ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۲٬۸۷۲ مورد.
۱۰۱.

چهره ژانوسی استعاره تئاتر در تجربه ورزی ها و بیانیه های بین الملل موقعیت گرا وگی دبور(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استعاره تئاتر تئاتروم موندی تئاتربودگی گی دبور بین الملل موقعیت گرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۱۴
استعاره تئاتر یکی از پرکاربردترین و تأثیرگذارترین استعاره ها در حوزه های گوناگون دانش بوده است. همچنین این استعاره در حوزه تئاتر در تبیین کردوکارهایی که در فضای بینابینی امر روزمره و امر تئاتری حیات دوزیستی یافته اند، نقش مهمی بازی کرده و واسطه ای میان تئاتر رسمی و تجربه گرایی های شبه تئاتری سده بیستمی بوده است. این استعاره، به ویژه، در تجربه ورزی ها و بیانیه های بین الملل موقعیت گرا و عضو اصلی این جریان، گی دبور، حضور چشم گیری داشته و دلالت های مفهومی پیچیده ای یافته است. بر  این اساس، در این مقاله سیمای این استعاره و کارکردهای آن در تجربه گرایی ها و نظریه ورزی های این جریان توصیف و تحلیل شده است. موضع اصلی این جریان، در امتداد سنت فلسفی مارکسیستی، در مقابل نظام سرمایه داری و نقد این نظام بر پایه رمزگشایی از روال ها و تأثیرات آن در چارچوب مفهوم «نمایش» صورت بندی شد. این جریان بیانیه هایی را در ضدیت با شیوه های نمایشی سرمایه داری و کردوکارهای تجربه ورزانه ای را به عنوان بدیلی بر این شیوه ها عرضه کرد. استعاره تئاتر در نظریه و عمل موقعیت گرایی وضعیت معمایی را شکل داده است. هرچند موقعیت گرایان تئاتر را به دلیل قرابت آن با نمایش در خدمت به منافع سرمایه داری محکوم کرده اند، تئاتر از نظر آن ها هنری حاشیه ای نیست، بلکه زمینه ای است که در آن عمل و نظریه خود را پیکره بندی کردند. تئاتر از منظر موقعیت گرایان به شکل مشروطی، هم سرچشمه آزادی و تحقق و هم در شکل کنونی آن، منبع دروغ و توهم بود. استعاره تئاتر در اندیشه و عمل موقعیت گرایان و گی دبور با چهره ای دوگانه ظاهر می شود که هم بر کارکرد اجتماعی مخرب نمایش دلالت دارد و هم واجد ظرفیت های درونی برای مقاومت در برابر نظام سرمایه داری است. این استعاره در سطحی دیگر بر تکنیک موقعیت گرایانه دخل و تصرف اشاره دارد که از خود تئاتر بر ضد تئاتر بهره گرفته و می خواهد با تغییر تئاتر، آن را به ساخت «موقعیت» در زندگی روزمره (نوعی تئاتر عاری از تئاتر) تبدیل کند.
۱۰۲.

تبیین نسبت و هم سویی هنر پاپ و پراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر پاپ پراگماتیسم نقد نسبیت گرا زیبایی شناسی ایدئالیستی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۸۷
از مهم ترین شاخصه های هنر پاپ رویکرد انتقادی آن نسبت به زیبایی شناسی ایدئالیستی است؛ علاوه بر این برخی نشانه ها حاکی از آن اند که می توان بین این جریان هنری و مکتب فلسفی پراگماتیسم قایل به نسبت هایی بود. با توجه به اینکه پراگماتیسم به دنبال پیامد های عملی امور است و معیار ارزیابی را وابسته به نتایج می داند، به نظر می رسد که بتوان آن را با خصوصیت های کارکردی هنر پاپ درنسبت دانست. پژوهش حاضر در هدف به دنبال شناخت و تحلیل نسبت های میان هنر پاپ و پراگماتیسم است؛ بر این اساس داده های ضروری به روش اسنادی گردآوری شده اند که در نهایت بعد از توصیف به روش کیفی مورد تحلیل قرار می گیرند. تلاش شده است تا در تحلیل داده ها، میان شاخصه های پراگماتیسم و هنر پاپ مطابقت صورت گیرد. براساس نتایج می توان چنین اذعان داشت که هنر پاپ به عنوان یکی از مهمترین جریان های هنری نیمه دوم سده بیستم علاوه بر مبانی نظری، از سیر ایده پردازی و انتخاب موضوع تا نوع متریال و کیفیات فرمی و اجرایی آثار در نسبتی مشخص با اندیشه پراگماتیستی است. نکته ی دیگر اینکه با توجه به نظریه ی هنر پراگماتیستی و تاثیرپذیری هنر پاپ از آن، همزمان نقد هنر هم از نقد ارزشی و داورانه گذر کرده و رویه ای نسبیت گرا و توصیفی اتخاذ می کند.
۱۰۳.

در جستجوی نقاشی هایی با خطای بصری پیشرفته به روایت ابن هیثم در المناظر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نقاشی تمدن اسلامی نقاشی های مومی مصر ابن هیثم تزاویق خطای بصری کتاب المناظر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۰۷
ابن هیثم در بحثِ خطای زبری در المناظر به نقاشی هایی اشاره می کند که در آن ها، حیوانات، اشخاص معین، گیاهان و دیگر عناصر بصری به طور طبیعی بازنمایی شده اند؛ از آنجا که در سده های 4و5ه.ق، نقاشی در تمدن اسلامی به چنان سطح واقع نمایی نرسیده بود، این پرسش مطرح است که ابن هیثم به کدام نقاشی ها اشاره می کند؟ اهمیت گزارش ابن هیثم، افزون بر آن که آگاهی ها از تاریخ نقاشی را گسترش می دهد، می تواند روایت چگونگی شکل گیری نقاشی در عصر رنسانس را نیز بپرورانَد. پژوهش در پی آن است که با استناد به گزارش های تاریخی و سنجش آن با کاوش های باستان شناسی در سده بیستم، نقاشی های روایت شده در المناظر را شناسایی کند. از نظر تاریخی، سخنان فارابی و مسعودی درباره نقاشی هایی مطرود در سده های آغاز مسیحیت، مهم ترین سرنخ های شناسایی آن نقاشی هاست. هم چنین، اقامت طولانی ابن هیثم در مصر از یک سو، و کشف و شناسایی نقاشی های مومی در نواحی صَعید (فیوم) از سوی دیگر، زمینه سنجش گزارش المناظر را فراهم می سازد. پژوهش با روش تحلیل تاریخی و تطبیق ویژگی های تکنیکی نقاشی با گزارش ابن هیثم، درپیِ شناخت همبستگی میان آن ها است. بنابراین، در نبود هرگونه آگاهی تاریخی از دیگر سنت های بازنمایی، می توان گفت نقاشی های مومی مصر، در چارچوب همان سنت بازنمایی پدید آمده بود که ابن هیثم در المناظر از آن سخن می گوید.
۱۰۴.

بازنماییِ معلولیت جسمی به عنوان نمادی از اختلال هویت در فیلم های انیمیشن با تمرکز بر فیلم من بدنم را گم کردم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انیمیشن معلولیت هویت بدن مندی من بدنم را گم کردم مایک الیور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۹۳
انیمیشن می تواند با خلق جهان هایی زنده یا تخیلی پیش تصورات اجتماعی را به چالش بکشد یا تقویت کند. این مقاله، با رویکردی کیفی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، پیش تصورات اجتماعیِ مربوط به معلولیت، و نحوه ی بازنمایی آن در فیلم های انیمیشن را بررسی می کند. در این مسیر، نحوه ی بازنماییِ معلولیت به عنوان نمادی از اختلال هویت در فیلم من بدنم را گم کردم ساخته ی جرمی کلاپین با استفاده از منابعِ کتابخانه ای، تجزیه وتحلیل فیلم به کمکِ مفاهیم مرتبط با معلولیت از منظرِ مدل اجتماعیِ معلولیت مایک الیور مطالعه و تحلیل شده، همچنین رابطه ی بین جسمیت و هویت مورد کاوش قرار گرفته است. نتایج حاصل از بررسی ها نشان می دهد، رابطه ی میان فرم بدن و هویت با ادراکات و نگرش های اجتماعی نسبت به ناتوانی درهم تنیده است. همچنان که در بررسی این رابطه در انیمیشنِ من بدنم را گم کردم نیز ملاحظه می شود که معلول شدنِ جسمی شخصیت اصلی داستان باعث شکل گیری هویتی جدید در او می شود؛ هویتی که الزاماً خدشه دار شده و منفی نیست، بلکه چیزی کاملاً متفاوت از زمانی است که بدن او کامل و یکپارچه بود. جداشدن بخشی از جسم او و سپس ادامه یافتنِ زندگی بدون آن، به وی نشان می دهد که می تواند گذشته را رها کند و مانند دست قطع شده، چیزی جدا از موجودیت پدر ومادرش باشد.
۱۰۵.

کاربردی سازی روش تحلیل محتوای کیفی در فیلم های شخصیت محور (با تمرکز بر آرای فروید و گزیده آثار هیچکاک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل محتوا شخصیت شناسی هیچکاک فیلم فروید روش شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۹۳
   هدف از پژوهش حاضر، تحلیل کیفی محتوای تعدادی از فیلم های سینمایی ساخته آلفرد هیچکاک بر اساس نظریات زیگموند فروید است. روش تحقیق، تحلیل محتوا با رویکرد کیفی بوده که با تمرکز بر نظریه شخصیت فروید، سه فیلم- طناب، روانی و سرگیجه- از مجموعه آثار هیچکاک را به عنوان جامعه آماری مورد تحلیل قرار می دهد. شیوه گزینش آثار(نمونه گیری)، بر پایه گزینش و نزدیکی موضوعی-روایی و همچنین، دارابودن بیشترین شاخص های تحلیلی(واحدهای تحلیلی و معنایی-مقوله های اکتشافی بر پایه آرای فروید) بر اساس پرسش های اصلی پژوهش و به شیوه هدفمند و غیرتصادفی به انجام رسیده است. ابزار تحقیق دربرگیرنده واحدهای تحلیل، واحدهای معنا، مناطق محتوایی و مقوله تحلیل بوده که بر اساس آرای فروید به صورت اکتشافی (از منابع کتابخانه ای، دیداری و شنیداری) ارائه شده و مورد سنجش قرار گرفته اند. نتایج و یافته های پژوهش، مؤید ضرورت کاربردی سازی روش تحلیل محتوای کیفی در مطالعات سینمایی بوده و همچنین، بیانگر تحقق هدف اصلی و اهداف فرعی پژوهش با محوریت تحلیل محتوای پنهان فیلم ها، تعیین شخصیت های اصلی در هر فیلم به مثابه واحد تحلیل، تعیین سکانس های حضور شخصیت های اصلی به مثابه واحد معنا و نهایتا، تعیین دو مقوله غرایز و اضطراب به مثابه مقوله های اصلی و نیز، استخراج دو منطقه محتوایی محوری با عنوان ساختار شخصیت و سطوح شخصیت با اتکا به نظریه فروید است.
۱۰۶.

بررسی زیبایی شناسی بازنمایی تصویر خاطره ای در فیلم درخت گلابی بر اساس رویکرد نئوفرمالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازنمایی خاطرات فرم زیبا شناسانه تصویر خاطره ای داریوش مهرجویی درخت گلابی (1376) رویکرد نئوفرمالیستی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۸۸
مقاله ی حاضر با هدف پی بردن به چگونگی بازنمایی تصاویر خاطرات در فیلم درخت گلابی (1376) داریوش مهرجویی، این تصاویر را با نگاهی زیبایی شناسانه وا می کاود. به منظور بررسی چگونگی به تصویر کشیده شدن خاطرات و چرایی به کارگیری تمهیدات سینمایی به کار گرفته شده، پژوهشگر با رویکردی نئوفرمالیسیتی به تجربیات و عملکرد انسان در یادآوری خاطرات توجه می کند و با جستجو در تجربه های موفق بازنمایی خاطرات در سینمای جهان، که سعی بر تقلید از این تجربیات داشته اند و با استفاده از ابزارهای سینمایی چون فیلمبرداری و تدوین به دنبال همگام سازی فرم و محتوا بوده اند، مطالعه را به سرانجام می رساند. پژوهشگر در انتهای متن با تحلیل تصاویر خاطرات در نمونه ی منتخب و تطابق نتایج بررسی های صورت گرفته بر سینمای جهان، به این نتیجه دست می یابد که داریوش مهرجویی در این فیلم دغدغه ای فرمال برای به تصویر کشیدن خاطرات داشته و در این راه به مانند تجربه های موفق پیشین در سینما کوشیده تا با بهره گیری از نوع شکل گرفتن این تصاویر در ذهن انسان، سکانس های خاطرات فیلم را با به کارگیری امکانات فیلمبرداری و تدوین به تجربه ی حقیقی انسان از یادآوری خاطرات نزدیک سازد که این خود باعث به وجود آمدن فرمی زیبایی شناسانه در تصاویر خاطرات فیلم درخت گلابی (1376) شده است.
۱۰۷.

طراحی خلاق به مثابه پژوهش کاربست پژوهش کنش محور در طراحی نشانه گالری دیدار اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش کنش محور طراحی نشانه لوگو خلاقیت تریز پساساختارگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۴۲
یکی از شیوه های طراحی خلاق، به کارگیری روش کنش محور -متکی بر فرایند پژوهشی- است. در روش کنش محور، طراح در مقام پژوهشگری است که آگاهانه و آزادانه مسائل طراحی را از درون موضوع سفارش خود شناسایی می کند و روش های متنوع و متناسب با موضوع را برای خلق یک اثر خلاق انتخاب و ترکیب می نماید. این مقاله، با هدف «تجسم مؤلفه های هنر معاصر» و «توسعه جریان های گرافیک خلاق» در فرایند طراحی نشانه، به روند طراحیِ پژوهشی نشانه «گالری دیدار» اصفهان می پردازد و در پی پاسخ به این مسئله است که چگونه می توان نشانه ای خلاق مبتنی بر «مؤلفه های هنر معاصر» و «نام» و «فعالیت های پیشروِ» گالری دیدار طراحی کرد. روش تحقیق از نظر نوع کیفی، از نظر هدف توسعه ای-کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی و تحلیلی است. نگارنده به روش کنش محور از چهار حوزه شناختی «گرافیک و رسامی نشانه»، «طراحی فرایندگرا و روش خلاقیت تریز»، «هنر و گالری های معاصر» و «فلسفه ساختارگرا و پساساختارگرا» بهره گرفته و با انتخاب و مستندسازی اطلاعات کارآمد در چهار حوزه مذکور و تحلیل و ارزیابی این اطلاعات و ترکیب یافته های حاصل از آن، پاسخی خلاقانه-انتقادی به مسئله طراحی نشانه گالری دیدار می دهد. جمع آوری اطلاعات به شیوه اسنادی-کتابخانه ای و گزینش هفده لوگو از وب سایت های موزه های هنرهای معاصر جهان میسر شد. نتیجتاً در طراحی نهایی، طراح با ایجاد تغییر در ابزار ِرسامی و رویکرد طراحانه و نیز، با تعمیق اثر -به واسطه ایده یابی از گزاره های فلسفی (به ویژه شالوده شکنی دریدایی)- وجه خلاقانه و اندیشمندانه لوگو را افزایش داده است تا حدی که نشانه گالری ضمن ماهیت کارکردی خود، یک اثر پژوهشی و هنری تلقی شود.
۱۰۸.

نسبت سواد بصری و شکاف دیجیتال در میدان اجتماعی بر اساس نظریه پیر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سواد بصری شکاف دیجیتال عادت واره سرمایه دیجیتال میدان اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۲۳
سواد بصری VL یا سواد بصری دیجیتال DVL، به واسطه تصویری شدن فناوری های نوین در عصر دیجیتال، به جزء جدایی ناپذیری از مجموعه مهارت های ضروری برای کاربران تبدیل شده و محدوده کاربران از متخصصان تا عموم مردم از نسل های گذشته و کودکانی که با این فناوری ها رشد می یابند نیز گسترده شده است. این تغییرات به واسطه مجموعه مهارت هایی که به آن سرمایه دیجیتال گفته می شود در میدان های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به وقوع پیوسته است. در تمامی میدان ها سرمایه دیجیتال به سان پلی برای کسب سایر سرمایه ها عمل می کند. بر اساس تلقی بوردیو از عادت واره و میدان، تغییر در یکی از آنها ضرورتا به تغییر دیگری می انجامد. بنابراین برای سازگاری، عادت واره عاملان در میدان که کاربران فناوری های دیجیتال محسوب می شوند باید هم راستا و مرتبط با تغییرات میدان باشد. از این رو این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، بر پایه نظریه میدان پیر بوردیو، به تبیین رابطه بین مهارت سوادبصری به عنوان عادت واره ای برای سازگاری عاملان در میدان و شکاف دیجیتال در سه سطح، به عنوان مانعی برای کسب سرمایه دیجیتالی می پردازد. گردآوری داده ها به شیوه اسنادی- کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها نیز به شیوه استقرایی انجام شده است. در نهایت چنین نتیجه گیری می شود که بنابر دیالکتیکی که بین عادت واره و سرمایه در میدان وجود دارد، سوادبصری در حکم عادت واره در کسب سرمایه دیجیتالی و بازتولید سایر سرمایه ها به عاملان در میدان کمک خواهد کرد. این امر عاملی در جهت کاهش شکاف دیجیتالی در بستر اجتماعی خواهد بود. از طرفی چون مهارت سواد بصری بیشتر از طریق تکرار در تجربه دیدن به دست می آید با افزایش شکاف دیجیتالی در سطح یک و دو بین عاملان، احتمال بروز نابرابری های اجتماعی و عدم دسترسی به سرمایه ها نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
۱۰۹.

تعامل فرهنگ و محیط در دست بافته های بلوچ از گذار نظریه بوم شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بوم شناسی فرهنگ زیست بوم بلوچ دست بافته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۱۰۵
بوم شناسی فرهنگی رویکردی است که ملاحظات فرهنگی ارتباط انسان با محیط یا زیست بومش را مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرارمی دهد. بررسی و تحلیل دست بافته های بلوچ به عنوان بخش مهمی از فرهنگ و هنر قومی در چهارچوب رویکرد بوم شناسی فرهنگی و سنجش میزان ارتباط و بهره گیری آن ها از طبیعت و جغرافیای بلوچ، هدف این پژوهش است. از این رو پرسش اصلی این است که ارتباط و بازتاب زیست بوم و اکولوژی قوم بلوچ در فرآیند تولید دست بافته ها و آفرینش نقوش آن ها چگونه و به چه میزان است؟. مهم ترین نتایج این پژوهش چنین است: بوم شناسی فرهنگی نماین گر این است که در کسب آگاهی و شناخت پدیده فرهنگ و داشته های فرهنگی انسان و ارزش های وابسته به آن به ویژه هنرهای بومی نیازمند توجه به زیست بوم و مطالعه در منظومه محیطی اوست. ابعاد مختلف زندگی قوم بلوچ و مشخصاً آثار هنری آن ها نظیر دست بافته ها، ابعاد فن شناختی(مصالح بافت، ریسندگی، رنگرزی، دار و ابزاربافت، ساختار بافندگی) و هم چنین پویایی و خلاقیت در طراحی ذهنی، خیالی و انتزاعی مرتبط با جنبه های زیباشناختی و کیفیت های دیداری(بصری) در متن دست بافته ها، به واسطه نوع زندگی و هم چنین حضور در پهنه طبیعت، همواره برساخته و متأثر از محیط و الگوبرداری از عناصر آن است. این پژوهش از نوع توسعه ای و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
۱۱۰.

اپرت های فارسی دوران مشروطه از منظر جهان محلی شدن (اپرت های رستاخیز شهریاران ایران، پریچهر و پریزاد، الهه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اپرا اُپرت فارسی جهانی شدن جهان محلی شدن نفوذ فرهنگی فرهنگ پذیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۱۳۰
در سال های پایانی قرن سیزدهم شمسی تحت تأثیر تغییرات سیاسی و اجتماعی پس از انقلاب مشروطه، گونه های جدیدی از نمایش در ایران شکل گرفتند که در ارتباط کامل با موسیقی قرار داشتند. در این مسیر ابتدا اُپرت های عصر مشروطه، تحت تأثیر اُپرت های قفقازی خلق شدند و سپس طی چند دهه فعالیت در زمینه ساخت اپرت در ایران با فراهم آمدن شرایط تحصیلات آکادمیک در حوزه آواز غربی در هنرستان موسیقی، شرایط برای تولید اولین اُپراها در ایران ایجاد شد. هدف از این پژوهش پاسخ دادن به این پرسش است که اپرت های عصر مشروطه چه تأثیراتی از نمونه های غربیِ اپرا و اپرت پذیرفته اند و چگونه مسیر بومی شدن پدیده جهانی اپرا در آنها رخ داده است؟ از این رو به مطالعه سه اپرت رستاخیز شهریاران ایران، پریچهر و پریزاد و الهه، بر پایه نظریه جهان محلی شدن و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و استفاده از اسناد کتابخانه ای پرداخته شده است. از نتایج مقاله حاضر می توان به این موضوع اشاره کرد که اپرت های پس از مشروطه به عنوان گونه جهان محلی شده اپرتِ غربی در ایران بوده اند. این گونه جهان محلی شده که «اپرت فارسی» نام گرفت، تحت تأثیر نفوذِ فرهنگی اپرت غربی، بخش مهمی از حیات موسیقایی ایران در سه دهه ابتدایی 1300 ه.ش را تشکیل داد.
۱۱۱.

ژانر و هویت؛ مطالعه تطبیقی نقش هویت ملی و فرهنگی در تکوین ژانرهای بومی سینما(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هویت ملی سینمای ملی ژانر بومی فیلمفارسی انیمه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۱۱۹
ژانرهای بومی مجموعه ای از زیرژانرها یا ژانرهای ترکیبی محبوب در مناطقی خاص هستند که ویژگی هایی را در کنار هم قرار داده اند که در آثار تولید مناطق دیگر کمتر دیده شده اند. در این پژوهش که با هدف شناسایی نقش هویت ملی و فرهنگی در تکوین های ژانرهای بومی انجام گرفته است، طیفی از ژانرهای بومی مانند هنرهای رزمی در هنگ کنگ، وسترن اسپاگتی در ایتالیا، ماسالا در هندوستان، هیمات فیلم در آلمان، انیمه های ژاپنی و فیلمفارسی های ایرانی به روش تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته اند تا روند تکوین این ژانرها در رابطه با دغدغه های ملی مورد بازشناخت قرار گیرد. یافته های این پژوهش روشن می کند که این ژانرها نه تنها هویت های ملی را در کلیشه های ژانری خود بازنمایی می کند، بلکه باوجود تنوع ژانریک، یک روند ثابت در تکوین این ژانرها وجود دارد که از هویت ملی و فرهنگی بوم آن ژانر تأثیر پذیرفته است: برجستگی مقطعی هویت ملی با عواملی چون جنگ، استعمار، تسلط فرهنگی و دیگر عناصری که مفاهیم «خود» و «دیگری» را پررنگ می کنند و توجه به میراث فرهنگی و استفاده از آن در جهت بازنمایی هویت ملی در محتوا و ساختار آثار سینمایی، باعث شکل گیری ژانرهایی شده که ویژگی های متمایزی نسبت به ژانرهای مسلط سینمایی در خود دارند. بیان دغدغه های ملی به زبانی که توسط عامه مردم قابل درک است این فیلم ها را به شدت بین مردم محبوب کرده و به مرور زمان آثار سینمایی متعددی با تکرار مضامین و ویژگی های این ژانرها تولید شده و مخاطب داخلی و خارجی خود را کسب می کنند و پیدایش «سینمای ملی» را تسهیل می بخشند.
۱۱۲.

بررسی تطبیقی آثار حبیب محمدی و نقاشان امپرسیونیست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حبیب محمدی امپرسیونیسم نقاشان امپرسیونیست سبک نقاشی هنرمدرن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۹
امپرسیونیسم مهم ترین پدیده هنر اروپایی در سده نوزدهم و نخستین جنبش نقاشی سبک هاست. اساس شیوه امپرسیونیسم توجه به اثر آنی و تصادفی مناظر، یعنی پرداختن از «بود» به «نمود» است. این سبک، به حقیقت دنباله و نتیجه سبک رئالیسم به شمار می رود. حبیب محمدی ازجمله پیشکسوتان نقاشی مدرن در ایران است. وی از فضاهای شهری، روستایی و طبیعت در ترسیم آثار خود بهره جسته است. در این راستا قرابت و نزدیکی ازلحاظ مبادی فکری و تجسمی، بین آثار حبیب محمدی به عنوان پیشرو نقاشی مدرنِ ایران با سبک کاری نقاشان امپرسیونیست دیده می شود. هدف پژوهش حاضر شناخت تشابه های مؤلفه های نقاشی حبیب محمدی در تطبیق با مؤلفه های آثار نقاشان امپرسیونیست است. ازاین رو پژوهش حاضر با توجه به مؤلفه های مشترک در آثار نقاشان امپرسیونیست و آثار حبیب محمدی در پی پاسخ به این پرسش است که وجوه تشابه و تمایز در آثار حبیب محمدی و نقاشان امپرسیونیست کدم اند و علل این وجوه چیست؟ روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، میدانی و شیوه پژوهش آن توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی است. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که هر یک از مؤلفه های مشخص شده در عین تفاوت نشان دهنده شباهت زیاد  آثار نقاشی حبیب محمدی با برخی از آثار نقاشان امپرسیونیست است. نکته حائز اهمیت در این پژوهش پرداختن مؤلفه های مغفول مانده در آثار حبیب محمدی به عنوان نقاش پیشگام سبک هنر مدرن در عصر معاصر است که بر اندیشه ها و آثار هنرمندان مشهوری چون بهمن محصص بی تأثیر نبوده است.
۱۱۳.

مطالعه و بررسی نقوش و تناسبات درِ محراب چوبی مسجد جامع ابیانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محراب چوبی مسجد جامع ابیانه طرح و نقش تناسبات نقوش کتیبه محراب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۱
محراب یا نماز گاه یکی از جلوه گاه های معماری آیینی در دین اسلام به شمار می رود، به همین دلیل همواره سعی بر این بوده تا به بهترین صورت آذین یابند. هنرمندان طی اعصار مختلف با توجه به شرایط جغرافیایی و اقلیمی هر منطقه از مواد و مصالح مختلفی برای ساخت آن ها بهره جسته اند که ازجمله کمیاب ترین نمونه ها می توان به محراب های ساخته شده از چوب اشاره کرد. در حال حاضر تنها محراب تماماً چوبی برجا مانده در ایران، محراب مسجد جامع روستای ابیانه در نزدیکی کاشان است. درواقع هدف از انجام این پژوهش، ضمن معرفی، بررسی فنون ساخت و تزئین، تحلیل محتوایی کتیبه ها، همچنین مطالعه تناسبات و ترکیب بندی درِ محراب چوبی مسجد جامع ابیانه است. بر همین مبنا سؤال های پژوهش حاضر عبارت اند از: 1. از چه فنونی در ساخت و آرایه بندی محراب چوبی مسجد جامع ابیانه استفاده شده است؟ 2. تناسبات و کتیبه های به کاررفته در محراب مسجد جامع ابیانه به ترتیب دارای چه مؤلفه های بصری و محتوایی هستند؟ ازاین رو تلاش شد با روش تحلیلی- توصیفی به آن ها پاسخ داده شود. نتایج تحقیق نشان داد علی رغم گستردگی و تنوع به کارگیری نقوش گیاهی، به نظر می رسد سازنده با استفاده از نقوش هندسی و کتیبه هایی نظیر آیت الکرسی و دیگر سوره های قرآن کریم، به شکل نمادین به یکتایی خداوند و مضامین اخروی اشاره دارد. شیوه ساخت محراب، فاق و زبانه همچنین قاب و صفحه است. مضاف بر آن، مشخص شد در ترکیب بندی کلی و جزئی محراب از تناسبات طلایی استفاده شده است. البته فرضیه داشتن چارچوب و اسکلت پنهان درون دیوار نیز در این پژوهش برای اولین بار مطرح شده است.
۱۱۴.

خوانش تصویری نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور در فرهنگ پیشاتاریخی ایران قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقشمایه های آیینی هنر نقاشی ایران قدیم نگاره موضوعی انسان - محور حرکات موزون اعتقادی - نمادین تصویرسازی هنری - فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۱۱
بسیاری از ادوات مختلف اعم از ظروف و ادوات گلین، سفالین، سنگی و فلزی باقی مانده از فرهنگ پیشاتاریخی ایران قدیم، مزین به نقشمایه های تصویرسازی شده هستند. نقوش، تصاویر و نقاشی های ادوات یادشده، اتفاقی، بی هدف، منظور و مضمون نمی بایست تصویرسازی شده باشند. از این میان تصاویر منقوش به پیکره های انسانی و پیرامون شان ویژه به نظر می آیند. این گونه از نقاشی ها، با در نظرگیری جایگاه تصویر انسان ها، عناصر تصویری دیگر و تعمیم مطالعاتی باورمندانه فرهنگ فرا روایتگرای مردمان ایران پیش از تاریخ، در زمره نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور قابل خوانش هستند. اهداف پژوهش حاضر معرفی و خوانش ضمنی تصاویر نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور است. سؤالات طرح شده مطالعاتی عبارت اند از: 1. کدام نگاره های ایران قدیم، در زمره نگاره های انسان محور آیینی_اعتقادی شناخته می شوند؟ 2. از منظر تبیین ساختار، نگاره های انسان محور آیینی_اعتقادی، در کدام محوریت قابل تمیز هستند؟ 3. به واسطه خوانش تصویری و با رویکرد اتخاذی نگاره های مزبور حامل چه پیام ضمنی بوده اند؟ روش تحقیق پژوهش حاضر تحلیلی_تأویلی و رویکرد اتخاذی پدیدارشناسی نشانگی تصویری و تاریخی خواهد بود. شیوه انتخاب نمونه و تحلیل داده ها، منتج از داده های کتابخانه ای است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که 1. نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور شناسایی شده در ایران قدیم پیش از تاریخ، گونه ای از هنر نگارگری تصویری در فرهنگ مزبور بوده که عناصر تصویری آن پیوند قریب هنری و نمادینی را در نوع نقاشی، حکاکی و نقر، با فرهنگ و جهان نگری آن مردمان، منتقل می کنند. این ارتباط تنگاتنگ قابل تأمل، تصویرسازی های نگاره های مربوطه را در رسته تصاویر موضوعی اعتقادی، آیینی و مذهبی قرار می دهد. تصاویر انسان هایی که در حال سان و رقص هایی ویژه هستند را ازجمله موضوعیت ویژه و ثابت نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور باید محسوب کرد. 2. ساختار نگاره های انسان محور آیینی_اعتقادی، نمادین و مذهب گرایانه است. 3. پیام نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور، ضمنی و نمادین بوده و تأویل نمادینی از مضامین رمزگان های اسطوره محور و باورمندانه فرهنگ فرا روایتگرای ایران قدیم را در خود مستتر دارد.
۱۱۵.

آیکونولوژی «دست دلبر» در گل و مرغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گل و مرغ دست دلبر دو دلداده برسم مهر میترا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۵۵
در نقاشی دوره قاجار دستی شاخه گلی را گرفته است که آن را «دست دلبر» می خوانند. این دست چکیده ای از یک الگوی بزرگ تر بود که این پژوهش در قالب سه فرضیه آن را مطرح می کند، نخست الگو دودلداده که عاشق گلی را به معشوق می دهد، دوم گلی در دست فرشته که الگویی مسیحی در نقاشی ایرانی داشت و سوم پیشکش که گویی شاهزاده ای شاخه گلی را به شخصی نامرئی می دهد. این پژوهش با طرح این فرضیه به دنبال اثبات آن خواهد بود که آیا می توان نقش دست دلبر را به عنوان الگوی پیشکش در نظر گرفت؟ هدف از این پژوهش تبیین استحاله کهن الگوی برسم یا قربانی گیاهی به منزله تشرف است. پس سوال این پژوهش به طور مشخص این است که از نقاشی دست دلبر چه معنایی را می توان استنباط کرد؟ پس از مطالعه نقاشی دست دلبر به شیوه توصیفی-تحلیلی و گردآوری مطالب در اسناد کتابخانه ای با روش آیکونولوژی به طبقه بندی و استحاله نقش در از دوره قاجار تا دوره پیش از اسلام پرداخته و معانی استخراج گردید که بیانگر درهم تنیدگی مفهوم «مهر» می باشد. مهر در پیش از اسلام با پیشکش یا قربانی کردن گیاهان معطر همراه بود و آن مراسم را برسمن می گفتند.  
۱۱۶.

دیانوئیا: وجه تمایز تعزیه از تراژدی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تعزیه تراژدی دیانوئیا خیر و شر رستگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۴۳
این مقاله می کوشد به شیوه کیفی - تبیینی و با ابزار کتابخانه ای در دسترس، مؤلفه دیانوئیا/اندیشه را که مبتنی بر تقابل خیر و شر است، در تعزیه و تراژدی بررسی تطبیقی کند. در واقعه کربلا، حسین (ع) با انتخاب آگاهانه خود برای مبارزه با شر، خویشکاری خود را انجام می دهد، اما برخلاف سیاوش یا تراژدی یونانی، «بخت» و «تقدیر»، نقشی کم رنگ دارند. در بینش اساطیری و اسلامی، مرگ سرچشمه فنا نیست. ازاین رو، سیاوش الهی به حسین، و سوگ سیاوش به تعزیه بدل می شود. بااین حال، نه شخص حسین به قهرمان اسطوره ای و ارسطویی؛ و نه بنیان اندیشگانی این واقعه، به دیانوئیای پیشنهادی ارسطو شباهت دارد. برخی یافته ها عبارت اند از: تعزیه و تراژدی هر دو تیره و تبار مشابه، اما اهدافی کاملاً متمایز دارند. در تعزیه، دیانوئیا بر اساس تقابل همیشگی میان خیر و شر مطلق است؛ در تراژدی، دیانوئیا معطوف به تقابل خیر و شر میان افراد است. در تعزیه، قهرمان از سرنوشت محتوم خود خبر دارد؛ در تعزیه، قهرمان راه گریزی از مرگ ندارد. در تعزیه، قهرمان، نقص تراژیک ندارد؛ در تراژدی، قهرمان خطاکار است. درعین حال، در تعزیه، اشقیا، نه خطاکار، بلکه گناهکارند! کاثارسیس در تعزیه و تراژدی به شیوه خاص خود مشترک است.
۱۱۷.

بررسی مفهوم نامکان از منظر «مارک اُژه» در عکاسی منظره شهری تهران در دهه 1380(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مارک اُژه نامکان عکاسی ایران منظره شهری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۹۹
ثبت شهر از همان ایام آغازین اختراع دوربین عکاسی مورد توجه قرار گرفته بود. از همین رو عکاسی شهری به عنوان سبکی مستقل از عکاسی خیابانی پدیدآمد و با پیشرفت حاصل شده در دوربین های جدید، امکان ثبت مردم در محیط پیرامونشان و چگونگی ارتباطشان با فضاها میسر گردید. سپس، به موازات گسترش شهرهاوشکل گیری فضاهای جدید شهری، مفهومی تحت عنوان نامکان شکل گرفت. تحقیق حاضر تلاش دارد تا پس از کسب شناخت دقیقی از مفهوم نامکان، از منظری نو به تجزیه وتحلیل مجموعه عکس های منظره شهری تهران دردهه ی80 شمسی بپردازد. دراین راستا، نظریه نامکان«مارک اُژه» به منظور مطالعه وتحلیل مجموعه تصاویر مورد نظر استفاده شد.«اُژه» شکل گیری نامکان ها را بازتابی از دنیای معاصر می داند و معتقد است اگر نتوان برای فضایی ویژگی های هویت، ارتباط و وجه تاریخی قائل شد، آن محیط به نامکان تبدیل می شود. برپایه این سه مشخصه بنیادین، تعمق در اندیشه های«اُژه»و بهره بردن از مطالعات تصویری که مسئله نامکان را برمبنای درک«اُژه» بررسی کرده بودند، عوامل سازنده سه مؤلفه یادشده مشخص شد. این پژوهش که پس از انتخاب موضوع با جستجوی کلیدواژه های مربوطه و بررسی و مطالعه مطالب مربوطه در تارنماهای مختلف خارجی و داخلی و فیش برداری از آنها و در نهایت تحلیل و مناسب نگاری متون به انجام رسیده است، تلاش دارد تا ویژگی های تمایز مکان را از نامکان مشخص کند وسپس تعیین کند که چگونه مفهوم نامکان درآثار عکاسان منظره شهری ایرانی نمایان شده است. یافته های پژوهش حاکی ازآن است که ویژگی های نامکان را دربرخی از آثارعکاسان منظره شهری ایران دردهه1380 شمسی که به عکاسی از فضاهایی چون پایانه های حمل ونقل(مترو)و حومه شهر پرداخته اند، می توان سراغ گرفت.
۱۱۸.

والایی قطعات گذشته: تبیین نسبت ویرانی و والایی در چاپ های پیرانزی بر مبنای آراء زیباشناختی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: والایی زیباشناسی ویرانی تمدن روم جیووانی باتیستا پیرانزی ایمانوئل کانت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۱۰۰
کمتر اثری را می توان در میان چاپ های متعدد «پیرانزی» یافت که اساساَ مربوط به «گذشته» نباشد. در این مجموعه آثار، ویرانی پرتکرارترین مضمون است. در این مقاله در یک سطح «چگونگی» بازنمائی ویرانه ها در آثار پیرانزی محل پرسش است و در سطحی دیگر بر پایه شواهد متنی «چرایی» چنین نمودی با تشریح مفهوم «والایی» در چارچوب زیباشناسی کانت بررسی شده است. یافته های «توصیفی - تحلیلی» این پژوهش حاکی از آن است که «قطعه وارگی» مشخصه اصلی نمایش «گذشته» در آثار پیرانزی است. برجسته ترین نمودِ ویرانه های پیرانزی ابعاد عظیم آنهاست و از سوی دیگر این عظمت با گذر «زمان»، همچون نمودی از قدرت قاهره طبیعت، دچار زوال گشته و تنها قطعاتی از آن باقی مانده است. چنین نمایشی از یادمان ها یادآور «والای ریاضی» و «والای پویا» در دستگاه زیباشناختی کانت است. گویی «متخیله» در مواجهه با «والاییِ» چنین ویرانه هایی از «تلفیق» دریافت های فزاینده ادراکی باز می ماند. این شکست ناشی از مواجهه با ایده «والایی تمدن روم» است. پیرانزی در آثار مختلف خود به زبان تصویر و کلام کوشش کرده که این شکوه ازدست رفته را باز یابد، اما این تمدن و تمثلش در شهر رم چنان «والاست» که لزوماَ به صورت امری «ناتمام» و «قطعه وار» تصویر می شود.
۱۱۹.

تحولات هنر کتاب آرایی قراقویونلوها در دوره ی پیربوداق نیمه ی دوم قرن نهم هجری (758 – 178 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیربوداق کتابت کتاب آرایی خوشنویسی قراقویونلو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۰۰
یکی از دوران مهم رشد هنر کتاب آرایی، بعد از جلایریان و تیموریان دوره قراقویونلوهاست که متأسفانه کمتر بدان پرداخته شده است. قراقویونلوها وارث مراکز کتاب آرایی حکومت های پیشین جلایری و تیموری بودند و خود نیز به توسعه و رونق آن کمک کردند. علاوه بر جهانشاه قراقویونلو، ولیعهد او پیربوداق در دوره ی کوتاه حکومت خود تا پیش از مرگ، باعلاقه ی مثال زدنی موجب رشد و اعتلای کتاب آرایی شده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که؛ پیربوداق در تحولات هنر کتاب آرایی نیمه دوم قرن نهم هجری قمری چه تأثیری گذاشته است؟ به همین منظور هنر کتاب آرایی به ویژه کتابت و صفحه آرایی با معرفی نسخ خطی و کاتبان، در محدوده ی زمانی فرمانروایی پیربوداق در شیراز و بغداد موردتوجه است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و تاریخی است و جمع آوری داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای، اسنادی و آرشیوی نسخه های خطی می باشد. درنهایت این نتیجه حاصل می شود که؛ پیربوداق با ایجاد زمینه ی تبادل هنرمندان، باعث انتقال مرکز کتاب آرایی از شرق به غرب ایران شده است و مکتب غربی ایران را با گونه ای از سلیقه های مختلف هنرمندان رونق داده و ضمن انتقال هنرمندان، به حمایت از آن ها در کتابت انواع نسخی خطی و هنر کتاب آرایی پرداخت.
۱۲۰.

شمایل شناسی هرکول؛ حرکت نمادین هرکول از غرب به گُنداره (هند) در دوره اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هرکول وَجرَپانی نیروانه گُنداره آیکونولوژی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۲
در شمایل نگاری دنیای باستان، هرکول شخصیت اسطوره ای یونانی، در حالات و ژست های متفاوتی تصویر شده است. یکی از این فرم ها، شمایل فرد لمیده بر تخت است. این صحنه بیانگر ضیافتی است که برای متوفی تدارک دیده می شد. شخصیت قابل تطبیق با او در هند (گنداره)، وَجرَپانی است. به رغم وجوه اشتراکی که میان هرکول و وَجرَپانی (محافظ شخصی بودا) وجود دارد؛ نمادهای به کار رفته و ساختار روایی این اسطوره هندی با نسخه یونانی تفاوت های آشکاری دارد که ماحصل بافت فرهنگی و زمینه ی مذهبی و تاریخی حوزه فرهنگی هند می باشد. هدف از این پژوهش واکاوی سفر نمادین هرکول به هند و تبدیل او به وَجرَپانی، معانی نهفته در حالت نیروانه یا خفته (کمال یافته) و شناخت حالت ها و ژست های فرد لمیده بر تخت (هرکول) است. پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت توصیفی -تحلیلی است و بر پایه تحلیل آیکونول وژی پانوفس کی صورت گرفته است. حاصل مطالعه نشان می دهد که هرکول در سفر خود از غرب (یونان) به شرق (هند)، با روایت وَجرَپانی کهن الگوی هندی تلفیق شده و تغییراتی در فرم و محتوای آن صورت می گیرد. وَجرَپانی مانند هرکول قهرمان و نابود کننده دشمنان نیست بلکه محافظ بودا است و با شمایلی خشن و داشتن وَجرَ، مخالفان و نافرمانان بودا را می ترساند و رام می کند. در حالی که هرکول با زحمات خودش و طی سفر و مأموریت های سخت، طبیعت نافرمان خود را رام می کند و به آرامش و جاودانگی می رسد. در مجموع آیکون هرکول لمیده بر تخت، تبدیل به نیروانه یا بودای دراز کشیده بر تخت می شود. هر دو به کمال و آرامش ابدی و جاودانگی می رسند و در واقع، نیروانه ماحصل سفر نمادین هرکول لمیده بر تخت (از لحاظ فرم و نه محتوا) به شرق (هند) است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان