ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۲۶۶ مورد.
۵۲۵.

صورت هنری ممکن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۴
هر اثر هنری تجسم ایده هنرمند و دارای صورتی محسوس است که از حقیقتی به نام هنر نشات می گیرد. در نگرش سنتی، حقیقت مستقل از اندیشه و موجودیت آدمی در آینه وجود آدمیان متجلی می شد. منشا اثر هنری در این نگرش، تجلی محسوس حقیقتی بود که زیبایی از جلوه های اصیل آن به شمار می رفت. هنر و زیبایی که امری قدسی و ملکوتی است پیوندی ذاتی با یکدیگر داشته و هنرمند در اثر هنری خویش وجوه استعلایی آن را آشکار می کرد. هر اثر هنری، تجسم امکانات بالقوه زیبایی ای است که هنرمند با معرفتی شهودی آن را انشاء می کند. جلوه های بی انتهای حقیقت و زیبایی و هنر، عرصه بی کرانی از صورت های ممکن را پیش روی هنرمند می گشود و هنرمندان با ظرفیت های متنوع و در مراتب شهود حقیقت زیبایی و ادراک عرفانی اثر قدسی و معنوی، صور متنوع هنری را می آفریدند. هستی هنرمند با هستی جهان، مطابقت داشت. هستی ای که متمثل در وجود آدمی بود و به عالم انسانی، هویت و کنش خلاقه می بخشید. با گسست انسان از عالم، عالم انسانی نیز ماهیتی دیگرگون یافت. انکار حقیقت، نخستین مولود چنین گسستی بود. ذهنیت و اندیشه انسان به عنوان «سوژه شناسی» اصالت یافت و رجوع و صدق هر چیزی معطوف به این سوژه شد. سوژه ای ناپایدار که جهان را در حد « ابژه» تقلیل داد و خویش را تنها موجود و حقیقت یقینی یافت که ملاک هر گونه فهم و شناختی است. هنر و هنرمند و اثر هنری در این ذهنیت جدید، ماهیت و نسبتی دیگرگون یافتند و این نسبت جدید، منشاء تحقق اثر هنری قرار گرفت. صورت های جدید، زیبایی خویش را از فرایندهای احساسات و سلیقه های فردی هنرمندان کسب می کنند. هیچ ایده واحد (یا حقیقتی واحد) در زیباشناسی هنر وجود ندارد. مدرنیته با نفی تفکر زیبا شناسانه ای که در «سنت هنری» شکل گرفته بود، زیباشناسی جدید را که منشاء آن فردیت و احساسات فردی هنرمند و مخاطب بود، رقم زد. تکثرات فرایندهای متفاوت و احساسات متقابل به صورت هنری جدید شکل دادند و منشا آثار هنری، معطوف به احساسات متزاحم و متنافی گردید و اصل وحدت، جایگاه خویش را در هنر به کثرات ناسازگاری داد که صورت های ناسازه هنر دوران جدید، محصول آنند.
۵۲۷.

Intuition in artworks compared to the Kant’s theories in the Critique of Pure Reason (ملاحظة شهود در آثار هنری و مقایسه با مفهوم آن در نقد عقل محض کانت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آثار هنری نقد عقل محض نقد اول کانت شهود کانتی شهود در آثار هنری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۲ تعداد دانلود : ۸۴۸
کشف و شهود از گواراترین و رازآمیزترین جلوه های حیات دینی بشر است. بازشناسی ماهیت و سرشت آن، ارزش معرفتی، سنجه های تشخیص سره از ناسره در میان انبوه دعاوی، باعث دلمشغولی بسیاری از اندیشمندان و خردورزان شده است. اثر هنری با ریشه گرفتن از شهود استعلایی و حسی هنرمند از یکسو و درک آن از سوی مخاطب، جاودان و یگانه می شود. «شهود»، حقیقت ذهن هنرمند و در نهایت حقیقت اثر هنری را آشکار می سازد. مبحث شهود در اندیشة بسیاری از اندیشمندان پرقدر بوده و این مقاله بر مفهوم شهود در ساختار معرفتی کانت تمرکز کرده است. «شهود»، از بنیادی ترین مفاهیم فلسفة «ایمانوئل کانت» است و تا حد یک زیرساخت، نقش محوری در نظام معرفتی کانت ایفا می کند. کانت بر شهود حسی و قرار دادن ذهنیّت به عنوان درون مایة اصلی اثر هنری تأکید دارد و این نگرش، در شکل گیری مکاتب و آثار بزرگ هنری در دوران مدرنیسم و حتی پست مدرن راه گشا بوده است. در بررسی آثار هنری، حضور و مواجهة شهود در مثلثِ اثر هنری، هنرمند و مخاطب را شاهد هستیم. تأثیر شهود در ادراک اثر هنری و روند فهم و درک اثر هنری و آفرینش منسوب به آن نقشی مهم یافته است. این مقاله در نظر دارد منزلت شهود را در پیدایش آثار هنری مشخص و با استناد به تعریف کانت از مفهوم شهود در نقد اول (نقد عقل محض)، جایگاه آن را در آثار هنری تبیین و آشکار کند. فرضیه مقاله بر این استوار است که آثار هنری محصول کشف و شهود بوده و هنرمند با فعل یگانه ذهن خویش، یعنی شهود استعلایی دست به خلق اثر هنری زده است. بر اساس تعریف کانت از مفهوم شهود در نقد اول، شهود چیزی نیست جز آگاهی مستقیم از معنایی که در ذهن حاضر است و در شهود هنری این نگرش کانتی نقشی اساسی دارد و به همراه نبوغ هنرمند به ارتباط و تسخیر مخاطب می پردازد. این پژوهش به شیوة تحلیلی- توصیفی، با بهره گرفتن از کتب و مقالات به تحلیل داده ها پرداخته است.
۵۳۸.

انتزاع : مناقشه بازنمایی و خوانشهای نشانه شناسی ساخت گرا

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۴
این مقاله با بررسی موضوع بازنمایی در هنر آغاز می شود و سه رویکرد غالب به بازنمایی طرح و تحلیل می گردد: رویکرد این همانی، رویکرد این از آنی، رویکرد این نه آنی. سپس به خوانش نشانه شناختی آثار انتزاعی بر اساس دیدگاه سوسور و پیرس پرداخته و محدودیتهای خوانش نشانه شناختی سنّتی مطرح می شود. مقاله با تحلیل نشانه شناسانة دو اثر نقاشی، از روتکو و موندریان، و شرایط صدق الگوی پیرس در این خصوص و نیز محدودیتهای خوانشهای نشانه شناختی سنتی از این گونه آثار پایان می یابد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان