فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۶۶۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله تکمله ای بر تصحیح قصه حسین کرد شبستری، به کوشش ایرج افشار و مهران افشاری است که به دو بخش تقسیم می شود: بخش نخست نقد ضبط و تصحیح ابیاتی از شاعران مختلف، در لابه لای قصه که در آن، این ابیات به سه بخش تقسیم شده اند: ابیات با ضبط درست و سراینده مشخص که مصححان به سرایندگان یا مأخذ اشعار اشاره نکرده اند؛ ابیاتی که از نظر وزن و قافیه اشکالی ندارند، اما سراینده آنها نامعلوم است؛ ابیاتی که در ضبط و تصحیح آنها اشکال یا اشکالاتی وجود دارد و ضبط ناصحیح، اختلالاتی در وزن و قافیه آنها به وجود آورده که مصححان اثر، آنها را تصحیح نکرده اند یا در شعر شاعر تصرف شده و درنتیجه، بیت یا ابیات دیگری عرضه شده است. این ابیات بیشتر با مراجعه به آثار شاعران و توجه به سنت ادبی فارسی تصحیح شد. در بخش دوم این مقاله ضبط برخی کلمات، به ویژه کلمات و جملات ترکی، بررسی و تصحیح شده و تعلیقات روشن کننده بر آنها افزوده شده است؛ در این بخش با مراجعه به دو نسخه خطی، فرهنگ های ترکی به فارسی، یافتن قرائن کمک کننده در متن و متون دیگر و همچنین توجه به بافت داستان و متن، کلمات و جملات، از حیث تلفظ و معنی، تصحیح و تعلیقاتی بر آنها نوشته شد.
واژگان، جملات و عبارات ترکی اقتضا می کرد مصححان نگاه دقیق تری به این مقوله ها می کردند که متأسفانه چنین نیست و در مقاله حاضر، تمرکز بر روی آنها بوده است. با افزودن این تصحیحات و تعلیقات می توان متن منقح تری از قصه حسین کرد شبستری به دست داد.
بررسی دستگاه و صرف فعل در گویش بوالخیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرکز دهستان بوالخیرِ بخش دلوار از شهرستان تنگستانِ استان بوشهر، روستای بوالخیر است. بوالخیری، گونه ای از گویش تنگستانی (تنگسیری) است. برای تشکیل پیکره زبانی این پژوهش، از مصاحبه با گویشوران، ضبط گفتار و آوانگاری داده های صوتی استفاده شده و روش این پژوهش، ترکیبی از روش های میدانی و توصیفی– تحلیلی با ابزاری کتابخانه ای است. داده ها با همین روش ها و با کمک الفبای آوانگاری بین المللی (I.P.A) جمع آوری، واکاوی و توصیف شده اند. در پژوهش حاضر، تجزیه ساختاری و استخراج ویژگی ها و ساختمان افعال، جایگاه تکیه و صرف افعال در وجه، باب و زمان های مختلف در بوالخیری، واکاوی شده است. براساس یافته ها، فعل در این گویش دارای دو ماده گذشته یا حال و وجوه امری، التزامی یا اخباری است. از ویژگی های مهم این گویش، می توان به حالت ارگتیو فاعلِ افعال ماضی متعدی اشاره کرد. این حالت در بوالخیری، به صورت کنایی گسسته است. در این گویش، صرف افعال معلوم و مجهول در زمان های حال و گذشته است و ساختار خاص افعال آینده فارسی معیار وجود ندارد و همان فعل مضارع اخباری برای بیان فعل مستقبل به کار می رود. تکیه در اغلب افعالِ مثبت و منفیِ این گویش، بر هجای اول است.
تَکوک (ریتون) در شاهنامه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مصرع از شاهنامه، «یکی بورِ ترکی چو گوری به تن» در اواخر پادشاهی بهرام پسرِ اورمَزدِ (Urmazd) ساسانی از جامِ مَیِ بزرگی سخن رفته است که نام آن به صورت های «بورِ ترکی» bur-e torki، «پور ترکی» pur-e torki و «تورِ ترکی» tur-e torki تصحیف شده اند. در این جستار نشان داده شده است که در پشتِ این صورت های تصحیف شده، واژه دشوارِ تَکوک takuk (Pah. takōk; Av. gaō-dana)، به معنی «ریتون» (rhyton)، جامِ باده به اشکالِ حیواناتی چون اسب و شیر و جز آنها، به کار رفته است که کاتبان آن را نشناخته و به صورت های بالا ساده کرده اند. در این جستار به جای این صورت های تصحیف شده، سه فرض پیشنهاد شده است: «بُورْ تکوکی» bur (bōr?)-takuki (تکوکی به شکل اسبِ بور)، «زَرْ تکوکی» zar-takuki (تکوکی زرّین) و «پُرْ تکوکی» por-takuki (تکوکی پر از مَی) که فرض سوم محتمل تر است.
تحلیل فرایند شکل گیری معنا از طریق نظام های گفتمانی نشانه معناشناختی در داستان زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه معناشناسی گفتمانی علمی است که به مطالعه فرآیندی زبان می پردازد. این علم نشانه را به عنوان مبدأ و معنا را مقصد کار خود در نظر می گیرد. نشانه معناشناسی گفتمان را به عنوان حوزه کاری خود برمی گزیند. ازآنجایی که ادبیات از نمونه های گفتمان های پویاست، نشانه معناشناسی گفتمانی با بررسی عناصر دخیل در این گفتمان ها و روابط بین این عناصر، به کشف فضاهای معنایی مخفی می پردازد. پژوهش حاضر در پی بررسی فرآیند تولید معنا و نظام های گفتمانی مؤثر در این فرآیند در عناصر داستانی زال و رودابه شاهنامه فردوسی بر اساس رویکرد نشانه معناشناسی گفتمانی است. در بررسی این روایت مشخص شد که سوژه کنشی به جهت کسب ارزش و رفع نقصان خواهان داشتن فرزند است؛ اما رفع این نقصان باعث اولین تنش و چالش در سیر روایت می شود. سوژه با طرد نوزاد سپیدموی که مغایر با هنجارهای اجتماعی است، سعی در رفع چالش دارد، اما طرد فرزند چالش های بیشتری را پیش روی کنشگر اصلی و حتی دیگر کنشگران روایی قرار می دهد. در واقع، طرد فرزند در این روایت امکان اضمحلال معنا را فراهم می سازد. دراین بین، آنچه جریان معناسازی را تداوم می بخشد تبدیل شدن سوژه کنشی به سوژه شوشی و تغییر فضای روایت به فضایی حسی-ادراکی است. در واقع، حکیم فردوسی با استفاده از راهکارهای عاطفی و بهره بردن از نظام های معنایی از قبیل کنش، شوش، بوش، تخیل و اسطوره جریان معناسازی را تداوم می بخشد.
تحلیل انتقادی منظومه های «آقادار» و «فوخوس» شیون فومنی براساس ویژگی های گفتمانی و دال های ارزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه های نمادین شیون فومنی مملو از دال های هدفمند ارزشی گفتمان ساز مؤلف است. در دو منظومه «فوخوس» و «آقادار» شاعر از انواع نمادها جهت برجسته سازی گفتمان ها بهره می برد. کثرت گفتمان ها در این منظومه ها با بهره گیری از دال های ارزشی، محققان این پژوهش را به این امر ترغیب می کند که با برشمردن ویژگی های گفتمانی هریک از این آثار به ابعاد وسیعی از جهان بینی های ادراکی دست یابند. ازاین رو، رویکرد انتقادی لاکلائو و موفه، مدل پیشنهادی جهت بررسی دال شناسی ارزشی شخصیت های نمادین در این دو منظومه است. با استناد به داده های متنی منظومه ها، انواع دال های هدفمند با بهره گیری از روش کیفی شناسایی شد و در نهایت، کاربست مدل انتقادی نامبرده بر دو منظومه، یافته هایی را دربر داشت: منظومه آقادار علاوه بر پنج گفتمان اصلی از دو گفتمان فرعی انسان شناختی و طبیعی نیز بهره می برد. از نتایج دیگر این پژوهش، چرخش های گفتمانی است که در این دو منظومه یافت می شود. همچنین با بررسی انواع دال های مرکزی و شناور دو منظومه فوخوس و آقادار، دو دال مرکزی اصلی به ترتیب بختک و ازگیل هستند؛ دال اصلی منظومه فوخوس تک مدلولی، اما دال اصلی منظومه آقادار از منظر دو شخصیت اصلی، دومدلولی است.
بررسی جایگاه و مقوله نحوی وجه نمای «چِمان» در کُردی کلهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجهیت در زبان های مختلف به کمک مقوله های دستوری متفاوت ازجمله صفات وجهی، قیود وجهی، افعال کمکی وجهی و افعال واژگانی وجهی بیان می شود. در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، از رویکرد شاخص بنیاد چینکوئه (2004) استفاده شده است تا ماهیت عنصر «چِمان» و به طور خاص مقوله و جایگاه نحوی آن در کردی کلهری مشخص گردد. از شمّ زبانی یکی از نویسندگان که گویشور کردی کلهری است در ارائه و تحلیل داده ها استفاده شده است. با استناد به شواهدی مانند «اختیاری بودن حضور این عنصر در جمله»، «نپذیرفتن پیشوند نفی»، «به کار نرفتن آن با وجه التزامی» و «قرارگرفتن بعد از قیدهای ارزیابی» نشان داده شد که عنصر مذکور به مقوله دستوریِ قید تعلق دارد و با قائل شدن به وجود فرافکن وجه معرفتی بر فراز گروه زمان در این زبان، به این نتیجه رسیدیم که جایگاه نحوی این عنصر به مثابه قید وجهی، شاخص فرافکن وجه معرفتی است. همچنین مشاهده شد که رویکرد شاخص بنیاد چینکوئه کفایت لازم را برای توصیف و تبیین ماهیت و رفتار «چمان» در این گونه زبانی دارد.
سرنام پنداری و ریشه شناسی شاعرانه (معرفی و توصیف دو هنرسازه تازه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره انواع هنرسازه ها در آثار ادبی گوناگون نوشته های بسیاری به چاپ رسیده است، اما ازآنجاکه هنر و هنرسازه ها را نمی توان محدود کرد، پژوهشگر ادبی هنوز هم می تواند انواع دیگری از این ابزارها را کشف و توصیف کند. نگارندگان در این نوشتار کوشیده اند به دو هنرسازه بپردازند که ظاهرا تاکنون توجه ادب پژوهان را به خود جلب نکرده اند. این دو ابزار عبارت اند از سَرنام پنداری و ریشه شناسی شاعرانه. در سرنام پنداری (تسامحا سرواژه پنداری)، شاعر/ نویسنده می کوشد هر یک از واج ها یا تک نگاره های یک واژه را واج یا تک نگاره آغازینِ واژه ای دیگر بپندارد و با این کار واژه بسیط را سرنام تلقی کند. درواقع با این حسن تعلیل، به صورتی هنری معانی دیگری به معنای اصلی واژه افزوده می شود که در ساختمان و ریشه آن واژه وجود ندارد. در ریشه شناسی شاعرانه (هنجارگریزی ریشه شناختی)، شاعر/ نویسنده برای واژه ریشه ای می سازد تا معنای موردنظر خود را بدان واژه تحمیل کند. برخلاف ریشه شناسی عامیانه، ریشه شناسی شاعرانه کاملا آگاهانه است. اطلاعات این مقاله به روش کتابخانه ای گردآوری شده و روش تحقیق نگارندگان توصیفی تحلیلی است.
زبان و مراقبت: بررسی کیفی ادراکی زبان آموزان ایرانی بر اساس نظریه مراقبت نادینگز و لوگ استروپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
47 - 71
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه کیفی، بررسی روابط میان معلمان و زبان آموزان بر اساس نظریه مراقبت نادینگز (1988) و لوگ استروپ (1997) است. در این پژوهش، مفهوم مراقبت با جنبه های زبان شناختی چون تعامل زبانی و انتقال معنایی بررسی شده است، که از طریق آن ها رابطه مراقبتی میان معلم و دانش آموز ایجاد می شود. برای جمع آوری داده ها، با ده زبان آموز در مدارس مصاحبه انجام شد. سپس داده ها با استفاده از مراحل کدگذاری نظریه داده بنیاد[1] (کربین و استراس[2]، 1990) و نرم افزار مکس کیودا نسخه 24 تحلیل گردید. در این تحقیق، 22 کد فرعی و چهار کد اصلی شناسایی شد و مدل نظری جدیدی برای رابطه مراقبتی معلم-دانش آموز ارائه گردید. مقوله های اصلی این رابطه شامل ارتباط و تعامل، شیوه های آموزشی، درک و حمایت، و ویژگی های فردی معلمان بود. همچنین، مقوله های فرعی شامل احترام، رابطه متقابل، توجه فردی، گوش دادن با حوصله به دانش آموزان، گفت وگو با دانش آموزان، سواد رابطه ای، شجاعت معلم در آغاز ارتباط مراقبتی، صداقت، دلسوزی، تشویق، جذب کامل، جابجایی انگیزشی، حمایت احساسی، ارتباط بر پایه اعتماد، محیط حمایتی، استفاده از روش های آموزشی مناسب، در دسترس بودن معلم، تعامل دانش آموزان، انتظارات واقع گرایانه از دانش آموزان، پاسخ دهی، و ایجاد سرگرمی و طنز بودند. این تحقیق درنهایت نشان می دهد که چگونه ویژگی های روانشناسی زبان و زبانشناسی کاربردی می توانند نقش مهمی در درک و تقویت ارتباطات آموزشی داشته باشند. یافته های این مطالعه با توجه به دیدگاه روانشناسی به چندین پیامد آموزشی برای سیاست گذاران آموزشی، معلمان و زبان آموزان اشاره دارد تا مفهوم «مراقبت» را بهتر بشناسند و به کارگیرند و این امر به رشد حرفه ای معلمان و بهبود آموزشی دانش آموزان کمک خواهد کرد.
بررسی، نقد و تحلیل واژگان معادل یابی شده درسنامه زیست شناسی دوره متوسطه اول و دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
139 - 158
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به مطالعه موردی واژه های معادل یابی شده در درسنامه زیست شناسی پرداخته شده و سنجش میزان مقبولیت واژه های تخصصی معادل یابی شده به زبان فارسی در درس زیست شناسی دوره متوسطه اول و دوم، بر اساس مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بر پایه معیارهای واژه سازی و واژه گزینی نقد و بررسی شده است. روش تحقیق به صورت کیفی و کمی است. در روش کیفی، پرسش نامه ای از نوع نگرش سنجی بسته به صورت جداگانه به 50 دانش آموز داده شده است و در روش کمی، داده ها با تحلیل آماری بیان شده اند تا تأثیر واژه های معادل یابی شده بر استقبال کاربران سنجیده شود. نتایج تحقیق با توجه به ساخت واژه های معادل یابی شده از نظر بهره وران تفاوت معناداری را نشان می دهد؛ یعنی دانش آموزان با همان اصطلاحات و واژگان تخصصی لاتین بهتر می توانند معنی واژگان را مفهوم سازی و درک کنند. به همین دلیل واژه ها به سه دسته (آشنا، نسبتاًآشنا و ناآشنا) تقسیم شده اند و نظر دانش آموزان در مورد کل واژه های معادل یابی شده بررسی و تحلیل گردید که نتیجه منفی بود. نظر دانش آموزان به این اشاره دارد که معادل های ارائه شده برای واژه های ناآشنا مناسب نیستند؛ اما معادل های ارائه شده برای واژه های آشنا و نسبتاًآشنا از نظر ایشان مناسب تر هستند.
بررسی گسترش معنا و بافت کاربردی واژه ها و اصطلاح ها به/ از حوزه خودرو در گونه گفتاری زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه ها و اصطلاح های بسیاری درباره حوزه خودرو دستخوش انواع گسترش معنا یا گسترش بافت کاربردی شده اند. پیکره زبانی این پژوهش مجموعه واژه ها و اصطلاح هایی است که با تغییر معنا یا گسترش بافت کاربردی به حوزه خودرو راه یافته یا از حوزه خودرو به گنجینه واژگان زبان فارسی افزوده شده است. هدف اصلی این پژوهش توصیفی- تحلیلی ارائه و تعریف این واژه هاست. سپس به چگونگی رخداد این تغییرها و گسترش ها با بهره گیری از نظریه «ربط» اسپربر و ویلسون پرداخته شده است. طبق نتایج گویشوران زبان فارسی با توجه به دانش ها، تجربه ها و اطلاعات زمینه ای مشترکشان هم معنای اولیه این دست واژه ها و اصطلاح ها را می دانند، هم به معانی و کاربرد گسترش یافته آنها دسترسی دارند. مطابق نظریه «ربط» هنگامی که شنونده واژه یا اصطلاحی درباره حوزه خودرو دریافت می کند، با در نظر گرفتن بافت موقعیت، آن را با اطلاعات زمینه ای خود می سنجد و تطبیق می دهد و سرانجام درک می کند منظور گوینده معنی اولیه آن واژه و اصطلاح، یا معنی گسترش یافته آن است. دلیل این بده بستان واژه ها و اصطلاح ها جدایی ناپذیری حوزه ترابری از زندگی انسان و بهره بردن از ویژگی های خودرو در توصیف برخی از ویژگی های بدن و رفتار انسان است.
دستوری شدگی ساخت آینده در برخی زبان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۹) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
43 - 69
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل درونی دگرگونی های زبانی فرایند دستوری شدگی است و منظور از آن اعطای ماهیت یا نقشی دستوری به واژه ای است که پیش تر آزاد و مستقل بوده است. بررسی های تاریخی بیانگر آن است که اکثر فعل های کمکی در بسیاری از زبان های دنیا قبلاً فعل واژگانی بوده اند و کاربرد ثانوی آنها در نقش فعل کمکی نتیجه موردی از دستوری شدگی با عنوان معین شدگی است. این مقاله با بررسی شواهد و نمونه هایی از برخی از زبان های ایرانی میانه و نو، به ویژه زبان ها و گویش های مرکزی ایران، مشخص می سازد که به موازات و مشابه با آنچه در تحولِ زبان فارسی میانه به نو رخ داد و فعل واژگانی «خواستن» با تبدیل شدن به فعل کمکی برای بازنمایی مفهوم آینده مورد استفاده قرار گرفت، در این زبان ها نیز فعل جعلی «کامیدن» دستخوش تغییر شده و به فعل کمکی آینده ساز تغییر یافته است. ولی با این تفاوت اساسی که در این زبان ها فعل مذکور با از دست دادن کاربرد واژگانی خود به عنوان یک واژه مستقل، به طور کامل به فعلی کمکی یا در مواردی حتی به ادات کمکی تبدیل شده است.
تحلیل رایانشی زبان گونه براهویی رایج در جنوب کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
21 - 46
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی کمّی-رایانشی و با بهره گیری از روش های نوین گویش سنجی به تحلیل انبوهه زبان گونه براهویی رایج در شهرستان رودبارجنوب واقع در استان کرمان می پردازد. در این راستا به مدد امکانات بسته نرم افزاری گویش سنجی و نقشه نگاری، پراکنش جغرافیایی متغیرهای زبان شناختی موجود در این گونه زبانی را ارائه می دهد. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه ای حاوی 208 واژه و 10 جمله پایه بر اساس پرسشنامه های «طرح ملی اطلس زبانی ایران» و «فهرست واژگان پایه موریس سوادش» بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از تحلیل و پردازش داده ها نشان داد این زبان گونه دارای وجوه اشتراک و افتراقی با گویش رودباری رایج در منطقه رودبارجنوب است. وجه اشتراک این زبان گونه با گویش رودباری کاربرد همخوان های لبی /gʷ/ و /χʷ/، واج چند زنشی /r/ و واکه های مرکب /Iə/ و /ʊə/، سخت کامی شدگی و سایشی شدگی است و وجه افتراق آن با گویش رودباری مواردی همچون کاربرد واژگان خاص براهویی، وندهای مصدرساز /-eng/، جمع ساز æk/ و /k/، نمود استمراری æ/-/، نهی /pæ/ و /fæ/، نفی /pæ/، /piə/، /p/، /fæ/، /f/، /to/، /t/ و درنهایت کاربرد خاص زمان، وجه و نمود است.
حرکت تکواژ به عنوان راهکار رفع التقای واکه ها در کردی کلهری: تحلیلی در نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
110 - 87
حوزههای تخصصی:
حرکت تکواژ پدیده ای بسیار کمیاب است که در کردی کلهری بر پی بست ضمیری سوم شخص مفرد اعمال می شود، و انگیزه آن رفع التقای واکه هاست. فتاحی و کرد زعفرانلو کامبوزیا (۱۳۹۲) به بررسی یک نمونه از این روش از رفع التقای واکه ها در کردی کلهری پرداخته اند. در این پژوهش، افزون بر معرفی نمونه ای متفاوت از نمونه پژوهش مذکور، یافته های جدیدی به دست آمده و با یافته ها و نتایج پژوهشی پیشین در این زمینه مقایسه گردید. همچنین، در این مطالعه تحلیل های مربوط به حرکت تکواژ در چارچوب نظریه بهینگی موازی انجام شده است، تا از طریق کشف محدودیت های مرتبط و رتبه بندی آن ها مشخص گردد که چرا باوجود روش های رایج تری همچون حذف و درج، این مورد از التقای واکه ها در کردی کلهری صرفاً با حرکت تکواژ رفع می شود. پژوهش به صورت واج نگاری و بررسی داده هایی انجام شد که از طریق ۲۰ ساعت مصاحبه با ۱۵ گویشور کردی کلهری گردآوری شده بود. نتایج به دست آمده نشان می دهد که حرکت تکواژ علاوه بر بافت افعال پسوندی در مجاورت با پی بست تأکیدی نیز حرکت می کند و این حرکت نه فقط در مواجهه با التقای سه واکه، بلکه در التقای دو واکه نیز رخ می دهد. تحلیل های بهینگی نیز وجود محدودیت های فعالی را در این گویش آشکار کرد که رفع التقای واکه ها در این مورد خاص را با روش های رایج تر مجاز ندانسته و به همین سبب، راهکار حرکت تکواژ اعمال می گردد.
برگردان فارسی مقدمه دادستان دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۹) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
18 - 42
حوزههای تخصصی:
دادستان دینی نام کتابی به زبان پهلوی، شامل مقدمه و 92 پرسش و پاسخ است. مقدمه کتاب با حمد و سپاس دادار اورمزد و همه ایزدان و آفریدگان نیک آغاز می شود. سپس منوچهر، نویسنده کتاب، به تقدیر مؤمنان زردشتی می پردازد و با فروتنی آزردگی خود را به سبب القاب و صفاتی که در مدح او به کار برده اند بازگو می کند. او با اشاره به فرصت اندک برای پاسخ گویی، به بیان دیدگاه های خود در برابر احکام و اقوال مختلف دینی می پردازد. مقدمه با دعای خیر منوچهر پایان می یابد. نثر مقدمه دادستان دینی همچون متن کتاب بسیار پیچیده و خوانش آن دشوار است. سال ها پس از ترجمه وست (1882)، کرینبروک در 1995، مقدمه دادستان دینی را، براساس متن مُصَحَح تهمورث دینشاه انکلساریا، بررسی و به انگلیسی ترجمه کرد. در مقاله پیش رو، با نگاهی به کارهای پیشین، براساس همان متن مُصَحَح انکلساریا، آوانویسی و ترجمه ای به فارسی ارائه شده و اختلاف قرائت ها، ترجمه ها و یادداشت های دیگر در پانویس درج شده است. در پایان مقاله، گزیده ای از واژه ها همراه با برگردان فارسی فهرست شده است.
واج آرایی پایانه ی هجا در زبان ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
109 - 137
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی اصول واج آرایی حاکم بر زبان ترکی آذربایجانی گویش اردبیلی در چارچوب نظریه بهینگی می پردازد. هدف این است بر اساس محدودیت های واجی حاکم بر این زبان تعیین شود ساختار مجاز هجا در این زبان چگونه است؟ همچنین مشخص شود آیا توالی واکه ها در ترکی گونه اردبیلی مجاز است یا خیر؟ در تحقیق حاضر از دو روش میدانی و کتابخانه ای استفاده شده است. در مطالعات مربوط به پیشینه نظری و توصیفی به طور عمده از روش کتابخانه ای استفاده شده و گردآوری داده ها با مراجعه و مصاحبه با گویشوران اردبیلی بدون دخالت دادن متغیر جنسیت صورت گرفته است. گویشوران از افراد مسن انتخاب شده اند، تا افرادی باشند که کمتر تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته اند و به زبان اصیل صحبت می کنند. اصول واج آرایی عبارتند از چهار اصل: اصل توالی رسایی، اصل مرز اجباری، قانون مجاورت هجا و اصل آغازه بیشینه. این اصول در زبان ترکی گونه اردبیلی در چارچوب نظریه بهینگی موردبررسی قرار گرفته است. با بررسی داده های زبان ترکی گونه اردبیلی مشخص شد هر چهار اصل در این زبان فعال بوده و از اصول حاکم بر این زبان هستند؛ بدین صورت که اصل توالی رسایی از اهمیت و اولویت بسیار بالایی در این زبان برخوردار است. همچنین، اصل مرز اجباری نیز در گونه ترکی اردبیلی حاکم است و اگر به هنگام وند افزایی، التقای واکه ها رخ دهد، با اعمال فرآیند درج همخوان بین دو واکه، از نقض اصل مرز اجباری پیشگیری می شود. علاوه بر این، قانون مجاورت هجا در گونه ترکی اردبیلی حاکم است و پایانه هجای قبلی از آغازه هجای بعدی رسا تر است. با توجه به الگوی هجایی گونه ترکی اردبیلی که وجود آغازه ضروری است، به هنگام وند افزایی و هجابندی مجدد این اصل رعایت می شود و حتماً یک همخوان در جایگاه آغازه قرار می گیرد. اگر در مواردی مانند وام واژه هایی که وارد این زبان شده اند، این اصول نقض شوند، با اعمال فرآیند های واجی از قبیل درج و حذف از بروز ساختار های غیر مجاز در این زبان پیشگیری شده و ساختار مجاز در این زبان را به خود می گیرند.
مشخّصه های آکوستیکی و نرخِ تغییراتِ واکه های دوگانه گویشِ خواف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
127 - 111
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، پس از معرّفی و بررسی واکه های دوگانه گویشِ خوافی و ذکر نمونه هایی از کلماتِ دارایِ این نوع واکه ها، نتایج آزمایشی که برای اندازه گیری مشخّصه های آکوستیکی این واکه ها انجام پذیرفته، ذکر، بررسی و تحلیل شده است. مقاله حاضر بخشی از تحقیق مفصلی است که با هدف آوانگاری دقیق و علمی واحدهای واژگانی این گویش صورت گرفته و نتایج آن برای تألیف فرهنگ گویشِ خوافی و نیز گردآوری ادبیاتِ عامیانه آن ضروری است. در این مقاله، مشخّصه های آکوستیکی واکه های مذکور در واژه های تک هجایی بررسی گردیده است. این پژوهش مطابقِ روش سوکَده (2008) صورت گرفته است؛ براساس این شیوه، نخست میانگینِ بسامدِ سازه هایِ اول و دومِ آغازه و پایانه واکه هایِ دوگانه خوافی محاسبه و بررسی شده و سپس فضای واکه های مرکب این گویش ترسیم گردیده است. در ادامه مقاله، نرخِ تغییراتِ بسامدِ سازه هایِ اول و دومِ واکه هایِ دوگانه خوافی محاسبه و تحلیل شده است. مقاله با اندازه گیری دیرش این واکه ها به پایان می رسد. نتیجه کلّیِ این پژوهش نشان می دهد که حرکتِ سازه اوّلِ واکه هایِ دوگانه خوافی از واکه ای باز به سمت واکه ای بسته است و حرکتِ سازه دوم آن ها، غیر از [ou]، در جهت پیشین شدگی است.
گِل یا آهو؟ (پیشنهادی درباره تصحیح واژه ای در کتاب نهم دینکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس گواهی های متون ایرانی، فرّه کیانی به شکل های مختلف، ازجمله عقاب یا شاهین، قوچ یا رنگ، غُرم و گور تجلّی می یابد و شاه قانونی ایران را همراهی می کند؛ امّا در کتاب نهم دینکرد ، در ذکر اخبار گمراهی کی کاوس بر اثر فریبِ دیو خشم و تاختن آن شاه ورجاوند تا لبه تاریکی، فرّه کیان برخلاف موارد مذکور به صورت «گِل» (با املایِ تک غ [TYNA]) ظاهر می شود؛ لیکن چنین قالبی نه تنها مناسبتی با تجلیّات دیگرِ فرّه ندارد، بلکه با تفکّرات ایرانیان درباره ماهیّت فرّه نیز سازگار نیست. به همین سبب و نیز برمبنای پاره ای از قراین دیگر، به نظر می رسد املای مذکور در اینجا تصحیفی از ت ثب غ [TYBA] باشد که در متون پهلوی، هزوارشی برای āhūg «آهو» است. با اعمال چنین تصحیحی، از یک سو گزارش دینکرد درباره تجسّم مادّی فرّه کیانی هم سو و هماهنگ با گزارش متن های دیگر می شود و از دیگر سو مفاد این گزارش، تناقضی با تفکرات ایرانیان درباره ماهیّت فره کیانی نخواهد داشت.
بررسی نصاب های گویشی فارسی در سده های اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نصاب های زبانی و گویشی به عنوان نمونه ای از شعر تعلیمی در سده های اخیر با هدف کمک به حراست از واژه های زبانی و گویشی تنظیم شده اند. از واژه نامه های گویشی کهن می توان به «نصاب جامع اللغات» (قرن دهم هجری)، «نصاب صبوحی» و «نصاب طبری» (قرن سیزدهم هجری) اشاره کرد که اغلب براساس الگوی «نصاب الصبیان» ابونصر فراهی (قرن هفتم هجری) تدوین شده اند. در ایران با گستره وسیعی از زبان ها و گویش های محلی مواجه هستیم و از دیرباز یکی از راه های مؤثر حفظ و کمک به رونق آنها بهره گیری از زبان شعر برای ساده سازی به خاطرسپاری واژه های گویشی بوده است. وزن و قافیه و سادگی مضامین می تواند کمک شایانی به حفظ لغات و اصطلاحات گویشی کند. با وجود این برای بسیاری از زبان ها و گویش های کشورمان فرهنگ لغت منظومی در قالب «نصاب» در اختیار نداریم. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن ارائه نمونه هایی از اشعار نصاب های گویشی موجود به ویژگی های ساختاری آنها اشاره نماید تا انگیزه ای برای احیای این سنت شعری به عنوان یکی از رویکردهای فرهنگ نویسی در ایران باشد.
پسوندهای فریب کار زبان فارسی (ناگفته هایی درباره ساخت واژه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این گفتار ساخت واژه در زبان فارسی است. در این گفتار به واژه های مشتق پسوندداری پرداخته می شود که مطابق قاعده معمولی ساخت واژه زبان فارسی، قابل تحلیل نیستند، بلکه شیوه و روش خاصی را دنبال می کنند، درواقع جزئی از واژه های تاریخی زبان فارسی هستند و روش تاریخی ساخت واژی بر آنها حاکم است. این پسوندها عبارت اند از: -ار، -سار، -یار و -مان. ازآنجایی که تشخیص کارکرد این پسوندها در واژه های مشتق در تجزیه و تحلیل کار چندان آسان نمی نماید، در اینجا با عنوانِ «پسوندهای فریب کار» نام گذاری شده اند. طرح کردن این نمونه ها به پژوهشگران زبان فارسی کمک می کند تا از مسائل جزئی و ساده زبان، چشم پوشی نکنند و آنها را در کار بررسی زبان و به ویژه ساخت واژه و واژه سازی زبان فارسی هوشیار کند. اساساً بررسی های زبانی نیازمند این چنین ریزبینی های دقیق است.
بررسی جنبه های اجتماعی و ارتباطی استعاره در مناظره های انتخاباتی: کاربست نظریه نظام های پویا در تحلیل گفتمان استعاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد نظام های پویا چارچوبی را جهت توصیف استعاره در گفتگوهای رودررو ارائه می دهد که در آن استعاره نگاشت ثابت میان حوزه ها نیست؛ بلکه نوعی پایداری موقت است که از فعالیت نظام های در هم تنیده و مرتبط با کاربرد اجتماعی زبان و فعالیت شناختی حاصل می شود. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی کاربرد و درک عبارات استعاری در مناظره های انتخاباتی در زبان فارسی در چارچوب نظریه نظام های پویا می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است و داده های تحقیق از طریق مشاهده مناظره های مردمی مربوط به انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 1402 و از برنامه تلویزیونی به اضافه یک جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد که در کنش استعاری به عنوان فرایندی خودسازمانده، جنبه های بدنمند مربوط به تجارب پرتکرار زیستی از قبیل طرحواره های ذهنی دوری-نزدیکی (دور شدن از بحث) یا استعاره های اولیه ای نظیر مقاومت، ایستادن به صورت عمودی است(قد عَلم کردن) نقطه تعادل و بستر ظهور عبارات استعاری محسوب می شوند. به علاوه، تنوع در مفهوم سازی یک موضوع واحد (انتخابات) با استفاده از واژه های حامل متفاوت (قمار، حق)، باعث فهم و استدلال متفاوت از دنیای پیرامون و ظهور عبارات استعاری متنوع (تغییر فاز) در گفتمان می شود. ضمناً، بکارگیری استعاره های مفهومی(سیستان جسد نیمه جان یک انسان است)، استفاده از طرحواره نیرو (سنگین کردن بار طرح) و کاربرد عبارات استعاری بدیع (تقدیم کادو به مخالفین شرکت در انتخابات یا رقیب انتخاباتی) در کنار مؤلفه های فرهنگی و عناصر بافتی-شناختی به صورت غیرخطی و در مقیاس های زمانی و اجتماعی متفاوت شرایط مقتضی برای بیان نگرش و اقناع مخاطبین جهت شرکت یا عدم شرکت در انتخابات را فراهم می آورد.