فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۰۱ تا ۲٬۳۲۰ مورد از کل ۱۰٬۸۴۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثر بازیافت فعال و غیرفعال بر توانایی حفظ تکرار، مقدار لاکتات و درک فشار بین نوبت های فعالیت مقاومتی است. 18 مرد تمرین کرده در دو جلسة مجزا، حرکات پرس سینه و اسکات پا را چهار نوبت با وزنه ای معادل 75 درصد یک تکرار بیشینه تا سر حد واماندگی اجرا کردند، به گونه ای که 9 آزمودنی بازیافت غیرفعال (نشستن روی صندلی) و 9 آزمودنی بازیافت فعال (تمرین کششی) را بین وهله های تمرین اسکات انجام دادند. بعد از 48 ساعت، آزمودنی ها جلسه ای مشابه را با حرکت پرس سینه اجرا کردند. مدت بازیافت بین نوبت ها سه دقیقه بود و تمرین با مترونوم و زمان سنج دیجیتال کنترل شد. بعد از هر نوبت، تعداد تکرارها، نمونة خونی و میزان درک فشار ثبت شد. برای تحلیل داده ها، از روش آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر و عامل بین گروهی (4×2×2) و آزمون t جفت شده استفاده شد. در حرکت پرس سینه، بین حفظ تکرار پس از بازیافت فعال نسبت به غیرفعال در وهله های دوم، سوم و چهارم تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0p≤) و در حرکت اسکات پا، پس از بازیافت فعال و غیرفعال تفاوت معنی داری در وهلة چهارم مشاهده شد (05/0p≤). بازیافت فعال باعث کاهش معنی دار لاکتات خون و میزان درک فشار نشد (05/0p>). این پژوهش نشان می دهد بازیافت فعال (تمرینات کششی)، در مقایسه با بازیافت غیرفعال باعث بهبود حفظ تکرار، کاهش لاکتات خون و میزان درک فشار بین نوبت های تمرین مقاومتی نمی شود.
تاثیر هشت هفته تمرینات شدید غیر هوازی و مصرف مکمل امگا-3 بر فاکتورهای التهابی در موشهای نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، مطالعه مصرف امگا-3 و فعالیت ورزشی شدید غیر هوازی بر برخی عوامل التهابی در موشهای نر است. به همین منظور160سر موش نر از نژاد سوری با میانگین سنی2 ماه و میانگین وزنی 3±36 گرم انتخاب و به چهار گروه کنترل (40 سر)، مکمل (40سر)، تمرین (40 سر) و مکمل –تمرین (40سر) تقسیم شدند. در ابتدا 10 سر موش از هر گروه جهت تعیین مقادیر پیش آزمون متغیرها کشته شدند. برنامه تمرینی شامل هشت هفته و هر هفته شامل سه جلسه دویدن روی تردمیل بر اساس سرعت، شیب و مدت زمان دویدن بود. هر روز به مدت 8 هفته مقدار 2/0 میلی لیتر امگا3 به موشهای دو گروه مکمل و مکمل -تمرین خورانده شد. برای اندازه گیری سطوحIL-17، CRP وCPK از 10 سر موش هر گروه، نمونه خونی گرفته شد بدین صورت که هر دو هفته یک بار قبل از شروع تمرینات و پس از پایان تمرینات (پنج نوبت). برای تعیین تفاوت بین گروهها از روش تحلیل واریانس تعاملی (ANOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری در سطوحIL-17، CRP وCPK در بین گروهها وجود دارد. همچنین آزمون تعقیبی نشان داد این تفاوت بین گروه تمرینی با گروههای مکمل و مکمل – تمرین است (p<0.05). نتایج کلی نشان می دهد در زمانی که فعالیت ورزشی شدید غیر هوازی انجام می شود، مصرف مکمل امگا3 یا باعث کاهش و یا حداقل منجر به کاهش شیب افزایشی فاکتورهای التهابی می شود.
بررسی ارتباط تعهد سازمانی و دلبستگی شغلی و مقایسه آن بین دبیران تربیت بدنی مرد آموزشگاه های نواحی هفت گانه مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط خودکارآمدی شغلی با عملکرد پژوهشی اساتید تربیت بدنی در دانشگاه های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، تعیین ارتباط خودکارآمدی شغلی با عملکرد پژوهشی اساتید تربیت بدنی در دانشگاه های شهر تهران است. به این منظور، 116 استاد و مدرّس تربیت بدنی با میانگین سن 7/3±36 سال و سابقة تدریس 75/2±6/5 سال از دانشگاه های شهر تهران (11 دانشکده) در نیم سال دوم تحصیلی 1388- 89 انتخاب شدند و پرسشنامه های اطلاعات فردی و خودکارآمدی شغلی اساتید تربیت بدنی را تکمیل کردند. برای امتیازدهی فعالیت های پژوهشی از آیین نامة وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برای ارتقای مرتبة اعضای هیئت علمی دانشگاه ها استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره در سطح 05/0≥p تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد عملکرد پژوهشی اساتید با باورهای خودکارآمدی آنان در تدریس تئوری (001/0≥p ,48/0=r)، پژوهش (001/0≥p ,73/0=r)، تدریس عملی (01/0≥p ,41/0=r) و خودکارآمدی شغلی (001/0≥p ,54/0=r) ارتباط معنیداری دارد. علاوه بر این، تحلیل رگرسیون نشان داد خودکارآمدی در تدریس تئوری (002/0=p ,386/0= β)، پژوهش (001/0>p ,401/0= β) و در تدریس عملی (037/0=p ,331/0= β) پیش بینیکننده های معنیدار عملکرد پژوهشی میباشند که 6/31 درصد از واریانس عملکرد پژوهشی را تبیین میکنند. یافته های این تحقیق پیشنهاد میکند که باورهای خودکارآمدی در قبال پژوهش، تدریس تئوری و تدریس عملی، به ترتیب، تعیین کننده های مهم عملکرد پژوهشی میباشند. این نتایج در راستای بهبود بهره وری پژوهشی اساتید تربیت بدنی قابل استفاده است.
مقایسه میزان علاقه مندی و عوامل انگیزشی بازیکنان تیم های ملی هندبال ایران و کره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، مقایسه میزان علاقه مندی به شرکت در ورزش هندبال و عوامل انگیزشی مؤثر میان بازیکنان تیم های ملی هندبال ایران و کره برای شرکت در چنین ورزشی بوده است. این تحقیق به روش علّی- مقایسه ای انجام شد. جامعه آماری شامل: کلیه بازیکنان (28 نفر) تیم های ملی هندبال ایران و کره شرکتکننده در سیزدهمین دوره مسابقات هندبال مردان قهرمانی آسیا بوده است. دو پرسشنامه استاندارد انگیزش شرکتکنندگان(PMQ)، شامل: پرسشنامه علاقه مندی شرکتکنندگان به فعالیت ورزشی(ASPFQ) و پرسشنامه جمعیت شناختی، ابزارهای تحقیق را تشکیل دادند. در این تحقیق، برای توصیف داده ها (توزیع فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آزمون فرضیه ها ازتحلیل واریانس (ANOVA)، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چندعاملی(MANOVA) استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس تفاوت معنیداری را بین عوامل انگیزشی بازیکنان ایران و کره (**558/8= F ،001/0= P) جهت شرکت در ورزش هندبال نشان داد. ضریب همبستگی پیرسون عوامل هشت گانه انگیزش بازیکنان دو کشور را برای شرکت در ورزش هندبال، مثبت و مرتبط (05/0≥ P & 01/0≥ P ) نشان داد. در نهایت نتایج تحلیل واریانس چندعاملی تفاوت معنیداری (**569/15= F ، 001/0= P) را بین ملیت و شرکت در فعالیت های ورزشی نشان داد. به منظور توسعه و رشد میزان مشارکت و علاقه مندی به ورزش هندبال در کشور، نیازمند برنامه ریزی گسترده بر اساس اولویت بندی عوامل انگیزشی توسط بازیکنان تیم ملی ایران و مقایسه آن با تیم ملی کره هستیم.
تعیین واولویت بندی معیارهای انتخاب مربیان تیم های ملی در چند ورزش گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثر فعالیت بدنی کوتاه مدت و بلند مدت با شدت بسیار پایین بر یادگیری و حافظه فضایی موش آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد علمی متعددی نشان دهنده اثرات مثبت فعالیت بدنی بر سیستم عصبی بویژه یادگیری و حافظه می باشد. با این وجود اطلاعات کمی درباره اثر فعالیت بدنی با شدت بسیار پایین و همچنین طول دوره تمرین بر عملکرد شناختی وجود دارد. در این پژوهش اثر فعالیت بدنی کوتاه مدت و بلند مدت با شدت بسیار پایین بر یادگیری و حافظه فضایی موش صحرایی نر جوان بررسی گردید. آزمودنی های تحقیق رت های نر بالغ نژاد آلبینو- ویستار بودند که به صورت تصادفی در سه گروه فعالیت بدنی کوتاه مدت، بلندمدت و گروه کنترل تقسیم شدند. پس از پایان دوره تمرین، آموزش و آزمون حیوانات با استفاده از ماز آبی موریس انجام گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. در مرحله اکتساب بین یادگیری فضایی گروه های فعالیت بدنی کوتاه مدت و بلند مدت با شدت بسیار پایین و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود نداشت (0/05 ≤P). اما در آزمون حافظه فضایی، هر دو گروه فعالیت بدنی کوتاه مدت و بلندمدت، در شاخص های مدت زمان صرف شده در ربع دایره هدف، مسافت طی شده و مدت زمان تاخیر در یافتن سکو عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشتند (0/01 ≥P). بین یادگیری و حافظه فضایی دو گروه فعالیت بدنی کوتاه مدت و بلندمدت تفاوت معنی داری مشاهده نشد(0/05 ≤P). یافته های تحقیق حاضر نشان داد، هر دو نوع فعالیت بدنی با شدت بسیار پایین تاثیری بر یادگیری فضایی ندارد، اما حافظه فضایی را به طور معنی داری بهبود می بخشد. همچنین اگرچه فعالیت بدنی بلندمدت باعث تقویت بیشتر حافظه فضایی شد اما اختلاف معنی داری بین فعالیت بدنی بلندمدت و کوتاه مدت مشاهده نشد. بر این اساس می توان گفت احتمالاً مکانیسم های درگیر در بهبود حافظه و یادگیری متفاوتند، و متناسب با افزایش در زمان ورزش، عملکرد شناختی بهبود نمی یابد.
تأثیر یک دوره تمرین هوازی موزون بر سطوح استراحتی ویسفاتین و برخی عوامل خطرزای متابولیک زنان دچار اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویسفاتین، آدیپوکین تازه کشف شده ای است که با چاقی افزایش می یابد. به روشنی مشخص نیست که تمرینات موزون هوازی می توانند با تغییرات توده چربی و سطح چربی های خون در کاهش غلظت ویسفاتین پلاسما مؤثر باشند. هدف از این پژوهش تأثیر یک دوره تمرین هوازی موزون بر سطوح استراحتی ویسفاتین و برخی عوامل خطرزای متابولیک زنان دچار اضافه وزن بود. 23 نفر از دانشجویان دختر چاق با دامنة سنی 29- 18سال و BMI برابر یا بیشتر از 30 کیلوگرم بر متر مربع و محیط دور کمر برابر یا بیشتر از 88 سانتی متر، که در هیچ گونه برنامة تمرینی منظم و سازمان یافته شرکت نداشتند انتخاب شدند و
به طور تصادفی در 2 گروه کنترل (10 نفر) و تجربی(13 نفر) قرار گرفتند. برنامة تمرین ورزشی هوازی شامل 8 هفته تمرین هوازی موزون، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه بود که با 55 درصد ضربان قلب بیشینه در هفتة اول شروع شد و
به تدریج با پیشرفت برنامة تمرینی به 70 درصد ضربان قلب بیشینه رسید. غلظت ویسفاتین و انسولین ناشتا به روش الایزا، کلسترول، تری گلیسرید، لیپوپروتئین با دانسیتة بالا و لیپوپروتئین با دانسیتة پایین و گلوکز به روش آنزیماتیک و مقاومت به انسولین با معادلة HOMA اندازه گیری شد. از آزمون t همبسته و مستقل به ترتیب برای بررسی تغییرات درون گروهی و
بین گروهی با سطح معناداری α ≤ 0. 05 استفاده شد. نتایج نشان داد اجرای 8 هفته تمرین هوازی موزون به کاهش معنی دار سطح سرمی ویسفاتین پلاسما منجر شده است(002 /0=p) ، همچنین تمرین هوازی موزون موجب کاهش معنی داری در غلظت تری گلیسرید پلاسما (04 /0=p) ، کلسترول پلاسما (02 /0=p) ، غلظت LDL پلاسما (01 /0=p) و همچنین افزایش معنی داری در غلظت HDL پلاسما (005 /0=p) شد. علاوه بر این تغییر معنی داری در غلظت انسولین، گلوکز و مقاومت به انسولین مشاهده نشد. به نظر می رسد 8 هفته تمرین هوازی موزون می تواند از طریق کاهش تودة چربی بدن، محیط دور کمر، باسن، کاهش وزن و بهبود نیمرخ های لیپیدی از جمله کاهش LDL، تری گلیسرید، کلسترول و افزایش HDL در کاهش ویسفاتین پلاسما در زنان چاق مؤثر باشد
اثر هشت هفته تمرینات فوتبال بر غلظت متابولیت های نیتریک اکساید (NO) در بازیکنان فوتبال دسته اول دانشگاه های کشور و بررسی ارتباط آن با گرفتگی عضلات
حوزههای تخصصی:
نوار گردان ساده، قابل برنامه ریزی و ارزان قیمت ایرانی برای تمرین جوندگان آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تحقیقات در حوزة فیزیولوژی ورزش گسترش زیادی یافته است. بسیاری از تحقیقات تلاش می کنند تا پاسخ ها و سازگاری های بدن به تمرین یا فعالیت بدنی را تشریح کنند. در بسیاری از موارد به علت محدودیت های قانونی و اخلاقی، انسان مدل مناسبی برای مطالعه این سازوکارها نیست. در چنین شرایطی حیوانات آزمایشگاهی به ویژه موش های صحرایی و سوری الگوی مناسبی برای این تحقیقات به شمار می روند. تردمیل وسیلة مناسبی برای نیل به این هدف است. با استفاده از تردمیل
می توان به راحتی مدت، شدت و نوع تمرین را دستکاری کرد. بنابراین هدف از این پژوهش طراحی و ساخت مدل جدید و
اصلاح شدة تردمیل ویژة جوندگان آزمایشگاهی است. تردمیل ساخته شده مزایایی در مقایسه با نمونه های داخلی و خارجی
دارد که از آن جمله می توان به 12 محفظه بودن، قابل برنامه ریزی کامپیوتری بودن، جا به جایی و حمل نسبتا آسان، کارکردن آسان، وزن سبک، شیب مثبت و منفی، دامنه سرعت صفر تا 100 متر بر دقیقه، شوکر دستی و اتومات، ارزان بودن و تکیه بر دانش و توان داخلی اشاره کرد.
مقایسه اضطراب شناختی و اضطراب بدنی ورزشکاران مرد و زن در سطوح مختلف رقابت*(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تدوین معیارهای انتخاب مربیان ملی والیبال کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در ورزش یکی از عوامل مهم در موفقیت تیمهای ورزشی، نقش مربی آن تیم می باشد. یک مربی کارآمد با استفاده از دانش و تجربه خود می تواند موجب توسعه عملکرد ورزشکاران و در نهایت تیم خود شود. هدف از انجام تحقیق حاضر، تدوین معیارهای انتخاب مربیان ملی والیبال کشور بود.
روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی- پیمایشی اطلاعات مربوط به معیارهای انتخاب مربیان والیبال کشور با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. سپس با استفاده از نظرخواهی، میزان اهمیت هر یک از این معیارها در انتخاب مربیان ملی والیبال کشور بررسی شد. بدین منظور، تعداد 92 نفر از مدیران، مربیان، نخبگان و بازیکنان به عنوان پاسخگو، در این مطالعه شرکت کردند.
یافته ها: نتایج این مطالعه ارتباط معنی دار بین گروه های مدیران، مربیان، نخبگان و ورزشکاران در مورد شاخص های چهارگانه فنی، مدیریتی، اجتماعی و شخصیتی انتخاب مربیان والیبال کشور نشان نداد. همچنین از دیدگاه کل پاسخگویان در مورد شاخص ها یا انتخاب مربیان تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در نهایت از دیدگاه کل پاسخگویان به ترتیب، شاخص های فنی، مدیریتی، شخصیتی و اجتماعی مربیگری، بیشترین اهمیت را در انتخاب مربیان ملی والیبال کشور دارا بودند.
نتیجه گیری: با توجه به نظرات پاسخگویان، شاخصهای مدیریتی، فنی و اجتماعی، مهمترین ویژگیهای مربیان ملی والیبال کشور است
سازگاری های عصبی و عملکردی به تمرین پلایومتریک در مقابل ترکیب پلایومتریک و دو سرعت در فوتبالیست های نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سازگاری های عصبی و عملکردی به تمرین پلایومتریک در مقابل ترکیب پلایومتریک و دو سرعت بود. در این پژوهش 22 بازیکن نوجوان فوتبال با میانگین سن 82/0±28/14 سال، وزن 5/7±18/41 کیلوگرم، قد 36/9±5/154 سانتی متر و چربی بدن 68/2±43/7 درصد به صورت دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند، گروه اول شامل 8 نفر، تمرین پلایومتریک در کنار مهارت های فوتبال؛ گروه دوم شامل 7 نفر، تمرین ترکیب پلایومتریک و دو سرعت (ترکیبی) در کنار مهارت های فوتبال؛ و گروه سوم شامل 7 نفر فقط تمرین مهارت های فوتبال را به مدت شش هفته (16 جلسه تمرین) انجام دادند. قبل و بعد از تمرین عملکرد بازیکنان با آزمون های دو سرعت 5، 10 و 20 متر، چابکی (10 متر زیگزاگ)، پرش از حالت ایستاده (CMJ) و بوسکو 5 ثانیه ارزیابی شد. به منظور ارزیابی سازگاری های عصبی، قبل و بعد از دوره تمرین الکترومایوگرافی سطحی (SEMG) از عضلات پهن جانبی و داخلی در حالت ایستا و رفلکس هافمن از عضله نعلی در حالت استراحت انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t زوجی و آنالیز واریانس یکسویه استفاده شد و سطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شد. هر دو گروه پلایومتریک و ترکیبی کاهش های معناداری در زمان دو سرعت 5 متر (97/5-، 87/3- درصد)، 10 متر (05/4-، 33/2- درصد)،20 متر (64/2-، 64/1- درصد)، چابکی (99/8-، 5/7- درصد) و افزایش های معناداری درCMJ (95/12، 3/7 درصد) و بوسکو 5 ثانیه (08/14، 44/13 درصد) نشان دادند. گروه کنترل تنها کاهش معناداری در زمان چابکی (4/5- درصد) نشان داد. SEMG عضله پهن جانبی گروه پلایومتریک (54/36 درصد) و عضله پهن داخلی گروه ترکیبی (06/15 درصد) افزایش معناداری نشان دادند. رفلکس هافمن در هیچ یک از گروه ها تغییر معناداری نشان نداد.
تاثیر رقابت رسمی فوتبال بر غلظت کورتیزول، تستوسترون و ایمونوگلوبولین A بزاقی بازیکنان مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، تعیین تاثیر رقابت رسمی فوتبال بر غلظت کورتیزول، تستوسترون و ایمونوگلوبولین A بزاقی بازیکنان مرد بود. به این منظور، 14 بازیکن ثابت با میانگین سنی 3/4 ±24/28 سال به طور مساوی از دو تیم رو در رو در جام حذفی سال 1388 انتخاب شدند. نمونه های بزاقی در زمان استراحت و بلافاصله بعد از نیمه اول، قبل از نیمه دوم و بعد از نیمه دوم گردآوری و مقادیر مربوط به غلظت کورتیزول و تستوسترون با استفاده از روش رادیوایمنواسی و غلظت ایمونوگلوبولین A با استفاده از روش نفلومتری تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر و t جفت شده در سطح 05/0 P≤ صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که اثر اصلی مسابقه فوتبال بر تغییرات غلظت کورتیزول، تستوسترون و ایمونوگلوبولین A بزاقی بازیکنان مرد معنی دار است (001/0 P<). این یافته ها پیشنهاد می کند که رقابت رسمی فوتبال ممکن است به کاهش غلظت ایمنوگلوبولین A در بازیکنان مرد منجر شود و بازیکنان را در معرض ابتلا به عفونت مجاری تنفس فوقانی قرار دهد.
مقایسه اثرشدت تمرینات هوازی بر عاملهای خطرزای قلبی- عروقی در مردان بزرگسال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Musculoskeletal Assessment in Soccer: A Review Rahnama, N(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Muscular strength is generally measured using either of the following methods، one repetition maximum (1- RM) of a weight-lifting exercise، a resisted maximal effort and portable or laboratory-based dynamometry. The 1- RM method refers to measurements of maximum strength using a strength training device such as a barbell or stationary weight-lifting machine. Dynamometry can be divided into two separate methods according to the muscle action involved. Isometric dynamometers assess the force exerted during static muscular actions typically associated with the back، legs and upper limb، e.g. hand (grip). The classical method of recording isometric muscle strength was cable tensiometry، later replaced by use of load cells and force transducers. In experimental studies، maximal voluntary contraction (MVC) is employed as the criterion for muscle strength، typically registered using strain-gauge assemblies. Such devices are relatively inexpensive and convenient to use in and out of the laboratory. Hand grip dynamometers are possibly the most widespread devices for measuring strength however there is concern regarding the strength in the muscle involved in isometric gripping and the generalisation to large muscle group or whole-body strength.The main limitation of such dynamometers is that they do not replicate sport specific activity. Dynamic strength assessment is the preferred method when assessing athletic performances opposed to isometric testing because of the large neural and mechanical differences between isometric and dynamic muscular action. This recommendation is supported by a number of studies that have found a poor association between isometric strength and dynamic performance in strength-based activities.Isokinetic dynamometry is used to assess dynamic muscle action whereby the velocity of limb movement is held constant throughout the range of movement and the resistance applied is equal to the muscular torque during the movement. Such a device allows accurate measurement of torque throughout many limb movements under concentric and eccentric muscle actions. With the subject maintaining a static position، the dynamometer also allows measurement during isometric muscle action. In order to measure absolute strength it is advised that a relatively low velocity is used to allow for production of maximal torque throughout the movement. The protocol used to establish maximum torque can vary، but this function is most often evaluated following several submaximal repetitions and from the first two or six maximal repetitions. Although such dynamometers allow for isolation of specific muscle groups through a single joint motion، they are limited in their representation of typical sports activities. In this paper some important isokinetic parameters relevant to soccer will be discussed.
مقایسه تأثیرچربی تحت جلدی دانشجویان پسر غیر ورزشکار دانشگاه گیلان (hdl) آلفالیپوپروتئین ، (ldl)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور مقایسه ی تاثیر دو نوع فعالیت هوازی یک جلسه ای بر میزان تغییرات‹LDL-C› ،‹HDL-C› وچربی تحت جلدی ،تعداد 20 نفر از مردان 20-25 سال از دانشجویان غیر ورزشکاردانشگاه گیلان که درسال تحصیلی 77-78 مشغول به تحصیل بودند، بطور غیر تصادفی انتخاب شدند.میانگین سن ،وزن وقد افراد به ترتیب 29/2?8/21 سال، 36/5 ?65/64 کیلوگرم و49/5? 174 سانتی متر برای گروه یک ‹فعالیت دوتناوبی › و 32/ 1?2/23 سال، 29/10? 4/69 کیلوگرم و39/5? 8/172 ساتیمتر برای گروه دو‹فعالیت دایره ای با وزنه›بود.برنامه ی فعالیتی هردوگروه به ترتیب شامل یک جلسه فعالیت دوتناوبی‹هوازی› به مدت 40 دقیقه شامل 10 دقیقه گرم کردن،20 دقیقه دوتناوبی هوازی ‹4 ست:4 دقیقه دونرم وآهسته ،1 دقیقه پیاده روی› با 60-80 درصد ،ضربان قلب بیشینه‹MHR ›و10 دقیقه سرد کردن برای کروه 1ویک جلسه فعالیت دایره ای با وزنه ‹هوازی› به مدت 40 دقیقه ،شامل 10 دقیقه گرم کردن ،20 دقیقه فعالیت دایره ای با وزنه ‹شامل 10 ایستگاه› با 60-80 درصد ضربان قلب بیشینه‹MHR› و10 دقیقه سرد کردن برای گروه دو بود .برای به دست آوردن اطلاعات خام ،درصد چربی تحت جلدی بدن ونمونه های خون آزمودنی ها قبل وبعد از یک جلسه فعالیت اندازه گیری شد وپس از تجزیه وتحلیل آماری براساس تست t student در سطح 5درصد وبا ضریب اطمینان 95 درصدنتایج زیر حاصل شد :الف)یک جلسه فعالیت دو تناوبی بر میزان HDL-C، LDL-Cوچربی تحت جلدی تاثیر معنی داری نداشت؛ ب)یک جلسه فعالیت دایره ای با وزنه بر میزان HDL-Cتاثیر معنی داری داشت، ولی برمیزان LDL-C وچربی های تحت جلدی تاثیر معنی دار نداشت. در پایان نتیجه گرفته شد که یک جلسه فعالیت هوازی دایره ای با وزنه نسبت به یک جلسه فعالیت هوازی دوتناوبی بر سطح چربی های پلاسما تاثیر بیشتری دارد.
Modification of Physical Education Course in Higher Education (Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Physical education course is compulsory in higher education system of Iran. The curriculum focuses on physical fitness tests and student marks are apparently based on them. Students are dissatisfied with marking system and think it is unfair and biased. This destroys incentive and reduces the probability of a student''s engaging in physical activity. This study aimed to modify the evaluation system of the course. During three subsequent semesters all participants were tested and marked by a new psychomotor test battery accompanied by new standards. The study included the whole population of 2651 female and 992 male subjects (age 18-24 years). Tests were administered by the same standards، but different administrators in every semester. Test Battery included Stork stand test، Sit-ups، 30 meter sprint، Sargent vertical jump، Sit and reach، Pull-ups، T-test، Trunk lift، Phantom chair، and PACER. Demographic data included age، weight، stature، and BMI. A new set of norms and standards were set for evaluation of the course. Distribution line-charts of new marks were compared to older ones. For females، distribution of marks became closer to ideals، whilst for boys it did not take place. Standardization of fitness testing and scoring neither resolved abnormal distribution of final marks nor eradicated dissatisfaction of students with their marks. It is likely that instructors had alternated final marks based on their subjective understanding of achievements of students in affective and cognitive domains. It seems likely if standardization of scores for affective and cognitive achievements is added to standardization of fitness scores، the marking system might improve.