فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در تحقیقات بر سازگاری های ساختاری و عملکردی دستگاه تنفسی پس از ورزش تأکید شده است، اما نوع و ماهیت تمرین می تواند اثرات متفاوتی ایجاد کند. هدف این تحقیق مقایسه تأثیر تمرینات ایروبیک و پیلاتس بر شاخص های عملکرد تنفسی دانشجویان دختر دارای اضافه وزن است. 45 دانشجوی دختر دارای اضافه وزن با میانگین شاخص توده بدنی 81/1±05/26 به صورت تصادفی به سه گروه ایروبیک، پیلاتس و کنترل تقسیم شدند و شش هفته تمرین را با تکرار چهار جلسه در هفته اجرا کردند. تمرینات ایروبیک شامل حرکات جهشی و پرشی از تمرینات با تماس پایین به تمرینات با تماس و تمرینات پیلاتس شامل حرکات ارّه، گربه، کشش تک پا، شیرجه فرشته، پیچ ستون مهره ها و ... بودند که با شدت 50 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره افراد به اجرا درآمدند. عملکرد تنفسی با شاخص های ظرفیت حیاتی با فشار (FVC)، حجم بازدمی با فشار در ثانیه اول (FEV1) و نسبت حجم بازدمی در ثانیه اول به ظرفیت حیاتی با فشار ((FEV1/FVC بودند که با استفاده از دستگاه اسپیرومتری مدل ST- 90 و اجرای مانورهای تنفسی متداول اندازه گیری شدند. برای استخراج نتایج از آزمون t همبسته، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد و سطح معنی داری 05/0>p منظور شد. نتایج آزمون t همبسته نشان داد پس از شش هفته تمرین ایروبیک و پیلاتس تغییر معنی داری در هیچ یک از شاخص های تنفسی اندازه گیری شده ایجاد نمی شود (05/0 p>). به علاوه، نتایج آزمون آنالیز واریانس نیز نشان داد میزان تغییر در شاخص FVC (68/0 =p)، FEV1 (76/0p=) و FEV1/FVC (66/0p=) از پیش آزمون تا پس آزمون سه گروه شرکت کننده تفاوت معنی داری با هم ندارد. بر اساس یافته های تحقیق، شش هفته تمرین ایروبیک و پیلاتس با تکرار چهار جلسه در هفته موجب بهبود شاخص های عملکرد تنفسی در زنان دارای اضافه وزن نمی شود و نمی توان بین تأثیر دو نوع تمرین بر شاخص های عملکرد تنفسی تفاوتی قائل شد.
تأثیر یک جلسه تمرین شبیه سازی فوتبال بر غلظت IgA ، IgG ، IgM و کورتیزول بزاقی در بازیکنان فوتبال مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر یک جلسه تمرین شبیه سازی فوتبال بر غلـظت IgA، IgG، IgM و کورتیزول بزاقی در بازیکنان فوتبال مرد است. به این منظور، ابتدا از میان بازیکنان فوتبال شهرستان سقز 30 نفر آزمودنی که دارای میانگین قد 5/178 سانتی متر، وزن 2/76 کیلوگرم، درصد چربی بدن 3/14 بودند به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. یک هفته پیش از آزمون اصلی، حداکثر اکسیژن مصرفی آن ها با استفاده از آزمون شاتل ران اندازه گیری شد و با توجه به میزان حداکثر اکسیژن مصرفی، به دو گروه همگن تقسیم شدند. ده دقیقه قبل از اجرای آزمون، نمونه گیری بزاق از آن ها به عمل آمد. گروه تجربی در ساعت 5 بعدازظهر به انجام فعالیت بدنی پرداختند که شامل اجرای یک جلسه تمرین شبیه سازی شده فوتبال متشکل از شش دوره 15 دقیقه ای تمرینات ویژه راه رفتن، دریبل توپ از میان موانع، دویدن به عقب و دویدن با سرعت بود. بلافاصله بعد از فعالیت، مرحله دوم و مرحله سوم نمونه گـیری بزاقی بعد از گذشت دو ساعت انجام شد. برای اندازه گیری ایمونوگلوبولین ها و کورتیزول از روش الایزا و پروتئین تام از روش برادفورد استفاده شد. روش های آماری شامل تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر به منظور تعیین تفاوت های مقادیر متغیرهای بین دو گروه و به منظور بررسی ارتباط ایمونوگلوبولین ها و کورتیزول بزاقی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتیجه پژوهش نشان داد غلـظت IgA و کورتیزول در مرحله پیش آزمـون، در مقایسه با بلافاصله بعد از آزمون، به ترتیب کاهش و افزایش معنی-داری داشت، اما غلظـت IgA و کورتیزول در مرحله پیـش آزمـون، در مقایـسه با دو ساعت بعد از آزمـون تفاوت معـنی داری نداشت. غلظت IgG و IgM در مرحله پیش آزمون، در مقایسه با بلافاصله بعد از آزمون و دو ساعت بعد از آزمون تفاوت معنی داری نداشت. همچنین غلظت IgA بلافاصله بعد از آزمون، همبستگی منفی با افزایش کورتیزول نشان داد؛ بنابراین با توجه به نتایج پژوهش به نظر می رسد تمرین شبیه سازی فوتبال با توجه به مدت، شدت و سـایر ویژگی های آن ممکن است موجب تضـعیف موقتی IgA شود که مهم ترین ایمونوگلوبولین بزاقی است؛ یعنی ورزشکارانی که در این رشته به انجام تمرینات مشغول-اند احتمال دارد در معرض ابتلا به بیماری های مربوط به کاهش IgA قرار گیرند.
تأثیر یک دوره تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر مقدار لپتین سرمی و مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر مقدار لپتین سرمی و مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن و چاق بود. به همین منظور، 43 مرد دارای اضافه وزن و چاق به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و در چهار گروه کنترل (شاخص تودة بدن 7 /3 ± 4 /31 کیلوگرم بر متر مربع، توان هوازی 8 /3 ± 3 /39 میلی لیتر بر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه)، گروه مکمل چای سبز (شاخص تودة بدن 8 /2 ± 3 /30 کیلوگرم بر متر مربع، توان هوازی 1 /4 ± 6 /40 میلی-لیتر بر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه)، گروه تمرین (شاخص تودة بدن 2 /4 ± 6 /30 کیلوگرم بر متر مربع، توان هوازی 6 /5 ± 7 /38
میلی لیتر بر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) و گروه ترکیب تمرین و مکمل چای سبز (شاخص تودة بدن 6 /2 ± 9 /30 کیلوگرم بر متر مربع، توان هوازی 1 /3 ± 3 /40 میلی لیتر بر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) قرار گرفتند. گروه تمرین به مدت 10 هفته (سه بار در هفته) به تمرینات هوازی با شدت 75 – 65 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند. گروه مکمل چای سبز روزانه سه عدد چای سبز کیسه ای محتوی 2 گرم چای خشک در سه وعدة غذایی، مصرف کردند. برای گروه ترکیب تمرین و مکمل چای سبز هر دو مداخله صورت گرفت. قبل و بعد از دورة پژوهش از همة آزمودنی ها در وضعیت ناشتایی خونگیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و آنالیز کوواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد که تمرینات هوازی، مصرف مکمل چای سبز و ترکیب تمرینات هوازی و مصرف چای سبز تغییر معناداری در مقدار لپتین و شاخص مقاومت به انسولین ایجاد نمی کند. مصرف چای سبز موجب کاهش معنادار وزن بدن و شاخص تودة بدن شد. تمرین هوازی به کاهش معنادار وزن، شاخص تودة بدن و درصد چربی بدن منجر شد. ترکیب تمرین هوازی و چای سبز سبب افزایش معنادار حداکثر اکسیژن مصرفی و کاهش معنادار وزن، شاخص تودة بدن و درصد چربی بدن شد. می توان گفت انجام تمرینات هوازی و مصرف مکمل چای سبز بر مقدار لپتین و شاخص مقاومت به انسولین تأثیری ندارد. از این رو برای رسیدن به نتایج قطعی تر انجام تحقیقات دیگری ضروری است.
تأثیر مکمل مالتودکسترین در طول فعالیت هوازی بر مقدار گلوکز خون و شاخص های بی هوازی پسران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر مصرف مالتودکسترین بر مقدار گلوکز خون و شاخص های بی هوازی پسران جوان ورزشکار بود. 30 پسر جوان ورزشکار به عنوان نمونه انتخاب و به دو گروه تجربی (تعداد= 15؛ میانگین و انحراف معیار سنی 8 /0±67 /16 سال، قد22 /5±27 /171سانتی متر و وزن 29 /4±87 /67 کیلوگرم) و کنترل (تعداد= 15؛ میانگین و انحراف معیار سنی 03 /1±73 /16 سال، قد 41 /5±34 /173 سانتی متر و وزن 25 /4±11 /69 کیلوگرم ) تقسیم شدند. آزمودنی ها در طول 60 دقیقه دویدن با 70 درصد ضربان قلب بیشینه، هر 15 دقیقه، محلول مالتودکسترین 5 درصد یا دارونما به مقدار 3 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن مصرف کردند. قابلیت های بی هوازی شامل اوج توان، میانگین توان و شاخص خستگی با استفاده از آزمون وینگیت اندازه گیری شد. برای سنجش مقدار گلوکز خون از دستگاه گلوکومتر استاندارد استفاده شد. برای سنجش اندازة اثر مصرف مالتودکسترین بر متغیرهای وابسته از آزمون آماری اومگا دو (2) استفاده شد. براساس اطلاعات به دست آمده، 84 /61 درصد از کاهش گلوکز خون در گروه کنترل را می توان به اثر متغیر مستقل نسبت داد که بسیار زیاد ارزیابی می شود. با توجه به نتایج می توان گفت که مصرف مکمل مالتودکسترین در طول 60 دقیقه فعالیت هوازی با 70 درصد ضربان قلب بیشینه بر میانگین تغییرات گلوکز خون و متغیرهای بی هوازی در پسران جوان ورزشکار تأثیر معنی دار و اندازة اثر قابل قبولی دارد.
مطالعه تغییرات سطوح برخی شاخص های التهابی به دنبال اجرای یک فعالیت ورزشی تا حد واماندگی در محیط گرم و معمولی در مردان کوهنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش بینی التهاب و عوامل بیماری زا در بدن از مهم ترین و حساس ترین نقش های سیستم ایمنی است و این امر مهم بر عهده عامل های التهابی است. هدف از انجام این پژوهش مطالعه و مقایسه تغییرات سطوح پلاسمایی پروتئین شوک گرمایی، پروتئین واکنشگر C و آنزیم های کبدی به دنبال اجرای یک فعالیت ورزشی تا حد واماندگی در محیط گرم (℃2±38) و معمولی (℃2 ±24) است. ابتدا، 15 کوهنورد با میانگین و انحراف معیار وزن 1/2±6/72 کیلوگرم، قد2/1±8/177سانتی متر و شاخص توده بدنی ورزشکاران 1/1±17/23 کیلوگرم بر متر مربع انتخاب شدند و سپس در دو شرایط متفاوت یک آزمون هوازی منتخب را انجام دادند. این آزمون، آزمونی هوازی بود که با استفاده از دوچرخه مونارک انجام می شد. قبل از انجام آزمون، افراد به مدت یک ساعت در شرایط طبیعی با دمای 2 ± 24 درجه سانتی گراد قرار گرفتند و سپس از تمامی افراد نمونه خونی گرفته شد. بلافاصله افراد آزمون هوازی منتخب را تا حد واماندگی اجرا کردند و مجدداً نمونه خونی دادند. یک هفته بعد همین افراد به مدت یک ساعت در محیط گرم 2 ± 38 درجه سانتی گراد قرار گرفتند و نمونه خونی دادند و در نهایت، آزمون را تا حد واماندگی اجرا کردند و آخرین نمونه خونی از آنان گرفته شد. برای اندازه گیری پروتئین شوک گرمایی (HSP70)، آنزیم های کبدی آسپارتات آمینوترانسفراز (SGOT یا AST)، آلانین آمینوترانسفراز (SGPT یا ALT) وآلکالین فسفاتاز (ALK.PH) و پروتئین واکنشگر C (CRP) نمونه های خونی به آزمایشگاه منتقل شد. به منظور جلوگیری از تغییر ترکیبات خون، سرم گیری توسط دستگاه سانتریفیوژ با سرعت 4000 دور در دقیقه در محل انجام آزمون انجام شد. ابزار مورد نیاز شامل کیت اندازه گیریHSP70 (SPA – 812 & SPA – 810 وشرکت Stressgen – Canada)، کیت اندازه گیری CRP(مدل «منوبایند» ساخت آمریکا،با حساسیت زیاد) و کیت آنزیم های کبدی (مدلman ساخت ایران) بود. برای مقایسه تفاوت میانگین و انحراف معیار غلظت متغیرهای وابسته در مردان ورزشکار، پیش و پس از تمرین، در شرایط محیطی طبیعی و گرم از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بین میزان پروتئین شوک گرمایی ورزشکاران در هر دو محیط تفاوت معنی داری در پس-آزمون و پیش آزمون وجود دارد (05/0>P) و افزایش در محیط گرم قابل توجه تر است، اما غلظت پلاسمایی CRP، AST،ALT وALP در محیط گرم و محیط معمولی پیش و پس از تمرین تفاوت معنی داری نداشتند (05/0P>). نتایج نشان می دهد واکنش پروتئین شوک گرمایی، در مقایسه با متغیرهای دیگر، به شدت تمرین و دمای محیط حساس تر است و آستانه تحریک پذیری پایین تری دارد.
اثر تمرین مقاومتی فزاینده بر اسپرماتوژنز و هورمون های تولید مثلی در موش های نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعات زیادی در مورد اثرات تمرین استقامتی بر سیستم تولید مثل مردان وجود دارد. به هرحال، اثرات تمرین مقاومتی بر باروری و سیستم تولید مثل مردان روشن نیست. هدف: بنابراین، هدف این مطالعه بررسی اثرات تمرین مقاومتی بر کارکرد تولید مثل مردان بود. روش شناسی: بیست سر موش نر نژاد اسپراگ داولی به طور تصادفی به دو گروه 10 تایی کنترل و تمرین مقاومتی تقسیم شدند. برنامه تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان با حمل بار آویزان به دم حیوان بود (5 روز در هفته، 3 نوبت 4 تکراری). در طول 8 هفته تمرین وزنه ها به تدریج افزایش یافت و این میزان در هفته آخر به 200 درصد وزن بدن حیوان رسید. موش ها در گروه های مجزا بیهوش شدند و نمونه گیری انجام شد. غلظت های سرمی هورمون لوتئینی، تستوسترون، هورمون محرک فولیکول و پرولاکتین به روش رادیوایمنواسی اندازه گیری شد. نیمرخ منی شناسی تمام موش ها بر طبق روش نمره دهی جانسون ارزیابی گردید. آنالیز آماری با آزمون تی مستقل انجام شد. یافته ها: بعد از 8 هفته تمرین، موش های تمرین کرده کاهش معنی داری را در کیفیت اسپرماتوژنز در مقایسه با موش های گروه کنترل نشان دادند (05/0>P). در گروه تمرین تغییر معنی داری در سطوح هورمون های جنسی (تستوسترون، هورمون لوتئینی، هورمون محرک فولیکول و پرولاکتین) مشاهده نشد (05/0P>). نتیجه گیری: این نتایج پیشنهاد می کند که تمرین مقاومتی فزاینده ممکن است دارای اثرات تنظیمی منفی بر سیستم تولید مثلی مردان باشد.
آثار فعالیت ورزشی هوازی همراه با کم آبی بر میزان اشتها و انتخاب مواد غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی آثار فعالیت ورزشی هوازی همراه با کم آبی بر میزان اشتها و انتخاب مواد غذایی مردان غیر فعال بود.
مواد و روش ها: هشت مرد غیر ورزشکار سالم (سن 05/2±25/24 سال و شاخص توده بدن 89/1±62/21 کیلوگرم بر متر مربع) به طور داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. هر آزمودنی 3 بار و در طول 3 هفته متوالی، ساعت 9 صبح و پس از 12 ساعت ناشتایی، به آزمایشگاه فیزیولوژی ورزشی مراجعه کرد. آزمودنی ها قبل و 10 دقیقه بعد از 80 دقیقه دویدن با 60 درصد حداکثر ضربان قلب، 80 دقیقه دویدن با 60 درصد حداکثر ضربان قلب همراه با کم آبی و 80 دقیقه استراحت، پرسشنامه درجه بندی شده اشتها و انتخاب مواد غذایی را تکمیل کردند. قبل و بلافاصله پس از هر جلسه، وزن آزمودنی ها اندازه گیری شد. از تحلیل واریانس یک طرفه جهت بدست آوردن اختلاف بین گروها و از آزمون t همبسته برای بدست آوردن اختلاف بین قبل و بعد از هرجلسه استفاده شد.
یافته ها: وزن آزمودنی ها بعد از فعالیت ورزشی همراه با کم آبی در مقایسه با بعد از استراحت و ورزش به مقدار 05/0±51/0 کیلوگرم کاهش یافته بود (05/0p < ). هشتاد دقیقه فعالیت ورزشی یا فعالیت ورزشی همراه با کم آبی اثرمعنی داری بر گرسنگی، سیری و پری نداشت. میل به مصرف مواد غذایی، بعد از فعالیت ورزشی درمقایسه با بعد از استراحت کاهش یافت (05/0p < ). همچنین، انتخاب مواد غذایی کربوهیدراتی مایع بعد از فعالیت ورزشی همراه با کم آبی، بالاتر از گروه های دیگر بود (05/0p < ).
نتیجه گیری : بر اساس نتایج مطالعه حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که فعالیت ورزشی موجب کاهش کوتاه مدت میل به غذا می شود و در شرایط فعالیت ورزشی همراه با کم آبی، انتخاب مواد غذایی کربوهیدراتی مایع نسبت به سایر مواد غذایی ترجیح داده می شود.
تأثیر مصرف کوتاه مدت عصاره زنجبیل بر کوفتگی عضلانی تأخیری پس از یک جلسه تمرین در دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کوفتگی عضلانی تأخیری، اغلب پس از تمرینات ناآشنا رخ می دهد و موجب دور شدن ورزشکار یا فرد مبتدی از ورزش می شود. دستیابی به روشی آسان و بی ضرر برای پیشگیری از این عارضه یا درمان آن، از دغدغه های مربیان و ورزشکاران است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر مصرف کوتاه مدت عصاره زنجبیل بر کوفتگی عضلانی تأخیری پس از تمرینات برون گرا در دختران دانشجوی غیر ورزشکار بود. به این منظور، 45 دانشجوی دختر غیرورزشکار با میانگین سن 48/2 ±02/22 سال، میانگین قد67/5±3/159سانتی متر ، میانگین وزن 8±14/57 کیلوگرم و میانگین شاخص توده بدن (BMI) 99/2±55/22 کیلوگرم بر مترمربع از میان داوطلبان به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه، شامل گروه تجربی اول (مصرف زنجبیل، یک ساعت پیش از آغاز تمرین)، گروه تجربی دوم (مصرف زنجبیل بی درنگ پس از پایان تمرین) و گروه کنترل (دارونما) تقسیم شدند. پروتکل تمرین به شکل 20 دقیقه پله زدن با شدت 15 گام در دقیقه در چهار مرحله پنج دقیقه ای و یک دقیقه استراحت بعد از هر مرحله در نظر گرفته شد. نمونه های خونی، به منظور سنجش مقادیر اینترلوکین-6(IL-6) و کراتین کیناز(CK) در زمان های پیش از آغاز آزمون و 1، 24 و 48 ساعت پس از پایان آزمون اندازه گیری شد. علاوه بر نمونه خونی، شدت احساس درد عضلانی نیز در زمان های یادشده اندازه گیری شد. نتایج نشان داد در تغییرات IL-6 بین سه گروه دارونما، گروه تجربی اول و دوم تفاوت معنی داری وجود دارد) 04/0 .(P=همچنین مشخص شد تفاوت معنی داری در تغییرات CK در بین سه گروه وجود دارد )01/0 (P=و این تفاوت تنها بین گروه کنترل با گروه های دیگر معنی دار بود) 032/0 .(P=از طرف دیگر مصرف زنجبیل، قبل و بعد از تمرین، هیچ تأثیر معنی داری بر احساس درد در عضلات نداشت )12/0 .(P=با توجه به یافته های این پژوهش شاید بتوان گفت به منظور جلوگیری از افزایش سطوح IL-6 و CK، مصرف زنجبیل قبل از اجرای فعالیت ورزشی ( پیشگیری) نسبت به مصرف آن پس از فعالیت ورزشی (درمان) سودمند است.
تأثیر تمرین استقامتی همراه با روزه داری و یک دوره بی تمرینی بر سطوح پلاسمایی آدیپونکتین و شاخص مقاومت به انسولین در مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آدیپونکتین به عنوان آدیپوکاین در تنظیم عملکرد انسولین نقش دارد. هدف از مطالعه حاضر، بررسیتأثیر تمرین استقامتی همراه با روزه داری و یک دوره بی تمرینی بر سطوح پلاسمایی آدیپونکتین و شاخص مقاومت به انسولین است. 26 آزمودنی مرد (میانگین ± انحراف معیار: سن 7/3±2/25 سال، وزن 7/12± 3/78 کیلوگرم،شاخص توده بدنی 7/3±1/26) به طور داوطلبانه در دو گروه روزه داری (F) و تمرین استقامتی و روزه داری (F+ET) در این تحقیق شرکت کردند. گروه F+ETدر طول ماه رمضان سه جلسه در هفته به تمرین استقامتی روی تردمیل پرداختند. طول و شدت فعالیت بر اساس انرژی مصرفی تعیین شده بود و مقدار کالری مصرفی هر جلسه تمرین استقامتی در هفته اول ماه رمضان 500 کیلو کالری بود که تا هفته آخر ماه رمضان به 800 کیلو کالری در جلسه افزایش یافت. پس از پایان ماه رمضان،آزمودنی های گروه F+ETفعالیت و روزه داری خود را متوقف و دو هفته بی تمرینی داشتند وآزمودنی های گروه Fنیز روزه داری را متوقف و به رژیم غذایی عادی خود برگشتند. شاخص های آنتروپومتریکی و نمونه های خونی در سه مرحله قبل،پایان ماه رمضان و دو هفته پس از ماه رمضان اندازه گیری و ثبت شدند. برای تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس مکرر با عامل بین گروهی استفاده شد. مقایسه بین گروهی داده ها نشان داد تمرین استقامتی در ماه رمضان بر غلظت آدیپونکتین، شاخص مقاومت انسولین، گلوکز و انسولین تأثیر معنی داری ندارد (05/0p>). با وجود این، غلظت آدیپونکتین در هر دو گروه F+ETو Fدر دو هفته پس از ماه رمضان افزایش معنی داری پیدا کرد (05/0p<) و این افزایش در هر دو گروه مشابه بود.در مقابل، مقادیر گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در هیچ یک از گروه ها در دو هفته پس از ماه رمضان تغییر معنی داری نداشت(05/0p>). بر اساس یافته های تحقیق حاضرمی توان نتیجه گیری کرد کهترکیب تمرین هوازی و روزه داری اثری فراتر از روزه داری تنها ایجاد نمی کند و افزایش آدیپونکتین در دو هفته پس از ماه رمضان احتمالاًبه دلیل تغییر رژیم غذایی از روزه داری به رژیم عادی است و ارتباطی با بی تمرینی ندارد.
مقایسه دیدگاه مربیان شنا و متخصصان تربیت بدنی وعلوم ورزشی در خصوص شاخص های استعدادیابی شنای استقامتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعدادیابی در ورزش قهرمانی جایگاه ویژه ای دارد و رشته شنا نیز از این امر مستثنی نیست و جهت یافتن شناگران نخبه باید از روند استعدادیابی استفاده نمود. هدف پژوهش مقایسه دیدگاه مربیان شنا و متخصصان تربیت بدنی وعلوم ورزشی در خصوص شاخص های استعدادیابی شنای استقامتی بود. به این منظور از مربیان شنا و متخصصان تربیت بدنی و علوم ورزشی شهر تهران که تعدادشان به ترتیب 102 و 117 نفر بود به عنوان جامعه آماری استفاده گردید. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و طبق جدول مورگان حجم نمونه از طبقه مربیان 64 نفر و ازطبقه متخصصین تربیت بدنی 74 نفر تعیین گردید. سپس توسط پرسشنامه گائینی(1382) که به روش لیکرت تنظیم شده بود، از آزمودنیها نظر سنجی بعمل آمد. از آزمون «کلموگراف- اسمیرنوف» جهت سنجش توزیع طبیعی داده ها و از آزمون ناپارامتریک «یومن ویتنی» جهت مقایسه نظرات مربیان و متخصصان استفاده شد.
نتایج: مربیان شنا و متخصصان تربیت بدنی ، شاخص های حداکثر اکسیژن مصرفی، انگیزه درونی، هماهنگی، قدرت شناوری، مقاومت در برابر خستگی و تحمل در برابر تنش را مهمترین معیارهای تاثیر گذار بر شنای استقامتی دانستند. نتایج نشان داد بین دیدگاه مربیان و متخصصان تربیت بدنی در شنای استقامتی بین شاخص های مقاومت در برابر خستگی، ظرفیت حیاتی،استقامت عضلانی، استقامت عمومی، توده خالص بدن،توان بی هوازی،چابکی، توان هوازی بیشینه، درصد چربی بدن، انعطاف پذیری شانه، سرعت عکس العمل، انگیزه درونی و تیپ بدنی در سطح معنی داری 0/05> p تفاوت معنی داری وجود دارد. پیشنهاد می شود مربیان شنا جهت گزینش شناگران نخبه استقامتی از شاخص های استعدادیابی مشترک بین مربیان و متخصصین استفاده نمایند.
تأثیر تمرین هوازی و قدرتی بر هورمون پاراتیروئید، کلسیم، آلبومین و آلکالن فسفاتاز سرم زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تأثیر هشت هفته تمرین منتخب هوازی و قدرتی بر هورمون پاراتیروئیدد کلسدی،
آلبومین و آلکالن فسفاتاز زنان یائسه بود. 53 نفر از زنان یائسه ) 33 07 سدا ( عضو کانون جهاندیدداان -
شهر تهران انتخاب شدند به طور تصادفی در سه اروه تمرین هدوازی ) 21 نفدر( قددرتی ) 25 نفدر( و
کنتر ) 27 نفر( قرار ارفتند. برنامه تمرین هوازی شامل جااینگ و حرکدا ایروبیکدی بده مدد 07
دقیقه با شد 07 07 درصد حداکثر ضربان قلب و برنامه تمرین قدرتی شامل 27 حرکدت بدا شدد -
07 57 درصد یک تکرار بیشینه در شروع و 07 07 درصد در انتها 8 تا 27 تکرار و یک نوبت بود که - -
در هر جلسه انجام شد. هر برنامه سه روز در هفته و برای مد 8 هفته انجام شدد. نموندههدای ودونی
قبل و پس از پایان تمرینا جهت ارزیدابی میدنان هورمدون پاراتیروئیدد کلسدی، آلبدومین و آلکدالن
فسدفاتاز سدرمی انددازهایدری شدد. بدرای تییدین میدنان کلسدی، سدرم ) Ca ( از روش رندگسدنجی
شیمیایی)کرزو فتالئین( هورمون پاراتیروئیدد از روش الایدنا آلکدالن فسدفاتاز از روش رندگسدنجی
سینتیکی با استفاده از پدارا نیتدرو فسدفا و بدرای تییدین آلبدومین سدرم هدر نمونده ودونی از روش
رنگسنجی شیمیایی )بروم کرزو ارین( استفاده اردید. به منظدور بررسدی اودتدف دروناروهدی از
آزمون t زوجی و برای تییین اوتدف بین اروهها از آزمون آماری تحلیل واریانس یکطرفده اسدتفاده
شد. نتایج تحقیق افنایش مینیداری را در مینان هورمدون پاراتیروئیدد و آلکدالن فسدفاتاز سدرمی در
اروههای تمرینی قدرتی و هوازی نسبت به اروه کنتر نشان داد ) P≤0/05 (. با وجود این اودتدف
مینیداری بین دو ادروه قددرتی و هدوازی در افدنایش پاراتیروئیدد و آلکدالن فسدفاتاز مشداهده نشدد
( P≥0/05 (. از سوی دیگر مینان کلسی، تام پدسما پس از تمرین قدرتی و هوازی کداهش یافدت کده
کاهش کلسی، فقط در اروه قدرتی مینیدار بود ) P≤0/05 (. هرچند تغییدرا کلسدی، در بدین سده
اروه اوتدف مینیداری نداشت ) P≥0.05 (. همچنین تغییر میندیداری در میدنان آلبدومین پدس از
تمرینا مشاهده نشد ) P≥0.05 (. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش هدر دو ندوع تمدرین قددرتی و
هوازی میتواند بر مارکرهای ساوت استخوان و عوامل هورمونی زنان سالمند تأثیر مثبت بگذارد
تدوین نورم عوامل آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی برای مردان 50- 65 ساله شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی تحقیق تدوین نورم آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی برای مردان 50- 65 ساله اصفهان بود. تحقیق حاضر از نوع توصیفی برای تدوین نورم است. 385 نفر از مردان 50- 65 ساله شهر اصفهان با میانگین سن 65/4 ± 73/57 سال، قد 04/6 ± 94/167سانتی متر و وزن 45/9± 88/76 کیلوگرم نمونه آماری تحقیق را تشکیل می دادند که به شکل تصادفی از طبقات سنی مختلف انتخاب شدند. آزمون های انعطاف پذیری بشین و برس، راه رفتن راکپورت، دراز و نشست و شنای سوئدی اجرا شد. از آمار توصیفی، معادله Z و محاسبه نقاط درصدی به تفکیک آزمون های مختلف آمادگی جسمانی نورم تهیه شد. یافته های تحقیق نشان می دهد میانگین استقامت قلبی - عروقی آزمودنی ها (17/28میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه)، درصد چربی (70/29%)، شاخص توده بدن (18/27 کیلوگرم/ مترمربع)، استقامت عضلانی ناحیه شکم (77/14 دراز و نشست)، قدرت عضلانی ناحیه کمربند شانه (تعداد 54/11 شنای سوئدی) آزمودنی ها در مقایسه با میانگین و نورم های افراد همسال کشورهای دیگر و نورم های موجود در وضعیت مناسبی قرار ندارد، اما در انعطاف بدنی آزمودنی های تحقیق با میانگین 82/18سانتی متر وضعیت نسبتاً خوبی داشتند. اگرچه سودمندی انجام فعالیت های جسمانی منظم بر کسی پوشیده نیست، با توجه به نتایج احتمالاً به دلایل مختلف افراد مسن در فعالیت های جسمانی منظم مشارکت کمتری دارند.
تأثیر برنامه توان بخشی هوازی بر پارامترهای اسپیرومتری مردان میانسال چاق پیکر با بیماری آسم مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده اضافه وزن و چاقی همراه با سبک زندگی کم تحرک ، امکان تشدید تظاهرات بالینی و اُفت کارایی تنفسی افراد مبتلا به آسم را فراهم می کند. از سویی، نقش نوتوانی فعالیتهای هوازی در کارکرد بهینه فیزیولوژی دستگاه تنفس جمعیت های سالم و بیماران ریوی نسبتاً آشکار شده است. از این رو تاثیر برنامه ورزش- از جنبه های مدت، شدت و شیوه تمرین- بر شاخص های بالینی اسپیرومتری بیماران چاق آسمی مورد ارزیابی قرار گرفت. 39مرد میانسال چاق پیکر با سندرم ریوی داوطلبانه انتخاب شدند. مختصات دموگرافیک آنها ، ، چربی احشایی و هزینه انرژی پایه روزانه 4/1805 کیلوکالری بود. حجم و ظرفیت های تنفسی بروش استاندارد(BTPS) مطابق روشKnudson در وضعیت های پیش و پس از ملاحظه توانبخشی هوازی اندازه گیری شدند. گروه آزمایش طبق تجویز ACSM ظرف سه ماه، برنامه پیشرونده ترکیبی دویدن متناوب و ارگومتری را با تواتر سه نوبت در هفته، هر هفته 15 تا 40 دقیقه با دامنه شدت کار زیربیشینه 40 تا 80 درصد HRmax اجرا کردند. تحلیل واریانس داده ها، تاثیر ورزش را در بهبود شاخص های عملکرد ریوی بیماران دارای آسم تمرین کرده نشان داد . الگوی تغییرات فزاینده درکارایی تنفسی گروه شاهد – بدون مداخله ورزش – بدست نیامد (0.05‹ P). این برنامه توانبخشی هوازی با رویکرد بالینی می تواند از جنبه کاهش هزینه های درمانی و میزان مصرف داروهای آنتی برونکو اسپاسم ریوی در بیماران مزمن آسمی چاق پیکر، برای پزشکان و بیماران قابل توجه باشد.
تأثیر بارگیری کراتین مونوهیدرات بر کراتین کیناز سرمی وآزردگی عضلانی ناشی از دویدن در سرازیری در مردان کوهنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به نتایج متناقض مربوط به اثر بارگیری مکمل کراتین بر آزردگی عضلانی، تحقیق حاضر به منظور تعیین تأثیر بارگیری مکمل کراتین مونوهیدرات بر کراتین کیناز تام سرمی و آزردگی عضلانی ناشی از دویدن در سرازیری در مردان کوهنورد انجام شد.
روش شناسی:20 مرد کوهنورد سالم داوطلب (سن28-20 سال، درصد چربی 12-8 و اکسیژن مصرفی بیشینه 55-50 میلی لیتر /کیلوگرم /دقیقه ) به طور تصادفی و دوسویه کور در دو گروه کراتین و شبه دارو تقسیم شدند. هریک از آزمودنی ها برای پنج روز متوالی، روزانه 300 میلی گرم به ازای هرکیلوگرم وزن بدن مکمل کراتین مونوهیدرات یا دکستروز دریافت کردند. پس از دوره ی مکمل سازی، همه ی آزمودنی ها در یک قرارداد ورزشی دویدن سرازیری روی نوارگردان با 65% اکسیژن مصرفی بیشینه، شیب 15- درصد و مدت 30 دقیقه شرکت نمودند. نمونه های خونی در چهار مرحله: قبل و بعد از بارگیری، بلافاصله و 24 ساعت پس از قرارداد ورزشی انجام شد. داده های حاصله به صورت میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس، پس تعقیبی بونفرونی و تی مستقل در سطح معنی داری کمتر از 0/05 بررسی شد.
یافته ها: کراتین کیناز تام سرمی و احساس درد عضلانی هر دو گروه متعاقب دویدن در سرازیری به طور معنی دار افزایش یافت (P<0/05). با این حال، دامنه ی تغییرات 24 ساعته ی کراتین کیناز تام سرم گروه کراتین به طور معنی داری کمتر از گروه شبه دارو بود (P>0/05). در حالی که تفاوت 24 ساعته ی تورم، انعطاف پذیری، قدرت هم طول بیشینه و توان انفجاری اندام تحتانی دو گروه معنی دار نبود (P>0/05).
نتیجه گیری: براساس یافته های حاضر، می توان نتیجه گرفت که بارگیری پنج روزه ی کراتین مونوهیدرات بر تغییرات نامطلوب برخی شاخص های آزردگی عضلانی تأخیری مردان کوهنورد پس از دویدن سرازیری مؤثر است.
مکانیسم کنترل انقباض عضله اسکلتی در پاسخ به شدت های مختلف انقباضات عضلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی مکانیسم کنترل انقباض عضلانی هنگام تعویض نیرو از شدت پایین تا شدت بالا بود. در این مطالعه فرض گردید که مکانیسم صدور پتانسیل عمل می تواند عامل درگیر در این فرایند باشد. روش تحقیق: سیگنال های خام درون عضلانی وسطح پوستی در حد فاصل 0/015 بین سطح کشککی وستیغ خاضره از قسمت تحتانی عضله پهن خارجی 15 آزمودنی مرد) سن ;1/2± 25 سال، وزن ;6/3 ± 75 کیلوگرم وقد; 08/0 ± 1/75 متر( در طی انقباضات 5 ثانیه ای با سطوح شدت 0/04، 0/016 و 0/032 حداکثر انقباض ارادی ثبت گردیدند .سپس میزان صدور پتانسیل عمل بر ثانیه از طریق روش کراس کرولیشن از سیگنال درون عضلانی استخراج گردیدند .سیگنال های سطح پوستی نیز فیلتر شده وسپس جهت محاسبه بزرگی موج EMG ومیانگین توان فرکانسی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج : تجزیه وتحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که میزان صدور پتانسیل عمل واحدهای حرکتی در ابتدای هر انقباض به طور معنا دار به شدت انقباض عضله بستگی دارد (0/05 >P). علاوه بر این بزرگی موج EMG و میانگین توان فرکانس نیز به طور معنی داری به شدت نیروی انقباضی اعمال شده بستگی دارد (0/05 >P). نتیجه گیری: هم چنان که فرض گردیده بود انقباض عضله اسکلتی هنگام تعویض شدت نیرو می تواند توسط مکانیسم افزایش صدور پتانسیل عمل کنترل گردد، واین به خوبی در سایر ساختار EMG هم چون بزرگی موج ومیانگین توان فرکانسی نمایانگر بود .
تأثیر شش هفته تمرین هوازی و رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپیدی و شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سندرم متابولیک؛ مجموعهای از عوامل خطر نظیر: چاقی، هایپرگلیسمیا، پُرفشار خونی، دیسلیپیدمی است که در توسعه بیماریهای قلبی عروقی و دیابت نوع دو سهیم است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر شش هفته تمرین هوازی و رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپیدی و شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق بود.
روش بررسی: 16 زن داوطلب چاق مستعد و مبتلا به پُرفشارخونی با میانگین سن 44/30±3/74 سال به صورت نمونهگیری در دسترس، گزینش شدند. برنامه تمرین هوازی شامل دویدن نرم، حرکات موزون یا ایروبیک فزاینده و حرکات کششی بود که طی 18 جلسه با تواتر سه جلسه در هفته انجام شد و هر جلسه به مدت 60 دقیقه طول کشید. به علاوه رژیم غذایی کم کالری500 کیلوکالری کمتر از انرژی روزانه بود. پیش و پس از شش هفته مداخله سطوح سرمی شاخص های بیوشیمی خون، گلوکز و انسولین ناشتا به ترتیب با روش آنزیماتیک و ایمونو رادیو متریک اندازه گیری شدند. از شاخصHOMA برای اندازه گیری مقاومت به انسولین استفاده شد.
یافته ها: پس از شش هفته مداخله تمرین هوازی و رژیم غذایی کم کالری، کاهش معنی داری در وزن، نمایه ی توده ی بدن، درصد چربی،کلسترول تام، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین کم چگال، مقاومت به انسولین، میانگین فشار خون سرخرگی و افزایش معنی داری در لیپوپروتئین پُرچگال و اکسیژن مصرفی بیشینه مشاهده شد.
نتیجه گیری: تمرین هوازی و رژیم غذایی منظم تأثیر مطلوبی بر ترکیب بدنی، پُروفایل لیپیدی و بهبود شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق دارد
تأثیر تمرین مقاومتی بر پاسخ حاد هورمون تستوسترون و رشد در افراد زیر 18 و بالای 18 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمرین مقاومتی، یک محرک قوی برای افزایش حاد غلظت هورمونهای در گردش خون نظیر هورمون رشد و تستوسترون است. انجام تمرینات مقاومتی در دوران بلوغ و قبل از آن باعث تغییر در غلظت این هورمونها خواهد شد. هدف از این مطالعه تعیین پاسخ های متابولیک و هورمونی نسبت به تمرین مقاومتی به منظور توسعه عملکرد ورزشی در افراد زیر 18 سال و مقایسه آن با افراد بالای 18 سال است. در این پژوهش پاسخ های هورمونی حاد GHو T در 10 نفر مرد با میانگین سنی 16سال و10 نفر مرد با میانگین سنی 8/21 نسبت به انجام تمرین مقاومتی مورد بررسی قرار گرفت. پروتکل تمرین شامل انجام دو حرکت پرس سینه و اسکات پا با 75 درصد 1RM به صورت 3 ست و 10 -12 تکرار و با فاصله استراحت 3 دقیقه بین ستها و تمرینات بود. نمونه های خون قبل و بلافاصله بعد از تمرین جمع آوری شد.یافته ها نشان داد GH,T در هردو گروه بعد از تمرین افزایش معنی داری دارد. ولی غلظت این هورمونها بعد از تمرین در مقایسه بین گروهی تفاوت معنی داری نشان نداد. نتایج بیانگر آن است که علی رغم وجود افزایش معنی دار در پاسخ حاد GH,T در اثر انجام تمرین مقاومتی تفاوت معنی داری بین دوگروه مشاهده نشد. این امر نشان می دهد پاسخ این هورمونها در افراد زیر 18 سال و بالای 18 سال در اثر انجام تمرینات مقاومتی می تواند مشابه باشد. احتمالاً این افراد با انجام تمرین مقاومتی بتوانند همانند افراد بالای 18 سال قدرت و حجم عضلانی را افزایش دهند عملکرد ورزشی خود را بهبود بخشند.
بررسی تغییرات ویسفاتین پلاسمایی و برخی شاخص های متابولیکی به دنبال یک دوره تمرین هوازی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ویسفاتین پروتین مترشحه از بافت چربی است، مطالعات ارتباط مستقیم بین سطوح ویسفاتین پلاسما و دیابت نوع 2 را نشان داده اند، اما تاثیر تمرینات ورزشی بر سطوح این هورمون نامشخص است. هدف تحقیق حاضر، بررسی تغییرات ویسفاتین پلاسما و شاخص های متابولیکی به دنبال تمرین هوازی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
مواد و روش ها:40 نفر زن مبتلا به دیابت نوع 2 (میانگین سنی 26/5±88/58 سال و شاخص توده بدنی 69/3±25/32 کیلوگرم/مترمربع)، به شیوه ی در دسترس و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه تقسیم شدند.20 آزمودنی در گروه هوازی(12 هفته، 3 جلسه/هفته، 50-20 دقیقه و با شدت 60 تا 80 درصد ضربان قلب بیشینه) و 20 نفر در گروه کنترل (فاقد هر گونه فعالیت بدنی) قرارگرفتند. نمونه های خونی قبل و بعد از 12 هفته مداخله جمع آوری و جهت بررسی سطوح پلاسمایی ویسفاتین، انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله(HbA1c)،گلوکز، تری گلیسیرید(TG)، کلسترول(CHOL)، لیپوپروتین با دانسیته بالا(HDL-c) و لیپوپروتین با دانسیته پایین(LDL-c) مورد استفاده قرار گرفت. داده های بدست آمده با از نرم افزار SPSS نسخه 21 و با سطح معنی داری 05/0> α تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که 12 هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنی دار ویسفاتین،گلوکز، HbA1c، CHOL،TG و LDL-c شد. هم چنین شاخص های وزن، درصد چربی، شاخص توده بدنی و نسبت محیط کمر به لگن در گروه هوازی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت.
نتیجه گیری: کاهش معنی دار ویسفاتین پلاسما به دنبال تمرین هوازی احتمالا ناشی از کاهش مقادیر شاخص های تن سنجی و بهبود شاخص های گلیسمی و نیمرخ لیپیدی است.
تأثیر انواع مختلف بازیافت پس از فعالیت شدید بر برخی عوامل فیزیولوژیکی و روانشناختی در دانشجویان پسر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه استفاده از انواع بازیافت ها از جمله فعال، غیرفعال، ماساژ، کششی، تحریک الکتریکی و ترکیبی از اینها مورد توجه قرار گرفته است. اما نتایج مطالعات در مورد اثر بخشی آنها متناقض می باشد. هدف: لذا، هدف این پژوهشعبارت است از بررسی تأثیر اجرای چهار نوع بازیافت فعال، غیرفعال، ماساژ و ترکیبی پس از فعالیت شدید بر عملکرد بی هوازی، میزان لاکتات خون، میزان درک خستگی، احساس توانمندی و درک فشار کار دانشجویان تربیت بدنی است. روش شناسی: 12 نفر از دانشجویان پسر تربیت بدنی خوارزمی به صورت داوطلبانه به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها پس از پنج دقیقه گرم کردن استاندارد، بلافاصله فعالیت شدید شش وهله ای روی چرخ کارسنج اجرا شد. پس از پنج دقیقه بازیافت فعال به مدت 20 دقیقه انواع بازیافت را اجرا کردند. لاکتات خون بلافاصله، پنج و 25 دقیقه بعد از اجرایفعالیت شدید اندازه گیری شد. پس از اتمام بازیافت، آزمون وینگیت 30 ثانیه ای اجرا شد. همچنین آزمون میزان درک فشار کار و POMS پس از اجرای آزمون وینگیت به عمل آمد. یافته ها: با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیر های مکرر و آزمون تعقیبیLSD نتایج تحقیق نشان داد میزان تأثیرگذاری بازیافت ترکیبی در پاکسازی لاکتات خون، بازیافت ترکیبی و غیرفعال در بهبود اوج توان، بازیافت ترکیبی در میانگین توان، بازیافت ترکیبی و فعال در حداقل توان، بازیافت ترکیبی، فعال و ماساژ در شاخص خستگی، بازیافت ترکیبی و ماساژ در میزان درک خستگی و احساس توانمندی بیشتر از دیگر انواع بازیافت می باشد (05/0p˂) نتیجه گیری: بر طبق نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد اجرای بازیافت ترکیبی بیشترین تأثیر را در پاکسازی لاکتات خون و بهبود عملکرد بی هوازی، درک خستگی و احساس توانمندی نسبت به بازیافت فعال، ماساژ و غیرفعال داشت.
اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر میزان پروتئین A-1a کانال کلسیمی پیش سیناپسی نوع P/Q در عضلاتFHL و نعلی موشهای صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان پروتئینA-1a کانال کلسیمی
و نعلی موشهای صحرایی بود. به همین منظور 16 سر موش FHL در عضلات P/Q پیشسیناپسی نوع
صحرایی نر ویستار 2 تهیهشده از مؤسسه سرمسازی رازی بهصورت تصادفی به دو گروه کنترل(شاهد 3) و
تمرین تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت 8 هفته و هفتهای 5 جلسه روی نردبانهای مخصوص به ارتفاع
1متر و 26 پله با حمل یک وزنه به میزان 30 درصد وزن بدن خود که به دم آنها بسته میشد، تمرینات خود
را آغاز کردند و این میزان به 200 درصد وزن بدن حیوانات در هفته آخر رسید. تمرینات شامل 3 نوبت 4
کانال کلسیمی پیشسیناپسی نوع α-1A تکراری با 3 دقیقه استراحت بین نوبتها بود. اندازهگیری پروتئین
در گروههای مستقل T انجام شد. نتایج آزمون Western Blotting با استفاده از روش آزمایشگاهی P/Q
(P= بهطور غیرمعنادار ( 0,259 FHL نشان داد که میزان این کانال (پروتئین) در گروه مقاومتی تنها در عضله
72,71± 70,01 و نعلی: 19,72 ± 77,88±10,67 حبمپ 4 در برابر کنترل: 6,28 :FHL) افزایش یافته است
بر اثر تمرین مقاومتی در عضله α-1A 72,57 ). افزایش هرچند غیرمعنادار پروتئین ± در برابر کنترل 20,20
در این عضله بر اثر تمرینات P/Q میتواند بیانگر پاسخپذیری کانالهای کلسیمی پیشسیناپسی نوع مقاومتی جهت افزایش رهایش استیلکولین از پایانه عصبی باشد که در سازگاریهای پیوندگاه عصبی
عضلانی به آن اشاره شده است. در نتیجه، میتوان عنوان کرد که احتمالاً تمرین قدرتی میتواند عامل مهمی
در افزایش این پروتئین باشد که باید در مطالعات بعدی با شدت و مدت بیشتر تمرین مورد مطالعه قرار گیرد