فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه دو گروه از بیماران سوءمصرف کننده مواد با افراد سالم در عوامل خطرساز فردی و شناسایی مهم ترین عامل متمایزکننده دو گروه در عوامل خطرساز فردی انجام شد. روش: روش مطالعه حاضر پس رویدادی بود، بدین تریب که 120 نفر از بیماران سوءمصرف کننده مواد و 120 نفر از افراد سالم که در ویژگی های جمعیت شناختی با گروه بیمار همتا بودند، مقیاس های اضطراب، استرس و افسردگی، تکانشگری، پرخاشگری، نگرش به مواد و وضعیت مصرف مواد را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج نشان داد بیماران سوءمصرف کننده مواد در متغیرهای خطرساز فردی در مقاسیه با گروه سالم نمره بیشتری کسب کرده اند. تکانشگری، پرخاشگری، افسردگی و نگرش مثبت به مواد به ترتیب بهترین عوامل تشحیص داده شده برای تمایز دو گروه بود. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد، نقص درونی در سوءمصرف کنندگان، آن ها را مستعد سوءمصرف مواد می کند. هیجان های منفی، نگرش مثبت به مواد و ناتوانی در کنترل تکانه ها به مصرف انواع مواد منجر می شود.
اثر بخشی آموزش راهبردهای تنظیم هیجان بر کاهش هیجان خواهی در افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هیجان خواهی به عنوان یک نیاز با منشاء عصبی _ زیستی، به داشتن احساسات و تجربه های متنوع، جدید، پیچیده و خطرناک تعریف شده است. پژوهش های اخیر نیز در این ارتباط نشان می دهند که یکی از عوامل مهم در آسیب پذیری در سوء مصرف و وابستگی به مواد و الکل، سطح هیجان خواهی بالاست. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی آموزش راهبردهای تنظیم هیجان بر کاهش هیجان خواهی در افراد وابسته به مواد مخدر انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی است که در آن از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان مریوان تشکیل می دهند. نمونه گیری در طی دو مرحله انجام شد در مرحله اول از نمونه گیری در دسترس و در مرحله دوم از گمارش تصادفی استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس هیجان خواهی زاکرمن استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان به جز مولفه هیجان جویی و ماجراجویی، موجب کاهش مولفه های تجربه جویی، بازداری زدایی و حساسیت به یکنواختی و همچنین متغیر هیجان خواهی کل، می شود.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه صفت هیجان خواهی یکی از عوامل خطر برای گرایش و عود مجدد به سوی مصرف مواد است، لذا براساس یافته های پژوهش پیشنهاد می گردد از راهبردهای تنظیم هیجان برای کنترل این صفت در افراد وابسته به مواد استفاده شود.
رابطه حرمت خود، سبک های شوخ طبعی و کمرویی با احساس تنهایی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر نقش حرمت خود، سبک های شوخ طبعی و کمرویی در پیش بینی احساس تنهایی در دانش آموزان بررسی شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دبیرستانی شهرستان دامغان بودند. نمونه پژوهش 250 نفر (125 پسر، 125 دختر) بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به مقیاس های حرمت خود روزنبرگ، شوخ طبعی مارتین و همکاران، کمرویی چیک و بریگز و احساس تنهایی دهشیری و همکاران پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین کمرویی و عزّت نفس ارتباط منفی معناداری وجود دارد. بین سبک شوخ طبعی پیوندگرایانه و خود ارزندسازانه با احساس تنهایی نیز ارتباط منفی و معناداری وجود دارد. بین احساس تنهایی و شوخ طبعی پرخاشگرایانه و خود تحقیرگرایانه رابطه مثبت معناداری مشاهده شد. بین کمرویی و تنهایی و مؤلّفه های آن رابطه مثبت معناداری مشاهده شد. همچنین بین عزّت نفس با تنهایی و مؤلّفه های آن نیز رابطه منفی معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که عزّت نفس، شوخ طبعی خودارزنده سازانه و کمرویی به ترتیب نقش مهم و معناداری در پیش بینی احساس تنهایی دارند و در مجموع 34% از واریانس احساس تنهایی را تبیین می کنند. این یافته ها بیان کننده نقش و اهمیت حرمت خود و استفاده از سبک های شوخ طبعی سازش یافته برای از بین بردن کمرویی و احساس تنهایی در دانش آموزان است.
رابطه ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله ای و خودکارآمدی پرهیز از مواد در جوانان آلوده به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: گرایش روزافزون به مصرف مواد مخدر به ویژه با کاهش سن اعتیاد و رواج آن در میان جوانان یکی از مشکلات بزرگ اجتماعی است و تلاش های بسیاری در راستای بررسی ارتباط سوءمصرف مواد و سازه های شخصیت انجام شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله ای و خودکارآمدی پرهیز از مواد در جوانان آلوده به اعتیاد شهر مرودشت انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه ی توصیفی-همبستگی بوده و جامعه ی آماری آن را افراد معتاد تحت درمان در 7 کانون ترک اعتیاد شهر مرودشت تشکیل می دادند که 116 نفر از آنان به روش در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند و با استفاده از پرسش نامه مقیاس ابعاد شخصیت نئو، خودکارآمدی پرهیز از مواد و راهبردهای مقابله ای لازاروس مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد خودکارآمدی پرهیز از مواد با بعد روان رنجورخویی شخصیت رابطه منفی و با بعد انعطاف پذیری، رابطه مثبت دارد. راهبرد مقابله ای مسأله مدار با بعد انعطاف پذیری شخصیت رابطه مثبت و راهبرد مقابله ای هیجان مدار با بعد روان رنجورخویی رابطه منفی دارد. همچنین خودکارآمدی پرهیز از مواد با راهبرد مقابله ای مسأله مدار رابطه مثبت دارد. نتیجه گیری: ابعاد شخصیتی مختلف و سطوح متفاوت خودکارآمدی و انتخاب سبک و الگوی مقابله ای از عوامل مؤثردر گرایش و یا عدم گرایش افراد به مصرف مواد و اعتیاد می باشد.
مروری بر نقش حمایت اجتماعی در پیش بینی بازگشت به اعتیاد
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به عنوان یکی از مشکلات بهداشتی، روانی، اجتماعی قرن حاضر است که علاوه بر این که ابعاد جسمی، عاطفی و اجتماعی فرد معتاد را تحت تأثیر قرار می دهد، موجب مشکلات روانی اجتماعی برای جامعه و همچنین خانواده های آنان شده است. در عین حال به نظر می رسد حمایت اجتماعی برای خانواده ها در این وضعیت، سبب بهبود سلامتی و سازگاری آن ها با شرایط می شود. مسئله بازگشت بیماران وابسته به مواد بزرگترین واقعه طی فرایند درمان است که عامل اساسی بیشتر شکست ها در درمان بیماری اعتیاد و ازدیاد شمار این بیماران در جامعه محسوب می شود. هدف از مقاله حاضر مروری بر نقش حمایت اجتماعی در پیش بینی بازگشت به اعتیاد بود. روش پژوهش حاضر، مروری می باشد و کلیه منابع در دسترس با استفاده از کلمات کلیدی مناسب در این مقاله آورده شده است. در مجموع می توان گفت که حمایت اجتماعی نقش مؤثری در پیشگیری از بازگشت به اعتیاد افراد وابسته به مصرف مواد تحت درمان دارد. با بهبود حمایت اجتماعی و استفاده از تکنیک ها و آموزش هایی که بتوان کمیت و کیفیت حمایت اجتماعی را ارتقاء داد می توان از بازگشت به اعتیاد این گونه افراد جلوگیری کرد.
اثربخشی آموزش سبک های اسنادی خوش بینانه برکاهش آمادگی اعتیاد و تغییر سبک اسنادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سبک اسنادی خوش بینانه برکاهش آمادگی اعتیاد و تغییر سبک اسناد در دانش آموزان دختر انجام شد. روش: مطالعه حاضر پژوهشی شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 40 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از جامعه آماری دانش آموزان دختر دبیرستان های پاکدشت انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. آموزش سبک های اسنادی خوش بینانه طی 9 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. از پرسش نامه سبک اسناد و مقیاس ایرانی آمادگی اعتیاد جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد آموزش سبک های اسنادی خوش بینانه منجر به کاهش معنادار آمادگی اعتیاد شد. همچنین آموزش سبک های اسنادی خوش بینانه منجر به تغییر سبک اسنادی بدبینانه دانش آموزان به خوش بینانه شد. نتیجه گیری: آموزش سبک اسنادی خوش بینانه می تواند نقش مؤثری را در پیشگیری از اعتیاد ایفا کند.
پیش بینی تنش والدینی وآشفتگی روان شناختی مادران براساس مشکلات رفتاری وکارکردهای انطباقی کودکان دبستانی با تأخیرهای تحولی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تولد کودک با تأخیرتحولی می تواند به همراه خود، مشکلات جدید و مضاعفی را برای والدین این کودکان به دنبال داشته باشد، اغلب برای چنین والدینی مخصوصاً مادران تنش، تجربیات و پاسخ های هیجانی از قبیل افسردگی، اضطراب و آشفتگی های روانی دیگر رخ می دهد، که اینها ارتباط مستقیمی با مسائل کود ک دارند. پژوهش حاضر به منظور پیش بینی تنش والدینی و آشفتگی روان شناختی مادران بر اساس مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان دبستانی با تأخیرهای تحولی انجام شد.
روش : طرح پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است. داده های پژوهش با روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل تحلیل شده است..جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان 11-6 ساله با تأخیرهای تحولی شامل کودکان مبتلا به اوتیسم مراجعه کننده به مراکزآموزشی و توان بخشی و دانش آموزان مدارس با نیازهای ویژه شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 را شامل می شد. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. پس از توضیح اهداف پژوهش برای مادران و جلب رضایت آگاهانه از آنها، مقیاس های رفتار غیرعادی کودکان (1986)، فرم کوتاه شده آزمون علایم روانی (1973) ، مقیاس کارکرد انطباقی واینلند(1984)، شاخص تنیدگی والدینی(1967) توسط مادران تکمیل شد.
یافته ها: داده های پژوهش به وسیله روش آماری مدل یابی ساختاری از طریق نرم افزار لیزرل مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که بین مؤلفه های مشکلات رفتاری کودکان با تأخیرهای تحولی (با اوتیسم و بدون اوتیسم) با آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران آنها رابطه مثبت وجود دارد ولی بین مؤلفه های کارکردهای انطباقی این کودکان با آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران رابطه منفی وجود دارد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مدل یابی ساختاری می توان استنباط کرد که کارکردهای انطباقی و مشکلات رفتاری کودکان با تأخیرهای تحولی در قالب روابط ساختاری تغییرات آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران را به طور معنی دار تبیین کنند. به عنوان مثال متغیر خودتحریکی با ضریب بتای (24/0) و t محاسبه شده(72/3) قادر است 24% از تغییرات آشفتگی روان شناختی مادران را به طور معنی دار تبیین کنند و این متغیر با ضریب بتای(42/ 0و t محاسبه شده (46/5) قادر است 42% از تغییرات استرس والدینی مادران را به طور معنی دار تبیین کند.
مقایسه سرعت یادگیری و انتقال اطلاعات در نیمکره های مغز بین افراد وابسته به مواد مخدر و افراد عادی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور مقایسه سرعت یادگیری و انتقال اطلاعات در نیمکره های مغز بین افراد دچار سوءمصرف مواد و عادی صورت گرفت. روش: جامعه آماری در این پژوهش شامل پسران دچار سوءمصرف مواد که جهت ترک به مراکز وابسته به بهزیستی در سال 1395 مراجعه کرده اند و پسران عادی است. روش نمونه گیری در این پژوهش به روش نمونه گیری خوشه ای است. حجم نمونه در این پژوهش 115 نفر پسر دچار سوءمصرف مواد و 115 نفر پسر عادی است. روش انجام این پژوهش به صورت علی مقایسه ای است. به منظور گردآوری اطلاعات از ابزار ترسیم در آیینه استفاده شده است. نتایج حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS 20 و روش تحلیل واریانس یک راهه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سرعت یادگیری و انتقال اطلاعات در نیمکره های مغز افراد دچار سوءمصرف مواد و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصله از پژوهش می توان نتیجه گرفت که افراد دچار سوءمصرف مواد در سرعت یادگیری و انتقال اطلاعات بین دو نیمکره ضعیف تر از افراد عادی عمل می کنند.
بررسی اثر ضربان های دوگوشی بر افراد معتاد با استفاده از سیگنال مغزی (EEG)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش با بررسی تأثیر ضربان دوگوشی بر افراد معتاد، استفاده از این تکنولوژی به عنوان کمک درمان در ترک پایدار اعتیاد امکان سنجی شده است. روش : جامعه آماری از 15 نفر مرد معتاد بستری در کلینیک ترک اعتیاد، تشکیل شده بود که زیر نظر پزشک معالج و با استفاده از آزمون شخصیت آیزنک و آزمون ادرار انتخاب شدند. به 10 نفر علاوه بر درمان عادی، در سه جلسه تحریک کنترل شده ضربان دوگوشی اعمال و 5 نفر به عنوان شاهد فقط درمان عادی را پیگیری کرده اند. از شرکت کنندگان آزمون دوپامین از نمونه ادرار، ثبت سیگنال مغزی و پرسش نامه خلق وخوی برامز اخذ شد. یافته ها: اعمال ضربان دوگوشی کنترل شده باعث کاهش عصبانیت، تنش، سردرگمی، افزایش سرزندگی، تمایل به ادامه درمان و دریافت بهبودی در افراد معتاد شد. نتیجه گیری: به کارگیری ضربان دوگوشی کنترل شده در کنار سایر فعالیت های مورداستفاده در فرایند درمان اعتیاد به عنوان روشی بدون عوارض جانبی، می تواند باعث تسریع و تثبیت درمان در افراد شود.
تاثیر استعاره درمانی فردی بر باورهای غیرمنطقی افراد وابسته به سوءمصرف مواد مخدر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: وابستگی به مواد، یک بیماری مخرب، پیشرونده و مزمن است. درمان های روان شناختی متمرکز بر باورهای افراد، می تواند در درمان این بیماری، موثر واقع گردد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی استعاره درمانی فردی بر باورهای غیر منطقی افراد وابسته به سوءمصرف مواد مخدر انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام افراد وابسته به سوءمصرف مواد مخدر بود که در بهار سال 1393 به کلینیک های درمان نگهدارنده با متادون در سطح شهر کرمانشاه مراجعه نموده بودند. از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی، تعداد 38 بیمار انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمون و یا شاهد قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های شخصیتی چندمحوری میلون و باورهای غیرمنطقی جونز، هم چنین برنامه ی استعاره درمانی در گروه آزمون بود. داده ها با استفاده از آزمون مانووا در نرم افزار SPSS نسخه ی 20 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که استعاره درمانی منجر به کاهش معنی دار در باورهای نیاز به تایید، انتظار از خود بالا، بازفعالی ناامیدی، بیش توجهی مضطربانه و کمال طلبی می گردد (05/0>P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد استعاره درمانی می تواند واکنش های بیمار را بدون بالا بردن اضطراب وی، خنثی سازد و به بیمار از طریق ایجاد آگاهی و یا بازسازی شرایط، کمک نماید لذا پیشنهاد می شود که از این روش درمانی برای بازسازی شناختی استفاده گردد.
نقش سیستم های مغزی- رفتاری در اختلال سایکوپاتی بر اساس مدل سه بخشی سایکوپاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سایکوپاتی مجموعه ای از خصوصیات عاطفی، بین فردی و رفتاری است که نمایانگر سنگدلی، بی پروایی، فربیکاری، بزرگ منشی، هیجان خواهی و پرخاشگری می باشد. مدل سه بخشی سایکوپاتی که این اختلال را بر اساس سه سازه تهور، پستی و بازداری زدایی توصیف می کند، با هدف تلفیق و ترکیب مفاهیم و رویکردهای تاریخی مختلف و متضاد نسبت به ارزیابی سایکوپاتی توسعه یافت. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سیستم های مغزی- رفتاری در اختلال سایکوپاتی بر اساس مدل سه بخشی سایکوپاتی می باشد.\nروش: در یک طرح همبستگی از نوع علی غیر آزمایشی در قالب مدل یابی معادلات ساختاری، تعداد 450 نفر از زندانیان دارای جرایم مختلف زندان مرکزی ارومیه بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و مقیاس سه بخشی سایکوپاتی و مقیاس فعال ساز رفتاری/ بازداری رفتاری(BIS/BAS) کارور و وایت اجرا گردید. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با بر آورد حداکثر برازش تحلیل شد.\nیافته ها: نتایج نشان داد که مدل نظری پژوهش برازش مناسبی دارد. همچنبن سیستم جنگ/گریز/اجتناب (FFFS) اثر مثبت معناداری بر تهور و اثر منفی معناداری بر بازداری زدایی و پستی دارد. سیستم فعال ساز رفتاری(BAS) اثر مثبت معناداری بر تهور، پستی و بازداری زدایی داشته و سیستم بازداری رفتاری (BIS) نیز اثر مثبت معناداری فقط بر تهور داشته و بر پستی و بازداری زدایی اثر معناداری ندارد.\nنتیجه گیری: نتایج بدست آمده از این مطالعه بطور کلی نقش سیستم های مغزی- رفتاری را در تبیین ابعاد سه گانه مدل سه بخشی مورد تأیید قرار داده و نشان داد که تئوری حساسیت به تقویت تأثیر مهمی در بسط تئوریکی و پژوهشی سبب شناسی سایکوپاتی داشته و از نقش اساسی تر سیستم فعال ساز رفتاری در اختلال سایکوپاتی حمایت می کند.
مقایسه شیوه درگیری و عوامل موثر در مداخله والدین در ارتباط با یادگیری دانش آموزان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال کم توجهی-بیش فعالی یکی از اختلال های شایع در کودکان است. نارسایی هایی که در اثر این اختلال به وجود می آید، برکودکان در خانه، مدرسه، اجتماع و بین همسالان تاثیر می گذارد. هدف این پژوهش، مقایسه شیوه درگیری و عوامل موثر در مداخله والدین درباره یادگیری دانش آموزان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی و دانش آموزان عادی بود.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای بود. شرکت کنندگان در این پژوهش دانش آموزان پایه سوم ابتدایی بودند که از بین آن ها 100 نفر (50 نفر عادی و 50 نفر با اختلال کم توجهی-بیش فعالی) انتخاب شدند. آزمون هوشی ریون، پرسش نامه خانواده-مدرسه، پرسش نامه شیوه درگیری والدین، مقیاس کانرز والدین و معلمان به عنوان ابزارهای پژوهش به کار رفتند. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و آزمون تی مستقل استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد شیوه درگیری والدین دارای کودکان عادی از نوع ابزاری و والدین دارای کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی از نوع کنترلی است. درمورد جنسیت نیز نتایج نشان داد شیوه درگیری ابزاری و شیوه درگیری کنترلی در پسران (عادی و با اختلال کم توجهی-بیش فعالی) بیشتر از دختران (عادی و با اختلال کم توجهی-بیش فعالی) است ( 01/0P<). درمورد عوامل موثر در مداخله والدین نیز نتایج نشان داد بین میانگین همه عامل ها در سطح ( 01/0P<) در والدین کودکان عادی و کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی غیر از عامل دعوت مدرسه ( 05/0P> ،90/0t=) تفاوت وجود دارد.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد والدین کودکان عادی در تعامل با کودکان بیشتر از شیوه ابزاری و والدین کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی بیشتر از شیوه کنترلی استفاده می کنند. همچنین نتایج نشان داد والدین هر 2شیوه تعامل ابزاری و کنترلی را در ارتباط با پسران نسبت به دختران بیشتر به کار بردند. از عوامل موثر در مداخله والدین نیز به جز عامل دعوت مدرسه میانگین همه عوامل در والدین کودکان عادی و کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی متفاوت بود.
نقش تنظیم هیجان و کنترل فکر در پیش بینی اختلال استرس پس از آسیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اختلال استرس پس از آسیب بر اساس دشواری در تنظیم هیجان و راهبردهای کنترل فکر انجام شد.\nروش: شرکت کنندگان در پژوهش شامل، 149 نفر از افراد ساکن در روستاهای زلزله زده شهرستان هریس بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از مقیاس نشانگان اختلال استرس پس از آسیب- فرم مصاحبه (PSS-I)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS) و پرسشنامه راهبردهای کنترل فکر (TCQ) و جهت تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام بر پایه نرم افزار SPSS-16 استفاده شد.\nیافته ها: نتایج حاکی از ارتباط مثبت معنادار بین اختلال استرس پس از آسیب ، راهبردهای تنظیم هیجان و کنترل فکر (01/0>p) بود. ارتباط مثبت و معنادار بین راهبردهای عدم پذیرش هیجان، دشواری در رفتارهای هدفمند، دسترسی محدود به راهبردهای مؤثر تنظیم هیجان ، دشواری در کنترل رفتارهای تکانشی و نیز خودتنبیهی با اختلال استرس پس از آسیب (01/0>p) وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که دو خرده مقیاس از مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (دشواری در رفتارهای هدفمند و دسترسی محدود به راهبردهای مؤثر تنظیم هیجان) در مجموع 29 درصد از واریانس اختلال استرس پس از آسیب در گروه نمونه را پیش بینی می کنند.\nنتیجه گیری: بر اساس نقش دشواری در تنظیم هیجان، خصوصاً دشواری در رفتارهای هدفمند و همچنین دسترسی محدود به راهبردهای مؤثر تنظیم هیجان، به عنوان عوامل پیش بینی کننده اختلال استرس پس از آسیب، نتایج حاکی از ضرورت آموزش تنظیم هیجان در راستای پیشگیری و بهبود اختلال استرس پس از آسیب می باشد.
پلیس و مقابله با مواد روان گردان
حوزههای تخصصی:
امروزه مصرف مواد روان گردان برای جوامع یک نگرانی بزرگ است. مواد مخدر صنعتی به عنوان خطرناک ترین عامل باعث متلاشی شدن کانون گرم خانواده ها می شود. مصرف مواد روان گردان نیز عوارض جسمانی و روانی زیادی به دنبال دارد. این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی به دنبال بررسی وضعیت فعلی مواد روانگردان و نقش پلیس در مقابله با آن است. نقش پلیس در پیشگیری و مقابله با مواد روان گردان نقشی اساسی و پایه ای است. پلیس می تواند با کمک سازمان های مسئول در این حوزه، کنترل مواد روان گردان، شناخت و توجه لازم به جایگاه آموزش های همگانی، توجه به ظرفیت رسانه های گروهی و ارتباط جمعی، توجیه و آموزش نسل جوان ازخطرات و مصائب ناشی از مواد روانگردان نقش مهم و موثری در امر مقابله با مواد داشته باشد. توجه خانواده ها به نوجوانان، آگاهی بخشی به خانواده ها در خصوص مواد روان گردان، همچنین افزایش حمایت های مادی و قانونی از پلیس مبارزه با مواد مخدر و توجه بیشتر به کارکنان درگیر در این حوزه نیز از جمله موارد مهم دیگر در مقابله با مواد روان گردان است. با توجه به اینکه بخشی از جرایم مواد مخدر و روانگردان توسط زنان انجام می شود توجه به نقش پلیس زن نیز در مقابله با مواد مخدر و روان گردان حائز اهمیت است. بنابراین حضور زنان پلیس نیز می تواند در شناسایی، بازجویی و تحقیق از زنان مجرم موثر و مفید باشد.
استفاده از دستگاه ارتباطی جایگزین مبتنی بر آی پد برای دانش آموزان مبتلا به فلج مغزی و اختلال طیف اتیسم در کلاس درس با استفاده از دسترسی به فناوری ارایه برنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: افرادی که به عنوان فلج مغزی و اختلال طیف اتیسم تشخیص داده می شوند دارای کمبودهای ارتباطی قابل توجهی هستند. استفاده از یک دستگاه ارتباطی تقویتی و جایگزین اغلب اوقات برای ارتقای زبان و همکاری در مدارس، منزل و محیط های اجتماعی لازم و ضروری است. پژوهش حاضر تاثیر ارایه دستگاه ارتباطی تقویتی و جایگزین با فناوری بالا را برای دانش آموزان مبتلا به فلج مغزی واختلال طیف اتیسم، موردارزیابی قرار می دهد که آی پد اپل نامیده می شود و دارای نرم افزار کاربردی «گوتالک نو» است. تلفیق فناوری، به همراه کاربرد بلندمدت از دستگاه ارتباطی تقویتی و جایگزین بر ارتقای عناصر کلیدی در جهت آموزش دانش آموزان، معلمان، دستیاران آموزشی و والدین در طول سال تحصیلی تاکید دارد.
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهند که در اثر استفاده از آی پد مهارت های ارتباطی دانش آموزان و عملکرد غیررسمی شان در مدارس افزایش یافته است. همچنین نیاز به توسعه شریک ارتباطی در طی زمان کاهش یافته، درحالی که دانش آموز، معلم و والدین همچنان با وجود دستگاه آی پد جایگاه شان حفظ می شود. این پژوهش موردی از کاربرد این دستگاه ارتباطی با فناوری بالا برای نیازهای ارتباطی پیچیده و دسترسی جامع حمایت می کند که خواستار آموزش نظام مند والدین، دستیاران آموزشی، معلمان و دانش آموزان هستند.
اثربخشی لگو درمانی در افزایش مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم با عملکرد سطح بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی لگو درمانی در افزایش مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم با عملکرد سطح بالا می باشد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان پسر 12-6 ساله اتیسم با عملکرد سطح بالا مراجعه کننده به مرکز امید عصر تهران در سال 1394 می باشد که 20 کودک اتیسم به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. در پژوهش حاضر جهت تشخیص کودکان اتیسم از کتابچه تشخیصی DSM.5 و نظر و تایید روانپزشک و برای سنجش مهارت های اجتماعی از پرسشنامه استونی و همکاران استفاده شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که لگو درمانی روی توانایی درک هیجانات، شروع تعامل، حفظ تعامل و مهارت اجتماعی تاثیر مثبت داشته است. بنابراین نتیجه گرفته می شود که لگو درمانی در تقویت و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم با عملکرد سطح بالا موثر است.
مقایسه اثربخشی موسیقی درمانی و نوروفیدبک بر کاهش درد افراد مبتلا به اختلال نشانه جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی و مقایسه موسیقی درمانی و نوروفیدبک به عنوان دو روش غیرتهاجمی، بر کاهش درد بیماران اختلال نشانه جسمانی انجام گرفته است. روش: گروه نمونه در این پژوهش 86 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند و بر اساس شکایات دردهای جسمانی و تشخیص پزشکان انتخاب شدند. همه آزمودنی ها به مقیاس سنجش دردهای نشانه جسمانی ساکاتا و تاکاتا پاسخ دادند. سپس در گروه مداخله موسیقی درمانی و نوروفیدبک قرار گرفتند. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس بررسی شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نوروفیدبک در مقایسه با موسیقی درمانی تأثیر قابل ملاحظه ای بر کاهش درد افراد مبتلا به اختلال نشانه جسمانی به ویژه کاهش سردرد داشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت نوروفیدبک با توجه به تأثیری که بر امواج مغزی دارد می تواند در تنظیم و کاهش دردهای روان نتی مؤثر باشد.
تعیین اثر بخشی هموآنسفالوگرافی (HEG) بر اضطراب درد، شدت درد بربیماران مبتلا به میگرن 55-25 سال شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی هموآنسفالوگرافی (HEG) بر اضطراب درد و شدت درد بیماران مبتلا به میگرن 55-25 سال شهر اصفهان انجام شد. روش کار: این پژوهش بالینی با گروه شاهد با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه ی پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به میگرن 55-25 سال مراجعه کننده به مراکز درمانی، مطب پزشکان مغز و اعصاب و روان پزشکان اصفهان طی پاییز سال 1394 بود. نمونه گیری به صورت در دسترس و تعداد30 نفر از بیماران مبتلا به میگرن انتخاب شدند و با توجه به ملاک های ورود و خروج و به صورت تصادفی به گروه آزمون (15 نفر) و شاهد (15 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله به پرسش نامه اضطراب درد و پرسش نامه شدت درد پاسخ دادند. گروه آزمون تحت درمان هموآنسفالوگرافی قرار گرفته و در مورد گروه شاهد در این مدت هیچ گونه مداخله ای صورت نگرفت. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که تفاوت بین گروه آزمون و شاهد در اضطراب درد و شدت درد، معنی دار بوده است (05/0>P). نتیجه گیری: بنا بر نتایج پژوهش برای کاهش اضطراب درد و شدت درد بیماران مبتلا به میگرن می توان از درمان هموآنسفالوگرافی سود جست.