فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۶۶۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر تلاش می کند شیوة نوع بندی جملات امری را در گونة گفتاری فارسی در قالب برنامة کمینه گرا تبیین نماید. از این رو، با الگوگیری از رویکرد هان و شواگر سازوکار حاکم بر جوازدهی جملات امری در فارسی بررسی می گردد. چارچوب نظری این پژوهش، نظریة بازبینی مشخصه ها و فرضیة گروه متمم نمای انشقاقی ریتزی (1997) است. ابتدا استدلال می شود که در ساخت های امریِ بی نشان و نشان دار، حرکت آشکار فعل به هستة گروه منظوری ناممکن است، در ادامه، پیشنهاد می گردد در ساخت های امری بی نشانِ مثبت، نوع بندی از طریق مطابقة مشخصة [+ امری] فعل با مشخصة [- امری] هستة گروه منظوری، و در ساخت های امری بی نشان منفی، نوع بندی از طریق حرکت مشخصة [+ امری] فعل به هستة گروه منظوری و ابقای مشخصة [+ منفی] بر روی فعل صورت می گیرد. در ساخت های امری نشان دار، ابتدا فعل تحت فرایند پیش گذاری، در هستة گروه نقشی مبتدا یا تأکید فرود می آید و سپس در ساخت مثبت، میان مشخصة [+ امری] فعل با مشخصة [- امری] هستة گروه منظوری مطابقه ایجاد می شود و در ساخت منفی، مشخصة [+ امری] فعل به هستة گروه منظوری حرکت می کند و مشخصة [+ منفی] بر روی فعل باقی می ماند.
داده های گویشی: واژه ها و اصطلاحات مربوط به درخت بنه، سقز و سقزکاری در هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حالت غیرفاعلی در تالشی: موردی از هم آیندی حالت، چندمعنایی و دستوری شدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هم آیندی حالت هنگامی رخ می دهد که حالت های مختلف دستوری در یک صورت واجیِ واحد تظاهر یابند. با آنکه برخی زبان شناسان بر اتفاقی بودن آن توافق دارند، از دیدگاه درزمانی، صورت واجی مذکور، بازمانده یک نظام حالت چندعضوی است که به اعتقاد نگارندگان با وجود تمایزات صوری و نقشی، همگی از یک هسته معنایی مشترک برخوردار بوده اند. در این مختصر برآنیم تا با بررسی نقش های معنایی متفاوتی که حالت غیرفاعلی در گویش تالشی به نمایش می گذارد، چندمعنایی را به عنوان انگیزه رخداد هم آیندی، و نقش معنایی مالک را به عنوان هسته معنایی مشترکی معرفی نماییم که در بازنمایی دیگر حالت ها دستخوش بسط استعاری شده است. پیرو رویکرد بسط استعاری هاینه و همکاران (1991) و نقشة معناییِ نروگ و ملچوکف (2009) این روند بسط استعاری و در نتیجه چندمعناشدگی حالت را شاهدی بر حضور فرایند دستوری شدگی می دانیم.
بررسی تابوی زبانی و واژگان اهریمنی در فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از اندیشمندان حوزه های علوم انسانی چون مردم شناسی، روان شناسی، جامعه شناسی و زبان شناسی به تابوهای زبانی و واژگان اهریمنی، به خاطر ارزش های اخلاقی و فرهنگی آن توجه کرده اند. تابو منعی است در برابر نیروی سترگ، که هم مقدس است و هم نامقدس، و نیز در جامعه شناسی زبان، واژه هایی است که کاربرد آنها ممنوع و مایه شرم و بیزاری است. اندیشمندانی چون فردیناند دو سوسور و کلود لوی- استراوس به تقابل های دوگانه ساختاری پرداخته اند و می توان نظرات آنها را در امور مقدس و نامقدس، زیبا و زشت، و اهورایی و اهریمنی گسترش داد. در فارسی باستان و میانه، واژگان ناهنجار برای اهریمنان و واژگان خوب برای اهوراییان به کار می رفت. در فارسی دری نیز برخی واژه ها برای اهریمنان به کار می رفته که با این کار، گاه زهر بدزبانی آن برای مردمی که با واژگان اهریمنی ناآشنا بودند گرفته می شد. قلمرو کار مقاله، نمونه وار شامل فرهنگ افسانه ای و مردمیِ ایران می گردد و روش پژوهش تحلیلی و برپایه نظریه تقابل های دوگانه است.
بررسی مؤلفه های زبانی شعر کودک در ترانه های کودکانه و لالایی های تالشی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترانه های عامیانه ویژه کودکان بخش مهمی از زندگی فرهنگی جامعه را تشکیل می دهد. این ترانه ها کارکردهای ایجاد نشاط و آرامش و پرورش و تربیت غیرمستقیم کودکان را نیز دارد. با بررسی نشانه های زبان شعر کودک در عامه سروده های کودکانه، درجه انطباق این اشعار با قواعد شعری و زبانی شعر رسمی مشخص می شود و می تواند فرضیه وجود الگویی نشانه ای-زبانی واحد در ساخت شعر کودک در هر دو شکل رسمی و عامیانه را اثبات نماید. بدین منظور مقاله حاضر با رویکرد نشانه شناختی برجسته ترین نشانه های زبانی شعر کودک را در ترانه های کودکانه و لالایی های تالشی جنوبی بررسی کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد عامه سروده های کودکانه تالشی از قواعد شعری و نشانه های زبانی شعر کودک رسمی پیروی می کند. درجه این انطباق در نشانه موسیقی بیش از سایر نشانه ها و در نشانه یکپارچگی معنایی کمتر از دیگر نشانه های زبانی دیده شد. نیز نتایج یادشده از لالایی ها بیش از ترانه ها دریافت گردید.
فرایند تکرار در گویش کردی کلهری براساس نظریة بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از فرایندهای واژه سازی در گویش کردی کلهری تکرار است که در آن، تمام یا بخشی از واژه تکرار، و واژه جدیدی ساخته می شود که یا معنای جدیدی دارد، یا بر معنای پایه تأکید دارد، و یا شدت آن را نشان می دهد. در این مقاله فرایند تکرار را در گویش کردی کلهری از دیدگاه نظریه بهینگی بررسی کرده ایم تا اولاً چگونگی فرایند تکرار در این گویش مشخص شود، ثانیاً در چارچوب گونه معیار نظریه بهینگی، که به نظریه تناظر مشهور شده است، فرایند تکرار را در این گویش تحلیل کنیم. داده های این تحقیق با روش میدانی (مصاحبه با گویشوران بومی) و روش اسنادی (فرهنگ های لغت گویش کردی کلهری) گردآوری شده و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر دو نوع فرایند تکرار کامل و ناقص در گویش کردی کلهری وجود دارد، و با توجه به مرتبه بندی محدودیت های جهانی مطرح در نظریه بهینگی می توان انواع فرایند تکرار را در این گویش تحلیل نمود.
گندم در فرهنگ و گویش مردم تنگستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنگستان شهرستانی است در استان بوشهر با مرکز اهرم. اساس اقتصاد این شهرستان بر پایه کشاورزی، دامداری و ماهیگیری استوار است. مردم تنگستان به گویشی به نام «تنگستانی» یا «تنگسیری» سخن می گویند که از گویش های ایرانی دسته غربی، گروه گویش های جنوب غربی است. گندم از محصولات مهم کشاورزی این منطقه به شمار می آید. این محصول از آن رو برای مردم تنگستان اهمیت دارد که افزون بر درآمدزایی، ماده اولیه نان و بسیاری از خوراکی های محلی دیگر است. کاه و باقی مانده ساقه گندم برای علوفه چهارپایان کاربرد دارد و گاهی نیز گندم به جای پول نقد مبادله می شود. از این رو، کشت گندم عملی آیینی به شمار می آید که با آداب و رسومی خاص همراه است؛ اگر چه بسیاری از آیین ها و واژگان ثبت شده در این نوشتار، تنها در یاد و خاطره کشاورزان سال خورده یافت می شود. هدف این پژوهش از سویی، ثبت آداب و رسوم و آیین ها و از سویی دیگر، گردآوری واژگان و اصطلاحات مربوط به گندم در گویش تنگستانی است. آنچه در این نوشتار آمده حاصل پژوهش های میدانی و گفت و گو با کشاورزان سال خورده روستای جمالی، از توابع تنگستان است. مطالب در دو بخش تنظیم شده است: نخست، گندم در فرهنگ مردم تنگستان؛ دوم، واژگان و اصطلاحات مرتبط با گندم در گویش تنگستانی.
توالی صفات در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل تأثیرگذار بر توالی صفات در زبان فارسی از مسائل مهم این پژوهش است. برای این منظور، از پیکره ای نوشتاری و گفتاری، 3136 صفت بررسی شد. عوامل بررسی شده عبارت اند از: طول صفت، مشخصة اسمی (اسمی بودگی)، نزدیکی معنایی، مقایسه ناپذیری، طبقه بندی معنایی دیکسون، درجه بندی انتزاعی- عینی، تجانس معنایی و بار عاطفی، بسامد پیکره ویژه و بسامد. نتایج تحلیل نشان می دهد تمام متغیرهای فوق به غیر از متغیر معنایی دیکسون بر توالی صفات در زبان فارسی اثرگذارند. برای تعیین میزان تأثیر هریک از عوامل به بررسی چندعاملی پرداختیم. تحلیل آماری نشان داد که متغیر واجی مهم ترین عامل در پیش بینی توالی صفات است. عامل کاربردی بسامد پیکره ویژه در جایگاه دوم قرار دارد و عوامل معنایی شامل تجانس معنایی و بار عاطفی و متغیر درجه بندی انتزاعی- عینی در رتبة سوم. قدرت پیش بینی تحلیل برابر با 63 % بود، یعنی با استفاده از متغیرهای مذکور می توان تا میزان 63% توالی صفات را در زبان فارسی پیش بینی کرد.
ساخت ارگتیو و فروپاشی آن در گویش کرمانجی خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گویش کرمانجی که دربخش هایی از خراسان نیز به آن تکلم می شود در واقع یکی از گویش های ایرانی شمال غربی است که به رغم هم جواری با بسیاری از زبان ها مانند فارسی، ترکی، عربی، روسی، و ارمنی و از دست دادن برخی از ویژگی های صرفی و نحوی خود، یکی از مهم ترین مشخصه های تمایزدهندة صرفی و نحوی به نام نظام حالت دهی ارگتیو- مطلق را حفظ نموده است. این نوع نظام حالت دهی ازجمله ویژگی هایی است که هنوز در برخی از گویش های ایرانی (مانند کرمانجی، تالشی، تاتی، بلوچی و غیره) باقی مانده است در حالی که در برخی دیگر (مانند فارسی معاصر،کردی مرکزی و جنوبی، لری، مازندرانی، گیلکی و غیره) به کلی از بین رفته است و جای خود را به انواع نظام های حالت دهی دیگر از جمله فاعلی- مفعولی داده است. در این تحقیق،ضمن بررسی انواع نظام های حالت، نخست نظام حالت ارگتیو در گویش کرمانجی در خراسان بررسی و آن گاه با مراجعه به تعدادی از موارد فروپاشی و تبدیل آن به نظام های دیگر، خصوصاً نظام حالت دهی افقی، نشان خواهیم داد که این گویش از نظام حالت ارگتیو گسسته برخوردار است.