فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۶۶۵ مورد.
اعتبارسنجی گویش سنجی کرانه جنوب خاوری دریای مازندران به روش بسامد آوایی هوپنبرووِرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقام بررسی های نوپای گویش شناسی رایانشی، داده های زبان مازندرانی -مستخرج از طرح ملّی اطلس زبانی ایران- با اعمال الگوریتم لِوِنشتین کاوش، و منطقه های گویشی در دامنه شمالی رشته کوه های البرز مکان یابی شده است. در این مقاله کوشیده ایم با واکاوی داده ها به روش تحلیل بسامد واکه، ضمن تشخیص متغیّرهای آواییِ مسبّب تفاوت های گویشی منطقه ای، پایایی و اعتبار یافته های گویش سنجی را بیازماییم؛ پژوهش حاضر، مبتنی بر روش توصیفی هم زمانی و به لحاظ دادگان میدانی است. موادّ زبانی متشکل از 113 مصاحبه است. میانگین سِنّی گویشوران 42 سال، متوسّط سواد آنها در حدّ آموزش ابتدایی و 34% آنها زن بودند. نقشه های بازنمودی و تفسیری حاصل، ضمن تأیید اعتبار یافته های پژوهش های پیشین با آلفای کرنباخ 84/0، تظاهر منطقه های گویشی را پشتیبانی می کند و بیانگر پایایی روش تحقیق و روایی پژوهش است.
تحلیل و توصیف فرایند کشش جبرانی در گویش کردی کلهری بر پایه نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش بر آن است، تا با استفاده از نظریه بهینگی، به تحلیل و توصیف فرایند ی در گوییِی پرداخته شود. در این مقاله سعییی با فرایندهای حذف و اضافه در این گویش مورد بررسی قرار گی های انتخابِ این فرایند، نسبت به سایر فرایند ها، در قالب نظریه بهینگی نمایش داده شود. همچنین نشان داده شده است نظریه بهینگی با گزینه های زنجیره ای در توجیه فرایی نسبت به نظریه بهینگیییِ بالاتری برخوردار است. شیوه گردآوری داده ها نیز به صورت میدانی ازمیان افراد سالخورده تا جوانان تحصیین از شم زبانی نویسنده نیز استفاده شده است.
سببی سازی به عنوان فرایند تغییر ظرفیت در زبان کردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ظرفیت، واژگان، از جمله افعال، را بر اساس نوع وابسته های همراهِ آنها در جمله، دارای ظرفیت می پندارد. در هر زبان فرایندهای مشخصی، از طریق تعداد متمم های نحوی در یک بند و یا به وسیله تغییر نقش های معنایی موضوع های یک محمول، باعث تغییر در ظرفیت فعل می شوند. در این مقاله سعی شده است تا با اتخاذ چارچوب نظریه ظرفیت، به تجزیه و تحلیل ساخت های سببی در زبان کردیِ سورانی پرداخته شود. جمله ها و داده ها ابتدا از متونِ مکتوب و گفتار عادیِ گویشوران استخراج و سپس، جهت توصیف و تحلیل، طبقه بندی شدند و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در پایان نتیجه گرفتیم که سببی سازی ازجمله فرایندهای افزایشِ ظرفیت است، که باعث تغییر نوع و تعداد وابسته های فعل در جمله، در زبان کردیِ سورانی می شود.
تأملی بر جاینام شناسی منطقة تات زبان شاهرود خلخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جاینام شناسی یا بررسی نام های جغرافیایی، از زیرشاخه های زبان شناسی است که اصول و قواعد خاصی دارد. این علم در ایران در دهه های اخیر رواج یافته، اما هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده است. جاینام ها در گ ویش های ایرانی کمتر از زبان فارسی بررسی شده است. تاتی عنوانی کلی از گویش های ایرانی است که در نواحی مختلف ایران و خارج از ایران رواج دارد و به دو دستة شمالی و جنوبی تقسیم می شود. بررسی جاینام های تاتی به شناخت بیشتر این گویش ها کمک می کند. هدف این مقاله ضمن طرح مسائل کلی در جاینام شناسی ایرانی، انواع جاینام های منطقة تات زبان شاهرود خلخال، با تمرکز بیشتر بر روستای «درو» dərav مطالعه شده و ویژگی های زبانی آنها بررسی شده است.
خوشه دوهمخوانی آغازین در گویش سیستانی از دیدگاه واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گویش سیستانی یکی از گویش های شرقی ایران امروز است که برخی ویژگی های آوایی، واجی، صرفی و نحوی متفاوت با زبان فارسی در آن مشاهده می شود. یکی از ویژگی های واجی منحصر به فرد این گویش، کاربرد متعدد خوشه دوهمخوانی آغازین در ابتدای هجا است. شواهد به دست آمده از گویش سیستانی نشان دهنده وقوع فرایندهای واجی در آغاز هجا و منتهی شدن به خوشه دوهمخوانی آغازین در این جایگاه می باشد. این پژوهش قصد دارد فرایندهای واجی به کاررفته در آغاز هجا را که منجر به ایجاد برخی خوشه های دوهمخوانی آغازین می شوند دریابد و از طریق واج شناسی خودواحد به طور کامل به ساختار درونی هجاهای این گویش نفوذ نموده و آنها را تحلیل و بررسی کند. واج شناسی خودواحد اولین بار توسط گلداسمیت (1976) مطرح گردید. گلداسمیت بازنمایی واجی را به صورت شبکه ای از چند لایه و در فضای چندبعدی که هر بعدش یک یا چند مشخصه آوایی مستقل دارد، مطرح نموده است. در این پژوهش ابتدا هجاهایی که دارای خوشه همخوانی آغازین هستند، جدا گشته و سپس بر طبق نظریه گلداسمیت تحلیل خودواحد بر روی آنها صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که گویش سیستانی علاوه بر ساختار هجایی CV(C)(C) دارای ساختار هجایی C(C)V(C)(C) نیز می باشد و این ساختار که دارای خوشه دوهمخوانی آغازین است، منجر به اعمال دو فرایند واجی مرکزی شدگی و حذف واکه مرکزی به طور پی در پی در بعضی واژه های بسیط و غیربسیط می گردد.
لهجه بخارائی
حوزههای تخصصی:
بررسی دستگاه فعلی در گویش نهاوندی (قسمت اول)
حوزههای تخصصی:
واژه های ویژه
حوزههای تخصصی:
صفت های فاعلی و مفعولی از دیدگاه سرنمون رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف این تحقیق بررسی ارتباط صفت لیاقت با صفت های فاعلی و مفعولی، تعیین ویژگی های سرنمونی صفت های فاعلی و مفعولی در زبان فارسی، و بررسی تغییر مقوله ای این صفت هاست. داده های خام؛ صفت های اولیه را نویسندگان مقاله پیدا کرده و سپس کاربرد آنها را در پایگاه دادگان زبان فارسی و پیکره بیجن خان بررسی کرده اند. این تحقیق نشان داد که صفت های لیاقت را می توان با توجه به ساخت در یکی از مقوله های صفت های فاعلی و مفعولی جای داد. نیز مشخص شد که صفت های فاعلی و مفعولی از نظر ساختاری نشان دار و در اکثر موارد مقایسه ناپذیر و بنابراین غیرسرنمون هستند. این پژوهش نیز نشان داد که تغییرات صفت های فاعلی و مفعولی در زبان فارسی به سمت اسم است و تغییرات اینها با تغییرات سایر صفت های زبان فارسی مانند صفت های «توصیف، ویژگی» و «توصیف، شیء» متفاوت است، چراکه این تغییر مقوله ای باعث از دست رفتن ویژگی های صفتی و تبدیل کامل آنها به اسم می شود.
بررسی ریشه شناختی واژه هایی از گویش فیروزآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر گویش نهاوندی
حوزههای تخصصی:
تلفظ واج «ا، آ» در گویش شیرازی
حوزههای تخصصی:
ویژگی های زبانی و محتوایی دوبیتی های عامیانة تالشی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوبیتی، شعر عامیانة چهارمصرعی، متداول ترین قالب شعری ایرانیان است و آن را بازماندة شعر هجایی دورة ساسانی می دانند. دوبیتی از دیرباز با موسیقی همراه بوده است و این نیز از قدمت آن حکایت دارد. به دوبیتی فهلویات نیز گفته اند. دوبیتی زبانی عامه فهم، وزنی ساده و ساختاری روان دارد و با احساس، اندیشه و زندگی اقوام گره خورده است. از این رو، با بررسی دوبیتی های هر قومی می توان به فضای فکری، روحی، واژگانی و زبانی آن قوم پی برد. در این مقاله، بیست وچهار دوبیتی از مجموعة چهارصد دوبیتیِ جمع آوری شدة بخشی از قوم تالش را از نظر زیبا شناختی، زبانی و محتوایی بررسی می کنیم. این دوبیتی ها نمایندة تمامیِ دوبیتی های جمع آوری شده اند. اغلب دوبیتی ها دست مایة موسیقی و آواز بوده اند، از نظر زبانی متحول شده اند، و واژه ها و ترکیب های قدیمی کمتر در آنها دیده می شود.
Assimilation of Final Low Back Vowel in Eghlidian Dialect(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In this article, the low back vowel // in word-final positions in Eghlidian dialect, one of Persian dialects, is studied. This vowel is represented phonetically as [], [] and [] in different phonetic environments. Therefore many words were collected via interviewing ten native speakers so that these different alternant forms can be accounted for appropriately. Since one of the authors of this article is a native speaker of the dialect, the verity of the data is confirmed. In writing this article, the collected data were classified in terms of different alternations of the vowel //, then related contexts were analyzed. Analysis of data showed that, firstly, in individual words, the final vowel // is pronounced as [o] when it is preceded by a non-glottal consonant; however, it is pronounced as [] when preceded by a glottal consonant and, secondly, in continuous speech, as a result of an assimilation, the final position vowel // is pronounced as [o] and [], respectively according to the graveness and acuteness of its preceding consonant.
معرفی و نقد کتاب «گویش نقوسان تفرش»
حوزههای تخصصی:
زمان و نمود در کردی موکریانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف جستار حاضر توصیف نظام زمان دستوری و تبیین ارتباط آن با نمود در کردی موکریانی است. لذا ابتدا زمان دستوری را توصیف کرده و سپس ارتباط آن را با انواع نمود دیدگاهی و موقعیتی روشن می سازیم. نتایج نشان می دهد که کردی موکریانی دارای یک نظام زمانی دوشقی (گذشته و غیرگذشته) است که در ترکیب با مفاهیم وجه نما و نمودنما می تواند ترکیبات زمانی متفاوتی را بسازد. ترکیب این نظام با مفاهیم وجهی صور متفاوتی از جمله ساختارهای آینده نما و پسایندی را به وجودمی آورد. علاوه بر این در ترکیب نمود و زمان ساختارهای کاملی از جمله کامل نتیجه ای، تجربی و متأخر پدید می آیند. همچنین نتایج نشان می دهد که زمان حال حاوی نمود ناقص بوده و زمان گذشته بی نشان ترین زمان برای نمود کامل است. تمام نمودهای موقعیتی به سهولت با گذشتة ساده همراه می شوند، اما برخی از آنها (لمحه ای، دستاوردی و در مواردی افعال ایستا) در زمان حال دچار نمودگردانی می شوند.