این مقاله به نقد و تفسیر چهار اثر از مادام دولافایت - نویسنده قرن هفده فرانسه - پرداخته است. تجزیه و تحلیل چهار رمان: پرنس دومونپانسیه، کنتس دوتاند، زئید و پرنسس دو کلو نشان می دهد که ساختار آنها کما بیش یکسان است، هر چند نامها و خصوصیات شخصیتهای داستانی این رمانها تغییر می کند. به همین جهت برای تجزیه و تحلیل هر اثر از مدل کنشی استفاده کرده ایم. مدل کنشی زیر شاخه ای از علم نشانه شناسی است که به ما امکان می دهد اعمال شخصیتهای داستانی و همچنین روابط بین آنها را بررسی کنیم. برای تجزیه و تحلیل متون از یک منظر فمینیستی به این آثار خواهیم نگریست. روند کار در هر چهار اثر یکسان است؛ بدین منظور ابتدا هر داستان به واحدهای کوچک روایی (سکانس های متوالی) تقسیم شده و در پایان به این نتیجه رسیده ایم که کلیه این واحدها به طور زنجیره وار به همدیگر پیوسته اند و در انتها به درس اخلاقی مورد نظر نویسنده ختم می شوند.
هدف از نگارش این مقاله آن است که عوامل ظهور نقد جدید راتوصیف و تحلیل نماید. عواملی چون پیشرفت سریع علم، تحولات قابل ملاحظه اجتماعی، ایستایی ادبیات و نقد ادبی، انقیاد از ارزش های اخلاقی و اجتماعی دوره ویکتوریا (1901-1832) به عنوان سدی در راه پیشرفت ادبیات و نقد ادبی، تمرکز بر اولویت نویسنده به جای اولویت متن، یافته های روانشناسی فروید(Freud)، یونگ (Jung) و برگسون (Bergson) و بالاخره نارضایتی گسترده عمومی از وضعیت ادبی قرن نوزدهم، نقادان تصویر گرایی چون ای .ا.ریچاردز(I.A.Richards) را بر آن داشت تا در نظریات ادبی خود بیشتر به متن توجه نمایند و راه را برای شکوفایی نقد جدید هموار سازند. این مقاله همچنین اصول کلی نقد جدید و محدودیت های آن را بررسی خواهد کرد.
از جمله شعرهای سهراب سپهری که بسیار مورد توجه منتقدان و محققان ادبی قرار گرفته، شعر "نشانی" است که نخستین بار در کتاب حجم سبز منتشر گردید. رضا براهنی در کتاب طلا در مس و سیروس شمیسا در کتاب نقد شعر سپهری قرائتهای نقادانهای از این شعر به دست دادهاند. وجه اشتراک این دو قرائت، استناد به مفاهیم و مصطلحات عرفانی برای رمزگشایی از معنای شعر "نشانی" است. در مقالة حاضر، رهیافت دیگری برای نقد این شعر اختیار شده است که معنای شعر را در درجة نخست در متن شعر و نه در زمینهای عرفانی خارج از شعر میجوید. به این منظور، در این مقاله ابتدا آرای نظریهپردازان فرمالیسم (شکل مبنایی در نقد ادبی) به اجمال معرفی شده و سپس شعر "نشانی" با به کارگیری رهیافت فرمالیستی و به ویژه با استناد به مفهوم تباین و تنش در ساختار شعر نقد شده است. در این نقد، استدلال گردیده است که میتوان "نشانی" را متنی قائم به ذات فرض کرد و صناعات ادبی این شعر را در چارچوب ساختار تنشآمیز آن مورد تحلیل قرار داد.