هدف: هـدف این پژوهش، بررسی ارتباط بین فراشناخت و نارسایی های شناختی سالمندان بود. روش: نمونه این پژوهش 280 سالمند (زن و مرد) شهر اردبیل بود که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه فراشناخت و پرسشنامه نارسایی های شناختی استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که فراشناخت و مؤلفه های آن با نارسایی های شناختی سالمندان (18/0r=) رابطه مثبت معناداری دارند (05/0p<).
یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که مؤلفه های اعتماد شناختی و خودآگاهی شناختی به ترتیب بهترین پیش بینی کننده های نارسایی های شناختی اند. مؤلفه های باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره کنترل ناپذیری افکار و باورهایی در مورد نیاز به کنترل افکار، در پیش بینی متغیر ملاک سهم معناداری نداشتند نتیجه گیری: در مجموع، این نتایج بیان می کنند که سطوح بالای فراشناخت مختل، نارسایی های شناختی سالمندان را افزایش می دهد.
" مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مولفههای حافظه کاری (مجری مرکزی، مدار آوایی و بخش دیداری- فضایی) در عملکرد جمع ذهنی کودکان پیشدبستانی انجام شد.
روش: 30 نفر از دانشآموزان دختر پیشدبستانی مدارس ابتدایی شهر زنجان با دامنه هوشی 115-100 بهصورت تصادفی انتخاب و با تکالیف فراخنای ارقام وارونه، فراخنای ارقام مستقیم، فراخنای کُرسی و مسایل جمع ذهنی (استاندارد و غیراستاندارد) با ارایه به شکل کلامی و غیرکلامی مورد آزمون قرار گرفتند.
یافتهها : طبق نتایج تحلیل آماری با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون، فراخنای ارقام وارونه (مجری مرکزی) با عملکرد در مسایل کلامی غیراستاندارد و فراخنای ارقام مستقیم (مدار آوایی) با عملکرد در مسایل کلامی استاندارد رابطه داشتند. هیچکدام از مولفههای حافظه کاری با عملکرد در مسایل غیرکلامی رابطه نداشتند.
نتیجهگیری: مجری مرکزی در مورد مسایل غیراستاندارد که نیاز به بازداری اطلاعات نامربوط و محرکهای مزاحم دارد نقش مهمی در کنترل توجه ایفا کرده و عملکرد را به حداکثر میرساند. اما در مورد مسایل استاندارد که چنین ضرورتی وجود ندارد و فقط نیازمند نگهداری اعداد و درخواستهای مساله است، مدار آوایی نقش مهمی ایفا میکند."
هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر استرس و شیوه های مقابله با استرس نوجوانان مراکز شبه خانواده بود. بدین منظور از بین جامعه آماری، شامل 50 نفر نوجوانان مراکز شبه خانواده شهرستان های اصفهان، خمینی شهر و شهرضا، تعداد 30 دختر و 20 پسر به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. نمونه های این پژوهش عبارت بودند از گروه آزمایش، متشکل از 15 دختر و 10 پسر که آموزش گروهی مهارت های زندگی را درطول 10 جلسه هفتگی دریافت کردند و گروه کنترل، متشکل از همین تعداد افراد که این آموزش را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های استرس و فشار روانی ملک پور در 1376 و شیوه های مقابله با استرس پاکر و اندلر در 1991 بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی دو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید . نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری، حاکی از آن بود که آموزش مهارت های زندگی، موجب کاهش معنادار در میانگین نمرات استرس گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید (001/0 = P). همچنین این آموزش موجب افزایش معنادار در میانگین نمرات شیوه مقابله مساله مدار (001/0 = P) و کاهش معنادار در میانگین نمرات شیوه مقابله هیجان مدار (001/0 = P) گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید؛ لکن آموزش مهارت های زندگی، کاهش معناداری در میانگین نمرات شیوه مقابله اجتناب مدار گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل نشان نداد (735/0 = P). نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های زندگی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، برای نوجوانان مراکز شبه خانواده به کار رود.
هدف: هدف این پژوهش، ارزیابی اختلالات شناختی و افسردگی در سالمندان ساکن و غیرساکن سرای سالمندان، ارتباط میان این دو اختلال، مقایسه عوامل فوق در دو گروه مزبور، و در نهایت مقایسه این عوامل در دو گروه زنان و مردان سرای سالمندان می باشد. روش: برای بررسی سلامت شناختی و افسردگی 120 سالمند شرکت کننده در مطالعه، از دو پرسشنامه بررسی سلامت شناختی و مقیاس افسردگی سالمندان استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که افسردگی و اختلال شناختی شایع ترین اختلالات سالمندان مقیم سرای سالمندان هستند و بین این دو اختلال ارتباط معناداری وجود دارد. میزان اختلال شناختی و افسردگی زنان نیز بیش از مردان گزارش شد. نتیجه گیری: شیوع اختلالات روان پزشکی در سالمندان مقیم سرای سالمندان بیش از سالمندان خارج از این مراکز می باشد که علت آن احتمالاً ناهمگونی جامعه سالمند این مراکز و نیز عوامل استرس زای مختلف است.