فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :اختلال وسواسی- جبری (Obsessive compulsive disorder یا OCD) نوعی از اختلالات اضطرابی به شمار می رود که در افراد دارای اعتقادات مذهبی، می تواند در زمینه مذهبی بروز کند. استرس در تشدید علایم این اختلال نقش دارد. استفاده از راهبردهای مقابله با استرس مناسب، می تواند از تأثیرات این عامل بر بیمار بکاهد. هدف از انجام این مطالعه، تأثیر درمان شناختی- رفتاری مذهبی در راهبردهای مقابله با استرس و نمره وسواس بیماران مبتلا به OCD با محتوای مذهبی بود. مواد و روش ها:مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی (روش های غیر دارویی) بود که به صورت قبل و بعد از مداخله انجام شد. روان درمانی طی 10 جلسه (یک جلسه 5/1 ساعته در هفته ) انجام گرفت. یک نفر روان پزشک و یک نفر روحانی متخصص در علوم حوزه فقه و آشنا با اختلال وسواس (با ابعاد علمی آن) اداره جلسات را بر عهده داشتند. نمره Yale-Brown بالاتر از 17 معیار ورود اولیه به پژوهش در نظر گرفته شد. قبل از شروع دوره و در پایان دوره (جلسه دهم)، پرسش نامه مربوط به خصوصیات دموگرافیک بیماران، مقیاس Y-BOCS (Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale) و چک لیست مقابله با استرس (Coping Scale-Revised یا CS-R) توسط یک روان شناس بالینی تکمیل گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های Wilcoxon و Mann Whitney U و ضریب همبستگی Spearman در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:تعداد 15 بیمار وارد مطالعه شدند. میانگین نمره مقیاس Y-BOCS قبل از مداخله 39/29 ± 00/6 و بعد از مداخله 1/24 ± 5/6 به دست آمد (012/0 = P). میانگین نمره CS-R نیز از 5/36 ± 9/12 قبل از مداخله به 3/35 ± 0/12 بعد از مداخله رسید (442/0 = P). نتیجه گیری:نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که روان درمانی شناختی- رفتاری با رویکرد مذهبی، می تواند تأثیر قابل توجهی در افراد مبتلا به اختلال وسواس جبری داشته باشد، اما این جلسات بر روی راهبرد مقابله با استرس این بیماران تأثیری نگذاشت.
ارتباط باور آمیختگی اندیشه– عمل و هوش شخصی با علایم اختلال شخصیت مرزی دانشجویان: با میانجی گری نقش کنترل عواطف(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :متغیرهای روان شناختی در محیط های دانشگاهی که از لحاظ تفاوت های فردی و شخصیتی از تنوع بسیاری برخوردار است، باعث افزایش سازگاری دانشجویان شده و عملکرد تحصیلی آنان تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین رابطه باورآمیختگی اندیشه- عمل و هوش شخصی با علایم اختلال شخصیت مرزی دانشجویان با میانجی گری کنترل عواطف بود. مواد و روش ها:پژوهش از نوع همبستگی بود. نمونه آماری تحقیق شامل 250 نفر از دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه های شهرستان های بناب و مراغه در سال تحصیلی 94- 1393 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه باورآمیختگی فکر- عمل Rachman و همکاران، مقیاس کنترل عواطف William و همکاران، پرسش نامه اختلال شخصیت مرزی Claridge و Broks و پرسش نامه هوش شخصی Mayer و همکاران استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی Pearson، Bootstrap و Sobel و از طریق برنامه نرم افزار SPSS Amos مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها:برازندگی مدل در اصلاح اولیه از طریق حذف مسیر غیر معنی دار تأیید شد. اثر مستقیم هوش شخصی، افسردگی، آمیختگی اندیشه- عمل اخلاقی، خشم بر روی علایم اختلال شخصیت مرزی معنی دار بود، اما اثر مستقیم احتمال برای خود، احتمال برای دیگران، اضطراب و هیجان مثبت معنی دار نشد. اثر غیر مستقیم آمیختگی اندیشه- عمل اخلاقی با میانجی گری افسردگی، خشم و هیجان مثبت، آمیختگی فکر- عمل احتمال برای خود با میانجی گری افسردگی، آمیختگی فکر- عمل احتمال برای دیگران با میانجی گری افسردگی، خشم و هیجان مثبت بر صفات مرزی معنی دار بود، اما اثر غیر مستقیم هوش شخصی معنی دار نبود. در مجموع، 66 درصد از واریانس صفات مرزی از طریق متغیرهای مدل تبیین شد. نتیجه گیری:راهبردهای تنظیم هیجان و هوش شخصی با میانجی گری کنترل عواطف در تبیین علایم اختلال شخصیت مرزی نقش دارد. بنابراین، به نظر می رسد که وقوع راهبردهای ناکارامد تنظیم شناختی هیجان و کنش و هوش شخصی پایین، آسیب پذیری فرد را نسبت به صفات مرزی بالا می برد.
نقش تشخیصی انقطاع پاداش تاخیری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به مصرف مواد محرک و افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی انقطاع پاداش تأخیری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد محرک و افیون بود. روش: در قالب یک طرح علی-مقایسه ای از بین مراجعه کنندگان مبتلا به مصرف مواد محرک و افیون به صورت در دسترس 45 بیمار مبتلا به افیون و 45 بیمار مبتلا به محرک انتخاب شدند و پرسشنامه های انقطاع پاداش تأخیری و هیجان خواهی فرم پنج در میان آن ها اجرا شد. یافته ها: نتایج تابع تشخیصی نشان داد هیجان خواهی و انقطاع پاداش تأخیری توانسته اند 66/86 درصد افراد مواد محرک و 44/84 درصد افراد مواد افیونی را درست گروه بندی کنند؛ به عبارت دیگر به صورت کلی 60/85 درصد کل نمونه درست طبقه بندی شده اند. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در برنامه های پیشگیری و درمان مرتبط با این دو اختلال به این متغیرها توجه ویژه شود.
مدل یابی ساختاری سبک های دلبستگی به خدا ،تاب آوری و سلامت روانی در والدین دارای کودکان نارسایی های رشدی و هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مدل یابی ساختاری سبک های دلبستگی به خدا ،تاب آوری و سلامت روانی در والدین دارای کودکان نارسایی-های رشدی و هوشی بود، طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران دارای کودکان نارسایی های رشدی و هوشی شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 در دوره ابتدایی بود. تعداد 200 نفر از این گروه از طریق روش نمونه گیری هدفمند دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و مقیاس های تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، دلبستگی به خدا روات و کرکپاتریک (2002) و سلامت روانی دراگوتیس و همکاران (1976) برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که در بین دلبستگی به خدا، دلبستگی ایمن منجر به افزایش سلامت روانی، دلبستگی اضطرابی باعث کاهش سلامت روانی و دلبستگی اجتنابی منجر به کاهش سلامت روانی و تاب آوری می شود. افزون بر این، تاب آوری عامل افزایش سلامت روانی شد، ولی تاب آوری در رابطه دلبستگی به خدا و سلامت روانی، نقش واسطه ای ایفا نکرد. باتوجه به اهمیت سازه های معنوی تحولی در ارتقای سلامت روانی و کاربرد آن هم در حوزه های پژوهشی و مداخله های روان شناختی، برای والدین کودکان نارسایی های رشدی و هوشی و دیگر گروه ها پیشنهاد می شود.
نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم و بهزیستی روان شناختی مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم و بهزیستی روان شناختی مادر بود. جامعه آماری شامل مادرانِ کودکان دارای اختلال های طیف اوتیسم در دامنه ی سنی 3 تا 16 سال شهرهای تهران، کرج و قزوین بودند که از بین آنها 170 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه های بررسی مشکلات و نقاط قوت کودک، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی و پرسشنامه ی تاب آوری خانواده برای سنجش استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دو متغیر ذهن آگاهی و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین متغیرهای پیش بین (مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم) و ملاک (بهزیستی روان شناختی مادر) نقش واسطه ای ایفا می کنند. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود متخصصان این حوزه در اقدام برای مداخله های درمانی، توجه خود را علاوه بر راهکارهای متمرکز بر کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم، بر شرایط سلامت روانی والدین، محیط خانواده، منابع موجود در جامعه و سایر عوامل مربوط به بافت زندگی کودک نیز معطوف کنند.
مقایسه اثر بخشی« طرحواره درمانی» و «حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد» به روش موردی بر کاهش اضطراب اجتماعی: ارائه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق باهدف مقایسه اثر بخشی «طرحواره درمانی» و«حساسیت زدایی باحرکات چشم و پردازش مجدد» به روش موردی بر کاهش اضطراب اجتماعی مراجعین نا ایمن مرکز مشاوره اجرا گردید.روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی بود و نمونه به تعداد 22نفر با توجه به اجرای آزمون بر روی جامعه مراجعینِ مرکز مشاوره انتخاب و در سه گروه جایگزین تصادفی شدند.جهت گردآوری داده ها ازمقیاس اضطراب اجتماعی کانور( SPIN) وآزمون دلبستگی هازان و شیور(ASP) استفاده شد.داده های به دست آمده با استفاده از روش کوواریانس تحلیل گردید. نتایج نشان دادکه طرحواره درمانی و حساسیت زدایی در مقایسه با گروه لیست انتظار تاثیر معناداری در کاهش اختلال دارند.تفاوتی از لحاظ میزان تاثیر در بین دو روش درمانی مشاهده نشد.برای کاهش مولفه ترس اختلال اضطراب اجتماعی روش طرحواره درمانی موثر تر از حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد می باشد.بر این اساس میتوان برای کاهش اضطراب اجتماعی از هر دو روش درمانی بهره برد.وبرای کاهش مولفه ترس،طرحواره درمانی ارجحیت دارد
مدل علی اثر شخصیت بی ثباتی هیجانی بر گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان با نقش میانجی نگرش به مصرف مواد مخدر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل اثر شخصیت بی ثباتی هیجانی بر گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان با نقش میانجی نگرش به مصرف مواد مخدر در نوجوانان انجام شد. روش: روش پژوهش، توصیفی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش، دانش آموزان شهرستان قدس استان تهران در سال تحصیلی 94 بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، تعداد 644 نفر از آن ها انتخاب شدند و پرسش نامه های پنج عاملی بزرگ شخصیت نوجوانان، گرایش به رفتارهای پرخطر و نگرش به مصرف مواد مخدر را پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد مدل مفهومی پژوهش دارای شاخص های برازش مناسبی با داده ها می باشد (56/2 =df/, χ2 049/0=RMSE ,98/0=CFI ,96/0=GFI). در این مدل تمامی مسیرهای مستقیم، غیرمستقیم و کلی برای پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر معنی دار به دست آمد؛ همچنین نگرش به مصرف مواد مخدر در رابطه با بی ثباتی شخصیتی و گرایش به مصرف مواد مخدر نقش میانجی داشت. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر نشان داده شد چگونه عوامل درون فردی در یک مدل بر گرایش به انواع رفتارهای پرخطر در نوجوانان تأثیر می گذارد.
رابطه مهارت های حرکتی در پیش بینی مهارت اجتماعی و رفتار چالشی (تکراری) کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مهارت های حرکتی با مهارت های اجتماعی و رفتارهای چالشی کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شده است. روش پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری، شامل کلیه کودکان پسر با اختلال مراکز ویژه اتیسم شهر تهران در سال 1396- 1395 است. از کل جامعه هدف، تعداد 50 پسر با اختلال طیف اتیسم در دامنه سنی 5 تا 14 سال به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری خوشه تصادفی شدند. از فرم معلم مقیاس مهارت اجتماعی الیوت و گرشام (1999)، مقیاس تجدید نظر شده رفتارهای تکراری (2000) و مقیاس رشد حرکتی درشت اولریخ2 (2000) برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون، آزمون t تحلیل شدند. نتایج نشان داد مهارت های حرکتی با مهارت های اجتماعی همبستگی مثبت و معنادار (05/0 (p<و مهارت های حرکتی با رفتارهای چالشی رابطه منفی و معنادار (05/0 (p<دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که زیرمقیاس های جا به جایی و کنترل شئ آزمون مهارت حرکتی48 درصد توانایی پیش بینی مهارت اجتماعی و 24 درصد توانایی پیش بینی رفتارهای چالشی را در کودکان با اختلال اتیسم دارند. با توجه به نتایج تحقیق، به نظر می رسد مهارت های حرکتی به عنوان یک عامل پیش بینی کننده توانایی ارتباط اجتماعی و کاهش رفتارهای چالشی می تواند به عنوان یک عامل مداخله ای و درمانی موثر برای بهبود و افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش رفتارهای چالشی به کار برده شود.
مقایسه اثربخشی آموزش حل مسئله و ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی افراد کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه آموزش حل مسئله و ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی افراد کم توان ذهنی خفیف بود. روش: روش این پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. تعداد 21 فرد کم توان ذهنی خفیف پس از بررسی ملاک های ورودی به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (جمعاً سه گروه هفت نفره) قرار گرفتند. برای سنجش مهارت های اجتماعی از پرسش نامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1999) استفاده شد. ابتدا نمرات مهارت های اجتماعی از طریق پرسش نامه جمع آوری شد. پس از اجرای پیش آزمون گروه های آزمایش به مدت 20 جلسه به صورت انفرادی آموزش دیدند. یکی از گروه های آزمایش آموزش حل مسئله و گروه دیگر آموزش ایفای نقش را دریافت نمود. پس از اجرای جلسات آموزشی پس آزمونی به منظور بررسی مهارت های اجتماعی در گروه های آزمایش و کنترل اجرا شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی باعث افزایش میانگین نمرات مهارت های اجتماعی در پس آزمون در هر دو گروه شده است، اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نیست. با این وجود مقایسه میانگین ها نشان داد که روش ایفای نقش نسبت به روش حل مسئله تأثیر بیشتری بر اکتساب مهارت های اجتماعی داشته است. نتیجه گیری: با استناد به یافته های این پژوهش می توان گفت روش هایی که فرد را در آموزش درگیر نگه می دارند می توانند اثرگذاری بیشتری بر اکتساب مهارت های اجتماعی در افراد کم توان ذهنی داشته باشند.
مقایسه میزان علایم روان رنجور بین بیماران گوارشی، همراهان سالم و گروه شاهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف :تداخل عوامل روانی و جسمانی در مورد فعالیت های دستگاه گوارش، همیشه در عمق اندیشه انسان جای داشته است. این پژوهش با هدف مقایسه میزان علایم روان رنجور بین بیماران گوارشی، همراهان سالم و گروه شاهد انجام شد. مواد و روش ها:پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود که به روش توصیفی انجام گردید. شرکت کنندگان پژوهش به صورت در دسترس انتخاب شدند و در سه گروه بیماران گوارشی (100 نفر)، همراهان سالم (60 نفر) و گروه شاهد (100 نفر) قرار گرفتند. سپس، آزمون SCL-90-R (Symptom Checklist-90-Revised) برای آنان اجرا گردید. داده ها پس از جمع آوری، در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:بین سه گروه مورد مطالعه، از نظر روان پریشی (04/0 = P)، وسواس- اجبار (01/0 > P)، شکایات جسمانی (01/0 > P) و اضطراب (02/0 = P) تفاوت معنی داری وجود داشت. بین دو گروه بیمار و شاهد نیز از نظر ضریب کلی علایم (Global Symptom Index یا GSI) (02/0 = P)، روان پریشی (01/0 = P)، وسواس- اجبار (01/0 > P)، شکایات جسمانی (01/0 > P) و اضطراب (01/0 = P) تفاوت معنی داری مشاهده شد. همچنین، تفاوت بین دو گروه همراه و شاهد از نظر وسواس- اجبار (02/0 = P) و اضطراب (04/0=P) معنی دار بود. نتیجه گیری:به طور کلی، نتایج پژوهش حاضر قبل از هر چیز به رابطه بین علایم روان رنجور با بیماری های گوارشی می پردازد. نتایج به دست آمده می تواند بستری را برای بررسی عمیق تر اختلالات گوارش فراهم نماید. این امر گام مهمی در جهت تبیین و شناخت بیماری های گوارش خواهد بود و از طرف دیگر، تلویحات مهمی در زمینه های درمانی خواهد داشت. همچنین، پیشنهاد می گردد در آینده مطالعات مشابهی با وسعت و عمق بیشتری انجام گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان مواجهه و بازداری از پاسخ و درمان تعهد و پذیرش در کاهش وسواس فکری و عملی بیماران مبتلا به وسواس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مواجهه و بازداری از پاسخ (Exposure and Response Prevention Therapy یا ERP Therapy) و درمان پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) در کاهش وسواس فکری و عملی بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی (Obsessive-compulsive disorder یا OCD) انجام شد. مواد و روش ها:این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون، همراه با گروه شاهد بود. جامعه پژوهش را همه بیماران وسواسی بالای 18 سال که در سال 1393 به مراکز مشاوره خصوصی و مراکز بهداشتی- درمانی شهری و روستایی شهرستان رشت مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. نمونه آماری شامل 45 بیمار مبتلا به OCD بود که از میان مراجعه کنندگان به این مراکز انتخاب شدند و به صورت تصادفی در یکی از گروه های آزمایشی (ACT و ERP) یا شاهد قرار گرفتند. گروه های آزمایشی هشت جلسه درمان 45 دقیقه ای دریافت نمودند. به منظور سنجش شدت وسواس فکری و عملی، مقیاس شدت وسواس فکری و عملی Yale-Brown استفاده گردید. یافته ها:در نمرات پس آزمون وسواس فکری و وسواس عملی، بین سه گروه تفاوت معنی داری وجود داشت (010/0 ≥ P). بر اساس نتایج آزمون تعقیبی Tukey، در وسواس فکری و عملی میانگین نمرات ACT و ERP و میانگین نمرات هر دو گروه درمانی از گروه شاهد به طور معنی داری کمتر بود (050/0 ≥ P). نتیجه گیری:نتایج پژوهش حاضر نشان داد که درمان ACT کاهش بیشتری در شدت وسواس فکری و عملی ایجاد می کند. بنابراین، متخصصان بهداشت روانی می توانند از آن به عنوان یک گزینه درمانی دارای پیشینه پژوهشی استفاده نمایند.
عوامل مؤثر بر سوء مصرف مواد مخدر جوانان در ایران: تحلیل نقشه های شناختی فازی مبتنی بر نظرات متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناخت عوامل مؤثر بر سوء مصرف مواد مخدر از دیدگاه افرادی که درگیر درمان آن هستند، انجام شد. روش: به علت ساختار پیچیده و مبهم عوامل مؤثر بر اعتیاد جوانان از روش نقشه های شناختی فازی برای گردآوری و تحلیل داده ها استفاده شد. شرکت کنندگان پژوهش شامل 16 نفر پزشکان و روان شناسان مراکز درمان اعتیاد ارومیه بودند. یافته ها: نتایج نشان داد از نظر متخصصان به ترتیب متغیرهای اعتیاد اعضای خانواده با درجه بیرونی 1/54، بیکاری با درجه بیرونی 1/32 و همسالان منحرف با درجه بیرونی 0/88بیشترین تاثیر را بر اعتیاد دارند. همچنین از نظر این متخصصان اعتیاد توان فرد برای مقابله با مشکلات زندگی را کاهش می دهد، ناتوانی در حل مشکلات نیز باعث افزایش احساس انزوا در فرد می شود و این امر نیز باعث تشدید اعتیاد فرد می گردد. نتیجه گیری: نتایج دارای تلویحات کاربردی است.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر افسردگی و امید به زندگی بیماران مبتلا به هپاتیت ب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به لزوم درمان های مناسب روان شناختی در بیماری های مزمن نظیر هپاتیت ب، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر افسردگی، امید به زندگی بیماران مبتلا به هپاتیت نوع ب، انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل بیماران 40-25 ساله ی مبتلا به هپاتیت نوع ب در سطح شهر مشهد در سال 1391 می باشند که دارای همبودی اختلال افسردگی (بر اساس ملاک های چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی و پرسش نامه ی افسردگی بک) و میزان پایین امید به زندگی (طبق آزمون امیدواری اشنایدر) بوده اند. تعداد 28 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 14 نفری آزمون و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمون به مدت 3 ماه، هر هفته تحت درمان شناختی-رفتاری قرار گرفت و گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکرد. بعد از اتمام دوره، مجددا آزمون های مذکور به عنوان پس آزمون در تمام افراد اجرا گردید. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSSنسخه ی 19 استفاده گردید.
یافته ها: تحلیل آزمون کوواریانس نشان داد که اثر گروه درمانی شناختی رفتاری در افزایش امید به زندگی بیماران هپاتیت نوع ب، معنی دار بوده است (01/0>P). هر چند این درمان بر افسردگی بیماران اثربخش بوده اما از نظر آماری معنی دار گزارش نگردید (18/0=P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد گروه درمانی شناختی رفتاری به عنوان یک رویکرد درمانی می تواند در بهبود افسردگی و به خصوص افزایش امید به زندگی بیماران مبتلا به هپاتیت ب موثر باشد.
سوء مصرف مواد در جوانان: پیشگیری، مداخلات اولیه، کاهش آسیب و درمان مصرف مواد در جوانان
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی نظام مند شواهد مربوط به اثربخشی مداخلات پیشگیرانه، مداخلات اولیه، مداخلات کاهش آسیب و همچنین درمان مصرف تنباکو و مواد غیر قانونی( مثل حشیش، اپیوئیدها، آمفتامین و کوکائین) در افراد جوان پرداخته می شود. مالیات، منع مصرف عمومی، محدودیت های تبلیغ ابزار مفیدی برای کاهش مصرف تنباکو هستند، اما برای مواد غیر قانونی کاربرد ندارند. شواهد موجود در مورد پیشگیری مبتنی بر مدرسه تحت تأثیر مشکلات روش شناختی است. مداخلاتی که از آموزش مهارت ها استفاده می نمایند نسبت به آگاهی بخشی اثر گذاری بیشتری دارند. شواهد مربوط به اثربخشی مداخلات هنجارهای اجتماعی و مداخلات فشرده برای کاهش مصرف مواد در افراد جوان قوی نیست. مداخلاتی که برای کاهش آسیب های مرتبط با تزریق به کار گرفته می شوند دارای اثربخشی متوسط تا زیاد هستند. با این حال بررسی های بیشتری بر روی افراد جوان باید صورت پذیرد. دسترسی کم به اطلاعات مرتبط با مصرف مواد آسیب زا در افراد جوان بیانگر نیاز به مداخلات آزمایشی است که در افراد بزرگسال اثر بخش بوده اند. شواهد موجود مربوط به کشورهایی است که میزان درآمد بالا دارند، که کاربرد آن در دیگر کشورها و فرهنگ ها و همچنین جوامعی که به لحاظ سن، جنسیت و وضعیت خطر متفاوت هستند، نامشخص است. برای افزایش شواهد مربوط به مداخلاتی که با هدف کاهش بار سنگین مصرف مواد در افراد جوان انجام می شود، تلاش های بیشتری مورد نیاز است.
اثربخشی تمرین های حسی-حرکتی بر مهارت های حرکتی، اجتماعی، تعاملی و رفتارهای قالبی در کودکان دارای اختلال های طیف اتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :مشکلات حسی- حرکتی مانند حالت عضلات، مهارت های حرکتی ظریف و درشت و تعادل و یکپارچگی حرکتی، از جمله نشانه های رایج در اختلالات طیف اوتیسم است و حیطه های گوناگون زندگی کودکان دارای اختلالات طیف اوتیسم را تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان اثربخشی تمرینات حسی- حرکتی بر بهبود مهارت های حرکتی و نشانگان اختلالات طیف اوتیسم انجام شد. مواد و روش ها:در این پژوهش نیمه تجربی، از میان کودکان دارای اختلالات طیف اوتیسم شهر تهران، دو کودک مبتلا به اختلال اوتیسم به صورت غیر تصادفی و در دسترس انتخاب شدند. با استفاده از طرح تک آزمودنی با چند خط پایه، از طریق آزمون حرکتی Lincoln-Oseretsky و مقیاس درجه بندی اوتیسم Gilliam (Gilliam Autism Rating Scale یا GARS)، داده های مهارت های حرکتی و نشانه های اختلال اوتیسم جمع آوری گردید. پس از مشاهده ثبات نسبی در خط پایه، برنامه مداخله ای در هفت محور متشکل از آگاهی بدنی، برنامه ریزی حرکتی، یکپارچگی حرکتی دوجانبه، مهارت های تعادلی، هماهنگی حرکتی ظریف، مهارت های عملکردی بینایی و مهارت های حرکتی گفتاری اجرا شد. داده ها به سه روش تحلیل چشمی، شاخص اندازه اثر و آمار استنباطی شامل آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:نتایج آزمون t، اندازه اثر و تحلیل چشمی حاکی از وجود تفاوت معنی دار بین شرایط خط پایه و مداخله بود. میانگین نمرات مهارت های حرکتی افزایش و رفتارهای قالبی کاهش یافت (050/0 > P). نتیجه گیری:نتایج نشان داد که عملکرد حرکتی و رفتارهای قالبی کودکان دارای اختلالات طیف اوتیسم به کمک تمرینات حسی- حرکتی بهبود می یابد. اگرچه این تمرینات در مهارت های ارتباطی و تعامل اجتماعی شرکت کنندگان اثربخشی معنی داری را نشان نداد
نقش دلبستگی به والدین و همسالان و ازخودبیگانگی روانی در پیش بینی رفتار خرابکارانه نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش پیش بینی کنندگی دلبستگی به والدین و همسالان و ازخودبیگانگی روانی در پیش بینی رفتار خرابکارانه نوجوانان است. به منظور دستیابی به این هدف، از بین دانش آموزان دبیرستانی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، نمونه ای با حجم 320 نفر (176 دختر و 144 پسر) انتخاب و پرسشنامه های ازخودبیگانگی روانی (ملوین سیمن، 1959) پرسشنامه رفتار خرابکارانه و سیاهه دلبستگی به والدین و همسالان (آرمسدن و گرینبرگ، 1987) روی آن ها اجرا شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین مولفه های مختلف ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی با رفتارهای خرابکارانه رابطه وجود دارد. همچنین، تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی، پیش بینی کننده-های نیرومندی برای پیش بینی رفتارهای خرابکارانه در نوجوانان بودند (62.3%R2= ). با توجه به نتایج حاضر، توجه به شرایط ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی بین نوجوانان با والدین و همسالانشان در بررسی رفتار خرابکارانه، اهمیت دارد. لذا تأکید بر ایجاد فضای اعتماد، محبت، عاطفه و صمیمیت در رشد و تحول بهنجارِ دانش آموزان؛ برای والدین و مسئولین مدرسه امری ضروری است.
مروری بر دو دهه تحقیقات شیوع شناسی اعتیاد زنان در ایران(از 1374 تا 1394)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق مروری بر تحقیقات انجام گرفته در حوزه مطالعه شیوع اعتیاد در زنان جامعه ایران و بررسی چگونگی گرایش آنان به اعتیاد بود. تحقیقات انجام شده درباره مسأله اعتیاد، در سطح کشور همان آمار کلی معتادان است و تعداد زنان معتاد به وضوح در آن مشخص نیست. روش این تحقیق، کتابخانه ای و از بین پژوهش های انجام شده شامل پایان نامه ها، طرح های پژوهشی، مقالات، کتاب و سایت در زمینه شیوع شناسی اعتیاد استفاده شده است. یافته ها در اغلب تحقیقات انجام گرفته بیانگر بالاتر رفتن میزان آمار زنان معتاد بوده است و مهم ترین علت گرایش زنان به مصرف موادمخدر عوامل شخصیتی و روان شناختی است. بیشترین ماده مصرفی توسط زنان مواد محرک و اکستاسی بوده است. به نظر می رسد که آمار دقیقی از میزان جمعیت زنان معتاد در کشور وجود ندارد. سوءمصرف مواد تهدید بزرگی برای سلامتی زنان است که می تواند منجر به عوارض جبران ناپذیری شود. اگرچه آمار اعتیاد زنان نسبت به مردان در سطح پایین تری وجود دارد، ولی میزان اعتیاد در زنان نسبت به سنوات گذشته رو به افزایش است. با توجه به نقش مادری زنان در خانواده و جامعه به عنوان مهم ترین عامل تربیت فرزندان این موضوع بیش از گذشته می بایست مورد توجه قرار گیرد.
الگوی رفتار کلاسی و خودناتوان سازی تحصیلی در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری خاص
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: الگوی رفتار کلاسی و خود ناتوان سازی تحصیلی از متغیر های مهم در افت تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری هستند؛ از این رو هدف از پژوهش حاضر مقایسه الگوی رفتار کلاسی و خود ناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان با و بدون ناتوانی یادگیری خاص بود. روش: نوع مطالعه حاضر از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری مراکز ناتوانی یادگیری شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 95-94 و دانش آموزان بدون ناتوانی یادگیری همان شهر بود که از بین آنها 90 نفر (45 دانش آموز با ناتوانی یادگیری خاص و 45 دانش آموز بدون ناتوانی یادگیری) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه رفتار کلاسی ( شافر، 1977) و مقیاس خودناتوان سازی تحصیلی )میدگلی و همکاران، 2000) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه در الگوی رفتار کلاسی و خود ناتوان سازی تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>p). به عبارت دیگر دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری نسبت به دانش آموزان بدون ناتوانی یادگیری در متغیرهای خود ناتوان سازی تحصیلی و رفتار کلاسی غیرسازشی نمرات بالاتر، و در متغیر رفتار کلاسی سازشی نمرات پایین تری کسب کردند. نتیجه گیری: دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خاص در مقایسه با همسالان، رفتار کلاسی سازش یافته کمتری را از خود نشان می دهند و به میزان بیشتری از راهبرد خود ناتوان سازی تحصیلی استفاده می کنند. استلزام های یافته های به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
تأثیر موسیقی درمانی غیرفعال بر نشانه ها، نارسایی ارتباطی و تعامل اجتماعی کودکان مبتلا به طیف اوتیسم
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه تأثیر موسیقی درمانی غیرفعال بر کاهش علائم اختلال اوتیسم، نارسایی ارتباطی و تعامل اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش: روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم در سال 1393 در شهر تبریز بود که تعداد 50 کودک با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 25 نفر) جای دهی شده اند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس رتبه بندی اوتیسم گیلیام استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از تحلیل کواریانس انجام شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که موسیقی درمانی باعث افزایش مهارت های ارتباطی و زبانی و کاهش علائم اوتیسم شده است (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر موسیقی درمانی غیرفعال می تواند به عنوان یکی از شیوه های توانبخشی کودکان مبتلا به اوتیسم استفاده شود. تلویحات نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
آموزش بازداری پاسخ، توانایی برنامه ریزی و سرعت پردازش به کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی: مقایسه رویکرد توانبخشی شناختی- حرکتی با دارو درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی به عنوان یک اختلال عصبی- رشدی، علاوه بر نشانه های رفتاری خاص با نقص در کارکردهای شناختی همراه است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی اثربخشی دو رویکرد توانبخشی شناختی- حرکتی و دارو درمانی در بهبود کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام شد. این یک مطالعه نیمه آزمایشی با سنجش های پس آزمون و پیگیری بود که در یک طرح یک سر کور سه گروه را باهم مقایسه می کرد. 48 کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی به شیوه نمونه گیری ملاکی انتخاب و بر اساس شدت اختلال همتا شده و به طور تصادفی به سه گروه توانبخشی شناختی- حرکتی (16 نفر)، دارو درمانی (16 نفر) و کنترل فعال (16 نفر) گمارده شدند. تمام شرکت کنندگان توسط فرم کوتاه سه خردآزمونی هوش وکسلر کودکان- تجدیدنظرشده و آزمون های رنگ-واژه استروپ، برج لندن و رمزنویسی وکسلر مورد آزمون قرارگرفتند و والدین آنها، این کودکان را با پرسشنامه علائم مرضی کودک-4 (CSI-4) رتبه بندی نمودند. داده ها با استفاده از تحلیل ورایانس چند متغیری و آزمون های تی وابسته با تصحیح بن فرونی به عنوان آزمون های تعقیبی، تحلیل شدند. توانبخشی شناختی حرکتی به طور معناداری منجر به تغییرات موثر و پایدار در عملکرد آزمودنی ها در مولفه های کارکرد اجرایی اعمّ از بازداری پاسخ، برنامه ریزی و سرعت پردازش شد و تنها در مولفه سرعت پردازش، تغییرات ایجاده شده در مرحله پیگیری افت معنادار به سطوح پایین تر را نشان داد. بعلاوه، با وجود عملکرد بهتر کودکان گروه توانبخشی شناختی- حرکتی نسبت به گروه دارودرمانی، تغییرات ایجاد شده به لحاظ آماری معنادار نبود. به طور کلی این یافته ها بیانگر آن بود که توانبخشی شناختی- حرکتی رویکرد اثربخشی در درمان اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی است و می توان از آن به عنوان یک فن درمانی مکمل دارودرمانی استفاده کرد.