فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
برخی پژوهش ها نشان داده اند والدین کودکان اتیستیک و کم توان ذهنی، کیفیت خواب ضعیفی دارند، بر همین اساس هدف پژوهش حاضر مقایسه کیفیت خواب در والدین کودکان اتیستیک، کم توان ذهنی و عادی شهر تبریز بود. 45 نفر از والدین سه گروه (هر گروه 15 نفر) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. والدین کودکان عادی از طریق همتا سازی با گروه های بالینی انتخاب شدند. پرسشنامه کیفیت خواب (PSQI) جهت جمع آوری داده ها استفاده گردید و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و آزمون تعقیبی LSD مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد والدین کودکان اتیستیک بدترین کیفیت خواب را نسبت به دو گروه دیگر دارند، بعد از آن ها والدین کودکان کم توان ذهنی کیفیت خواب ضعیف تری نسبت به والدین کودکان عادی داشتند. در مؤلفه های اختلال خواب و مصرف دارو تفاوت دو گروه اتیستیک و کم توان ذهنی معنی دار نشد. والدین کودکان کم توان ذهنی و عادی در مؤلفه های کیفیت ذهنی خواب، مصرف دارو و کفایت خواب تفاوت معناداری باهم نداشتند. با توجه به این یافته ها، والدین کودکان اتیستیک و کم توان ذهنی نسبت به والدین کودکان عادی از کیفیت خواب پایین تری برخوردارند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش اضطراب و افسردگی افراد با ناتوانی جسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش اضطراب و افسردگی افراد با ناتوانی جسمیبود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه این مطالعه شامل تمام افراد با ناتوانی جسمی شهر تهران بود. نمونه شامل 22 نفر که به شیوه در دسترس از مؤسسه رعد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل با تعداد برابر (11 نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه های افسردگی بک ویرایش دوم و اضطراب بک استفاده شد که آزمودنی های هر دو گروه قبل و بعد از آموزش آن ها را تکمیل کردند. آزمودنی های گروه آزمایش 3 ماه (12 جلسه هفتگی) مهارت های زندگی را آموزش دیدند که شامل مهارت های خودآگاهی، ارتباط مؤثر، روابط بین فردی، حل مسئله و تصمیم گیری، مقابله با خلق منفی و مدیریت استرس بودند. داده ها با آزمون های یومان ویتنی، T مستقل، تحلیل کوواریانس و اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد آموزشمهارت های زندگی علائم اضطراب و افسردگی آزمودنی های گروه آزمایش را به طور معناداری کاهش داده (01/0≥P) است، درحالی که گروه کنترل هیچ تغییر معناداری را در پس آزمون و پیگیری نشان ندادند.بر اساس یافته ها می توان پیشنهاد کرد که برای کنترل اضطراب و افسردگی افراد با ناتوانی های جسمی از آموزش مهارت های زندگی استفاده کرد.
اثربخشی روش درمانی حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد در درمان اختلال استرس پس از سانحه ناشی از تجاوز جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال استرس پس از سانحه با مجموعه ای از علایم نوعی (سندرم) که در پی مواجهه با حوادث آسیب زای زندگی پیدا می شود، مشخص می گردد. مداخلات روان درمانگرانه ای که در مورد PTSD وجود دارد عبارت است از رفتاردرمانی، شناخت درمانی و هیپنوتیزم. یکی از فنون روان درمانی نسبتاً نوظهور حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد است که طی آن، بیمار در حین این که تصویری از تجربه آسیب زا را در ذهن خود نگاه داشته است، بر روی حرکات جانبی انگشت بالینگر تمرکز می کند. طرفداران این روش درمان اظهار می کنند که روش مذکور به اندازه سایر روش های درمان PTSD و شای د بیش از آنها کارایی دارد. ه دف این پژوه ش بررسی اثربخشی روش درمانی حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد در کاهش علایم اختلال استرس پس از سانحه ناشی از تجاوز جنسی است. در یک بررسی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه، فرایند درمان بر روی سه آزمودنی انجام شد. آزمودنی ها در مرحله خط پایه و پایان جلسه اول، دوم، سوم و جلسه آخر و نیز دوره پیگیری پس از درمان پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه میسی سی پی و پرسشنامه SCL-90-R را تکمیل نمودند. نمره آزمودنی در کلیه مقیاس ها در مرحله درمان نسبت به مرحله خط پایه کاهش نشان داده اند. نتیجه ای که می توان از این پژوهش استنباط کرد این است که رویکرد درمانی مبتنی بر حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد در کاهش شدت علایم اختلال استرس پس از سانحه ناشی از تجاوز جنسی مؤثر بوده است.
بررسی مولفه دیداری- فضایی حافظه فعال و کوتاه مدت در دانش آموزان با اختلالات یادگیری و مقایسه با دانش آموزان عادی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مولفه دیداری- فضایی حافظه فعال و حافظه کوتاه مدت در دانش آموزان با اختلالاتیادگیری و مقایسه آن ها با دانش آموزان عادی است.30 دانش آموز با اختلالات یادگیری (از هر یک از گروه های اختلالات خواندن، ریاضیات و املا 10 دانش آموز) و 10 دانش آموز عادی پایه سوم دبستان های شهر اصفهان به روش نمونه گیری تصادفیخوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار های مورد استفاده، آزمون ایرانی کی مت، مقیاس شناسایی دانش آموزان با ناتوانییادگیری در املا، آزمون تشخیص سطح خواندن، مقیاس هوش کودکان وکسلر، مصاحبه بالینی و تکلیف بلوک های کرسی برای ارزیابی مولفه دیداری- فضایی حافظه فعال و کوتاه مدت بود. داده ها با روش تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که در دو مولفه دیداری- فضایی حافظه فعال و حافظه کوتاه مدت در بین دانش آموزان با اختلالات یادگیری ریاضی، خواندن، املا و دانش آموزان عادی تفاوت معناداری وجود دارد.بدین صوت که دانش آموزان با اختلالیادگیری ریاضی در این مولفه ها از سه گروه دیگر عملکرد پایین تری دارند.دانش آموزان با اختلالات یادگیری به ویژه اختلال ریاضیدر مولفه دیداری- فضایی حافظه فعال و کوتاه مدت دارای نارسایی هستند.این مشکل باید در این
اثربخشی خانواده درمانی راهبردی کوتاه مدت (BSFT) بر جوّ خانواده های دارای عضو وابسته به مواد و پیشگیری از عود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه اثربخشی خانواده درمانی راهبردی کوتاه مدت (BSFT)، را در بهبود جوّ خانواده های دارای عضو وابسته به مواد و پیشگیری از عود بررسی کرده است. روش تحقیق نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون- آزمون مجدد استفاده شد. 30 نفر از کسانی که به مراکز درمان سرپایی مراجعه می کردند با دارا بودن شرایط ورود به پژوهش بصورت هدفمند انتخاب شدند. همگی مردان سنین30-20 سال و مجرد بودند که با خانواده اصلی خود زندگی می کردند. مواد مصرفی آنان افیونی و محرک یا ترکیبی بود. 15 نفر از آنان به همراه پدر و مادر در گروه خانواده درمانی راهبردی کوتاه مدت BSFT)) و 15 نفر از آنان در گروه کنترل که درمان نگهدارنده با متادون (MMT) و درمان معمول مرکز را دریافت می کردند، بصورت تصادفی جایگزین شدند. افراد به مقیاس جو خانواده (FES) (موس وموس، 1986) در پیش و پس از مداخله و 2 ماه بعد از خاتمه درمان پاسخ دادند. نتیجه تحلیل واریانس با اندازه های مکرر نشان داد که میزان انسجام، تعارض، سازماندهی و کنترل در دو گروه تفاوت معنی داری دارد. همچنین BSFT در کاهش میزان عود اثربخش تر است. نتایج بیانگر اینست که الگوی BSFT در کنار درمان های معمول مراکز در بهبود ابعاد جوّ خانواده و کاهش میزان عود کارآیی بیشتری دارند.
رابطه بین محیط کالبدی معماری با نشانه های اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه در کودکان 6-10 سال تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه بخش قابل توجهی از بار اختلالات در دوران کودکی و نوجوانی را به خود اختصاص می دهد و با توجه به احتمال باقی ماندن تا بزرگسالی و طولانی بودن دوره آن، از اهمیت بالایی برخوردار است. روش های مختلفی برای درمان و کنترل این اختلال وجود دارد که رایج ترین آن ها دارو درمانی است. نقش تأثیرات محیط زندگی افراد دارای اختلال، تا حد زیادی نادیده انگاشته شده و به خوبی مورد بررسی قرار نگرفته است. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر مؤلفه های محیط کالبدی معماری بر شدت نشانه های اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه در کودکان 6 تا 10 ساله انجام گرفته است. با اعمال طرح نیمه آزمایشی از میان مراجعه کنندگان به یکی از مراکز مشاوره و خدمات روان شناسی در شهر تهران، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابتدا از هر دو گروه توسط پرسشنامه کانرز، فرم والدین، پیش آزمون گرفته شد و پس از اعمال تغییراتی در محیط کالبدی خانه کودکان گروه آزمایش و انجام توصیه هایی در این راستا توسط والدین، حدود 8 هفته بعد، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد و نتایج با استفاده از تحلیل کواریانس (ANCOVA) توسط نرم افزار SPSS18 تحلیل گردید. یافته های تحقیق نشان داد که تغییر مؤلفه های محیط کالبدی چون «تراکم فضایی، ایجاد ارتباط دیداری و شنیداری با محیط بیرون و استفاده از نور طبیعی، ارتباط با فضای باز و سبز و انجام بازی های هدفمند و تکالیف درسی در فضای باز» باعث کاهش معنی دار شدت علایم بیش فعالی/ نارسایی توجه در گروه آزمایش شد. با توجه به تفاوت معنی دار بین گروه های آزمایش و کنترل می توان اذعان داشت طراحی صحیح مسکن و اهمیت دادن به کیفیت فضاهای خانه در کنار کمیت آن ، ممکن است به کاهش نشانه های اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه در کودکان کمک کند.
چالش ها و راهکارهای پیشگیری از اعتیاد در محله
حوزههای تخصصی:
اعتیاد یکی از مشکلات اجتماعی است که توافق ملی برای مواجهه با آن وجود دارد. در این مقاله به بررسی تهدیدها و نقاط ضعف یکی از روشهای مبارزه با اعتیاد، یعنی پیشگیری از اعتیاد محله محور پرداخته شده است. تبیین کلی جایگاه محله و نقش آن در فرآیند مداخلات پیشگیری از مصرف مواد در مقدمه بحث شده است. پس از آن به تفکیک در مورد مخاطرات چهار گروه اصلی طبقه بندی برنامه های متمرکز بر محله شامل زمینه های حاکمیتی و عمومی، زمینه های محله ای، زمینه های مدیریتی و ویژگی های مربوط به برنامه های پیشگیری از اعتیاد صحبت شده و موارد جزئی تر در حوزه های فرآیند، پایداری برنامه، شیوه های مدیریت، تأمین و هزینه کرد منابع، سازمانهای اجتماع محور، ویژگی های تسهیل گران، ارزشیابی و اصلاح برنامه ها، سیاستهای کلان و مفهوم داوطلبی ذکر شده است. مدیریت و برنامه ریزی مناسب و برازنده برای محلات، توانمندسازی و تسهیل مشارکت مورد بحث قرار گرفته است. در نهایت پیشنهادهایی برای گذر از این مخاطرات و پیروزی بر نقاط ضعف مطرح شده است. این مقاله توجه بیشتری به طبقه بندی چالشها داشته و فهرست ارائه شده توسط آن بخشی از این چالشها است.
شیوع علایم افسردگی در زنان مطلقه: نقش پیش بینی کننده ی گذشت، حمایت اجتماعی و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: افسردگی یکی از مشکلات روانشناختی زنان مطلقه است و نقش گذشت، حمایت اجتماعی و تاب آوری در پیش بینی علایم آن از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر شیوع علایم افسردگی و رابطه گذشت، حمایت اجتماعی و تاب آوری با آن علایم در زنان مطلقه بود. روش: در این پژوهش همبستگی، 124 زن مطلقه در کرمانشاه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس های افسردگی، گذشت، حمایت اجتماعی چند بعدی و تاب آوری را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 9/16 درصد زنان مطلقه دارای افسردگی خفیف، 0/50 درصد دارای افسردگی متوسط و 1/33 درصد دارای افسردگی شدید بودند. بین گذشت نسبت به خود و دیگران، حمایت اجتماعی و تاب آوری با علایم افسردگی رابطه منفی وجود داشت و متغیرهای پیش بین 15/0 واریانس علایم افسردگی زنان مطلقه را تبیین نموده است. نتیجه گیری: نتایج از شیوع بالای علایم افسردگی و رابطه معنی دار گذشت، حمایت اجتماعی و تاب آوری با علایم افسردگی حمایت می کند. نتایج تلویحات مهمی در توجه به رشد سیستم های حمایت اجتماعی و آموزش های مبتنی بر تاب آوری و گذشت برای کاهش علایم افسردگی در زنان مطلقه دارد#,
اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر بهبود فرایند خانواده در خانواده های افراد معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر بهبود فرایند خانواده در خانواده های دارای افراد معتاد شهر بیرجند انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. گروه نمونه شامل 30 خانواده بود که از بین خانواده های دارای افراد معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر بیرجند، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 تایی(آزمایش و کنترل) قرار داده شدند. ابزار این پژوهش پرسشنامه ی فرایند خانواده بود. برای تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه18 از روش آزمون آماری تحلیل کواریانس و آزمون اماری تی(t) مستقل استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین نمرات افتراقی دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین در نتایج تحلیل کواریانس، اثر معنی داری بین آزمودنی های27/3=F، 45/11=F دو گروه وجود داشت که حاکی از اثربخشی روش گروه درمانی شناختی رفتاری بر بهبود فرایند خانواده در خانواده های افراد معتاد است. می توان به این نتایج کاربردی رسید که در صورت ارتقای کیفیت فرایند خانواده از طریق برنامه آموزش خانواده، می توان ارتقای سطح کیفیت خانواده ها و مقدمات کنترل و پیشگیری گرایش افراد به سمت مواد مخدر را مهیا کرد.
بررسی رابطه میان سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل150 زن سرپرست خانوار منطقه 16 شهر تهران بود که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های مقابله با موقعیت های استرس زا، مقیاس حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون استفاده شد. یافته ها بیانگر رابطه معنادار میان سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی بود. در میان مؤلّفه های سبک های مقابله، مؤلّفه مسأله مداری و مؤلّفه اجتنابی با کیفیت زندگی همبستگی مثبت و مؤلّفه هیجان مداری با کیفیت زندگی همبستگی منفی داشت. هم چنین میان مؤلّفه های حمایت اجتماعی (به جز حمایت دوستان) با کیفیت زندگی رابطه معنادار مشاهده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای سبک مقابله هیجان مدار، حمایت خانواده و سبک مقابله اجتنابی قادر به پیش بینی واریانس کیفیت زندگی بودند. نتایج نشان داد که توانایی مقابله با رویدادهای استرس زا بویژه از طریق مقابله اجتنابی و برخورداری از حمایت خانواده می تواند کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار دهد. هم چنین هیجان مداری تأثیر منفی بر کیفیت زندگی دارد.
بررسی ارتباط ابعاد شخصیتی با امید به زندگی در افراد مبتلا به HIV(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ایدز یکی از بیماری های مزمن و ناتوان کننده عفونی می باشد. پژوهش های پیشین نشان می دهد که ناامیدی در نسبت بالایی از بیماران مبتلا به HIV وجود دارد. دریافت برچسب رسوایی و باور اشتباهی که آلودگی را برابر مرگ می داند، می تواند به کاهش امید در این افراد دامن بزند. شناسایی ویژگی های شخصیتی و میزان امیدواری افراد مبتلا به این بیماری خدمات رسانی به آنان را بهبود می بخشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و امید به زندگی در افراد مبتلا به HIV می باشد.
روش: نمونه این تحقیق ۴۲ نفر مبتلا به این بیماری هستند. که به روش نمومنه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامه ی امیدواری اشنایدر و مقیاس پنج عاملی شخصیت (NEO-PI-R) کاستا و مک کری برای سنجش متغیر ها استفاده شدند و جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید.
نتایج: تحلیل داده ها نشان داد که بین روان رنجورخویی و امید به زندگی همبستگی منفی و معنادار وجود دارد، و فقط براساس همین بعد امید به زندگی به طور مستقل پیش بینی می شود. بین بعد برون گرایی و امید به زندگی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد اما به طور مستقل نمی توانند میزان امید را پیش بینی نمایند.
بحث و نتیجه گیری: تنها بعد روان جور خویی به طور مستقل امید را در افراد مبتلا به HIV پیش بینی می کند. افراد روان رنجور، مضطرب، افسرده، تنیده و غیر منطقی هستند و مستعد احساس گناه می باشند. افراد مبتلا به HIVبا صفات روان رنجورخویی، امیدواری کمی در زندگی دارند، و نمرات بالا در این بعد کاهش امید به زندگی را تبیین می کند.
مقایسه ی عملکرد دانش آموزان دختر 8-6 ساله ی با و بدون اختلال نافرمانی مقابله ای در تکالیف نظریه ی ذهن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، مقایسهی عملکرد دانشآموزان دختر 8-6 سالهی با و بدون اختلال نافرمانی مقابلهای در تکالیف نظریهی ذهن بود.
روشکار: در مطالعهی علیمقایسهای حاضر،180 دانشآموز دختر 8-6 ساله (60 نفر با اختلال نافرمانی مقابلهای،120 نفر بدون این اختلال) که در سال تحصیلی
89-1388 در دبستانهای شمال و جنوب تهران مشغول به تحصیل بودند، از طریق نمونهگیری خوشهای مرحلهای بررسی شدند. برای تعیین نظریهی ذهن از آزمون نظریهی ذهن پارکر و همکاران و برای تشخیص اختلال نافرمانی مقابلهای از دو پرسشنامهی مقیاس درجهبندی اختلال رفتار ایذایی و سیاههی اختلال نافرمانی مقابلهای استفاده شد. دادهها با روش تحلیل واریانس و تی مستقل تحلیل شدند.
یافتهها: بنا بر تحلیل دادهها، عملکرد دانشآموزان بدون اختلال نافرمانی مقابلهای به گونهی معنیداری در تکالیف نظریهی ذهن از عملکرد دانشآموزان دارای این اختلال، بالاتر بود (05/0>P). همچنین تفاوت عملکرد دانشآموزان با و بدون اختلال نافرمانی مقابلهای در سطوح مختلف سنی، معنیدار است (001/0>P).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از این بود که دانشآموزان مبتلا به اختلال بیاعتنایی مقابلهای در انجام تکالیف نظریهی ذهن، نقص دارند
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر مواجهه و جلوگیری از پاسخ، برشدت علائم اختلال وسواسی- جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر مواجهه و جلوگیری از پاسخ بر کاهش علائم اختلال وسواسی- جبری، بوده است.
روش: بدین منظور تعداد 20 نفر از مراجعان مبتلای داوطلب، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس، انتخاب، و در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10نفر) گمارش شدند. برای گروه آزمایش 12 جلسه گروه درمانی مبتنی بر مواجهه و جلوگیری از پاسخ، به صورت هفتگی اجرا شد، اما گروه کنترل در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. پرسشنامه ی وسواسی- جبری ییل براون در مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد گروه درمانی مبتنی بر مواجهه و جلوگیری از پاسخ، منجر به کاهش معنی دار شدت نشانه های وسواسی- جبری گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون شده است. نتایج پیگیری سه ماهه نیز حاکی از تداوم معنادار اثربخشی مداخله بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، می توان این گونه نتیجه گیری کرد که گروه درمانی مبتنی بر مواجهه و جلوگیری از پاسخ، می تواند به عنوان روش مؤثری در بهبود نشانه های اختلال وسواسی- جبری به کار رود.
تأثیر گفتاشنود منطقی در حلقه های کندوکاو فلسفی در کاهش نشانه های اختلالات روان تنی دانش آموزان دختر 11 تا 12 سال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر گفتاشنود (dialogue) منطقی در حلقه های کندوکاو فلسفی، بر کاهش نشانه های اختلالات روان تنی دانش آموزان دختر 11 تا 12 سال شهر تهران پرداخته است. روش انجام این پژوهش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بوده و جامعه آماری آن متشکل از 50 دانش آموز دختر پایه پنجم و ششم مقطع ابتدایی دبستان های دولتی شهر تهران است که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی در چندمرحله از میان مناطق نوزده گانه آموزش و پرورش به طور تصادفی انتخاب شده اند. ابزار تحقیق، پرسش نامه آخنباج، فرم YSR (خودسنجی) بود. ابتدا با استفاده از این پرسش نامه همه دانش آموزان پایه های پنجم و ششم دو مدرسه منتخب غربالگری شدند. 58 نفر از آنان حائز نمره ای بودند که نشانگر اختلال روان تنی بود و از این میان 50 نفر به شرکت در این پژوهش تمایل داشتند که به طور تصادفی به دو گروه شاهد و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش طی دوازده جلسه هفتگی، به مدت یک ساعت، در حلقه کندوکاو فلسفی گرد مربی آموزش دیده نشستند و داستان های فکری شماره 2 و 3 فیلیپ کم را قرائت کردند و درباره آن به بحث پرداختند. پس از پایان جلسات، مجدداً آزمون آخنباج برای تعیین تأثیر مشارکت در حلقه های کندوکاو فلسفی بر اختلالات روان تنی از هر دو گروه گواه و آزمون صورت گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اجرای این برنامه در کاهش نشانه های اختلال روان تنی گروه آزمایش تأثیر معناداری دارد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر کاهش شذت علائم افسردگی و اختلال شخصیت وسواسی-جبری: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طرحواره درمانی که توسط یانگ و همکارانش به وجود آمده، درمانی نوین و یکپارچه است که عمدتاً بر اساس بسط و گسترش مفاهیم و روش های درمان شناختی- رفتاری کلاسیک برای درمان اختلالات منش شناختی بنا شده است. هدف این مطالعه تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری و افسردگی در یک مورد مبتلا به شخصیت وسواسی- جبری بود. روش: شرکت کننده این پژوهش یک زن مجرد 32 ساله مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- جبری بود که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته SCID برای اختلالات محور یک و دو تشخیص داده شد. برای سنجش علائم شخصیت وسواسی- جبری از پرسشنامه سنجش اختلال شخصیت وسواسی- جبری مارتوکویچ و برای سنجش علائم افسردگی از پرسشنامه افسردگی بک استفاده شد. در این پژوهش از روش پژوهش مورد منفرد با طرح A-B استفاده شد. در این روش پس از موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و 16 جلسه طرحواره درمانی برای این بیمار اجرا شد. دو جلسه پیگیری، یک ماه و دو ماه بعد از جلسه شانزدهم اجرا گردید. یافته ها: یافته های این پژوهش که طی تحلیل دیداری نمودار داده ها بر اساس شاخص های آمار توصیفی و تحلیل دیداری، در مرحله پیگیری نسبت به خط پایه مداخله در کاهش افسردگی و علائم شخصیت وسواسی شرکت کننده مؤثر بوده است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه همسو با پژوهش های قبلی نشان داد که طرحواره درمانی باعث کاهش علائم افسردگی و شخصیت وسواسی- جبری در افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- جبری می شود.
بررسی ارزش گذاری به بدن و عوامل مرتبط در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری پیش رونده و به شدت می تواند ارزش گذاری به بدن را در بیماران تحت تأثیر قرار داده و به صورت چشم گیر احساسات و نگرش بیماران را در ارتباط با بدن شان تغییر دهد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی ارزش گذاری به بدن در بیماران MSصورت پذیرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه پژوهشی از نوع توصیفی بوده و در این پژوهش 395 بیمار مبتلا از انجمن MS شهر تهران در سال 1391 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ارزش گذاری به بدن بود. جهت تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 16 و از آزمون های آماریt مستقل، ANOVA ، آزمون تعقیبی شفه و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته ها: با توجه به نمره ارزش گذاری به بدن (25/3) و میانگین کلی نمره ارزش گذاری به بدن (25/42)، بیماران ارزش گذاری به بدن مطلوبی داشتند. بین ارزش گذاری به بدن با وضعیت تأهل (011/0=p)(= ، میزان تحصیلات (001 /0>P)، وضعیت اشتغال(004/0=P)، درآمد ماهیانه (001 /0>p) و مدت تشخیص بیماری ( 004/0=P) ارتباط معنی داری وجود داشت در حالی که ارتباط برای ارزش گذاری به بدن و سن به صورت معکوس، معنی دار بود (001 /0>P).
نتیجه گیری: از آن جایی که احساس انسان در ارتباط با ارزش گذاری به بدن مطابق ارزشی است که در نتیجه آن چه که می شنود، می بیند و حس می کند در ذهنش به وجود می آید و جامعه در تکامل ارزش گذاری به بدن نقش به سزایی دارد، پرستاران می توانند سوگیری افراد جامعه را در اولین برخورد با افراد ناتوان جسمی تغییر دهند و این گونه در ارزیابی مثبت ارزش گذاری به بدن در بیماران نقش بسزایی داشته باشند.
مقایسه عملکرد اجرایی در زندانیان مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی و افراد فاقد این اختلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از بحث هایی که در مورد اختلال شخصیت ضد اجتماعی مطرح می شود، کاردکردهای اجرایی این افراد می باشد؛ هدف اصلی این پژوهش مقایسه عملکرد اجرایی در زندانیان دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی و افراد فاقد این اختلال بود.
روش: از میان مردان زندانی که با کمک روان شناس زندان، پرونده های روان شناسی و روان پزشکی و استفاده از مصاحبه ساختاریافته به عنوان افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی تشخیص داده شدند، 30 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند. سپس آزمون های ویسکانسین و 4 خرده مقیاس هوش وکسلر بزرگسالان روی آنها اجرا شد. 30 نفر افراد گروه شاهد نیز از بین مردان شاغل در مشاغل آزاد و خدماتی شهرستان سمنان با استفاده از مصاحبه بالینی انتخاب شدند. ضمن همتا کردن این دو گروه از نظر سن و تحصیلات، آزمون های ویسکانسین و 4 خرده مقیاس هوش از گروه شاهد نیز به عمل آمد. در این پژوهش برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که افراد با اختلال شخصیت ضد اجتماعی، نسبت به افراد فاقد این اختلال در آزمون ویسکانسین عملکرد ضعیف تری داشتند؛ بدین ترتیب که افراد ضد اجتماعی خطای درجاماندگی و خطای کلی بیشتری نسبت به افراد عادی داشتند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که با وجود کنترل اثر متغیر هوش، افراد با اختلال شخصیت ضد اجتماعی نسبت به افراد فاقد این اختلال، عملکرد اجرایی ضعیف تری داشتند.