ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
۴۸۱.

تأثیر تمرین هوازی بر وخامت کلی و مقدار شاخص های خطر متابولیک در بیماران مبتلا به سندرم متابولیک: مطالعه فراتحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فراتحلیل تمرین هوازی سندرم متابولیک امتیاز Z متابولیک

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۷۰ تعداد دانلود : ۶۳۴
به دلیل عدم ارائه تأثیر واحد تمرین بر وخامت کلی خطر متابولیک و نیز مربوط بودن سال چاپ مطالعات فراتحلیلی موجود به قبل از سال (2011)، نتایج موجود قطعیت ندارند؛ لذا، هدف از این فراتحلیل، تعیین تأثیر تمرین هوازی بر خطر کلی سندرم متابولیک و مقدار هر یک از شاخص هقزی خطر در آزمودنی های مبتلا به سندرم متابولیک می باشد. جهت انجام پژوهش، کارآزمایی های بالینی و تصادفی مربوط به بررسی تمرین هوازی بیشتر از چهار هفته بر وضعیت متابولیک بیماران سندرم متابولیک چاپ شده تا سال (2015) مورد تحلیل واقع شد . فاکتور اصلی مورد مطالعه، امتیاز z سندرم متابولیک و فاکتورهای ثانویه شاخص های خطر متابولیک بود . شایان ذکر است که مدل های اثرات تصادفی و ثابت جهت تحلیل ها استفاده شدند و اندازه اثر بر حسب تفاوت استاندارد میانگین در تناوب های اطمینان 95 درصد گزارش شد . ناهمگونی بین مطالعات نیز توسط آزمون خی دو بررسی گشت و مقدار I2 بیش از 50 درصد به عنوان ناهمگونی قابل ملاحظه قلمداد گردید. علاوه براین، در ارتباط با فاکتور اصلی، هشت پژوهش مورد فراتحلیل قرار گرفت که شامل 561 آزمودنی در قالب گروه های تمرین هوازی (288 نفر) و کنترل (273 نفر) بود . تغییرات استاندارد میانگین برای امتیاز z سندرم متابولیک برابر با ( 0/33- ) و برای فاکتورهای ثانویه شامل: قند خون برابر با ( 0/36-)، لیپوپروتئین پرچگال برابر با ( 0/3)، فشار متوسط سرخرگی برابر با ( 0/23-)، تری گلیسرید برابر با (0/1- ) و دور کمر برابر با (0/40- ) محاسبه گردید. یافته ها نشان می دهند که تأثیر متوسط تمرین هوازی بر بهبود وخامت کلی خطر متابولیک در بیماران سندرم متابولیک، بر فواید بالینی تمرین هوازی تأکید می کند. با این حال، تعیین تأثیر عواملی مانند سن، جنسیت، نژاد و پارامترهای تمرینی در فراتحلیل های آماری آینده می تواند بسیار کاربردی و ارزشمند باشد.
۴۸۲.

تأثیر 10 هفته تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی بیماران مبتلا به سرطان پروستات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قدرت عضلانی تمرین مقاومتی سرطان پروستات

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی حرکات اصلاحی
تعداد بازدید : ۱۳۰۹ تعداد دانلود : ۸۲۰
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی بیماران مبتلا به سرطان پروستات می باشد. بدین-منظور، 24 نفر از بیماران مبتلا به سرطان غیر متاستاتیک پروستات به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفری تجربی (با میانگین سنی 1/6± 73 سال، قد 2/5 ± 5/172 سانتی متر و وزن 6/8± -4/75 کیلوگرم) و کنترل (با میانگین سنی 3/5± 72 سال، قد 3/8 ± 1/171 سانتی متر و وزن 8/6± 5/75 کیلوگرم) قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت 10 هفته به انجام تمرین پرداخت، اما بیماران گروه کنترل به درمان عادی خود ادامه دادند. علاوه براین، قبل و بعد از این دوره تمرینی، قدرت عضلات دو سر بازویی، سه سر بازویی، چهارسر رانی و همسترینگ تمامی بیماران با استفاده از داینامومتر ارزیابی شد. هورمون تستوتسترون نیز اندازه گیری گردید. همچنین، نتایج با استفاده از تی وابسته و مستقل تجزیه و تحلیل گشت. یافته ها نشان می دهد که در گروه تجربی به دنبال 10 هفته تمرین مقاومتی، در مقایسه با قبل از تمرین، قدرت عضلات دو سر بازویی دست راست و چپ (P
۴۸۳.

تأثیر تمرین ترکیبی و مکمل چای سبز بر میزان غلظت تستوسترون و گلوبولین متصل شونده به هورمون های جنسی پلاسما در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تستوسترون تمرینات ترکیبی مکمل چای سبز مردان دارای اضافه وزن گلوبولین متصل شونده به هورمون های جنسی پلاسما

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۲۶۶۱ تعداد دانلود : ۵۵۷
هدف پژوهش، بررسی تأثیر تمرین ترکیبی و مکمل چای سبز بر میزان غلظت تستوسترون و گلوبولین متصل شونده به هورمون های جنسی پلاسما در مردان دارای اضافه وزن (25<BMI<29.8) می باشد. بدین منظور، 24 مرد (03/5±35/36 سال) غیرفعال به صورت تصادفی در سه گروه مکمل چای سبز + تمرین ترکیبی، دارونما + تمرین ترکیبی و مکمل چای سبز قرار گرفتند. گروه اول و سوم هر روز یک عدد کپسول چای سبز (500 میلی گرم) و گروه دوم نیز هر روز یک عدد کپسول نشاسته را به مدت 10 هفته مصرف کردند. همچنین، گروه اول و دوم هم زمان با مصرف مکمل یا دارونما، به مدت 10 هفته و به شکل سه جلسه در هفته (هر جلسه دو ساعت) به اجرای تمرین ترکیبی (تمرینات مقاومتی با شدت 75 60 درصد یک تکرار بیشینه به مدت 20 دقیقه و تمرین هوازی با شدت 75 60 ضربان قلب بیشینه) پرداختند. نمونه های خونی قبل و پس از دوره تمرینی و مکمل گیری گرفته شد. آزمون تحلیل واریانس 2×3 در سطح معناداری (P≤0.05) مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که پس از 10 هفته دویدن روی تردمیل به همراه تمرینات با وزنه، تغییر معناداری در غلظت تستوسترون کل، تستوسترون آزاد و گلوبولین متصل شونده به هورمون های جنسی پلاسما مشاهده نمی شود. همچنین، تغییر معنا دار در این غلظت ها پس از 10 هفته مصرف چای سبز نیز مشاهده نگردید. به طورکلی، می توان گفت انجام 10 هفته تمرین ترکیبی و مصرف مکمل چای سبز ، بر غلظت تستوسترون پلاسما تأثیری ندارد. با توجه به این که اثربخشی تمرینات ورزشی و بسیاری از مکمل های گیاهی در مدت زمان های طولانی ظاهر می گردد، توصیه می شود مطالعات بعدی با مدت زمان طولانی تری انجام شود.
۴۸۴.

اثر شش هفته تمرینات ایروبیک با مصرف مکمل اسپیرولینا بر عملکرد هوازی در دختران غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسپیرولینا هموگلوبین عملکرد هوازی دختران غیر ورزشکار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۳۹
مقدمه و هدف: هموگلوبین نقش مهمی در انتقال اکسیژن و در نتیجه بهبود عملکرد هوازی دارد. هدف از این پژوهش، تاثیر تمرینات ایروبیک با مصرف اسپیرولینا بر عملکرد هوازی دختران غیر ورزشکار می باشد. روش شناسی: 36 نفر از دانشجویان غیر فعال به طور تصادفی در چهار گروه ورزش+اسپیرولینا (با میانگین سنی3/2±5/27 سال) ورزش+شبه دارو (با میانگین سنی 1/3±6/27 سال) اسپیرولینا (با میانگین سنی 2/1±2/28 سال) و شبه دارو (با میانگین سنی 4/2±4/27 سال) مورد مطالعه قرار گرفتند. از آزمودنی ها قبل از تمرین، نمونه خون و تست نوارگردان بالک گرفته شد. سپس آزمودنی های گروه ورزش+اسپیرولینا و ورزش+دارونما روزانه دو عدد قرص 500 میلی گرمی اسپیرولینا و شبه دارو را به مدت شش هفته مصرف نمودند و هفته ای سه جلسه در فعالیت هوازی ایروبیک شرکت کردند. گروه های اسپیرولینا و دارونما نیز به روش فوق قرص اسپیرولینا و شبه دارو را مصرف کردند؛ سپس مجدداً مرحله ی دوم خون گیری و تست بالک به عمل آمد. جهت فرض طبیعی بودن توزیع متغیرها از آزمون آماری تی وابسته و مدل خطی آمیخته استفاده شد و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 16 در سطح الفای 5% شکل گرفت. یافته ها: شش هفته تمرینات ایروبیک با مصرف اسپیرولینا موجب افزایش معنادار در عملکرد هوازی افراد شرکت کننده شد (P<0.05) اما بر میزان شاخص هموگلوبین تأثیر معناداری نداشت (P<0.05). بحث و نتیجه گیری: اسپیرولینا منجر به تغییرات مثبت در عملکرد هوازی افراد شرکت کننده شد و تغییرات ایجاد شده در اثر مصرف اسپیرولینا با ورزش به مراتب بیشتر از مصرف اسپیرولینا یا ورزش به تنهایی بود.  
۴۸۵.

تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی بر عملکرد عضلانی و حرکتی و درجه ناتوانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولتیپل اسکلروزیس تمرین مقاومتی تمرین تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی ورزش معلولین
تعداد بازدید : ۱۲۵۸ تعداد دانلود : ۷۸۴
هدف از این پژوهش، تعیین تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی (مقاومتی و تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی) بر عملکرد عضلانی و حرکتی و نیز درجه ناتوانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز می باشد. بدین منظور، 37 زن و مرد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به صورت هدفمند و تصادفی به دو گروه تمرین (تعداد 19 نفر با میانگین سنی 51/6±53/34 سال، وزن 4/13±02/67 کیلوگرم و درجه ناتوانی 21/1±55/2)و گروه کنترل (تعداد 18 نفر با میانگین سنی 93/4±78/36 سال، وزن 13/10±92/66 کیلوگرم و درجه ناتوانی 97/0±88/2) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت هشت هفته در یک برنامه تمرین ترکیبی (تمرین قدرتی و تمرین تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی) شرکت کرد. همچنین، پیش و پس از پروتکل تمرینی، عملکرد عضلانی و حرکتی و نیز درجه ناتوانی بیماران ارزیابی گردید. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و وابسته استفاده شد. نتایج نشان می دهد هشت هفته تمرین ترکیبی موجب افزایش معنادار قدرت پایین تنه (P=0.001)، قدرت بالاتنه (P=0.001)، تعادل پویا (P=0.001)، انعطاف پذیری (P=0.001)، استقامت راه رفتن (P=0.001) و سرعت راه رفتن (P=0.001) گردیده است؛ اما هیچ تفاوت معناداری در فاکتور درجه ناتوانی (P=0.32) مشاهده نمی شود؛ بنابراین، یک دوره تمرین ترکیبی (مقاومتی تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی) باعث افزایش قدرت، تعادل، انعطاف پذیری، مسافت و سرعت راه رفتن در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بدون تغییر درجه ناتوانی آن ها می گردد؛ لذا، پیشنهاد می شود این نوع تمرینات به عنوان بخشی از مداخله درمانی در برنامه توانبخشی و بهبود این بیماران مورد توجه قرار گیرد.
۴۸۶.

اثر مصرف کافئین بر بازگشت به حالت نخست در فعالیت ارگومتر روئینگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کافئین استقامت عضلانی ارگومتر ارگوژنیک پاروزنان نخبه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۱۸۱ تعداد دانلود : ۶۰۵
هدف تحقیق پیش رو تعیین اثر کافئین بر بازگشت به حالت اولیه در فعالیت ارگومتر روئینگ بود. به همین منظور، 9 پاروزن نخبه مرد (سن 1/1±3/18سال، قد 1/7±7/185سانتی متر، وزن 6/8±9/77 کیلوگرم و چربی بدن 5/1±4/8 درصد) پس از فعالیت 2000 متر ارگوروئینگ، 3 یا 6 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن (mg.kg-1) کافئین یا دارونما مصرف کردند. آنها فعالیت را 24 ساعت بعد تکرار کردند. کافئین اثری بر توان (18/307 برای 6mg.kg-1، 00/301 برای 3mg.kg-1و 25/319 برای دارونما) و زمان (5/418 ثانیه برای 6mg.kg-1، 12/421 ثانیه برای 3mg.kg-1و 27/413 ثانیه برای دارونما) نداشت. تفاوت لاکتات در دو دوز مصرف کافئین و دارونما تفاوت معناداری نشان نداد. همچنین تفاوت معناداری در کراتین کیناز در دو دوز کافئین و دارونما پس از پیش آزمون و پیش از پس آزمون مشاهده نشد. بررسی نتایج فردی بهبود زمان اجرا در پنج نفر و تخریب آن را در چهار نفر پس از مصرف 6mg.kg-1 کافئین نشان داد. همچنین دو ورزشکار بهبود اجرا و هفت ورزشکار تخریب آن را پس از مصرف mg.kg-1 3 کافئین به ازای مصرف دارونما نشان دادند. نتایج نشان داد که کافئین بر بازگشت به حالت اولیه در فعالیت ارگومتر در شرایط تحقیق حاضر اثری ندارد.
۴۸۷.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی تناوبی بر سطوح ایمونوگلوبولین A،G وM پلاسمای مردان چاق و طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چاقی سیستم ایمنی تمرین تناوبی ایمونوگلوبین

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۱۱ تعداد دانلود : ۷۱۲
این پژوهش نشان داد که هشت هفته برنامه تناوبی هوازی با شدت 60 تا70 درصد حداکثر ضربان قلب، به طور یکسان موجب کاهش IgA,IgM,IgG گروه چاق و گروه طبیعی شد، و تفاوتی از این نظر بین بین دو گروه چاق و طبیعی مشاهده نشد و فعالیت تناوبی هوازی تأثیر متفاوتی در گروه چاق و طبیعی ایجاد نکرد. در نتیجه احتمالاً مدت زمان پژوهش آنقدر کافی نبود تا سازگاری مناسب حاصل شود، بنابراین مدت زمان تمرین، شدت تمرین و سطح فعالیت اولیه شرکت کنندگان می تواند بر نتایج پژوهش تأثیر بگذارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات متناوب هوازی بر سطوح ایمونوگلوبولین های پلاسمای30 مرد جوان چاق و طبیعی بود که به صورت در دسترس به دو گروه چاق (15= n)(با میانگین سنی23 سال، قد 173 سانتی متر، وزن 98 کیلوگرم و درصد چربی 6/28 درصد) و طبیعی (15=n)( با میانگین سنی 21 سال، قد 177 سانتی متر، وزن 69 کیلوگرم و درصد چربی 5/12درصد) تقسیم شدند. برنامه تمرینی تناوبی هوازی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه 90 دقیقه شامل 10دقیقه گرم کردن، 5 مرحله 9 دقیقه ای دویدن با شدت 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب همراه با چهار دقیقه ریکاوری غیرفعال و 5 تا 10دقیقه سرد کردن به اجرا درآمد. نمونه های خون آزمودنی ها به منظور اندازه گیری سطوح ایمونوگلوبولین A,M,G، پیش و پس از برنامه تمرینی گرفته شد. برای مقایسه تفاوت های درون گروهی از روش آماری t وابسته و مقایسه تفاوت های بین گروهی از روش آماری t مستقل استفاده شد. همچنین داده ها در سطح معناداری 05/0 P≤ تجزیه و تحلیل شد.
۴۸۸.

تأثیر تمرینات هوازی همراه با مصرف مکمل زردچوبه بر شاخص التهابی قلبی- عروقی و ترکیب بدن در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: CRP تمرین هوازی بیماری های قلبی-عرقی پودر زردچوبه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۹۷۰ تعداد دانلود : ۶۶۵
هدف پژوهش حاضر بررسی شش هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل پودر زردچوبه بر میزان CRP پلاسما و ترکیب بدن در زنان غیرفعال بود. بدین منظور 32 زن غیرفعال 25-23 ساله داوطلب شرکت در پژوهش شدند و و به طور تصادفی در چهار گروه 8 نفری تمرین هوازی، تمرین هوازی –مکمل، مکمل و گروه کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت شش هفته و هر جلسه به مدت 40 دقیقه با HR max 55% شروع و به صورت فزاینده اجرا شد.گروه مکمل روزانه یک گرم پودر زردچوبه مصرف کردند. از همه گروه ها قبل و بعد از اتمام برنامه تمرینی در شرایط ناشتا خون گیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS19، آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی Benferoniدر سطح معناداری 05/0 P< تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد در همه گروه ها مقدار ) CRP000/0 (P=نسبت به گروه کنترل و مقادیر) BMI 35 5 /0P=) نسبت به قبل از مداخله کاهش معناداری یافت، این در حالی است که بین گروه های تمرین، مکمل و تمرین، مکمل و کنترل تفاوت معنا داری مشاهده نشد (355/0 P=). مقادیر WHR نسبت به قبل از مداخله کاهش معناداری یافت، ولی از نظر آماری معنادار نبود (458/0 (P= . به طورکلی یافته ها نشان داد که شش هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل زردچوبه، اثر مثبتی بر کاهش مقادیر CRPدارد و به نظر می رسد ترکیب فعالیت و مکمل گیری زردچوبه در درازمدت بر ترکیب بدنی افراد تأثیرات سودمندی دارد.
۴۸۹.

توصیف نیم رخ ترکیب بدن و پیکرسنجی داوران لیگ برتر فوتبال ایران و رابطه این عوامل با آزمون های ویژه آمادگی جسمانی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فوتبال توان هوازی پیکرسنجی ترکیب بدن نیم رخ داوران لیگ برتر

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۲۴۱ تعداد دانلود : ۷۰۸
حضور فعال و هماهنگ داوران در تمامی لحظات رقابت فوتبالبه منظور مشاهده، تشخیص مناسب و اعمال مقررات، نیازمند داشتن آمادگی جسمانی بالایی می باشد؛ از این رو، هدف از پژوهش حاضر، توصیف نیم رخ ترکیب بدن و پیکرسنجی و نیز بررسی ارتباط آن ها با نتایج آزمون های آمادگی جسمانی ویژه داوران لیگ برتر فوتبال ایران می باشد.آزمودنی های این پژوهش، 70 داور مرد لیگ برتر فوتبال ایران (با میانگین سنی 45/37±4/36 سال، قد 05/6±59/179 سانتی متر، توده بدن 2/6±53/75 کیلوگرم، درصد چربی 97/11±3/15 درصد، VO2MAX برابر با 82/2±57/54 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه و اوج و میانگین توان بی هوازی به ترتیب 98/40±66/532 و 72/37±50/518 وات) بودند. آزمون های بی هوازی، هوازی، ترکیب بدنی و پیکرسنجی با استفاده از روش های استاندارد در آکادمی ملی فوتبال ایران اندازه گیری شدند. همچنین، در بخش تجزیه و تحلیل داده ها به منظور تعیین رابطه بین متغیرهای پژوهش، از ضریب هم بستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان می دهد که بین شاخص های پیکرسنجی، قد ایستاده، وزن، طول اندام تحتانی، قطر مچ دست، آرنج و زانو با توان بی هوازی و بین قد ایستاده و قطر مچ پا با توان هوازی رابطه معنا داری وجود دارد (P≤0.05)؛ بنابراین، به نظر می رسد که داوران لیگ برتر ایران از قد بلند، BMI پایین، VO2MAX و توان بی هوازی بالایی برخوردار هستند و این شاخص ها می توانند اهمیت قابل توجهی در شناسایی استعدادهای داوری و تعیین ملاک های ورودی برای گزینش داوران زبدهفوتبال داشته باشند.
۴۹۰.

بررسی نیم رخ فیزیولوژیک و آنتروپومتریک و ارتباط بین آن ها در بازیکنان جوان تیم ملی کبدی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کبدی آنتروپومتریکی آمادگی جسمانی ترکیب بدنی استعدادیابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲ تعداد دانلود : ۱۵۷
مقدمه و هدف: امروزه از ویژگی های پیکری و فیزیولوژیکی به منظور استعدادیابی و ارزیابی میزان آمادگی جسمانی ورزشکاران استفاده می شود. هدف از این پژوهش، بررسی نیمرخ آنتروپومتریک و برخی قابلیت های فیزیولوژیک و تعیین رابطه بین آن ها در بازیکنان جوان نخبه کبدی پسر ایرانی می باشد. روش شناسی: به این منظور 23 بازیکن تیم ملی جوانان کبدی با میانگین سنی 68/0±5/18 سال در این پژوهش شرکت کردند. متغیرهای آنتروپومتریکی شامل (قد، وزن، شاخص توده بدن و درصد چربی) و ویژگی های فیزیولوژیکی شامل (توان هوازی و بی هوازی، سرعت، چابکی و پرش جفت دوطرفه، قدرت دست، انعطاف پذیری و استقامت عضلات شکمی) اندازه گیری شد. داده های حاصله توسط آمار توصیفی (میانگین ± انحراف استاندارد) و ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین ارتباط بین متغیرهای پژوهش بر اساس هدف های مورد نظر در سطح معنی داری 0.05P< آنالیز شد. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین قد (97/3 ±26/176) سانتی متر، وزن (11/3±39/64) کیلوگرم، شاخص توده بدن (09/1±86/20)، 36 متر سرعت (25/±34/5) ثانیه، انعطاف (71/4±64/35) سانتی متر، چابکی (31/±20/9) ثانیه، توان (10/401±05/4330) وات، قدرت دست (28/6±09/68) کیلوگرم، دراز و نشست (14/6±33/60) تکرار، پرش دوطرفه (76/8±74/156) تکرار و در آزمون توان هوازی دوی 1600 متر (36/±52/5) دقیقه و ثانیه به دست آمد. هم چنین بررسی همبستگی نشان داد که بین سرعت دویدن 36 متر با توان بی هوازی (0.05P<، 63%) و انعطاف (0.05P<،53%-)، بین استقامت میان تنه و توان هوازی (0.05P<، 56%) و چابکی (0.05P<)، 44%)، بین استقامت عضلانی پا با شاخص توده بدن (0.05P<، 41-%) و قدرت (0.05P<، 52%) ارتباط معنی دار وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد مسائل تکنیکی و تاکتیکی در موفقیت تیم های هند نقش بیشتری بازی می کند. با این حال مربیان می توانند از ویژگی های پیکری و فیزیولوژیکی به منظور ارزیابی مستمر وضعیت بدنی و آمادگی جسمانی بازیکنان و استعدادیابی بازیکنان مستعد استفاده نمایند.  
۴۹۱.

اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید با دو شیوه ی متفاوت کنترل شدت بر توان هوازی و تغییرپذیری ضربان قلب دختران جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییرپذیری ضربان قلب عملکرد بیشینه آزمون آمادگی تناوبی 15-30 اکسیژن مصرفی بیشینه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۴۷
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر ۸ هفته تمرین تناوبی شدید (HIT) با دو شیوه کنترل شدت با استفاده از ضربان قلب (مبتنی بر ضربان قلب) و یا سرعت دویدن (مبتنی بر سرعت) بر توان هوازی و تغییرپذیری ضربان قلب (HRV) دختران  جوان فعال بود. روش شناسی: ۲۵ دانش آموز دختر هنرستان شکرانی اصفهان به صورت داوطلبانه در پژوهش حاضر شرکت کردند. آزمودنی ها در دو گروه مبتنی بر سرعت (13 نفر، سن 6/0 ± 3/17، وزن 78/7 ± 15/60 کیلوگرم، قد 08/6 ±  15/166 سانتی متر) و مبتنی بر ضربان قلب (12 نفر، سن 2/0 ± 1/17 ، وزن 86/3 ± 92/59 کیلوگرم، قد 60/2 ±  25/165 سانتی متر) تقسیم شدند. آزمودنی ها قبل و پس از 8 هفته تمرین HIT با تواتر دو جلسه در هفته، در آزمون آمادگی تناوبی 15-30 (30-15IFT (برای اندازه گیری عملکرد بیشینه (VIFT) و برآورد اکسیژن مصرفی بیشینه (VO2max) به عنوان شاخص های توان هوازی شرکت کردند. HRV استراحتی در هفته ابتدایی و انتهایی ثبت گردید. از آزمون های آماری تی همبسته و تحلیل کواریانس با سطح معناداری P<0.05 برای تجزیه و تحلیل آماری استفاده شد. یافته ها: 8 هفته تمرین HIT با هر دو روش افزایش های معناداری را در VO2max و  VIFT ایجاد کرد (P<0.05). HRV تنها در گروه مبتنی بر ضربان قلب افزایش معناداری را نشان داد (P<0.05). در بررسی بین گروهی، HRV در روش مبتنی بر ضربان قلب پیشرفت معنادار بیشتری را نشان داد (P<0.05). بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد هر دو روش کنترل شدت در تمرینات HIT در پیشرفت توان هوازی موثر باشند اما ایجاد تغییر در HRV نیازمند بکارگیری روش مبتنی بر ضربان قلب است.  
۴۹۲.

تأثیر مصرف مکمل اسید های آمینه ی شاخه دار بر نشانگرهای آسیب عضلانی به دنبال فعالیت برون گرا در بازیکنان بسکتبال مرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازیکنان بسکتبال آسیب عضلانی تمرین برون گرا اسید آمینه شاخه دار

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۱۰۸ تعداد دانلود : ۶۱۷
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی اثرات مصرف مکمل اسید های آمینه شاخه دار بر نشانگر های آسیب عضلانی به دنبال فعالیت برون گرا در بازیکنان بسکتبال مرد می باشد. بدین منظور، 26 بازیکنان مرد نخبه بسکتبال (با میانگین سنی 55/3± 04/29 سال، وزن 98/8 ± 54/89 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 44/1 ± 43/25 و درصد چربی بدن 60/3 ± 30/14) به شکل داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی در دو گروه مکمل (13 نفر) و دارونما (13 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل فعالیت برون گرا (15 ست با 10 تکرار) بود. کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز، حداکثر انقباض ارادی و کوفتگی عضلانی به عنوان نشانگر های آسیب عضلانی پیش از آزمون، 24، 48، 72 و 96 ساعت پس از پروتکل تمرینی اندازه گیری شدند که سطح معناداری آزمون ها با استفاده از نرم افزار تحلیل آماری اس.پی.اس.اس نسخه 18 کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد. براساس نتایج، اثرات بین گروهی کاهش معناداری را در متغیرهای کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز و کوفتگی عضلانی در گروه مکمل اسید های آمینه شاخه دار در مقایسه با گروه دارونما نشان می دهد. علاوه بر این، بازیافت بیشتری در حداکثر انقباض ارادی گروه مکمل اسید های آمینه شاخه دار در مقایسه با گروه دارونما مشاهده می شود. همچنین، یافته ها بیانگر آن است که مصرف مکمل اسیدهای آمینه شاخه دار، نشانگر های آسیب عضلانی ناشی از تمرینات برون گرا را کمتر کرده و دوره بازیافت پس از تمرینات شدید عضلانی را کاهش می دهد.
۴۹۳.

اثر سه نوع برنامه تمرینی مقاومتی (پلایومتریک با و بدون انسداد عروق و قدرتی-توانی) بر عوامل آمادگی حرکتی منتخب دختران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چابکی توان سرعت تمرینات پلایومتریک انسداد عروق

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۲۲۸ تعداد دانلود : ۶۵۳
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر سه نوع برنامه تمرینی مقاومتی بر آمادگی جسمانی دختران بود. 30 دختر به سه گروه تمرین پلایومتریک با انسداد عروق، تمرین پلایومتریک بدون انسداد عروق و تمرین قدرتی-توانی تقسیم شدند. تمرینات شش هفته اجرا شد. پیش و پس از تمرینات آزمون های آمادگی جسمانی به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه تجزیه وتحلیل شد.نتایج حاکی از افزایش معنا دار سرعت، توان انفجاری و چابکی در هر سه گروه تمرینی بود.افزایش سرعت در گروه تمرین پلایومتریک با انسداد عروق (8/16درصد) نسبت به گروه تمرین پلایومتریک بدون انسداد عروق (6/9درصد) و تمرین قدرتی- توانی (3/7درصد) تفاوت معنا داری داشت. توان انفجاری دو گروه تمرینی پلایومتریک (7/18 درصد در گروه بدون انسداد و 18 درصد در گروه با انسداد) نسبت به گروه تمرین قدرتی-توانی (6/4درصد) تفاوت معنا داری داشت. در چابکی در دو گروه تمرینات پلایومتریک (7/6 درصد در گروه با انسداد و 5/6 درصد در گروه بدون انسداد) نسبت به گروه قدرتی-توانی (3 درصد) تفاوت معنا داری مشاهده شد. اما در تعادل و توان بی هوازی بین سه گروه تفاوت معنا داری مشاهده نشد. بنابراین می توان گفت تمرینات پلایومتریک (چه با انسداد و چه بدون انسداد) نسبت به تمرینات قدرتی-توانی، تأثیر بیشتری بر سرعت، توان انفجاری و چابکی دختران ورزشکار دارد.
۴۹۴.

تأثیر یک دوره تمرین منتخب کشتی به همراه مکمل دهی ال آرژنین بر مارکرهای آنژیوژنیک و آنژیواستاتیک سرمی کشتی گیران نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کشتی گیران نخبه آنژیوژنز اندوستاتین ال آرژنین عامل رشد اندوتلیال عروق

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۶۷۹ تعداد دانلود : ۷۴۰
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرین منتخب کشتی به همراه مکمل دهی ال آرژنین بر پاسخ های فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و اندوستاتین کشتی گیران نخبه می باشد. در این مطالعه کاربردی و نیمه تجربی، 20 کشتی گیر نخبه (با میانگین سنی 47/2±13/21 سال و نمایه توده بدنی 71/1±14/24 کیلوگرم بر متر مربع) به روش نمونه گیری دردسترس و هدف دار انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه مکمل (10 نفر) و دارونما (10 نفر) تقسیم گردیدند. طی پژوهش، هر دو گروه در انتهای مرحله آمادگی عمومی قرار داشتند و به صورت هم سان در یک دوره تمرینات اختصاصی کشتی شرکت کردند. علاوه براین، گروه مکمل و دارونما به شکل هم زمان و به مدت 14 روز، روزانه 1/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به ترتیب ال آرژنین و دارونما مصرف نمودند. شایان ذکر است که پیش و پس از مداخله، مقادیر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و اندوستاتین سرمی (نمونه خونی سه سی سی) به روش الایزا اندازه گیری شد و نتایج با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس و در سطح معنا داری (P<0.05) تحلیل گردید.برمبنای نتایج مشخص می شود که مقادیر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و نسبت فاکتور رشد اندوتلیال عروقی به اندوستاتین گروه مکمل در مقایسه با گروه دارونما افزایش معناداری داشته است (P≤0.05)؛ اما تغییرات اندوستاتین دو گروه به لحاظ آماری معنادار نمی باشد (P≥0.05). به نظر می رسد که توأم با انجام تمرینات تخصصی کشتی، مصرف مکمل ال آرژنین (احتمالاً) می تواند سبب تحریک بیشتر فرآیند رگ زایی در کشتی گیران شود.
۴۹۵.

مقایسه سرعت انقباض بالا و پایین فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زای عضله اکستنسور زانو بر اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در دختران تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زا سرعت انقباض اقتصاد دویدن پاسخ های متابولیکی دختران جوان تمرین کرده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۱۴۸
مقدمه و هدف: مکانیسم فعال سازی منحصربه فرد انقباض اکسنتریک، عضله را مستعد آسیب می سازد. تارهای نوع II نسبت به نوع I جهت آسیب عضلانی مستعدترند، لذا به نظر می رسد سرعت در استرس مکانیکی و میزان آسیب اثرگذار باشد. هدف این مطالعه، مقایسه سرعت انقباض بالا و پایین فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زا عضله اکستنسور زانو بر اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در دختران تمرین کرده بود. روش شناسی: 16 دختر جوان تمرین کرده به صورت تصادفی در دو گروه فعالیت اکسنتریک با سرعت بالا (゚/s240) و پایین (゚/s60) قرار گرفتند. آسیب عضلانی در دو گروه سرعت بالا و پایین به ترتیب توسط 20 و 5 ست 15 تکراری  با شدت 150 درصد حداکثر گشتاور اکستنسوری ایزومتریک در عضلات اکستنسوری زانوی پای برتر ایجاد گردید. شاخص های آسیب عضله قبل، یک و 48 ساعت پس از آسیب و اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در شدت های مختلف (60، 70 و 80 درصد vVO2max)، 24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از فعالیت اندازه گیری شدند. یافته ها: شاخص های آسیب عضلانی به طور معنی داری در هر دو گروه تغییر یافت (05/0>p ) که نشان دهنده ایجاد آسیب عضلانی بود. تفاوت معنی داری بین شاخص های آسیب عضلانی، اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در شدت های مختلف دویدن بین دو گروه مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: زمانی که مدت تحت تنشن قرار گرفتن عضله اکستنسور زانوی پای برتر مشابه باشد، تفاوت 4 برابری در سرعت انقباض فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زا، به اندازه کافی نمی باشد که بتواند تفاوتی در شاخص های آسیب عضلانی، اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی ایجاد کند.  
۴۹۶.

اعتبارسنجی معادلات آلومتریکVO2peakدختران 17-12ساله شهر همدان با مداخله آنتروپومتری و بلوغ بیولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بالیدگی ترکیب بدن حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2peak) معادلات آلومتری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۲۴۰ تعداد دانلود : ۶۸۶
هدف: بررسی اثر سطح بالیدگی و ترکیب بدنی بر روایی معادلات آلومتری برآورد VO2peakدختران چاق و غیرچاق. روش شناسی: 80 دختر 17-12 ساله به روش تصادفی از مدارس شهر همدان انتخاب شدند و در دو گروه اضافه وزن-چاق (BMI>85%) و نرمال (BMI<85%) قرار گرفتند. سن بیولوژیک به روش سن دندانی مشخص شد. سنجش VO2peakبا آزمون کیورتون و معادلات آلومتری میلانو و بیونن صورت گرفت. برای تعیین روایی از همبستگی پیرسون و روش آماری بلاند – آلتمن استفاده شد. یافته ها: VO2peak میان سه روش منتخب تفاوت معنا داری داشت (P<0.01). با مداخله متغیر بلوغ، تفاوت میانگین VO2peak معنادار به دست نیامد (P>0.05). روایی ظرفیت عملی دختران نوجوان چاق با بلوغ طبیعی شایان توجه بود (92/0=r ،01/0P<). با توجه به اندازه SE، معادله آلومتری میلانو صحت بیشتری در پیشگویی VO2peakدختران نوجوان چاق با بلوغ طبیعی و غیرچاق نشان داد. روش بلاند- آلتمن نیز توافق بالایی میان VO2peakتست کیورتون و معادله آلومتریک با ضریب 59/0 نشان داد. روایی ظرفیت عملی آزمودنی های چاق با بلوغ غیرطبیعی معنادار (82/0= r،01/0 P<) و در افراد غیرچاق با بلوغ غیرطبیعی معادل 94/0= r،01/0 P< و با بلوغ طبیعی برابر80/0= r،01/0 P< به دست آمد. نتیجه گیری: به نظر می رسد مدل های پیشگوی منتخب آلومتریک VO2peakبا نقش مداخله گرهای مؤثر بلوغ و ترکیب بدن، قابلیت استفاده برای سنجش سطح آمادگی قلبی – تنفسی دختران نوجوان را دارند.
۴۹۷.

تأثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر سیستاتین C و پروتئین واکنش پذیر C در مردان والیبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی التهاب سیستاتین C

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۹۲۰ تعداد دانلود : ۵۴۸
التهاب مزمن با خطر ابتلا به بیماری های مختلفی مانند اتروسکلروزیس و دیابت مرتبط است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر تغییرات پروتئین واکنش پذیر C و سیستاتین C در مردان ورزشکار بود. به همین منظور 20 آزمودنی از والیبالیست های شهرستان سنندج داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی در دو گروه مقاومتی فزاینده (10n= ) و کنترل (10n= ) قرار گرفتند. تمرینات مقاومتی فزاینده به صورت سه جلسه در هفته و به مدت هشت هفته با شدت 70 درصد یک تکرار بیشینه انجام گرفت و در پایان هفته هشتم به 90 درصد یک تکرار بیشینه رسید. نمونه گیری از خون پیش و پس از دوره تمرینی برای ارزیابی پروتئین واکنش پذیر C و سیستاتین C در پلاسما صورت گرفت. نتایج نشان داد که در تعامل زمان در گروه تفاوت معناداری در سیستاتین C وجود داشت (047/0P=). با وجود این اثر زمان و نیز اثر زمان در گروه در CRP معنادار نبود (05/0P>). نتیجه گرفته می شود که هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده می تواند موجب کاهش سیستاتین C به عنوان یک شاخص التهابی جدید شود. با وجود این چنین پروتکلی تأثیری بر میزان غلظت CRP پایه ندارد.
۴۹۸.

تأثیر مکمل یاری امگا-3 بر سطوح سرمی عامل نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و استرس اکسایشی مردان فعال به دنبال یک دوره تمرین پلیومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس اکسایشی پلیومتریک فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز امگا-3

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۹۴۸ تعداد دانلود : ۶۵۳
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر مکمل یاری امگا-3 همراه با چهار هفته تمرین پلیومتریک بر تغییرات سرمی BDNF و استرس اکسایشی مردان فعال و ارتباط بین آنها بود. 28 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی (سن 98/1±21/23 سال، قد 34/5±25/174 سانتی متر، وزن 49/7±83/66 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 25/2±03/20 کیلوگرم بر متر مربع) به طور تصادفی به چهار گروه (مکمل+تمرین، مکمل، تمرین و کنترل)، تقسیم شدند. آزمودنی های گروه های ترکیبی و تمرین به مدت چهار هفته برنامه تمرینات منتخب پلیومتریک را در دو یا سه دوره و با شش تا دوازده تکرار اجرا کردند. همچنین روزانه دو گرم مکمل امگا-3 و یک گرم نشاسته به صورت کپسول سه بار در روز پس از هر وعده غذا توسط آزمودنی های گروه های ترکیبی و مکمل طی دوره تحقیق مصرف شد. کپسول های دارونما با همان مقدار حاوی نشاسته همراه زعفران به مقدار ناچیز جهت رنگ دهی با هدف یکسان سازی ظاهر و مزه با کپسول امگا-3 به گروه تمرین داده شد. از آزمون ANOVA برای بررسی تفاوت بین گروه ها و آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی وجود ارتباط بین متغیرها استفاده شد. افزایش معناداری در سطوح سرمی BDNF گروه های مکمل و ترکیب در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (به ترتیب 001/0 P= و 004/0 P=). سطوح سرمی MDAگروه مصرف کننده مکمل در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معناداری یافت (002/0= P). همچنین سطوح سرمی SOD گروه تمرین به طور معناداری در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت (042/0 P=). به علاوه در بررسی ارتباط بین متغیرها، تنها بین مقادیر MDA و SOD گروه مکمل رابطه همبستگی مشاهده شد (759/0 r= ، 048/0P=). مصرف منظم مکمل امگا-3 و ترکیب آن با تمرینات پلیومتریک موجب افزایش BDNF و کاهش MDA می شود. در نتیجه می توان از آن برای افزایش سلامت دستگاه عصبی و مقابله با استرس اکسایشی ناشی از تمرینات ورزشی استفاده کرد.
۴۹۹.

بررسی تأثیر ده هفته تمرین مقاومتی بر HSP70 و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی مقاومت به انسولین دیابت نوع دو پروتئین شوک حرارتی70

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۹۴۸ تعداد دانلود : ۴۶۲
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر ده هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی پروتئین شوک حرارتی 70 (HSP70) و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع دو بود. روش : 20 زن مبتلا به دیابت نوع دو به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر، میانگین سنی 27/6±13/47 سال و شاخص توده بدنی 32/3±45/28 کیلوگرم بر متر مربع) و گروه کنترل (10 نفر، میانگین سنی 97/9±30/50 سال و شاخص توده بدنی 45/2±78/28 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل ده هفته تمرین مقاومتی، هر هفته سه جلسه به مدت 90 دقیقه در هشت ایستگاه با شدت 30 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه (1RM)بود. خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی، 48 ساعت قبل از شروع پژوهش و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های شاپیرو- ویلک، t مستقل و وابسته با نرم افزار spss نسخه 21 در سطح معناداری 05/0>α تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد ده هفته تمرین مقاومتی در گروه تجربی، سبب کاهش معناداری در سطوح HSP70، گلوکز و مقاومت به انسولین شد (05/0>P)، درحالی که سطوح انسولین تغییر معنا داری نکرد (05/0<P). تغییرات پیش تا پس آزمون HSP70 و گلوکز در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل معنا دار بود (05/0>P) بنابراین، به نظر می رسد شیوه تمرینات مقاومتی سبب کاهش گلوکز خون ناشتا و مقاومت به انسولین و افزایش سطوح HSP70 در بیماران دیابتی نوع دو می شود، در نتیجه این تمرینات به عنوان درمان کمکی در این بیماران توصیه می شود.
۵۰۰.

تأثیر تمرین مقاومتی بلندمدت بر عوامل رشدی و انسولین پلاسمایی دو بیمار مبتلا به سوختگی شدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی سوختگی انسولین پژوهش مورد منفرد عوامل رشدی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۱۳ تعداد دانلود : ۹۲۱
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هشت ماه تمرین مقاومتی بر سطوحIGF1 , GH و انسولین پلاسمای افراد با سوختگی شدید بود. روش پژوهش از نوع مورد منفرد با طرح خط پایه چندگانه شرکت کنندگان بود. آزمودنی های این پژوهش دو زن با سوختگی شدید با میانگین سنی 20 تا30 سال در بیمارستان سوانح و سوختگی بودند، که پس از تعیین خط پایه، طی هشت ماه مداخله انفرادی، تمرینات مقاومتی را انجام دادند و یک ماه پس از پایان مداخله به مدت دو ماه پی درپی تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. نمونه های خونی به صورت ناشتا و 24 ساعت پس از تمرینات در پایان هر ماه گرفته شد. تحلیل دیداری، تمرینات مقاومتی در هر دو آزمودنی موجب تغییر در PND (75 درصد برای آزمودنی اول در GH و 5/87 درصد برای آزمودنی دوم) و PND در ( IGF1برای هر دو آزمودنی100 درصد) و PND (انسولین آزمودنی اول 5/62 درصد و در آزمودنی دوم50 درصد) شد. به نظر می رسد تمرین مقاومتی طولانی مدت موجب افزایش هورمون ها و عامل رشدی در افراد با سوختگی شدید شده و در نتیجه موجب تسریع در بهبود جراحت ها شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان