فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۵٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
دیویدسون با تأثیرپذیری از فیلسوفانی چون فرگه، تارسکی و کواین، به طرح نظریة معنایی می پردازد که حاوی نظریة صدقی به شکل نظریة صدق تارسکی است. نظریة دیویدسونی، از یک سو، صوری و شرط صدقی و از سوی دیگر تجربی است؛ از این رو، کاربرد آن برای ارائة تعبیری از زبان و سخنان گویندگان، منوط به برآورده شدن محدودیت هایی صوری و تجربی است. محدودیت های صوری را دیویدسون، از کارهای تارسکی در باب کفایت صوری تعریف صدق می گیرد و برای آزمودن تجربی، آن را به معبر رادیکال می سپارد. دیویدسون عناصر دیگری نیز در کارهای خود وارد می کند؛ همچون پایبندی به کل گرایی و نیز، لحاظ الگوهایی عقلانی که تحت اصولی مانند اصل حسن ظن مطرح می شود. دامت دربارة بخش های گوناگون نظریة معنای دیویدسونی انتقادات صریح و گوناگونی مطرح می کند. وی کاربرد مفهوم صدق را در قلب یک نظریة معنا نمی پذیرد و معرفت صریح به شروط صدق در این نظریه ها را مشکل ساز می داند. در این نوشته، پس از بیان نظریة معنای دیویدسون، چارچوب پروژة تعبیر رادیکال را معرفی و در ادامه، مهم ترین انتقادات دامت را بر آن بیان می کنم. در نهایت بررسی خواهد شد که آیا انتقادات دامت، با توجه به نوع و حد ادعاهای دیویدسون، پذیرفتنی است یا خیر؟
معنا، مرجع و مصداق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن بررسی عمده ترین دیدگاههایی که در زمینه رابطه زبان با معنا، مرجع و مصداق ارائه شده است (برای نمونه سعید 1997 ، لاینز 1977 ، صفوی 1383 ) به بحث و نقد آن دیدگاهها خواهیم پرداخت و میکوشیم تصویر دیگری که در اساس مبتنی بر نشانه شناسی لایهای (سجودی 1382 ) است، ارائه دهیم. در این بحث به رد قایل شدن وابستگی اثباتگرایانه زبان به جهان خواهیم پرداخت؛ خلط مفاهیم دلالت و ارجاع از یکسو و خلط بین مفاهیم دلالت و مصداق را از سوی دیگر نقد خواهیم کرد و کوشش میکنیم نشان دهیم که معنا در درون شبکه نظام صوری زبان شکل میگیرد و سپسدر روابط بین نظامهای نشانهای و در بافت کلام بسط مییابد و در یکی از کارکردهایش البته میتواند به جهان خارج ارجاع دهد و ارجاع، خود یک کارکرد زبانی است که با توسل به دیگر نظامهای نشانهای تحقق مییابد.
تاملی در اخلاق جهانی ؛ با تاکید بر بیانیه های سویدلر و هانس کونگ
حوزههای تخصصی:
تهدید یا فرصت بودن پدیده ی جهانی شدن، مرهون برنامه های جهانی است و تلاش برای دست یابی به اخلاق جهانی، نمونه ای از آن برنامه ها است. هانس کونگ و سویدلر، در ارائه ی اخلاق جهانی، از موضع دینی، بیانیه های جهانی ارائه کرده اند. این بیانیه ها در هرم اخلاقی، از قاعده ی مبنایی، و نه ملاک نهایی، آغاز و آن گاه به اصول پایه و میانی می انجامند. کارآیی و اثربخشی، سازگاری درونی، تطبیق بر ادیان و انطباق پذیری با فرهنگ ها و قومیت ها مباحث اصلی است که در بررسی این بیانیه ها به میان می آیند. اخلاق جهانی در گرو نظریه های طبیعت گرایانه، اخلاق و حُسن و قُبح ذاتی نیست، اما محتاج نظریه ای است تا اجماع را تامین کند و آن مطلق انگاریِ حداقلی است که بر اساس ملاک نهایی اخلاق ـ امر نامشروط ـ قابل حصول است.
آلوین پلنتینجا و معرفتشناسى اصلاح شده
حوزههای تخصصی:
از جمله رهیافتهاى عمده در بیان رابطه عقل و دین، دیدگاهى است که به «عقلگرایىِ حداکثرى» مشهور گشته است. تجلّى عقلگرایى حداکثرى الهیات طبیعى و عقل محور بوده است، و مفروض الهیات طبیعى این است که معقولیت معتقداتِ وحیانى، شرط مقبولیت آنها را فراهم آورد. تفسیرى از معقولیت که همواره مدنظر الهىدانان طبیعى بوده، با عنوان مبناگرایى یا بنیادگرایى سنّتى قلمداد شده که مطابق با آن گزارههاى عقلانى یا پایه هستند یا مستنتج از گزارههاى پایه. در این تفسیر عقلانیت و صدق همواره توأمانند. در مقابل مبناگرایى سنّتى، معرفتشناسى اصلاح شده، تفسیرى دیگر از عقلانیت را معرفى مىکند. نویسنده در این مقاله مىکوشد تا با نظر به برخى از متفکران نهضت اصلاح دینى، معرفتشناسى اصلاح شده و تفسیر آنان از عقلانیت را معرفى کند و در ادامه با بیان برخى از انتقاداتى که به این نظریه وارد شده، نتیجه مىگیرد که معرفتشناسى اصلاح شده، به نوعى دچار نسبىگرایى و تا اندازهاى ایمانگرایى است. مقاله حاضر، توصیفى اجمالى از دیدگاههاى معرفتشناختىِ فیلسوف دینشناس امریکایى معاصر، آلوین پلنتینجا (1932م) است که با توجه به مقالات و آثار وى فراهم آمده است.
نسبت زیبایی شناسی و عقلانیت ارتباطی منطق زیبایی شناسانه «عقلانیت ارتباطی» در اندیشه هابرماس و نسبت آن با «نقد قوه حکم» کانت و «هنر مدرن» آدورنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
این نوشتار در پی توضیح مبنای زیبایی شناختی نگرش یورگن هابرماس به «عقلانیت ارتباطی» است. مطابق مدعا تعریف امانئول کانت در مبحث نقد قوه حکم از امر زیبا، و توضیح وی از قضاوت ذوقی و زیبایی شناسانه، به فهم ابعاد ژرف تر رویکرد هابرماس به «عقلانیت ارتباطی» و مقوله کنش ارتباطی و زبانی می انجامد. هم چنان که توجه به پرسش های مطرح در مکتب انتقادی فرانکفورت و دیدگاه های تئودور آدورنو در توضیح جریان از خود بیگانه شدن انسان مدرن و جایگاه هنر مدرن نیز به فهم انگیزه انتقادی هابرماس از موقعیت آدمی در جهان امروز و دلایل توجه وی به عقلانیت ارتباطی مدد می رساند. گام دیگر نوشتار توضیح تفاوت های هابرماس با آدورنو، در توجه اولی به عقلانیت ارتباطی و توجه دومی به «هنر مدرن» است. توضیحی که به شناسایی مؤثرتر سرشت زبانی رویکرد هابرماس به حوزه عمومی می انجامد.
تروپیسم : واکنشی نسبت به درماندگی انسان در عصر بدگمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستاننویسی فقط به نقل رویدادهای جهان نمیپردازد. داستان یا رمان، مکان مناسبی است برای بازنگری در مسائل جهان و یا تلاشی است برای بازسازی آن. در عرصه ادبیات فرانسه، ناتالی ساروت یکی از پیشگامان نهضت رمان نو محسوب میشود که در دهة 30-40 میلادی به طرح سئوالهایی در باب جهان پیرامون و درک مفهوم نوینی از حالات و گفتههای انسانها میپردازد. در سال 1939 ساروت در واکنشی به نوع روابط انسان و جهان پیرامونش به انتشار کتاب تروپیسم اقدام مینماید و در آن درماندگی انسان عصر تمدن را با به کارگیری تکنیکهای نوین رماننویسی به تصویر میکشد. نگارنده این مقاله با تکیه بر آثار ناتالی ساروت به بررسی رویکرد نوین نویسنده کتاب تروپیسم نسبت به جهان پیرامونش میپردازد.
نگاه انتقادى معرفت شناسیِ اصلاح شده به الهیات طبیعى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
متافیزیک و سیاست در اندیشه ی ارسطو و هگل
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۳ شماره ۵۴
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
خلط مفاهیم علم و فناوری در سنت پدیدارشناسی هرمنوتیک از هایدگر تا آیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی آرای فلسفی مارتین هایدگر متقدم و متاخر در مورد نسبت علم و فناوری می پردازد. ترتیب کار از این قرار است که ابتدا شرحی کلی از دیدگاه های هایدگر در مورد علم و نسبت آن با فناوری ارایه شده و سپس روایت خاص دان آیدی _ فیلسوف فناوری پساهایدگری_ از فلسفه ی هایدگر عرضه می شود که با گریزی بر مطالعات لین وایت مورخ فناوری همراه است. دست آخر رهیافت هایدگر-آیدی در مورد نسبت علم و فناوری مورد تحلیل قرار گرفته و مقاله با نگاهی نقادانه بر آرای ایشان به پایان می رسد.
مطهری و نظریه ی فطرت
بررسی نقدهای مایکل ساندل و رابرت نوزیک برناسازگاری اصل تفاوت و فردگراییدر نظر جان راولز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله برآن است تا این نقد ساندل را بررسی نماید که این مقدمه اصل تفاوت راولز در توزیع دارایی ها، که هیچ کسی مستحق و مالک حقیقی داشته هایش نیست و بنابراین دارایی های هر فرد، باید بعنوان دارایی های عمومی تلقی گردد که همه در سودهای آن سهیم باشند، مستلزم برداشتی جماعت گرایانه از “خود”،( Self) به عنوان مالکی که گسترده تر از مالک فردی است و می توان آن را“خود” جماعتی خواند، می باشد، که این تلقی از خود و مالکیت، با فرد گرایی و لیبرالیسم وظیفه گرایانه(Ontological Liberalism) راولز در تعارض است.
رابرت نوزیک اصل تفاوت راولز را بدین صورت نقد می نماید که اصل تفاوت و بازتوزیع دارایی ها، مستلزم گرفتن مالیات از ثروتمندان برای کمک به فقرا است و این باعث بهره برداری از حاصل زحمت ثروتمندان و به بردگی گرفتن آنها است و با آزادی فردی لیبرالیسم در تعارض است. مولف این مقاله بر آن است تا از طریق تحلیل و ارزیابی این دو نقد، ویژگی ها و قابلیت های اصل تفاوت در نظریه عدالت راولز را روشن تر سازد.
نگاهی به کل گرایی
بررسى انتقادى فرضیه پلورالیسم دینى جان هیک
حوزههای تخصصی:
آقاى استیو ریچارد، فرضیه پلورالیسم دینى جان هیک را از سه منظر کلامى، معرفتشناختى و روش شناختى قابل نقد مىداند. در نقد کلامى، که در این شماره تقدیم مىشود، او معتقد است این فرضیه جوابى است به سؤال رابطه مسیحیت با ادیان دیگر از درون سنت مسیحى. به نظر نویسنده، در سنت کلامى مسیحى در خصوص رابطه مسیحیت با ادیان دیگر عمدتا دو پاسخ وجود داشته است: انحصارگرایى و شمولگرایى. به اعتقاد آقاى ریچارد، فرضیه پلورالیسم دینى جان هیک جواب سوّمى به این سؤال است. در این مقاله، انتقادات انحصارگرایان و شمولگرایان به پلورالیسم دینى مطرح شده و سپس به اختصار جوابهاى جان هیک با استفاده از نوشتههاى او آورده شده است.