فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۶۶۵ مورد.
گیلکی در ایرانیکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله واکاوی نوشتاری است دربارة گیلکی که در جلد دهم دانشنامة ایرانیکا[1] زیر مدخل «گیلان زبان ها»[2] آمده است.
در این مقاله سعی شده است ضمن بازخوانی، نقد و بررسی آنچه در ایرانیکا آمده است، برخی از ویژگی های دستوری گیلکی آن گونه که شایسته است توصیف شود.
برآمد این واکاوی نشان می دهد که توصیف عرضه شده از گیلکی در دانشنامة ایرانیکا آن گونه که باید از عهدة تبیین برخی از ویژگی های دستوری گیلکی برنیامده است؛ اما توصیف یاد شده با توجه به حجم اختصاص یافته به موضوع ارزشمند و درخور توجه است.
2 ایرانیکا دانشنامه ای است که به همت و سرپرستی دکتر یارشاطر در حال تدوین است. نخستین جلد این دانشنامه در سال 1985 میلادی در امریک ا منتشر شد. ت اکنون دوازده جلد از ایرانیک ا در امریک ا و به زب ان انگلیسی انتشار یافت ه است.
ب رای کسب اطلاعات بیشتر از این دانشنامه، ر. ک. www.iranica.com
تحلیل نام آواهای رایج در گویش دشتستانی: رویکردی ساختاری و معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و توصیف حالت نمایی در چهار گویش فارسی خوزستان از منظر رده شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های نشان دادن روابط دستوری بین سازه های جملات حالت نمایی است. در این پژوهش به بررسی حالت نمایی در چهار گویش فارسی خوزستان یعنی دزفولی، شوشتری، بهبهانی و هندیجانی پرداخته می شود. داده های این پژوهش به صورت میدانی و با استفاده از پرسش نامه و گفت وگو و مصاحبة حضوری با 33 گویش ور جمع آوری شده است. رویکرد نظری اصلی این پژوهش، نظام پنج گانة حالت نمایی کامری (1978) است که پنج ردة زبانی را از لحاظ حالت نمایی معرفی کرده است. در بررسی داده های پژوهش مشخص شد که نظام حالت نمایی در سه گویش دزفولی، شوشتری و هندیجانی نظام فاعلی-مفعولی بوده و در این سه گویش زمان جمله و وجهیت، جان داری یا بی جانی فاعل یا مفعول تأثیری در نظام حالت ندارند. در مورد گویش بهبهانی مشخص شد که زمان در حالت نمایی در این گویش مؤثر است. در زمان حال و آینده در بندهای لازم و متعدی حالت نمایی به صورت خنثی است؛ یعنی فاعل فعل لازم، فاعل فعل متعدی و مفعول از نظر حالت نمایی نشانة خاصی ندارند و هر سه بی نشان هستند. اما در زمان گذشته فاعل با یک واژه بست غیرفاعلی که میزبان های متفاوتی را بر می گزیند، مضاعف سازی می شود؛ یعنی در زمان گذشته این گویش از نظام حالت کنایی پیروی می کند. این الگو هم در افعال ساده و هم در افعال مرکب حاکم است. علاوه بر این لازم به ذکر است که دو مصدر #خواستن# و #داشتن# در بهبهانی هم در زمان حال و هم در زمان آینده از نظام حالت کنایی برخوردار هستند.
توصیف و تحلیل کانونی سازی گسسته در زبان گیلکی (گویش اشکورات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ساخت کانونی سازی گسسته، یک سازه واحد زیرساختی مانند ساخت ملکی گسسته شده و بخشی از آن پیش آیند و بخشی دیگر ابقا می شود. این ساخت را می توان براساس اینکه هسته (سازه کانونی) از درون بند پایه یا بند پیرو حرکت کرده، به دو نوع کوتاه و بلند تقسیم کرد. سازه پیش آیند دارای مشخصه کانون و تقابل است و تکیه زیروبمی نیز روی آن قرار دارد. تبعیت از جزیره و اصل کوتاه ترین حرکت، عدم گسستگی متمم حرف اضافه، همبستگی بین پاره جمله ها و ساز ه های پیش آیند، و پیش آیند شدن بخشی از یک اصطلاح-پاره از مهم ترین ویژگی های نحوی این ساخت هستند و تمام آنها مؤید تحلیل حرکت اند. در این ساخت، هسته گروه کانون واقع در بالای گروه زمان دارای مشخصه کانون تعبیرناپذیر است. پس از بازبینی مشخصه مزبور از طریق تطابق، مشخصه [EPP] سبب حرکت غیرموضوع سازه کانونی می شود. در مقالة حاضر ساخت فوق و فرایندهای آن در زبان گیلکی (گویش اشکورات) مورد توصیف قرار می گیرد.
تأثیر تماس زبانی بر ویژگی های صرفی و نحوی گویش تاتی رودبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاتی رودبار از گویش های تاتی است که در بخش هایی از شهرستان رودبار در استان گیلان تکلم می شود. استیلو تاتی رودبار را در گروه تاتیک قرار داده که تمام گویش های تاتی، تالشی، وفسی، الویری و ویدری را در بر می گیرد اما آنها را در حال تغییر به زبان گیلکی، از گروه زبان های کرانه جنوبی دریای خزر دانسته است. در این مقاله با ذکر شواهدی از ویژگی های صرفی و نحوی تاتی رودبار، تفاوت های این گویش با دیگر گویش های تاتی و علت تغییر کنونی آن به نفع گویش گیلکی مورد بررسی قرار گرفته است. از میان گونه های تاتی رودبار، گونة جوبُنی برای تحقیق انتخاب شده است. روستای جوبُن در دهستان رستم آباد جنوبی در بخش مرکزی شهرستان رودبار در استان گیلان قرار دارد. بررسی داده ها نشان می دهد که این گونه در صرف و نحو با دیگر گونه های تاتی متفاوت است.
بررسی اجمالی گویش کرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توصیف دستگاه واجی گویش دلواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستگاه واجی گویش دلواری دارای 23 هم خوان و 9 واکه (6 ساده و 3 مرکب) و آرایش واجی CV(C)(C) است. این گویش فاقد انسدادی ملازی واک دار /G/ است و این هم خوان به صورت /k/ ، /γ/ و /x/ در واژه های این گویش ظاهر می شود. در میان فرایندهای مهم واجی، می توان این فرایندها را نام برد: الف تضعیف: /b , v , f/ ← [w] ؛ /δ/ ←/d/ ؛ و /h/ ← /x/؛ ب تقویت (بر روی واژه هایی از ریشة زبان پهلوی): /b/ ← /w/ ؛ /p/ ← /f/ که در آغاز هجا رخ می دهد؛ ج. درج /t/ پس از /š/ پایانی؛ د تبدیل /r/ و /L/ ؛ ه حذف /h/ و /n/ پایانی؛ و دگرگونی واکه ای /u/ ← /i/ ، /u/ ← /ā/ ، /e/ ←/a/ ، /e/ ، /ā/ ← /a/ ؛ ز تغییر هجاهای /āb/ ، /ab/ و /af/ به /ow/ در نتیجة دو فرایند تضعیف و هم گونی؛ ح تغییر ساختار هجاهای اسم های مصغر و حذف برخی واج ها
بررسی واژه بست های ضمیری گویش مزینانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به توصیف و تبیین ویژگی های واژنحوی واژه بست های ضمیری گویش مزینان، از توابع شهرستان سبزوار، می پردازد. طبق این بررسی، واژه بست های ضمیری گویش مزینانی در مجاورت بلافصل فعل ظاهر شده و برخلاف فارسی معیار به تکواژهای امر، نهی، و نفی و سازه های نحوی در نقش مفعول مستقیم و غیرمستقیم نیز می پیوندند. همچنین، این عناصر بدون استفاده از ادات نقش نما در نقش های نحوی غیرصریح مانند حالت های به ای، ازی، و برایی ظاهر می شوند. مضافاً، چگونگی اختصاص حالت دستوری در ساخت های دومفعولی گویش مزینانی در چارچوب فرضیه انشقاق پوسته فعلی بررسی و این نتیجه حاصل شد که به لحاظ تاریخی، حوزه عملکرد واژه بست های ضمیری، به نفع ساخت های اضافی، از حوزه بند و جمله به حوزه گروه فعلی کاهش یافته است.
توصیف و تحلیل فرآیندهای واجی گویش گالشی: رویکرد بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، توصیف و تحلیل فرایندهای واجی کشش جبرانی، حذف، تضعیف، ارتقاء واکه ای و قلب در گویش گالشی اشکور است. چهارچوب نظری این پژوهش، واج شناسی بهینگی است. به همین منظور، با ده گویشور، هرکدام به مدتِ یک ساعت گفت وگو شده و داده ها گرد آوری شده اند. افزون بر این، نگارنده خود، گویشور بومی است. داده ها برمبنای الفبای آوانگار بین المللی IPA آوانویسی شده و روش تحقیق نیز توصیفی تحلیلی بوده است. در گویش گالشی، حذف همخوان های چاکنایی //h, ? در واژه های دو هجایی در ساخت های هجایی cvc.cv(c)رخ می دهد و منجربه کشش جبرانی واکه در هجای اول می شود. فرایند حذف همخوان /t/ و /d/ به عنوان عضو دوم خوشه یا توالی همخوان ها، حذف همخوان واک دار پایانی پس از واکه های کشیده رخ می دهد، در فرایند تضعیف تبدیل همخوان /b/ به [v] و/q/ به [X] رخ می دهد و در فرایند ارتقاء واکه ای، واکه افتاده /e/ به واکه افراشته] [i تبدیل می شود. در فرایند قلب نیز در واژه های «مدرسه، کبریت، تاکسی» دیده می شود. نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که فرایند تضعیف و حذف در این گویش دارای بیشترین بسامد و فرایند قلب دارای کمترین بسامد است.
غلت سازی در گویش کلهری
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش بر آن است تا با استفاده از نظریه بهینگی با رویکردی هم زمانی به تحلیل و توصیف فرایند غلت سازی در زبان کردی (گویش کلهری) پرداخته شود. در این مقاله نشان داده می شود که محدودیت [REL-const] که در بسیاری از زبان های دنیا (همانند زبان های نیجر کنگو) از رتبه بالایی در چینش محدودیت ها برخوردار است، در گویش کلهری رتبه پایینی را به خود اختصاص می دهد. در این مقاله همچنین، استدلال می شود که غلت سازی در زبان کردی علاوه بر واکه های افراشته، بر واکه های غیرافراشته مانند /e/ نیز اعمال می شود؛ بنابراین، افراشتگی V1برای غلت سازی در گویش کلهری، برخلاف بسیاری از زبان های دنیا، شرط اساسی و تعیین کننده نیست. همچنین، نشان داده می شود که شرط افراشتگی خروجی دستگاه واجی تخطی ناپذیر نیست؛ یعنی خروجی دستگاه واجی این گویش در شرایط و جایگاه خاص خود، هم می تواند افراشته باشد، مانند /y/ و هم می تواند غیرافراشته باشد، همانند /Y/.
زبان مردم آذربایجان در گذشته
حوزههای تخصصی:
مقایسه مدل های ذهنی فارسی زبانان و آذری زبانان (بررسی موردی مصدرهای مرکب با جزء های فعلی خوردن، زدن، کشیدن و گرفتن)
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی و زبان ترکی آذربایجانی قرنهای متمادی است که در تماس نزدیک با یکدیگر قراردارند، بنابراین طبیعی است که بین این دو زبان برخورد صورت گرفته و بر همدیگر تأثیر گذاشته باشند. پژوهش حاضر درصدد یافتن پاسخ برای دو پرسش زیر است: نخست این که آیا در نتیجه این تماسها و برخوردها مدلهای ذهنی گویشوران این دو زبان به هم نزدیک شده است. و دوم این که آیا مفهوم تابلوی ذهنی پیشنهادی جانسون- لِرد (1983) کارآیی لازم برای بررسی مدل های ذهنی گویشوران این دو زبان را دارد. بدین منظور نگارندگان سعی دارند مدل های ذهنی گویشوران فارسی معیار را با مدل های ذهنی گویشوران گویش میاندوآب (از گویش های زبان ترکی آذربایجانی) مقایسه کنند. در مرحله گردآوری داده هاتعداد 234 مصدر مرکب با جزء های فعلی «خوردن، زدن، کشیدن و گرفتن» از زبان فارسی معیار انتخاب شده و در اختیار بیست گویشور آذری زبان قرار گرفت. برای هر مصدر مرکب معادلی در ترکی آذربایجانی انتخاب شد که بیش از نیمی از گویشوران از معادل مورد نظر استفاده کرده بودند. در نهایت، سعی شد مدل های ذهنی گویشوران فارسی زبان و آذری زبان با بهره جستن از مفهوم تابلوی ذهنی پیشنهادی جانسون- لِرد با یکدیگر مقایسه شوند. در نتیجه تحلیل داده ها مشخص شد که هر چند مشابهت های فراوانی بین مدل های ذهنی فارسی زبانان و آذری زبانان وجود دارد ولی مدل های ذهنی فارسی زبانان پیچیده تر و گسترده تر است. در زبان ترکی آذربایجانی تمایل به استفاده از مصدر ساده نیز به فراوانی مشاهده می شود. و دیگر این که مفهوم تابلوی ذهنی پیشنهادی جانسون- لرد دارای نارسایی هایی است و برای مقایسه مدلهای ذهنی گویشوران این دو زبان کارآیی لازم را ندارد.
بست چاکنایی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چیستیِ بست یا انسداد چاکنایی در زبان فارسی همواره محل بحث و اختلاف نظر بوده است؛ برخی آن را جزءِ واج های زبان فارسی می دانند و برخی آن را واج به شمار نمی آورند. پژوهش پیشِ رو کوششی برای برطرف نمودن این اختلافِ نظرها و ابهام هاست. با این هدف، بست چاکنایی در واژه ها و بافت های گوناگون سبک رسمیِ زبان فارسی بررسی شد و فرایندهای واجی و محدودیت های تأثیرگذار بر رخداد و عدم رخداد این همخوان در واژه ها و بافت های گوناگون ارائه گردید. روش این مقاله توصیفی- تحلیلی در چارچوب نظریه بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 2004 /1993) است. البته پیش از ورود به تحلیل های نظریه بهینگی مراحل اشتقاق این فرایندها و تعامل آنها با هم بررسی شد. نتایج کلی این پژوهش نشان می دهد که بست چاکنایی فقط به عنوان تلفظِ دو نویسه «همزه» (ء) و «ع» در وام واژه های عربیِ واج به شمار می رود. این همخوان در بقیه موارد آواست و وظیفه آن پُرکردن آغازه هجا در ابتدا و میان واژه است.