فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
تاریخ گرایی نو به عنوان رویکردی که به ادبیات و تاریخ از منظری نو نگریسته و به رابطه متقابل تاریخ و ادبیات توجّه می کند تاکنون مورد استقبال گسترده ای قرار گرفته است، هرچند این استقبال با ابهامات و گاه کج فهمی هایی نسبت به اصول این رویکرد نیز همراه بوده است. از زمان پیدایش این رویکرد در دهه هشتاد میلادی تا به امروز برداشت های گوناگون و گاه متناقضی از این رویکرد عرضه شده و به نوعی می توان گفت هرکسی از ظنّ خود یار این رویکرد شده است. بخشی از این برداشت های متناقض به ماهیّت چارچوب گریز این رویکرد و خلاصه نشدن آن در قالب یک روش و اسلوب علمی مشخّص برمی گردد. مشکلات یاد شده که از ماهیّت این رویکرد ناشی می شود به علاوه کمبود منابع نظری فارسی، شناخت درست این رویکرد را در کشور ما با دشواری دو چندانی روبه رو ساخته است. با وجود گذشت سه دهه از پیدایش این رویکرد، تنها چند سال است که در ایران شاهد پژوهش های جدّی در این حوزه هستیم. نگاهی به این پژوهش ها، که غالباً کاربردی هستند، ضعف هایی جدّی را آشکار می سازد که از عدم درک صحیح رویکرد ناشی شده است. نوشتار پیش رو ضمن بررسی این ضعف ها، به ارائه راهکارهایی در جهت شناخت دقیق تر این رویکرد می پردازد.
شخصیت سهراب در شاهنامه
سبک هندی و جایگاه آن در ادبیات فارسی
حوزههای تخصصی:
بررسی رمان شازده احتجاب از چشم انداز نظریات یونگ
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نظریات یونگ در رمان شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری اختصاص دارد. در این مقاله دیدگاه هایی که یونگ بعد از فروید وارد حوزه ی روان شناسی کرد، مورد بررسی قرار می گیرد و رد بینش های کهن الگویی او در رمان شازده احتجاب پی گرفته می شود. کهن الگوهایی که وی بدانها پرداخته است در چهار دسته ی شخصیت ها (زن کهن الگویی، پیر خردمند، قهرمان)، موقعیت (سفر، جستجو، عشق ناتمام، حرکت از ندانستگی به دانایی و از معصومیت به تجربه) و نمادهای کهن الگویی (آب، آتش، صحرا، رنگها و اعداد) وکهن الگوهای فردیت یابی (سایه، نقاب و آنیما و آنیموس) می گنجد. علاوه بر این موارد بحث انواع شخصیت (درون گرا و برون گرا) از منظر او پی گرفته می شود.
نتایج این تحقیق نشان می دهد که رمان شازده احتجاب مملو از کهن الگوها است و در کل بر پایه نظریات یونگ قابل تحلیل است. از کهن الگوهای مهم این رمان می توان به اسطوره زن ازلی در فخر النسا، کهن الگوی شر و اهریمن در پدر بزرگ، کهن الگوی پیر خردمند در حکیم ابونواس اشاره کرد. اجداد شازده سایه های شخصیتی شازده هستند. پدر شازده شخصیتی است که فرآیند تفرد را برای دستیابی به خویشتن طی می کند. خود شازده هم قهرمانی است که کهن الگوی سفر را در پیش می گیرد و منهای خصیصه های قهرمانی است.
نظریه شعور و جاودانگی هستی در اندیشه عرفانی مولوی
حوزههای تخصصی:
مولوی بر اساس دریافت های شهودی خود و با تاسی از آیات قرآنی و دانش دینی خود، کلیه ذر ات عالم را با شعور، زنده و فع ال می شمارد که در یک هماهنگی کامل و ذاتی، با شعور حاکم بر هستی در ارتباط است. این ارتباط زمانی کامل می شود که اجزاء هستی؛ از جمله انسان، از بعد ماد ی خود دور شده، بر بعد معنوی و روحی خود بیفزاید. این همان قانون آنتروپی (کهولت ماد ی) و نگانتروپی (افزایش حیات معنوی) در فیزیک است. مولوی مانند انیشتین به دو نوع نور حسی و تقدیری معتقد است و مرگ انسان را نیز تبد ل بعد مادی به نور تقدیری و جاودانگی برمی شمارد. در نظر مولوی بهره مندی انسان از نور تقدیری و ازلی و ارتباط با کلیت حاکم بر جهان هستی و دست یابی به جاودانگی نورانی، در سایه کسب قابلیت حسی یا شعور باطنی و شهود میسر است.
درآمدی بر سخن آرایی و ظرافتهای معنایی در نفثه المصدور زیدری نسوی
حوزههای تخصصی:
نثر مصنوع و فنی، نثری است که بر آرایشهای کلام و زیباییهای سخن استوار است و نویسنده در توصیف معانی از انواع صنایع لفظی و معنوی، مثل: تشبیه، استعاره، تشخیص، مجاز، کنایه، سجع، جناس، ایهام، تضاد، تناسب، تلمیح، لف و نشر، واج آرایی، تضمین، اقتباس، ارسال مثل، حسن تعلیل، مبالغه و... یاری می جوید و تصویرگریهای شاعرانه و قرینه سازی های ماهرانه، سخن را بر پایه عبارات و قطعات متوازن و متساوی بر بستر سجع و ترصیع و موازنه می نشاند.
نمونه اعلای چنین نثر آراسته ای، کتاب نفثه المصدور شهاب الدین محمد زیدری نسوی است که با تسلط کامل، هنر خود را در سخن آرایی جلوه گر ساخته است. احاطه او در لفاظی و سخن پردازی، نثرش را تا حد شورانگیزی شعر بالا برده است.
در این مقاله سعی شده به بخشی از پردازشهای شاعرانه و آرایه های ادیبانه این کتاب و تناسبهای زیبایی که از جهت الفاظ و معانی در آن رفته است، اشاره شود و دریچه ای را به منظره زیباییها، لفظ پردازیها و مضمون سازیهای کتاب بر روی خواننده بگشاید تا این اثر گرانمایه با نگاهی دیگر مطالعه و ارزیابی گردد.
بحث در تشبیه تمثیل و کارکرد آن در غزل صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی غزل های صائب تبریزی از لحاظ کاربرد انواع تشبیه تمثیل و کارکردهای آن پرداخته است. تشبیه تمثیل از گونه های خاص تشبیه است. در یک طبقه بندی ساده می توان آن را به سه نوع گسترده، نیمه فشرده و فشرده (اسلوب معادله) تقسیم کرد. در شعر صائب تبریزی، دو گونه اخیر کاربرد فراوان دارد. به همین دلیل، صائب را شاعر تمثیل نام داده اند. در این مقاله، با در نظر گرفتن ساختار بلاغی ابیاتی که تشبیه تمثیلی دارند، نوع جملات آنها از نظر خبری یا انشایی بودن بررسی شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، نوع سوم، یعنی تشبیه تمثیل فشرده با ساختار خبری، فراوان ترین و با ساختار استفهامی بلیغ ترین نمونه های تشبیه تمثیل در شعر صائب است. غیر از این، موارد دیگری در ارتباط مستقیم تشبیه تمثیل با تصویر و استدلال هنری در شعر صائب وجود دارد که در متن مقاله به آنها توجه شده است.
همت، براق هفت وادی سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی همت به معنای قصد، اراده، کوشش و بلند نظری است، اما از نظر عارفان یکی از مقامات سیر و سلوک است؛ به عبارت دیگر بال پرواز سالک برای رسیدن به دولت عالی است. همت، عامل حرکت و کار و دستیابی به نعمتهاست و موجب تقویت اراده و قدرت صبر و تحمل مصائب می شود. مصادیق بلند همتی عارفان تنها ترک دنیا و آخرت نیست بلکه سر منزل همت عارفان خداوند متعال است. گر چه ممکن است بعضی از رهروان، بی مجاهده و بدون طی مراحل دشوار سیر و سلوک با عنایت خداوندی به مقصود برسند، داشتن همت این امر، برای این دسته نیز الزامی است زیرا همت افراد جهت حرکت را معین می کند و توفیقات و تأییدات از جانب حق موانع و عوایق را رفع می کند و رسیدن را شتاب می دهد. همت بلند تنها به اموری که در توان است متوجه نمی شود بلکه به اموری فراتر از توان نیز مصروف می گردد. عارفان صاحب همت را بالاتر از صاحب اراده و مجاهده دانسته و گفته اند صاحب همت را سکونی نیست و ارزش هر کس به قدر همت اوست.
سیاست ادبیات
ملاحظاتی درباره مثل «از چاله به چاه افتادن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابتدا در توضیح معنای این مثل، یادآور شویم که چاه، علی القاعده، از چاله عمیق تر و عواقب سقوط در آن ناخوش تر و خروج از آن دشوارتر است. بدین سان، مثل در مواردی به کار می رود که بخواهند «از مشکلی به مشکل بزرگ تر دچار شدن» را افاده کنند ...
جبر و اختیار در جهان بینی حافظ و معرّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله جبر و اختیار یکی از جنجالی ترین و غامضترین بحث های کلامی است. این بحث ریشه تاریخی بسیار قدیم دارد و در گفته ها و اندیشه های فلاسفه، عرفا، شعرا و دیگران به جلوه های گوناگون نمود یافته است. مفهوم جبر یکی از مفاهیم کلیدی و کاربردی اشعار حافظ شیرازی و ابوالعلاء معرّی است. گروهی آن دو را بر مسلک جبر و گروهی دیگر با تفسیر و تأویل ابیاتشان آنها را معتقد به اختیار می دانند. این نوشتار سعی در بررسی این موضوع و مقایسه تطبیقی اشعار این دو شاعر نامی، در این زمینه دارد. گرچه در ترازوی دیدگاه هر دو شاعر در زمینه جبر و اختیار، کفه جبر سنگینی می کند؛ ولی هاله ای از تردید و آشفتگی بر جهان بینی هر دو سایه می گستراند که در بسیاری از موارد در نگرش حافظ، به اندیشه اختیار انگارانه تصریح دارد؛ ولی ابوالعلا تنها به برگزیدن روشی میانه بسنده می کند و بندرت سخن از اختیار می گوید. بنابراین می بینیم که در نگرش خواجه شیراز نوعی معنویت توأم با رندی است که این امر از جهان بینی معرّی دریافت نمی گردد.
الگوی کنشگر در برخی روایت های کلامی مثنوی معنوی بر اساس نظریه الگوی کنشگر آلژیرداس گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در علم روایت شناسی شخصیت ها به عنوان جزئی از ساختار کلّی متن محسوب می شوند که تابع کنش های از پیش تعیین شده اند، بنابراین برای تحلیل شخصیت ابتدا باید الگویی از حوزه کنش آنان به دست آورد. آلژیرداس ژولین گرماس؛ از جمله روایت شناسانی است که به چنین الگویی دست یافته است. گرماس معتقد است، الگوی کنشی که ارائه داده جهان شمول است و با هر روایتی قابلیت انطباق دارد. از طرفی درون مایه روایت می تواند تا حدودی بر ساختار آن تأثیر بگذارد. در این مقاله با نظر به جهان شمول بودن الگوی کنش گرماس و قابل انطباق بودن آن با هر چه روایت محسوب می شود، برخی از روایت های دفتر اول و دوم مثنوی که از درون مایه کلامی برخوردار بودند، برگزیده شد تا نشان داده شود در مواجهه روایت های کلامی با الگوی کنشگر به عنوان بخشی از ساختار چه رخ می دهد و از خلال این رویارویی دریچه ای تازه گشوده شود تا بتوان از این منظر نسبت به برخی روایت های کلامی مثنوی به نگاهی بدیع و متفاوت دست یافت. آن چه به عنوان دستاورد این پژوهش بر آن تأکید می شود، تغییراتی است که در نتیجه درون مایه کلامی روایت ها؛ بخصوص در حوزه کنش بازدارنده و یاری رسان رخ می دهد. کنشگران متناسب با نوع عقیده کلامی گاه نسبت به این تغییرات آگاهی دارند و گاه ناآگاهانه عمل می کنند. هم چنین بر اساس نظریه گرماس و نیز عقیده توحید افعالی جفت متقابل بنیادین در روایت های منتخب انسان و خدا به عنوان دو فاعل مجازی و حقیقی است که مفعول آن ها می تواند نسبت به هم دو حالت همسویی و تضاد داشته باشد.
بهاریه های فارسی: مسمط نعیم اصفهانی
حوزههای تخصصی:
جمیل صدقی زهاوی و زبان و ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط متقابل ادبی و فرهنگی میان ملل عالم؛ بخصوص ملل هم جوار از دیرباز مرسوم ومتداول بوده است. در این میان، رابطه فرهنگی، زبانی و ادبی ملت ایران وملت عراق درطول تاریخ، بیش از هر ملت دیگری بوده است وجمیل صدقی زهاوی، شاعرمعاصر عراق، متوفای 1936 میلادی جایگاه ویژه ای دارد. نگارنده بر آن است تا درباره زندگی،آثار و افکار این شاعربزرگ معاصر عراق و جهان عرب مطالبی را قلمی نماید. از زندگی و سبک شعری وجایگاه او در شعر معاصرجهان عرب سخن گفته، توان مندی های شاعر در زبان وادب فارسی و میزان آشنایی او با ادبیات فارسی تا سرحد امکان روشن نماید. در این میان، پیوندهای جمیل صدقی زهاوی با ادب فارسی وبزرگان معاصرآن همانند؛ ملک الشعرای بهار و.... نیز بررسی می گردد. هم چنین،حضورجمیل صدقی زهاوی درکنگره بزرگداشت هزاره شاهنامه فردوسی(1934) در تهران، بررسی و مختصر تحلیلی از اشعار فارسی و عربی صدقی زهاوی در این کنگره، یادکردی از ملامحمد زهاوی،والد پارسی سرای جمیل صدقی؛ از جمله مواردی هستند که در این مقاله به آن ها پرداخته می شود. گمان نگارنده این است که موضوعهایی این گونه،کمک شایانی به درک بهتر تعامل ادبی و فرهنگی ادبیات فارسی با ادبیات و فرهنگ دیگر کشورها؛ از جمله کشورهای عربی و مسلمان خواهد بود.
سبک شعر فرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۷۸
159-181
حوزههای تخصصی:
نهضت مشروطه، با ایجاد تغییرات اساسی در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران، ادبیات دوره قاجار را متحول ساخت. عواملی چون ارتباط با دنیای غرب، سفرنامه ها، تأسیس مدارس جدید، ترجمه آثار غربی، مطبوعات و..... زمینه های تجدد طلبی ایرانیان را فراهم کرد و این تجدد خواهی در نظم و نثر دوره مشروطه به لحاظ زبانی، ادبی و محتوایی تأثیر گذاشت. این مقاله می کوشد تا به شیوه ای علمی، اشعار فرخی را به عنوان یکی از برجسته ترین شاعران دوره مشروطه در سه سطح زبانی، ادبی و فکری بررسی و تحلیل کند و ویژگی های سبک شاعر را با شواهد لازم نشان دهد و عقاید سیاسی و اجتماعی و دینی او را بر پایه گزارش هایی از اشعارش دریابد و رابطه اوضاع سیاسی و اجتماعی دوره مشروطه را با تحولات ادبی، زبانی و فکری شاعر معلوم نماید. در تحلیل محتوا و دستیابی به اندیشه شاعر کل اشعار و در بررسی زبانی و ادبی پنجاه درصد از اشعار به صورت پراکنده از بخش های مختلف دیوان انتخاب شده است. در پایان برای نشان دادن دقیق تر ویژگی های زبانی و ادبی نمودارهایی ترسیم شده است.
مضمون، مایه غالب، و نماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعریف مفهوم مضمون دچار مشکلاتی است نه تنها ناشی از خلط مضمون و اسطوره، که رفته رفته در کار رفع شدن است، بلکه همچنین ناشی از تداخل واژگان نقد ادبی و نقد هنری به ویژه نقد موسیقی. می توان پنداشت که کاربرد مفهوم لایت موتیف (مایه مکرر) - اصطلاح موسیقایی - در نقد ادبی کار را به چنین مقاربه ها و خطاها کشانیده و مرزهای مضمون و مایه غالب را بر هم زده است. شاید بهتر آن باشد که استفاده از مفهوم leitmotiv را به اپرانامه ها محدود سازیم - که البته از آثار ادبی اند اما نوع خاصی از این آثارند - و در پی آن نباشیم که leitmotiv (مایه مکرر) و motif (مایه غالب) را معادل بشماریم. همچنین پیشنهاد من این است که مفهوم مضمون را ابتدا با رجوع به ریشه آن تعریف کنیم. مفهوم مایه غالب در رابطه با مضمون به دست می آید، همچنان که معنای نماد در نسبت آن با مضمون و مایه غالب بهتر فهم می شود.
آفرین و نفرین در آثار ایرانی باستان و میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آفرین و نفرین(دعا و لعن) از بن مایه های دینی، فرهنگی، اسطوره ای و ادبی است که از دیرباز، همگام با هم، از ادبیات قبل از اسلام تا شریطه های قصاید مدحی و انواع مختلف ادبی استمرار یافته است. هدف این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، بررسی وجوه مختلف آفرین و نفرین در آثار دوران پیش از اسلام(باستان و میانه) است. از همین منظر، با توجه به آثار ایرانی باستان(اوستا و کتیبه های هخامنشی) و آثار اشکانی و پهلوی دوران میانه(کتیبه های شاهان و رجال ساسانی، کتاب های کارنامة اردشیر بابکان، یادگار زریران و ...)، انواع دعا و نفرین استخراج و از جنبه هایی مانند نقش آن در پیشبرد کارها، اهداف، درخواست کنندگان، بلا یا نعمت های درخواست شده، کارکردها و جنبه های بلاغی آن بررسی شده است. در اوستا این دو مقوله به خصوص آفرین و دعا در بخش های نیایشی آن بسامد گسترده ای یافته که بیشتر در راستای اهداف، تعالیم، اندیشه ها و آموزه های مذهبی قرار گرفته و موجودات اهریمنی نفرین و موجودات اهورایی مورد دعا واقع شده اند. در کتیبه های هخامنشی دعا و نفرین، از یکسو هدف ترغیبی و گاه تحذیری در خصوص پاسداشت کتیبه ها دارد و از سویی دیگر حس وطن دوستیِ پادشاهان را با بسامد فراوان دعاهای نیک نسبت به کشور نشان می دهد. در کتیبه های دوره میانه نفرین دیده نمی شود، اما دعا همچنان استمرار یافته که بیشتر متضمن طلب عمر طولانی و پیرورزی بر دشمنان است. در کتاب های این دوره دعا و نفرین بیشتر کارکردی ادبی داشته و نشان گر حالات عاطفی شخصیت ها در موقعیت های مختلف روایی است.