فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۲۵۸ مورد.
فیزیک جدید و فلسفه ایران باستان
حوزههای تخصصی:
زمان و ابدیت
مکتب یوگا
مغان چه کسانی بودند
حوزههای تخصصی:
مقدمه ای بر نظام دینی وداها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در وداها و مهمتر از همه « ریگ ودا » با صورت اولیه هندوئیزم روبرو می شویم. نظام دینی موجود در وداها از زمان شکل گیری تا ادوار بعدی هندوئیزم یعنی عصر « براهمنه ها» و « اوپانیشادها» ، نشان از تحول فکر دینی سرایندگان وداها دارد. اینکه صورت اصلی دین در وداها چگونه است، دیدگاه هند شناسان و دین پژوهان متفاوت است. برخی یکتاپرستی محض را صورت اصلی و قطعی وداها می دانند، گروهی « هنوئیزم» را صورت واقعی و تمام وداها تلقی می کنند و برخی دیگر چندگانه پرستی را تنها صورت فکر دینی ودایی بشمار می آورند. مقاله حاضر مدعی است که وداها صورت واحدی از فکر دینی را ارائه نمی کنند ، بلکه این کتب از زمان شکل گیری تا ورود به عصر براهمنه ها تحولات زیادب پذیرفته و بواسطه این تحولات هر سه صورت دینی یاد شده و نیز صورت ضعیفی از تفکر وحدت وجودی را نشان می دهد. ضمناً در این نوشته اشاره ای به معاد شناسی ، اهریمن شناسی و اساطیر آفرینشی وداها هم شده است.
نقش معرفت برتر در نیل به نجات از دیدگاه اوپانیشادها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، پس از بیان گزارشی اجمالی در باب ویژگی و مضامین اوپانیشادها، سعی بر آن است که به پرسش های اساسی در باب معرفت و نقش بنیادین آن در مسأله ی نجات پاسخ داده شود.
مقاله ی پیش رو مشتمل بر سه بخش است. در بخش اول، از دوران بزرگ تاریخ حکمت هند سخن رفته است. در بخش دوم، از تاریخ نگارش و مضامین اوپانیشادها سخن به میان آمده و گفته شده است که مباحث مندرج در اوپانیشادها چیزی است از جنس مکاشفه و شهود نه دلیل و استدلال. در بخش سوم این نوشتار، بیان شده است که معرفت به آتمن در اوپانیشادها بنیاد نجات است. در این بخش، دو تصویر از معرفت مطرح می شود: 1. معرفت برتر1، 2. معرفت فروتر2. معرفت فروتر معرفتی است اکتسابی که به امور و لذایذ ناپایدار این جهان مربوط است. به همین دلیل، فاقد اهمیّت نجات بخشی است.
معرفت برتر همان معرفت بنیاد یا معرفت به آتمن است. این مرتبه از معرفت به حقیقت فناناپذیر مربوط می شود. برای وصول به این مرتبه از معرفت، آدمی باید دل خود را از خواهش های نفسانی پاک کند. چه رهایی از خواهش های نفس و شور خودخواهی است که آدمی را به نجات می رساند. در اوپانیشادها، وصول به مکشه یک نوع تحوّل معرفت شناختی است.
هویّت هرمس مؤسّس جاودان خرد
حوزههای تخصصی:
آیا حکمت و فرهنگ با تالس و فلسفه یونان آغاز شد یا منشاء کهن تری در شرق داشته است؟ نظر غالب بر این است که تمدّن و فلسفه از یونان و با تالس آغاز شد ه است، امّا ما با نظر شیخ اشراق موافقیم که خاستگاه حکمت را نبوّت و هرمس میداند. هرمس در یونان، تات در مصر، اَخنُوخ در کتاب مقدس، هوشنگ در متون ایرانی و ادریس نبی در متون اسلامی بر هم منطبق و حکایت از شخصی با هویت مشابه دارند.
هرمس از نوادگان شیث فرزند حضرت آدم است و پس از آن دو، اوّلین فردی است که به نبوّت رسیده است. او بنیان گذار بسیاری از علوم مانند خط، طبابت، کیمیا، نجوم، حکومت و حکمت است. از این لحاظ در یونان وی را Trismegitos و در منابع اسلامی المثلث بالحکمة نامیده اند.
زمینه ایرانی مفهوم یهودی - مسیحی ""راز"" (MYSTERION)
حوزههای تخصصی:
فلسفه های دیگر: چین عقل (فلسفه آسیای شرقی بیش از هر چیز به دنبال ایجاد هارمونی در جهان کائنات است)
حوزههای تخصصی:
تحقیق درباره وندیداد
حوزههای تخصصی:
گونه شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان چینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرگیا و ویگیانه: فراشناخت و عقل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
زیباشناسی بنیادی در فلسفه هیدگر و حکمت دائویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیباشناسی دائویی مبتنی بر نیروی خلاقانه دائو است که منشأیی پیشاوجودشناختی دارد. زمینه خاستگاهی خلاقیت که از دائو ناشی می شود، شالوده هنر را در تفکر دائویی تشکیل می دهد. معنابخشی در هنر و زبان در اندیشه دائویی با ادراک دائو و یگانگی با آن میسر است. هیدگر در آثار متأخرش در تحلیل خویش از زبان، تفکر و شعر، مسائل زیباشناختی ویژه ای را مورد توجه قرار می دهد و بر درونی بودن تعلق تفکر و شاعری به یکدیگر تأکید می کند. به علاوه، هیدگر دائو را تفکری شاعرانه می شناسد و بر آن است که وقتی تفکر شاعرانه رخ می نماید، وجود و اندیشه یکی و همان می شوند. در اندیشه دائویی، این همانی تفکر و شعر، عدم تمایزی زیباشناختی است که در ادبیات دائوییسم، هوان چِن (Huan Chen) خوانده می شود. تا زمانی که شاعر خود را با حقیقت عینی چیزها کاملاً یکی نداند، خودآگاهی شاعرانه تحقق نمی یابد و این همانا تفکر شاعرانه با تجربه مقدم بر وجودشناسی است که هیدگر بدان دست یافته بود. این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش است که حس استحسانی در اندیشه هیدگر چگونه و تا چه حدی با زیباشناسی دائویی قرابت دارد. به عبارت دیگر، با توجه به نمونه های آثار دائویی و اندیشه های هیدگر می توان مفاهیمی مانند یگانگی، توازن و انکشاف را از منظر زیباشناسی در این دو تفکر بررسی کرد. چه بسا واکاوی این پرسش بتواند به فهم نگرش زیباشناختی هیدگر در آثار متأخرش کمک کند.