فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: به منظور افزایش دانش و آگاهی از ارتباط بین فعالیت ورزشی، اشتها و چاقی، در پژوهش حاضر تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر تغییرات وزن، دریافت غذا و پپتید ضد اشتهای نسفاتین-1 در رتهای نر چاق، بررسی گردید. روش شناسی: 16 سر رت نر ویستار 2 ماهه، به مدت 8 هفته با غذای پرچرب تغذیه شدند تا به میانگین وزنی g30 ±319 رسیدند. سپس رتها به صورت تصادفی به دو گروه 8 تایی: گروه کنترل و گروه تمرین استقامتی (5 روز در هفته به مدت دوازده هفته، هر جلسه 60 دقیقه با سرعت25 تا 30 متر در دقیقه) دویدن روی تردمیل بدون شیب تقسیم شدند. از روش الایزا برای آنالیز آزمایشگاهی نسفاتین-1، انسولین و گلوکز و از آزمون آنالیز واریانس مکرر و تی مستقل برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که وزن گروه تمرین به طور معناداری نسبت به گروه کنترل پایین تر بود (001/0p=). دریافت غذای گروه تمرین، 4 هفته اول کاهش معناداری نشان داد (001/0p=)، اما در هفته های بعدی به گروه کنترل نزدیک شد. نسفاتین-1 پلاسما، در گروه تمرینی به طور معناداری بالاتر بود (001/0p=). گلوکز و انسولین گروه تمرین به طور معناداری پایین تر بود (001/0p=). نتیجه گیری: بر اساس یافته های تحقیق، تمرین استقامتی مانع از روند افزایش وزن در رت ها شد که شاید کاهش میزان غذای دریافتی، یکی از عوامل تأثیر گذار باشد. احتمالا افزایش پپتید ضد اشتهای نسفاتین-1 در این رابطه نقش بازی می کند که نیاز به تحقیق بیشتر و عمیق تر در این زمینه است.
تأثیر شدت و حجم تمرین مقاومتی بر سطوح نیم رخ لیپیدی و apoA-I سرمی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: فعالیت بدنی و ورزش اثرات سودمندی بر سطوح لیپوپروتئین ها دارد. اطلاعات اندکی در مورد تاثیر حجم و شدت تمرین مقاومتی بر نیم رخ لیپیدی- لیپوپروتئینی سرم، به ویژه سطوح آپولیپوپروتئین A-I (apoA-I)، وجود دارد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر شدت و حجم تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی apoA-I و نیم رخ لیپیدی موش های صحرایی بود. روش شناسی: 32 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین وزن 24 ± 287 گرم به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند: (1) کنترل، (2) تمرین با شدت پایین، (3) تمرین با شدت متوسط، (4) تمرین با حجم بالا در شدت متوسط. تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان با وزنه های متصل به دم حیوانات بود. پس از 4 هفته تمرین مقاومتی، وزن بدن، غلظت های سرمی apoA-I و نیم رخ لیپیدی اندازه گیری شد. یافته ها: پس از 4 هفته تمرین مقاومتی تفاوت معناداری در نیم رخ لیپیدی سرم بین گروه ها مشاهده نشد. سطوح سرمی apoA-I در گروه 4 در مقایسه با گروه های کنترل و تمرین با شدت پایین افزایش معنادار داشت. بحث و نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد تمرین مقاومتی با شدت و حجم مناسب علاوه بر جلوگیری از افزایش وزن، می تواند موجب افزایش سطوح سرمی apoA-I در موش های صحرایی شود و تغییرات سطوح سرمی apoA-I متاثر از حجم تمرین مقاومتی است.
تاثیر تمرین هوازی همراه با افزایش مقاومت در حرکت قفسه سینه بر کارایی تهویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، تعیین تاثیر 4 هفته تمرین هوازی همراه با افزایش مقاومت در حرکت قفسه سینه بر کارایی تهویه و عملکردهای ریوی دانشجویان غیر فعال بود. به این منظور18 دانشجوی مرد غیرورزشکار، که برای شرکت در تحقیق داوطلب شده بودند، به دو گروه 9 نفری(گروه تجربی با میانگین قد 33/176سانتی متر، وزن64/72 کیلوگرم و VO2max29/42 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه و کنترل با میانگین قد 88/173سانتی متر، وزن55/70 کیلوگرم و VO2max 68/42 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت 4 هفته، 3 جلسه در هفته و به مدت 30 دقیقه با شدت 70 تا 80 درصد HRmax تحت تمرین دویدن هوازی قرار گرفتند. گروه تجربی تمرین هوازی را همراه با بستن باند الاستیکی به دور قفسه سینه و گروه کنترل تمرین هوازی را بدون استفاده از باند انجام دادند. مقاومت باند الاستیکی به حدی بود که تقریباً10 درصد FVC فرد را کاهش می داد. به منظور اندازه گیری عملکردهای ریوی از دستگاه تحلیلگر گازهای تنفسی و برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون t (مستقل و همبسته)در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد. مقایسه تغییرات دو گروه(t مستقل) نشان داد که محدود کردن حرکت قفسه سینه با استفاده از باند الاستیکی هنگام تمرین هوازی روی VEmax(008/0P=)، MVV(04/0P=) و VE/VO2(04/0P=) دانشجویان غیرورزشکار تاثیر بیشتری نسبت به تمرین هوازی به تنهایی داشته است(05/0>P)، اما VE/VCO2،FVC،FEV1/FVC ، VO2/HR ، VD/VTو فرکانس تنفس(rf) در هر دو گروه مشابه بود. به طور کلی نتایج این تحقیق آشکار ساخت که استفاده از باند الاستیکی هنگام دوره های کوتاه مدت تمرین هوازی در مقایسه با تمرین هوازی به تنهایی بر کارایی تهویه و برخی عملکردهای ریوی دانشجویان غیرورزشکار تاثیر بیشتری دارد.
تاثیر یک جلسه ورزش هوازی وامانده ساز با دو شدت متفاوت بر مقدار MDA سرمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر یک جلسه ورزش هوازی وامانده ساز با دو شدت متفاوت بر مقدار مالون دی آلدهید سرمی در مردان سیگاری بود. به همین منظور 12 مرد سیگاری (با میانگین های سن 31/1± 08/22 سال، درصد چربی 92/4±26/17 درصد و شاخص توده بدن 96/2±21/23 کیلوگرم برمترمربع) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در یک طرح متقاطع در سه حالت کنترل، ورزش هوازی وامانده ساز با شدت 75-70 درصد حداکثر ضربان قلب و ورزش هوازی وامانده ساز با شدت 95-90 درصد حداکثر ضربان قلب، قرار گرفتند. نمونه های خونی، قبل و بلافاصله پس از اجرای آزمون جمع آوری شد. سطح مالون دی آلدهید با روش الایزا تعیین شد. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و t همبسته تحلیل شدند. پس از اصلاح نتایج نسبت به تغییرات حجم پلاسما، مشخص شد که مقدار MDA در دو گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بیشتر بود. همچنین در مقایسه بین دو گروه تجربی مشاهده شد که ورزش هوازی با شدت 95-90 درصد حداکثر ضربان قلب نسبت به ورزش هوازی با شدت 75-70 درصد حداکثر ضربان قلب موجب افزایش بیشتری در MDA سرمی می شود. می توان گفت افراد سیگاری برای انجام فعالیت های بدنی، بهتر است از فعالیت هایی با شدت متوسط(75-70 درصد حداکثر ضربان قلب) استفاده کنند، زیرا تولید استرس اکسایشی در این فعالیت ها نسبت به فعالیت های با شدت بیشتر، کمتر است
بررسی تغییرات شاخص های التهابی و آسیب عضلانی در موش های نر نژاد سوری بعد از هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل امگا 3(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از وظایف مهم سیستم ایمنی، تولید اجزای محلول یا سلولی است که بدن را در برابر هرگونه التهابی حفاظت می کند. هدف از این تحقیق، بررسی تغییرات سطوح پلاسمایی اینترلوکین-17 (IL-17) ، پروتئین واکنشگر سی ( (CRP و کراتین فسفو کیناز(CPK) در موش های نر نژاد سوری بعد از هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل امگا 3 است. به این منظور 170سر موش نر از نژاد سوری با میانگین سنی 2 ماه و میانگین وزنی 1±35 گرم انتخاب شدند. در ابتدا 10 سر از موش ها به منظور تعیین مقادیر پیش آزمون متغیرها کشته شده و بقیة موش ها به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل (40 سر)، مکمل (40سر)، تمرین (40 سر) و مکمل – تمرین (40سر) تقسیم شدند. هر روز به مدت 8 هفته مقدار 2 /0 میلی لیتر(g/ 0.06 mlوزن بدن) روغن ماهی (امگا-3) که حاوی DHA وEPA بود، بوسیلة گاواژ به موش های دو گروه مکمل و مکمل - تمرین خورانده شد. برنامة تمرینی حیوانات به مدت 8 هفته و پنج جلسه در هفته روی تردمیل حیوانات انجام گرفت. در پایان هشت هفته، تفاوت معناداری در سطوح پلاسمایی متغیرهای IL-17، CRP و CPK در گروه های کنترل، مکمل، تمرین و تمرین – مکمل مشاهده شد (05 /0 p<) و مشخص شد مقدار IL-17 در گروه کنترل با دیگر گروه ها، گروه تمرینی با گروه مکمل و گروه مکمل با گروه مکمل- تمرین تفاوت معناداری دارند. در نهایت نتایج پژوهش نشان داد فعالیت ورزشی سطوح عوامل التهابی را افزایش می دهد، اما با مصرف مکمل امگا 3 ، میزان این عوامل التهابی تغییر پیدا می کند، هر چند تاثیر مصرف این مکمل بر این عوامل متفاوت بود.
اثر تمرینات هوازی و بی تمرینی متعاقب آن بر شاخص های عملکردی کلیه در دختران چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چاقی با اختلال در عملکرد کلیه همراه است، به طوری که اختلال های کلیوی در افراد چاق بیشتر از افراد معمولی است. عملکرد کلیوی با شاخص هایی مثل سیستاتین C، کراتینین و GFR قابل ارزیابی است. اثر تمرینات ورزشی بر عملکرد کلیه
به خوبی بررسی نشده است. هدف از این تحقیق بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی و 10 روز بی تمرینی بر عملکرد کلیه در دختران چاق بود. به این منظور 24 دختر چاق (سن 2±21 سال، 32BMI≥) به دو گروه تمرین هوازی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت هشت هفته، هر هفته چهار جلسه، هر جلسه 60 دقیقه و با شدت 75- 65 ضربان قلب بیشینه تمرین کردند. سپس 10 روز در حالت بی تمرینی به سر بردند. سیستاتین C، کراتینین و GFR در سرم اندازه گیری شد. از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد سیستاتین C در گروه تجربی کاهش (غیر معنی دار) داشت (739 /0 = p) . همچنین کراتینین و GFR نیز اندکی افزایش (غیر معنی دار) داشت ( به ترتیب 864 /0 = p و 759 /0 = p) . بی تمرینی نیز بر هیچ یک از متغیرها اثر نداشت (05 /0p>). نتایج تحقیق حاضر نشان داد هشت هفته تمرین هوازی تاثیری بر شاخص های عملکردی کلیه در دختراق چاق ندارد. به نظر می رسد به منظور اثربخشی این تاثیرات باید برنامه تمرینی با حجم بیشتر و رعایت رژیم غذایی باشد
بیان MyoD و MSTN در پاسخ به تمرین مقاومتی در عضلات تند و کند انقباض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر یک وهله تمرین مقاومتی وامانده ساز بر مایوستاتین و MyoD، در عضلات اسکلتی موش های نر نژاد ویستار بود. 30 موش به سه گروه تقسیم شدند: کنترل ( 6 سر ) ، غیرورزیده ( 12سر) و ورزیده (12 سر). تمرین مقاومتی شامل بالابردن وزنه روی نردبان بود. 48 ساعت پس از اخرین جلسه تمرینی هر دوگروه غیرورزیده و ورزیده یک جلسه تمرین مقاومتی وامانده ساز را انجام دادند و 3 و 6 ساعت بعد قربانی شدند. بیان مایوستاتین وMyoD در نعلی و خم کننده دراز شست با تکنیک Real time – PCR اندازه گیری و داده ها با روش 2-??CT محاسبه شدند .تفاوت ها با t-test زوجی و مستقل تعیین شدند. بیان myoD ،3 و 6 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در نعلی نسبت به گروه کنترل، در گروه ورزیده به ترتیب 54/1 برابر کاهش و 07/1 برابر افزایش و در گروه غیرورزیده 86/2 و 4 برابر کاهش یافت. بیان myoD ،3 و6 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در خم کننده دراز شست نسبت به گروه کنترل، درگروه ورزیده به ترتیب 70 و 339 برابر و در گروه غیرورزیده 193 و 206 برابر افزایش یافت. در بررسی بیان مایوستاتین 6 و 3 ساعت پس از تمرین درنعلی ، در گروه ورزیده داده ای یافت نشد و در گروه غیرورزیده 3 ساعت پس از یک جلسه تمرین نسبت به گروه کنترل 854 برابرکاهش یافت و6 ساعت پس از یک جلسه تمرین داده ای یافت نشد. بیان مایوستاتین 3 و 6 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در خم کننده دراز شست نسبت به گروه کنترل، در گروه ورزیده به ترتیب 87/15 و 39/1 برابر کاهش و در گروه غیرورزیده 59 و 151 برابر افزایش یافت. یافته ها، پاسخ های متفاوت مایوستاتین وMyoD را به یک جلسه تمرین وامانده ساز مقاومتی در عضلات تند وکند موش های ورزیده و غیرورزیده آشکار می سازد.
ارتباط بین شاخص های آنتروپومتریک و عملکرد شناگران نخبة دختر در شنای آزاد 50 متر
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی رابطة بین شاخص های آنتروپومتریک با عملکرد سرعتی (شنای آزاد 50 متر) شناگران دختر نخبه بود. به این منظور 50 نفر از دختران شرکت کننده در مسابقات قهرمانی بانوان کشور سال 88 (با میانگین سنی 12 /1±92 /15 سال، قد 69 /6±75 /164 سانتی متر و وزن 10 /4±50 /51 کیلوگرم) به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ویژگی های آنتروپومتریک شناگران شامل قد، وزن، عرض شانه، عرض سینه، عمق سینه ، عرض لگن، عرض کف پا، عرض کف دست، دور سینه، دور کمر، دور باسن، دور ران، دور ساق، دور بازو، دور ساعد ، طول ران، طول ساق، طول کف پا، طول بازو، طول ساعد، طول کف دست و قدرت گریپ دست آنها ارزیابی شد. از آزمون همبستگی پیرسون برای تجزیه و تحلیل یافته ها استفاده شد (05 /0≥ P) . نتایج نشان داد ارتباط منفی و معنی داری بین رکورد شناگران با قد و طول بازو وجود دارد. به نظر می رسد شناگران دارای قد و طول بازوی بلندتر عملکرد سرعتی بهتری دارند. مربیان شنا می توانند برای استعدادیابی در شنای آزاد 50 متر از این نتایج سود جویند.
اثر تمرینات الاستیک، پلایومتریک و مقاومتی بر عملکرد بی هوازی والیبالیست های نخبة استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توان، ترکیبی از قدرت و سرعت و از عوامل مهم موفقیت ورزشکار در رقابت های ورزشی است. تمرینات الاستیک و پلایومتریک به عنوان روش هایی نسبتاً جدید برای بهبود توان معرفی شده اند. با توجه به کمبود مطالعات انجام شده در زمینة اثرات تمرینات الاستیک بر عملکردهای بدنی، در این تحقیق تفاوت بین اثر تمرینات الاستیک، پلایومتریک و مقاومتی بر عملکرد بی هوازی والیبالیست های نخبة استان کردستان بررسی شد. 30 نفر از والیبالیست های نخبه (میانگین سنی59/1±86/24 سال، قد 84/3±187 سانتی متر و وزن 93/2±83/78 کیلوگرم) به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: گروه تمرین الاستیک (10نفر)، گروه تمرین پلایومتریک (10نفر) و گروه تمرین مقاومتی (10نفر). هر سه گروه به مدت هشت هفته، دو جلسه در هفته و طبق برنامه ای مدون به تمرین پرداختند. قبل و پس از برنامة تمرین، پیش و پس آزمون پرش عمودی، دویدن 72/45 متر، قدرت عضلانی پا (اسکات) از آزمودنی ها به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، t همبسته، ANOVA یک طرفه و آزمون غیرپارامتریک کروسکال والیس استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد در رکوردهای پس آزمون آزمودنی ها، در مقایسه با پیش آزمون افزایش معنی داری روی داده است. تحلیل ANOVA یک راهه نشان داد رکوردهای دویدن 72/45 متر گروه تمرین الاستیک به طور معنی داری کمتر از دیگر گروه هاست (05/0p<). پس از تمرین، میانگین قدرت عضلانی در گروه تمرین قدرتی و الاستیک نیز بیشتر از گروه تمرین پلایومتریک بود (05/0p<). با توجه به نتایج، به نظر می رسد تمرین الاستیک می تواند روشی مفید در بهبود برخی عملکردهای بی هوازی ورزشکاران باشد.
پاسخ حاد و تأخیری فعالیت هوازی بر سطوح پلاسمایی امنتین-1 موش های صحرایی نر دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت یک اختلال متابولیک می باشد که به دنبال کاهش در ترشح انسولین و یا مقاومت به عمل انسولین ایجاد می گردد. امنیتن-1 که به تازگی کشف شده است پروتئینی است که در بافت چرب احشایی بیان شده و ترشح می شود که حساسیت انسولینی را افزایش می دهد. هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک جلسه تمرین هوازی بر غلظت پلاسمایی امنتین-1 می باشد. روش شناسی: در این مطالعه تجربی دیابت بوسیله تزریق تک دوز استرپتوزوتوسین(mg/kg 50) در موش ها ایجاد گردید. 40 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین وزن 5 ±160 گرم به طور تصادفی به 1 گروه کنترل و 3 گروه تمرینی تقسیم شدند. گروه های تمرین برای یک نوبت با سرعت 20 متر در دقیقه به مدت 50 دقیقه روی نوارگردان دویدند. حیوانات در گروه های مجزا به ترتیب بلافاصله، 4 ساعت و 24 ساعت پس از فعالیت ورزشی بیهوش شدند و نمونه برداری از آن ها انجام شد. در نهایت سطوح پلاسمایی امنتین-1 با روش الایزا اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج تحقیق بیانگرعدم تغییر معنی دار در سطوح پلاسمایی امنتین-1 در تمامی گروه های تمرینی در مقایسه با گروه کنترل بوده است. بحث و نتیجه گیری: افزایش سطوح پلاسمایی امنتین-1 پس از یک جلسه فعالیت ورزشی در موش های صحرایی دیابتی احتمالا به عنوان یک عامل ضد التهابی عمل می کند.
تأثیر مکمل دهی ویتامین E بر پاسخ فاکتور آنژیوژنیکی به فعالیت وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر مکمل دهی ویتامین E بر پاسخ فاکتور آنژیوژنیکی (سطوح VEGF سرم) به فعالیت وامانده ساز و بررسی ارتباط مکمل دهی ویتامین E با VEGF سرمی در مردان فعال است. بدین منظور، 30 مرد فعال (میانگین ± انحراف معیار: حداکثر اکسیژن مصرفی 54/2 ± 19/40 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) انتخاب و براساس max2VO به دو گروه مکمل (400 واحد بین المللی ویتامین E به طور روزانه) و دارونما (4/0 گرم آمیلیوم به طور روزانه) تقسیم شدند. پس از 14 روز مکمل دهی، آزمودنی های هر دو گروه فعالیت وامانده ساز (20 دقیقه فعالیت با 50 درصد max2VO و سپس40 دقیقه بعدی با 65 درصد max2VO و 5 دقیقه پایانی با حداکثر تلاش تا حد واماندگی) انجام دادند. نمونه های خونی قبل از دوره مکمل دهی، قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد اجرای وامانده ساز گرفته شدند. از آزمون های تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس نتایج، دو هفته مکمل دهی ویتامین E باعث افزایش معنی دار سطوح سرمی ویتامین E گروه مکمل نسبت به گروه دارونما شد (006/0P=). همچنین، فعالیت وامانده ساز موجب افزایش معنی دار VEGF سرمی بعد از اجرا در گروه مکمل (001/0P=) و دارونما (000/0P=) شد. با وجود این، بین سطوح VEGF سرمی در دو گروه مکمل و دارونما در هیچ یک از وهله های زمانی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (865/0P=). همچنین، بین سطوح ویتامین E و میزان VEGF سرم پایه ارتباط معنی داری وجود نداشت (221/0P=). در نهایت، به نظر نمی رسد مکمل دهی ویتامین E با دوز 400 واحد به مدت 14 روز تأثیر معنی داری بر سطوح VEGF سرمی استراحتی و VEGF ناشی از فعالیت وامانده ساز داشته باشد.
مقایسه تأثیر سه نوع برنامه تمرینی قدرتی، سرعتی و استقامتی بر سطوح گلوتاتیون خون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای بررسی و مقایسه تأثیر سه نوع برنامه تمرینی قدرتی، سرعتی و استقامتی بر گلوتاتیون خون دانشجویان پسر غیرورزشکار، 30 نفر دانشجوی پسر غیرورزشکار (میانگین سن2/5± 8/19 سال) به طور تصادفی در سه گروه 10 نفرة تمرینات سرعتی، قدرتی و استقامتی دسته بندی شدند. اعضای هر گروه بر اساس پروتکل تمرینی خاص خود، به مدت چهار ماه، هفته ای سه جلسه تمرین کردند و عملکرد آنها ارزیابی شد. تمرین گروه قدرتی شامل سه سِت تمرین با وزنه با 12 تا 15 تکرار بیشینه برای 10 حرکت، تمرین گروه سرعتی شامل دوهای سرعت 20 الی 60 متر، عبور سریع از مانع، دو سریع از پله به بالا و تمرین گروه استقامتی شامل سه نوع تمرین فارتلک، تداومی و تناوبی بود که به تناوب در سه جلسه، به مدت چهار ماه اجرا شدند. برای تعیین اثرات تمرینات ورزشی بر غلظت گلوتاتیون، از تمام آزمودنی ها دو نمونه خونی، قبل از شروع تمرین و 72 ساعت بعد از انجام آخرین جلسه تمرینی گرفته شد. به منظور بررسی تفاوت سطح گلوتاتیون در سه گروه، داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون t همبسته (مقایسه اختلاف های بین غلظت های قبل و بعد از تمرین) تحلیل شدند. نتایج نشان داد برنامه تمرینات قدرتی، سرعتی و استقامتی سبب می شود مقادیر گلوتاتیون خون (001/0=p)، در مقایسه با قبل از تمرین افزایش یابد و این افزایش در هر سه نوع تمرین معنی دار بود. همچنین مقایسه بین-گروهی داده ها نشان داد بین دو گروه سرعتی و استقامتی از نظر میزان افزایش گلوتاتیون تفاوت معنی داری وجود دارد (013/0=p). به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد انواع روش های تمرینات ورزشی (اعم از قدرتی، سرعتی و استقامتی) بر افزایش میزان گلوتاتیون خون مؤثرند و اینکه از بین شیوه های تمرینی رایج، تمرینات استقامتی، در مقایسه با تمرینات دیگر در افزایش میزان گلوتاتیون خون مؤثرترند.
مقایسه سطوح ایمنی هومورال تستوسترون وکورتیزول سرمی دوندگان مرد نیمه استقامت نخبه طی تمرینات دوره آمادگی عمومی و پیش مسابقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرینات مستمر و طاقت فرسای دوره آمادگی و بدنسازی پیش از مسابقه می تواند سیستم ایمنی ورزشکار را تحت تاثیر قرار دهد. لذا هدف از این پژوهش مقایسه سطوح IgA، IgG،IgM، تستوسترون وکورتیزول سرمی دوندگان مرد نیمه استقامت نخبه طی دوره آماده سازی عمومی و مسابقه بود. روش شناسی: در این پژوهش 13 دونده نیمه استقامت نخبه با میانگین سنی7/1±92/18 سال به طور داوطلبانه شرکت نمودند. دوندگان 14 هفته و هر هفته 12 جلسه(صبح و عصر) در برنامه تمرینی فعالیت کردند.پیش، حین دوره آماده سازی و پس از دوره پیش مسابقه، نمونه خونی جمع آوری و با استفاده از آزمون اندازه های تکراری و تعقیبی بنفرونی تفاوت میانگین های درون گروهی مقادیر IgA، IgG،IgM، تستوسترون وکورتیزول سرمی محاسبه و نتایج در سطح معنی داری 05/0≥P مقایسه شد. یافته ها: تمرینات دوره آماده سازی و پیش از مسابقه سبب کاهش غیر معنی دار سطح IgG سرمی دوندگان مرد نیمه استقامت نخبه شد. تغییرات میانگین درون گروهی سطح IgM سرمی دوندگان مرد نیمه استقامت نخبه طی دوره آماده سازی وپیش ازمسابقه کاهش معنی دار یافت(004/0=P). طی این دوره ها تغییر معنی داری در سطح IgA سرمی دوندگان مشاهده نشد. تغییرات سطوح کورتیزول سرمی دوندگان نخبه طی دوره آماده سازی و پیش از مسابقه تغییر معنی داری نشان داد(041/0=P). طی همین مدت تغییرات سطوح تستوسترون سرمی معنی دار نبود. تغییرات نسبت تستوسترون به کورتیزول سرمی طی دوره آماده سازی و پیش از مسابقه معنی دار بود(040/0=P). بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده تمرین شدید وطولانی مدت با افزایش روند کاتابولیکی ممکن است موجب تضعیف سیستم ایمنی شود.
مقایسة اکسیداسیون سوبسترا و هزینة کل انرژی طی دویدن با شدت سبک و متوسط تا واماندگی و یک ساعت پس از آن در دانشجویان پسر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، مقایسة اکسیداسیون سوبسترا و هزینة کل انرژی طی دویدن با شدت سبک و متوسط تا واماندگی و یک ساعت پس از آن در دانشجویان پسر چاق بود. به این منظور در یک طرح تحقیق متقاطع، 11 دانشجو (با میانگین سن 69 /1±45 /20 سال، شاخص تودة بدنی 3 /1±26 /31 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی بدن 53 /3±47 /28 درصد) شرکت کرده و دو پروتکل ورزش، دویدن با شدت سبک (45 درصد VO2max معادل 66 درصد ضربان قلب بیشینه) و شدت متوسـط (60 درصد VO2max معادل 76 درصد ضربان قلب بیشینه) را به فاصلة 11 روز روی نوار گردان اجرا کردند. گازهای تنفسی آزمودنیها نیم ساعت قبل از فعالیت در حالت خوابیده (حالت پایه)، در حین فعالیت سبک و متوسط تا واماندگی و یک ساعت پس از فعالیت به عنوان EPOC جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. مقدار اکسیداسیون چربی، کربوهیدرات و هزینه انرژی از طریق کالریسنجی غیرمستقیم اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که در طول فعالیت ورزشی، اکسیداسیون چربی در ورزش با شدت متوسط به طور معناداری بیشتر از ورزش با شدت سبک بود، اما در کل فعالیت، تفاوت معناداری بین دو شدت ورزشی مشاهده نشد. اکسیداسیون کربوهیدرات در طول فعالیت و در کل فعالیت بین دو شدت ورزش تفاوت معناداری نداشت. همچنین در کل فعالیت ورزشی، هزینة انرژی در ورزش سبک به طور معناداری بیشتر از ورزش متوسط بود. در نتیجه میتوان گفت ورزش سبک تا واماندگی در مقایسه با ورزش متوسط تا واماندگی برای کاهش وزن بهتر است. اما اگر زمان فعالیت را در نظر نگیریم، به علت اینکه حداکثر اکسیداسیون چربی در شدت نزدیک به شدت متوسط اتفاق می افتد، فعالیت های ورزشی با شدت متوسط برای حداکثر اکسیداسیون چربی و کاهش وزن مناسب تر است.
آیا ورزشکاران نخبه بیش از غیرورزشکاران مستعد اختلال تغذیه اند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر برآورد شیوع اختلال تغذیه، بررسی نارضایتی از شکل بدن و فشار اجتماعی برای تغییر وزن در زنان ورزشکار نخبه و زنان دانشجوی غیرورزشکار است. به این منظور 618 آزمودنی بین سنین 18- 30 سال در این پژوهش شرکت کردند. 211 ورزشکار نخبه (پنج رشتة ورزشی) و 407 غیرورزشکار، پرسشنامه ها را دریافت کردند. این مجموعه شامل پرسشنامة جمعیت شناسی، پرسشنامة بررسی سابقة فعالیت ورزشی، پرسشنامة نگرش غذایی و مقیاس تصویری شکل بدن بود. به علاوه، قد و وزن آزمودنی ها به منظور مقایسة BMI واقعی، ادراک شده و دلخواه اندازه گیری شد. یافته های این مطالعه نشان داد شیوع اختلال تغذیه در زنان ورزشکار نخبه بیش از زنان غیرورزشکار است. به علاوه، در مورد BMI، نارضایتی از شکل بدن و فشار اجتماعی برای تغییر وزن تفاوت معنی داری بین زنان ورزشکار و غیرورزشکار مشاهده شد (05/0 p<). همچنین، نارضایتی از شکل بدن در زنان غیرورزشکار با اختلال تغذیه همبستگی مثبت نشان داد (05/0 p <). این یافته ها نشان می دهد علت بروز اختلال تغذیه می تواند در ورزشکاران و غیرورزشکاران متفاوت باشد. در مورد ورزشکاران نخبه اختلال تغذیه ممکن است بازتاب منطقی تمایل به داشتن شکل بدنی خاص برای افزایش عملکرد باشد؛ بنابراین برای برخی از ورزشکاران اختلال تغذیه می تواند ارمغان فعالیت ورزشی باشد نه عوامل روان شناختی.
تأثیر سرعت موسیقی در طی گرم کردن بر عملکرد بی هوازی دانشجویان پسر رشته تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر سرعت موسیقی بر عملکرد بیهوازی دانشجویان پسر رشته تربیتبدنی است. بدین منظور 45 دانشجوی مرد رشته تربیت بدنی با میانگین سنی 81/1±93/21 سال، وزن 73/11±05/68 کیلوگرم، شاخص توده بدن (BMI)08/3±27/22 و قد 22/16±27/172 سانتی متر انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه کنترل، تجربی با سرعت بالا (140bpm =) و تجربی با سرعت پایین (100bpm=) تقسیم شدند و طی 2 مرحله، پیش و پس آزمون، ارزیابی شدند. قبل از انجام آزمون از آزمودنی ها خواستیم از بین قطعات موسیقی ارائه شده یکی را انتخاب کنند(برای گروه های تجربی قطعاتی متفاوت ارائه شد). آزمودنی ها پس از 10 دقیقه گرم کردن، با و بدون موسیقی، به اجرای آزمون وینگیت پرداختند. طی اجرای آزمون وینگیت شاخص های عملکرد بی هوازی (اوج، میانگین و درصد افت توان) توسط نرم افزاری ویژه اندازه گیری شد. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS (آزمون ANOVA یکطرفه) در سطحی معنی دار P< 0.05 تجزیه و تحلیل شدند. در پی تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از پس آزمون آزمودنی های 3 گروه، بین شاخص های توان بی هوازی تفاوتی معنی دار مشاهده نشد. در مورد پارامترهای اوج و میانگین توان بی هوازی گرچه تفات هایی (افزایش اوج و میانگین توان بی هوازی در گروه موسیقی با سرعت بالا) به چشم می خورد، اما به طور مشابه، تفاوت مشاهده شده معنی دار نبود. از این رو، بر اساس یافته های این تحقیق به نظر می رسد شنیدن موسیقی قبل از اجرای فعالیت های بی هوازی بر عملکرد بیشینه تأثیری ندارد.
ژیمناستیک و آموزش حرکت
حوزههای تخصصی:
تاثیر مدت کشش ایستا بر حداکثر انقباض ارادی و انعطاف پذیری همسترینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر مدت کشش ایستا بر حداکثر انقباض ارادی (MVC) و انعطاف پذیری همسترینگ بود. به این منظور 10 دانشجوی پسر تربیت بدنی سه پروتکل مختلف گرم کردن شامل 5 دقیقه دویدن روی تردمیل و 45 ثانیه (15×3 ثانیه) کشش ایستای همسترینگ، 5 دقیقه دویدن و 90 ثانیه (30×3 ثانیه) کشش ایستای همسترینگ و 5 دقیقه دویدن (شرایط کنترل) را به صورت تصادفی در روزهای جداگانه اجرا کردند. در هر جلسه قبل و بعد از هر پروتکل، انعطاف پذیری همسترینگ به وسیله آزمون نشستن و رساندن و بعد از آن MVC همسترینگ اندازه گیری شد. نتایج نشان داد انعطاف پذیری همسترینگ به طور معناداری بعد از هر دو پروتکل کشش ایستا افزایش یافت (05/0 > p) و تفاوت معناداری نیز بین دو وضعیت کشش مشاهده نشد (05/0 < p) . حداکثر انقباض ارادی به طور معنا داری بعد از 30×3 کشش در مقایسه با شرایط کنترل و 15×3 ثانیه کشش کاهش یافت (05/0 > p). بااین حال، بین شرایط کنترل و 15×3 ثانیه کشش تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0 < p). بنابراین، نتیجه گرفته می شود که مدت کوتاه کشش ایستا (15×3 ثانیه) اثر منفی بر تولید نیروی عضلانی ندارد.
اجرای 10 هفته تمرینات مقاومتی با وزنه بر غلظت سرمی فاکتور افزایش دهندة سنتز کلونی سلول های پیش ساز بتا / ویسفاتین در زنان چاق میان سال تأثیر ندارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمرینات مقاومتی با تغییرات متابولیکی و اندوکرینی چشمگیر همراه است و با کاهش روند تحلیل عضلانی و ضعف و سستی دوران پیری به بهبود عملکرد افراد در سنین بالاتر کمک می کند. پژوهش حاضر تأثیر تمرینات مقاومتی را بر سطح سرمی ویسفاتین و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) در زنان میان سال مطالعه کرده است. 16 زن چاق (شاخص تودة بدنی برابر یا بیشتر از 30 کیلوگرم بر مترمربع) یائسة غیرفعال (میانگین سنی 54 سال) در دو گروه تجربی و کنترل در 10 هفته برنامة تمرینات مقاومتی (1RM60-40%)، سه جلسه در هفته شرکت کردند. غلظت ویسفاتین سرم و HOMA-IR و شاخص های آنتروپومتریک، قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسة تمرین اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t زوجی، t مستقل و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0<P انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد مقادیر وزن و درصد چربی در گروه تجربی کاهش داشت، ولی این تغییر معنی دار نبود (05/0<P). مقادیر HOMA-IR و سطح ویسفاتین سرم پس از 10 هفته تمرین مقاومتی تغییر معنی داری نداشت (05/0<P). با توجه به نتایج آزمون همبستگی پیرسون، بین سطوح ابتدایی و تغییرات سطح سرمی ویسفاتین با مقادیر اولیه و تغییرات هیچ یک از متغیرهای آنتروپومتریک و HOMA-IR در گروه تجربی رابطة معنی داری مشاهده نشد (05/0 < P). به علاوه، بین مقادیر اولیه و تغییرات HOMA-IR با مقادیر اولیه و تغییرات هیچ یک از متغیرهای آنتروپومتریک رابطة معنی داری وجود نداشت (05/0<P)؛ در نتیجه، اجرای 10 هفته تمرین مقاومتی تأثیر معنی داری بر سطح ویسفاتین سرم زنان چاق این پژوهش نداشت. این یافته ها با عدم تغییر در HOMA-IR نیز همسو است.
نقش تمرین مقاومتی و مکمل پروتئینی whey بر وضعیت آنتیاکسیدانی در مردان جوان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مصرف مکمل پروتئین وی ایزولات بر وضعیت آنتیاکسیدانی طی تمرین مقاومتی در مردان جوان دارای اضافه وزن بود. برای این منظور 30 نفر با نمایة تودة بدنی بین 30 - 25 کیلوگرم بر مترمربع در نظر گرفته شدند. سپس به شکل تصادفی به 3 گروه 10 نفری: گروه تجربی 1 (مصرف مکمل وی + 6 هفته تمرین مقاومتی) (W) ، گروه تجربی 2 (مصرف دارونما + 6 هفته تمرین مقاومتی) (P) و گروه کنترل (C) تقسیم شدند. ظرفیت آنتیاکسیدانی تام ((TAC در گروه مکمل وی در پس آزمون، نسبت به پیش آزمون به طور معناداری افزایش یافت (05 /0 >p) . سطوح گلوتاتیون (GSH) و ویتامین C در هر دو گروه مکمل وی و دارونما در پس آزمون افزایش معنیداری را نشان داد (05 /0 >p) . نتایج این تحقیق نشان داد که فعالیت ورزشی به تنهایی دستگاه آنتیاکسیدانی را تقویت میکند، اما ترکیب فعالیت مقاومتی همراه با مصرف پروتئین وی اثربخشی بیشتری دارد