فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۶۹۳ مورد.
تغییر واکه آغازین در واژه های دو هجایی یابیشتر لهجه همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و مطالعه واژگان گوناگون در لهجه همدانی نشان می دهد که یکی از ویژگیهای بارز این لهجه، تغییر واکه آغازین/ a / به [e ] در واژه های دو هجایی یا بیشتر می باشد. لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی این فرایند واجی و به عبارت دیگر بررسی و شناسایی محیط واجی این فرایند است که طی آن واکه افتاده / a / به [e ] ارتقاء می یابد. روش تحقیق در تهیه مقاله حاضر بصورت میدانی بوده است، بدین ترتیب که ابتدا فهرستی از واژگان بنیادی که در گفتار روزمره گویشوران مکرراً شنیده می شود،تهیه شده و سپس با در نظر گرفتن جامعه ای آماری طریقه تلفظ این واژگان توسط اعضای جامعه ثبت و ضبط گردیده است. بر همین اساس و نیز شم زبانی نگارنده بعنوان یک گویشور بومی، واژگان مورد نظر واج نگاری شده و سپس با همان واژگان در گویش معیار مقایسه شده است. نتیجه حاصله از بررسی و مقایسه این واژگان نشان دهنده این واقعیت است که در واژگان دو هجایی یا بیشتر واکه آغازین/ a/ در محیط بدون تکیه ارتقاء یافته و به [e ] تبدیل شده است.
حرف اضافه/ǰɑ/ در گونة بابلیِ زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گونة بابلیِ زبان مازندرانی، حرف اضافة /ǰɑ/ پسایند است و بر نقش های معناییِ خاستگاه، همراهی، ابزار و روش دلالت می کند و کارکرد معناییِ آن همانند «از» و «با» در زبان فارسی است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که با توجه به تحولات تاریخی زبان های ایرانی، کدام نقش معنایی این حرف اضافه اصلی است و کدام حاصل تغییر معنایی. در این مقاله، صورتِ کهنِ /ǰɑ/ و کارکردهای معنایی آن در دوره های باستان و میانة زبان های ایرانی بررسی و مشخص شده است که /ǰɑ/ بازماندة hačaیا hačāدر زبان های اوستایی و فارسی باستان، و sacāدر زبان سنسکریت است. کارکرد اصلی این حرف اضافه دلالت بر نقش معنایی همراهی بوده است. در تحولات تاریخی زبان، این حرف اضافه با گسترش معنایی بر نقش های معنایی ابزار، سبب و روش دلالت کرده است. بازمانده های این حرف اضافه در دوره هایِ میانه برای دلالت بر نقش های معناییِ همراهی، ابزار، روش و سبب به کار رفته اند. /ǰɑ/ در گونة بابلی زبان مازندرانی کارکرد اصلی این حرف اضافه را حفظ کرده است. داده های این پژوهش به روش کتابخانه ای و استفاده از شم زبانی گویشوران گردآوری شده و شیوة بررسی آنها توصیفی - تحلیلی است.
تکواژهای وابسته گویش مازندرانی
منبع:
فرهنگ بهار ۱۳۷۵ شماره ۱۷
حوزههای تخصصی:
شیوه ی بررسی گویش ها
واژه های کهن و گویشی در البلغه
منبع:
فرهنگ ۱۳۶۹ شماره ۶
رکن های پنج هجایی در عروض عربی و فارسی و کارکرد آنها در عروض فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین رکن های عروضی و نحوه رکن بندی وزن ها، علاوه بر تأثیر در آموزش عروض، نقش مهمی در تعیین خانواده های وزنی و طبقه بندی آن ها دارد. آشفتگی در تعیین رکن ها منجر به آشفتگی علم عروض و دشواری آموزش آن می شود. همچنین ساماندهی ارکان باعث تسهیل آموزش عروض و سامان دادن طبقه بندی اوزان می گردد. یکی از مباحث مهم عروض فارسی، پذیرش یا نپذیرفتن رکن های پنج هایی و تعیین این ارکان است. در این مقاله، پس از بررسی رکن های پنج هایی در عروض عربی و تأثیر آن در عروض سنتی فارسی، آرای مشهورترین عروضیان معاصر؛ پرویز ناتل خانلری، مسعود فرزاد، الول ساتن، وحیدیان کامیار، سیروس شمیسا و ابوالحسن نجفی را نقد و بررسی کرده ایم. سپس با ذکر دلایلی مبتنی بر شواهد شعری، تأکید کرده ایم که بهره گرفتن از رکن های پنج هجایی کمک شایانی به تسهیل آموزش عروض و طبقه بندی اوزان فارسی می کند و ساماندهی این رکن ها، یکی از خلأهای مهم عروض فارسی را پر می کند. در این نوشته بر ضرورت استفاده از رکن های پنج هجایی تأکید شده و به رابطه میان ارکان پنج هجایی و وزن دوری نیز پرداخته شده است.
ساخت ارگتیو و فروپاشی آن در گویش کرمانجی خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گویش کرمانجی که دربخش هایی از خراسان نیز به آن تکلم می شود در واقع یکی از گویش های ایرانی شمال غربی است که به رغم هم جواری با بسیاری از زبان ها مانند فارسی، ترکی، عربی، روسی، و ارمنی و از دست دادن برخی از ویژگی های صرفی و نحوی خود، یکی از مهم ترین مشخصه های تمایزدهندة صرفی و نحوی به نام نظام حالت دهی ارگتیو- مطلق را حفظ نموده است. این نوع نظام حالت دهی ازجمله ویژگی هایی است که هنوز در برخی از گویش های ایرانی (مانند کرمانجی، تالشی، تاتی، بلوچی و غیره) باقی مانده است در حالی که در برخی دیگر (مانند فارسی معاصر،کردی مرکزی و جنوبی، لری، مازندرانی، گیلکی و غیره) به کلی از بین رفته است و جای خود را به انواع نظام های حالت دهی دیگر از جمله فاعلی- مفعولی داده است. در این تحقیق،ضمن بررسی انواع نظام های حالت، نخست نظام حالت ارگتیو در گویش کرمانجی در خراسان بررسی و آن گاه با مراجعه به تعدادی از موارد فروپاشی و تبدیل آن به نظام های دیگر، خصوصاً نظام حالت دهی افقی، نشان خواهیم داد که این گویش از نظام حالت ارگتیو گسسته برخوردار است.
دو واژه نامه از گویش های ایرانی: یزدی و همدانی
حوزههای تخصصی:
دستگاه فعل در گویش گله داری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، بررسی و توصیف دستگاه فعل در گویش گله داری اس ت. گله دار ش هری در ج نوب استان فارس و هم مرز با استان بوشهر است. گویش گله داری جزء شاخه جنوب غربی زبان های ایرانی نو است و از گویش های لری محسوب می شود که طی چندین سده همسایگی با گویش های منطقه، اثرپذیر و اثرگذار بوده است. در این بررسی، نخست شیوه ساختاری مصدر، ستاک حال و گذشته، صفت مفعولی، شناسه های فعلی در زمان های حال و گذشته، نمود، وجه و زمان، وند سببی، وند نفی و جهت بررسی می شوند، سپس فعل از نظر ساخت اشتقاقی و نحو مورد مطالعه قرار می گیرد.
درباره وند / u ـ / در گونه زبانی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گونه های زبانی از نظر ویژگی های مختلف آوایی- واجی، صرفی- نحوی و واژگانی با یکدیگر تفاوت دارند. از جمله ویژگی های صرفی گونه کرمانی، پسوند / u - / است که در این گونه زبانی، کاربرد و حوزه عمل کردی گسترده دارد. این وند با پیوستن به عناصر قاموسی مختلف، مجموعه ای متنوع از مفاهیم مختلف را پدید می آورد. امروزه، اگر چه به دلیل نفوذ گونه معیار، از میزان زایایی این پسوند کاسته شده است، همچنان در گفتار گویشوران کرمان، این پسوند به کار می رود. مفاهیمی که پسوند / u - / به عنصر پایه می دهد، عبارت اند از: تصغیر، صمیمیت، تحقیر، فراوانی، دارندگی، تشبیه، توصیف، معرفگی و... . پسوند مورد بحث، بدین صورت، هویت صرفی خود را آشکار می کند؛ همچنین به دلیل دارا بودن قابلیت زیاد برای واژه سازی، امکان ترکیب شدن با بسیاری از مقوله های واژگانی را به منظور خلق اقلام واژگانی جدید دارد.
در پژوهش حاضر، با تکیه بر انواع متون گفتاری شفاهی و کتبی همچون مشاهده و ثبت گفتار گویشوران بومی منطقه و نیز گرد آوری داده های مرتبط از طریق متونی همچون مثل ها، داستان ها، حکایت ها و نمونه های گفتاری، در شناخت ساختار و نقش این عنصر واژه ساز در گونه کرمانی کوشیده ایم.
فعل در گویش کلاسوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستگاه فعل در گویش کلاسوری مختصات و ویژگی هایی دارد که آن را در تقابل با زبان فارسی و دیگر گویش های جنوب غربی ایران قرار می دهد. حتی در مواردی آن را از برخی از گویش های هم خانواده خود، نظیر هرزنی، تالشی، تاکستانی، چالی، اشتهاردی، سگزاری، خیارجی و ... که گروه زبان های شمال غربی ایران را تشکیل می دهند و احتمالاً جملگی از آذری باستان منشعب شده اند، متمایز می کند. برخی از این ویژگی ها که در بررسی های زبانی اهمیتی خاص دارند عبارت اند از: زوال تدریجی ماده مضارع و بنای اغلب صیغه های مشتق از آن از ماده ماضی؛ ساخت مضارع اخباری و ماضی استمراری از مصدر؛ همسانی کامل صیغه های ماضی مطلق و ماضی نقلی لازم و تمایز این دو فعل از جایگاه تکیه؛ کاربرد صفت فاعلی به عنوان ماده آینده و دیگر مختصات و ویژگی هایی که در مقاله حاضر به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت.