانان گردآوری شدند. مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم الگوی پیشنهادی پژوهش، به ترتیب، با استفاده از روش های تحلیل مسیر و بوت استرپ آزمون شد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که دلبستگی به والدین و ادراک از تعارض بین والدین، پیشایندهای راهبرد مقابله ای هیجان مدار در دانش آموزان هستند. همچنین، پژوهش حاضر نشان داد که راهبرد مقابله ای هیجان مدار پیشایند مثبت اختلال اضطراب اجتماعی است. مسیرهای مستقیم دلبستگی به والدین و ادراک از تعارض بین والدین با اختلال اضطراب اجتماعی معنی دار نبودند. با این حال، یافته ها نشان داد که مسیرهای غیرمستقیم دلبستگی به والدین و ادراک از تعارض بین والدین با اختلال اضطراب اجتماعی، با میانجی گری راهبرد مقابله ای هیجان مدار معنی دار هستند. یک الگوی اصلاحی نیز برای داده ها آزمایش شد و برازش بالاتری از الگوی اصلی داشت.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که دلبستگی به والدین و ادراک از تعارض والدینی، اضطراب اجتماعی کودکان را به شکل غیرمستقیم تحت تأثیر قرار می دهد.
مقایسه ادراک خود، خود-تنظیمی هیجانی و سبک های دلبستگی افراد وابسته به مواد مخدر و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضرمقایسه ادراک خود، خود- تنظیمی وسبک های دلبستگی افراد وابسته به مواد مخدر با افراد بهنجار می باشد. روش: روش تحقیق مطالعه حاضر علًی-مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد بهزیستی شهرستان نیر تشکیل می دادند. نمونه پژوهش را 60 شرکت کننده وابسته به مواد و بهنجار تشکیل می دادند که هر گروه شامل 30 نفر بوده و به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس ادراک خود، پرسشنامه خود-تنظیمی و پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که افراد وابسته به مواد در مقایسه با افراد بهنجار میانگین نمرات ادراک خود پایین تر و خود-تنظیمی کمتری دارند و نیز سبک دلبستگی آن ها در مقایسه با افراد بهنجار بیشتر ناایمن است. نتیجه گیری: این نتایج حاکی از آن است که احتمالاٌ ادراک خود و خود-تنظیمی پایین و سبک های دلبستگی ناایمن از عوامل خطرزا برای گرایش افراد به سوی مواد محسوب می شوند.
مقایسه نظم جویی شناختی هیجان، سلامت عمومی، شیوه حل مسئله و عملکرد تحصیلی در دختران نوجوان دارای والدین معتاد و غیرمعتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده\nهدف پژوهش حاضر مقایسه نظم جویی شناختی هیجان، سلامت عمومی، شیوه حل مسئله و عملکرد تحصیلی در دختران نوجوان والدین معتاد و والدین غیرمعتاد بود. روش پژوهش علّی- مقایسه ای و جامعه آماری کلیه دانش آموزان متوسطه دختر والدین معتاد و غیرمعتاد ناحیه 3 کرج بود. بوسیله نمونه گیری در دسترس120 دانش آموز که60 نفر آنها والدین معتاد و60 نفر غیرمعتاد بود انتخاب شدند. دو گروه مورد همتاسازی قرار گرفتند. دو گروه شرکت کننده سه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان، سلامت عمومی و شیوه ی حل مسئله را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون t گروههای مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که دختران والدین معتاد در راهبرد ملامت دیگران و نوجوانان والدین غیرمعتاد در راهبردهای دیدگاه گیری، ارزیابی مجدد مثبت، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نمره بیشتری کسب کردند. نوجوانان والدین غیرمعتاد در زمینه اجتماعی و نوجوانان والدین معتاد در زمینه جسمانی، اضطراب و افسردگی نسبت به نوجوانان والدین غیرمعتاد نمره ی بیشتری کسب کردند. نوجوانان والدین معتاد در زمینه کنترل شخصی و نوجوانان والدین غیرمعتاد در زمینه ی اجتنابی از شیوه ی حل مسئله نمره بیشتری کسب کردند. از نظر عملکرد تحصیلی معدّل نوجوانان والدین معتاد پایین تر بود.
اختلال پس از استرس ضربه ای در دانش آموزان دبستانی شاهد به دار آویختن یک مجرم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی تباردرمانی بر کاهش استرس مادران دارای فرزندان با نشانه های اختلال های برون سو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به منظور اثربخشی تباردرمانی بر کاهش استرس مادرانِ دارای فرزندان پسر ۶ و۷ ساله با نشانه های اختلال های برونسو، با روش آزمایشی تک آزمودنی انجام شد. بدین منظور، شش مادر که فـرزنـدان آن ها بـراسـاس سیـاهه رفتـاری کـودک (CBCL)، علائم و نشانه های اختلال های برونسو را نشان می دادند، به روش نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند.
آزمودنی ها پیش از شروع جلسات درمان، سه مرتبه به فواصل یک هفته ای، با پرسش نامه استرس والدینی ـ فرم کوتاه ارزیابی شدند (خط پایه) و پس از آن، در نُه جلسه گروهی هفتگی یک ساعت و نیمی شرکت کردند. در جلسات سوم و ششم و نهم نیز آزمودنی ها به وسیله پرسش نامه مذکور ارزیابی شدند.
پس از اتمام جلسات نیز دو مرتبه، با فواصل دو هفته ای، نتایج به دست آمده پیگیری شد. بررسی نتایج با تحلیل چشمی نمودار نشان داد که بیشترِ آزمودنی ها (به جز دو آزمودنی) تغییرات چشمگیری در شاخص استرس والدینی نشان دادند. همچنین درصد بهبودی 04/0 درصد تا ۲۳ درصد و اندازه اثر متوسط تا بالایی مشاهده شد؛ اما در دو آزمودنی که جلسات درمان را تکمیل نکردند، نتایج، معنادار نبود. در اندازه گیری های مکرر با استفاده از آزمون هینه فلت نیز مشخص شد که تباردرمانی بر کاهش استرس مادران مؤثر بوده است (012/0p<).
اثربخشی آموزش برنامه مدیریت استرس بر کیفیت زندگی معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه مدیریت استرس بر کیفیت زندگی معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: این پژوهش به روش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه شامل 30 معتاد تحت درمان نگهدارنده با متادون مرکز MMT شهرستان پاکدشت بود که به شیوه تصادفی ساده انتخاب و به تصادف به ۲ گروه آزمایشی (۱۵نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند.گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 2 ساعتی برنامه آموزشی مدیریت استرس را دریافت کردند و گروه کنترل درمان خاصی را دریافت نکردند. پرسشنامه کیفیت زندگی برای جمع آوری داده مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات کیفیت زندگی گروه آزمایش به طور معنا داری بالاتر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزشی مدیریت استرس در افزایش سطح کیفیت زندگی معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون موثر است.
مدرسه و پیشگیری از مصرف مواد: نگاهی به رویکردها و اصول پیشگیری از مصرف مواد در کودکان و نوجوانان
حوزههای تخصصی:
کودکان و نوجوانان از آسیب پذیرترین گروهها در برابر مصرف مواد می باشند. به همین دلیل، طرحها و برنامه های مختلف پیشگیری برای آنان طراحی شده و اصول مشخصی برای تدوین چنین برنامه هایی تعیین شده است. در پژوهش حاضر، ابتدا مروری بر رویکردهای پیشگیری انجام می شود و سپس نکات اساسی و مهم در تدوین و طراحی، اجرا، ارزیابی و توزیع و گسترش این برنامه ها و مشکلات و موانع موجود با توجه به اصول شانزده گانه پیشگیری از مصرف مواد که توس ط نایدا (2003) تدوین شده است، بررسی می گردد. بررسی موانع و چالشهای موجود در برنامه های پیشگیری خاص کودکان و نوجوانان و آشنایی با اصول پیشگیری در این گروه خاص به برنامه ریزان، تصمیم گیرندگان و مسئولان آموزشی و بهداشتی کمک می کند تا به اجرای طرحهایی در این حوزه خاص بپردازند که اثربخشی بالاتر و مشکلات اجرایی کمتری داشته باشند.
کودک خجالتی
کارآیی مشاوره شناختی رفتاری و مشاوره خانواده مبتنی بر دلبستگی در بهبود علائم افسردگی در نوجوانان دختر افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق اینست که با تلفیقی از درمان شناختی رفتاری و خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی، علائم افسردگی را در نوجوانان دختر افسرده بهبود بخشد. به این منظور 40 نفر از نوجوانان 15 تا 17 سال که نمره آنها در مقیاس افسردگی کودکان (CDI)، 5/1انحراف معیار بالاتر از میانگین قرار داشتند و در آزمون تشخیصی K-SADS نیز دارای اختلالات افسردگی بودند انتخاب شدند و در نهایت با در نظر گرفتن ملاک های ورود و ملاک های خروج در نظر گرفته شده، در سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه های آزمایش عبارت بودند از: مشاوره خانواده، مشاوره شناختی رفتاری و مشاوره تلفیقی. نتایج نشان داد که هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری اول، هر سه نوع درمان توانسته است در کاهش علائم افسردگی 0001/0≥P در آزمودنی ها موثر باشد. اما در مرحله پیگیری دوم در حیطه کاهش علائم افسردگی، بین گروه مشاوره خانواده و گروه مشاوره تلفیقی (005/0=(P، و هم چنین بین گروه مشاوره شناختی رفتاری و گروه مشاوره تلفیقی (010/0=(P تفاوت معنادار وجود داشت. هم چنین بین هر یک از گروه های آزمایش و گروه کنترل، نیز تفاوت معنادار وجود داشت )001/0≥(P. نتایج نشان دهنده تأثیرات بلندمدت تر مشاوره تلفیقی نسبت به روش های دیگر است.
بررسی تاثیر اداره شرایط تقویت بر هذیانهای یک بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی پارانویید
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با استفاده از طرح برگشتی ABAB تاثیر روش «اداره شرایط تقویت» (C.M) را به عنوان متغیر مستقل، در افزایش صحبتهای غیرهذیانی (یا منطقی به عنوان متغیر وابسته، در یک زن بیمار 24 ساله مبتلا به اسکیزوفرنی پارانویید که در بیمارستان روزبه بستری بود، مورد ارزیابی قرار داد. انتخاب آزمودنی بر اساس تشخیص روانپزشک، معیارهای تشخیصی DSM-IV، مشاهده و مصاحبه ها، و آزمونهای روانشناختی بود. متغیر کنترل، ثابت نگهداشتن مقدار داروهای تجویز شده در طول دوره اجرای این پژوهش بود. در خلال هر یک از مراحل چهارگانه و در مرحله پیگیری، صحبتهای غیرهذیانی بیمار به طور محرمانه به وسیله کرونومتر اندازه گیری و سپس نمودار آن رسم شد. نتایج نشان می دهد موقعی که «اداره شرایط تقویت» به کار گرفته شود مقدار صحبتهای منطقی بیمار افزایش می یابد. یک یافته مهم دیگر این بود که اگر چه این روش تاثیری بر نظام هذیانی بیمار ندارد، اما روابط اجتماعی او را در جلسات انفرادی درمان و محیط بیمارستان بهبود می بخشد.