فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه هیجان ابراز شده و سبک های مقابله با استرس در سه گروه بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی و وابستگی به مواد و همراهان عادی بود. بدین منظور، در قالب مطالعه از نوع علّی مقایسه ای، سه گروه 40 نفری از بیماران مبتلا به وسواس فکری و عملی و خانواده آنان، بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمانی به همراه خانواده آنان به شیوه هدفمند و افراد عادی ساکن شهر تهران به شیوه تصادفی انتخاب و با استفاده از پرسشنامه هیجان ابراز شده کول و کازاریان و سبک های مقابله با استرس پارکر و اندلر ارزیابی شدند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد اگر چه بین گروه های پژوهشی در سبک های مقابله با استرس تفاوت معنی داری مشاهده نشد؛ ولی در خرده مقیاس پاسخ هیجانی هیجان ابراز شده تفاوت بین گروه ها معنی دار بوده است (05/0p<). مقایسه زوجی میانگین های تعدیل شده نشان می دهد که پاسخ های هیجانی در گروه بیماران وسواس به طور معناداری بیشتر از گروه وابسته به مواد و کنترل است (05/0p<). در نتیجه، همراهان بیماران مبتلا به وسواس بیشتر از دیگر همراهان درگیر علائم بیمار شده، آسیب بیشتری را متحمل می شوند
اثربخشی رابطه درمانی کودک-والد برکاهش نشانگان اضطرابی کودکان پیش دبستانی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نشانگان اضطرابی در کودکان پیش دبستانی از شایع ترین اختلال های روان شناختی کودکان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رابطه درمانی والد –کودک بر کاهش نشانگان اضطرابی کودکان پیش دبستانی انجام گرفت.
روش : این پژوهش از نوع آزمایشی با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل مادران کودکان پیش دبستانی شهر کرمانشاه بود. نمونه ای به حجم 24 نفر از مادرانی که بر اساس مقیاس اسپنس (نسخه والدین، 2001) دارای کودکانی با نشانگان اضطرابی بودند، از میان 3 مهدکودک واقع در کرمانشاه به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی در 10 جلسه رابطه درمانگری والد-کودک به صورت گروهی شرکت کرد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که رابطه درمانی والد- کودک توانسته است نشانگان اضطرابی را به طورمعناداری کاهش دهد (05/0>P).
نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت رابطه درمانی کودک – والد می تواند برای کاهش نشانگان اضطرابی کودکان پیش دبستانی به کار گرفته شود.
مقایسه اختلالات رفتاری برونی سازی شده در پسران دارای اضافه وزن با پسران دارای وزن طبیعی: با تاکید بر اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه مقایسه اختلالات رفتاری برونی سازی شده در پسران دارای اضافه وزن با پسران دارای وزن طبیعی می باشد. روش بررسی: جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر تهران می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، منطقه شش انتخاب و در بین مدارس موجود در این منطفه دو مدرسه پسرانه و به طور کلی 220 دانش آموز به عنوان نمونه مورد پژوهش انتخاب شدند. از چک لیست رفتاری کودکان (CBCL) به عنوان ابزار در این مطالعه استفاده گردید. یافته ها: نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که به طور کلی اختلالات رفتاری برونی سازی شده بین پسران دارای اضافه وزن با پسران دارای وزن طبیعی در سطح 05/0 P< تفاوت معنی داری وجود دارد و این تفاوت در اختلال سلوک و اختلال بی اعتنایی مقابله ای دیده شد در حالی که بین این دو گروه در اختلال بیش فعالی- کمبودتوجه تفاوت معنی داری دیده نشد (05/0 P
اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر شادکامی و نگرش معتادین به مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از شکایت های اصلی معتادین در حال ترک اعتیاد، کسالت و ملالت است و این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت حل مسئله بر افزایش شادکامی و تغییر نگرش معتادین تحت درمان شهر تهران صورت گرفت. روش: با استفاده از یک طرح آزمایشی، با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 36 معتاد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای داده شدند. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله و پیگیری سه ماهه با آزمون شادکامی آکسفورد و نگرش نسبت به مواد، مورد انداره گیری قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش تحت آموزش مهارت حل مسئله قرار گرفتند. نتایج با تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بن فرنی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: با ملاحظه مجذور اتا (28/0)، سطح شادکامی گروه آزمایشی که از آموزش مهارت برخوردار بودند، پس از شرکت در درمان افزایش نشان داد. می توان نتیجه گرفت که مداخله آزمایشی منجر به تغییراتی در گروه آزمایش شده که 28/0 کل تغییرات ناشی از عمل آزمایشی بوده است و با اطمینان 99% بین میانگین های گروه آزمایشی در سه مرحله اندازه گیری یا مراحل مداخله تفاوت آماری معناداری وجود دارد. در زمینه نگرش نسبت به مواد آموزش مهارت حل مسئله به طور معنادار موثر بوده است (مجذور اتا= 51/0) و نگرش گروه آزمایشی که از آموزش مهارت حل مسئله برخوردار بودند، پس از شرکت در جلسات تغییر نشان داده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش مهارت حل مسئله موثر بوده و سطح شادکامی و نگرش گروه آزمایشی که از آموزش مهارت برخوردار بودند، پس از شرکت در درمان تغییر مثبت نشان داده است.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی مقایسه ای سبک های والدگری و خودکارآمدی والدینی در مادران کودکان با و بدون نشانه های اضطرابی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلالات اضطرابی از شایع ترین مشکلات در بین کودکان می باشد که می تواند به مشکلات کارکردی منجر شود. اکثر مطالعات نشانگر همپوشی بالای اختلالات اضطرابی کودک و خانواده وی بوده اند. هدف مطالعه ی حاضر، مقایسه ی بین سبک های والدگری و خودکارآمدی والدگری مادران کودکان مضطرب و غیر مضطرب بوده است.
روش کار: در این تحقیق علی-مقایسه ای در سال 1392 110کودک (55 کودک مبتلا به اضطراب و 55 کودک غیر مبتلا به اضطراب) به همراه مادران شان شرکت کردند. کودکان مضطرب از طریق نمونه گیری در دسترس و کودکان غیر مضطرب بر اساس همتاسازی متغیرهای جمعیت شناختی با گروه مضطرب از مدارس ابتدایی شهر مشهد انتخاب شدند. مادران کودکان، پرسش نامه های سبک های والدگری، خودکارآمدی والدگری و اطلاعات جمعیت شناختی را تکمیل نمودند. مقایسه ی نتایج دو گروه با استفاده از نرم افزار SPSS و آمار توصیفی و آزمون تی مستقل انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تعارض و سردرگمی مادران کودکان مضطرب به طور معنی داری بالاتر از تعارض و سردرگمی مادران گروه شاهد (001/0P<) و پاسخ دهی، دسترسی و حساسیت مادران کودکان مضطرب به شکل معنی داری پایین تر از مادران کودکان گروه شاهد (001/0P<) است. هم چنین مادران کودکان مضطرب سطوح پایین تر خودکارآمدی والدینی را در مقایسه با مادران کودکان غیر مضطرب نشان دادند (001/0P<).
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشانگر ارتباط اضطراب کودکان با برخی از عوامل والدگری مثل سبک های والدگری و خودکارآامدی والدگری بوده است. بنابر این شایسته است در ارزیابی و درمان کودکان مضطرب و هم چنین پیشگیری به برخی از عوامل والدینی توجه شود.
اثربخشی تکنیک های تنظیم هیجانی رفتاردرمانی دیالکتیک بر راهبردهای تنظیم هیجان زنان با اختلالات شخصیت مرزی و اختلال سوء مصرف مواد: طرح خط پایه چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همبودی اختلال شخصیت مرزی با اختلال سوء مصرف مواد بالا است.پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تکنیک های تنظیم هیجانی\nرفتاردرمانی دیالکتیک بر راهبردهای تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد انجام شد. بر اساس میزان تمایل یه شرکت در پژوهش، مصاحبه تشخیصی ساختاریافته و ملاکهای ورود، از میان بیماران زن مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد، چهار نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. هر چهار شرکتکننده دردوازده جلسه با تکنیکهای تنظیم هیجانی از رویکرد رفتار درمانی دیالکتیک تحت درمان قرار گرفتند. به منظور سنجش راهبردهای تنظیم هیجان منفی از پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی گارنفسکی استفاده شد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل دیداری نمودارها و شاخص روند، ثبات، درصد داده های غیر همپوش و درصد داده های همپوش استفاده شد . رفتار درمانی دیالکتیک نمرات را در راهبردهای منفی تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد کاهش داد. بازبینی نمودارهای اثربخشی و اندازه اثر بیانگر کاهش معنادار راهبردهای تنظیم هیجانی منفی (شامل ملامت خویشتن، نشخوارفکری، ملامت\nدیگران و فاجعه انگاری) در شرکتکنندگان بود. تکنیک های تنظیم هیجانی در کاهش استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان ی منفی (شامل ملامت خویشتن، نشخوارگری، ملامت دیگران و فاجعه انگاری) موثر است و میتواند برای درمان زنان با همبودی اختلال شخصیت مرزی و\nسوء مصرف مواد استفاده شود.
رابطه چند متغیری هدف گرایی پیشرفت اجتماعی با افسردگی و اضطراب اجتماعی در دانشجویان دختر کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی چند متغیری مؤلفه های هدف گرایی پیشرفت اجتماعی با افسردگی و اضطراب اجتماعی در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. حجم نمونه در این پژوهش شامل 225 نفر دانشجوی دختر بود که به روش تصادفی چند مرحله ای از بین دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسش نامه هدفگرایی پیشرفت اجتماعی (SAGOS)، پرسش- نامه افسردگی بک (BDI-II) و پرسش نامه اضطراب اجتماعی(SAD) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد در پیش بینی افسردگی از بین اهداف پیشرفت اجتماعی (تبحرگرا، عملکردگرا، عملکرد گریز) مؤلفه های عملکردگریز و عملکرگرای اجتماعی نقش مهمی دارند. همچنین در پیش بینی اضطراب اجتماعی از بین اهداف پیشرفت اجتماعی (تبحرگرا،عملکردگراو عملکردگریز) مؤلفه ی عملکرد گریزاجتماعی نقش مهمی دارد و نتایج حاصل از تحلیل کاننی نیز نشان داد که بین ترکیب خطی مؤلفه های هدفگرایی اجتماعی (تبحری، عملکردی و عملکردگریز اجتماعی) با ترکیب خطی متغیرهای افسردگی و اضطراب اجتماعی همبستگی چندگانه وجود دارد
سندرم نورولپتیک بدخیم ناشی از قطع مصرف کلوزاپین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سندرم نورولپتیک بدخیم Neuroleptic Malignant Syndrome یک عارضه کشنده ناشی از داروهای آنتی سایکوتیک به ویژه نوع قدیمی (تی پیک) می باشد. این عارضه با مصرف کلوزاپین خیلی به ندرت گزارش شده است و برای درمان NMS بهتر است داروی آنتی سایکوتیک به کلوزاپین تبدیل گردد.
مواد و روش ها: بیمار مرد 42 ساله از حدود 20 سال قبل با تشخیص اسکیزوفرنیای مزمن تحت درمان بوده است. وی به علت مقاومت به درمان از 2 سال قبل تحت درمان با کلوزاپین بوده است. به دنبال قطع مصرف کلوزاپین دچار علایم NMS می گردد و پس از درمان مناسب علایم آن رفع شده و علایم حاد اسکیزوفرنیا آشکار می گردد و با شروع مجدد کلوزاپین علایم حاد بیماری کنترل می گردد.
نتیجه گیری: اگرچه NMS از عوارض جانبی مصرف داروهای آنتی سایکوتیک می باشد ولی کلوزاپین در درمان NMS مفید گزارش گردیده است. هم چنین کلوزاپین تنها داروی آنتی سایکوتیک است که در درمان NMS مفید است .
پیش بینی افسردگی بر اساس مؤلفه های کمال گرایی: نقش میانجی خود انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش مستقیم مؤلفه های کمال گرایی با افسردگی و همچنین نقش غیرمستقیم این مؤلفه ها با میانجی گری خود انتقادی با افسردگی بود. به این منظور تعداد 200 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و به ابزارهای تحقیق شامل مقیاس کمال گرایی، مقیاس خود انتقادی و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مؤلفه های کمال گرایی با خود انتقادی و افسردگی رابطه معنی داری وجود دارد. علاوه بر آن رابطه خود انتقادی با افسردگی نیز معنی دار بود. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که ضرایب بتای مربوط به مسیر کمال گرایی دیگر مدار به افسردگی و مسیر کمال گرایی جامعه مدار به خود انتقادی معنی دار نیست؛ اما ضرایب سایر مسیرها معنی دار بود. شاخص های برازش مدل نیز حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود. درمجموع نتایج نشان داد که 59 درصد از واریانس متغیر افسردگی توسط مؤلفه های کمال گرایی و خود انتقادی و 33 درصد از واریانس متغیر خود انتقادی توسط مؤلفه های کمال گرایی خودمدار و دیگر مدار تبیین شد. درمجموع با توجه به اطلاعات حاصله نتیجه گرفته می شود که از طریق اصلاح خود انتقادی و مؤلفه های کمال گرایی به میزان زیادی می توان افسردگی آزمودنی های را کنترل کرد.
اثربخشی بازی مشترک مادر - کودک بر علائم اختلال کمبود توجه / بیش فعالی در دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش تعیین اثربخشی بازی مشترک مادر - کودک بر علائم اختلال کمبود توجه / بیش فعالی در دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهر اصفهان بود. بر این اساس، در قالب یک مطالعه نیمه تجربی همراه با گروه کنترل و با ارزیابی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، تعداد 32 دانش آموز پسر دارای نمره بالا در دسته مقیاس های اختلالات رفتار ایذایی CSI-4 از مدارس ابتدایی شهر اصفهان به شیوه در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند (16=n2=n1). آزمودنی های گروه آزمایش یک دوره هشت جلسه ای به صورت هفتگی با مشارکت مادران و بازی با کودک دریافت کردند، درحالی که آزمودنی های گروه کنترل در لیست انتظار مداخله قرار گرفتند. آزمودنی های دو گروه با استفاده از فرم والد چک لیست مرضی کودکان (CSI-4) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که ارائه مداخله بازی مشترک مادر - کودک باعث کاهش 9/57% علائم کمبود توجه و کاهش 2/28% علائم بیش فعالی و کاهش 55% علائم نوع مرکب این اختلال در پس آزمون می شود (05/0p<). علاوه بر این، مداخله در مرحله پیگیری هم باعث کاهش 2/54% علائم کمبود توجه، کاهش 5/22% علائم بیش فعالی و کاهش 1/58% علائم نوع مرکب این اختلال شد (05/0p<).بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت ارائه مداخله مبنی بر آموزش بازی مشترک مادر - کودک در کاهش علائم کمبود توجه و بیش فعالی مؤثر بوده است و با استفاده از این روش مداخله ای، ضمن کاهش شدت علائم بیش فعالی - کمبود توجه، می توان در جهت بهبود رابطه مادر و کودک بیش فعال و جلوگیری از تبدیل این اختلال به سایر اختلالات رفتاری استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند گروهی با دارو درمانی در کاهش علائم اختلال افسرده خویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسردگی از مهم ترین انواع اختلالات خلقی به شمار رفته و به عنوان اولین عامل ناتوان کننده جامعه ی بشری مطرح گردد که میزان وقوع بالا و ماهیت پیچیده آن به کارگیری درمان های جدید را ایجاب می کند.با توجه به این که غالباً در درمان افسردگی از دارودرمانی صرف استفاده می شود، لذا پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند گروهی (SMC) در اختلال افسرده خویی و مقایسه آن با دارودرمانی پرداخته است. این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. نمونه این پژوهش تجربی شامل 30 بیمار زن افسرده خو بودند که با استفاده از روش در دسترس از میان بیماران افسرده مراجعه کننده طی 9 ماه در سال 1390 به کلینیک روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شده و به طور تصادفی به سه گروه (هر گروه 10 نفر) یک گروه آزمایش تحت درمان برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند همراه با دارودرمانی و یک گروه تحت درمان دارودرمانی صرف و یک گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش دو پرسشنامه افسردگی بک (BDI) و پرسشنامه اهداف و علایق فردی (PCI) بودند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و در سطح آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون بین میانگین نمرات دو گروه در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p<). بررسی میانگین های تعدیل شده نشان از اثربخش تر بودن آموزش برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند گروهی همراه دارودرمانی نسبت به دارودرمانی صرف بوده است و همچنین دو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون کاهش بیشتری را در علائم افسردگی نشان داد. بر طبق نتایج این پژوهش روش درمانی مشاوره نظام مند و دارودرمانی در درمان افراد مبتلابه افسرده خویی مؤثرتر از دارودرمانی صرف در درمان بیماران افسرده خو هست.
آیین دادرسی جرایم مواد مخدر
حوزههای تخصصی:
امروزه قاچاق مواد مخدر از جرایم سازمان یافته فراملی به حساب می آید. توزیع کنندگان و مصرف کنندگان مواد مخدر به تدریج الگوی توزیع و مصرف را از فرایند سنتی به مواد روان گردان (صنعتی و شیمیایی) تغییر داده اند و این امر تحولات حقوق ماهوی را می طلبد. همچنین موفقیت قانونی در مبارزه با جرم، بستگی کامل به جامعیت، صراحت و کارایی آیین دادرسی کیفری دارد. آیین دادرسی کیفری نقطه برخورد حقوق افراد با جامعه است که هر دو اهمیت دارند و باید محفوظ بمانند. آیین دادرسی به کار گرفته شده درخصوص جرایم مواد مخدر از اقسام آیین دادرسی افتراقی است، تعریف آیین دادرسی کیفری جرایم مواد مخدر با آیین دادرسی جرایم دیگر متفاوت است. این تفاوت ها را می توان در صلاحیت دادگاه انقلاب، وجود مقررات خاص در مورد قرارهای تأمینی، مقررات مربوط به تجدیدنظرخواهی و مقررات مربوط به نحوه دخالت وکلا ملاحظه کرد. هدف از تحقیق حاضر، تحلیل قواعد و مقررات شکلی ناظر به نحوه رسیدگی به جرایم مواد مخدر (شامل هرگونه کشت، ساخت و تبدیل، نقل و انتقال، خریدوفروش، اخفا و نگهداری و استعمال یا مداخله در مواد مخدر) است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی است و با استفاده از روش اسنادی، اطلاعات مورد نیاز تحقیق جمع آوری شده و سپس به روش تحلیلی و توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که رسیدگی به جرایم مواد مخدر تا حدود زیادی به صورت افتراقی است.
تاثیر همزمان راهبردهای مداخله ای در کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی از نوع تکانشگری (مطالعه تک موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، اثرات جبران ناپذیری در زمینه تحصیلات، ارتباط با همسالان، والدین و معلمان ایجاد می کند. هدف پژوهش حاضر تاثیر همزمان راهبردهای مداخله ای در کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی از نوع تکانشگری بود. طرح پژوهش به روش تجربی تک موردی از نوع چند خط پایه بود که به مدت 16 جلسه هفتگی در یک دانش آموز پسر مقطع متوسطه کم توان ذهنی اجرا گردید. داده ها با استفاده از مصاحبه بالینی، مقیاس سنجش اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، مقیاس درجه بندی کانرز فرم معلم (1969)، فرم والد(1999) جمع آوری و بر اساس آزمون شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی تحلیل شد. نتایج نشان داد تاثیر همزمان راهبردهای مداخله ای در کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی از نوع تکانشگری از نظر بالینی معنی دار می باشد. بنابراین راهبردهای مداخله ای همزمان در کاهش نشانه های اختلال تکانشگری از کارایی و اثربخش لازم برخوردار است.
اثربخشی شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش حساسیت اضطرابی و فرانگرانی دانشجویان مبتلابه نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش حساسیت اضطرابی و فرانگرانی دانشجویان مبتلا به نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی بود.
روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد و جامعه آماری این پژوهش همه دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد مبتلا به نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی سال تحصیلی 93-1392 بودند که 30 نفر از آن ها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با جایگزینی تصادفی به دو گروه تقسیم شدند (15 نفر گروه آزمایش، 15 نفر گروه شاهد). گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت برنامه آموزشی قرار گرفتند اما گروه شاهد هیچ نوع خدمات روان شناختی را دریافت نکردند. افراد دو گروه پرسشنامه ها را در مرحله قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. ابزارها شامل مقیاس افکار اضطرابی ولز و حساسیت اضطرابی تجدیدنظر شده بود.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد بین دو گروه آزمایش و شاهد ازنظر کاهش حساسیت اضطرابی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0> P) و همچنین بین دو گروه ازنظر کاهش فرانگرانی تفاوت معناداری وجود داشت (01/0> P).
نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد آموزش شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش حساسیت اضطرابی و فرا نگرانی دانشجویان مبتلا به نشانگان بالینی اختلال اضطراب اجتماعی مؤثراست.
بررسی عملکرد شناختی در معتادان سوءمصرف کننده مواد، معتادان تحت درمان با متادون و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه عملکرد شناختی در معتادان سوءمصرف کننده مواد، معتادان تحت درمان با متادون و افراد بهنجار بود. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را مردان سوءمصرف کننده مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان خوی در سال 1392 تشکیل می دادند. نمونه آماری پژوهش شامل 40 نفر معتاد تحت درمان با متادون، 40 نفر معتاد در حال مصرف مواد، و 40 نفر افراد غیر معتاد بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و مقیاس حافظه وکسلر روی هر 3 گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که عملکرد گروه سوءمصرف کننده مواد نسبت به گروه تحت درمان با متادون و افراد عادی و همچنین عملکردگروه تحت درمان با متادون نسبت به گروه عادی در آزمون ویسکانسین و مقیاس حافظه وکسلر تفاوت معنی دار داشت. ولی خطای درجاماندگی درگروه تحت درمان با متادون و افراد عادی تفاوت معنی دار نداشت. نتیجه گیری: می توان گفت مصرف مزمن مواد روانگردان موجب آسیب نواحی متعدد مغزی همچون قشر پیش پیشانی و هیپوکامپ شده و در نتیجه باعث اختلال در کارکردهای شناختی می گردد.
رابطه باورهای انگیزشی (خودکارآمدی، انگیزش تحصیلی، اضطراب آزمون) با عملکرد تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی رابطه باورهای انگیزشی (خودکارآمدی، انگیزش تحصیلی، اضطراب آزمون) با عملکرد تحصیلی دانش آموزان مقطع راهنمایی (متوسطه اول) شهر اردبیل بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. در این پژوهش، 75 دانش آموز به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای بررسی متغیرهای پژوهش از مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران، مقیاس انگیزه پیشرفت (AMQ) هرمنس و مقیاس اضطراب امتحان اهواز استفاده شد. معدل کل دانش آموزان در ترم قبلی نیز به عنوان شاخص برای اندازه گیری عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شد. تحلیل چند متغیری رگرسیون نشان داد، متغیرهای انگیزش تحصیلی (001/0> P)، خودکارآمدی (001/0> P) و اضطراب آزمون (05/0> P) به ترتیب پیش بین های معناداری برای عملکرد تحصیلی هستند. همچنین بین خودکارآمدی، انگیزش تحصیلی و اضطراب آزمون ضریب همبستگی معناداری به دست آمد. به نظر محققان شایسته است معلمان و مربیان با فراهم آوردن شرایط مناسب برای افزایش انگیزش تحصیلی، رشد خودکارآمدی و تنظیم اضطراب آزمون به دانش آموزان فرصت بیشتری برای یادگیری فراهم آورند. همچنین توانمندسازی مشاورین مدارس در جهت تشخیص و ارائه خدمات روان شناختی از اهمیت اساسی برخوردار است. بنابراین نتایج حاصل می تواند تلویحات مهمی در زمینه آموزش و خدمات مشاوره ای دانش آموزان داشته باشد.
اثربخشی درمان نوروفیدبک بر کودکان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه روش درمانی نوروفیدبک، یکی از رایج ترین روش های درمانی در درمان اختلال کم توجهی - بیش فعالی است. نوروفیدبک یک روش غیرتهاجمی است که عملکرد را از طریق اصلاح الگوهای مغزی بهبود می بخشد. با توجه به ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری؛ اختلال های روانی، اختلال کم توجهی - بیش فعالی، اختلالی عصبی رشدی است که به واسطه نشانه هایی چون بی توجهی، بیش فعالی و تکانشگری مشخص می شود. در این مقاله نقطه کانونی توجه ما بر فرآیند درمانی نوروفیدبک و پیامدهای این روش درمانی بر اختلال یادشده بود.
نتیجه گیری: بسیاری از پژوهش ها نشان می دهند که روش درمانی نوروفیدبک یک روش موثردر درمان اختلال کم توجهی - بیش فعالی است. با این حال، مشکل بسیاری از این پژوهش ها، ضعف های معناداری در روش شناسی آن هاست. درحقیقت، پژوهش های کنترل شده بیشتری، برای نشان دادن اثربخشی حقیقی این روش درمانی بر اختلال کم توجهی - بیش فعالی نیاز است
مقایسه بازشناسی هیجان تنفردر بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی شدید با افراد غیربیمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه بازشناسی هیجان تنفر در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی شدید و افراد غیر بیمار و بررسی رابطه ی شدت اختلال وسواس فکری –عملی با توانایی بازشناسی هیجان ها است. در این پژوهش علی مقایسه ای، بازشناسی هیجان در چهره در دو گروه متشکل از 15 فرد بهنجار و 15 فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی شدید بررسی شد. بازشناسی هیجان های مرتبط با چهره، توسط 41 تصویر اکمن و فرایزن (1976) که 6 حالت هیجانی گوناگون (غم، شادی، ترس و خشم، تنفر، تعجب) و حالت خنثی را می سنجند، ارزیابی شد. بین دو گروه از نظر بازشناسی هیجان تنفر تفاوت معناداری وجود دارد ( 04 / 0= p، 3=F). از آنجاییکه موقعیت هایی که در آن بیماران وسواس فکری - عملی، تنفر را تجربه می کنند، از آنهایی که در آن افراد عادی تنفر را تجربه می کنند متفاوت است، در نتیجه می توان ادراک متفاوت این افراد از هیجان تنفر را یکی از علل زیر بنایی ابتلای این گروه ازافراد به علائم اختلال وسواس مخصوصاً اشتغال فکری نسبت به آلودگی دانست. به نظر می رسد نقص بازشناسی هیجان تنفر فقط در بیماران دارای اختلال وسواس فکری و عملی شدید وجود دارد.
اثربخشی روان درمانی مبتنی بر بینش در درمان یک مورد اختلال شخصیت وابسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر, تعیین اثر بخشی روان درمانی مبتنی بر بینش در وابستگی و کاهش افسردگی مراجع بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه موردی بود. یک آزمودنی 26 ساله دختر که با استفاده از مصاحبه بالینی، ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR و آزمون رورشاخ مبتلا به اختلال شخصیت وابسته تشخیص داده شد، شرکت کرد و با استفاده از مقیاس افسردگی بک (1978) و پرسشنامه مکانیسم های دفاعی (آندروز و همکاران, 1993) مورد ارزیابی قرار گرفت. اثربخشی درمان با استفاده از مشاهده, خود گزارشی مراجع و تکرار پرسشنامه افسردگی انجام شد.
یافته ها: در میزان وابستگی بیمار کاهش قابل ملاحظه ای مشاهده شد و در مقیاس افسردگی بک, نمره مراجع از 19 در جلسات اول به 8 در جلسه آخر کاهش یافت.
نتیجه گیری: روان درمانی مبتنی بر بینش با تکیه بر تداعی آزاد و تخلیه هیجانی, در درمان اختلال شخصیت وابسته مؤثر می باشد.
کلید واژه: اختلال شخصیت وابسته, روان درمانی مبتنی بر بینش, مطالعه موردی
مقایسه اثربخشی رژیم درمانی، مداخله مبتنی بر دلبستگی و درمان همزمان (مداخله مبتنی بر دلبستگی و رژیم درمانی) در پرخوری و چاقی دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی مداخله مبتنی بر دلبستگی و رژیم درمانی در درمان پرخوری و چاقی دختران مقطع ابتدایی مبتلا به اختلال پرخوری (چاقی) شهر اهواز بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش-آموزان دختر مقطع ابتدایی مبتلا به اختلال پرخوری و دارای شاخص توده بدنی بالاتر از صدک 95 بود. حجم نمونه این پژوهش شامل 68 دختر مقطع ابتدایی بود که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اختلال دلبستگی کودکان، پرسشنامه اختلال پرخوری و شاخص توده بدنی بود. پس از تشکیل گروه ها پیش آزمون اجرا شد. سپس مادران گروه دلبستگی درمانی به مدت 10 جلسه در برنامه مداخله مبتنی بر دلبستگی شرکت نمودند و گروه رژیم درمانی یک رژیم غذایی بر اساس سن و میزان اضافه وزن کودک، و گروه همزمان هردو مداخله را همزمان دریافت نمودند. آزمودنی های گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت ننمودند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که مداخله های انجام شده در هر سه گروه آزمایشی باعث کاهش علائم اختلال پرخوری و شاخص توده بدنی در آزمودنی ها شد. اثر مداخله رژیم درمانی بر علائم پرخوری و شاخص توده بدنی در پس آزمون مؤثرتر از درمان مبتنی بر دلبستگی بود؛ ولی در پیگیری دلبستگی درمانی در کاهش علائم پرخوری و شاخص توده بدنی مؤثرتر بود. نتیجه گیری: بنابراین درمان مبتنی بر دلبستگی می تواند به عنوان شیوه روان درمانی انتخابی در کنار دیدگاه های تغذیه ای، جهت کاهش چاقی و اختلال پرخوری در کودکان دارای اضافه وزن و چاق به کار گرفته شود.