فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۶۳۵ مورد.
منبع:
پیوند ۱۳۸۴ شماره ۳۱۳
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر تدریس درس بلوغ و نوجوانی بر تغییر نگرش دانش آموزان نسبت به مسائل و مشکلات دوران بلوغ
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی تأثیر تدریس درس بلوغ و نوجوانی در تغییر نگرش دانش آموزان نسبت به مسائل و مشکلات دوران بلوغ است. روش این پژوهش، علی ـ مقایسه ای بوده و به مقایسه دو گروه دانش آموزانی که درس بلوغ و نوجوانی را گذرانیده اند و گروهی که این درس را نگذرانیده اند، در خصوص ابعاد چهارگانه مسائل و مشکلات جسمانی، عاطفی، دینی ـ اخلاقی و اجتماعی می پردازد. جامعه آماری این تحقیق را کلیه دانش آموزان دختر و پسری که در سنین 15-13 سالگی در پایه دوم و سوم دوره راهنمایی مناطق 6 و 9 می باشند، تشکیل می دهند. تعداد دو گروه 70 نفری از بین دانش آموزان پسر و دختر مناطق یاد شده بصورت تصادفی برای تحقیق انتخاب گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بوده که دارای 4 حیطه و 40 سؤال است و بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده است. روایی پرسشنامه به لحاظ محتوا تأمین شده و اعتبار آن بر اساس ضریب آلفای کرونباخ معادل 89/0 بدست آمده است. داده های بدست آمده در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد و میانگین) و آمار استنباطی (آزمون t دو گروه مستقل) تجزیه و تحلیل شده است. به طور کلی یافته های تحقیق بیانگر این است که بین میانگین نمرات دانش آموزانی که درس بلوغ و نوجوانی را گذرانیده اند با آن کسانی که درس مزبور را نگذرانیده اند در خصوص دو بعد مسائل و مشکلات جسمانی، دینی ـ اخلاقی در سطح 05/0< P تفاوت معنادار وجود دارد، اما بین دو گروه یاد شده در خصوص دو بعد مسائل و مشکلات عاطفی و اجتماعی، تفاوت معنادار دیده نمی شود.
مقایسه کیفیت رابطه والد – فرزند در دانش آموزان دختر دبیرستانی دارای بحران هویت و فاقد بحران هویت
بررسی تاثیر تدریس درس بلوغ و نوجوانی بر تغییر نگرش دانش آموزان نسبت به مسائل و مشکلات دوران بلوغ
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی تأثیر تدریس درس بلوغ و نوجوانی در تغییر نگرش دانش آموزان نسبت به مسائل و مشکلات دوران بلوغ است. روش این پژوهش، علی ـ مقایسه ای بوده و به مقایسه دو گروه دانش آموزانی که درس بلوغ و نوجوانی را گذرانیده اند و گروهی که این درس را نگذرانیده اند، در خصوص ابعاد چهارگانه مسائل و مشکلات جسمانی، عاطفی، دینی ـ اخلاقی و اجتماعی می پردازد. جامعه آماری این تحقیق را کلیه دانش آموزان دختر و پسری که در سنین 15-13 سالگی در پایه دوم و سوم دوره راهنمایی مناطق 6 و 9 می باشند، تشکیل می دهند. تعداد دو گروه 70 نفری از بین دانش آموزان پسر و دختر مناطق یاد شده بصورت تصادفی برای تحقیق انتخاب گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بوده که دارای 4 حیطه و 40 سؤال است و بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده است. روایی پرسشنامه به لحاظ محتوا تأمین شده و اعتبار آن بر اساس ضریب آلفای کرونباخ معادل 89/0 بدست آمده است. داده های بدست آمده در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد و میانگین) و آمار استنباطی (آزمون t دو گروه مستقل) تجزیه و تحلیل شده است. به طور کلی یافته های تحقیق بیانگر این است که بین میانگین نمرات دانش آموزانی که درس بلوغ و نوجوانی را گذرانیده اند با آن کسانی که درس مزبور را نگذرانیده اند در خصوص دو بعد مسائل و مشکلات جسمانی، دینی ـ اخلاقی در سطح 05/0< P تفاوت معنادار وجود دارد، اما بین دو گروه یاد شده در خصوص دو بعد مسائل و مشکلات عاطفی و اجتماعی، تفاوت معنادار دیده نمی شود.
عوامل خطر ساز و حفاظت کننده مصرف الکل، سیگار و سایر مواد در نوجوانان کشور
حوزههای تخصصی:
مصرف الکل، سیگار و سایر مواد در میان نوجوانان یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی جوامع است. پژوهش حاضر به منظور بررسی عوامل خطر ساز و حفاظت کننده مرتبط با مصرف الکل، سیگار و سایر مواد در نوجوانان 18-13 کشور انجام شد. 2538 نفر از دانش آموزان راهنمایی و متوسطه و پیش دانشگاهی مشغول به تحصیل در (85-1384) از ده استان کشور (1255 دختر و 1283 پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و با استفاده از دو پرسشنامه بررسی وضعیت مصرف مواد و پرسشنامه عوامل خطر ساز و حفاظت کننده مصرف مواد (RAPI) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل همبستگی و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که مجموعه ای از عوامل خطر ساز و حفاظت کننده در چند حیطه مختلف با مصرف الکل، سیگار و سایر مواد در نوجوانان مرتبط است. در حیطه خانواده عوامل پیوند ضعیف با خانواده و تعارض های خانوادگی و در حیطه فردی عواملی مانند هیجان خواهی بالا، نگرش مثبت به مواد، سطح پایین جرأتمندی، خودپنداره منفی و خلق افسرده از مهمترین پیش بینی کننده های مصرف مواد در نوجوانان بودند. در حیطه اجتماعی و مدرسه داشتن همسالان مصرف کننده و دارای رفتارهای ضد اجتماعی و عدم تعهد به مدرسه و فضای روانی اجتماعی نامناسب مدرسه به طور معنی داری با مصرف مواد رابطه داشتند. با توجه به اینکه مصرف مواد در نوجوانان پدیده ای چندعاملی است، برنامه های پیشگیرانه باید چند سطحی بوده و عوامل خطر ساز و حفاظت کننده را در حیطه های مختلف هدف قرار دهند. طراحی مداخلات آموزشی برای والدین، کارکنان مدارس و نوجوانان باید بخش مهم برنامه های پیشگیرانه باشد. آموزش مهارت های زندگی برای ایجاد تغییر در دانش، نگرش و مهارت های فردی و اجتماعی نوجوانان می تواند در پیشگیری از مصرف مواد مؤثر واقع باشد.
مدل ساختاری مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر: ارزیابی اثر مستقیم و غیرمستقیم عوامل فردی و اجتماعی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور ارزیابی مدل مفهومی مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر و ارایه یک مدل جامع برای پیش بینی و تبیین رفتار مصرف مواد طراحی شده بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 480 نوجوانان سال اول متوسطه بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای- تصادفی انتخاب شده بودند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد و پرسشنامه بررسی وضعیت مصرف مواد گردآوری شدند. از روش تحلیل عاملی تاییدی (CFA) و مدل معادلات ساختاری (SEM) بر پایه نرم افزار لیزرل برای ارزیابی مدل ساختاری استفاده شد. بر اساس نتایج مدل معادلات ساختاری عوامل اجتماعی/ بوم شناختی نظیر پیوند با مدرسه و خانواده و بی نظمی اجتماعی قوی ترین پیش بینی کننده مصرف الکل، سیگار و سایر مواد در نوجوانان هستند که به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق توانمندی های فردی و اجتماعی مصرف مواد را پیش بینی می کنند. همچنین نتیجه پژوهش حاضر نشان داد که خود پنداره که تحت تاثیر پیوند عاطفی نوجوانان با خانواده و مدرسه است، به طور مستقیم با مصرف مواد رابطه ندارد، بلکه به طور غیر مستقیم از طریق مهارتهای خود- کنترلی و توانمندی های اجتماعی بر مصرف مواد تاثیر می گذارد. مدل ارزیابی شده از شاخص های برازندگی خوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت درک عوامل روانی- اجتماعی مرتبط با مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر و روش های پیشگیری از این پدیده است.
تاثیر آموزش بهداشت بلوغ از طریق منابع موثق بر رفتارهای بهداشتی دختران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: هدف اصلی این مطالعه، بررسی مقایسهای تاثیر آموزش بهداشت بلوغ از طریق منابع موثق آموزش بلوغ بر رفتارهای بهداشتی دختران مقطع راهنمایی یکی از شهرکهای مسکونی منطقه یک شهر تهران بود.
روش: این پژوهش، مطالعهای نیمهتجربی از نوع کارآزمایی میدانی است. جامعه و نمونه مورد مطالعه کلیه دانشآموزان دختر مقطع دوم راهنمایی (132 نفر) مدارس دولتی یکی از شهرکهای مسکونی شهر تهران بودند. ابتدا دانشآموزان پرسشنامه محققساخته را تکمیل کردند. آنگاه با برنامه آموزشی یکسان، تمامی دانشآموزان مورد آموزش قرار گرفتند. برنامه آموزشی با استفاده از روشهای آموزش چهره به چهره و بحث و گفتوگو طی یک جلسه حدودا 5/2ساعته برای گروهها اجرا شد. بعد از گذشت 3 ماه از پایان برنامه آموزشی، مجدداً پرسشنامهها توسط دانشآموزان تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از آزمونهای پارامتری و غیرپارامتری، T زوجی، مجذور کای و ANOVA استفاده شد.
یافتهها: بین میانگین نمره کل رفتارهای بهداشتی، در مرحله قبل از مداخله، در سه گروه مورد تفاوتی وجود نداشت، ولی در مرحله بعد از آموزش، در سه گروه تفاوت معنیدار بود (05/0>p). همچنین، در مقایسه میانگین نمرات قبل و بعد در هر گروه، در هر سه گروه تفاوت معنیدار بود (05/0>p گروه مادران، 001/0>p گروه معلمان، 001/0>p گروه پرستاران).
نتیجهگیری: آموزش از طریق پرستار بهداشت از آموزش از طریق مادران و معلمان موثرتر است و منجر به بهبود و ارتقای رفتارهای بهداشتی دختران نوجوان میشود."
دنیای نوجوانی دختران (6): بلوغ و تحولات عاطفی
منبع:
تربیت ۱۳۷۰شماره ۶۶
حوزههای تخصصی:
رابطه میان مؤلفه های هوش معنوی و هویت فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی یافتن نسبت به هویت و حقیقت خود، از جمله مسائل مهم جوامع امروزی است. بنابراین، شناخت عوامل مهم و اثرگذار در فرآیند تکوین هویت شخصی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان مؤلفه های اصلی هوش معنوی با هویت فردی و نقش این عوامل در شکل گیری ساختار هویتی انجام گرفت. نمونة مورد مطالعه شامل 381 نفر( 133 پسر و 248 دختر) از بین دانشجویان 18- 25 ساله دانشگاه های دولتی شهر تهران، بااستفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب بود. ابزار اندازه گیری، پرسشنامة گزارش شخصی هوش معنوی(SISRI-24) و پرسشنامه هویت شخصی بود. داده های پژوهش بااستفاده از روش های آماری همبستگی بین متغیرها، رگرسیون چندمتغیره، آزمون تی، و تحلیل واریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن بود بین مؤلفه های هوش معنوی با هویت فردی، رابطه ای معنی دار و مثبت وجود دارد(p < 0/0005 ). طبق نتایج این پژوهش، 2/19 درصد واریانس هویت فردی بر اساس هوش معنوی قابل تبیین است. بنابراین، هوش معنوی نقش تعیین کننده ای در پیش بینی هویت پایدار دارد. علاوه بر آن، نتایج، تفاوت معنی داری را در توانایی هوش معنوی و مؤلفه های آن بین دختران و پسران نشان نداد. اما، بین دو گروه تفاوت معنی داری در مقیاس هویت فردی وجود داشت، به گونه ای که دختران در مقایسه با پسران هویت فردی شکل یافته تری را نشان دادند.