فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مطالعة اثر یک دوره تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت (هرمی دوگانه و هرمی مسطح) بر قدرت، استقامت، حجم عضلانی و توان بی هوازی جودوکاران جوان بود. به همین منظور تعداد 24 نفر از جودوکاران شهر کرمانشاه که حداقل 6 ماه سابقه تمرین جودو داشتند (سن 54/1±03/19 سال، قد 14/4±24/177 سانتی متر، وزن 60/10±73/71 کیلوگرم و چربی بدن04/6±60/13 درصد) به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در سه گروه تمرینی با الگوی هرمی دوگانه (8نفر)، الگوی هرمی مسطح (8نفر) و گروه کنترل (8نفر) تقسیم شدند. قدرت، استقامت، حجم عضلانی و توان بی هوازی جودوکاران قبل و بعد از هشت هفته تمرین اندازه گیری شد. پس از اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کلموگراف - اسمیرنف، نتایج آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه در قدرت، استقامت، حجم عضلانی و توان بی هوازی وجود ندارد (P<0·05). اما تفاوت معناداری بین آن ها و گروه کنترل مشاهده شد. نتایج این مطالعه پیشنهاد می کند دو برنامه متفاوت تمرین مقاومتی مورد استفاده، نتایج مشابهی در افزایش قدرت، استقامت، حجم عضلانی و توان بی هوازی در جودوکاران جوان ایجاد می کنند.
ارتباط بین توان هوازی با سطح فعالیت بدنی و عوامل تن سنجی در پسران 16-12 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین توان هوازی با سطح فعالیت بدنی و عوامل تن سنجی در پسران 16-12 سال طراحی و مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور تعداد 275 نوجوان پسر 16-12 ساله شهر بردسکن با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ویژگی هایی شامل قد، وزن، BMI، WHR، درصد چربی بدن، سطح فعالیت بدنی، سطح بدن و Vo2max آزمودنی ها محاسبه شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss15 و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، رگرسیون چند متغیره، تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) انجام شد. بین توان هوازی با سن (0.35- r =)، وزن (0.34-r =)، درصد چربی (0.47-r =)، BMI (0.42-r=)،WHR(0.20-r =) و سطح بدن (0.30-r =) ارتباط معکوس معناداری مشاهده شد (0.01>P). بین قد و توان هوازی ارتباط معناداری مشاهده نشد (0.14-r =). هم چنین بین سطح فعالیت بدنی و توان هوازی ارتباط مستقیم معناداری مشاهده شد (r=0.47). مقادیر توان هوازی گروه سطح بالای فعالیت بدنی به طور معناداری نسبت به دو گروه سطح فعالیت بدنی متوسط و پایین بیشتر بود. مهم ترین متغیرها در پیش بینی اکسیژن مصرفی بیشینه نسبی پسران سن، درصد چربی بدن و فعالیت بدنی بود. میزان توان هوازی و سطح فعالیت بدنی با افزایش سن کاهش معناداری یافت. می توان نتیجه گیری نمود سن، درصد چربی بدن و فعالیت بدنی از عوامل موثر بر اکسیژن مصرفی بیشینه نسبی پسران است.
بیان پروتئینی TGF-β1 در عضله اسکلتی متعاقب با تمرین تناوبی شدید و ارتباط آن با اکسیداسیون چربی درون عضلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی مقادیر بافتی TGF-β1 در عضله دوقلو متعاقب تمرین تناوبی شدید و ارتباط آن با اکسیداسیون تری گلیسرید درون عضلانی بود.روش شناسی: تعداد 40 سر رت نر از نژاد ویستار (در سن 8 هفتگی) به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (8n=) و تمرینی (32=n) تقسیم شدند. گروه تمرینی، یک جلسه تمرین تناوبی شدید شامل 10 مرحله دو دقیقه ای با شدت معادل 90 درصد سرعت حداکثرشان و با فاصله استراحت یک دقیقه بین هر تکرار را انجام دادند. تعداد 32 رت از گروه تمرینی در فواصل زمانی بلافاصله، 3، 10، 24 ساعت بعد از انجام جلسه تمرینی تشریح و عضله دوقلوی میانی جدا و نمونه خونی از قلب جمع آوری شد.مقادیر بافتی TGF-β1 و آنزیم آدیپوز تری گلیسرید لیپاز (ATGL) عضله دوقلوی میانی با روش ELISA اندازه گیری شد. تفاوت های بین گروهی با آزمون آماری آنالیز واریانس بررسی شد.یافته ها: مقادیر بافتی TGF-β1 و ATGL در عضله دو قلوی میانی گروه کنترل به ترتیب 2/1± 08/8 پیکوگرم/میلی گرم (پروتئین کل) و 01/0±95 پیکوگرم/میلی گرم )پروتئین کل) بود. مقادیر بافتی هر دو فاکتور 10 و 24 ساعت بعد از انجام تمرین شدید نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (01/0p
اثر مصرف شیر پس از تمرینات هوازی و مقاومتی بر کاهش وزن دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، تعیین اثر مصرف شیر پس از تمرینات هوازی و مقاومتی بر کاهش وزن دانشجویان دختر بود. به این منظور، اطلاعات 80 دانشجوی دختر چاق که در آنالیز ترکیب بدن بیش از 10 کیلوگرم اضافه وزن داشتند، جمع آوری شد. سپس 40 نفر به صورت تصادفی به 2 گروه (تمرین هوازی+تمرین مقاومتی+مصرف شیر) و (تمرین هوازی+تمرین مقاومتی) تقسیم شدند که 30 نفر تا انتهای تحقیق حضور داشتند. آزمودنی ها بلافاصله و یک ساعت پس از اجرای تمرین هوازی و مقاومتی شیر مصرف کردند. پروتکل تمرینی به مدت 6 هفته، 3 روز در هفته به شکل تمرینات هوازی و مقاومتی با وزنه اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t مستقل بعد از 6 هفته تمرینات مقاومتی و هوازی نشان داد که در گروه تمرین و مصرف شیر نسبت گروه تمرین بدون مصرف شیر به طور معناداری کاهش شاخص های مربوط به کاهش وزن از جمله درصد چربی بدن (04/0=p)، وزن کل چربی بدن (03/0=p)، نسبت دور کمر به لگن (03/0=p)، و همین طور افزایش وزن عضله (002/0=p) در بدن مشاهده شده است. بنابراین به نظر می رسد یک دوره تمرین مقاومتی- هوازی همراه با مصرف شیر، موجب بهبود وضعیت ترکیب بدن می شود که در نتیجه ارتقاء شاخص های سلامت جسم را به همراه خواهد داشت.
بررسی اثر مکمل یاری هم زمان کراتین و ال- کارنیتین بر عملکرد بی هوازی ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر مکمل یاری همزمان کراتین و ال-کارنیتین بر عملکرد بیهوازی و تغییرات وزن بدن در ورزشکاران انجام شد. در این
کارآزمایی بالینی تصادفیشده یکسوکور 54 ورزشکار رزمیکار 81 تا 03 مرد وارد مطالعه و به طور تصادفی به چهار گروه دریافتکننده الف( کراتین، ب(
ال-کارنیتین، ج( کراتین-ال-کارنیتین و د( دارونما تقسیم شدند و به مدت 81 روز مکمل یاری شدند. عملکرد بیهوازی ورزشکاران با آزمون وینگیت و
تغییرات وزن طی دو مرحله قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد. برای مقایسه قبل و بعد متغیرها در هر گروه از آزمون تی مزدوج و برای مقایسه میانگین
متغیرها میان چند گروه از آزمون تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد. شاخصهای عملکرد بیهوازی در دو گروه دریافتکننده کراتین و کراتین-ال-کارنیتین
پس از مداخله نسبت به پیش از مداخله به طور معنیداری بیشتر بود. وزن بدن نیز در گروههای دریافتکننده مکمل افزایش معنیداری داشت، اما در مقایسه
بینگروهی تفاوتها معنیدار نبود. براساس دوز مصرفی و مدت مکمل یاری در این مطالعه، مصرف همزمان کراتین و ال-کارنیتین اثر مثبتی بر عملکرد بیهوازی
دارد. ازطرفی، کارنیتین عامل کاهش وزن شناخته شده است، درحالیکه طبق یافتههای این مطالعه این مکمل موجب افزایش وزن نیز میشود
کینتیک لاکتات پس از انقباض های درون گرا و برون گرای آیزوکینتیک در مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کینتیک لاکتات پس از انقباض های درون گرا و برون گرای آیزوکینتیک بود. بدین منظور 10 مرد با سطح ورزشی تفریحی در دو جلسه مجزا دو پروتکل انقباض آیزوکینتیک CON/CON و ECC/ECC (4 ست، 10 تکرار، سرعت 60 درجه بر ثانیه) را اجرا نمودند. غلظت لاکتات خون پیش از فعالیت و در زمان های 0، 3، 6، 10، 15، 30، 45، و 60 دقیقه پس از فعالیت اندازه گیری شد. منحنی های اختصاصی بازیافت لاکتات با فرمول دو نمایی ثبت گردید. برای مقایسه پاسخ های لاکتات در دو جلسه از آزمون t وابسته و برای مقایسه تغییرات کار انجامشده طی ست ها در دو جلسه از تحلیل واریانس مکرر استفاده شد. غلظت لاکتات در پاسخ به انقباض درون گرا از 34/0±65/1 به 19/1±05/5 (mmol.l) و در پاسخ به انقباض برون گرا از 42/0±71/1 به 64/1±12/4(mmol.l) افزایش یافت. تحلیل آماری داده ها نشان داد میزان افزایش غلظت لاکتات پس از فعالیت درون گرا به طور معناداری بیشتر از فعالیت برون گرا بود (P<0.05). توانایی تبادل لاکتات (P<0.01) و برداشت لاکتات (P<0.01) پس از فعالیت برون گرا به طور معناداری بیشتر از فعالیت درون گرا بود. هم چنین مدت زمان رسیدن لاکتات به اوج (P<0.001) و نیمه عمر لاکتات (P<0.001) پس از فعالیت درون گرا به طور معناداری طولانی تر از برون گرا بود. بر اساس این یافته ها نتیجه گیری می شود که فعالیت درون گرا منجر به فشار متابولیکی بیشتری نسبت به فعالیت برون گرا می شود. بنابراین، با توجه به تفاوت کینتیک لاکتات متعاقب فعالیت های درون گرا و برون گرا توصیه می شود که ریکاوری بعد از این نوع انقباض ها نیز متفاوت باشد و به دنبال فعالیت درون گرا ریکاوری فعال بیشتر استفاده شود.
تاثیر فعالیت بدنی در آب و خشکی بر سلامت عمومی و برخی عوامل آمادگی جسمانی موثر بر تعادل زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، به منظور بررسی تاثیر تمرینات ورزشی در آب و KSD بر سلامت عمومی و برخی عوامل آمادگی جسمانی موثر بر تعادل زنان سالمند طراحی شده است. این پژوهش نیمه تجربی، با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون گروه های تصادفی انجام شد، که در آن 45 زن سالمند سالم بالای 65 سال به صورت تصادفی به سه گروه تمرین در آب (15 نفر)، KSD (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی ورزش در آب و KSD، به صورت دو جلسه در هفته و به مدت چهار ماه اعمال مداخله شد. در بررسی سلامت روانی آزمودنی ها، پرسش نامه سلامت عمومی فرم 28 سوالی مورد استفاده قرار گرفت. به منظور سنجش تعادل ایستا از آزمون استورک، برای سنجش انعطاف پذیری از آزمون ولز، در اندازه گیری تعادل پویا از آزمون بالا و پایین رفتن از پله و برای سنجش قدرت عضلانی پایین تنه و پاها از آزمون صندلی ایستا استفاده شد؛ تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی نیز، برای تجزیه و تحلیل داده ها بکار رفت. انجام پروتکل تمرینی ورزش در آب، موجب بهبود معنا دار تعادل پویا و ایستا، قدرت عضلانی و افسردگی شد اما تغییری قابل توجه در متغیر انعطاف پذیری ایجاد نکرد؛ از طرف دیگر، تمرین KSD، موجب بهبود معنا دار قدرت عضلانی، تعادل پویا و ایستا و خرده مقیاس افسردگی (05.0 P≤) شد. نتایج نشان داد که میانگین نمره اضطراب و افسردگی در گروه KSD، پایین تر از گروه کنترل می باشد. در مقایسه اثربخشی دو پروتکل تمرینی نیز، استنتاج شد که به جز خرده مقیاس افسردگی که در گروه ورزش در آب، بهبود معنا داری داشت (P≤0.05)، تفاوت برجسته ای بین هیچ یک از متغیرهای پژوهش، مشاهده نشد. براساس یافته های این پژوهش، به کارگیری تمرینات در آب و تمرینات شناختی KSD، منجر به بهبود تعادل ایستا و پویا، قدرت عضلانی اندام تحتانی و برخی خرده مقیاس های سلامت روانی نظیر اضطراب، افسردگی و کارکردهای اجتماعی می شود.
بررسی تأثیر موسیقی با ریتم متوسط بر شاخص درک فشار و ضربان قلب در شدت های مختلف تمرین استقامتی در مردان جوان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر موسیقی با ریتم متوسط بر شاخص درک فشار و ضربان قلب در شدت های مختلف تمرین استقامتی در مردان جوان ورزشکار بود.10دانشجوی مرد ورزشکار با میانگین و انحراف استاندارد سن 60/2±6/21سال به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. تحقیق حاضر با استفاده از روش هم گذری در دو مرحله با و بدون موسیقی به انجام رسید. نتایج نشان داد ضربان قلب در مرحله گرم کردن بین دو شرایط تفاوت معناداری نداشت (05/0P>). در مرحله فعالیت با شدت های 60 و 70 درصد ضربان قلب بیشینه در شرایط موسیقی ریتم متوسط ضربان قلب فعالیت و شاخص درک فشار نسبت به شرایط بدون موسیقی کاهش معناداری نشان داد (05/0P<). در فعالیت با بیشترین شدت، میزان ضربان قلب حین تمرین و شاخص درک فشار، کاهش کمی را نشان داد، ولی معنادار نبود (05/0P>). یافته ها نشان داد که موسیقی با ریتم متوسط در شدت های تمرین کم و متوسط آثار فشار تمرین را بر ضربان قلب و شاخص درک فشار تعدیل می کند، ولی در شدت های بیشتر تأثیر زیادی ندارد.
تاثیر مصرف امگا-3 و شرکت در فعالیت های هوازی بر sICAM-1 و سایتوکاینهای پیش التهابی در زنان سالمند چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده زمینه و هدف: چاقی به عنوان عامل فزاینده بیماری های قلبی- عروقی شناخته شده است. مولکول چسبان بین سلولی و سایتوکاینهای پیش التهابی به عنوان شاخص های التهابی جدید در پیش بینی و پیشگویی بیماری های قلبی- عروقی شناسایی شده-اند. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر، تاثیر مصرف امگا-3 و شرکت در فعالیت های هوازی بر sICAM-1 و سایتوکاینهای پیش التهابی در زنان سالمند چاق بود. روش پژوهش: مطالعه حاضر به صورت نیمه تجربی- دوسویه کور بود. بدین منظور 40 زن چاق (30BMI≥) 55 تا 65 سال به صورت غیر تصادفی و آماده در دسترس، انتخابوبهطورتصادفیدر4 گروه10نفریورزش- دارونما، ورزش- مکمل، مکمل و دارونماقرارگرفتند. افراد در گروه مصرف کننده مکمل امگا-3 روزانه (صبح و شب) 2080 میلی گرم مکمل امگا-3 به مدت 8 هفته مصرف کردند. و گروه مصرف کننده دارونما نیز از دارونمای روغن آفتابگردان تولید شرکت زکریا استفاده کردند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی با شدت 45 تا 65 درصدضربانقلب بیشینه به مدت8 هفته، 1 ساعت و 3 جلسه در هفته بود. خونگیری پس از 12 ساعت ناشتایی در مراحل پیش آزمون و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین اخذ شد. در راستای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس دو راهه، t همبسته و تست تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0>P استفاده گردید. یافته ها: نتایج آزمون آماری نشان داد که sICAM-1 سرم نه تنها تحت تاثیر اثرات جداگانه مکمل و تمرین کاهش یافت بلکه مداخله توامان ورزش و مکمل اثر هم افزایی بر کاهش معنی دار غلظت این فاکتور التهابی در زنان سالمند چاق داشت(05/0>P ). از سوی دیگر اثر تمرین و اثر متقابل تمرین+مکمل موجب کاهش معنی دار غلظت TNF-α و IL-6 گردید(05/0>P ). این در حالی بود که اثر مکمل به تنهایی نتوانست موجب کاهش معنی دار این فاکتورها گردد(05/0
اثر 8 هفته تمرین هوازی با شدت متوسط بر سطوح اپلین پلاسما و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عوامل میانجی بسیاری از جمله اپلین در روند اثرگذاری فعالیت های منظم هوازی بر اختلالات متابولیک و دیابت نوع 2 نقش دارند. در مطالعه حاضر اثر 8 هفته تمرینات هوازی بر سطوح اپلین پلاسما و شاخص مقاومت به انسولین زنان مبتلا به دیابت نوع 2 بررسی شده است. روش شناسی: 18 زن مبتلا به دیابت نوع 2 با میانگین سنی 90/6 ± 61/53 سال به طور تصادفی در دو گروه تمرین (9n=) و کنترل (9n=) قرار گرفتند. تمرین ورزشی در گروه تمرین شامل دویدن و پیاده روی با شدت 70 -60 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه برای 3 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته اجرا شد. یافته ها: وزن بدن آزمودنی ها در گروه تمرین نسبت به پیش از تمرین، به طور معنی داری کاهش یافت (01/0>p). حداکثر اکسیژن مصرفی در گروه تمرین در مقایسه با پیش ازتمرین و گروه کنترل افزایش و سطوح اپلین پلاسما، انسولین خون و شاخص مقاومت به انسولین کاهش معنی داری را نشان داد (01/0>p). نتیجه گیری: تمرین ورزشی موجب بهبود وضعیت بیماران دیابتی در متغیرهای غلظت اپلین، مقاومت به انسولین، غلظت انسولین و بهبود عملکرد جسمانی می شود. به طور کلی به نظر می رسد تغییرات مشاهده شده در سطوح اپلین پلاسما و شاخص مقاومت به انسولین، احتمالاً به دلیل کاهش وزن و ماهیت ضد التهابی تمرینات هوازی بوده است.
تاثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب بر عملکرد قلبی و عروقی بزرگسالان سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق بررسی تاثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب بر عملکرد قلبی و عروقی بزرگسالان سندرم داون بود. جامعه آماری این تحقیق نیمه تجربی شامل بیماران سندرم داون بود. این بیماران از یکی از مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی انتخاب شدند. پس از مطالعه ی پرونده ی پزشکی و روان شناسی مددجویان حاضر در این مرکز 19 بیمار سندرم داون (با بهره هوشی بین 69-35) با میانگین سن 014/4 ± 684/25 سال به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (9 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در معرض یک دوره برنامه منتخب تمرینی 12 هفته ای (ترکیبی از تمرینات قدرتی، استقامتی، تعادلی و هوازی) قرار گرفتند. قبل و بعد از دوره ی تمرینی عملکرد قلبی (16 متغیر) افراد گروه نمونه به وسیله روش ایمپدانس کاردیوگرافی با دستگاه کاردیو اسکرین اندازه گیری شد. مقایسه داده های پیش و پس آزمون در هر گروه توسط آزمون تی وابسته انجام شد. نتایج این تحقیق نشان داد اعضا نمونه تحقیق در هشت متغیر از 16 متغیر اندازه گیری شده دارای مقادیر غیر طبیعی بودند. اما دوره ی تمرینی منتخب ارائه شده در این تحقیق توانست تاثیر معناداری بر بهبود سلامت قلبی عروقی با تاکید بر پنج متغیر محتوای مایعات سینه ای، برون ده قلبی، میانگین فشار خون سرخرگی، مقاومت منظم عروقی و شاخص مقاومت منظم عروقی در گروه تجربی ایجاد کند(P<0.05). با توجه به اینکه هیچ متغیری پس از سه ماه در گروه کنترل تغییر معنادار نکرد (P>0.05) لذا می توان چنین نتیجه گیری نمود که فعالیت ورزشی ترکیبی ارائه شده در این تحقیق توانسته است باعث بهبود معنادار عملکرد قلبی و عروقی این بیماران سندرم داون شود.
بررسی تغییرات سطوح پلاسمایی FABP5 پس از یک دوره تمرینات هوازی با شدت فزاینده در زنان دارای وزن طبیعی و اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اختلال در سوخت و ساز سلول های چربی در چاقی ممکن است با افزایش غلظت اسیدهای چرب در گردش همراه باشد. متابولیسم اسیدهای چرب توسط پروتئین متصل به اسید چرب اپیدرمال (FABP5) تحت تاثیر قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح FABP5 پلاسمایی زنان با شاخص توده بدنی متفاوت بود.
روش شناسی: 13 زن سالم دارای وزن طبیعی (9/24≥ BMI کیلوگرم/متر مربع و میانگین سنی 8/1±08/31 سال) و 12 زن دارای اضافه وزن (25< BMI کیلوگرم/متر مربع و میانگین سنی 8/1±3/32 سال) در این پژوهش شرکت کردند. برنامه تمرین هوازی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه با شدت 40 تا 80% حداکثر ضربان قلب ذخیره بود که به مدت 25 دقیقه در هفته اول اجرا شد و در هفته هشتم به 45 دقیقه رسید. سطوح پلاسمایی FABP5، نیم رخ لیپیدی خون شامل HDL، LDL، کلسترول، تری گلیسیرید و شاخص های ترکیب بدنی قبل و 48 ساعت پس از پایان تمرینات اندازه گیری شدند.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون t نشان داد که هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح پلاسمایی FABP5، وزن و شاخص توده بدن اثر معناداری نداشته است. سطوح کلسترول در هر دو گروه و LDL نیز در گروه وزن طبیعی به طور معناداری افزایش پیدا کرد (05/0>P). در حالی که تغییرات HDL و تری گلیسیرید در دو گروه نسبت به قبل از تمرین معنادار نبود.
بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد، 8 هفته فعالیت ورزشی هوازی با شدت فزاینده بر تغییرات FABP5 پلاسمایی زنان دارای وزن طبیعی و یا دارای اضافه وزن اثر بخش نیست.
واژه های کلیدی: FABP5، تمرین هوازی، زنان، وزن طبیعی، اضافه وزن
اثر یک جلسه تمرین مقاومتی بر سطوح پروتئین NT-4/5 در عضله خم کننده بلند شست و نعلی موش های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصور می شود که نوروتروفین های مشتق از عضله در سازگاری عضلات اسکلتی به ورزش نقش دارند. NT-4/5 یکی از اعضای خانواده نوروتروفین ها ست که ناشناخته تر باقی مانده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک جلسه تمرین مقاومتی بر سطوح پروتئین NT-4/5 عضلات خم کننده بلند شست (FHL)و نعلی (SOL)در دو نقطه زمانی 24 و 48 ساعت بعد از تمرین در رت های نر نژاد ویستار است. 24 موش صحرایی (g20±230) به طور تصادفی به دو گروه کنترل (8=n) و یک جلسه تمرین (16=n) تقسیم شدند. در جلسه تمرین (3 ست، 5 تکرار) حیوانات با 30 درصد وزن از نردبان بالا رفتند. 24 و 48 ساعت بعد از جلسه تمرینی حیوانات گروه تمرینی قربانی شدند و عضله نعلی و FHL آنها خارج شد. داده های آماری با استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه و T مستقل آنالیز شد. یافته های تحقیق افزایش معناداری را در پروتئین NT-4/5 عضله نعلی در نقطه زمانی 24 و 48 ساعت بعد از تمرین نشان داد، درحالی که یک جلسه تمرین مقاومتی تأثیر معناداری بر پروتئین NT-4/5 در عضله FHL ندارد. تحقیق حاضر نشان داد که یک جلسه تمرین مقاومتی موجب تغییر سطوح پروتئین NT-4/5 می شود و احتمالاً مدل مناسبی برای تحریک پاسخ نروتروفین های مشتق از عضله به ویژه در عضله کندانقباض است.
اثر مکمل پروتئین-کربوهیدرات پس از تخلیه گلیکوژن بر پاسخ انسولین و گلوکز پلاسما و عملکرد استقامتی دانشجویان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تعیین اثر مکمل پروتئین-کربوهیدرات پس از تخلیه گلیکوژن بر پاسخ انسولین و گلوکز
پلاسما و عملکرد استقامتی دانشجویان فعال بود. 30 نفر از دانشجویان پسر کارشناسی رشته تربیت بدنی
174 سانتیمتر) که حداقل 4 نیمسال /05±5/ 70 کیلوگرم و قد 41 /13±9/ 22 سال، وزن 56 /53±1/ (سن 5
واحدهای عملی خود را گذرانده و به دلیل عضویت در تیمهای دانشگاه، یک رشته ورزشی اختصاصی را
بهطور منظم تمرین میکردند، بهطور تصادفی در چهار گروه مکمل پروتئین-کربوهیدرات ( 8 نفر)، مکمل
کربوهیدرات ( 8 نفر)، مکمل پروتئین ( 7 نفر) و دارونما ( 7 نفر) تقسیم شدند. هریک از آزمودنیها یک آزمون
و زمان رسیدن به واماندگی انجام دادند و 3 روز پس از تعیین Wmax فزاینده برای تعیین بازده توان بیشینه
و زمان رسیدن به واماندگی، پروتکل تخلیه گلیکوژن در ساعت 8:30 دقیقه صبح درحالیکه Wmax
آزمودنیها ناشتا بودند انجام شد. بلافاصله پس از انجام پروتکل تخلیه گلیکوژن از کلیه آزمودنیها مقدار
5 خون برای تعیین مقدار انسولین و گلوکز پلاسما گرفته شد. 10 دقیقه و دوباره 2 ساعت پس از تخلیه cc
گلیکوژن به آزمودنیها مکمل پروتئین -کربوهیدرات( 80 گرم کربوهیدرات، 28 گرم پروتئین، 6 گرم چربی)،
40 گرم پروتئین) و دارو نما (آب) داده شد / کربوهیدرات ( 108 گرم کربوهیدرات، 6 گرم چربی)، پروتئین ( 7
5 خون برای تعیین مقدار انسولین و گلوکز پلاسما cc و 30 دقیقه پس از دومین دوز مصرف مکمل مقدار
گرفته شد. همچنین 4 ساعت پس از انجام پروتکل تخلیه گلیکوژن و دریافت مکمل، زمان رسیدن به
وابسته و t واماندگی در یک آزمون استقامتی فزاینده تعیین شد. جهت تعیین اختلاف درونگروهی از آزمون
و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری ANOVA تعیین اختلاف بینگروهها از تحلیل واریانس
استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد پاسخ انسولین و گلوکز پلاسما و زمان رسیدن به واماندگی در P≤0.05
مکمل پروتئین -کربوهیدرات نسبت به کربوهیدرات و پروتئین، همچنین کربوهیدرات نسبت به پروتئین و
دارونما بیشتر بود. بنابراین پس از یک تمرین شدید، همراه با تخلیه گلیکوژن عضله، مکمل پروتئین -
و زمان P< کربوهیدرات نسبت به کربوهیدرات و پروتئین، بازیافت گلیکوژن عضله را سریعتر کرد 0.01
را برای نوبت بعدی تمرین یا مسابقه افزایش داد. P< رسیدن به واماندگی 0.01
اثر شدت های مختلف تمرینی بر اسپرماتوژنز و هورمون های تولید مثلی در موش های چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چاقی از طریق عدم تعادل هورمونی بر کیفیت مایع سیمن تأثیر می گذارد. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی ملایم و شدید بر کارکرد تولید مثلی موش های نر چاق بود. 30 سر موش نر چاق به گروه های تمرین ملایم (10 سر)، تمرین شدید (10 سر) و کنترل (10 سر) اختصاص داده شدند. یک گروه تطبیق یافته از موش های با وزن طبیعی (10 سر) نیز برای مقایسه در سطح پایه فراخوانده شد. برنامة تمرین ملایم (60 دقیقه در روز شنا، 3 روز در هفته) و شدید (150 دقیقه در روز شنا، 5 روز در هفته) به مدت 8 هفته اجرا شد. بعد از 8 هفته برنامة تمرینی موش ها بیهوش شدند و نیمرخ هورمونی و
سیمن شناسی ارزیابی شد. در سطح پایه موش های با وزن طبیعی به طور معنی دار از سطح تستوسترون (02/0P<) و کیفیت اسپرماتوژنز (03/0P<) بالاتری نسبت به موش های چاق برخوردار بودند. بعد از تمرین هوازی ملایم، وزن بدن (001/0P<) و کیفیت اسپرماتوژنز (04/0P<) به طور معنی داری بهبود یافت. در مقابل، کیفیت اسپرماتوژنز (03/0P<) و سطح تستوسترون (03/0P<) بعد از برنامه تمرین هوازی شدید به طور معنی دار کاهش یافت. نتایج حاضر نشان می دهد که تمرین ملایم شنا ممکن است به بهبود کیفیت اسپرماتوژنز در موش های چاق منجر شود، در حالی که تمرین شدید اثر منفی بر کیفیت اسپرماتوژنز دارد.
تأثیر دوازه هفته تمرین هوازی بر بیان ژن ABCG1 زنان چاق کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پروتیین انتقال دهنده غشایی ABCG1 ATP Binding Cassette transporter G1)) به عنوان یک واسطه کلیدی در تحویل کلسترول از ماکروفاژهای غنی از لیپید به آپو لیپوپروتیین A است که یکی از مراحل انتقال معکوس کلسترول در بدن و مرحله قطعی در جلوگیری از آترواسکلروز می باشد. افزایش بیان ABCG1 ممکن است مانع از تشکیل ماکروفاژهای غنی از لیپید شود و به دنبال آن خطر بروز آترواسکلروز کاهش یابد. نتایج مطالعات به روشنی نشان می دهد که انتقال دهندهABCG1 مسئول ساخت و فرم دهی ذرات HDL-C بوده و به همین دلیل در جلوگیری از گسترش بیماری قلبی عروقی نقش دارد. هدف از تحقیق حاظر بررسی اثر دوازده هفته تمرین منظم ورزشی بر بیان ژنی ABCG1 در زنان چاق کم تحرک می باشد.
روش شناسی: 36 زن سالم در تحقیق شرکت کردند و بطور تصادفی در دو گروه شاهد (18 نفر) و گروه تجربی ( 18 نفر) با (دامنه سنی 35-30 و شاخص توده بدنی بزرگتر از 30(کیلوگرم بر متر مربع)) ، تقسیم شدند. برنامه تمرین ورزشی 12 هفته با شدت 75-65 درصد ضربان قلب ذخیره بود این تمرینات سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60-55 دقیقه اجرا شد. از تمامی آزمودنی ها در 48 ساعت قبل و بعد از انجام برنامه تمرینی خون گیری به عمل آمد. بررسی بیان mRNAژن ABCG1 آزمودنی ها با استفاده از روش Semi-quantitative-RT-PCR انجام شد. و اطلاعات به وسیله آزمون تی تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که گروه تجربی، در نتیجه تمرین افزایش معنی داری در بیان mRNA ژن ABCG1 در مقایسه با گروه شاهد تجربه کردند.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های تحقیق حاضر می توان چنین نتیجه گیری کرد که تمرین هوازی می تواند با افزایش در بیان mRNA ژن ABCG1 زنان چاق نقش مؤثری در پیشگیری از بیماری های قلب و عروق داشته باشد.
واژه های کلیدی: ژن ABCG1 ، زنان چاق، تمرینات هوازی
طراحی آزمون توان بیهوازی ویژه بالاتنه برای کشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به منظور طراحی آزمونی ویژه جهت سنجش توان بیهوازی بالاتنه کشتیگیران و ارزیابی اعتبار،
پایایی و عینیت این آزمون برای اندازهگیری توان بیهوازی کشتیگیران آزادکار برمبنای آزمون وینگیت دست
انجام شد. این تحقیق با 22 نفر از کشتیگیران آزادکار 3/ )سن 22 ± 6/ 23/02 سال، قد 79 ± 193/11 سانتیمتر،
13/ وزن 11 ± 3/ 90/55 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 12 ± 20/92 کیلوگرم بر متر مربع و درصد
3/ چربی 72 ± 13/57 ( منتخب استان تهران )با سابقه قهرمانی آسیا و جهان که در دو سال اخیر نیز به تیم ملی
دعوت شده بودند( انجام گرفت. جهت طراحی آزمون ویژه )بالارفتن از طناب( از الگوی حرکتی کشتی و
زمان اجرا منطبق با آزمون وینگیت استفاده شد. پس از اجرای آزمون وینگیت دست و آزمون طراحیشده،
حداکثر، میانگین و حداقل توان بیهوازی و شاخص خستگی محاسبه گردید. همچنین میزان لاکتات خون
بعد از گذشت 2 دقیقه و ضربان قلب بلافاصله پس از اجرای آزمونها اندازهگیری شد. برای بررسی میزان
همبستگی بین شاخصهای توان و شاخصهای فیزیولوژیکی )لاکتات خون و ضربان قلب( دو آزمون از
=2/ آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین حداکثر ) 937 r >2/21 P(، میانگین
=22/692( r >2/21 P =2/ ( و حداقل توان ) 652 r >2/21 P =2/ ( و شاخص خستگی ) 612 r >2/21 P( به
دست آمده از آزمون طراحیشده و آزمون وینگیت دست همبستگی معنیداری وجود دارد. همچنین بین
=2/ ضربان قلب بلافاصله بعد از اجرای دو آزمون همبستگی معنیداری ) 925 r >2/21 P ( وجود داشت، ولی
=2/ در میزان لاکتات خون در زمان 2 دقیقه پس از اجرای آزمونها ) 353 r =2/129 ، P ( همبستگی معنیداری
مشاهده نشد. همچنین بین میزان لاکتات 2 دقیقه پس از اجرای آزمونها تفاوت معناداری مشاهده نشد. در
=2/ بررسی پایایی آزمون طراحیشده بین حداکثر ) 102 r >2/21 P =2/ (، میانگین ) 161 r >2/21 P(، حداقل
= 2/ توان ) 132 r >2/21 P =2/ ( و شاخص خستگی ) 992 r >2/21، P( بعد از دومرتبه اجرای آن توسط
=2/ آزمودنیها همبستگی معنیداری مشاهده شد. در بررسی عینیت آزمون طراحیشده بین حداکثر ) 132 r ،>2/21 P =2/ (، میانگین ) 151 r > 2/21 P =2/ (، حداقل توان ) 125 r >2/21 P =2/ ( و شاخص خستگی ) 132 r
>2/21 ، P ( توسط دو گروه آزمونگیرنده نیز ارتباط معنیداری مشاهده شد. بنابراین آزمون طراحیشده با
ملاک قراردادن آزمون وینگیت دست دارای اعتبار، پایایی و عینیت است و بهعنوان آزمونی ویژه و کمهزینه
جهت اندازهگیری توانبیهوازی در کشتیگیران توصیه میشود
اثر پیش درمان تمرین اختیاری بر سطح دوپامین و تیروزین هیدروکسیلاز جسم مخطط موش های صحرایی مبتلا شده به پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق عبارت است از بررسی اثر تمرین اختیاری بر حفاظت از نرون های دوپامینرژیک جسم مخطط پس از القای تخریب با 6-هیدروکسی دوپامین در موش صحرایی. 25 موش به سه گروه سالم، کنترل پارکینسونی و تمرین پارکینسونی تقسیم شدند. گروه تمرین دوازده هفته روی چرخ دوار تمرین کردند. برای ایجاد مدل پارکینسونی، ترکیب 6-هیدروکسی دوپامین و سرم فیزیولوژی با غلظت 250 میکرولیتر، با جراحی استریوتاکسی، داخل بطن مغز آزمودنی ها تزریق و سطوح دوپامین و تیروزین هیدروکسیلاز با استفاده از روش الایزا اندازه گیری شد. از سوی دیگر، داده ها به روش آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شدند. میانگین تمرین آزمودنی ها 5384 متر در روز بود. در این پژوهش بین سطوح دوپامین گروه تمرین و گروه کنترل پارکینسونی تفاوت معناداری مشاهده شد؛ به عبارت دیگر، از کاهش سطح دوپامین در گروه تمرین پیشگیری شد (001/0=P) و تقریباً هم سطح با گروه سالم باقی ماند (129/0P=)؛ اما سطح تیروزین هیدروکسیلاز در گروه تمرین تفاوت معناداری با گروه کنترل پارکینسونی نداشت (805/0P=). نتایج نشان داد که انجام تمرینات اختیاری مقاومت و طول عمر نرون های دوپامینرژیک جسم مخطط موش های صحرایی را در برابر تخریب اکسیداتیو بر اثر سمیت 6-OHDA افزایش می دهد و نقش حفاظتی در برابر بیماری پارکینسون دارد.
تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک بر غلظت سرمی فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک بر غلظت سرمی فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز دانشجویان پسر رشته تربیت بدنی بود. در این مطالعه نیمه تجربی14دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی که از سلامت کامل جسمانی برخوردار بودند به طور تصادفی به دو گروه تمرین ( سن 34/1±14/22، قد 89/3 ± 14/172، وزن 77/8 ± 42/63 و شاخص توده بدنی77/2 ± 42/21) و کنترل ( سن 54/2 ± 85/23، قد 11/7 ± 57/178، وزن 53/4± 71/71 و شاخص توده بدنی90/1±60/22) تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تمرین به مدت 4 هفته تمرینات پلیومتریک شامل (جست سرعتی، جست قدرتی، پرش قیچی، پرش زانو بالا، لی لی از پهلو، لی لی مورب و پرش روی جعبه) را انجام دادند. خونگیری از افراد پیش و پس از برنامه تمرینات به منظور اندازه گیری فاکتور نروترفیک مشتق از مغز در حالت ناشتا به عمل آمد. سطوح BDNF با استفاده از کیت آزمایشگاهی و روش الایزا اندازه گیری شد. همچنین از دستگاه ارگوجامپ برای اندازه گیری پرش عمودی استفاده شد. از آزمون T مستقل برای بررسی تفاوت بین گروهها استفاده شد و سطح معنی داری 05/0P< در نظر گرفته شد. سطوح سرمی B DNF پس از 4 هفته تمرین پلیومتریک در مقایسه با گروه کنترل تغییر معناداری نشان نداد (371/0= P). همچنین پرش عمودی نیز تغییر معناداری نشان نداد (168/0= P). 4 هفته تمرین پلیومتریک تاثیری بر سطوح سرمی BDNF و پرش عمودی مردان فعال ندارد که می تواند به دلیل دوره کوتاه تمرینی یا بالا نبودن شدت تمرینات باشد.
تأثیر پیاده روی، آرام سازی و روش ترکیبی بر تغییرات فشار خون بیماران مبتلا به پرفشاری خون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرفشاری خون، بیماری شایع و بدون علامتی است که در صورت عدم درمان به عوارض مرگ بار منتهی می شود. به-علت طولانی بودن دوره درمان این بیماری، اغلب بیماران پس از مدتی، مصرف دارو را ترک کرده و ترجیح می دهند از روش های غیردارویی برای درمان خود استفاده کنند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر پیاده روی، آرام سازی و روش ترکیبی بر تغییرات فشار خون بیماران مبتلا به پرفشاری خون بوده است. در این پژوهش، 30 مرد مبتلا به بیماری پرفشاری خون با دامنه سنی 45 تا 65 سال، به طور تصادفی به سه گروه 10 نفره تقسیم شدند. گروه اول روزانه 30 دقیقه به پیاده روی، گروه دوم روزانه 30 دقیقه به آرام سازی و گروه سوم به طور ترکیبی روزانه 15 دقیقه به آرام سازی و 15 دقیقه به پیاده روی پرداختند. طول دوره اجرای برنامه تمرینی دو هفته بود.. فشار خون پیش و پس از اجرای متغیر مستقل به وسیله فشارسنج جیوه ای استاندارد سنجیده شد. نتایج با استفاده از آزمون تی وابسته و تحلیل واریانس یک طرفه آزمایش شدند. بر پایه نتایج، پیاده روی باعث کاهش معنادار فشار خون سیستولیک شد اما بر فشار دیاستولیک تاثیر معناداری نداشت. آرام سازی بر کاهش فشار خون سیستولیک و دیاستولیک تاثیرمعناداری داشت. روش ترکیبی تأثیری بر فشار خون سیستولیک نداشت اما باعث کاهش معنادار فشار خون دیاستولیک شد. تفاوت معناداری میان سه برنامه تمرینی در تأثیرگذاری بر فشار خون سیستولیک و دیاستولیک آزمودنی ها مشاهده نشد. نتایج نشان داد که 30 دقیقه تمرین آرام سازی و یا پیاده روی می-تواند در کاهش فشار خون بیماران مبتلا به پرفشاری خون سودمند باشد. یافته های این پژوهش بر نقش مؤثر تکنیک آرام سازی در کاهش فشار خون سیستولیک و دیاستولیک تأکید کرده و استفاده از این روش را به عنوان یک روش درمانی مکمل و بدون عوارض برای بیماران مبتلا به پرفشاری خون توصیه می کند.