فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۱۲٬۸۷۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از نخستین کتاب هایی که پس از اسلام آغازگر تحولاتی د ر هنر نگارگری ایران بود و پس از قرن ها به صورتگری حضرت پیامبر(ص)پرد اخت، کتاب جامع التواریخ اثر خواجه رشید الد ین فضل الله همد انی بود که د ربرد ارند ه نگاره هایی با موضوع زند گانی و توصیف پیامبر اسلام(ص) است. لذا پژوهش حاضر د ر پی پاسخ به این پرسش شکل گرفت که چگونه مقوله تصویرگری پیامبر(ص) که تا پیش از این مقوله ای نارایج و حتی انجام آن نزد یک به احتیاط بود ، د ر گفتمان حاکم د وره ایلخانی به امری طبیعی بد ل شد ؟ پاسخ د هی به این پرسش با استفاد ه از روش تحلیل انتقاد ی گفتمان فرکلاف میسر شد . نتایج پژوهش حاکی از آن است که حکومت ایلخانی با پذیرش برخی ارزش های ایرانی، یعنی اسلام و تشیع و با کنار هم نشانی آن با برخی ارزش های مغولی، پیش متن هایی از د و تمد ن ایرانی- اسلامی و مغولی را برگرفته و د ر یک گفتمان بیناتمد نی، آثاری بینامتنی را خلق کرد ند که هم از جانب شهروند ایرانی مسلمان قابل پذیرش بود و هم سیطره مغولان بر این سرزمین را امری طبیعی جلوه می د اد . به عنوان مثال د ر نمونه مطالعاتی این پژوهش با انتخاب موضوعی تاریخی از د وره اسلامی و هم نشانی آن با برخی ارزش های مغولی، مطلوب خود را به شیوه ای بصری به منصه ی ظهور رساند ه اند .
آثار چوبی باقی مانده از مسجد جامع بَرزُک، مطالعه کتیبه های نویافته و معرفی هنرمندی از تبار ابوزید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
87 - 98
حوزههای تخصصی:
ابوزید ابن محمد ابن ابوزید ازجمله هنرمندان کاشی ساز و سفالگر کاشان است که بیشترین رقم های باقی مانده بر روی آثار سده های میانه به او تعلق دارد. باوجود دامنه دار بودن کار هنری در برخی خاندان های هنرمند و صنعتگر کاشان در سده های میانه همچون خاندان ابوطاهر، تاکنون اطلاعاتی دقیق از هنرمند دیگری از تبار ابوزید به دست نیامده است. لذا این پرسش قابل طرح است که آیا فرد یا افراد دیگری از تبار او به کار هنری اشتغال داشته اند یا خیر؟ این مقاله با مطالعه آثار چوبی باقیمانده و ناشناخته از مسجد جامع برزک در پی شناسایی و معرفی هنرمند دیگری از خاندان یادشده است. روش تحقیق این مقاله توصیفی تحلیلی و با رویکرد تاریخی است و مطالعات آن به صورت میدانی شامل مراجعه به محل نگهداری آثار و مستندسازی آنها و همچنین مطالعات کتابخانه ای به انجام رسیده است. در ادامه، داده های به دست آمده از مطالعات میدانی و ازجمله خوانش کتیبه ها با مطالعات پیشین مقایسه و یافته ها تحلیل شده است. نتیجه مطالعات نشان می دهد که در سال 705 ه ق هنرمندی که در ساخت مسجد جامع برزک شرکت داشته است و دست کم به کار خطاطی و حکاکی روی چوب مسلط بوده خود را با نام محمدبن ابوزید معرفی کرده و در کتیبه منحصر بفردی، نسبش را تا ابوزید ابن محمد نیای خود برمی شمارد.
تأویل پدیدارشناختی معنا د رنگاره ها؛ نمونه مورد ی: نگاره ی نیایش «معراجنامه میر حید ر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأویل یکی از روش های شناختی متن های تصویری است سؤال اساسی د ر این پژوهش این است که آیا می توان چنین روشی را با رویکرد ی پد ید ار شناختی د ر نگاره ی نیایش د نبال نمود ؟ برای پاسخ به این پرسش از میان کتب تصویری د وره تیموری کتاب «معراجنامه میر حید ر» و نگاره نیایش که سفر حضرت محمد (ص) را د ر فرآیند خاص به تصویر کشید ه را براساس نظریه د اد ه مبنا تأویل نمود ه است. هد ف پژوهش یافتن معانی د ر پس عناصر موجود د ر تصویر به روش تأویلی وبا رویکرد پد ید ار شناسی است .پژوهشگر با استناد به گزاره های اسناد ی و متن تصویری مفاهیم را با اتکا به فلسفه حاکم برذهن پد ید آورند ه آشکارسازی نمود ه است. نتایج حاصل از این پژوهش: ابزارهای معنی ساز د ر نگاره ها شامل ساختارنگاره، رنگ، اعد اد ، تصویر ابد ان و اشیاء و متن مکتوب است. مرتبت د ر نگاره از جمله ساختارهای سلسله مراتبی است که نه تنها تقد م و تأخر زمانی،که مفهوم سازی سینوپتیکی معنی را نیز میسور و وحد ت د ر هد ف انبیاء را نیز آشکار می سازد . حضور هفت پیامبر نمود ی از رمزگان عد د هفت د ر فلسفه مبشران وحی ورنگ جامگان و نحوه جلوس هر یک از انبیاء، نماد ی از مرتبت آنها د ر سازمان هد ایت بشری است.
بی کرانگی تصویر و کران مندی زبان در نقش برجسته های ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
109 - 116
حوزههای تخصصی:
بررسی نقوش برجسته ساسانی نه تنها در مطالعات تاریخ هنر ایران بلکه در بررسی های فرهنگی و هنری این دوره اهمیت ویژه ای دارد زیرا این نقوش علاوه بر داده های هنری، شواهدی از دولت، جامعه و باورهای رایج آن دوره را در اختیارمان قرار می دهند. برخی از این نقوش علاوه بر تصویر دارای متن نوشتاری اند. این جستار سعی دارد تا با روش پژوهشی توصیفی-تحلیلی و مطالعه کتابخانه ای (اسنادی) ارتباط میان متن زبانی و متن تصویری را در نقش برجسته های ساسانی که حاوی زبان و تصویر هستند مورد بررسی قرار دهد. به نظر می رسد گرچه هر دو بخش درون یک قاب جای می گیرند و یک کل را می سازند اما نگاره ها در این نقوش به دلیل ویژگی های تصویری و نشانه ای حاوی اطلاعاتی فراتر از متن اند و به سبب معنای اسطوره ای و آیینی خود برای بیننده همواره حاضر به نظر می آیند، در صورتی که متن نوشتاری از این ویژگی برخوردار نیست و تنها به موضوع و واقعه ای خاص مربوط به همان دوره اشاره دارد. بنابراین گرچه تصویر و زبان در یک قاب قرار گرفته اند اما روش تفسیری باید در مورد هر بخش متفاوت باشد چنانکه دریافت مان از دو وجه زبانی و تصویری نیز در این نقوش گوناگون است.
دستِ نامرئی: ارتباطِ میانِ صدای بازیگر و دینامیکِ درونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، جُستاری در بابِ چگونگیِ شکل گیریِ صدای انسان، در ارتباط با نیروهای مؤثر بر حرکت های جسمانی است که با بهره گیری از دستاوردهای علوم مرتبط و نیز آموزه های تئاتری و مقایسه تطبیقی با تعدادی کتاب و سایت مراکزِ مطرحِ صدا در دنیا، فراهم آمده و در چند کارگاه ِ ویژه، نتایجِ عینیِ دریافت ها مشاهده گردیده است؛ صدای بازیگر که ابزارِ حرفه ای ِ او نیز هست، نیازمند تربیت و مراقبت است، اما نه به تنهایی، چرا که با دیگر عناصرِ حیاتیِ او، ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ «حواس، افکار، بدن، صدا» ترکیبی چهارگانه می سازند که حذفِ هر بخش از این ترکیب و یا آشفتگی در کارکردِشان، کارِ بازیگر را با مشکل روبرو خواهد ساخت؛ برآیندِ این کاوش، ضرورتِ بازنگری در این ارتباطِ جدایی ناپذیر میان بدن-گفتار است و نشان می دهد تمرین های نادرست در کلاس های عمومیِ «فنِ بیان» یا «صداسازی» چگونه سببِ آسیب رساندن به اندامِ ظریفِ آوایی و روانِ هنرجویان می شوند؛ فرآیندِ "پرورشِ صدا" زمان بر، پایان ناپذیر و نیازمند آگاهی و شناختِ دوطرفه ی بازیگر-مربی است؛ ضروری است درک شود، هر هنرجو براساسِ ویژگی های متفاوتِ شخصی، صدایی منحصر به فرد دارد و باید به جست و جوی تمرین هایی مناسب خود بپردازد تا برای دستیابی به تواناییِ خلقِ شخصیت های متفاوت، با پرهیز از صداسازیِ مصنوعی- ابتدا با شناختِ وضعیت خود، سپس وضعیتِ نقش- صدای مناسب را در طول تمرین کشف و بازآفرینی نماید.
بررسی ناپدیدی هنر در عصر فراواقعیت از منظر بودریار با تاکید بر آثار ریچارد پرینس به مثابه مصادیق آن اندیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دهه 1960 به بعد با رشد فزاینده شمار تصاویری که در زندگی روزمره رسوخ می کردند، مفهوم وانموده به مرور وارد مباحث نقد هنری گردید. از نظر بودریار در فرهنگ پسامدرن، وانموده ها بر همه وجوه زندگی بشر سلطه یافته اند و به هیچ روی قابل تشخیص از امر واقعی نیستند. ایماژها در عصر پسامدرن نه تنها ادعای نمایش واقعیت را ندارند بلکه خود را به جای آن معرفی می کنند. افزون بر این نقشی که عکاسی در دوره پسامدرن ایفا می کند، بسیار تحت تاثیر اندیشه های بودریار است. عکاسان پسامدرن بر اتمام جهان تصویری تاکید می کنند و معتقدند تنها حقیقتی که اکنون در اختیار ماست، جهان عکاسی شده است. متفکران پسامدرن و از جمله بودریار نیز بر این اندیشه اند که بازنمایی همه آن چیزی است که هست و می تواند باشد. ریچارد پرینس از جمله هنرمندان پسامدرنی است که با از آن خودسازی تصاویر دیگر هنرمندان، تمایز میان اصل و کپی را مخدوش می کند. این پژوهش می کوشد ضمن تحلیل چرایی آرای بودریار درباره ناپدیدی هنر معاصر، به تبیین آثار پرینس به مثابه مصادیق آن اندیشه بپردازد و به روش توصیفی و تحلیلی نشان دهد که وی از ماهیت تصویر به عنوان وانموده بهره گرفته است.
بررسی یک نمونه از روایت گری در تاریخ موسیقی ایران (مطالعه ی موردی: اعدام استادان موسیقی دربارِ امیرانشاه و فرار عبدالقادر مراغی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی روایت های واقعه ای در موسیقی دوران تیموری است. روایت گری یکی از مباحث مهم در علم و فلسفه تاریخ است. در روایت گری نوع و مؤلفه های آن اهمیت دارد. در منابع تاریخی روایت های متعددی از وقایع مرتبط با موسیقی می توان مشاهده کرد. یکی از این وقایع به مجازات و فرار استادان موسیقی دربار امیرانشاه (پسر سوم تیمور) مرتبط می شود که روایت های گوناگونی پیرامون آن مطرح شده است. هدف از این مقاله بررسی تنوع روایت ها و درک نسبی واقعه مذکور است. روش تحقیق مبتنی بر مقایسه تحلیلی روایت ها است. سوء رفتار امیرانشاه و مقصر جلوه دادن استادان موسیقی دو جنبه مهم این روایت ها است. در کُل دو گروه روایت وجود دارد که در روایت های گروه نخست به مجازات استادان موسیقی برمی گردد و در گروه دوّم روایت ها بیشتر تأکید بر فرار و نجات عبدالقادر مراغی است. مهم ترین نتایج عبارتند از: تیمور برای توجیه سوء رفتار امیرانشاه استادان موسیقی را مقصر جلوه داده است. در روایت های نخست سخنی از عبدالقادر نیست. در راویت های گروه دوم نوعی خلط میان واقعه مجازات استادان و فرار عبدالقادر مشاهده می شود. فرار عبدالقادر از روی احتیاط بوده، در زمان مقتضی به دربار برگشته، با توسل به آیه ای از قرآن خود را از خطر احتمالی رهایی بخشده است.
سرآغاز عکاسی در ایران (درآمدی انتقادی بر تاریخ عکاسی ایران در دوره ی ناصری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
125 - 134
حوزههای تخصصی:
بایگانی عکس های دوره ی قاجار، یکی از بزرگترین گنجینه های تصویری تاریخ ایران است. اگر این بایگانی را همچون یک فضای بصری متصور شویم، می توان چیستی و چگونگی آن را مورد تحلیل انتقادی قرار داد و اگر نام دیدمان را به کلیت این فضای بصری اطلاق کنیم، می توان پرسید چه دیدمانی، چرا و چگونه در دوره ی ناصری صورت بندی شده و این دیدمان چه کارکردی می توانست در گذشته داشته و یا حتی در ادوار بعدی می تواند داشته باشد؟ چنین موضعی در قبال تاریخ عکاسی ایران، می تواند فصلی آغازین و مطالعه ای بنیادین در این حیطه باشد؛ امری که در تحقیقات انجام شده کم و بیش مورد غفلت قرار گرفته است. تبارشناسی به عنوان یک نظریه-روش تاریخی، راه گشای مناسبی برای این نوشتار خواهد بود. هدف، ارائه ی تحلیلی کیفی از تاریخ عکاسی ایران از بدو ورود دوربین عکاسی به این سرزمین، در دوره ی ناصری است. آنچه که نگارندگان در این مجال موجه می سازند، این مهم است که دیدمان عکاسی در دوره ی ناصری به شکلی سیاسی، البته با توجه به مفهوم سنتی سیاست، صورت بندی شده است. البته در این میان نباید دیدمان سیاسی-اریانتالیستی را هم از نظر دور داشت؛ موردی که می تواند کارکرد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را به نحوی حتی تا به اکنون حفظ کند.
بازشناسی کاربرد طلق در هنر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
85 - 94
حوزههای تخصصی:
تزیین کاخ ها، بناهای عمومی و خصوصی در دوره ی صفوی رونقی فراوان داشت، چنانچه آرایه های گوناگونِ به کاررفته، شامل انواع مختلفی در طرح و نقش و اجرا است که با وجود پژوهش های بسیار، اطلاعات کاملی درباره ی چگونگیِ همه انواع این تزیینات وجود ندارد. تحقیقات در این زمینه نیز اغلب پیرامون انواع شیوه های رنگی و پرکار است، و شناختِ تزیینات ساده تر به نوعی در سایه و حاشیه قرار گرفته است. در میان همه ی گونه های تزیینات در دوران صفوی، برخی از سطوح به صورت ساده و سفیدرنگ با جلوه ای صدف گونه و درخشان تزیین شده اند. هدفِ این پژوهش شناساییِ نوع ماده ی بکاررفته برای ایجاد چنین جلوه ای در کاخ هشت بهشت و یکی از خانه های تاریخی اصفهان است. شناسایی این شیوه ی تزیینی با اتکا بر مشاهدات میدانی، منابع تاریخی و بکارگیری روش های دستگاهی آزمایشگاهی صورت گرفت چراکه تنها با بسنده کردن به روش های تجربی و بازخوانی منابع کهن نمی توان به بازشناسی کاملِ روش های بکاررفته در گذشته، دست یافت. دستیابی به شناختِ یکی از گونه های آرایه های معماری ایرانی با چنین روش هایی می تواند گامی در جهت رفع ابهامات هنر نقاشی های دیواری در ایران باشد. نتیجه حاکی از استفاده از پولک های برخی کانی های گروه میکا با جلای شیشه ای و صدفی است که درگذشته با عنوان سنگ طلق شناخته می شد و در پژوهش پیش رو با خوانش متون تاریخی، دیگر کاربردهای هنریِ آن در کتابت و کتاب آرایی بررسی خواهندشد.
تأثیر متقابل کاربرد و معنا بر فرم اشیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
115 - 124
حوزههای تخصصی:
به طور عمده اشیاء در چرخه عمر خود با ابتکار یا اقتباس به وجود آمده، با گذر زمان فرم های مختلف به خود گرفته و در نهایت رها شده و از بین می روند. سوال های اساسی عبارتند از: فرم یک شیء بر چه مبنا و بر اساس چه فرآیندی و چگونه با نیازهای کاربردی و معنایی انسان مرتبط می شود؟ و دلیل بهره مندی برخی اشیاء از ارزش های نمادین چیست؟ این مطالعه، محیط زندگی را به عنوان سیستمی در نظر می گیرد که در آن انسان ها و اشیاء به طور مداوم باهم در تعامل اند تا محیط حالت تعادلی خود را حفظ کند. هدف پژوهش بررسی فرم شیء در چرخه عمر خود در مواجه با خواست ها و نیازهای کاربردی و معنایی انسان است. انسان به جهت استفاده و فرم دادن به شیء، و شیء به وسیله قابلیت های بالقوه خود با انسان ارتباط برقرار می کند. روش این تحقیق کیفی است و با بهره مندی از فرآیندی استقرایی به دنبال تبیین تمام روابط ممکن بین کاربرد، معنا و فرم است. در یک فرآیند و مدل نُه مرحله ای چگونگی توسعه فرم اشیاء در ارتباط با معنا و کاربرد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که علی رغم تغییرات در طول زمان فرم شیء نیازهای کاربردی و معنایی انسان را در سطوح مختلفی تأمین می کند.
بررسی نقوش گلیم سفره کُردی شمال خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
111 - 124
حوزههای تخصصی:
دست بافته های کردهای شمال خراسان ازجمله هنرهای بومی این منطقه است که از گذشته های دور استفاده میشد. سفره های کردی یکی از انواع دست بافته هاست و کاربرد اولیه آن محل قرار دادن نان بوده که توسط زنان کوچ نشنین کرد بافته می شده؛ اما امروزه کاربرد اصلی خود را از دست داده و بیشتر به عنوان کفپوش یا جنبه تزیینی استفاده می شود. نقوش سفره های کردی اهمیت و تنوع خاصی دارد، از جهت معناشناسی برگرفته از باورهای گذشتگان و بیانگر مفاهیم فرهنگی جامعه عشایری است همچنین از نظر بصری ساختاری منسجم دارد. این نقوش شامل چهار گروه هندسی، گیاهی، حیوانی و انسانی است که نقوش حیوانی بیشتر به کار رفته است؛ چرا که متأثر از زندگی کوچ نشینی می باشد و در میان نقوش انسانی نیز نقش مایه دختر بیشتر دیده می شود؛ زیرا زنان و دختران بافندگان اصلی سفره هایند. همچنین نقشمایه ها فرم های انتزاعی و طبیعت گرایانه دارند. گرچه امروزه با تغییر در سبک زندگی مردم مناطق شمال خراسان طرح ها و نقوش قدیمی در حال تغییرند، عمده نقشمایه ها برگرفته از نقوش پیشین است. هدف این نوشته معرفی نقشمایه های گلیم سفره کردی و تبیین علل پدید آمدن آنهاست. اطلاعات به روش میدانی (مصاحبه و مشاهده) گردآوری شده و انواع نقوش با رویکرد توصیفی- تحلیلی طبقه بندی و بررسی شده است.
بررسی ساختار و گونه روایی داستان بعثت پیامبر (ص) در ادبیات و نگارگری بر اساس نظریه ژپ لینت ولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
17 - 24
حوزههای تخصصی:
ولت، روایت را ابزار مشترک بیان در گونه های مختلف ادبی و هنری؛ دربرگیرنده سه موقعیت: راوی، کنشگر و مخاطب می داند. به زعم او، از تقابل میان راوی و کنشگر، دو گونه روایت همسان و غیرهمسان با زیرمجموعه ها و الگوهای روایتی ویژه ای شکل می گیرد. تاکنون این نظریه تنها در آثار ادبی بررسی شده، پس مقاله حاضر، گونه های روایی و طرح ساختاری نظریه ولت را هم زمان در اشعار و نگاره های داستان بعثت پیامبر مدنظر قرار می دهد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، نحوه گردآوری مطالب کتابخانه ای است و اشعار عطار، ژولیده، ریلکه و نگاره های جامع التواریخ ، مجمع التواریخ و سیره النبی ، انتخاب شد. فرضیه پژوهش تاییدی بر گفته ولت است که روایت را مختص متون ادبی ندانسته، بلکه تحلیل هنرهای گوناگون چون نگارگری را امکان پذیر می سازد. نتیجه آنکه، شعر ندای محمد، ریلکه، از نوع روایت ناهمسان، با گونه متن نگار و زاویه دید صفر است. در اشعار عطار و ژولیده نیشابوری، زاویه دید صفر و ابیات ابتدا از نوع ناهمسان و متن نگار است که در ادامه به روایت همسان کنشگر تغییر می کند. تمامی تصاویر از نوع ناهمسان، گونه روایتی از نوع کنشگر با زاویه دید بیرونی است.
مطالعه پیکرک های زنانه عصر مفرغ شوش از منظر ریخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
33 - 40
حوزههای تخصصی:
تولیدات کاربردی و هنری ایران در عصر مفرغ توسعه پیدا کرده بود. شوش نیز در این دوره از تحول و توسعه چشمگیری برخوردار شده بود. شیوه تندیس گری در شوش از حدود نیمه ی دوم هزاره سوم ق.م شروع شد. پیکرک تراشی شوش شامل پیکرک های حیوانی و انسانی است. تعداد پیکرک های زنان نسبت به مردان بیشتر است. تندیسک های زنانه در اوایل عصر مفرغ متأثر از دوره متأخر(مس و سنگ) بوده و از حالت انتزاعی به سوی واقع گرایی تحول پیدا نموده اند. ساخت پیکرک های زنانه به عنوان نمادهای تولیدمثل، مادرانه و پیشکش دارای کاربرد و تنوع ظاهری بیشتری بوده است. هدف از این پژوهش پاسخ دادن به پرسش مطرح شده می-باشد: سیر تحول پیکرک های زنانه در شوش از منظر ریخت شناسی چگونه بوده است؟ پیکرک ها در ابتدا به صورت ابتدایی و بدوی ساخته شده اند و به لحاظ باورها و اعتقادات، اغراق هایی در برجسته سازی نمادها و نشانه های زنانه پیکرک های برهنه انجام شده است. تندیسک های پوشیده ای نیز وجود دارند که با دقت در جزییات اجزای بدن، صورت، آرایش مو، جواهرات و لباس های منقوش همراه با اصول و شناخت اندام انسانی به حالتی واقعگرایانه ساخته شده اند. این موضوع به اهمیت جایگاه زن در تمدن شوش عصر مفرغ اشاره دارد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای انجام شده است.
خوانشی روانکاوانه از روابط سلطه بین زنان و مردان در فیلم گذشته (1392) ساخته اصغر فرهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گ ئ ورگ وی ل ه ل م ف ری دری ش هگل فیلسوف آلمانی(1831-1770 میلادی) در کتاب پدیدارشناسی روح، بخشی را به دیالکتیک خدایگان و بنده اختصاص داده و به روابط قدرت بین دو فرد در کوچک ترین واحد تجمع انسانی در تاریخ تطور روح مطلق پرداخته بود که در قرن بیستم میلادی بر شکل گیری اندیشه های ژک لکان که از پیروان جدید زیگموند فروید در روان کاوی در آن هنگام بود، تأثیر گذاشت؛ به نحوی که او مفهوم میل به موضع مورد شناسایی( ابژه) در نزد فاعل شناسایی(سوژه) را با مفاهیم خدایگان و بنده مورد نظر هگل ترکیب کرد. بر این اساس، دیالکتیک قدرت در هر رابطه دو طرفه ای از جمله رابطه میان زن و مرد برقرار است. این پژوهش به طریق تفسیری -تحلیلی، روابط دیالکتیکی میان زوج های زن و مرد در فیلم گذشته(1392) ساخته اصغر فرهادی را به عنوان نمونه ای مطالعاتی از افراد طبقه متوسط جامعه ای چند ملیتی بررسی کرده است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهده فیلم بوده و اطلاعات با رویکرد روان کاوانه تحلیل شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که وضعیت قرارگیری شخصیت های زن و مرد در دو جایگاه خدایگانی یا بندگی در فیلم گذشته به جایگاه اجتماعی افراد وابسته است و پدیده مهاجرت بر جایگاه آنان در این دیالکتیک تأثیر به سزایی دارد.
چالش ها و موانع گسترش موسیقی کُرال در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از سال 1325 شمسی که روبن گریگوریان رهبری کُر هنرستان موسیقی را به عهده گرفت و آوازهای محلی ایرانی را برای گروه کُر تنظیم کرد، روند شکل گیری و گسترش گروه های کُر فارسی زبان آغاز شد و تلاش خلاقانه آهنگ سازان کُرال نویس ایرانی طی دهه های گذشته موفقیت هایی به همراه آورد. با این وصف، موسیقی کُرال، به عنوان پدیده ای خارج از فرهنگ موسیقی ملی، از آغاز شکل گیری همواره با چالش ها و موانعی روبرو بوده که به طور مستقیم بر روند رشد و گسترش آن تاثیر گذارده اند. برخی از این چالش ها با پیچیدگی های فنی، آوازی، کلامی و همچنین محدودیت رپرتوار متناسب با فرهنگ و ادبیات ایران پیوند داشته و بعضی از این موانع، ناشی از عادت های شنیداری ایرانیان، ظرفیت محدود جوامع سنتی برای فعالیت های گروهی هنری و کم توجهی به جنبه های اجتماعی موسیقی کُرال و نقش آن در سلامت انسان بوده است. این پژوهش با تکیه بر اندک منابع مکتوب و شنیداری و با بهره گیری از روش های مصاحبه و پرسشنامه، به تبیین و تحلیل چالش ها و موانع موسیقی کُرال ایران پرداخته و نشان داده که پیچیدگی های نگارش و اجرای آثار کُرال ایرانی، غرابت شیوه آوازخوانی غربی معمول در گروه کُر و عدم برقراری ارتباط کُرال های مذهبی غربی با مخاطبان ایرانی از مهم ترین عوامل گسترش نیافتگی موسیقی کُرال در ایران بوده است.
بازشناسی عملکرد نظیره سازی در نقاشی صفوی سده ی دهم (بررسی رابطه ی دوسویه ی میدان و منش با تمرکز بر آثار سلطان محمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشکیل دولت صفوی را می توان نقطه ی عطفی در روابط میان کنشگران عرصه ی نقاشی ایرانی برشمرد. تا پیش از آمدن بهزاد به تبریز، سلطان محمد سرآمد نقاشان کتابخانه ی سلطنتی به شمار می رفت اما ارجحیت نمادینی که شاه اسماعیل برای بهزاد در نظر گرفت، او را وادار کرد تا به فراخور روابط جدید حاکم بر میدان نقاشی، استراتژی مناسبی را در پیش گیرد. این استراتژی روی آوردن به نظیره سازی بود. پژوهش حاضر ضمن توجه به روابط تاریخی و تحولات اجتماعی مؤثر در نقاشی متقدم صفوی، به مناسبات مابین کنشگرانِ عرصه ی نقاشی و تأثیر روابط مذکور در عملکرد نهاییِ نقاشان تأکید داشته است. هدف اصلی، شناخت رابطه ی میان عملکرد نقاشان و نیروهای مؤثر در صحنه ی نقاشی سده ی دهم می باشد. ماهیت پژوهش کیفی و تاریخی است و با روش تحلیلی توصیفی به تبیین عملکرد سلطان محمد در جریان تغییرات اجتماعی و سیاسی آن دوران پرداخته است. رویکرد مورد استفاده در تفسیر متنها، عملکردها و نگاره ها، جامعه شناسی رابطه گرایانه ی پی یر بوردیو می باشد. این رویکرد سبب گردید تا دریابیم روابط موجود در میدان نقاشی صفوی به گونه ای بود که کنشگران حاضر در آن براساس منش شخصی شان دست به انتخاب استراتژی مناسب با مقتضیات میدان می زدند و در این راستا از قوانین حاکم بر میدان های موازی (مانند ادبیات) نیز بهره می بردند.
رابطه زیبایی شناسی تصویر با آگاهی زیست محیطی از منظر نظریه پردازان اکوسینما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ابتدای هزاره سوم که «اکوسینما» به عنوان یک گرایش مطالعاتی سینمایی مطرح شد تا به امروز دامنه ی گسترده ای از مباحث مربوط به رابطه ی بین سینما و محیط زیست از تاثیرات سینما به عنوان صنعت بر محیط زیست تا تاثیرات اجتماعی و ادراکی سینما بر آگاهی زیست-محیطی مخاطبان را درون خویش جای داده است. در همین راستا، هدف مقاله حاضر، بررسی رابطه زیبایی شناسی تصویر سینمایی با آگاهی زیست محیطی است. مقاله با رویکردی توصیفی- تحلیلی و انتقادی به بررسی دیدگاه های مکتوب صاحب نظران این حوزه می پردازد. نتایج مقاله نشان می دهد در حالیکه گروهی از منتقدین با تاکید بر قابلیت عامه فهمی سینمای تجاری، بارگذاری صریح پیام زیست محیطی مطابق با الگوهای رایج فیلم سازی را در افزایش آگاهی زیست محیطی توصیه می کنند، عده ای دیگر سینمای آوانگارد، تجربی و مستقل را محمل مناسبی برای پرداخت جدی به دغدغه های زیست محیطی می دانند. همچنین بررسی انتقادی آرای دو گروه نشان می دهد نبود مبانی نظری متقن در بررسی رابطه ی زیبایی شناسی و ادراک زیست محیطی یکی از مشکلاتی است که غالب نظریه ها با آن مواجه اند. به لحاظ روش شناسی نیز در بسیاری از تحلیل ها به آثار سینمایی به عنوان متون اصلی تحلیل توجه جدی نمی شود. به همین گونه جای خالی پژوهش های میدانی در تحلیل-هایی که بر رفتار و ادراک مخاطبان استوارند به چشم می خورد.
خصوصیات روایی رمان های پسامدرن در فیلم های سینمایی (مطالعه موردی: فیلم سینمایی تلقین، کریستوفر نولان، 2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان و هنرهای نمایشی را می توان دو نظام قیاس پذیر در نظر گرفت که غالباً در ویژگی های روایت شناسانه دارای وجوه مشترکی هستند. هدف از این مطالعه بازشناسی چگونگی بهره گیری فیلم های سینمایی از شیوه ها و تکنیک های روایی در انتقال معنا به مخاطب، با استناد به مفاهیم و نظریه های ادبی پست مدرن است؛ و در پی پاسخ به این سؤال است که فیلم های سینمایی از چه تکنیک های بیانی ادبی پست مدرنیستی در انتقال معنا استفاده می کنند؟ این پژوهش از نوع توسعه ای است و به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی به مقایسه دو نظام متفاوت ادبیات و سینما انجام شده است. شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و مشاهده فیلم سینمایی مورد مطالعه (فیلم تلقین، کریستوفر نولان، 2010) است. داده های مورد نیاز برای تجزیه و تحلیل به طور هدفمند از بین کردار و گفتار شخصیت های فیلم انتخاب شده است و این اطلاعات با تکنیک های مورد استفاده در رمان های پسامدرن مطابقت داده و به شیوه کیفی تجزیه و تحلیل و تفسیر شده است. این مطالعه نشان می دهد که فیلم تلقین حداقل دارای یازده تکنیک یا ویژگی روایی از رمان های پسامدرن است که در انتقال معنا به مخاطب از آن ها بهره گرفته است: بینامتنیت، بی نظمی زمانی در روایت ها، جهان وانموده، دور باطل، تناقض، بریکولاژ، خرده فرهنگ ها و التقاط فرهنگی، اختلال زبانی، فروپاشی فرا روایت ها، آشکارسازی تصنّع و فروپاشی ارزش ها.
بررسی انسان نگاری سفال معین آباد در میان نخستین نمونه های ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
23 - 32
حوزههای تخصصی:
محور این پژوهش قطعه سفالی است که در طی بررسی باستان شناسانه در معین آباد پیشوا به دست آمده که متعلق به دوره نوسنگی جدید است، بر روی این سفال نقش انسانی به تصویر کشیده شده که چنین نقشی در دیگر نقاط هم زمان خود در شرق باستان تاکنون گزارش نشده و بی نظیر است. این سفال از نقطه نظر کیفیت نقش مایه، بسیار قابل ملاحظه است، لذا مشخص کردن هویت این نقش از نظر مفهومی دارای اهمیت ویژه ای است. شباهت کلی این نقش، با دیگر نقوش به دست آمده نسبتاً هم زمان در شرق باستان در کنار تفاوت های آن ها، ار نکات مهمی است که اهمیت مطالعه هرچه دقیق تر این گونه آثار را طلب می کند. هدف اصلی این پژوهش، معرفی، بررسی این نقش و مقایسه تطبیقی با دیگر یافته های نسبتاً هم زمان است. این داده به شیوه میدانی، یافت شده و با روش داده افزایی کتابخانه ای سعی شده که این نقش مایه را تحلیل کند و براساس نتایج به دست آمده مشخص شد که نشانه ها تحت تأثیر فرهنگ ها، معانی متفاوتی به خود می گیرند. برای کشف حقیقت و نیت مندی هنرمند پیش ازتاریخ، گزینه های خاصی را باید در نظر داشت از جمله ابعاد مکانی و زمانی منطقه ای که موردنظر از آنجا پدیدار شده، بستر محل کشف شئ و در کنار آن ها رابطه شئ با محیط زیست و سازندگان آن نیز بایستی کاملاً مورد توجه قرارگیرد.
خوشنویسان و علماء: بحث در باب تعامل آنها در دوره تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره ی تیموری، عصری طلایی در رواج و تکامل خوشنویسی ایرانی است؛ در این دوره با ابداع و رواج خط نستعلیق، خوشنویسان توانمندی پدیدار گشتند. خوشنویسان به عنوان یکی از اقشار مهم تعاملاتی با دیگر طبقات اجتماعی در عصر خودشان داشته اند. مسأله اصلی این مقاله، بررسی کیفیت و چگونگی روابط بین علما و خوشنویسان در دوره تیموری است. فرضیه مورد نظر پژوهشگر در انجام پژوهش این بود که در این دوره، به دلیل حمایت تیموریان از هنر خوشنویسی، این هنر در سطح جامعه نیز مورد توجه فرهیختگان واقع شد و از آنجایی که خوشنویسان به کتابت متون مذهبی می پرداختند، چنین به نظر رسید که روابط میان خوشنویسان و علما در این دوره در تعامل باشد. روش انجام پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات آن از طریق مراجعه به منابع کتابخانه ای و اسناد صورت گرفت. پس از بررسی و تحلیل داده ها، فرضیه مورد نظر اثبات گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نمایان ساخت که در عصر تیموری، علمای شیعه و خوشنویسان در تعامل با یکدیگر به فعالیت های فرهنگی و اجتماعی مشغول بوده اند، به گونه ای که اهمیت و فضیلت خط نزد علما از یکسو و توجه خوشنویسان به علوم مذهبی و عرفانی از دیگر سو پیوند محکمی بین آنان برقرار نمود.