فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۶۵۶ مورد.
تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر شب ادراری کودکان، یک رویکرد نوین درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شب ادراری به عنوان یکی از شایع ترین مشکلات دوران کودکی شناخته شده است. خرناس شبانه و مسدود شدن راه تنفس طبیعی بر شب ادراری کودکان تأثیرگذار می باشد، هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر کاهش شب ادراری کودکان بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک طرح نیمه تجربی همراه با گروه شاهد بود که با هدف تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر شب ادراری کودکان مراجعه کننده به یکی از مطب های اورولوژی شهر اصفهان در سال 1390 انجام شد. آزمودنی ها بر اساس ملاک های شب ادراری (بر اساس
DSM-IV-TR یا Diagnostic and statistical manual of mental disorders)، داشتن تنفس دهانی و خرخر شبانه (به تشخیص متخصص گوش و حلق و بینی) و دامنه سنی 12-6 سال وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و شاهد (20 نفر) قرار گرفتند و دفعات شب ادراری ثبت گردید. سپس تمرینات تنفسی طی چهار جلسه 45 دقیقه ای برای گروه آزمایش آموزش داده شد. مفروضه اساسی استفاده از تمرینات این بود که اصلاح تنفس می تواند دفعات شب ادراری را کاهش دهد. تمرینات به مدت چهار هفته قبل از خواب و پس از بیداری ادامه یافت. سپس دفعات شب ادراری بیماران ثبت گردید. داده های مطالعه در نرم افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: محدوده سنی کودکان مورد مطالعه در گروه آزمایش بین 10-6 سال (با میانگین 23/1 ± 09/7) و در گروه شاهد 11-6 سال (با میانگین 74/1 ± 12/8) بوده است. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین دفعات شب ادراری در مرحله پس آزمون بین دو گروه مداخله و شاهد تفاوت آماری معنی داری با هم وجود دارد (01/0 = P). تمرینات تنفسی موجب کاهش شب ادراری آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد در مرحله پس آزمون شده است (05/0 ≤ P).
نتیجه گیری: این تحقیق استفاده از تمرینات تنفسی را به منظور کاهش تعداد دفعات شب ادراری در بیماران مبتلا به شب ادراری که در عین حال تنفس دهانی و خرخر شبانه نیز دارند، پیشنهاد می کند.
گستره ی مشکلات دوران کودکی ،چالشی بی پایان در سبب شناسی
حوزههای تخصصی:
مقایسه سبک های هویت دانشجویان دانشگاههای دولتی شهر تهران براساس جنسیت، رشته تحصیلی و بومی و غیربومی بودن
حوزههای تخصصی:
"هدف این پژوهش مقایسه سبک های هویت دانشجویان (مقطع کارشناسی) دانشگاههای دولتی شهر تهران براساس جنسیت، رشته تحصیلی و بومی و غیربومی بودن است. نـمونه تحقیق شامل 803 دانشجو (360 پسر و 443 دختر با میانگین سنی 92/20) که بـا روش نمونه گیـری خوشه ای چند مرحلـه ای از جـامـعه آمـاری (دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاههای دولتی شهر تهران) انتخاب گردیدند و پرسشنامه سبک هویت وایت، وامپلر و وین (1998) را تکمیل کردند. میانگین دخترها در استفاده از سبک هویت اطلاعاتی در مقایسه با پسرها بالاتر و میانگین پسرها در استفاده از سبک هویت سردرگمی / اجتنابی در مقایسه با دخترها به طور معناداری بالاتر بود (01/0P<). همچنین میانگین تعهد دخترها در این پژوهش در مقایسه با میانگین تعهد پسرها بالاتر بود. میانگین نمرات سبک هویت اطلاعاتی در دانشجویان علوم انسانی بالاتر از دانشجویان رشته فنی و مهندسی به دست آمد و بقیه تفاوتها معنادار نبود. در سبک هویت هنجاری تنها تفاوت دانشجویان گروه آموزشی علوم انسانی با سه گروه دیگر معنادار بود (01/0P<). میانگین نمرات سبک هویت هنجاری در دانشجویان علوم انسانی به طور معناداری بالاتر از سه گروه دیگر به دست آمد. میانگین دانشجویان شهرستانی در استفاده از سبک هویت اطلاعاتی (05/0P<) و هنجاری (01/0P<) در مقایسه با دانشجویان غیربومی به طور معناداری بالاتر بود.
"
مقایسة رشد حرکتی کودکان 6-3 سالة اهواز با آزمون غربالگری رشددنور II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، مقایسة رشد حرکتی کودکان 3 تا 6 سالة اهواز با آزمون غربالگری رشد دنور II بود. روش پژوهش از نوع توصیفی – پیمایشی است. جامعة آماری تحقیق، کودکان اهوازی بودند که 1044 کودک 3 تا 6 ساله بهصورت خوشهای تصادفی از مهدکودکهای اهواز جمعآوری شدند. ابزار گردآوری آزمون غربالگری، رشد دنور 2 است. روش تحقیق شامل آمار توصیفی برای محاسبة فراوانیها و رتبة درصدی برای تنظیم نقاط درصدی است. یافتهها نشان میدهد که کودکان اهوازی در تمام نقاط درصدی (90، 75، 50، 25) در حرکات درشت نسبت به هنجار دنور تأخیر دارند. همچنین کودکان در تمام نقاط درصدی (90، 75، 50، 25) در حرکات ظریف نسبت به هنجار دنور دارای تأخیر هستند.
نیاز به دفع و تخلیه
اثربخشی برنامه آموزشی دلبستگی به جنین بر ارتباط مادر - جنین و سلامت روان زنان باردار
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ارتباط عاطفی بین مادر و نوزاد متولدنشده، به عنوان دلبستگی مادر به جنین بیان می شود. این دلبستگی اولین ارتباطی است که با رابطه مادر و نوزاد بعد از تولد همبستگی معناداری دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش برنامه دلبستگی پیش از زایمان بر دلبستگی مادر به جنین و افزایش سلامت روان زنان باردار بود.
روش : این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه مهار بود. جامعه، شامل زنان بارداری بود که از ابتدای ماه فروردین تا اردیبهشت 93 به بیمارستان صارم مراجعه کردند که از بین آنها نمونه ای به حجم 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده و 15 نفر در گروه مداخله و 15 نفر در گروه مهار جای دهی شدند. گروه مداخله طی دعوت نامه ای به این کارگاه دعوت شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون دلبستگی مادر به جنین (کرانلی، 1981) و آزمون سلامت روان (لویباند و لویباند، 1995) استفاده شد. کارگاه، هفته ای یک بار در 10 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری حاصل از داده های مقیاس دلبستگی مادر به جنین و مقیاس سلامت روان نشان داد که آموزش برنامه دلبستگی پیش از زایمان منجر به افزایش دلبستگی مادر به جنین و سلامت روان زنان باردار شده است (001/0 < p).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، پژوهش حاضر کاربردهای بالینی مهمی جهت ارتقاء سلامت روان زنان باردار دارد. یادگیری تکنیک های دلبستگی، باعث افزایش دلبستگی پیش از زایمان و سلامت روان مادران در این دوران شده و با آموزش این تکنیک ها، می توان بستر لازم جهت افزایش سلامت روان مادر و نوزاد را فراهم کرد.
بررسی راهکارهای تقویت تربیت بدنی دانش آموزان دختر در دوره های راهنمایی و متوسطه استان اصفهان در سال تحصیلی 81 - 80
حوزههای تخصصی:
بررسی پدیدارشناسانه ی مفهوم هویت: تلاشی در ارائه ی مدل فرایند های هویتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم هویت با پرسش ""من چه کسی هستم"" از نخستین دوره های حیات انسانی همواره مطرح بوده است. هویت در هر دوره ای متاثر از شرایط و ویژگی های بافتی جوامع و اعصار، مفهوم ویژه ای به خود گرفته است . تلاش نگارندگان بر این است که در نگاه اول مفهوم هویت را در یک فضای پدیدارشناسانه مورد تامل قرار داده و عمده ترین فرایند های هویتی را استخراج نمایند. سؤال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه فرایندهای بنیادی مفهوم هویت که وضعیت های هویتی در آن معنا می یابد، شامل چه عناصری می شوند؟ این پژوهش از اشکال پژوهش های فلسفی و با روش پدیدارشناسی انجام شده است . نتایج نشان می دهد که ماهیت کلی مفهوم هویت شامل سه فرایند بنیادین خروج از بی نامی یا بی تعینی، اعلام حضور و استقرار هویتی یا تعین یابی شامل مفهوم ابتلا، استغراق و معرفت ، است. پروسه ی هویت یابی با خروج از بی تعینی و وارد شدن در عرصه ی حضور به واسطه ی یک تقابل و درگیری با زمینه ی مبنایی هویتی آغاز می شود. این مواجه، تصویری اولیه از خود را به صورت کلی برای فرد ایجاد می کند. در فرایند دوم، فرد علائمی از موقعیت هایی که درگیر آن است، به نمایش می گذارد. فرایند پایانی هویت یابی، فرایندی اساسی است. در این مرحله است که جریان هویتی در فرد استقرار پیدا می کند، فرد خود را غرق در آن زمینه یافته و نسبت به آن معرفت می یابد.
آموزش: کودک ما سالم است (بررسی تأثیر ارتباط پدر و مادر بر سلامت روانی جنین و کودک در آینده)
حوزههای تخصصی:
ارتباط وضعیت شناختی و توانایی عملکردی در سالمندان آسایشگاه خیریه کهریزک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
تفکر انتقادی، سبک های هویت و تعهد هویت در نوجوانان: ارائه یک مدل علّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی رابطه مؤلفه های تمایلات تفکر انتقادی با تعهد هویت به واسطه سبک های پردازش هویت (سبک هویت اطلاعاتی، سبک هویت هنجاری و سبک هویت مغشوش- اجتنابی) انجام شد. به همین منظور400 دانش آموز پایه سوم رشته ریاضی- فیزیک (200 دختر، 200 پسر) به طور تصادفی از میان دبیرستان های دولتی شهر تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه تمایلات تفکر انتقادی کالیفرنیا (CCTDI؛ پیتر فشیون، نورن فشیون و گانکرلو، 2001) و مقیاس سبک های پردازش هویت (ISI؛ برزونسکی، 1989) پاسخ دادند. یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که مؤلفه های تفکر انتقادی به -واسطه متغیر سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و مغشوش- اجتنابی اثر غیرمستقیم بر تعهد هویت دارند. متغیرهای جستجوگری حقایق، نظام مندی و تحلیل گری به واسطه سبک هویت اطلاعاتی و متغیرهای نظام مندی و تحلیل-گری با واسطه سبک هویت هنجاری تأثیر غیرمستقیم و مثبت بر تعهد هویت داشتند. از میان مؤلفه های تفکر انتقادی، تحلیل گری اثر مستقیم و منفی بر سبک هویت مغشوش- اجتنابی داشت. به این ترتیب نقش واسطه ای سبک های پردازش هویت در رابطه میان مؤلفه های تفکر انتقادی و تع هد هویت تائید شد.
بررسی تحول همدلی، اختلالات درونی سازی و برونی سازی در دانش آموزان دختر و پسر 5 تا 11 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تحول همدلی، اختلالات درونی سازی و برونی سازی در دانش آموزان دختر و پسر 5 تا 11 سال بود.روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان سنین 5 تا 11 سال شهر تبریز بودند که به این منظور 150 نفر از دختران و پسران سنین 11- 5 سال پیش دبستانی و دبستانی شهرستان تبریز با روش نمونه گیری تصادفی ساده و از مناطق پنجگانه آموزش و پرورش انتخاب شدند. بدین ترتیب پنج گروه سنی شامل گروه سنی 5 ساله، 6 ساله، 7 ساله، 9 ساله و 11ساله در هرگروه سنی30 نفر (15 دختر و 15پسر) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار شامل پرسشنامه علائم مرضی کودکان و مقیاس همدلی دادس استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون های تحلیل کواریانس و t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین دختران و پسران در متغیرهای اختلالات درونی سازی، برونی سازی و همدلی تفاوت معناداری وجود دارد. در واقع اختلالات درونی سازی و همدلی در دختران بیشتر و اختلالات برونی سازی در پسران بیشتر است. همچنین نتایج نشان داد که میانگین اختلالات درونی سازی و برونی سازی در دختران 5 و 6 سال تفاوتی ندارد، اما در گروه سنی 7، 9 و 11 ساله میانگین اختلالات برونی سازی بیشتر از درونی سازی است. از سویی میانگین اختلالات برونی سازی در پسران در گروه سنی 5، 6، 7 و 9 بیشتر و در گروه سنی 11 اختلالات درونی سازی بیشتر است. از طرفی گروه سنی 11 سال بالاترین همدلی و گروه سنی 5 سال پایین ترین همدلی را داشتند. بنابراین همدلی، نقش ارتباطات عاطفی را در سلامت روانی و سازگاری اجتماعی کودکان تأیید می کند.