فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۲۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
فعل ""شدن"" یکی از مهم ترین افعال در زبان فارسی می باشد که به عنوان یک فعل حایل در ساخت گروه عظیمی ازافعال شرکت کرده و می تواند ارزشهای نمودین مختلفی داشته باشد. از بین نمودهایی که ترکیبات فعل ""شدن"" می توانند بیانگر آن باشند می توان به نمود لحظه ای-تداومی اشاره کرد. ویژگیهای نمود لحظه ای-تداومی و نحوه تشخیص آن در زبان فارسی، از جمله مسایلی است که تا کنون چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. در این تحقیق ابتدا ترکیبات مختلف فعل ""شدن"" در زمانهای ماضی نقلی و ماضی بعید را از لحاظ وقوع فعل مورد بررسی قرار خواهیم داد. سپس به بررسی نحوه تشخیص نمود لحظه ای- تداومی پرداخته و خواهیم دید کدام گروه از ترکیبات فعل ""شدن"" میتوانند بیانگر این نمود باشند و در پایان تقش گفته پردازی در تعیین ارزش نمودین افعال را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
در زبان فارسی جمله ساخت ثابتی ندارد
حوزههای تخصصی:
عنوان مقاله پیام مقاله را باصراحت تمام بیان می کند.مساله این است که ما امروز همگی به طور ضمنی این اصل را پذیرفته ایم که درفارسی فعل باید درپایان جمله بیاید و ساختارهای استاندارد همان : فاعل+مفعول+فعل و مسندالیه+ مسند+ و رابطه می باشند. ما در این مقاله روشن کرده ایم که باتوجه به اوستا، فارسی باستان، فارسی میانه، فارسی دری تا فارسی امروز و زبان گفتار و آثاری چون مقدمه ابومنصوری،تاریخ سیستان، بلعمی، ناصرخسرو، تذکره الاولیاء، فیه مافیه، گلستان سعدی، تا آل احمد و دولت آبادی، زبان فارسی ساختاری آزاد داشته و روشن کرده ایم که ساختار متحجر کنونی چگونه بر زبان تحمیل شده و به تدریج به صورت قاعده درآمده است. با توجه به این نکته حرف ما این است که با یک ساختار متحجر بی انعطاف همه حرفها به راحتی گفتنی نیستند، و اگر می خواهیم زبان فارسی توانمندتری داشته باشیم، باید با الهام از ساختار آزاد زبان در دوره هایی مورد بحث، دوباره در زبان وحی تازه بدمیم و تفصیل این نکته راباید در اصل مقاله دید. در ضمن این جانب این مساله را در کار ناصر خسرو و بیهقی نیز با جدیت پی گرفته ام و امیدوارم که این کارها و این پیشنهاد در نهایت به نتیجه دلخواه بینجامد.
مصدر، اسم مصدر و حاصل مصدر از دیدگاه سرنمون رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دستورهای سنتی زبان فارسی در کنار مصدر، دو مقولة اسم مصدر و حاصل مصدر نیز مطرح شده اند. اختلاف نظرهای زیادی در مورد تعلق مصدر به فعل یا اسم در میان دستورنویسان و زبان شناسان وجود دارد. در مورد اسم مصدر و حاصل مصدر نیز دیدگاه های متفاوتی به چشم می خورد. در این مقاله این مقوله ها بر اساس سرنمون رده شناختی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. بر اساس رویکرد کرافت (2003) طبقة معنایی واژگان به تنهایی قادر به تعیین مقولة واژگانی کلمات به صورت بین زبانی نیست و علاوه بر آن نقش کنش گزاره ای نیز باید در نظر گرفته شود. در این تحقیق نشان داده می شود که مصدر از نظر داشتن کنش گزاره ای ارجاع مانند اسم است، اما از نظر طبقة معنایی به فعل شباهت دارد. اسم مصدر نیز از این نظر مانند مصدر است، اما ویژگی های اسمی بیشتری دارد. آنچه به عنوان حاصل مصدر در دستور سنتی مطرح است هیچ ارتباطی با طبقة معنایی مصدر و اسم مصدر یعنی کنش ندارد. نتیجة این پژوهش این است که در کنار سه مقولة واژگانی اسم، فعل و صفت مقوله های دیگری وجود دارد که از نظر طبقة معنایی و کنش گزاره ای ترکیبی از ویژگی های مربوط به این سه مقوله تلقی می شوند. این مقاله نشان می دهد که رویکرد سرنمون رده شناختی کرافت یک فضای مفهومی جهانی را به دست می دهد که بر همة زبان ها قابل اعمال است. با این وجود ترکیب های غیر سرنمون طبقة معنایی و کنش گزاره ای گاهی بیش از یک مقوله را در زبان های خاص در خود جای می دهند. نقشة معنایی مورد نظر کرافت قادر به تمایز مصدر و اسم مصدر در زبان فارسی نیست، زیرا این دو مقوله دارای مؤلفه های مشترکی هستند. در چنین مواردی با استفاده از معیارهای صوری و نقشی می توان این مقوله ها را متمایز نمود. این تحقیق نشان می دهد که بزرگترین ضعف سرنمون رده شناختی کرافت این است که فضای مفهومی مقوله های واژگانی را به دو بخش یعنی نقاط بی نشان و نقاط حاشیه ای تقسیم می کند و قادر نیست معیاری را برای درجه بندی میزان بی نشان بودن یا حاشیه ای بودن به دست دهد.
سببیسازی به مثابه فرآیندی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت های سببی همواره از اهمیت ویژه ای در مطالعات زبانشناختی به ویژه از منظری رده شناختی برخوردار بوده اند. بنابراین، رده شناسی سببی های زبان فارسی بر اساس الگوی رده شناختی کامری یکی از موضوعاتی است که نگارندگان در این پژوهش بدان توجه داشته اند. از دیگر سوی، مفهوم سببی سازی نقش مهمی در شکل دهی تجربیات انسان ایفاء می نماید. به گونه ای که می توان آن را عضو جدایی ناپذیر شناخت بشر قلمداد نمود و یا بنا بر اظهار لیکاف مفهومی دانست که در اندیشه هر انسانی وجود دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سه نوع سببی مورد نظر کامری (ساختواژی، واژگانی و تحلیلی) در زبان فارسی وجود دارد و علاوه بر آن سببی نوع چهارمی که ما آن را «سببی کلامی» می نامیم نیز در این زبان دیده می شود. همچنین، بررسی انواع ساخت های سببی در زبان فارسی نشان می دهد که درک، تجزیه و تحلیل سببی ها حاصل عوامل معنایی و عملکردهای کلی ذهن بشر است. در چنین چشم اندازی سببی ها به دو دسته ارادی و غیرارادی تقسیم می شوند. سببی ارادی بدان دسته از سببی ها اطلاق می گردد که در آن سبب ساز به منظور رسیدن به هدفش دارای اراده است (انسان) و یا قابلیت پذیرش این ویژگی را دارد (زنده انگاری استنتاجی)،و آنگاه که سبب ساز فاقد اراده باشد با یک سببی غیرارادی روبرو هستیم.
بررسی ویژگیهای ساختاری و معنایی کلمات مصغر در زبانهای روسی و فارسی حسین غلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان روسی پسوندهای زیادی در ساخت کلمات مصغر، با معنی تحبیبی، مشارکت دارند.تنوع ساختار و معانی آنها، فهم و درک آن را برای زبان آموزان ایرانی مشکل کرده و باعث اشتباهات زیادی در ترجمه و آموزش این مبحث مهم می گردد.بسیاری از پژوهشگران و زبان شناسان خارجی و روسی، مبحث کلمات مصغر (با معنی تحبیبی) را بررسی و مطالعه کرده اند، اما هنوز هم جوانبی از آن مورد بررسی و تحقیق قرار نگرفته است. پسوندها، نقش بسیاری در بیان معنی تحبیبی، به ویژه در قالب و ساختار کلمات مصغر دارند.تعداد این پسوندها در زبان روسی قابل توجه اند و با بسیاری اسامی ترکیب می شوند. لازم به ذکر است که پسوندها با دیگر کلمات نیز، مانند صفات ترکیب می شوند ولی به کمک آنها کلمات مصغر با معنی تحبیبی ساخته نمی شوند. در صورتی که در زبان فارسی در بسیاری موارد به کمک صفات، معنی تصغیر را بیان می کنیم. اسامی مصغر در زبان روسی، بیشتر از دیگر زبان ها، همه مفاهیم و معانی ظریف خرد و کلان را بیان می کنند.
مقایسة جملات بدون شخص در زبان روسی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جملات بدون شخص یکی از موضوعات مهم زبان روسی است که بسیاری از زبانشناسان روسی به آن پرداخته اند. و آن عبارت از جملاتی است که اشاره به فاعل ظاهری ندارد و اثری از آنچه که در دستور سنتی روسی به آن فاعل می گویند در این گونه جملات دیده نمی شود. جملات بدون شخص در زبان روسی گاهی بر حالت انسان دلالت دارند‘ زمانی به چگونگی محیط اطراف اشاره می کنند و گاهی نیز نشان دهنده الزام یا عدم الزام و امکان یا عدم امکان انجام عمل هستند. در این مقاله جملات بدون شخص و تقسیم بندی آن ها در زبان روسی و مقایسه آن با زبان فارسی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و در پایان نتایج این بررسی و یافته های نگارندگان این مقاله به تحریر آمده است.
نقدی بر تقسیم کلمه در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقسیم مشهور و کهن کلمه در زبان عربی آن است که کلمه یا اسم است یا فعل و یا حرف . این تقسیم بندی حاکمیت و خدشه ناپذیری خود را در قرنها بر زبان عربی و نحویان عرب ، مشروعیت بخشید . هر چند در تاریخ نحو چالشهایی بر سر این تقسیم بندی بوده است ، اما هیچ گاه به صورت یک نظریه مطرح نشده است . زبان شناسان معاصر عرب تلاشی در سامان مند نمودن نظریه ای جدید نموده اند که امید است این مقاله در بازنگری این مباحث راه تازه ای به تقسیم بندی جدید بگشاید .
بررسی تأثیر دستوری متقابل نهاد و گزاره در جملات روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان روسی، وجه تمایز جمله، به عنوان یک واحد نحوی، از کلمه ترکیب (c?o?oco?e???e) بار خبری یا پیام آن است. نهاد و گزاره به عنوان ارکان اصلی جمله حامل این پیام ها هستند، که در ساختار ظاهری جمله، حداقل وجود یکی از آن ها ضروری است. رابطه نحوی نهاد و گزاره یعنی مطابقت در شخص، شمار و جنس را می توان بر حسب نوع نهاد در جمله، تعیین نمود. چنانچه در جمله، نهاد گرامری باشد، رابطه مطابقت و هماهنگی برقرار است. که در این رابطه، گزاره تابعی از نهاد است و در مقوله های گرامری جنس، شخص و شمار از نهاد پیروی می کند. اگر نهاد این ویژگی های گرامری را نداشته باشد، رابطه مطابقت و هماهنگی نیز میان نهاد و گزاره وجود نخواهد داشت. و چنانچه در جمله نهاد منطقی باشد، رابطه آن با گزاره، از نوع هدایت نحوی است. یعنی به گونه ای است که حالت گرامری نهاد را گزاره فعلی مشخص می کند و در این صورت، نهاد تابعی از گزاره است.
جانشینی شکل زمان گذشته افعال به وسیلة اشکال دیگر(زمان افعال) در زبان روسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارشناس ارشد آموزش زبان روسی‘ دانشکده زبان های خارجی دانشگاه تهران شکل زمان گذشته افعال یکی از اشکال زمانی افعال می باشد که در تقابل با زمان های آینده وحال معنا پیدا می کند. مقوله زمان فعل نشان دهنده آن است که چطور شخص گوینده رابطه زمانی گفتار را نسبت به لحظه بیان گفتار تعیین می نماید. به عنوان مثال آنچه که تا قبل لحظه گفتار روی داده است در دستور زبان به زمان گذشته نسبت داده می شود و آنچه که پس از زمان گفتار روی خواهد داد از لحاظ دستوری به زمان آینده ونیز آنچه که در همان لحظه گفتار روی می دهد به زمان حال نسبت داده می شود. اما علاوه بر آنچه ذکر گردید اشکال زمانی افعال می توانند در زنجیره گفتار و یا در داخل متن به جای یکدیگر به کار روند اگر چه که هر یک از این زمان ها از لحاظ دستوری در هر زبانی دارای موارد کاربردی مختص به خود می باشند. بدین صورت که شرایط و ویژگی های یک متن و یاخصوصیات یک کلام گفتاری سبب می گردند که هر یک ا ز اشکال زمانی علاوه بر کاربرد اصلی و مشخصی که در دستور زبان دارند‘ کاربردهای اضافی ومجازی نیز پیدا کنند. به عنوان مثال فرم های مختلف افعال می توانند در معنای زمان گذشته به کار روند. بدین صورت که زمان حال و یا زمان آینده در زبان روسی به جای زمان گذشته و درهمان معنا به کار می روند. عکس این قضیه نیز در کاربرد فعل زمان گذشته به جای زمان حال و یا آینده صدق می کند. در این مقاله قابلیت جایگزینی شکل زمان گذشته با دیگر اشکال زمانی افعال ونیز امکان کاربرد زمان های دیگر در معنای زمان گذشته در داخل متن جمله و یا زنجیره گفتار بررسی می گردد
بررسی مقایسه ای قید در زبان های روسی و فارسی
حوزههای تخصصی:
در زبان روسى و فارسى، قید یکى از انواع کلام اکست که از لحاظ حالات صرفى تغییر نمى کد. از لحاظ نحوى، قید در هر دو زبان مى تراند در کنار خود متمم داشته باشد. برخى از زبان شناسان، قید تفضیلى را همان قید تعییریافته محسوب مى کنند و معتقدند که قید در زبان روسى تغییر مى کند. در زبان فارسى نقش نحوى واژه در جمله می تواند وجه تمایز قید از صفت باشد. در هر دو زبان، قید گاهى واژه اى یا گاهى کل معنى جمله را به مفهوم معینى محدود مى سازد. در زبان فارسى، اعضاى اصلى جمله نیز مى توانند در کنار خود وابسته (متمم) داشته باشند. قید در هر دو زبان هیچگاه با واژه دیگر در حالت مضاف و مضاف الیه قرار نمى گیرد، بلکه ارتباط نحوى مجانبت برقرار مى کند. مقایسه قید در هر دو زبان نشان مى دهد که برخى ساختارها، در هر دو زبان، از لحاظ اعضاى جمله، از یکدیگر متفاوت اند که در این مقاله بدان پرداخته خواهد شد.
مفهوم متمم در زبانهای روسی و فارسی
حوزههای تخصصی:
زبان هاى روسى و فارسى که به لحاظ رده شناختى به یک خانوادهء زبانى (شاخهزبان هاى هند و اروپایى) تعلق دارند، داراى یک سرى مشترکات به لحاظ ساختارصرفى و نحوى اند. متمم به عنوان یکى از اجزاى فرعى جمله، از موضوعات نحوىاست که در هر دو زبان روسى و فارسى مورد مطالعه و بررسى قرارمى گیرد- با پذیرفتن تعریف جامعى از متمم، تحت عنوان کلمه اى که چیزى را به معناى کلمهء دیگر مى افزاید و به عبارتى، معناى آن را تمام مى کند، مى توان متمم اسم متمم قیدى و بدل را به عنوان انواع متمم در ساختار جملات روسى تعیین کرد. این مقاله به بررسى ماهیت متمم و انواع آن در دستور زبان روسى با نگاهى به برداشت آن در دستور زبان فارسى مى پردازد.
ارزیابی واژگان: بررسی نقش پیچیدگی ساختار گرامری متن و دانش نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی رابطه تغییرات ساختار نحوی متن، دانش نحوی، و دانش زبانی دانشجویان بر چگونگی عملکرد آنها در سه تست واژگان که تغییراتی در ساختار نحوی آنها ایجاد شده، می پردازد. تجزیه و تحلیل نتایج نشان دهنده تاثیر معنادار ساختار نحوی متن و سطح دانش زبانی دانشجویان بر توانایی آنها در یافتن واژه مناسب جهت تکمیل متن می باشد. همچنین رابطه دانش نحوی و عملکرد دانش جویان در تست واژگان در متن های کوتاه، ساده، و پیچیده مثبت می باشد. نتایج این مطالعه بیانگر تاثیر ساختار نحوی جمله بر معنای کلمه می باشد. بنابراین پیشنهاد می شود مدرسان زبان دانش نحوی دانش جویان را جهت کمک به آنها در استفاده از ساختار نحوی متن و درک بهتر معنای کلمات افزایش دهند.
درآمدی بر تحلیل ساختهای نحوی قرآن و ترجمه آن به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه مهمترین هدف از بکارگیری زبان، نقش ارتباطی آن است، در تحلیل هر کلامی باید به تمامی عواملی که در شکل گیری پیام آن کلام مؤثرند، توجه کرد. در ترجمه نیز با توجه به نقش اساسی کلام و هدف از ترجمه، باید عوامل شکل دهندة پیام کلام در زبان مبدأ و معادلهای آن در زبان مقصد مورد بررسی قرار گیرد. یکی از مهمترین عوامل شکل دهنده پیام هر کلامی ساختهای نحوی زبان است، لذا در ترجمه از هر زبانی به زبان دیگر یکی از پیش نیازها، تحلیل مقایسه ای میان ساختهای نحوی دو زبان است. در ترجمه قرآن از عربی به فارسی، تاکنون پژوهشی فراگیر و در خور این موضوع صورت نگرفته است. این نوشتار گامی است برای پژوهش های عمیق تر در این زمینه.
گروه اسمی نمودارها
فعل های معین در زبان فارسی و فرضیه فعل معین دوجزئی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی چارچوبها و ساختارهای بلاغی سیاق کلام در مقاله های علمی علوم انسانی در سطوح خرد و کلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف از تحقیق حاضر بررسى چارچوبها و ساختارهاى بلاغى سیاق کلام در مقالههاى علمى علوم انسانى در سطح خردوکلان مىباشد.در این بررسى 171 مقاله از رشتههاى مختلف علوم انسانى، چاپ شده در 5 مجله دانشکدههاى علوم انسانى کشور مورد مطالعه قرار گرفتند.
از دیدگاه نظرى این تحقیق بر پایه نظریههاى زبانشناسانى چون فرت، هلیدى و سینکلر استوار است، و از نظر علمى از روشهاى تجزیه و تحلیل متن که توسط جان سویلز(1990)به ویژه براى بررسى مقالههاى تحقیقى ارائه شده، پیروى مىکند.
نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد مقالههاى علوم انسانى به دو دسته تجربى و توصیفى تقسیم مىگردند.چارچوب به کار رفته در مقالههاى تجربى با چارچوب ارائهشده توسط سویلز کاملا هماهنگى دارد.اما گروه عمده مقالهها را مقالههاى توصیفى تشکیل مىدادند که این مقالهها از چارچوب دیگرى پیروى مىکردند که مىتوان گفت چارچوب مناسبترى براى مقالههاى توصیفى مىباشد.از آنجا که تحقیق جامعى روى متنهاى علوم انسانى در زبان انگلیسى به عمل نیامده است نمىتوان مقایسهاى با مقالات مشابه در زبان انگلیسى انجام داد، اما مسلم است که مقالههاى توصیفى در زبان انگلیسى نیز از چارچوب رایج در متنهاى تحقیقى تجربى استفاده نمىکنند.بررسى بخشهاى مقدمه مقالات نشان داد که این بخشها دقیقا داراى چارچوبى منطبق با چارچوب ارائه شده توسط بروس(1983)بودند.در عوامل ریز ساختى نیز نتایج جالب توجهى بدست آمد که تقریبا با نتایج تحقیقات قبلى همسو هستند."